تیمار

/timAr/

مترادف تیمار: اندوه، غم، اندوه گساری، غم خواری، حضانت، سرپرستی، پرستاری، توجه، اندیشه، فکر

معنی انگلیسی:
care, attendance, sorrow, [lit.] sorrow, custody, ministration, ministry, nursing, service, treatment

لغت نامه دهخدا

تیمار. ( اِ ) غم باشد و تیمار داشتن ، غم خوردن بود. ( فرهنگ جهانگیری ). غم. ( فرهنگ رشیدی ) ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ). رنج و اندوه. ( ناظم الاطباء ) :
از او بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی.
رودکی.
نیکی او بجایگاه بد است
شادی او بجای تیمار است.
رودکی.
من مانده به خانه در پیخسته و خسته
بیمار و به تیمار و نژند و غم خورده.
خسروانی.
شبا پدید نیاید همی کرانه تو
برادر غم و تیمار من مگر توئیا.
آغاجی.
چرا این مردم دانا و زیرکسار و فرزانه
به تیمار و عذاب اندر ابا دولت به پیکار است.
خسروی.
نسوزد دلت بر چنین کارها
بدین درد و تیمار و آزارها.
فردوسی.
شهنشاه ایران از آن شاد گشت
ز تیمار آن لشکر آزاد گشت.
فردوسی.
کنون مادرت ماند بی تو اسیر
پر از رنج و تیمار و درد و زحیر.
فردوسی.
جهان سر بسر پر ز تیمار گشت
هر آن کس که بشنید غمخوارگشت.
فردوسی.
مرا گوئی چرا گریی زاندوه
مرا گوئی چرا نالی ز تیمار.
فرخی.
امیر شاد بد و بندگان او هم شاد
مخالفان همه با گرم و انده و تیمار.
فرخی.
هر که بر او سایه فکند آن درخت
رست ز تیمار و ز کرب و حزن.
فرخی.
اگر همیشه بشادیش خواهم ای عجبی
چرا همیشه به تیمار خواهدم هموار.
عنصری.
به تنگدستی ماند همی مخالفتش
همیشه جفت بود تنگدستی و تیمار.
عنصری.
بوستان عود همی سوزد تیمار بسوز
فاخته نای همی سازد طنبور بساز.
منوچهری.
عجب دلتنگ و غمخوارم ز حد بگذشت تیمارم
تو گویی در جگر دارم دو صد یا سنج کزکانی.
منوچهری.
در این دو روزه دور زندگانی
مخر تیمار و درد جاودانی.
( ویس و رامین ).
بروز رفته ماند یار رفته
چرا داری به دل تیمار رفته.
( ویس و رامین ).
کجا چون دیده ریزد اشک بسیار
گشاده گردد از دل ابر تیمار.
( ویس و رامین ).
من ز تیم تو به تیمار گرفتار شدم
تو به تیمار مهل باز به تیم آر مرا.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

پرستاری، ونوازش ومراقبت شخص بیمار، دلسوزی
( اسم ) ۱- خدمت و غمخواری و محافظت کسی که بیمار بود تعهد. ۲- فکرواندیشه .

فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - خدمت و غمخواری . ۲ - فکر، اندیشه . ۳ - پرستاری .

فرهنگ عمید

۱. پرستاری، نوازش، و مراقبت از شخص بیمار یا آسیب دیده.
۲. غم خواری، دلسوزی.
۳. (اسم ) فکر، اندیشه.
۴. (اسم ) دردورنج.
* تیمار خوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] غم خواری کردن، دلسوزی کردن: به تنها تن خویش جستم نبرد / به پرخاش تیمار من کس نخورد (فردوسی: ۵/۳۵۲ ).
* تیمار داشتن: (مصدر متعدی ) [قدیمی]
۱. خدمت، پرستاری، و غم خواری کردن.
۲. مواظب کسی یا چیزی بودن.
* تیمار کردن: (مصدر متعدی )
۱. با شال و قشو بدن اسب را مالش دادن و تمیز کردن.
۲. [قدیمی] محافظت کردن.
۳. [قدیمی] پرستاری کردن.

واژه نامه بختیاریکا

اَو رِشوُو؛ قشو؛ رِشوُو؛ خَشُو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تیمار، زمینی که در ازای خدمات نظامی به سواره نظام عثمانی اعطا می شد.
به عبارت دیگر، تیمار گونه ای اقطاع نظامی بود که صاحب آن را به شرکت در جنگها و اعزام تعدادی سپاهی به میدان نبرد ملزم می ساخت. نخستین منبع مستند درباره نظام تیمار متعلق به زمان سلطان اورخان عثمانی (ح ۷۲۶ـ۷۶۱) است. گر چه گزارش شده که عثمان اول (۶۹۹ـ۷۲۶) نیز به سپاهیان، تیمار می داده، به نظر می رسد که این اراضی بیش تر اقطاع یا انواعی از یورت، شبیه به تیول یا اولکه بوده که اعطای آن در دولتهای ترکمن آناطولی شرقی رواج داشته است چنانکه اولکه و یورت در میان عثمانیان به معنای اقطاع موروثی باقی ماند. می توان چنین انگاشت که نظام تیمار در عثمانی از نظام اقطاع در سایر نقاط، مانند ایران و امپراتوری روم شرقی و حکومتهای ترک و مغول، تأثیر پذیرفته است، زیرا برخی از ویژگیهای تیمار عثمانی را در دوره سلجوقیان آسیای صغیر و ایران و دوره آق قوینلو و ممالیک مصر می توان یافت
تعریف
سواره نظام مالک تیمار را «تیمارلی»، «توپراقْلی سپاهی»، «ارباب تیمار» یا «سپاهی ارض» می نامیدند. سپاهی تیماردار در ازای خدمت به دولت، از رعایای خویش، عشریه و مالیات زمینی را که به او تعلق داشت دریافت می کرد که به آن «دیرلیک» می گفتند.
جایگاه سواره نظام
به طور کلی در اوضاعی که از یک سو اقتصاد پولی و خزانه مرکزی به قدر کافی توسعه نیافته بود و از سوی دیگر غالب سپاهیان را سواره نظام تشکیل می دادند، شکل گیری نظامهای زمینداری و تیمار برای حفظ و بقای سواره نظام و رده های بالای ارتش در ولایتهای امپراتوری عثمانی، اجتناب ناپذیر بود. این نظام نه تنها مُقَوِّم سازمان اداری ارتش بود، بلکه عاملی تعیین کننده در نظام زمینداری میری و مالیات بندی نیز به شمار می آمد و در تعیین پایگاه اجتماعی دهقانان و اقتصاد زراعی در دوره اوج این اقتصاد در امپراتوری عثمانی (قرن هفتم ـ دهم) نقش مؤثری داشت.
انواع تیمار
...

دانشنامه عمومی

تیمار ( به مجاری: Timár ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در سابولچ - ساتمار - برگ واقع شده است. [ ۱] تیمار ۲۱٫۸۲ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۲۹۳ نفر جمعیت دارد.
عکس تیمار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

care (اسم)
توجه، غم، بیم، مواظبت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، مراقبت، پروا، دلواپسی غم

attendance (اسم)
توجه، رسیدگی، حضور، حضار، ملازمت، همراهان، خدمت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، ملتزمین

فارسی به عربی

حضور , عنایة

پیشنهاد کاربران

غُصه.
تیمار خوردن:عضه خوردن
اما
تیمار کردن:غصه از کسی بردن. تسلی دادن
تیمارستان:محل تسلیت و آرامش روان
غم اندوه
تیمار کلمه ای تورکی است که از فعل تومارلاماق گرفته شده است که معنی نوازش به ویژه در حیوانات را می دهد و در اسب با شانه مخصوص انجام می شود به خاطر همین در فارسی با فعل کمکی به کار می رود تیمار کردن
زبان ترکی حتا یک واژه ترکی ندارد ، بگذریم ، تیمار و بیمار و . . . واژه های ایرانی اند و در پهلوی و اوستایی هم بکار برده می شدند ، کمی جستجو کنید ، زبان ترکی حتا یک واژه ترکی ندارد و همه واژه هایش ، ایرانی ، عربی چینی و مغولی اند ، یک چیزی مسل زبان اردو است .
اندوه و غم
تیمار
گردون : آسمان
سراسیمه :بی تاب
فرجام :آخر
نخجیر : آشکار
معنی کلمات
تیمار
نوازش
تیمار صد در صد کلمه ترکی است
هر واژه مار داشته باشه ترکیه؟😂
هرواژه ای لان داشته باشه ترکیه؟؟🤣
پس واژه ی الان، مفعولان، کلان، اعلان و. . . . که عربی هستند ترکیه؟😂😂یکم به سطح آگاهی خود بیفزایید ، هرکسی می تواند این ادعا راداشته باشد از بچه ی یک ساله تا پیرمرد صد ساله. زبان آغوزی خود یک لهجه ای از چینی، عربی، وفارسیست ، از هنگامی که نام آغوزی به ترکی تغییر یافت این ادعا های تهی هم بوجود آمد🙃
...
[مشاهده متن کامل]

تیماریدن کسی.
تیمار به معنای غم خواری ، پرستاری
غمخواری و دلسوزی
تیمار به معنای بیمار داری کردن
تیمار به معنای شانه زدن اسب
تیمار به معنای غم اندوه غصه
دکتر کزازی در مورد واژه ی " تیمار" می نویسد : ( ( تیمار به معنی رنج و اندوه در همین ریخت در پهلوی بکار می رفته است. ) ) نامه ی باستان ص199.
"تیمار" باتلفظ /timAr/ ، واژه ی پهلوی هست . ومعنی های
مختلف دارد : 1️⃣اندوه، غم ، ناراحتی 🥺😭. 2️⃣فکر ، اندیشه 🤔. 3️⃣ خوردن غم کسی یا چیزی ( غم خواری ) ، دلسوزی کردن
برای کسی یا چیزی . 4️⃣مراقبت کردن از کسی یا چیزی ، مواظبت
...
[مشاهده متن کامل]

کردن از کسی یا چیزی، توجه کردن به کسی یا چیزی، پرستاری
کردن از کسی یا چیزی .
💊Doping 💊کلمه ی "تیمار" طبق معنی های 3️⃣و4️⃣، اسم مصدر می باشد.
یعنی در ظاهر به شکل مصدر نیست . دقیق ترظاهرش مثل
کلمات :خوردن ، چریدن، پریدن ، خواندن و. . . نیست .
❗BUT ❗ معنی ومفهومش ، معنی ومفهوم مصدر هست .
به این گونه کلمات "اسم مصدر "می گویند . که با "مصدر "
متفاوت هست . [جون هر کی دوست داری یکی ندون این دوتا
رو . به خداباهم فرق دارن !]🙅‍♀️🙅‍♀️🙅‍♀️🚫●•●.
🟡"تیمار " مصدر نیست بلکه *اسم مصدر *هست . 🟠👩‍⚕️

پرستاری کردن
تیمار در زبان آذری از مصدر تومارلاماق گرفته شده است به همان معنای نوازش مخصوصا نوازش حیوانات مثل دست کشیدن روی گربه و شانه زدن اسب و گاو با یک دسته خار شبیه جارو که با این کار بین حیوان و انسان الفت بیشتر می شود و هم موی حیوان تمیز می شود و معنی اصطلاحی آن پرستاری است . چیزی شبیه ناز کردن
.
غم ، حمایت و نگاهداشت ، توجّه 🌗🌗
شونه زدن اسب
درمان
در زبان لری بختیاری به معنی
تی؛؛چشم
مار::مادر
Ti Mar
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس