seem

/ˈsiːm//siːm/

معنی: وانمود کردن، بنظر امدن، وانمود شدن، نمودن
معانی دیگر: به نظر رسیدن، به نظر آمدن، (معمولا پیش از مصدر) ظاهرا، چنین می نماید، مثل اینکه، شاید، احتمالا، گویی، مناسب بودن، ظاهر شدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: seems, seeming, seemed
(1) تعریف: to appear to be or do.
مترادف: appear, look
مشابه: come across, feel, sound

- He seems like a nice man.
[ترجمه محمدرضا] مرد خوبی به نظر میرسه
|
[ترجمه امیرحسین نعمت اله] او بنظر مرد خوبی می آید
|
[ترجمه صبا] او مرد خوبی به نظر می اید
|
[ترجمه امیر] او خوب بنظر میرسد ، یک مرد خوب.
|
[ترجمه محمدحسین] احتمالا خوب مردی باشه
|
[ترجمه گوگل] او مرد خوبی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان] به نظر مرد خوبی میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The dog seems to like you.
[ترجمه هادی اسلامی] به نظر میرسد سگ شما را دوست دارد
|
[ترجمه یکتا] به نظر میرسدسگ شما را دوست دارد .
|
[ترجمه علی] به نظر میاد سگ تورو دوست داره
|
[ترجمه امیر] سگ وانمود می کند شما را دوست دارد.
|
[ترجمه گوگل] سگ به نظر شما را دوست دارد
[ترجمه ترگمان] به نظر میاد سگه از تو خوشش میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to appear to be true or to exist.
مترادف: appear

- It seems that I was at fault, and I'm here to apologize.
[ترجمه آرمان] به نظر میرسد اشتباه از من بود ومن برای عذرخواهی اینجا هستم .
|
[ترجمه amir] به نظر میرسد که من اشتباه کردم وبرای عذر خواهی اینجا هستم
|
[ترجمه یکتا] به نظر میرسد که من مقصر بودم ، و من اینجا هستم که عذرخواهی کنم .
|
[ترجمه فاطمه زهرا صادقپور] به نظر میرسه من اشتباه کردم، و اینجام تا عذرخواهی کنم.
|
[ترجمه Zahra] به نظر میرسه که اشتباه از من بوده و اینجام تا عذر خواهی کنم
|
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد من مقصر بودم و اینجا هستم تا عذرخواهی کنم
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسه که من مقصر بودم و اینجام تا معذرت خواهی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There seems to be a good reason for this.
[ترجمه یکتا] به نظر میرسد دلیل خوبی برای این امر وجود داشته باشد .
|
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد دلیل خوبی برای این وجود دارد
[ترجمه ترگمان] به نظر میاد دلیل خوبی برای این کار باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to give an appearance, as for deceptive purposes.
مترادف: appear

- I'll seem very contrite, and then she'll forgive me.
[ترجمه آرمان مسگری] من پشیمان به نظر خواهم رسید و او مرا خواهد بخشید .
|
[ترجمه گوگل] من خیلی پشیمان به نظر می رسم و بعد او مرا می بخشد
[ترجمه ترگمان] خیلی پشیمان به نظر می رسم، و بعد او مرا خواهد بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i seem to collapse around
اصلا نا ندارم.

2. i seem to have lost my watch
مثل اینکه ساعت خود را گم کرده ام.

3. you seem to have been a bit too lavish with the salt, it's too salty
مثل این که قدری در نمک زیاده روی کرده ای،خیلی شور شده.

4. land prices seem to have reached a plateau
ظاهرا قیمت زمین ثابت شده است.

5. she doesn't seem right in her mind
ظاهرا عقلش پارسنگ برمی دارد.

6. the democrats seem to be on the bandwagon these days
این روزها به نظر می رسد که کار دمکرات ها گرفته باشد.

7. the members seem to misuse the club to further their own political aims
ظاهرا اعضا برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود از باشگاه سواستفاده می کنند.

8. they don't seem to have the intellectual equipment for the task
به نظر نمی رسد که توانایی فکری این کار را داشته باشند.

9. those experiments seem to have lapsed around 1910
ظاهرا آن آزمایشات در حدود سال 1910 متوقف شد.

10. those two seem to be lovers
به نظر می رسد که آن دو عاشق و معشوق باشند.

11. his war experiences seem not to have touched him at all
به نظر می رسد که تجربیات زمان جنگ او اصلا روی او اثری باقی نگذاشته است.

12. she did not seem to have died naturally
به نظر نمی رسید که به مرگ طبیعی مرده باشد.

13. no defeat and disappointment seem to faze him
هیچ شکست و نومیدی او را دچار هراس نمی کرد.

