appear

/əˈpɪr//əˈpɪə/

معنی: ظاهر شدن، پدیدار شدن، طلوع کردن، خاستن، سر زدن، طالع شدن
معانی دیگر: به چشم خوردن، هویدا شدن، آشکار شدن، به نظر رسیدن، حضور یافتن، (نقشی را) بازی کردن، (در مورد نشریات) درآمدن، چاپ شدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: appears, appearing, appeared
(1) تعریف: to come into view; become visible.
مترادف: arise, emerge, show
متضاد: disappear, vanish
مشابه: come, come out, crop up, loom, occur, offer, plead, rise, show up

- We were walking through the woods, and a deer suddenly appeared just a few feet from us.
[ترجمه حامد] داشتیم از میان جنگل رد می شدیم که ناگهان یک آهو در چند قدمی ما ظاهر شد
|
[ترجمه Sogol] ما داشتیم در جنگل راه میرفتیم ناگهان یک آهو در چند قدمی ما ضاهر شد
|
[ترجمه 😍😍N😍😍] در میان جنگل قدم میزدیم ناگهان گوزنی چند قدم جلو تر از ما ظاهر شد
|
[ترجمه 🤩🥰] ما داشتیم در جنگل راه می رفتیم و ناگهان یک اهو در چند قدمی ما ضاهر شد
|
[ترجمه Alone] ما داشتیم در جنگل راه می رفتیم که ناگهان یک آهو در چند قدمی ما ظاهر شد
|
[ترجمه گوگل] در میان جنگل قدم می زدیم که ناگهان یک آهو در چند قدمی ما ظاهر شد
[ترجمه ترگمان] داشتیم از میان جنگل قدم می زدیم و یک گوزن ناگهان چند قدم از ما فاصله گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to seem.
مترادف: look, seem
مشابه: come across, feel, sound

- He is older than he appears.
[ترجمه ] اون از آنچه به نظر می رسد، بزرگتر است.
|
[ترجمه مختار آبادی] او از آنچه به نظر می رسد بزرگ تر است
|
[ترجمه گوگل] او بزرگتر از آن چیزی است که به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان] او بزرگ تر از آن است که به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She appeared to be upset, so I asked what was wrong.
[ترجمه الا] به نظر می رسید او ناراحت باشد، پس پرسیدم مشکل چیست
|
[ترجمه گوگل] به نظر می رسید ناراحت است، بنابراین من پرسیدم چه مشکلی دارد
[ترجمه ترگمان] او به نظر ناراحت می امد، بنابراین پرسیدم چی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It appears as if they've changed their minds.
[ترجمه مهشید] به نظر میرسد که نظر آنها تغییر کرده
|
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که آنها نظر خود را تغییر داده اند
[ترجمه ترگمان] انگار که نظرشون عوض شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There appears to be a problem with your internet connection.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد مشکلی در اتصال اینترنت شما وجود دارد
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد که در ارتباط اینترنتی شما مشکلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to be likely to be true or to have happened.

- It appears that your application was never actually processed.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که درخواست شما واقعاً پردازش نشده است
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد که برنامه شما هرگز پردازش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to come before the public, as a book or performer.
مترادف: come out
مشابه: perform, show up

- Some of the greatest jazz musicians will be appearing at the festival.
[ترجمه گوگل] برخی از بزرگترین نوازندگان جاز در این جشنواره حضور خواهند داشت
[ترجمه ترگمان] برخی از بزرگ ترین موسیقیدانان جاز در این جشنواره ظاهر خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She has appeared in numerous films, but this is her first time on Broadway.
[ترجمه گوگل] او در فیلم های متعددی ظاهر شده است، اما این اولین بار است که در برادوی حضور دارد
[ترجمه ترگمان] او در فیلم های متعددی ظاهر شده است، اما این اولین بار در خیابان برادوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: to come into existence.
متضاد: disappear

- New species of plants and animals began to appear in abundance during this period.
[ترجمه گوگل] گونه های جدیدی از گیاهان و جانوران در این دوره به وفور ظاهر شدند
[ترجمه ترگمان] گونه های جدید گیاهان و حیوانات در طول این دوره به وفور دیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. appear in court
در دادگاه حاضر شدن

2. earthquakes appear to be increasing in frequency
ظاهرا تعداد زلزله ها رو به تزاید است.

3. viruses appear to have emerged in recent years
ویروس ها ظاهرا در سال های اخیر شناخته شده اند.

4. to appear out of thin air
غفلتا و به طور اسرارآمیزی ظاهر شدن

5. she studied to appear calm
سعی کرد آرام بنظر بیاید.

6. their failure to appear in court was to their disadvantage
خودداری آنها از حضور در دادگاه به ضررشان تمام شد.

7. the ominous clouds that appear on the horizon
ابرهای تهدید آمیزی که برافق ظاهر می شوند

8. they are billed to appear on the stage together
قرار است با هم بر صحنه ظاهر شوند.

9. literary giants beside whom we appear petty
غول های ادبی که در کنار آنان ما فسقلی به نظر می رسیم

10. the court subpoenaed him to appear as witness
دادگاه او را به عنوان گواه فراخواند.

11. the short-term effects of this drug appear to be good
آثار کوتاه مدت این دارو ظاهرا خوب است.

12. they killed him and artfully contrived that it should appear to be my doing
او را کشتند و با تردستی طوری عمل کردند که گویی من او را کشته ام.

13. on the day of her wedding, she was processed to appear in court
در روز ازدواجش او را به دادگاه احضار کردند.

14. you wrest the law so as to make your enemies appear guilty
شما به منظور گناهکار جلوه دادن دشمنانتان قوانین را تحریف می کنید.

15. Those days when we were together appear in my mind time after time, because they were so joyful, happy, blest, disappointing, sad and painful. I miss you ,and miss you so much. Do you know there is someone thinking of you and caring you all the time ? Your smiling eyes are just like the sparkling stars hanging on the curtain of my heart.
[ترجمه گوگل]آن روزهایی که با هم بودیم هر از گاهی در ذهن من ظاهر می شود، زیرا آنها بسیار شاد، شاد، برکت، ناامید کننده، غمگین و دردناک بودند دلم برات تنگ شده و خیلی دلم برات تنگ شده آیا می دانید کسی هست که به شما فکر می کند و همیشه به شما اهمیت می دهد؟ چشمان خندان تو مانند ستاره های درخشانی است که بر پرده قلب من آویزان شده اند
[ترجمه ترگمان]آن روزها که ما با هم بودیم، پس از گذشت زمان در ذهن من ظاهر شد، چون خیلی شاد بودند، شاد، نا امید کننده، نا امید کننده و دردناک دلم برات تنگ شده و دلم برات خیلی تنگ شده می دونی یه نفر به تو فکر می کنه و همیشه به تو اهمیت می ده؟ چشمان خندان شما درست مانند ستارگان درخشان است که بر پرده قلب من آویزان شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Trust always can not stand test, appear so vulnerable.
[ترجمه گوگل]اعتماد همیشه نمی تواند آزمون را تحمل کند، به نظر می رسد بسیار آسیب پذیر است
[ترجمه ترگمان]اعتماد همیشه نمی تواند تست تحمل کند، به این شکل آسیب پذیر به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Like sunlight, sunset, we appear, we disappear. We are so important to some, but we are just passing through.
[ترجمه گوگل]مثل نور خورشید، غروب، ظاهر می شویم، ناپدید می شویم ما برای بعضی ها خیلی مهم هستیم، اما در حال عبور هستیم
[ترجمه ترگمان] مثل نور خورشید، غروب خورشید، ما ناپدید میشیم ما خیلی برای بعضی چیزها اهمیت داریم، اما ما فقط داریم از اینجا رد میشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. To an outsider it may appear to be a glamorous job.
[ترجمه گوگل]برای یک فرد خارجی ممکن است به نظر یک شغل پر زرق و برق باشد
[ترجمه ترگمان]برای یک غریبه ممکن است یک شغل پر زرق و برق باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. An excerpt from her new thriller will appear in this weekend's magazine.
[ترجمه گوگل]گزیده ای از هیجان انگیز جدید او در مجله این هفته منتشر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]گزیده ای از این فیلم ترسناک او در این آخر هفته به نمایش در خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Will you suddenly appear, in a coffee shop around the corner, I will bring the smiling face, and you say, not to say once upon a time, just say, say to you, just say, long time no see.
[ترجمه گوگل]آیا ناگهان ظاهر می شوی، در یک کافی شاپ آن گوشه، من چهره خندان را می آورم و تو می گویی، نه اینکه بگویم روزی روزگاری، فقط بگو، بگو، فقط بگو، خیلی وقت است که ندیده ام
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است ناگهان در یک مغازه قهوه در گوشه خیابان ظاهر شوید من صورت خندان و خندان را می آورم و شما می گویید فقط یک بار، فقط بگویید، مدت زیادی است که شما را نمی بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The Democrats appear to have the election sewn up.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که دموکرات ها انتخابات را آماده کرده اند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دموکرات ها انتخابات را دوخته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. She will appear in court tomorrow.
[ترجمه گوگل]او فردا در دادگاه حاضر می شود
[ترجمه ترگمان]او فردا در دادگاه حاضر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Things often appear chaotic to the outsider.
[ترجمه گوگل]چیزها اغلب برای بیرونی آشفته به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]اغلب چیزها برای خارج از کشور آشفته و آشفته به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Most Conservative MPs appear happy with the government's reassurances.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اکثر نمایندگان محافظه کار از تضمین های دولت خوشحال هستند
[ترجمه ترگمان]اکثر اعضای پارلمان محافظه کار از اطمینان دولت راضی به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. He was ordered to appear the following day, but absconded.
[ترجمه گوگل]به او دستور داده شد روز بعد حاضر شود، اما فرار کرد
[ترجمه ترگمان]به او دستور داده شد که فردای آن روز ظاهر شود، اما فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظاهر شدن (فعل)
appear, become visible, become manifest, become clear, be developed, become evident, be revealed

پدیدار شدن (فعل)
appear, emerge

طلوع کردن (فعل)
rise, appear, arise, bloom

خاستن (فعل)
rise, appear, get up

سر زدن (فعل)
appear, drift in, be committed, drop in, originate, visit, call on

طالع شدن (فعل)
rise, appear

تخصصی

[حقوق] حضور یافتن (در دادگاه)، اثبات شدن، به عنوان دلیل ارائه شدن، به نحو مقتضی در دادگاه مطرح شدن
[ریاضیات] ظاهر شدن، قرار داشتن، به نظر رسیدن، نشان دادن

انگلیسی به انگلیسی

• come into view; seem
when something appears, it moves into a position where you can see it.
when something new appears, it begins to exist or becomes available.
when someone appears in a play or show, they take part in it.
when someone appears before a court of law, they go there to answer charges or to give information.
if someone or something appears to have a particular quality or appears to do something, they give the impression of having that quality or of doing that thing.

پیشنهاد کاربران

به بازار آمدن
iPhones appeard in 2007
حضور بهم رسانیدن
معلوم شدن
appear معانی دیگری هم دارد:
به چشم خوردن
( نقشی را ) ایفا کردن
موجود بودن
پدیدار شدن
ظاهر شدن
هویدا شدن
نمودار شدن
سروکلۀ . . . پیدا شدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : appear
اسم ( noun ) : appearance
صفت ( adjective ) : apparent
قید ( adverb ) : apparently
Appear ( to )
معنای فعلی: به نظر رسیدن
معنای قیدی: ظاهراً
مثال:
Griner appeared virtually at her appeal hearing on Tuesday and urged the court of reassess her sentence, saying that people found guilty of lesser crimes were given shorter sentences.
حضور در دادگاه نزد قاضی
Then wait three to four minutes for the result to appear
سه و چهار دقیقه صبر کنید تا نتیجه معلوم بشه
تظاهر کردن
شرکت کردن در یک فیلم، نمایش، کنسرت، برنامه تلویزیونی و غیره
appear in a film/play
e. g:She has already appeared in a number of films
appear on television/stage
e. g:He appeared on national television to deny the claims
appear at a theatre etc
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/appear
از راه رسیدن، وارد شدن
نمودار شدن
به نظر رسیدن
حضور یافتن
ظاهریدن.
پدیداریدن.
پیداییدن.
ظاهر شدن، پدیدار شدن
متضاد: disappear
appear ( verb ) = emerge ( verb )
به معناهای: پدیدار شدن، ظاهر شدن، معلوم شدن، آشکار شدن
. Appear means suddenly be shown in a place
________
Example : the sun usually appear in the sky about 6:00 a. m☀️

به نظر رسیدن ، ظاهر شدن
موجود بودن
سروکلش پیدا شد
منتشر کردن
به نظر رسیدن
she appears beautiful
او زیبا به نظر می رسد 🕠
به نظررسیدن. پدیدارشدن
به منصۀ ظهور رسیدن
نمودن، به نظر آمدن، نشان دادن
to be seen

پدیدار شدن
Emerge
1 سر برآوردن
2 ظاهرا، به ظاهر
there appears to be some mistake = ظاهرا اشتباهی رخ داده است
نمایان شدن
ظاهر شدن در فیلم
به نظر رسیدن - ظاهر شدن
ظاهر شدن
دیده شدن
to perform or act
به معنی ظاهر شدن
بوجود آمدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٩)

بپرس