appreciate
/əˈpriːʃiˌet//əˈpriːʃieɪt/
معنی: قدردانی کردن، درک کردن، تقدیر کردن، احساس کردن، بربهای چیزی افزودن، قدر چیزی را دانستن
معانی دیگر: سپاسگزار بودن، ارزش قایل شدن، امتنان داشتن، ارزش چیزی را دانستن و از آن لذت بردن، (با نظر مساعد) ارزیابی کردن، (در مورد قیمت و ارزش) بالا رفتن یا بردن، ترقی کردن (در مقابل: depreciate)، قدردانی کردن از
بررسی کلمه
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: appreciates, appreciating, appreciated
حالات: appreciates, appreciating, appreciated
• (1) تعریف: to feel grateful for (something) or to (someone).
• متضاد: despise
• مشابه: thank, value, welcome
• متضاد: despise
• مشابه: thank, value, welcome
- We very much appreciate your help with this matter.
[ترجمه مونا گلپایگانی] ما از کمک شما در این مسئله بی نهایت متشکریم|
[ترجمه مونا گلپایگانی ] ما از کمک شما در این مسئله بسیار متشکریم.|
[ترجمه امیر مسعود] ما از کمک شمادر این مورد بسیار قدردانیم.|
[ترجمه محمد شفیعی] مااز کمک شما برای حل این مشکل بسیارزیاد قدردانی میکنیم|
[ترجمه گوگل] ما بسیار قدردان کمک شما در این زمینه هستیم[ترجمه ترگمان] ما خیلی از کمکتون با این موضوع ممنونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He always appreciates students' being on time for their lessons.
[ترجمه سیروس مرادی فارسانی] او همیشه ازدانش آموزان به خاطر حضور بموقع در کلاسهای درسشان قدر دانی می کند.|
[ترجمه قع حاظر شدن دانش آموزان در کلاس تشکر می کرد] او همیشه به خاطر به موقع حاظر شدن دانش آموزان در کلاس تشکر می کرد.|
[ترجمه گوگل] او همیشه از حضور به موقع دانش آموزان برای درس هایشان قدردانی می کند[ترجمه ترگمان] او همیشه از دانش آموزان برای درس خواندن قدردانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His mother appreciates it when he remembers to send her a birthday card.
[ترجمه گوگل] مادرش وقتی یادش میافتد برایش کارت تولد بفرستد خوشحال میشود
[ترجمه ترگمان] مادرش از این موضوع قدردانی می کنه وقتی یادش میاد که یه کارت تولد براش بفرسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مادرش از این موضوع قدردانی می کنه وقتی یادش میاد که یه کارت تولد براش بفرسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I appreciate that you haven't mentioned this to anyone.
[ترجمه محمد شفیعی] من قدردانی میکنم که تو این مورد رابه هیچ کسی متذکر نشده ای|
[ترجمه گوگل] قدردانی میکنم که این موضوع را به کسی نگفتهاید[ترجمه ترگمان] ممنونم که این موضوع رو به کسی نگفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She appreciates her father-in-law because he's always been very kind to her.
[ترجمه Hazel] او از پدر خوانده اش قدردانی می کند، زیرا او همیشه با او مهربان است|
[ترجمه پیمان] او بر پدر بزرگش ارج می نهد. چراکه او همیشه به او مهربان است|
[ترجمه Arshia] او از پدرشوهرش قدر دان است چون او همیشه با او مهربان است|
[ترجمه مائده] او قدر پدرشوهرش را میداند چون که همیشه با او خیلی مهربان بوده است.|
[ترجمه گوگل] او از پدرشوهرش قدردانی می کند زیرا او همیشه با او بسیار مهربان بوده است[ترجمه ترگمان] او از پدرش قدردانی می کند، چون همیشه با او مهربان بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to perceive and acknowledge the worth of; value.
• مترادف: value
• متضاد: depreciate, disdain, disparage
• مشابه: acknowledge, admire, cherish, esteem, prize, treasure
• مترادف: value
• متضاد: depreciate, disdain, disparage
• مشابه: acknowledge, admire, cherish, esteem, prize, treasure
- We especially appreciate spring after a very cold winter.
[ترجمه amirmahdi] ما احساس کردیم بهار را بعد از یک زمستان بسیار سرد.|
[ترجمه عباس] ما قدر بهار را بعد از یک زمستان سرد می فهمیم ( ارزش آن را فهمیدن یا دانستن )|
[ترجمه گوگل] ما به ویژه از بهار پس از یک زمستان بسیار سرد قدردانی می کنیم[ترجمه ترگمان] ما به خصوص از بهار بعد از یک زمستان بسیار سرد قدردانی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Young people tend to appreciate their parents' efforts much more when they become parents themselves.
[ترجمه گوگل] جوانان زمانی که خودشان پدر و مادر می شوند بیشتر از تلاش های والدینشان قدردانی می کنند
[ترجمه ترگمان] جوانان وقتی خود پدر و مادر می شوند، تمایل دارند که از تلاش های والدین خود قدردانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جوانان وقتی خود پدر و مادر می شوند، تمایل دارند که از تلاش های والدین خود قدردانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His wife thinks he doesn't appreciate her at all.
[ترجمه هرمیون] همسرش فکر می کند که او اصلا از او قدردانی نمی کند|
[ترجمه amirmahdi] همسرش فکر میکند او اصلا اورا درک نمیکند|
[ترجمه گوگل] همسرش فکر می کند که او اصلا قدر او را نمی داند[ترجمه ترگمان] همسرش فکر می کند که او اصلا از او خوشش نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She appreciates having the opportunity to work with such an eminent professor.
[ترجمه عباس] او قدر داشتن فرصت کار کردن با چنین استاد برجسته ای را می داند|
[ترجمه گوگل] او از داشتن فرصتی برای همکاری با چنین استاد برجسته ای قدردانی می کند[ترجمه ترگمان] او از این فرصت استفاده می کند تا با چنین استاد برجسته ای کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to understand and be very conscious of.
• مترادف: acknowledge, realize
• مشابه: comprehend, discern, know, note, perceive, recognize, understand
• مترادف: acknowledge, realize
• مشابه: comprehend, discern, know, note, perceive, recognize, understand
- I appreciate the difficulty of your situation.
[ترجمه رامین] وضعیت سخت شما را درک میکنم.|
[ترجمه ارغوان] من سختی وضعیت شما را درک میکنم|
[ترجمه گوگل] من از سختی شرایط شما قدردانی می کنم[ترجمه ترگمان] از مشکل your ممنونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I appreciate that you've had a shock, but I still need you to answer these questions.
[ترجمه ارغوان] من درک میکنم که شما شوکه شده اید، ولی من هنوز نیاز دارم که به این سوالات جواب دهید|
[ترجمه گوگل] قدردانی میکنم که شما شوکه شدهاید، اما همچنان به پاسخ دادن به این سؤالات نیاز دارم[ترجمه ترگمان] ممنونم که شوکه شدی، اما من هنوز نیاز دارم که به این پرسش ها جواب بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to increase in monetary value. (Cf. depreciate.)
• متضاد: depreciate
• مشابه: boom, escalate, gain, increase, multiply, wax
• متضاد: depreciate
• مشابه: boom, escalate, gain, increase, multiply, wax
- Your investment will appreciate over time.
[ترجمه رامین] ارزش سرمایه شما در طول زمان بیشتر خواهد شد.|
[ترجمه گوگل] سرمایه گذاری شما در طول زمان افزایش می یابد[ترجمه ترگمان] سرمایه گذاری شما در طول زمان مورد تقدیر قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. i appreciate the reasons for your anxiety
بنده علل نگرانی شما را درک می کنم.
2. i appreciate your help
از کمک شما سپاسگزارم.
3. the value of these diamonds will appreciate
ارزش این الماس ها زیاد خواهد شد.
4. they lack the necessary imagination to appreciate modern art
آنان فاقد ذوق لازم برای درک هنر نو می باشند.
5. The film is only funny if you appreciate French humour .
[ترجمه نجمه حیدری نسب] این فیلم فقط زمانی خنده دار است که شما طنز فرانسوی را درک کنید|
[ترجمه گوگل]فیلم فقط در صورتی خنده دار است که از طنز فرانسوی قدردانی کنید[ترجمه ترگمان]این فیلم فقط اگر طنز فرانسوی را تحسین کنید خنده دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You can't fully appreciate foreign literature in translation.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به طور کامل از ادبیات خارجی در ترجمه قدردانی کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید به طور کامل از ادبیات خارجی در ترجمه تشکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید به طور کامل از ادبیات خارجی در ترجمه تشکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Perhaps, when you've heard me out, you'll appreciate the reason for secrecy.
[ترجمه گوگل]شاید وقتی صدای من را شنیدید، دلیل پنهان کاری را درک کنید
[ترجمه ترگمان]شاید، وقتی که من را بیرون شنیده ای، دلیل رازداری را درک می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید، وقتی که من را بیرون شنیده ای، دلیل رازداری را درک می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They appreciate all the creature comforts of home.
[ترجمه گوگل]آنها قدردان تمام امکانات موجود در خانه هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها از آسایش و راحتی موجود در خانه تشکر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها از آسایش و راحتی موجود در خانه تشکر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We would appreciate it if you will let us know. . .
[ترجمه گوگل]اگر به ما اطلاع دهید ممنون می شویم
[ترجمه ترگمان] ممنون میشیم اگه بهمون خبر بدین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ممنون میشیم اگه بهمون خبر بدین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They didn't seem to appreciate the magnitude of the problem.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسید آنها از بزرگی مشکل قدردانی کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که آن ها ارزش این مشکل را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که آن ها ارزش این مشکل را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'm so busy, I'd really appreciate any help I could get.
[ترجمه گوگل]من خیلی سرم شلوغ است، واقعاً از هر کمکی که می توانم دریافت کنم سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]من خیلی گرفتارم، واقعا از هر کمکی که می توانستم به او کمک کنم قدردانی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من خیلی گرفتارم، واقعا از هر کمکی که می توانستم به او کمک کنم قدردانی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We would appreciate an early reply.
[ترجمه گوگل]ما از پاسخ زودهنگام قدردانی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان] ما از یه جواب خیلی زود قدردانی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما از یه جواب خیلی زود قدردانی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We would appreciate it if you would let us know. . .
[ترجمه گوگل]اگر به ما اطلاع دهید ممنون می شویم
[ترجمه ترگمان] ممنون میشیم اگه بهمون خبر بدین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ممنون میشیم اگه بهمون خبر بدین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'd appreciate it if u could call me tonight.
[ترجمه Mohi] ممنون میشم اگر امشب به من کص بدهی|
[ترجمه گوگل]ممنون میشم اگه امشب با من تماس بگیری[ترجمه ترگمان]ممنون میشم اگه بتونی امشب بهم زنگ بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He did not fully appreciate the significance of signing the contract.
[ترجمه گوگل]او اهمیت امضای قرارداد را به طور کامل درک نکرد
[ترجمه ترگمان]او به طور کامل از اهمیت امضای قرارداد قدردانی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به طور کامل از اهمیت امضای قرارداد قدردانی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. We shall appreciate it if you would let us know. . .
[ترجمه گوگل]اگر به ما اطلاع دهید ممنون می شویم
[ترجمه ترگمان]خیلی ممنون میشیم اگه بهمون خبر بدین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خیلی ممنون میشیم اگه بهمون خبر بدین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
قدردانی کردن (فعل)
acknowledge, value, appreciate
درک کردن (فعل)
comprehend, hear, induct, appreciate, intuit, realize, apperceive, understand, perceive, apprehend, fathom, seize, discern, catch, follow, compass, savvy, cognize, interpret
تقدیر کردن (فعل)
appreciate, thank, foreordain
احساس کردن (فعل)
sense, appreciate, feel, sensate
بربهای چیزی افزودن (فعل)
appreciate
قدر چیزی را دانستن (فعل)
appreciate
تخصصی
[حقوق] تعیین کردن ارزش، تقویم کردن، ارزیابی کردن، درک کردن، افزایش یافتن (یا دادن) ارزش، قدردانی کردن
به انگلیسی
• esteem, regard highly; raise the value, become more valuable
if you appreciate a situation or problem, you understand it and know what it involves.
if you say that you appreciate what someone has done for you, you mean that you are grateful to them for it.
if you appreciate something, you like it because you recognize its good qualities.
if something appreciates in value over a period of time, its value increases.
if you appreciate a situation or problem, you understand it and know what it involves.
if you say that you appreciate what someone has done for you, you mean that you are grateful to them for it.
if you appreciate something, you like it because you recognize its good qualities.
if something appreciates in value over a period of time, its value increases.
پیشنهاد کاربران
قدر . . . را دانستن
Her family doesn't appreciate her
خانواده او قدرش را نمی دانند
Her family doesn't appreciate her
خانواده او قدرش را نمی دانند
ارزیابی کردن
متوجه شدن
توجه کردن
درک کردن ، فهمیدن
be thankful for - understand and enjoy doing something
قدر دانی
ممنون بودن
گیج
سر در نیاوردن
نمی فهمم
ممنون بودن
گیج
سر در نیاوردن
نمی فهمم
تحسین کردن
مشاهده کردن
It’s enables you to appreciate that building
It’s enables you to appreciate that building
با ارزش دانستن
احترام گذاشتن، پذیرفتن
Appreciating the variety of human experience and culture
• احترام به تفاوت فرهنگی و تجارب افراد
Appreciating the variety of human experience and culture
• احترام به تفاوت فرهنگی و تجارب افراد
درک کردن_ قدردانی
متشکر بودن
قدردانی کردن
سپاس گذار بودن
Thank
Thank
شناختن، ادراک، تجلیل ( کردن ) ، ارج نهادن
1 - appreciate sb : قدر کسی رو دونستن
2 - appreciate sth : درک کردن ارزش یا اهمیت چیزی. مثل اهمیت درک تفاوت بین آدم ها - مثل ارزش سلامتی
2 - appreciate sth : درک کردن ارزش یا اهمیت چیزی. مثل اهمیت درک تفاوت بین آدم ها - مثل ارزش سلامتی
سپاس گزاری کردن
درک احساسات / شرایط خوب / جدی بودن یک موقعیت
قدردانی کردن
زمانی که به عنوان دو حالت بالا استفاده بشه مثل فعل agree نیازی به افعال to be نداره و به تنهایی همراه با فاعل به کاربرده میشه 👇
I appreciate your help
قدردانی کردن
زمانی که به عنوان دو حالت بالا استفاده بشه مثل فعل agree نیازی به افعال to be نداره و به تنهایی همراه با فاعل به کاربرده میشه 👇
I appreciate your help
احترام گذاشتن
قدردانی کردن 📨
admire , be thankful
admire , be thankful
استقبال کردن
قدردانی کردن
تقدیرکردن
تقدیرکردن
ارج نهادن
مورد توجه قرار گرفتن
to be fully conscious of; be aware of; detect
رضایت داشتن
مورد احترام قرار دادن
مورد احترام قرار دادن
I really appreciate it:من واقعا ممنونم
بهره مند شدن
To Understand
To realize
To know
To aknowledge
( علت، معنی چیزی یا کاری را )
فهمیدن، دانستن، متوجه شدن
( وقتی موضوعی، علتی، چیزی، . . قابل فهم و شناسایی برای دیگران است. )
متوجه چیزی بودن
I can appreciate your position, sir.
No one ever suspects you.
Star Trek TOS
من متوجه جایگاه ات هستم که چرا هیچ کس بهت شک نمیکنه.
To realize
To know
To aknowledge
( علت، معنی چیزی یا کاری را )
فهمیدن، دانستن، متوجه شدن
( وقتی موضوعی، علتی، چیزی، . . قابل فهم و شناسایی برای دیگران است. )
متوجه چیزی بودن
I can appreciate your position, sir.
No one ever suspects you.
Star Trek TOS
من متوجه جایگاه ات هستم که چرا هیچ کس بهت شک نمیکنه.
A:I'll help you clean up your room .
. B=Thanks !I realy appreciate it
. B=Thanks !I realy appreciate it
یعنی قدردانی کردن اینجا نقشش فعل هستbe thankful و برای مثالش هم میتونیم بگیم. . it is good to show people that you are لایک فراموش نشappreciate
درک کردن
جبران کردن
پذیرش - پذیرفتن
قدردانی کردن appreciate ( v )
قدردان appreciative ( adj )
قدردان appreciative ( adj )
پی بردن
قَدردانیدن از کسی.
قدردانی کردن , قدر چیزی را دانستن ؛ درک کردن , متوجه بودن ؛ افزایش یافتن ( ارزش چیزی )
# We really appreciate all the help u gave us
# I'd appreciate it if u could call me tonight
# His wife thinks he doesn't appreciate her
# I appreciate the difficulty of your situation
# I appreciate that it's a difficult decision for you to make
# Your investment will appreciate over time
# The value of our house has appreciated by 50% in the last two years
# We really appreciate all the help u gave us
# I'd appreciate it if u could call me tonight
# His wife thinks he doesn't appreciate her
# I appreciate the difficulty of your situation
# I appreciate that it's a difficult decision for you to make
# Your investment will appreciate over time
# The value of our house has appreciated by 50% in the last two years
ارزش قائل شدن
سپاس گزاری کردن، قدردانی کردن
Thankful
خوشناسیدن.
خوشدانیدن.
هوشناسیدن.
هودانیدن.
خوشدانیدن.
هوشناسیدن.
هودانیدن.
بها دادن ( به )
ارزیابی نقادانه
to value sb or sth
تمجید
ستودن
سپاسگزاری کردن
تحسین کردن
قدر و منزلت چیزی را دانستن
قدرشناسی کردن
برای کاری یا چیزی ارزش قائل شدن
تحسین کردن
قدر و منزلت چیزی را دانستن
قدرشناسی کردن
برای کاری یا چیزی ارزش قائل شدن
Thanks for your reply so far my friend, I really appreciate your response. You’re more likely to be the nicest fan I’ve met in a couple of days
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : appreciate
✅️ اسم ( noun ) : appreciation
✅️ صفت ( adjective ) : appreciative / appreciable
✅️ قید ( adverb ) : appreciatively / appreciably
✅ فعل ( verb ) : appreciate
✅️ اسم ( noun ) : appreciation
✅️ صفت ( adjective ) : appreciative / appreciable
✅️ قید ( adverb ) : appreciatively / appreciably