jogging

/ˈdʒɑːɡɪŋ//ˈdʒɒɡɪŋ/

(ورزش) دو (با قدم آهسته)، دویدن، یورتمه

جمله های نمونه

1. jogging is a good sport
دویدن ورزش خوبی است.

2. Since I started jogging I've lost three and a half inches from my waistline.
[ترجمه بماند] از وقتی شروع به دویدن کردم سه سانت و نیم از دور کمرم کم کردم
|
[ترجمه سبحان پاتر] از وقتی که شروع کردم به دویدن سه سانت و نیم از حجم دور کمرم کم کردم
|
[ترجمه رمضانی تبار] از وقتی شروع به دویدن کردم سه اینچ و نیم از دور کمرم کم کردم
|
[ترجمه ] از وقتی که دویدن را شروع کردم ، سه سانت و نیم از دور کمرم کم کردم
|
[ترجمه گوگل]از زمانی که شروع به دویدن کردم، سه و نیم اینچ از دور کمرم کم شده است
[ترجمه ترگمان]از انجایی که شروع به دویدن کردم، من سه سال و نیم اینچ از دور کمرم را از دست دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She wore a bright green jogging suit with a white stripe down the sides.
[ترجمه گوگل]او یک کت و شلوار دویدن به رنگ سبز روشن با یک نوار سفید در دو طرف پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او یک کت و شلوار سبز روشن پوشیده بود که نواری سفید بر روی هر دو طرف داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I dislike jogging early in the morning.
[ترجمه 😎] من از پیاده روی در صبح زود بدم می آید
|
[ترجمه sevin] من از پیاده رویِ اول صبح بدم می آید
|
[ترجمه مبینا دهقانی] من پیاده روی صبح را دوست ندارم
|
[ترجمه Mary] من پیاده روی در صبح زود دوست ندارم
|
[ترجمه 𖣘 𝐀𝐧𝐚𝐡𝐢𝐭𝐚 𖣘] من از دوییدن آروم در صبح زود خوشم نمیاد
|
[ترجمه R.h] من از نرمش صبح زود بدم میاد
|
[ترجمه زهرا محمدی] دو استقامت کله سحر رو دوست ندارم.
|
[ترجمه گوگل]صبح زود دویدن را دوست ندارم
[ترجمه ترگمان] من از صبح زود از پیاده روی بدم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A few years ago jogging was the in thing.
[ترجمه ARS88] من از پیاده روی صبح زود بدم میآید
|
[ترجمه گوگل]چند سال پیش دویدن آهسته بود
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش، پیاده روی در یک چیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She started jogging twice a week to try to reduce her waistline.
[ترجمه گوگل]او شروع به دویدن دو بار در هفته کرد تا دور کمر خود را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]او دو بار در هفته به پیاده روی ادامه داد تا دور کمر او را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Avoid muscle strain by warming up with slow jogging.
[ترجمه گوگل]با گرم کردن بدن با دویدن آهسته از فشار عضلانی جلوگیری کنید
[ترجمه ترگمان]با گرم کردن آهسته آهسته آهسته از فشار ماهیچه خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It takes a lot of self-discipline to go jogging in winter.
[ترجمه گوگل]برای دویدن در زمستان نیاز به نظم و انضباط زیادی است
[ترجمه ترگمان]برای بالا رفتن در زمستان نظم و انضباط زیادی لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We were jogging along comfortably and enjoying our work.
[ترجمه گوگل]راحت دویدیم و از کارمون لذت بردیم
[ترجمه ترگمان]ما داشتیم خیلی راحت پیاده روی می کردیم و از کارمون لذت می بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Aerobic dancing piggybacked on the jogging craze.
[ترجمه گوگل]رقص ایروبیک پشت خوک در شوق دویدن
[ترجمه ترگمان]رقص Aerobic در حالی که دیوانه وار شروع به رقص می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many old people go jogging in the park in the early morning.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مسن صبح زود در پارک به دویدن می روند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مسن در صبح زود به پارک می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jogging is a popular form of exercise.
[ترجمه Mahdi] دویدن نوعی ورزش همگانی است
|
[ترجمه sevin] پیاده روی بهترین نوع ورزش است
|
[ترجمه zzzz] پیاده روی یک نوع ورزش همگانی است .
|
[ترجمه گوگل]آهسته دویدن یک شکل محبوب ورزش است
[ترجمه ترگمان]ورزش نوعی ورزش همگانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She wouldn't be seen dead jogging; she hates exercise.
[ترجمه گوگل]او در حال دویدن مرده دیده نمی شد او از ورزش متنفر است
[ترجمه ترگمان]او از پیاده روی نمرده است؛ او از ورزش متنفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It isn't the walking and jogging that got his weight down.
[ترجمه Houman.m☠️👻] این راه رفتن و دویدن نیست که وزن او را کم می کند
|
[ترجمه گوگل]این راه رفتن و دویدن نیست که وزن او را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]پیاده روی و پیاده روی زیاد طول نمی کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For years the business just kept jogging along.
[ترجمه علی کریمی] بابا ول کن
|
[ترجمه گوگل]برای سال‌ها، کسب‌وکار به دویدن ادامه داد
[ترجمه ترگمان]سال ها بود که کار به پیاده روی ادامه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] آهسته دویدن، جلو امدگی یا عقب رفتگی، باریکه،بیقاعدگی، هل دادن، تنه زدن به

انگلیسی به انگلیسی

• act of pushing or shaking, jostling; moving at a jog, trotting; running as a form of exercise

پیشنهاد کاربران

نرم دوی
دویدن آرام
jogging
برای اینکه این دویی با آن دویی = ۲ همسان گیری نشود می توان از دیگر چهر های زیر بهره بُرد :
نَرم دَوَندِگی ، نَرم دَوِشی ، نَرم دَوِشگَری
آهسته دویدن
نرم دویدن
خیلی عامیانه و به زبان ساده همون دو هوازی
walking fast
دوان دوان
Jogging is slower and less intense than running. The main differences are pace and effort. One definition of jogging speed is 4 to 6 miles per hour ( mph ) , while running can be defined as 6 mph or more
...
[مشاهده متن کامل]

پیاده روی ( با دویدن، running، فرق دارد. سرعت در پیاده روی بین 4 تا حداکثر 6 مایل در ساعت است، ولی در دویدن از 6 مایل به بالا است ) ، اهسته دویدن

jogging
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Jogging
jogging ( ورزش )
واژه مصوب: نرم دوی
تعریف: دویدن آرام و پیوسته برای تمرین و کسب آمادگی
اهسته دویدن
Nown
Means running slowly
ارام راه رفتن
کانون زبان ایران
jogging
پیاده دَوی ( دَوی : دَو - ای از کارواژه ی دَویدن )
نرمش
دواهسته
پیاده روی نسبتاً سریع
مسابقه دویدن ( دو ) . . . . . . . . . یورتمه
تو کانون زبان ایران ریچ ۲
Running to slowly
هروله
دویدن
معنی:
آهسته دویدن
تعریف:
running slowly
مثال:
Jack was jogging on the side walk
معنی:
جک روی پیاده رو آرام میدوید.
پیاده روی آرام و پیوسته
as I was jogging a man stopped me and asked for the time
وقتی در حال دویدن بودم مردی مرا متوقف کرد و ساعت را پرسید 🔋
آهسته زدن
نرم دویدن. . .
jogging means walking for exercise
معنی: پیاده روی، آهسته دویدن
پیاده روی
تند راه رفتن . دویدن
شعبده
تردستی
بچه ها معنی جمله i was jogging in the meadow yesterday ناقصه
معنی درست ترش: من ارام در دشت می دویدم
در دشت رو جا انداخته بودم تو معنیش
: ) : ) : )
Meaning : jogging means running slowly
معنی : یعنی ارام دویدن
Sentence : l was jogging in the meadow yesterday
معنی جمله: من دیروز در پارک ارام دویدم
: ) : ) : )
از روی طناب پریدن

آهسته تر از دویدن و سریعتر از راه رفتن
آرام دویدن

پیاده روی، دویدن
دویدن نرم
دوی آهسته
دویدن ارام
نرمش کوتاه مدت
Running slowly for exercise.
دو با سرعت کم
means running slowly/پیاده روی، اهسته دویدن
تقریبا میشه گفت پیاده روی
نه راه رفتن نه دویدن
Jogging means running slowly
Slow running آهسته دویدن، پیاده روی سریع
ارام دویدن ، سریع راه رفتن
شعبده بازی
تر دستی

نرم دویدن
قدم زدن تند، دویدن اهسته
درجا زدن
Means running slowly
jogging in place
درجا زدن ( نوعی حرکت ورزشی )
آرام دویدن . . . راه رفتن سریع
دویدن آهسته
ارام راه رفتن
پیاده روی سریع
پیاده روی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٤)

بپرس