14. the animals are drawn with such verve that they seem to jump out of the page
حیوانات را آنقدر زنده نقاشی کرده اند که گویی از صفحه بیرون می پرند.

15. his new book is interesting; by comparison his previous books seem dull
کتاب جدید او جالب است ; در مقایسه با آن،کتاب های پیشین او کسل کننده می نماید.

16. I seem to have accumulated a lot of books.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که من کتاب های زیادی جمع کرده ام
[ترجمه ترگمان]به نظرم کلی کتاب جمع کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Georgia certainly didn't seem to be a fool.
[ترجمه گوگل]گرجستان مطمئناً احمق به نظر نمی رسید
[ترجمه ترگمان]جورجیا واقعا احمق به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Recent events seem less serious when put into an international perspective.
[ترجمه گوگل]وقایع اخیر در منظر بین المللی کمتر جدی به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]رویداده ای اخیر زمانی که به یک دیدگاه بین المللی تبدیل شوند، جدی به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. They seem to equate intelligent belief with credulity.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آنها باور هوشمندانه را با زودباوری یکی می دانند
[ترجمه ترگمان]آن ها به نظر می رسد که این باور هوشمندانه را با زودباوری می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. T-shirts now seem almost de rigueur in the West End.
[ترجمه گوگل]اکنون تی‌شرت‌ها در وست اند تقریباً غیرمعمول به نظر می‌رسند
[ترجمه ترگمان]تی - تی - - تی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The mountain villages seem to be permanently shrouded in mist.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد روستاهای کوهستانی برای همیشه در غبار غرق شده اند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که روستاهای کوهستانی همیشه در مه پوشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. They seem to draw down ridicule on us.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آنها ما را مورد تمسخر قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد اونا دارن ما رو مسخره می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وانمود کردن (فعل)
represent, assume, sham, look, affect, feign, pretend, fake, seem, feint, simulate, put on, dissemble, lead on, personate

بنظر امدن (فعل)
beseem, seem

وانمود شدن (فعل)
pose, seem, put on

نمودن (فعل)
show, seem

انگلیسی به انگلیسی

• appear to be, look like; give the impression of, have the appearance of
if something seems to happen or if a particular state of affairs seems to exist, you get the impression that it happens or that it exists.
you use seem to say that someone or something gives the impression of having a particular quality or feature, although you are not completely sure that you are correct.
seem is used when you are giving your opinion or attitude about something, or asking for someone else's opinion or attitude.
if you say that you cannot seem to do something, you mean that you have tried to do it and are unable to do it.

پیشنهاد کاربران

تفاوت Seem و Sound:
همونطور که دوستمون گفتن، Seem برای برداشتن های شخصی به کار میره. در واقع در Seem ما نسبت به تجربه یک موقعیت خاص نظر شخصیمون رو میگیم اما در Sound شخصی برای ما از تجربش در موقعیت خاصی میگه و ما با توجه به چیزی که شنیدیم نظر شخصیمون رو میگیم.
...
[مشاهده متن کامل]

یکی از بچه ها میگفت آبادیس حرف نداره پس:
Abadis sounds great!

seem: به نظر رسیدن
از قرار معلوم
Seem ( to )
معنای فعلی: به نظر رسیدن
معنای قیدی: ظاهراً
✅وانمود کردن به انجام کاری
?Are you, yourself, late very often
Yeah, I am. And I know it's a bad habit, but for some reason, "no matter how hard I try", I always 👁️‍🗨️seem👁️‍🗨️ to end up being late for things!
انگاری. . . ، گویی. . . ، گویا. . .
نتوانستن ( با وجود تلاش )
به نظر رسیدن، نتوانستن ( با وجود تلاش )
What does he seem to want to do?
Wait and see
seem toبه مفهوم احتمال انجام کاری یا " احتمالا" بکار میرود اما به معنای" انگار"، مثل اینکه، ظاهرا، گویا. children dont seem to notice to cold انگار بچه ها متوجه سرمای هوا نیستند. . اما تفاوت seem to با
...
[مشاهده متن کامل]
seem to be در چیست؟ seem to برای برداشتهای شخصی از موضوع بکار میرودمانند he seems crazy او مثل دیوونه هاست! اما seem to be برای حقایق مسلم و عینی بکار میرودمانندthe bus seems to be fullمثل اینکه اتوبوس جا نداره ( چرا که اتوبوس دیده میشود و پر بودن آن مسلم است )

به نگر آمدن
در نگر آمدن
به نظر رسیدن 🕟
Tom seems bad
تام بد به نظر می رسد
انگار، به ظاهر
نمودار شدن
بنظر رسیدن
وانمود کردن
ادا درآوردن
وانمود کردن به انجام کاری

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس