boar

/ˈbɔːr//bɔː/

معنی: خنازیر، گراز وحشی، جنس نر حیوانات پستاندار، گرازنر
معانی دیگر: (جانورشناسی)، گراز، خوک وحشی، کاس، ساد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an uncastrated male pig.

(2) تعریف: a wild swine of Europe. (See wild boar.)

جمله های نمونه

1. the wild boar had been speared to death
گراز وحشی را با نیزه کشته بودند.

2. The rage of a wild boar is able to spoil more than one wood.
[ترجمه گوگل]خشم یک گراز وحشی قادر است بیش از یک چوب را خراب کند
[ترجمه ترگمان]خشم یک گراز وحشی می تواند بیش از یک چوب خراب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wild boar readily hybridises with the domestic pig.
[ترجمه گوگل]گراز وحشی به راحتی با خوک خانگی هیبرید می شود
[ترجمه ترگمان]گراز وحشی به آسانی با آن خوک اهلی باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The boar snouted a tree down.
[ترجمه گوگل]گراز به درختی پوزه زد
[ترجمه ترگمان] گراز یک درخت رو به پایین پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wild boar are numerous in the valleys.
[ترجمه گوگل]گراز وحشی در دره ها زیاد است
[ترجمه ترگمان]دره های وحشی در دره ها زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We disturbed a wild boar that had been foraging by the roadside.
[ترجمه گوگل]ما مزاحم یک گراز وحشی شدیم که در کنار جاده در جستجوی غذا بود
[ترجمه ترگمان]ما یک گراز وحشی را که از کنار جاده جست و جو کرده بود به هم زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Place boar in a roasting pan and add water to pan. Roast in preheated oven for 40 minutes.
[ترجمه گوگل]گراز را در یک ماهیتابه بریزید و آب را به ماهیتابه اضافه کنید در فر از قبل گرم شده به مدت 40 دقیقه تفت دهید
[ترجمه ترگمان]گراز را در یک ماهی تابه سرخ قرار دهید و آب را به ماهی تابه اضافه کنید کباب را برای مدت ۴۰ دقیقه در فر preheated کباب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With one concerted effort, they heaved the boar out of the water and up on to the bank.
[ترجمه گوگل]آنها با یک تلاش هماهنگ، گراز را از آب بیرون آوردند و به سمت ساحل رفتند
[ترجمه ترگمان]با یک تلاش حساب شده، گراز را از آب بیرون کشیدند و به ساحل رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The huntsman killed a wild boar and cut out its heart.
[ترجمه گوگل]شکارچی یک گراز وحشی را کشت و قلبش را برید
[ترجمه ترگمان]شکارچی حیوان وحشی را کشت و قلبش را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The boar with a flower in his mouth is just a conceit and an obsession.
[ترجمه گوگل]گراز با گلی در دهانش فقط یک غرور و وسواس است
[ترجمه ترگمان]گراز با گلی که در دهانش است فقط یک توهم و یک وسواس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Populations of red deer and boar are believed to be under greater pressure from hunters due to wartime shortages.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که جمعیت گوزن قرمز و گراز به دلیل کمبود زمان جنگ تحت فشار بیشتر شکارچیان قرار دارند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که تعداد گوزن های قرمز و گراز به دلیل کمبود زمان جنگ تحت فشار بیشتری از شکارچیان قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. While boar is cooking, saute mushrooms in remaining 1 tablespoon of butter until lightly golden brown; set aside.
[ترجمه گوگل]در حالی که گراز در حال پختن است، قارچ ها را در 1 قاشق غذاخوری کره باقی مانده تفت دهید تا کمی طلایی شود کنار گذاشتن
[ترجمه ترگمان]در حالی که گراز در حال پختن است، قارچ را در ۱ قاشق سوپ خوری کره را تا زمانی که قهوه ای طلایی آرام باشد، saute و کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A Mob of even five Boar Boyz is potentially very strong and can get stuck in once your core units are committed.
[ترجمه گوگل]یک اوباش حتی پنج نفره Boar Boyz به طور بالقوه بسیار قوی است و زمانی که واحدهای اصلی شما متعهد شدند می توانند در آن گیر کنند
[ترجمه ترگمان]حتی پنج Boar هم به طور بالقوه قوی هستند و می توانند در زمانی که واحدهای اصلی شما متعهد هستند گیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This avenging boar, the agent of the insulted goddess, is henceforth identified with the destructive forces that produce tragedy.
[ترجمه گوگل]این گراز انتقام جو، عامل الهه توهین شده، از این پس با نیروهای مخربی که فاجعه ایجاد می کنند، شناسایی می شود
[ترجمه ترگمان]این boar انتقام، که نماینده الهه مورد اهانت است، از این پس با نیروهای مخربی که تراژدی را تولید می کنند مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Boar chops are best suited to grilling or sauteing.
[ترجمه گوگل]ریز خرد شده گراز برای کباب کردن یا سرخ کردن مناسب است
[ترجمه ترگمان]برش های گوشت برای کباب کردن و یا کباب کردن مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خنازیر (اسم)
barrow, scrofula, boar, pig, swine

گراز وحشی (اسم)
boar, wild boar

جنس نر حیوانات پستاندار (اسم)
boar

گرازنر (اسم)
boar

انگلیسی به انگلیسی

• wild hog or pig; uncastrated male swine
a boar is a male pig.
a boar or a wild boar is a wild pig.

پیشنهاد کاربران

1 -
a male pig kept for breeding on a farm, or a type of wild pig
خوک نر که در مزرعه برای تولید مثل نگهداری می شود یا یک نوع خوک وحشی ( گراز )
2 -
vulgar / slang. Utterly ineffectual, worthless, or unnecessary
رکیک، عامیانه/ ( آدم ) کاملاً بی فایده، بی ارزش و. . .
boar
The noun boar refers to an uncastrated pig. The noun boor refers to a rude or ill - mannered person. As a noun, bore refers to a hole made by boring, the hollow part of a tube, or someone or something that is dull and tiresome
۱. خوک اخته نشده
۲. فرد بی ادب و بدکردار
حوصله سر بر
🐗🐗 گراز
خوک نر غیر پرواری که اخته نمیشه، گراز وحشی

بپرس