lizard

/ˈlɪzərd//ˈlɪzəd/

معنی: سوسمار، طفیلی، مارمولک، بزمجه
معانی دیگر: (جانور شناسی) مارمولک، چلپاسه، کرباسو، بزمجه (انواع خزندگان زیر راسته ی sauria و راسته ی squamata)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of numerous reptiles with rough scaly skin, four legs, and a long tapering tail.

(2) تعریف: the skin of a lizard made into leather.

جمله های نمونه

1. Whom a serpent has bitten a lizard alarms.
[ترجمه ناشناس] مار مار مارمولک را گاز گرفته است
|
[ترجمه گوگل]کسی که مار مارمولکی را نیش زده است هشدار می دهد
[ترجمه ترگمان]کسی که یک افعی را گاز گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whom a serpent has bitten fears a lizard.
[ترجمه گوگل]کسی که مار او را گاز گرفته از مارمولک می ترسد
[ترجمه ترگمان]کسی که یک افعی را گاز گرفته، یک مارمولک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whom an adder bites, dreads a lizard.
[ترجمه گوگل]کسی که جمع کننده او را گاز می گیرد، از یک مارمولک می ترسد
[ترجمه ترگمان]Whom که نیش زننده دارند از یک مارمولک وحشت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A little lizard scuttled across the path.
[ترجمه ارشیا] یک مارمولک ریزه میزه در مسیر من است
|
[ترجمه گوگل]یک مارمولک کوچولو در مسیر حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]یک مارمولک کوچک از کوره راه دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A lizard can regenerate its tail.
[ترجمه گوگل]یک مارمولک می تواند دم خود را بازسازی کند
[ترجمه ترگمان]یک مارمولک می تواند دمش را دوباره احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lizard darted out its tongue at the insect.
[ترجمه گوگل]مارمولک زبانش را به سمت حشره بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]مارمولک زبانش را به طرف حشره باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lizard flicked out its tongue at a fly.
[ترجمه گوگل]مارمولک با مگس زبانش را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]مارمولک زبانش را به پرواز درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lizard baked on the hot rocks.
[ترجمه گوگل]مارمولک روی سنگ های داغ پخت
[ترجمه ترگمان]مارمولک روی صخره های داغ پخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A lizard will regenerate its tail if it's cut off.
[ترجمه گوگل]مارمولک در صورت قطع شدن دم خود را بازسازی می کند
[ترجمه ترگمان]یک مارمولک دنب خود را اصلاح می کند اگر قطع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A lizard without its tail is at a considerable disadvantage.
[ترجمه گوگل]یک مارمولک بدون دم در مضرات قابل توجهی است
[ترجمه ترگمان]یک مارمولک بدون دمش به ضرر قابل توجهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Lizard complex is composed mainly of serpentinite with gabbro and metamorphosed basic rocks.
[ترجمه گوگل]مجموعه Lizard عمدتاً از سرپانتینیت با گابرو و سنگهای اساسی دگرگون شده تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]مجتمع Lizard عمدتا از serpentinite با gabbro و rocks metamorphosed ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A lizard was basking in the heat of the afternoon sun.
[ترجمه گوگل]مارمولکی در گرمای آفتاب بعدازظهر در حال غرق شدن بود
[ترجمه ترگمان]یک مارمولک در گرمای خورشید بعد از ظهر زیر آب شنا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A small, white-backed lizard waddled and hopped across the hot gypsum, moving away from us.
[ترجمه گوگل]یک مارمولک کوچک با پشت سفید قد علم کرد و از روی گچ داغ پرید و از ما دور شد
[ترجمه ترگمان]یک مارمولک کوچک با پشت سفید مثل اردک از کنار ما رد شد و از ما دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He watched a lizard scuttle furtively along the join between wall and ceiling, and disappear into a crevice.
[ترجمه گوگل]او مارمولکی را تماشا کرد که مخفیانه در امتداد اتصال بین دیوار و سقف حرکت می کرد و در شکاف ناپدید می شد
[ترجمه ترگمان]به مارمولک نگاه می کرد که دزدانه از میان دیوار و سقف سرک می کشید و به درون شکاف ناپدید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوسمار (اسم)
crocodile, lizard, iguana, varan

طفیلی (اسم)
vagabond, drone, lizard, rounder, parasite, sponge, sponger

مارمولک (اسم)
lizard

بزمجه (اسم)
lizard

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of four-legged reptiles with scaly skin and long tapering tails
a lizard is a reptile with short legs and a long tail.

پیشنهاد کاربران

lizard ( n ) ( lɪzərd ) =a small reptile with a rough skin, four short legs, and a long tail
lizard
lizardman : تحت الفظیش میشه مرد سوسماری
سوسماریه که مانند انسانها روی دوپا راه میره و صحبت میکنه و دارای هوشِ
lizardman ( plural lizardmen ) ( fantasy ) An intelligent man - sized lizard who walks on hind legs and speaks and dresses similar to humans.
مارمولک - افتاب پرست - سوسمار
safe:امن
مخالف:dangerous خطرناک
این کلمه به معنای مارمولک و سوسمار است من مشتاق به یادگیری بهتر زبان فارسی هستم متشکرم از سایت شما، مونتاوال آم اس تریدا از کانادا
مارمولک
مارمولک . . . . . سوسمار
🦎معنی این واژه ( مارمولک ) است . 🦎☺
سوسمار
سوسمار یا مارمولک و نوعی خزنده
🦎🦎 مارمولک
مارمولک سوسمار
سوسمار . . . . مارمولک. . . . بزمجه. . . .
مارمولک . سوسمار. نوعی خزنده
افتاب پرست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس