lecture

/ˈlekt͡ʃər//ˈlekt͡ʃə/

معنی: نطق، خطابه، خطابت، کنفرانس، سخنرانی، درس، خطابه گفتن، نطق کردن، سخنرانی کردن
معانی دیگر: (در کلاس یا جلسه ی خطابه) سخنرانی علمی، گفتاره، سخنرانی علمی کردن، خطابه ایراد کردن، متن گفتاره، متن خطابه، نکوهش طولانی، انتقاد طولانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a formal instructional talk given in front of an audience.
مترادف: talk
مشابه: address, discourse, discussion, disquisition, oration, speech

- Our music professor gave us an interesting lecture on the development of jazz.
[ترجمه .....] استاد موسیقی ما یک کنفرانس جالب درباره توسعه جاز به ما داد
|
[ترجمه حسین] ما امشب به دانشگاه میریم تا به سخنرانی گوش بدیم
|
[ترجمه محمد مهدی] استاد موسیقی ما ، سخنرانی جالبی درباره توسعه جاز کرد .
|
[ترجمه گوگل] استاد موسیقی ما یک سخنرانی جالب در مورد توسعه جاز به ما داد
[ترجمه ترگمان] استاد موسیقی ما سخنرانی جالبی درباره توسعه جاز به ما داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We're going up to the university tonight to hear a lecture.
[ترجمه آوين اسدي] امشب ما میرویم دانشگاه تا به سخنرانی گوش دهیم
|
[ترجمه نیازعلی شمس] امشب به دانشگاه می رویم تا به سخرانی گوش دهیم
|
[ترجمه مهرداد] امشب ما به دانشگاه می رویم تا به سخرانی گوش دهیم
|
[ترجمه علی] ما امشب به دانشگاه میرویم تا به کنفرانس گوش کنیم
|
[ترجمه گوگل] امشب برای شنیدن یک سخنرانی به دانشگاه می رویم
[ترجمه ترگمان] امشب به دانشگاه می رویم تا سخنرانی را بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He's well-known for giving lengthy and boring lectures to his classes.
[ترجمه گوگل] او به دلیل ارائه سخنرانی های طولانی و خسته کننده در کلاس های خود مشهور است
[ترجمه ترگمان] او به خاطر دادن سخنرانی های طولانی و خسته کننده به کلاس های خود مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a lengthy speech given to warn or scold another, esp. about behavior.
مترادف: sermon
مشابه: admonition, censure, homily, rebuke, remonstrance, reprimand, reproach, reproof

- Her mother gave her a lecture about dressing appropriately.
[ترجمه گوگل] مادرش در مورد لباس پوشیدن مناسب به او سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان] مادرش در مورد لباس مناسب برای او سخنرانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He got a lecture from his father when he came home at two in the morning.
[ترجمه سهیل کوزه گر کالجی] او در ساعت دو صبح به خانه برگشت و از پدرش صحبت می کرد ( تعریف می کرد )
|
[ترجمه Yağmur] او زمانی که ساعت 2صبح ب خانه اومد مورد نکوهش/ سرزنش طولانی پدرش قرار گرفت
|
[ترجمه گوگل] ساعت دو نیمه شب که به خانه آمد از پدرش سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی ساعت دو صبح به خانه می آمد از پدرش سخنرانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: lectures, lecturing, lectured
• : تعریف: to present a lecture.
مترادف: speak, talk
مشابه: discourse, expound

- The archaeologist lectured about his recent find in Turkey.
[ترجمه گوگل] این باستان شناس درباره یافته اخیر خود در ترکیه سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان] این باستان شناس درباره کشفیات اخیر خود در ترکیه سخنرانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to warn or rebuke, usu. at length.
مترادف: sermonize
مشابه: admonish, censure, exhort, lesson, rebuke, remonstrate, reprimand

- He's a good kid; why are you always lecturing him?
[ترجمه محیا قره خانی نژاد] اون بچه خوبیه چرا همیشه سرزنشش میکنی ؟
|
[ترجمه گوگل] او بچه خوبی است؛ چرا همیشه به او سخنرانی می کنید؟
[ترجمه ترگمان] بچه خوبیه؛ چرا همیشه براش سخنرانی می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her lecture related to the causes of cancer
نطق او مربوط به علل سرطان بود.

