came

/ˈkeɪm//keɪm/

معنی: بتونه سربی، امد، گذشته فعل امدن
معانی دیگر: زمان گذشته ی فعل: come، (در و پنجره هایی که از شیشه های کوچک و رنگارنگ درست شده اند به ویژه در کلیساها) تسمه ی سربی (که بین قطعات شیشه قرار دارد)، بتونه سربی برای نگاهداری قاب شیشه، میله سربی

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense of come.
اسم ( noun )
• : تعریف: a thin, grooved strip of lead used to secure a piece of glass, as in a stained glass window.

جمله های نمونه

1. ali came back from the war and reclaimed his former job at the factory
علی از جنگ برگشت و خواهان شغل سابق خود در کارخانه شد.

2. all came save two
همه آمدند به جز دو نفر.

3. demagogues came to power and pilloried good men
عوام فریبان به قدرت رسیدند و نیک مردان را مورد آزار و تحقیر قرار دادند.

4. everyone came except iraj
همه آمدند به جز ایرج.

5. first came the father and then the sun
اول پدر آمد و سپس پسر.

6. he came again
او دوباره آمد.

7. he came and went again
او آمد و دوباره رفت.

8. he came back again in a while
کمی بعد دوباره بازگشت.

9. he came by way of a crossroad
او از طریق تقاطع آمد.

10. he came down from his place of espial
او از محل دیدبانی خود پایین آمد.

11. he came down with a bad cold
سرما خوردگی بدی پیدا کرد.

12. he came forth from the cave and into the sunlight
او از غار درآمد و در آفتاب قرار گرفت.

13. he came in before i expected
زودتر از انتظار من وارد شد.

14. he came in fifth
او نفر پنجم شد.

15. he came in last in the race
در مسابقه از همه عقب تر بود.

16. he came in late for dinner and the whole family landed on him
دیر سر شام آمد و همه ی خانواده او را سرزنش کردند.

17. he came into power in 1950
او در 1950 به قدرت رسید.

18. he came into the room
او به داخل اتاق آمد.

19. he came into the room with a face as black as thunder
با سیمایی برافروخته از خشم وارد اتاق شد.

20. he came of a sturdy peasant strain
او از نسل دهقانان پر طاقت بود.

21. he came out of nowhere and won the elections
او از هیچ جا سردرآورد و انتخابات را برد!

22. he came through the door and plumped into the chair
از در وارد شد و تالاپی روی صندلی نشست.

23. he came to a bad fate
او به عاقبت بدی دچار شد.

24. he came to an end his school master had envisioned
عاقبت او همان طور شد که معلمش پیش بینی کرده بود.

25. he came to control a whole parcel of maritime companies
او کنترل یک عالمه شرکت دریانوردی را به دست آورد.

26. he came to help them in their necessity
آمد تا در هنگام تنگدستی به آنها کمک کند.

27. he came to me with widespread arms
با آغوش باز به سویم آمد.

28. he came to this world to redeem us from sin
او برای رهانیدن ما از گناه به این جهان آمد.

29. he came to this world to save those who have faith
او به این دنیا آمد تا مومنین را رستگار کند.

30. he came up with a solution
او راه حلی را ارائه داد.

31. he came within two meters of the snake
او تا دو متری مار جلو آمد.

32. he came without his wife and so turned out to be the odd guest at the party
او بدون زنش آمد و لذا در مهمانی وصله ی ناجوری شده بود.

33. i came as soon as i heard
تا خبردار شدم آمدم.

34. i came by plane
با هواپیما آمدم.

35. i came instantly when i saw the need
به مجرد اینکه دیدم لازم است آمدم.

36. i came secured by her promises
چون از قول های او مطمئن شده بودم آمدم.

37. i came the minute i heard the news
به مجردی که خبر را شنیدم آمدم.

38. it came as no surprise to me
برایم شگفت انگیز نبود.

39. javad came to clip the hedges
جواد آمد که چپرها را قیچی کند (بزند).

40. night came but did not bring along any rest
شب آمد ولی با خود آرامش نیاورد.

41. nobody came but my brother
کسی به جز برادرم نیامد.

42. parviz came towards me
پرویز به سوی من آمد.

43. scientists came from all parts of the world
دانشمندان از همه ی نقاط دنیا حضور داشتند.

44. she came at the agreed hour
او سروقت توافق شده آمد.

45. she came down with a cold
سرماخوردگی او را انداخت.

46. she came in third in the swimming contests
در مسابقات شنا سوم شد.

47. she came of a friday
او یک جمعه آمد.

48. she came out plump for free elections
او بی پرده از انتخابات آزاد طرفداری کرد.

49. she came running pitapat down the corridor in her bare feet
او با پای برهنه تاپ تاپ در راهرو می دوید.

50. she came to the office all made-up
او بزک کرده به اداره آمد.

51. she came within an ace of being hit by a car
نزدیک بود ماشین به او بزند.

52. some came and others went
برخی آمدند و دیگران رفتند.

53. spring came and made the world like paradise
بهار آمد و شد جهان چون بهشت

54. spring came and the trees burgeoned
بهار آمد و درختان برگ درآوردند.

55. success came to him early in life
موفقیت در اوان زندگی به او روی آورد.

56. there came the good news that the season of sorrow will be over
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

57. they came back from their forage empty handed
آن ها از جستجو برای آذوقه دست خالی برگشتند.

58. they came in late and he came last
آنها دیر آمدند و او آخر همه آمد.

59. they came to dinner
برای شام آمدند.

60. they came to our succor
آنان به کمک ما آمدند.

61. they came to the city to hell around
آنان برای شیطنت به شهر می آمدند.

62. they came toward us at an incredible clip
آنان با چابکی باور نکردنی به سوی ما آمدند.

63. they came up with two considerations both of which were proven to be wrong
آنها دو نظریه ارائه دادند که هر دو غلط از آب درآمد.

64. trouble came in the shape of a naughty kitten
دردسر به صورت یک بچه گربه ی شیطان ظاهر شد.

65. we came to a large city, burnt and waste
به شهر بزرگی رسیدیم که سوخته و ویران بود.

66. we came to this world willy-nilly and we go willy-nilly
خواهی نخواهی به این جهان آمدیم و خواهی نخواهی خواهیم رفت.

67. we came within the earshot of the thieves
آن قدر به دزدان نزدیک شدیم که صدای آنها را می شنیدیم.

68. when came to proofreading he definitely didn't cut the mustard
در اصلاح غلط های متن،کار او اصلا رضایت بخش نبود.

69. a child came to the door and reported her asleep
بچه ای جلو در آمد و خبر داد که او خواب است.

70. a motorboat came chugging toward us
یک قایق موتوری پت پت کنان به سوی ما آمد.

مترادف ها

بتونه سربی (اسم)
came

امد (فعل)
came

گذشته فعل امدن (فعل)
came

انگلیسی به انگلیسی

• thin lead stripping used to hold pieces of glass together to form stained-glass windows (also called ribbon)
came is the past tense of come.

پیشنهاد کاربران

آمد، رسید
مثال: They came to visit us last weekend.
آن ها هفته گذشته برای بازدید از ما آمدند.
گذشته فعل come به معنای آمد می شود
Came گذشته come هست اما نکته بسیار مهم اینکه قسمت سوم فعل come همون Come هست. مثال :
◀️ I have come to give congratulations for locating one of your lost sperm : به اینجا اومدم که بخاطر پیدا کردن یکی از اسپرم های گمشده ات بهت تبریک بگم coming to America 2
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ I don't know what you've come to do, but I've come to praise His name : من نمیدونم شما واسه چی اومدین اینجا، ولی من اومدم اسم خدارو صدا بزنم

The trial came months after a different federal jury did not return any convictions in the case
این محاکمه پس از آن ماها برگزار شد که هیت منصفانه فدرال دیگری ، هیچ جرمی یا محکومیتی در این پرونده صادر نکرده بود
گذشته فعل come یعنی امدن است و همچنان came به معنی انجام شده نیز است
The group's swift offensive came as the enemy withdraw it's troops
حمله سریع این گروپ زمانی انجام شد که دشمن نیروهای خودرا خارج کرد
پس در این حالت به معنی انجام شد میشه
من داشتم یه کمیک18 همجنسگرا با زبان انگلیسی میخوندم و خب داشتن یه رابطه جنسی رو شروع میکردن. . . و همون اولاش پسره ارضا شد و اون یکی
پسره گفت you should be ready now.
بعدش اون یکی گفت ready?! i just came. . . من منظورشو نفهمیدم ینی چی اگه این کلمه معنیش میشه آمد. . ؟
امد ، گذشته ى امدنcome
گذشته come

آمد 🇹🇭🇹🇭
The man who came by bus is a painter.
آن مردی که با اتوبوس آمد یک نقاش است.

The past of come
The came is past simple from verb come
گذشته فعل come, آمدن _ رسیدن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس