actually

/ˈækt͡ʃəwəli//ˈækt͡ʃuəli/

معنی: واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا
معانی دیگر: در عمل، در واقع

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: as a matter of fact; really.
مترادف: in fact, in reality, in truth, indeed, really, truly, truthfully
مشابه: de facto, literally, quite

- Are you actually going to eat all that?
[ترجمه hasti] ایا شما میروید همه چیز را میخورید؟
|
[ترجمه مبینا] آیا شما واقعا میخواهید همه آن را بخورید
|
[ترجمه مسعود] واقعا قصد داری همشو بخوری
|
[ترجمه کیانا] آیا شما درواقع قصد دارید همه ی آن را بخورید؟
|
[ترجمه -_-Soltan-_-] آیا شما واقعا میخاهید همه آنها را بخورید؟
|
[ترجمه 해스티] آیا شما در واقع می روید تا همه ی آن را بخورید؟
|
[ترجمه کوثر] در واقع شما خیال دارید همه آن را بخورید؟
|
[ترجمه محمد م] عامیانه : واقعا میخوای همشو بخوری ؟ رسمی : آیا واقعا قصد داری که همه آن را بخوری ؟
|
[ترجمه صادق] آیا واقعاً می خواهید همه اینها را بخورید؟
|
[ترجمه نیازعلی شمس] به راستی می خواهید هرچهرا که هست بخورید؟
|
[ترجمه ارنیکا] ایا واقعا قصد خوردن تمام انها رو دارید
|
[ترجمه بیگوم چفسلی] تو واقعا میخوای همشو بخوری؟
|
[ترجمه متین] واقعاً قصد داری همشو بخوری؟
|
[ترجمه Morteza.m] آیا واقعاً شما خیال دارید همه آنرا بخورید.
|
[ترجمه سلمان] آیا واقعاً قصد دارید همه ی آن ها را بخورید؟
|
[ترجمه س محمدی] خوب واقعا قصدت خوردن همه ی اوناست؟
|
[ترجمه من منم] آیا تو قصد داری منو بخوری؟!
|
[ترجمه گوگل] آیا در واقع می خواهید همه آن را بخورید؟
[ترجمه ترگمان] واقعا میخوای همشو بخوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He actually jumped out of the car as a joke.
[ترجمه گوگل] او در واقع به شوخی از ماشین بیرون پرید
[ترجمه ترگمان] اون واقعا از ماشین بیرون پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Actually, I wasn't planning to invite him.
[ترجمه Vida] یه جورایی قصد نداشتم دعوتش کنم
|
[ترجمه گوگل] در واقع من قصد دعوت از او را نداشتم
[ترجمه ترگمان] راستش، قصد نداشتم دعوتش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: although one would not expect it; surprisingly.
مترادف: in fact, in reality
مشابه: really

- Actually, it can get quite cold at night in the desert.
[ترجمه صاد] در واقع میتواند کویر در شب کاملا سرد باشد
|
[ترجمه گوگل] در واقع، شب ها در بیابان می تواند بسیار سرد شود
[ترجمه ترگمان] در واقع، شب در صحرا خیلی سرد خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. actually i am a weak boy
در واقع من پسر ضعیفی هستم.

2. he actually proved it
او عملا آن را ثابت کرد.

3. that country is nominally but not actually independent
آن کشور اسما مستقل است ولی نه بالفعل

4. a hypocrite pretends to be better and more religous than he actually is
آدم ریاکار خود را از آنچه که واقعا هست بهتر و مذهبی تر وانمود می کند.

5. people's perception of what you are is as important as what you actually are
استنباط مردم از آنچه که تو هستی همانقدر مهم است که آنچه که تو واقعا هستی.

6. But bombs are unbeliveable until they actually fall.
[ترجمه گوگل]اما بمب‌ها تا زمانی که واقعاً سقوط نکنند غیرقابل باور هستند
[ترجمه ترگمان]اما بمب ها منفجر می شوند تا اینکه واقعا سقوط کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She actually seemed pleased to see him: most of her visitors she merely tolerated.
[ترجمه گوگل]او در واقع از دیدن او خوشحال به نظر می رسید: بیشتر بازدیدکنندگانش را فقط تحمل می کرد
[ترجمه ترگمان]در واقع از دیدنش خوشحال به نظر می رسید؛ بیشتر مهمانان را فقط تحمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Level of education is actually quite a poor indicator of ability to run a business well.
[ترجمه گوگل]سطح تحصیلات در واقع یک شاخص بسیار ضعیف برای توانایی اداره خوب یک تجارت است
[ترجمه ترگمان]سطح آموزش و پرورش در واقع یک شاخص ضعیف توانایی اداره یک کسب وکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Actually, it's I that owe you a lot.
[ترجمه گوگل]در واقع، این من هستم که خیلی به شما مدیونم
[ترجمه ترگمان] راستش، خیلی بهت بدهکارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How much teaching do you actually do?
[ترجمه Sahar] در واقع تو چقدر تدریس می کنی ؟
|
[ترجمه گوگل]واقعا چقدر تدریس می کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما واقعا چقدر این کار را انجام می دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They always say time changes things, but you actually have to change them yourself.
[ترجمه سروش] آنها همیشه می گویند زمان چیزها را تغییر میدهد، اما در واقع شما باید خودتان آنها را تغییر دهید
|
[ترجمه گوگل]همیشه می گویند زمان همه چیز را تغییر می دهد، اما در واقع باید خودتان آنها را تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]آن ها همیشه می گویند که زمان تغییر می کند، اما شما در واقع باید خودتان آن ها را تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Well, what did she actually say?
[ترجمه آیدا] خوب، او در واقع چه می گفت؟
|
[ترجمه گوگل]خوب، او در واقع چه گفت؟
[ترجمه ترگمان]خب، اون واقعا چی گفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mobile phone business was actually his bread and butter.
[ترجمه Faezeh] تجارت تلفن همراه در واقع وسیله امرار معاش او بود.
|
[ترجمه گوگل]تجارت تلفن همراه در واقع نان و کره او بود
[ترجمه ترگمان]کسب وکار تلفن همراه در واقع نان و کره او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This suitcase looks heavy but actually it is very light.
[ترجمه گوگل]این چمدان سنگین به نظر می رسد اما در واقع بسیار سبک است
[ترجمه ترگمان]این چمدان سنگین به نظر می رسد، اما در واقع بسیار سبک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She looks young, but she's actually 50.
[ترجمه گوگل]او جوان به نظر می رسد، اما در واقع 50 سال دارد
[ترجمه ترگمان]او جوان به نظر می رسد، اما در واقع ۵۰ سالشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I didn't want to say anything without actually reading the letter first.
[ترجمه گوگل]من نمی خواستم بدون اینکه ابتدا نامه را بخوانم چیزی بگویم
[ترجمه ترگمان]نمی خواستم بدون اینکه واقعا اول نامه را بخوانم، چیزی بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It's not clear who actually pulled the trigger.
[ترجمه گوگل]مشخص نیست واقعاً چه کسی ماشه را کشیده است
[ترجمه ترگمان]مشخص نیست که کی ماشه رو کشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The gorgeous words,weak language,actually cannot replace what.
[ترجمه گوگل]کلمات زرق و برق دار، زبان ضعیف، در واقع نمی توانند جایگزین چیزی شوند
[ترجمه ترگمان]کلمات زیبا، زبان ضعیف، در واقع نمی توانند چیزی را جایگزین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I don't want to boast, but I can actually speak six languages.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم به خود ببالم، اما در واقع می توانم به شش زبان صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم لاف بزنم، اما در واقع می توانم شش زبان حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واقعا (قید)
actually, really, indeed, quite, simply, verily, bodily, veritably

عملا (قید)
actually, practically

در حقیقت (قید)
actually, yea

بالفعل (قید)
actually, really, de facto, ipso facto

فعلا (قید)
actually, indeed, now, presently, nonce

تخصصی

[ریاضیات] در حقیقت، واقعا، بالفعل، واقعیت، فعلیت

انگلیسی به انگلیسی

• in fact, practically; truthfully
you use actually to indicate that a situation exists in real life or to emphasize that it is true or correct.
you can also use actually as a way of being more polite, especially when you are correcting or contradicting someone, advising them, or introducing a new topic of conversation.

پیشنهاد کاربران

معنی: واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا
معانی دیگر: در عمل، در واقع
تلفظ:
بریتانیایی: اَکچِلی
آمریکایی: اَکشولی
Synonym = in fact
۱. واقعا. عملا. باالفعل. ۲. در حقیقت. در واقع ۳. راستی راستی. حقیقتا
مثال:
Anderson famously replied, we went to the moon, but we actually discovered Earth
آندرسن از همه مشهورتر پاسخ داد: ما به ماه رفتیم اما ما در واقع زمین را کشف کردیم.
❗️ دو معنی داره:
۱. in reality
۲. really
اولین معنیش همون در واقع یا راستش هست
دومین معنیش همون واقعنی توی فارسی هست
مثال برای معنی اول: راستش این محل اونقدم که فکر میکنی گرون نیست.
مثال برای معنی دوم: تو واقعا میخوای بری به اون مهمونی؟ شوخی میکنی دیگه؟
از قضا، دست بر قضا.
this is actually a deal for one hour. I need it to rescue my work in the club.
این در واقع یک معامله ی یک ساعته است. من برای نجات کارم در باشگاه به آن نیاز دارم.
در واقع این یک توافق یک ساعته است. من برای اینکه کارم را در باشگاه از دست ندم به آن نیاز دارم.
معنی: واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا
معانی دیگر: در عمل، در واقع
تلفظ:
بریتانیایی: اَکچِلی
آمریکایی: اَکشولی
دروغ چرا، از شما چه پنهان، شما که غریبه نیستید.
در واقع، به واقعیت
مثال: I didn't expect to see you here. - Actually, I came to meet a friend.
من انتظار نداشتم که تو را اینجا ببینم. - در واقع، من برای دیدار یک دوست اینجا آمده ام.
گاهی به معنای "اتفاقاً"
1. بالفعل؛ در واقع، عملاً، در عمل
2. راستی راستی، به راستی، واقعاً
در محاوره "رلستشو بخوای"
حتی
معنی اون رو می توانیم در واقع در نظر بگیریم.
به عنوان نزدیک ترین مترادف ها هم می تونیم به :
in fact - really - in reality - in truth
اشاره کنیم.
see ya !
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : actualize
✅️ اسم ( noun ) : actuality
✅️ صفت ( adjective ) : actual
✅️ قید ( adverb ) : actually
در حقیقت
معنای: واقعاً
کد رمز : واقعاً کچلی
Example: Before you say something about somebody, make sure that you actually know the facts.
You actually abandoned me
فعلاً
عملا
AK. chuh. lee 🇬🇧
AK. shoo. uh. lee 🇱🇷
درواقع ، در حقیقت ، راستش🙃
در واقع، حقیقتاً، در حقیقت، راستش😉
In fact
واقعاً - در واقع
دوستان معادل های غلط برای این لغت در نظر نگیرید تمام شکل های مربوط به این کلمه formal است
1 actually �بطور راست ( در فارسی بطور اصطلاحی میگیم الحق😂/راستش . . . ( در اول جمله معمولا )
2 actual � راستین ( صفت )
...
[مشاهده متن کامل]

3 actuality � راست ( اسم )
/ actualities � راستیات
/in actuality به راستی
از تموم این معنی ها فقط همون adv در عامیانه بیشتر کاربرد دار
حالشو ببرید با معنی درست 😁❤️

I think actually means really!

I think actually means really
راستی یا
راستش را بخواهی
عجالتا"
بی زحمت

واقعیتش
در واقع ، در عمل ، واقعا
there are lots of people there who can actually help you
اون جا افراد زیادی هستند که می توانند واقعا بهت کمک کنن🏄🏻‍♂️🏄🏻‍♂️
تجربی 95 ، زبان 95 ، هنر 94
به راستی، در واقع، درحقیقت
حقیقتا
همانا
در واقع ، واقعا.
راستشو بخوای
والّا
راستش
حتما
در حقیقت . عملا
اتفاقا
واقعاً
در واقع
حقیقتش
معمولا
عامیانه: راستش
ادبی: در واقع
راستی
حقیقتا"
راستش
حقیقتاً

حتماً
در واقع
در حقیقت
به راستی
در واقع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٢)

بپرس