2. his lecture bored me to death!
نطق او حوصله ام را تا سر حد مرگ سرآورد!

3. his lecture dragged on and on
نطق او همین طور ادامه داشت.

4. his lecture lasted three hours
سخنرانی او سه ساعت طول کشید.

5. a dry lecture
سخنرانی خشک و بی مزه

6. a jejune lecture
سخنرانی پوچ و بی مزه

7. a long lecture makes everyone sleepy
نطق طولانی همه را خواب آلود می کند.

8. a pocket lecture
نطق کوتاه

9. a ponderous lecture
یک سخنرانی ثقیل و ملال آور

10. an informative lecture
سخنرانی آموزنده

11. as the lecture dragged on, ahmad got the gapes
وقتی که خطابه به درازا کشید احمد به دهان دره افتاد.

12. his lengthy lecture made me sleepy
نطق طولانی او مرا خواب آلود کرد.

13. to season a lecture with humor
سخنرانی را با شوخ طبعی گیراتر کردن

14. he is currently on a lecture tour
فعلا برای انجام سخنرانی در سفر است.

15. i found great illumination in the lecture
نطق او بسیار الهام بخش بود.

16. the new hall was christened with a lecture and folkloric dances
تالار جدید با یک خطابه و رقص های محلی افتتاح شد.

17. she was able to inject humor into her long lecture
او قادر بود نطق طولانی خود را با مزاح بیامیزد.

18. some of the students were doodling during the professor's lecture
بعضی از دانشجویان هنگامی که استاد درس می داد مشغول خط خطی کردن کاغذهای خود بودند.

19. The lecture hall was packed solid .
[ترجمه تولید] سالن مملو از مردم شده بود. ( که برای سمینار آمده بودند )
|
[ترجمه Khadije Hoseiny] سالن سرشار از مردم بود
|
[ترجمه گوگل]سالن سخنرانی مملو از جامد بود
[ترجمه ترگمان]سالن کنفرانس پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The professor adapted his lecture to his audience.
[ترجمه گوگل]استاد سخنرانی خود را با مخاطبان خود تطبیق داد
[ترجمه ترگمان]استاد سخنرانی خود را با مخاطب خود تطبیق داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. In his lecture the teacher expanded on the uses of the English subjunctive mood.
[ترجمه گوگل]معلم در سخنرانی خود کاربردهای حالت فرعی انگلیسی را گسترش داد
[ترجمه ترگمان]معلم در سخنرانی خود به کاربرد حالت های روانی انگلیسی ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. He gave the child a lecture on the importance of punctuality.
[ترجمه گوگل]او در مورد اهمیت وقت شناسی به کودک سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]او به کودک یک سخنرانی در مورد اهمیت وقت شناسی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The policeman let me off with a lecture about speeding.
[ترجمه گوگل]پلیس با یک سخنرانی در مورد سرعت غیرمجاز مرا رها کرد
[ترجمه ترگمان]مامور پلیس مرا با یک سخنرانی در مورد سرعت بخشیدن به من قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. She recast her lecture as a radio talk.
[ترجمه گوگل]او سخنرانی خود را به عنوان یک سخنرانی رادیویی بازخوانی کرد
[ترجمه ترگمان] اون سخنرانی رو به عنوان یه مکالمه رادیویی شبیه سازی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Tom doodled during the whole lecture.
[ترجمه گوگل]تام در تمام طول سخنرانی ابله زد
[ترجمه ترگمان]تام در طول سخنرانی doodled را روشن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. I attended practically every lecture and seminar when I was a student.
[ترجمه گوگل]در دوران دانشجویی عملاً در هر سخنرانی و سمینار شرکت می کردم
[ترجمه ترگمان]من تقریبا در هر سخنرانی و سمینار زمانی که دانش آموز بودم، شرکت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نطق (اسم)
address, speech, lecture, utterance, oration, peroration

خطابه (اسم)
address, lecture, oration, sermon, precept, allocution, prelection

خطابت (اسم)
address, word, speech, lecture, rhetoric

کنفرانس (اسم)
lecture, circuit, colloquium, conclave

سخنرانی (اسم)
speech, lecture, oration, prelection

درس (اسم)
study, lecture, lesson

خطابه گفتن (فعل)
lecture

نطق کردن (فعل)
lecture, orate, perorate

سخنرانی کردن (فعل)
discourse, lecture, speak, lobby, converse, speechify, orate, prelect

تخصصی

[ریاضیات] کنفرانس، نطق

انگلیسی به انگلیسی

• discourse given before an audience (especially one that is instructive); tedious reprimand, formal reproof
deliver a discourse before an audience (especially one that is instructive); reprimand tediously, reprove formally
a lecture is a talk that someone gives in order to teach people about a particular subject.
if you lecture, you give a lecture or series of lectures.
if someone lectures you about something, they criticize you or tell you how you should behave.
a lecture is also strong criticism that someone makes about something that they do not like.

پیشنهاد کاربران

lecture ( v, n ) ( lɛktʃər ) =to give a talk to a group of people on a subject, especially as a way of teaching in a university, e. g. He lectures on France literature. lecturer ( n )
lecture
lecture: سخنرانی
سخنرانی
در حالت informal اسپیکینگ به معنی سرزنش کردن هم هست
معنای دوستمون
✅سخنرانی اموزشی که میتونه یه کنفرانس بزرگ باشه یا
توضیح اموزشی یه معلم درباره درس به یه شاگردش/
شاگردانش
✅سخنرانی علمی - آموزشی
Tell me about your typical
. weekday and your typical weekend
...
[مشاهده متن کامل]

On a typical weekday, I have to wake up a bit early and revise my university lessons and then I rush to the university campus to ⭐attend the lecture⭐. At around 2. 00 pm I eat my
. . . .

سخنرانی علمی
سخنرانی
کلاسی که در دانشگاه برگزار میشه با اساتید و دروس دانشگاهی در اون تدریس میشه.
د واقع همون کلاس خودمونه اما در دانشگاه یا کالج
نطق، سخنرانی، سخنرانی کردن
موعظه
سرزنش کردن
کنفراس
سخنرانی
تدریس
خطابه
نطق
lecture ( عمومی )
واژه مصوب: سخنرانی
تعریف: سخنانی که فردی در مقابل عده‏ای دربارۀ موضوعی خاص ایراد کند |||* مصوب فرهنگستان اول
مربی دانشگاه ( مرتبه علمی )
تدریس دانشگاهی
Lecture=سخنرانی، کنفرانس
سخنیدن
سخرانیدن
سخنرانی، سخنرانی کردن
مترادف:talk, speech
موعظه نصیحت پند و اندرز کردن
کنفرانس، سخنرانی
البته این کلمه در Reach 1 هم آمده است. 😊 💚
درس گفتار
سخنرانی ، کنفرانس ، سخنرانی کردن 👨‍👨‍👦‍👦
tomorrow she will give a lecture at London University
او فردا در دانشگاه لندن سخنرانی خواهد کرد
Lecture
سخنرانی اموزشی که میتونه یه کنفرانس بزرگ باشه یا توضیح اموزشی یه معلم درباره درس به یه شاگردش باشه
ملامت کردن، هشدار دادن
My doctor’s been lecturing me on the dangers of not getting enough exercise.
I know I should stop smoking—don't give me a lecture about it.
I wish you’d stop lecturing me!
He began to lecture us about making too much noise.
سخن رانی کسی
A talk given to large group to teach them a subject
سخنرانی کردن
کنفرانس دادن
مطرح کردن
بزرگ شدن
سخنرانی ( درسی )
a talk to a gruop of people to teach them about something
کنفرانس

a talk or speech to a group of people
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس