comedian
/kəˈmiːdiən//kəˈmiːdɪən/
معنی: نویسنده نمایش های خنده دار
معانی دیگر: هنر پیشه ی نقش های مضحک، هنر پیشه ی کمدی (شادمایش)، کمدین، بازیگر خنده آور، (عامیانه) شوخ، لوده، نوینسده نمایش های خنده دار، هنرپیشه نمایش های خنده دار

بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a professional entertainer who specializes in telling jokes, acting in humorous skits, and the like.
• مترادف: comic, humorist
• مشابه: clown, fool, harlequin, jester, mime
• مترادف: comic, humorist
• مشابه: clown, fool, harlequin, jester, mime
• (2) تعریف: an actor or writer of comic works.
• مترادف: humorist
• مشابه: caricaturist, farceur, lampooner, punster, satirist, wag, wit
• مترادف: humorist
• مشابه: caricaturist, farceur, lampooner, punster, satirist, wag, wit
• (3) تعریف: a person whose behavior is purposely amusing or comical.
• مترادف: clown, humorist, joker, wag, wisecracker, wit
• مشابه: buffoon, cutup, farceur, jester, merry-andrew, mimic, prankster, zany
• مترادف: clown, humorist, joker, wag, wisecracker, wit
• مشابه: buffoon, cutup, farceur, jester, merry-andrew, mimic, prankster, zany
جمله های نمونه
1. a natural comedian
هنرپیشه ی کمدی دارای استعداد مادرزاد
2. a stand-up comedian
کمدین کاباره
3. The comedian will chair a new TV panel game.
[ترجمه ترگمان]این کمدین یک بازی پانل تلویزیونی جدید را بر عهده خواهد داشت
[ترجمه گوگل]کمدین یک پانل جدید تلویزیونی را برگزار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]کمدین یک پانل جدید تلویزیونی را برگزار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The comedian gave a long monologue of jokes.
[ترجمه ترگمان]این کمدین یک سخنرانی طولانی از لطیفه تعریف کرد
[ترجمه گوگل]کمدین یک طنز طولانی از جوک ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]کمدین یک طنز طولانی از جوک ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The comedian gave a long monolog of jokes.
[ترجمه ترگمان]آن بازیگر طنز بلندی به او داد
[ترجمه گوگل]کمدین یک لحظه از جوک ها را بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]کمدین یک لحظه از جوک ها را بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He started as a stand-up comedian .
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کمدین ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کمدین ایستاده آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کمدین ایستاده آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My special guest will be comedian Ben Elton.
[ترجمه ترگمان]میهمان ویژه من (بن التون)خواهد بود
[ترجمه گوگل]مهمان ویژه من کمدین بن التن خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]مهمان ویژه من کمدین بن التن خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The comedian soon had them rolling in the aisles.
[ترجمه ترگمان] کمدین، خیلی زود اونا رو تو راهروهای بین راه انداخته بود
[ترجمه گوگل]کمدین به زودی آنها را در نردبان غرق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]کمدین به زودی آنها را در نردبان غرق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You'll like Matt. He's a real comedian.
[ترجمه ترگمان] از مت خوشت میاد اون یه کمدین واقعی - ه
[ترجمه گوگل]شما Matt را دوست دارید او یک کمدین واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]شما Matt را دوست دارید او یک کمدین واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He started out as a standup comedian in Liverpool.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کمدین standup در لیورپول شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کمدین مستقل در لیورپول آغاز به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کمدین مستقل در لیورپول آغاز به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A good comedian needs to have an exquisite sense of timing.
[ترجمه ترگمان]یک کمدین خوب باید یک حس عالی از زمان داشته باشد
[ترجمه گوگل]کمدین خوب باید یک حس دقیق زمانبندی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]کمدین خوب باید یک حس دقیق زمانبندی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The comedian was very good indeed. He had the audience rolling in the aisles.
[ترجمه ترگمان]در واقع، کمدین در واقع خیلی خوب بود او تماشاچیان را در راهروهای بین راه انداخته بود
[ترجمه گوگل]کمدین خیلی خوب بود او تماشاچیان را در حیاط خلوت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]کمدین خیلی خوب بود او تماشاچیان را در حیاط خلوت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The comedian had the audience rolling in the aisles.
[ترجمه ترگمان]این کمدین تماشاگران را که در راهرو چرخ می خوردند، داشت
[ترجمه گوگل]کمدین تماشاچیان را در حوالی پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]کمدین تماشاچیان را در حوالی پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A classic example comes from comedian Jack Benny, famous for his parsimony.
[ترجمه ترگمان]یک مثال کلاسیک از کمدین جک بنی، معروف به خست او
[ترجمه گوگل]یک نمونه کلاسیک از کمدین جک بنینی، معروف به پارسیسم او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]یک نمونه کلاسیک از کمدین جک بنینی، معروف به پارسیسم او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نویسنده نمایش های خنده دار (اسم)
comedian
به انگلیسی
• person who entertains with jokes and funny stories
a comedian is an entertainer whose job is to make people laugh by telling jokes.
a comedian is an entertainer whose job is to make people laugh by telling jokes.
پیشنهاد کاربران
دهخدا: خنداننده >>> خند ( بن مضارع ) ، ان ( در اینجا پسوند حالت و چگونگی ) ، نده ( پسوند فاعلی )
شیخ بهایی: طنزو >>> طنز ( اسم ) ، او ( در اینجا پسوند شباهت )
رفتم به سوی مدرسه، پیری به طنز گفت:
تب را کسی علاج، به طنزو نمی کند
شیخ بهایی: طنزو >>> طنز ( اسم ) ، او ( در اینجا پسوند شباهت )
رفتم به سوی مدرسه، پیری به طنز گفت:
تب را کسی علاج، به طنزو نمی کند
طنزپیشه ، طنزپرداز ، بازیگر طنز ، هنرپیشه طنز
طناز!
طنزپیشه
کمدین ، هنرپیشه ی کمدی 🍃🍃
طنز پرداز
طناز
طنزپرداز
کمدین
طنزپرداز
کمدین
کپراسگار. کپراس به شوخی کردن . بذله گویی. کپراسگار یعنی کسی که شوخی میکنه. برابر comedian
comedian ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: بازیگر کمدی
تعریف: هنرمندی که در نمایش های شوخناک یا فیلم های کمدی ایفای نقش میکند|||متـ . شوخبازیگر
واژه مصوب: بازیگر کمدی
تعریف: هنرمندی که در نمایش های شوخناک یا فیلم های کمدی ایفای نقش میکند|||متـ . شوخبازیگر
طنزو