پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٨٠)
دردسر درست نکن
صداشو در نیار
مهم دل آدمه، نه ظاهرش درون آدما مهمه، نه ظاهرشون
وقت تنگه
بجنب
معطل نکن وقت تلف نکن
بیا سریع دست به کار بشیم
یه چیزی این وسط درست نیست
یه چیزی اینجا باهم جور درنمیاد
اوضاع مشکوکه
حرفم یادت باشه
مگه از پشت کوه اومدی؟؟
درست به موقع
شما سگ کی باشی؟
میخوام برم دستشویی
ذاتت خرابه.
اُسکُل نباش
جلوی قاضی و ملق بازی
متقاعد شدم.
برات جا نگه داشتم.
"یک مشت مزخرف" یا "یک عالمه چرت و پرت"
به معنای "نظر بد" یا "نظر اشتباه" است.
به عملی اشاره دارد که در آن فردی به طور عمدی اطلاعات یا دانش خاصی را از دیگران پنهان می کند. "دروازه بانی کردن" یا "محدود کردن دسترسی"
( داره حس . . . رو میده ) این عبارت به شما اجازه می دهد تا احساس یا حسی را که چیزی در شما ایجاد می کند، به طور خلاصه و توصیفی بیان کنید.
کناره گیری خاموش عملی است که در آن فرد فقط حداقل کاری را که برای شغل خود لازم است انجام می دهد. این پدیده می تواند ناشی از دلایل مختلفی مانند خستگی ...
این اصطلاح به افرادی اشاره می کند که رفتارهای غیرمنطقی و اغلب توهم آمیز از خود نشان می دهند، مانند باورهای غیرممکن در مورد روابط عاشقانه با افراد مشه ...
یک اصطلاح عامیانه برای ابراز شگفتی یا هیجان است. این کلمه بیشتر به عنوان واکنشی به دیدن باسن بزرگ ( buttocks ) استفاده می شود. "Gyatt" تغییری از واژ ...
آشغال سازی یک اصطلاح انتقادی است که به روند کاهش کیفیت پلتفرم های آنلاین به دلیل تمرکز بیش از حد بر کسب سود اشاره دارد.
پرچم بژ: بین پرچم قرمز و پرچم سبز قرار دارد و به رفتاری یا ویژگی شخصیتی اشاره دارد که نه مثبت است و نه منفی، فقط کمی عجیب یا متفاوت است. این ویژگی ...
انجام کاری به بهترین شکل ممکن، بدون کوچک ترین اشتباه یا نقص
مرور سریع مطالعه فشرده
فکر کردن با صدای بلند گفتن افکار در حین فکر کردن
زیر سبیلی رد کردن به روی خود نیاوردن
خیلی زیبایی خیلی دلربایی
"دیوانه وار رفتار کردن" یا "از خود بیخود شدن"
رسما
الانشم/الانم
شماره ثبت
هوش از سرت می پره.
مالی نیست.
واکنش ناگهانی، بدون فکر زیاد و از روی احساسات. از روی تعصب واکنش نشون دادن.
بذار یک کم بگذره، آبها از آسیاب بیفته، بعد وقتی طرف انتظارش رو نداره، سر فرصت انتقام بگیر.
اتاقی در خانه که برای استراحت و تفریح مرد خانه درست شده. معمولا یا در زیرزمین، یا در اتاق زیر شیروانی یا حتی گاراژی که تر و تمیز شده باشه. توش یا فوت ...
داشتن مهارت به علت تجربه. از حالت مبتدی بودن خارج شدن. داشتن تجربه یک کاری.
آرزوی خوش خیالانه و دست نیافتنی. برنامه ریزی متوهمانه برای آینده. بلند پروازی غیر واقع بینانه.
تعارف / دعوت کسی رو قبول کردن. پیشنهاد کمک کسی رو قبول کردن.
از قوانین سوء استفاده کردن.
آدم با ظرفیت.
یه مکان رو زیر و رو کردن برای پیدا کردن چیزی. تفرقه انداختن بین یک جمع.
حضور ذهن داشتن
زنگ زدم یه حالی بپرسم.
یه پُک بزن.
هر چه در چنته داری، رو کن. رحم نکن. از چیزی فروگذار نکن. بی رحمانه نقد کن.
تخم مرغ دزد، شترمرغ دزد می شود. اگه کوتاه بیایی، تا آخرش رو باید کوتاه بیایی. معنی لغوی، سطح شیب دار لغزنده است.
نمونه بارز
نشانه ها.
هوس کردم.
در حد من نیستی آخه.
"دستش سبزه". یعنی گل و گیاه رو خوب پرورش میده.
خواهش میکنم، قابلی نداره.
باید برم.
جا گذاشته بودم. . .
بعدا حرف می زنیم.
پشت در موندم.
فکر و ذکرت شده. . . .
فراموشش کن مهم نیست
دلم برات تنگ شده. مخفف:I MISS YOU
الان در حال حاضر
به نظر من
فقط
فکر میکنم به نظر میرسه
حتما بدون شک
جدی؟/واقعی؟
مهم نیست
انتظارش رو نداشتم.
درست رفتار کن شرایط رو بسنج.
به حق چیزای ندیده و نشنیده.
اشتباهمو قبول میکنم.
لپ کلام خلاصه
بی ادبی نکن.
من عاشقت شدم.
توجه کن گوش بده
بلند خواندن
خیلی کوچولو بسیار کوچک
مشکلات اولیه و کوتاه مدت
ازت بعیده.
خیلی مطمئن نیستم.
خوشگله.
ایرادی نداره.
خیلی بچه ای. بی تجربه.
همینطوریش همین الانشم
اینطوری بودم که. . .
دهنت سرویسه.
دیوونه شدی؟؟
حرفام واضحه؟
به نظر میرسه کار از کار گذشته.
در حقم لطف کردی.
خیالم راحت شد.
مراقب رفتار و زبونت باش.
خیلی مُده. خیلی الان زیاده.
عصبی به نظر میرسی.
برید کنار.
نقشت چیه؟ چی تو سرته؟ چه کلکی تو کارته؟
هیجان زده ام.
دل درد، ناراحتی معده
هراس از عشق ترس از عاشق کسی شدن
التهاب پوست حاصل از پوشک خیش حساسیت به پوشک خیس
احتمال داره. . .
حساس نشو
تصمیم سختیه
جیگر ( زن جذاب و خوشگل )
تمام و کمال
سوال پیچم نکن .
خیلی برام ارزشمندی.
بیا سوءتفاهم ها رو برطرف کنیم.
نقش فرعی سیاهی لشکر
خوشامدگویی و راهنمایی کردن ویژگی بخصوصی را در کسی دیدن
گروه های تقلیدی
تک سایز
چه نسبتی باهات داره؟
مچتو گرفتم، فهمیدم چی میگی.
فقط یه کار بهت سپردیم ها.
بیاین مرور کنیم.
دکمه ای دکمه دار
واضح تر بگو.
اَبَر شرکت مجموعه شرکت
دیگه خودت حسابشو بکن.
بریم سروقت غذا.
همه چیز رضایت بخشه در شرایط خوبیه.
الان یادم میاد.
وانمود کن خوشحالی.
به سرعت و شدت فحش دادن زیاد فحش دادن
خواب موندم.
ناگهان تغییر مسیر دادن تغییر جهت دادن ناگهان تغییر عقیده دادن
از صبح تا شب
خیلی تو چشمه.
خصومتی ندارم باهات.
عجیب اسم گذاری شده با نام عجیب
سرمون کلاه رفته. به فنا رفتیم.
آروم باش.
نوشتن در جریان گذاشتن باخبر کردن مطلع کردن
حاصل
چی باعث شد. . . ؟
ترسناک و بهت آوره . شوکه کننده است.
برو بخواب.
بیا غذا بخوریم.
رو اعصاب کسی رفتن.
داره دیر میشه.
بشینید سرجاتون.
خرکار خرحمال
تونل زیرزمینی خرگوش ناحیه شلوغ و متراکم
هیچ کاری نداره راحته.
قابل فهم
روی هواست. مشخص نیست، معلوم نیست.
اوضاع طوری پیش رفت که. . .
دیگه حرفی ندارم.
خر دانا
جیره بندی آب
مغرور، متکبر، از خود راضی
ممنونم که سر زدی.
منو تو رودربایستی نذار.
تا نبینم باور نمی کنم.
زرنگ بازی درنیار.
مخم هنگ کرد.
به مسئله حساسی اشاره کردن دست روی موضوع حساسی گذاشتن
پَر وزن
عالی خیلی خوب
باید صبر کرد و دید باید منتظر وقوع اتفاقی بود
به آرامی و با تعداد کم وارد جایی شدن اندک اندک وارد جایی شدن
فکر و ذکرم شده. . . .
متقاعد کردنش سخته.
هول نشو.
کِیفَم کوکه.
مجددا وارد شدن
مجدداً بررسی کردن مجدداً معاینه کردن
آبرومندانه، محترمانه
متصل کردن
همه چی خوبه.
کار دشوار یا خسته کننده ای را ادامه دادن
محکم ( به چیزی ) کوبیدن محکم زدن
این کلک ها قدیمی شده.
آب به آب شدن
ضرری نداره.
بازداشتگاه افراد مست
همه مون اشتباه می کنیم. اشکال نداره، شرمنده نباش.
همه چیز ردیفه.
بازرس بهداشت محیط
به درک.
شام حاظری
حدس، گمان
تسلیم نشو.
شانسی
به نظرم روش خوبی. . . .
راست کار خودته.
دعوا نکنید. قشقرق به پا نکنید.
تنت میخاره.
داستان مسخره و غیرقابل باور
سهام معتبر، مطمئن و سودآور
خون اشراف زادگی خون نجیب زادگی
کلوپ جوانان
حال و حوصله ندارم.
رفت تو پاچم. گولم زدی.
فکر کسی را از چیزی دور کردن
آهسته و با آرامش کاری را انجام دادن
داغون شدن رنج بردن
توجه کردن به چیزی
از جای دیگری خرید کردن از جای دیگری خدمات گرفتن
بی اهمیت
غیر دنیوی، غیر خاکی
محکم کردن سفت کردن قوی و پراستقامت کردن
رقابت شدید
راهنمای گردش
من دیگه عمرم رو کردم.
تو هچل افتادی.
آخه چجوری. . . ؟
ازت خوشم میاد.
چطوری؟؟؟؟
خودت رو کنترل کن.
عقلت سرجاش نیست.
دیگه خودت حسابشو بکن.
به سیم آخر بزن تمام تلاشت رو بکن.
زمانی استفاده میشه که میخوایم مطمئن بشیم کسی اوقات خوبی رو سپری میکنه.
مات و مبهوت کردن
واکنش بیش از حد نشان دادن.
تبدیل شدن به یک وسواس، تسلط بر افکار کسی.
جلب توجه کننده، بیش از حد.
لباس یا ظاهر شیک و سطح بالا.
غنی، مجلل، خاص، فانتزی.
متکبر
هر جور راحتی!
بیا بغلم، بیا اینجا.
گردن من ننداز.
ممنون میشم اگه
وابسته به سازماندهی
همه چی راست و ریس میشه.
آزاردهنده اعصاب خردکن
پیدا کردن
رابطه خوب و دوستانه داشتن
سر شیفت
هر فرصتی پیدا میکنم
منم هستم.
بهت میاد.
بی کلاس
کار تمیز انجام دادن، موفقیتی بی برو برگرد.
هدف از این طرح. . .
بعدا معلوم میشه.
یکم برو اون ور تر.
حلقه حلقه کردن
احتمالش کمه.
رد کن بیاد
گرم و صمیمی
احمقانه است.
دلم به حالت می سوزه.
عامل خوشحالی عامل سرخوشی
براق کننده حالت خیس
واقعا ازت ممنونم.
نقطه ضعف شدیدت
مَرد زن باز
همانطور که مشاهده کرده ایم
انگار
خیلی لاغر لاغر عین شن کش
زیبا مثل تابلوی نقاشی مثل عکس زیبا
بسیار خشنود شادمان
مثل روز روشن تابلو
آه در بساط نداشتن آه نداشتن که با ناله سودا کردن
چوب گلف مخصوص ضربه در شن
سبک بازی کامپیوتری سندباکس [آزادی عمل بدون محدودیت برای استفاده از ابزارهای درون بازی]
زود خودمونی نشو.
بخور و نمیر
از ته قلب
سراپا
کابین حمل اسب
بازیگوشی کردن ورجه ورجه کردن
پیش غذا
بسیار ترسیده
ناگهان جلوی خودروی دیگری پیچیدن
از کاری دست برداشتن
بذار رد بشم.
باند چندسرنشین باند یا بخشی از جاده که خودروی تک سرنشین اجازه عبور از آن را ندارد.
اعتراض عمومی
پارچ اندازه گیری
کله گنجشکی ، کوفته قلقلی
گوی جادویی
واضح و آشکار روشن زلال
داشتم سر به سرت میذاشتم.
اونا فرار کردند.
از تخت خواب بلند شو.
نوچ نوچ ( به نشانه مخالفت )
سوپور شهرداری
زباله دانی محل تخلیه زباله
دروغ تحویلم نده.
در شأن من نیست.
مباحثه شدید و تلخ مباحثه خصمانه
اندازه یک لقمه لقمه ای
مُردن کشته شدن
چیزی نگفتن
با عصبانیت با کسی حرف زدن به کسی پریدن
به دندان گرفتن
( با چیزی ) ور رفتن
زود با هم جور شدیم.
موندم چی بگم.
مهمون افتخاری
عصبانی شدن
قاطی کردن
بازبینی کردن
دست خالی رفتن
سازمان های تبهکار
خشمگین
پخش نشدن ( از تلویزیون و رادیو ) در حال پخش نبودن
چمدان دستی کیف دستی
تاشده ( لبه های کاغذ )
بی رحم خشن
خسته و کوفته مرده از خستگی
ارائه عالی
معتاد به تناسب اندام
کابینت دیواری
ته ریش
جور کردن فراهم کردن
کاری را امتحان کردن به کاری دست زدن
چیزی را برای خود هدف قرار دادن برای خود هدف قرار دادن
باورنکردنی باورناپذیر
سؤالات پرسیده شده
قوانین تصویب شده مجلس
شرایط فعلی
ماندن ( در مکان کنونی )
کودک انگاری
کناره گیری پنهانی دور از توجه عموم
اتومبیل شاسی پایین راننده اتومبیل شاسی پایین
عزت نفس پایین
غش کردن بیهوش شدن
رنگ پریده از ترس
مورد غیر معمول، مورد نادر
خودتو به اون راه نزن.
بسیار شرمنده ام
نقطه پرحادثه در جاده
برنده کل مسابقات
آدم چاقالو
آدم مایه دار و با نفوذ
بدون ساز مخالف.
همین طوری شانسی یک سری ایده رو امتحان کردن که ببینیم کدوم جواب می ده. معمولا وقتی دیگه ایده ای نداریم و وقت هم کمه برای نتیجه گرفتن. کار دیمی و بی بر ...
من یه شخص مردم راضی کن هستم نمی تونم به آدما نه بگم.
دیگه صبرم تموم شده.
بی پول، فقیر
دهنتو سرویس میکنم.
دهنت بوی شیر میده.
نشان دادن بروز دادن
بخشیدن
خود را درگیر کار دشواری کردن درگیر چیز ناخوشایندی شدن گرفتار چیزی شدن
آخرین تلاش آخرین نفس
دفعه آخر
مراسم مذهبی لحظات قبل از مرگ مراسم استغفار و توبه پیش از مرگ
از اول شروع کردن
تاثیر مخرب چیزی بیشتر از تاثیر مثبت آن بودن
داری چرت میگی.
خطر از بیخ گوشت گذشت.
این گوی و این میدان، ببینم چیکار میکنی .
همه چیز درست میشه.
یه توهین بزرگ
منو احمق فرض نکن.
برسونمت؟؟
صبر داشته باش.
کد تخفیف
بزرگ عظیم
دیگه کاسه صبرم لبریز شده.
مثل خرس خوابیدن.
ماجرا لو رفت، حقیقت آشکار شد.
خیلی تشنه ام
شما نمی تونید گلیم خودتون رو از آب بیرون بکشید.
عملیات اجرایی و تعمیری در خیابان
از خجالت سرخ شده از خشم سرخ شده
روز عید
سفیدپوستان فقیر
به کاری ( معوقه ) پرداختن
راضی کردن
یه لطفی در حقم کن.
اهداف بزرگ برای خودت تعیین کن.
شخصا قانون را برای کسی اجرا کردن شخصا کسی را مجازات کردن
محوطه شش قدم
پرسش دلالت گر پرسش اشاره کننده
کسی را مجبور کردن بر کسی سوار بودن تسلط داشتن
از راه بدر کردن منحرف کردن
کاملا در دید بود کاملا قابل ملاحظه بود.
به عنوان آخرین راه چاره
قطعا
سنگینی کردن
تکان بخور! زود باش!
حمال
سخت تلاش کردن
تو منو متقاعد کردی.
خوب بهش فکر کن تمام جوانب کار رو بسنج.
پیشنهاد جنسی ایما و اشاره جنسی
تحت بررسی دقیق قرار گرفتن
به اندازه کافی بودن برای همه
هرز رفتن
پیرمرد خرفت هوس باز
کفر منو درمیاره.
تحت تاثیر قرار نگرفتن چیزی را نشنیده گرفتن ندیده گرفتن
چه برسه به. . .
بذار یه جور دیگه بگم.
من تو دست و پا نیستم.
خیلی خسته ام.
ضعیف، بازنده
آدم خجالتی
مریض بودت ناخوش احوال بودن
رئیس مجلس
بیا یه قراری بذاریم.
جا نزن.
انتظارش رو داشتم.
اینجا رو داشته باش.
بدون زحمت بودن چیزی آسان بودن چیزی
موفق شدن از عهده برآمدن
اولویت اول را داشتن
چاره ای نیست، زندگی همینه.
ظاهر شدن
باله عمودی ( هواپیما و ماهی )
ادامه داشتن ( ترافیک ) طول داشتن ( ترافیک )
به تدریج کاهش یافتن به تدریج کم شدن
چیزی که هم فایده دارد و هم ضرر
کاسه بزرگ ( مخصوص مخلوط کردن مواد غذایی )
مهمانی مجردی ( مرد قبل از ازدواج )
میزانسن ( تئاتر ) توضیحات داخل کروشه در متن نمایشنامه
نشستن
تاوان سختی گرفتن عوارض بدی داشتن هزینه زیادی تحمیل کردن
حداکثر استفاده را کردن از، حداکثر بهره را بردن از، غنیمت شمردن، قدر چیزی را دانستن
رگ خواب کسی را پیدا کردن، نقطه ضعف کسی را پیدا کردن، سر شوق آوردن، کسی را کوک کردن، کسی را ساختن
سریع و آسان
با بلندترین صدای ممکن داد زدن
لباس رسمی مردانه ( کت و شلوار و کراوات )
نارنجی آتشین مسی
مواجه شدن ( با یک مشکل ) روبه رو شدن
کاسه کوزه های کسی را برهم زدن نقشه های کسی را نقش بر آب کردن
به موقع جایی رسیدن، سر قرار حاضر شدن
از
شناختن دانستن درباره چیزی یا کسی شنیدن
محروم کردن
حاصل شدن نتیجه دادن
باهام بیا
آدم مرموز و تودار و ناشناخته
سالم و سرحال بودن، چاق و چله
یک ضرب, شب و روز
هزینه/صورتحساب کسی را پرداخت کردن
( تخلف ) به گردن کسی انداختن، نسبت دادن به
ساختن با، کنار آمدن با، مدارا کردن با، تاب آوردن
صرف نظر از، هرچقدر هم . . . ، هر کجا هم . . . ، هرطور هم
عمرا، نه به جان شما، هیج راه نداره
محتاط، دقیق، مواظب هوشیار، حواس جمع
هوشیار، زرنگ، حواس جمع، متوجه
در جوانی خود، در دوران جوانی خود
گوشی تلفن را بد گذاشتن ( تا کسی تماس نگیرد ) تلفن را قطع کردن
صلابه قلابی که قصاب برای آویزان کردن لاشه یا گوشت استفاده می کند.
چیزی را با نیرنگ از کسی گرفتن
شوخی نمی کنم، جدی میگم.
دارم جدی میگم.
هیچ گارانتی ای نیست. هیچ تضمینی نیست. معلوم نیست ( آخرش ) چی می شه.
کارهای باقی مانده را تمام کردن. تمام کردن پروژه. کارهای نهایی پروژه / مقاله / … را انجام دادن.
هم نظر بودن، تفاهم داشتن، هم رای بودن، یکدل بودن
برپا کردن، نصب کردن، ساختن، بنا کردن، زدن
سرکوب کردن، فرو نشاندن
خیالم راحت شد.
به بازی گرفته نشدن تحویل گرفته نشدن
افسوس ( کسی/چیزی را ) خوردن؛ غصه خوردن
خود را از پا انداختن، از خود خیلی کار کشیدن، ترس خود را کشیدن، روی خود فشار آوردن
به حالت اول برگشتن، جان سالم بدر بردن، دوباره روی پای خود ایستادن، دوباره از زمین بلند شدن
آرزوی موفقیت کردن، دعا کردن، امیدوار بودن
به زبان ساده
زیاده روی کردن، از پرخوری ترکیدن، به اندازه گاو خوردن، تا خرخره خوردن، این قدری خوردن تا ترکیدن
مهمان من باشید، من پولش را می دهم، بفرمایید، خواهش میکنم، با کمال میل، راحت باش، هر طور راحتی.
با شور و شوق و شتاب زیاد، مثل چی، چه جور.
مضطرب، نگران، عصبی، شخصی با اعصاب خرد/داغون
ردیف جلو ( اتومبیل رانی ) ، خط یک
با روال کاری آشنا شدن، بر کاری مسلط شدن، فوت و فن کار را یاد گرفتن، چم و خم کار را یاد گرفتن، یاد گرفتن اصول و اساس
مدنظر داشتن، در ذهن داشتن، در نظر داشتن
سهم داشتن در، شرکت داشتن در، سهیم بودن در، دست داشتن در، نقش داشتن در
( عادت ) ترک کردن، ( لباس ) تنگ شدن ناشی از . . . بودن، نتیجه . . . بودن
از کوره در رفتن، عصبانی شدن، کفری شدن
گذشت، اغماض، آشتی، همکاری
هدف سخت یا دست نیافتنی.
خوب دست به کار شویم، شروع به کار نمودن، آغاز کردن، راه انداختن، وقتش است که را بیفتیم.
زن ستیزه جو/سلیطه/پرمدعا/ترسناک، پتیاره، جادوگر
داد و قال کردن، بد و بی راه کفتن، از روی عصبانیت بلند صحبت کردن
عنصر ناسازگاربودن؛ وصله ناجور بودن
خود خودشه.
اعتراف به خطا نیمی از بخشودگی است.
توبه گرگ مرگ است.
کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.
جانا سخن از زبان ما می گویی.
عجله کار شیطان است؛ شتاب کلید اندوه است.
اتاق استراحت
هدف وسیله را توجیه می کند.
چو فردا شود فکر فردا کنیم.
در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد.
تمرین، دست گرمی، پیش اجرا
کمرنگ شدن، یواش یواش کم شدن، به تدریج محو شدن، به تدریج از بین رفتن
چرت زدن رساندن، بردن کاهش یافتن، افت کردن، کار شدن
کنار کشیدن از، انصراف دادن، ترک تحصیل کردن
این اصطلاح به معناى پایان شرایط سخت و خطرناک است.
خیانت کردن ( به همسر یا معشوقه ) فریب دادن
راه فرعی
خارج جاده ای ( خودرو و . . . )
خیلی وقته گذشته.
خودت رو با شرایط وفق بده
فکرت رو مشغول نکن.
برای مدت طولانی
محدودیت ها
مرتفع
گارد امنیتی ( فرودگاه ) پلیس امنیت
نمیدونم چرا. . .
( درب و . . . ) محکم بستن
( تصادفاً ) به چیزی یا کسی برخورد کردن اتفاقی به کسی یا چیزی خوردن
کتاب خودآموز
نگهداری از حیوان خانگی ( بطور موقت برای کسی )
کهنه ظروف ( مخصوص خشک کردن )
محدوده سبز اطراف شهر
صفحات آگهی دفترچه تلفن دفترچه تلفن شرکت های خدماتی
یار غار رفیق گرمابه و گلستان
نمی تونم. . . تحمل کنم.
تا ارتفاع زانو
پادو کشتی
( از چیزی یا کسی ) زیادی تعریف و تمجید کردن
رسیدن به ( مبلغ خاصی )
آسونه.
درون ریزی
میگن که. . . شنیدم که. . .
اون دستمون رو خونده.
موفقیت بزرگ
تصادف پرخسارت تصادف شدید
جلب اعتماد کردن و بعد کلاهبرداری کردن
حقه سه کارت ( بازی با ورق )
حقه یا هدیه ( بازی کودکانه در هالووین )
علم غیب ندارم.
لک شده خال خالی
ارزیابی محیط زیستی از کارخانه ها بازرسی محیط زیستی
تک تکِ. . .
در جریان بودن از آخرین تحولات آگاه بودن.
آغاز کردن دعوا و مرافعه کردن
قاطعانه برنده شدن موثر بودن عالی بودن
قسر در رفتن سفر رفتن
باختن
فرزند خود را به سرپرستی دیگری دادن
موجب شدن
چیزی که واسه تو آرزوعه واسه ما خاطره است!
مثل شب تاریک به تاریکی شب
امتیاز منفی گزارش منفی
لعنتی، کوفتی
نادان، ناآگاه
زمخت، سخت، خشن شاخی، شاخ مانند
کسی را از فاصله نزدیک دیدن
مجاب کردن موافقت کسی را جلب کردن
عمل متقابل این به عوض اون
خیلی مفرح شادی آور
عاشق خوش گذرانی خوش گذران
شب رو
میز پاتختی میز کوچک کنار تخت
کاری را آغاز کردن
از اول شروع کردن
به شدت ناراحت شدن، ترساندن از کوره در رفتن
بارها چندین بار
وقت تلف کردن، خوش گذرانی کردن به بازی گرفتن، سرسری گرفتن
توقع بی جا از کسی داشتن
گند زدن، خراب کردن، اشتباه کردن چیزی را به گند کشیدن
زیر قول خود زدن، به عهدی وفا نکردن، رها کردن وظیفه
اولیای دم نزدیک ترین عضو زنده خانواده
دومین چیز خوب بهترین اولویت دوم
دم صبح
ناگهان ساکت شدن بهم زدن جدا کردن خاتمه دادن
رسیدن، آمدن
ببخشید پریدم بهت.
سوال سختی که اگه جوابش پیدا بشه، یک مشکل بزرگ رو حل می کنه. تو فارسی میگیم سوال اصلی اینجاست. سوال اصلی اینه. ظاهرا ریشه 64000، از یک برنامه مسابقه ...
به طور غیر منتظره، با یک اتفاق ناخوشایند که باعث خجالت شود، روبرو شدن. شوکه شدن.
سوالی که در آن یک اتهام یا توهین یا پیش فرض اهانت آمیز یا تحقیر آمیز باشد. این وبسایت خیلی مثالهای خوبی داره: https://simplicable. com/new/loaded - ...
دید کلی داشتن به قضیه. تصویر کلی رو دیدن. فارغ از جزییات، به کلیت ماجرا نگاه کردن.
سوال گمراه کننده. سوالی که پیچیدگی داره.
یا toxic personality / toxic environment رفیق بد ( که اثر مخرب داره روی شخصیت یا روحیه یا رفتار آدم ) / آدم منفی و محیط خراب کن / محیط مخرب. که الب ...
ساکت بِمون سر و صدا نکن.
چطور پیش رفت. . . ؟؟
صبور باش
حسابی
عین هم بودن
دست برداشتن، تسلیم شدن
درپشتی
پس کوچه
جا زدن، کناره گیری کردن
بپرس بپرسید
سامانه اعلام حریق
دست کسی را رو کردن
متعجب کردن
مثل فشفشه مثل برق
قهر نکن.
بازار فروش اشیای دست دوم یا محصولات خانگی
خرید کلی کردن تا جای ممکن چیزی خریدن
عوض تشکرته؟
ببخش که تو ذوقت میزنم
فکر احمقانه ایه
آدم رومخ آدم رواعصاب
بدون مشکل پیش رفتن بدون مشکل پیش بردن
جم خوردن تکان خوردن
مظلوم بازی درنیار.
پرستار خانگی پرستار در منزل
آخرین بخش ( فعالیت یا پویش ) آخرین بخش مسابقه
مقررات محلی قانون خانگی
حراج وسایل خانه حراج حیاطی
واکسن یادآوری
دوز یادآور
درست جلوی چشم
مسابقه دوی تفریحی ( برای جمع آوری خیریه )
بالاخره فرصت کردم. . .
باید برم. . .
حالم از اینا بهم میخوره.
پخش کردن چیزی را پخش کردن برای کسی
دیگه بسمه، خسته شدم.
به چشم کسی آمدن تو چشم بودن تابلو بودن
بسیار خوشحال شدن از خوشی بالا و پایین پریدن
داره سَر میره.
عشق سابق
به من پیله نکن.
گواهینامه و کارت ماشین
راهنما بزن.
موج سواری رفتن
در سرازیری افتادن رو به ویرانی رفتن
آتش گرفتن ( و نابودن شدن )
برو به درک
بعد از. . . . می بینمت.
در امتداد خیابان
بی پول بدبخت و بیچاره
فناوری سطح بالا پیشرفته
موضوع مناقشه برانگیز ( معمولا سیاسی ) . موضوعی که بحث درباره اش، باعث ناراحتی میشه و تمثیلش به سیب زمینی داغ اینه که هر کسی میخواد زود از شرش خلاص بش ...
دوست دختر یا دوست پسر دوران دبیرستان
رفتار هیجانی رفتار پرشور و نشاط
فصل شلوغی هتل ها و مناطق گردشگری
فحش رو بندازی زمین، صاحبش برمی داره.
حسم میگه. . .
داریم. . .
نمی تونم از. . . . دست بکشم.
اونقدرها هم . . . . به نظر نمی رسه.
من خیلی برای تو نگرانم.
چه ساعتی باید. . . ؟؟
کی قصد داری. . . . ؟
نباید زحمت می کشیدی.
بهترین بخش هیجان انگیز ترین قسمت
مشنگ خل وضع
زیر ماوسی ماوس پد
بخاطر این که
در حال حاضر، همین چند لحظه پیش
نتیجه معکوس دادن
علیرغم این با این وجود
من کارم دیگه تمومه.
به سرعت عبور کردن
به سرعت دنبال چیزی یا کسی دویدن
بچه گانه حرف زدن بزرگسالان حرف زدن بچه ها
ساک حمل بچه
عصبانی کردن
برگشتن با ماشین وادار به عقب نشینی کردن، پس زدن
راندن فراری دادن
به رانندگی ادامه دادن
کسی را با ماشین بردن با ماشین دور شدن با ماشین رفتن راندن فراری دادن
به منظوری رسیدن در صحبت کردن
کسی را دیوانه کردن ( از اعصاب خردی )
بلوری شدن بخار آب ( در هواشناسی )
مدارهای اسبی ( عرض های حدود 30 درجه شمالی و جنوبی )
نیروی گرانش زمین
تنش یخ زدگی
صدمات یخ زدگی
اوج گیری هوا در امتداد جبهه ها ( در هواشناسی )
پرفشار آرام یا پرفشار پاسیفیک
برآمدگی - پشته ( مربوط به امواج حرکت هوا )
امواج بلند گسیل شده
صعود کوه نگاری
دیرینه شناسی اقلیمی
چه غلطی. . . چه کوفتی. . .
کدام جهنم/گور. . .
چه/کدام خری. . .
دارم میرم. . .
آذرخش ورقه ای
لایه اصطکاکی
نفرین بهت
علاقه به کاری داشتن اهل چیزی بودن
توجه کسی را به خود جلب کردن.
بارها
فرض کنید که. . .
اول از همه
مثال بارزش. . .
ذهنم خیلی درگیره
برای روزها
به طور حتمی
بی شک، حتمی
حجم پول
کمربند دارای کیف پول
حواله ارزی
پول پارو کردن خر پول بودن
پشت به پشت چسبیده به هم
ذات واقعی کسی را دیدن پی بردن
مرکز رودباد ( ناحیه ای با بیشترین سرعت )
هم دما
انرژی رسیده
فرایند برژرون یا فرایند بلورهای یخی
در ارتباط نبودن خارج از دسترس
پایان دادن به یک کار
( نوشیدن زهر ) موقعیت یا حقیقی که تلخ است ولی باید با آن موجه شویم و آن را بپذیریم.
گشتن برای چیزی در مکان اشتباه
زخم زبان زدن بی جا غر زدن بی فایده
بازجویی ممنوع
حرف زدن بدون دلیل وقت تلف کردن با حرف زدن
خون جلوی چشمام رو گرفته بود.
با شرف زندگی کن
مطالب دانش اطلاعات
جلیقه محافظتی
تفتیش بدنی
محل تشکیل توده های هوا
درنگ فصلی
پیدایش فصول
سامانه های کم فشار و پرفشار نیمه دائمی
نیمرخ گرمایی جو
پخشیدگی متلاطم
ایستگاههای همدیدی
افتاهنگ دما
ابر بی دررو
آب فوق سرد
رودبادهای نیمه گرمسیری
فرازش - تصعید تبدیل یخ به بخار آب
نواحی زیر قطبی
هیچ کس نمیدونه .
نماد جذابیت
دست کاری کردن، وَر رفتن درگیر شدن، قاطی شدن شوخی کردن
اذیت کردن، آزار دادن، عصبانی کردن
بی بند و بار بودن
زن هوس باز
شرافت کاری
شریک جنسی بدون هیچ تعهدی
گندش بزنن.
عشق مقاربت
رودبادهای تروپوپازی رودبادهای وردایستی
کم فشار گرمایی
کارایی گرمایی
آب شناختی
روش بیلان آبی ( در تعیین تبخیر و تعرق )
استخر آب گرم ( ناحیه غربی اقیانوس آرام )
دامنه دید
گازهای متغیر جو
فشار بخار آب
فراشارش فراجهندگی
هیچوقت، هیچ زمان
ذخیره کردن
با اجازه تون.
دست به هیچ اقدامی نزدن عقب نشستن
مسکوت ماندن سرپوش گذاشتن
منوی ثابت
ای وای من! لعنت بهش!
باورم نمیشه که. . .
دیر بجنبی، باختی.
چیز مهمی نیست.
در جای خود ماندن تکان نخوردن حرکت نکردن
کم کم ضعیف شدن صدا کم کم محو شدن
با دست چیزی را به کسی دادن باقی ماندن
نباریدن باران
مدام غر زدن مدام از چیزی گله کردن
خیالم راحت شد که. . .
در موضوع و مسیری ماندن
ناامیدت نمی کنم.
پاسخ دادن از طریق نامه نگاری
ارائه دادن مدرکی محکم دال بر عدم حضور در صحنه جرم ( بهانه ای محکم ارائه دادن )
مثال زدن
رای دادن نامه نوشتن
فقط غذای به خصوصی را خوردن زنده ماندن توسط غذایی معین
چیز خطرناک و ناخوشایند تجربه کردن
برای چیزی یا کسی زندگی کردن
همین تازه. . . . تموم کردم.
چه مدته. . . ؟ از کی. . . ؟
بسیار خشمگین ( چهره )
اسپند روی آتش بودن مشغله داشتن
نو مانند روز اول نوی نو
ظاهرا
کاملا شبیه به هم با هم مو نزدن
نقش داشتن دست داشتن
تاثیر داشتن
با کسی شوخی کردن کسی را دست انداختن
انتخاب دوم کسی بودن اولویت دوم کسی بودن
با کسی شوخی کردن کسی را دست انداختن
دورتر ایستادن
نظر ندادن
روند چیزی را متوقف کردن
عقب نشستن، هیچ اقدامی نکردن
احیا کردن قانع کردن
اطلاعات کسب کردن
چرت و پرت تحویل من نده.
طاقتم تموم شده.
عمرا همچین اتفاقی بیافته.
به وسعم نمیرسه در اون حد نیستم از سر من زیادیه
خوبه که. . .
به تعبیری
رک و راست حرف زدن
ادامه دادن پیوسته انجام دادن ( کاری )
حرف دل خود را زدن صادقانه نظر خود را بیان کردن
به زبانی سخن گفتن
فاش کردن لو دادن رها کردن آزاد کردن بلند کردن ( طول لباس و. . . ) گشاد کردن ( لباس )
ضروری لازم یک چیز ضروری
( از جایی ) اسباب کشی کردن ( از جایی ) نقل مکان کردن
کاری را به نحو احسن انجام دادن موفق شدن از عهده کاری برآمدن
چیز ناامیدکننده ضدحال حالگیری
منحل شدن فسخ شدن
نشنیده گرفته شدن حرف
تبدیل به خرابه شدن ویرانه شدن مخروبه شدن
چیزی را مبنای رشد و پیشرفت قرار دادن
تظاهر ظاهر شدن
راحت بردن به راحتی برنده شدن
خوشحالم باعث خوشحالیه
موقعیت اجتماعی
پیاده به کسی یا چیزی نزدیک شدن جلو رفتن به سمتی رفتن
دست در دست هم راه رفتن
شدیدا وحشت زده کردن
درخواست دادن
حق کسی بودن سزاوار تنبیه بودن
خیلی وقته که. . .
زندانی کشیدن
موسیقی نمایش موسیقی تئاتر موزیکال
معذب تعلق نداشتن به جایی غریبی کردن
اطراف را به کسی نشان دادن
دوستان را دعوت کردن
به کسی احساس داشتن
کسی را به خانه خود دعوت کردن
شایعات حاکی از آن است که. . . شایعه شده که. . .
مناسب کسی بودن
در چیزی تفاهم داشتن اتفاق نظر داشتن
پشت به چیزی بودن
لاف زدن
ناخواسته درگیر چیزی شدن
در دردسر افتادن
باب روز بودن متداول بودن
بسیار لذت بردن تجربه بسیار خوبی داشتن
آخرین خبر یا تیتر اضافه شده به روزنامه یا نشریه دوره ای
سر موعد کاری را انجام دادن
به نتایج اشتباه منتهی شدن به نتایج غلط منجر شدن
وقتی میگیم چیزی کوشر نیست، یعنی مشکل قانونی داره. اخلاقی نیست. ممکنه تو دردسر بیفتیم.
از بین همه حقایق / نتیجه ها / اتفاقات مربوط به یک موضوع، فقط اونهایی رو بگیم که به نفعمونه. گزینشی گزارش کردن.
تعارض منافع
برنامه تلفنی رادیویی
نظر کسی را تغییر دادن
از چیزی صحبت کردن درباره چیزی صحبت کردن
صادقانه حرف زدن
صحبت کردن درباره
موضوعی رو مطرح کردن موضوعی رو پیش کشیدن
اوضاع را درست کردن سر و سامان دادن
اضطراب داشتن، مضطرب بودن، کج خلق بودن
چیزی شدن، اتفاقی افتادن
دشوارتر شدن سخت تر شدن
آشکار شدن
خاتمه دادن
کنار هم آوردن
باعث شدن
نهایت لطف شماست بسیار ممنونم
امکان نداره محاله
تخریب کردن شخصیت به باد انتقاد گرفتن
با کسی فرار کردن دزدیدن و فرار کردن
بدون هیچ چشم داشتی
مطمئن شو/ بشید که. . .
کنار گذاشتن برای روز مبادا در مواقع سختی به سراغ کسی یا چیزی رفتن
عمیق بریدن، تا استخوان بریدن
دست از مسخره بازی برداشتن دست از وقت تلف کردن برداشتن
اتفاق افتادن، به کار افتادن
کتک زدن، از پا درآوردن قاطعانه شکست دادن، درهم کوبیدن
شادی کردن، خوش گذراندن، ورجه ورجه کردن
مقتدرانه رفتار کردن، تحت کنترل گرفتن
جار و جنجال به پا کردن
دفتر کل خرید
اعتقاد داشتن
باید انجام داد نیاز است انجام شود
دلم به شدت. . . می خواد. I'm dying for a cold drink. دلم به شدت یه نوشیدنی خنک می خواد.
برام سخته که. . .
دلم می خواد
مجبورم
دل شخصی برای شخصی سوختن
یه مشکلی داره. . .
این یه بی احترامیه ( بی عدالتیه )
اجازه داشتن
تقاضای لطف کردن
هم آغوشی کردن با هم خوابیدن
در جزییات غرق شدن و تصویر کلی رو گم کردن. دید دراز مدت و استراتژیک نداشتن. جمع بندی نکردن از اتفاقات و عدم توانایی در پی بردن به اصل ماجرا.
جوش آوردن
با گام های سریع و کوتاه دویدن چهار نعل دویدن
کوتاه
رادار کنترل سرعت
بی شرف
لوازم ضروری
من باید. . .
مایلم دوست دارم
می خوام. . .
نسخه ساده یک چیزی. بدون امکانات اضافی. بیشتر در نرم افزار به کار میره، ولی برای چیزهای دیگه هم میشه استفاده کرد.
اجازه بده اجازه بدید
طول می کشه. . .
می تونستی
باید
به نظر میرسی. . .
اجازه دارم. . . ؟ امکانش هست. . . ؟ Can i attend the class? اجازه دارم در کلاس شرکت کنم؟
میشه. . . ؟ امکانش هست. . . ؟
مو کوتاه کردن اصلاح کردن
خواهد بود .
ظاهرا گویا
نظرت چیه؟؟ موافقی؟؟
بیایید. . . Let us not get too excited. بیایید خیلی هیجان زده نشیم.
نشان دادن، تبدیل کردن
دوباره درآمدن دوباره رشد کردن
تیتر روزنامه ها شدن
بیا. . . let's not discuss about it. بیا راجع به اون بحث نکنیم.
محکوم شدن
معدل کسی بیست شدن، در همه درسها نمره کامل گرفتن
حرفتو نگه دار.
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. حقایق خودشان گویا هستند، نیازی به توضیح بیشتر نیست.
شلوغش نکن.
اشتباه برداشت کردن اشتباه متوجه شدن اشتباه تصور کردن
یادم نمیاد.
به هیچ عنوان
رفتن یا راهی شدن
سوتی، سوتی دادن
علاوه بر این تازه
سایز سینه زنان
اجرای هنری بدون برنامه ریزی قبلی
از نظر ناپدید شدن از دیدرس خارج شدن
حروف معرف شبکه های تلویزیونی
خیلی خوب و نو. چیزی که انگار اصلا استفاده نشده باشه. عین روز اول.
اشتباه از آب درآمدن، مشکل داشتن
پربیننده شدن ( در اینترنت )
دیوانه شدن
تعداد یا مقدار چیزی را دانستن
هم سرعت بودن همگام شدن
مدام وقفه ایجاد کردن
توقف کردن
معتاد شدن
گفتگو کردن مکالمه کردن
به زندگی خود نظم دادن
کنترل خود رو از دست دادن در نتیجه هیجان و احساسات
زیاد خوابیدن به اندازه کافی خوابیدن
چیزی رو به کسی نگفتن
کم پیدا بودن.
حساب چیزی را نگه داشتن
روند یا خلاقیت را حفظ کردن
عملی نشده ( ایده و. . . ) به کار گرفته نشده.
نظر، تصور، برداشت، تاثیر
اهریمنی، خبیثانه، ستمگرانه
مشارکت، ارتباط درگیری، جنگ
با انگشت وسط خود به کسی علامت دادن
اهمیت دادن اهمیت داشتن
از کسی تعریف کردن
بازخورد دادن نظر دادن
اعتبار دادن
اگر نظر من را بپرسی اگر نظر من را بخواهی
فایده ای نداشتن نتیجه ندادن جواب ندادن
( کسی را ) به خانه خود دعوت کردن
تقاضای انجام کاری از کسی کردن
میخوام لطف شما رو جبران کنم.
انگار قراره. . .
اعتماد به نفس داشته باش. به خودت افتخار کن.
از چشم افتادن
تئاتر تماشا کردن
به سمتی رفتن
اعوجاج رنگی
بی صبرانه منتظر بودن
تمام گزینه ها را در نظر گرفتن تمام راه ها را در نظر گرفتن
غذا سرو کردن پیش خدمتی کردن
قویا ( به چیزی ) باور داشتن قویا ( به چیزی ) معتقد بودن قاطعانه ( به چیزی ) باور داشتن
دورنمایی توانایی موتور گرافیکی بازی در نشان دادن فواصل دور.
چیزی را به طور غیر مستقیم شنیدن
( چیز یا آدم ) به دردنخور ( هرچیز ) بی ارزش
بند آمدن قطع شدن متوقف شدن دست از تلاش برداشتن
به چیزی اصلا نیاز نداشتن
نیاز داشتن از چیزی بد نیامدن
ناگهان ترسیدن ناگهان حیرت زده شدن
اکثرا بر این باورند که. . .
قوطی بازکن
با عرض شرمندگی
توانستن با اطمینان گفتن
گل گفتن حرف حساب زدن
ارسال کردن، فرستادن، روی گزینه ی ارسال کلیک کردن
نرخ پایین، میزان پایین
تصمیم گرفتن ( هیئت منصفه یا قاضی ) به حکم ( گناه یا بی گناهی ) رسیدن
به نتیجه رسیدن، نتیجه گیری کردن
نامطمئن ماندن، تصمیم قطعی نگرفتن
شب در خانه کسی ماندن
موفق نبودن ضایع شدن
کسی رو شدیدا آزردن حال کسی رو بهم زدن
برو به جهنم بزن به چاک
ارجاع کردن به چیزی اشاره کردن.
مو به تن سیخ شدن ( به علت ترس، سرما. . . ) مور مور شدن.
پشت در ماندن.
به جای به خصوصی رسیدن
زمان از دست رفته رو جبران کردن
کوچک و کم اهمیت شمردن چیزی رو به شوخی گرفتن
( نیرو و هزینه ) رو کم کردن.
از دستت کلافه شدم.
به شدت
تلق گفتن پاچه خواری کردن داخل کشیدن به داخل جذب کردن
اوه [بیان تعجب]
حرف مفت نزن
تغییر رنگ
بامحبت
غرغرو بداخلاق بدخواهانه
به زور کاری رو انجام دادن.
حرف احمقانه زدن. خود یا کسی رو خجالت زده کردن.
به جا نمیآرم. به نظر آشنا نیست.
هیچ چیز هیچ هیچی
یه مشت مزخرف
به جهنم لعنت بهش
قرارمون این نبود. قرار نبود این بلا رو سر من بیاری. من قرار نبود این کار رو هم بکنم.
فیتیله پیچ کردن. درسته خوردن یک نفر. پدرش را درآوردن. به راحتی برنده شدن.
آیه از آسمون نیومده. برنامه نهایی نشده. معنی لغت به لغتش میشه روی سنگ حک نشده.
گلیم خود را ( خود ) از آب کشیدن. با سعی خودش، پیشرفت کردن و بر مشکلات فائق آمدن.
یا That didn’t age well خیلی زود اشتباه بودن این حرف معلوم شد. چقدر زود معلوم شد حرف چرتیه.
ازت سرتره. ازت بهتره.
دیر و زود داره، سوخت و سوز نداره.
بی برو برگرد. با اختلاف.
( فلان حرف رو همینطوری باور نکن چون ) گوینده روغن داغشو زیاد کرده، زیادی شلوغش کرده، اغراق کرده. شک دارم حرفش درست باشه. معادل "بی پایه و اساس" تو فا ...
چقدر جالب! اتفاق من هم دقیقا همینو میخواستم بگم. چه جالب! اتفاقا من هم [همونجا بودم/ همین اتفاق برام افتاد]
عطایش را به لقایش بخشیدن. تر و خشک رو با هم سوزوندن. همه اجزای یک سیستم یا راه حل رو به یک چشم دیدن.
محاسبه سریع.
بستن پرونده یه چیزی. کاری یا پروژه ای رو تموم کردن و گزارش نوشتن.
شواهد که نشون میده اتفاقی ( بد ) قراره بیفته
نقشه هام نقش بر آب شد. افتضاح شد.
مورد توجه قرار نگرفتن همچنین معنی قسر در رفتن/ فراموش شدن هم میده.
به ضرر خود کاری رو کردن. ناخواسته وضعیت رو برای خود بدتر کردن.
با همه مخلفات. مثلا ماشین میخرین، با بیشترین امکانات صوتی و ایمنی و صندلی چرم و . . .
فاحشه
فی البداهه تصمیم گرفتن. بدون برنامه ریزی، در لحظه تصمیم بگیریم چه کار کنیم.
یعنی خیلی خوبه. انگار از بهشت اومده.
مرغ همسایه غازه. آواز دهل از دور شنیدن خوش است.
عجیبه جای تعجب داره
مریض بودن. مثلا حالت سرما خوردگی داشتن.
سمبل کردن، راه حل موقتی و خیلی سطحی. بعضی وقتها معنی از سر باز کردن میده، ولی بعضی وقتها هم از روی اجبار و مثلا کمبود وقت و امکانات، راه حل موقت استف ...
رو مخه رو اعصابه اعصابم رو داغون میکنه خیلی اذیتم میکنه
آشغالهای انسان نما
هم خدا رو بخواهی، هم خرما ( همچنین هم خر رو بخواهی، هم خرما ) .
سربسته بگم. به همین بسنده کنم. وقتی به کار میره که میخواهید مودبانه یه چیز بدی رو راجع به کسی بگید.
خوشمان آمد! این ایده / حرف رو پسندیدم.
پای لرزش نشستم. تصمیم غلطی که گرفته اید یا کار بدی که قبلا کرده اید، حالا عواقبش اومده سراغتون.
هزار برابر بیشتره. این اصطلاح رو خیلی ها اشتباه استفاده میکنن. منظور ده به توان اون عدده، نه خود عدد. خیلیها فکر میکنن جمله بالا یعنی سه برابر بیشتر ...
چون وقت کمه. . .
شدت عمل بیشتر نشون دادن. لج کردن. بر موضع خود بیشتر پافشاری کردن. البته لزوما همیشه معنی لج کردن رو نمیده. مثلا چون احساس میکنه به اندازه کافی راه حل ...
ملغمه. آش شله قلمکاری از راه حلها.
من هم تایید میکنم.
اهمیت ندادن
رفتن و ترک کردن تموم شدن و تخلیه کردن رفتن و متفرق شدن
یه مرد وفادار یه مرد قابل اعتماد
خرابترش کردم.
شناختن درک کردن
مثل همیشه، طبق معمول.
رد شدن از
لباس بی آستین
دور و بر بودن در حوالی بودن نزدیک بودن
بهتر از این نمیشه.
شُکر، گله ای نیست.
پا پیش بزار قدمی بردار
دوستات رو بپیچونی دوستات رو سرکار بزاری.
از سر کار اومدن.
جا گذاشتن
قیافه و ظاهر را زیباتر کردن
( نه عامیانه )
واسه مدت مدیدی
اگه اذیت نمیشی
سابقا، عادت داشتن
مخ کسی رو زدن، تیکه انداختن
کسی لب هاشو ژل بزنه، برجسته کنه
انشالله همه جا صلح و صفا باشه
اونقدر بده که. . . به اندازه ای بده که. . .
تفاوت زمانی
طول کشیدن
جا گربه ، خونه گربه
بسته به
عکس
جلب توجه
تصویربرداری
موعدش وقتش
منم به حساب بیارین. نگاه! منم هستم.
قاپیدمش گیرش انداختم یهویی و ناگهانی گرفتمش
قصد دارم شروع کنم
حدس بزنید چی هست
خبر درجه یک
خرابه، کار نمی کنه!
اون خماره اون نشئه است اون مواد کشیده.
گیر انداختن شکار کردن
نشون دادن چهره واقعی
تو دهنی، توهین
بلاتکلیفم گذاشتی.
به ذهن خطور کردن به فکر و ذهن افتادن
اول مخالف بودن، ولی کم کم یک چیزی رو قبول کردن. یا از کسی خوش آمدن. بالاخره کم کم متقاعد شدن.
کوتاه بیا تسلیم شو کنار بکش
پیاده می شم.
همین جا پیاده میشم.
از کوره در رفتم.
از پله اول شروع کردن
شامه تیز بویایی قوی
دنیا به آخر نرسیده این نشد دفعه دیگه
صحبت و بحث رو متوقف و تموم کردن
مثل شفتالو کبود شدن مثل هلو سیاه شدن
بزودی خیلی زود طولی نمی کشه
تو هچل افتادن تو دردسر افتادن
کسی را پیاده همراهی کردن.
میخوام یه فرصتی بهت بدم.
نشنیده بگیریم حرفش رو نزنیم.
اثر/نتیجه معکوس داشتن
یک شخص بی عفت، بدنام، نفرت انگیز یا حقیر.
به کسی چیزی نگو.
سریال آبکی سریال عامه پسند
بچه گربه. پیشی .
دست بردارین. ول کنین.
خونسردی خودتو حفظ کن.
با هم متحدیم.
ملاقات کوتاه داشتن سَر زدن به کسی یه تُک پا جایی رفتن
دارم بالا میارم.
گاومون زایید.
فقط دارم نگاه می کنم.
هنوز مشخص نیست، بعدا معلوم میشه.
در بدترین شرایط ممکن.
نمی دونم چقدر این ایده خوب باشه ولی… نمی دونم چقدر بقیه موافقن با این پیشنهاد من…
من رو در جریان بذار، به من بگو چی شد. کسی رو در مورد یه موضوع خاص آگاه کردن.
اجاقم کوره. بچه دار نمی شم.
یه سر و گردن از من بالاتری. از من با کلاس تری. کلاس تو به من نمی خوره.
پس قضیه این بوده.
تحملش سخته کنار اومدن باهاش صاقت فرساست.
به گرمی بپذیرنت وقتی ازت استقبال میکنن وقتی به گرمی از پیوستن کسی به چیزی استقبال میشه
۱. یک قطعه موسیقی از یک خواننده یا گروه که در مقایسه با سایر موسیقی های آنها کمتر شناخته شده است. ۲. چیزی که فقط برای علاقه مندان پرشور یک منطقه مشخ ...
خنده ترحم آمیز خنده دلسوزانه
فلوت زدن.
دقیق تمام
انگشت به دهن موندم. مات و مبهوتم کردی. متحیرم کردی.
هر چی مُقدره. هرچی تقدیره، اتفاق میفته. هر چی تقدیره همون میشه.
پایه بودن تمایل داشتن خواهان بودن
آزاد آزادکار مستقل خود اشتغال
به درازا کشیدن طولانی شدن کِشدار شدن
ما داریم می ریم. . .
بهترین کار اینه که، چاره ای نیست جز. . .
آخه من از دست تو چیکار کنم؟؟
کسی رو تو جریان گذاشتن کسی را مطلع کردن همسطح و همتراز کردن
قال گذاشتن سرکار گذاشتن معطل کردن
( مگه ) چقدر می تونه سخت باشه؟؟ How hard can it be??
سوء تفاهم نشه بد برداشت نکنین
گپ و گفت گفتگوی مختصر
لحظه شماری کردن مشتاقانه منتظر بودن بی صبرانه انتظار کشیدن
کمر همتُ می بندم
خیلی احساساتی شدم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی متاثر شدم
تمام جوانب موضوعی را بررسی کردن، کامل سنجیدن
بیش از حق خود ( از چیزی ) برداشتن
خیلی هم مسئله مهمی نیست
وقتشه کدورت ها رو کنار بذاریم.
کنار گذاشتمش.
ربطی به چیزی داشتن
یه کوچولو یه کم
قضیه چیه؟؟ مشکل چیه؟؟
ببخش که اینو بهت میگم متاسفم که این خبر بد رو من باید بهت اطلاع بدم ببخش که اولین کسی هستم که این خبر رو بهت میدم.
بی خیال این کار شو. ( همون کار قبلی خودت رو ادامه بده )
ممنون که منو رسوندی.
بفهم دیگه بگیر دیگه متوجه شو
خیلی موافقم.
کسی که جیغ جیغوعه، یا مردی که صداش زنونه است.
میشه باشه بعد/عقب بندازیم؟؟
معنی اسلنگی: صدام بلنده؟؟/خوبه؟؟
با اجازه تون
ارزش داشتن اهمیت داشتن مهم بودن
بزار واقع بین باشیم بیا قبول کنیم که بیا بپذیریم که
دوباره به خواب رفتن
بار پنجم مشکل گشاست بار پنجم حله و موفق می شیم
میتونی گریه زاری کنی میتونی سوگواری کنی
متاسفم که تو ذوقت میزنم.
کاملا یکسان
معلوم و مشخص شدن
عاشق شیرینی شیرینی خور چیزای با مزه شیرین رو دوس داشتن
تو تو تنبیهی اجازه بیرون رفتن نداری حبس تو خونه یی
خیلی زود
خود بی میلی نفرت از خود
ابرو برداشتن
هرس علف ها
در پس هر سختی ، راحتی است.
درست شیرفهم شدن
محو شدن از تیررس خارج شدن
آی گفتی آره والا درست زدی وسط خال
به نصیحتت گوش کردم.
به زمین زدن
یکی و مشابه نبودن
خندیدن و تمسخر کردن
داره دیرم میشه.
ساعات کار منصفانه، دستمزد منصفانه
قسم بخور.
تقصیر من ننداز.
وسایل نقلیه سنگین
نمی تونی همه اینارو تقصیر من بندازی.
سعی نکن تقصیر من بندازی.
داری دستم میندازی.
قسر در رفتی.
من حاضرم. آماده ام.
آسیاب به نوبت یکی یکی دونه به دونه
الان میام پیشت الان بر میگردم زود میام
چونه زدن.
مربوط بودن، ربط داشتن
تکان دادن به معنی پرت کردن ته سیگار با انگشت هم هست.
ازت متنفرم.
قدرت مالی توان و استطاعت مالی
از ترس خشکم زد قالب تهی کردم وحشت کردم
زایمان سه قلو سه قلو بچه بدنیا آوردن زاییدن سه قلو
بگو چقدر کافیه.
تبعیض یک بام و دو هوا استاندارد دوگانه
نتیجه گیری واضح رو انجام داد. دو دو تا چهارتا.
یه معذرت خواهی بکن.
وای یاخدا
کلک ترفند حقه
دیگه کار تمومه! کاری نداره.
خوره شیفته مشتاق علاقه مند
اغلب معنی منفی داره. رو برگرداندن، به روی خود نیاوردن. وانمود کردن به اینکه کار بد یا عمل مجرمانه ای که انجام شده را ندیده ایم. همچنین از ترس مواجهه ...
کلی کار سخت پیش رو داشتن، یه عالمه کار ( طاقت فرسا ) داشتن.
با کسی شوخی کردن. دست انداختن. سر کار گذاشتن .
محور جوک موضوع خنده
توهین نژادپرستانه و تحقیر آمیز نسبت به مردم با تبار خاور میانه ای یا آفریقای شمالی، عرب، افغانی و پاکستانی است. ( فردی با پوست تیره که اصالتاً آفری ...
کفری شدن به خون کسی تشنه شدن عصبانی و خشمگین شدن
خودت به تنهایی بدون کمک دیگران
زیادی تحلیل کردن. یک قضیه ای رو برای خود زیادی بزرگ کردن.
یواشکی کاری رو انجام دادن. بدون جلب کردن توجه دیگران.
از شَرّ چیزی یا کسی خلاص شدن دور انداختن و نابود کردن
قدرت گردن
تله گذاشتن
عطایش را به لقایش بخشیدن. تر و خشک رو با هم سوزوندن. همه اجزای یک سیستم یا راه حل رو به یک چشم دیدن.
دروغگو، دروغ شاخدار.
فضولی کار دستت میده.
اصل مطلب، نکته اصلی، حرف آخر، یا مخلص کلام.
گرفتم متوجه شدم فهمیدم
اگه خاطرم باشه حالا که فکرشو میکنم الان خاطرم اومد
بدرد بخورد، مفید باشد
چیز مهم و بزرگ
بازی واژه سازی
یه امتحانی بکن.
پافشاری کردن اصرار کردن
کاملا مطمئنم.
از نظر من اشکالی نداره، موافقم
مسئولیت چیزی را قبول کردن
بله، البته، حتما
عمدی از قصد عامدا
از اولش. . .
بزن به حسابم.
پولشو ندارم، توانایی مالیش رو ندارم.
مگه آدم ندیدی؟؟
جذاب و گیرا شدی. جذاب و دلربا شدی.
همه چی رو فاش نکن.
خود را بالا کشیدن و موفق شدن از عهده کاری برآمدن
تایید کردن
اصطلاحیه که از کمدینها وارد زبان شده. یعنی بینندگان / شنوندگان سخت گیر. با استاندارد خیلی بالا. خیلی سخته راضی کردنشون. وقتی یک کمدین یک سری جوک میگ ...
نتیجه زحمتها و تلاش.
کلاف تو در تو درست کردن. دردسر درست کردن. یک کاری رو شروع کردن که عواقب غیر قابل کنترلی داره.
اثر بهمنی یه چیز کوچک باعث یه تغییر بزرگتر میشه، و اون باعث تغییر بزرگتر.
اون حساب نیست، اون قبول نیست، کافی نیست. ( اون عملی که انجام دادی ) به درد نمیخوره، جبران نمی کنه.
عجب رویی داری! چقدر پررویی تو!
خوبه اما کامل و بی نقص نیست. گل بی عیب خداست.
محبوب و سوگلی شدن زبانزد و مشهور شدن ترکاندن و منفجر کردن ( از نظر موفقیت )
دردسر ساز بودن
دارم میرم سرکار.
به کسی نظر داشتن خاطر خواه کسی بودن
به دلم افتاده بود.
شَل و پَل کردن.
احساساتی نشو.
من نمیدونم ، جوابی ندارم
سر و کلش پیدا شد. اومد.
کاری نداره که!
بهت بر نخوره، اما. . . بدت نیاد، اما. . .
سَرووَضع، لباس.
خوشبین باش
فوت کوزه گری بهت یاد میدم.
گرفتم چی میگی. منظورتو فهمیدم.
هنوز معلوم نیست. اختلاف نظر وجود داره ( مثلا بین دانشمندها ) ، نهایی نشده. از اصطلاحات حقوقیه که به زبان عامیانه راه پیدا کرده. یعنی هیات منصفه هنوز ...
مخ زدن
ساعتم زنگ نزد.
فقط در همین حد بگم که. . . در همین حد بسنده کنم که. . .
فداکاری کردن. برای نفع تیم، به خود سختی دادن / متحمل ضربه شدن.
یعنی اگه شرایط بدتر و پیچیده تر از اینی که هست بشه. . .
پدر کشتگی دارین؟؟
مثل کبک سر رو زیر برف کردن، صورت مساله رو پاک کردن، به روی خود نیاوردن، ماستمالی کردن.
غرور خود را زیر پا گذاشتن.
تحمل کردن، کنار اومدن.
بیاین پول روی هم بذاریم.
مزخرفه.
تعارف نکن.
جواب میده. مؤثره.
فطرت، درک درونی خوبی و بدی، وجدان.
تیری در تاریکی بود. از اول هم امید زیادی به موفقیت نداشتیم.
ناگهانی، بی خبر، بدون مقدمه
یعنی روت بشه تو چشمهای یک نفر نگاه کنی و بهش بگی ( که مثلا حاضر نیستی کمکش کنی ) .
بگذریم. . .
قبلا
نفس گیر، خیره کننده
غد بودن. یک دندگی کردن. بر موضع خود بی منطق پافشاری کردن.
دکترم یه نسخه برام پیچیده.
معما چو حل گشت، آسان شود. حالا که به عقب نگاه میکنم، با توجه به تمام داده هایی که اون موقع نمیدونستم، با کمال اطمینان میتونم بگم فلان تصمیم غلط بود.
منظوری نداشتم.
میخرم برمی دارم
موافقی؟؟ حاضری؟؟
جا زدن جیم شدن
تک بعدی کوته بینی
خب حالا که چی؟؟
ببخشید سرزده مزاحم شدم.
به احترامش می ایستم کلاه از سر برمیدارم - به احترامش
معلوم شد. . .
تو هم به درد ما مبتلا شدی!
ول معطل بودن از زیر کار در رفتن
سر حال ( بودن ) ، خوشحال و شاد
گیر افتادن در وضعیتی که در دور باطله و امکان نداره آدم بتونه ازش رهایی پیدا کنه.
سیلیکون : ) ) ) )
یک پیام / ایمیل ( کوتاه ) برای کسی فرستادن، معمولا برای یادآوری، ولی میتونه برای مثلا پیدا کردن وقت آزاد برای جلسه هم باشه. یا یک گزارش سریع از وضعیت ...
خیلی واضحه. اصلا ( این تصمیم ) فکر کردن نمیخواد.
تکون نخور. جُم نخور.
پاس دادن توپ.
راه رو باز کنید!
داغ داغ! تازه از تنور در اومده.
یعنی اوضاع مالی خوب نیست، یه مدت باید صرفه جویی کنیم.
امید داشتن. پایان شب سیه سپید است. تموم شدن یه دوره سخت و به راحتی رسیدن.
آدم ضد حال
میشه امتحان کنم؟؟
هوا خیلی گرمه.
عجب خنگول و احمقی.
چیزی را دفع کردن ( از بدن )
متلاشی کردن
برام سخنرانی نکن.
من ارتباطی با اون موضوع نداشتم.
گندش بزنن! لعنت بهش!
کاملا موافقم
دلت رو صابون نزن
بذارش سرجاش.
حالت تهوع دارم
با عقل جور در نمیاد.
من پایه همه چی هستم!
حرفتو پس بگیر.
چیزی نیست، ناراحت نباش. عیب نداره، درست میشه.
یه تخته اش کمه.
داره از آسمون آتیش می باره. هوای بیرون به شدت گرم و خفه است.
امیدوار نباش دلت رو خوش نکن.
سر گنج که ننشستم!
کارت عالیه، داری می ترکونی.
امید واهی
یه کمکی بده.
گیجم سردرگمم
تقدیر اینطور بوده.
امتحانش کن!
اون فقط یه خیال باطله!
لخت و پتی.
چه مرگته؟ دردت چیه؟
برو اونورتر.
در کلام نمی گنجی!
چند کیلویی؟؟؟
جایی نرو. جُم نخور.
مضطربم میکنه.
ناز نکن دیگه.
الکی خوش بودن
فوت و فن چیزی رو یاد گرفتن.
بی تجربه تازه کار مبتدی
نذار دهنم باز شه.
تموم شد؟؟ ( حرفات )
برخلاف میلم.
چی شده؟؟ مشکل چیه؟؟
کارت تمومه. دورانت به پایان رسیده .
عزیز دلم.
یکی یدونه من.
دمدمی مزاجه.
عجب ضدحالی بود. ( برای یک اتفاق )
نظرت بهم ضدحال زد.
عجب ضدحالی هستی.
اگه. . . . چی؟؟؟ What if you get lost??? اگه گم شدی چی؟؟
خیلی طولش دادی .
معنی اسلنگی: گنده، کلفت
اینو ببین. نگاه کن.
هرگز چیزی رو از روی ظاهر قضاوت نکن.
خونسرد باش.
همش الکی بود داشتم وانمود میکردم.
از ریختت متنفرم.
نمی تونی قسر در بری.
تیغ زن
دلیل یا اهمیت موضوعی رو درک کردن.
هوا خیلی گرمه.
برو بالا. ( اصطلاحی عامیانه برای مشروب خوردن )
شمارمو از گوشیت پاک کن.
حس و حالشو ندارم.
هوش از سرت بپره پشمات بریزه.
بزار بدون رودربایستی صحبت کنم.
عقلم دیگه قد نمیده.
با این لحن با من صحبت نکن.
داشتی منو می پاییدی؟؟
خیلی خسته ام.
خودت که بدتری.
ازم سواستفاده کردی.
دیگه باهات کاری ندارم.
بی آبرو شدم آبروم رفته.
خلاصه کنم
مشکلی بین مون نیست؟؟
پلک روی هم نذاشتم.
فضا متشنج بود.
تو گفتی و منم باور کردم.
به ته خط رسیدم .
پیچوندن قال گذاشتن
تنبل تن لش بیکاره
تله فقر
بدون زحمت بودن چیزی آسون بودن چیزی
از آن به بعد.
از همون اول
بی اندازه مدام پیوسته یکریز
تا کجا؟؟ تا چه حد؟؟
آروم در گوشم بگو.
خیلی خنگول هستی.
منو دست میندازی؟؟
جنابعالی کی باشین؟؟
برو بابا، شَرِت کم
بیشعور
به دلم افتاده.
عرق کردم.
شهوت انگیز
به خاطر چیزی.
خارج از حد معقول، نامناسب
تو دردسر بزرگی افتادی.
سریعتر برو.
تو زیر حرفت زدی.
منو نکُش، رحم کن.
از طرف خودت صحبت کن.
به کلی گیج شدم. دیگه عقلم به جایی قد نمی ده.
در ضمن. . .
مثل موم تو دستمه.
بیا قول بدیم. بیا موافقت کنیم.
کاملا معقوله.
وقت گذرانی کردن وقت تلف کردن
کودن اُسکل
گمشو بزن به چاک
بد دهنی
جر زدن تقلب
همین حالاشم همین جوریشم
زشت نازیبا
از فرط گریه خوابیدن
به صورت اتفاقی
پخش شید متفرق شید
چشم چرون
وگرنه چی میشه؟؟
پاتو از گلیمت درازتر کردی.
زندگی بُرد و باخت داره.
تو خانواده مون ارثیه.
قیمت رو کم کن.
شیشه رو بده بالا.
خیلی داغ کردی.
عصبی نباش.
اعصابم رو بهم نریز.
تو منو دیوونه می کنی.
قالم گذاشت.
تکون بخور عجله کن
بدم نمیاد که. . .
کی فکرش رو می کرد؟؟
واقعا ازت ممنونم.
مجانی رایگان
عمل تغییر جنسیت
زودتر، از قبل
الکی خودتو خسته نکن.
تو بی نظیری! یه دونه ای!
تو مُبهم هستی.
کاراکتر تصویری
به. . . علاقه داری؟؟؟ Are you into traveling? به سفر علاقه داری؟
یعنی در مورد یه چیزی عصبی و خشمگین شدن اعتراض کردن.
هدرش نده. حرومش نکن.
به یه شرطی.
چپ چپ نگام نکن.
هیچ. . . . ندارم. I have no money هیچ پولی ندارم.
متاسفانه باهم هم عقیده نیستیم.
نیتش خیره.
خیلی از موضوع پرتی.
عاقلانه
مفهوم اینکه. . . این مفهوم که. . .
آفرین احسنت
قول میدی؟
تو اول بگو.
صد سال زنده باشی.
داره خوابم می بره .
قصد. . . نداشتم.
ضرری نداره. . .
آبغوره گرفتن
نظر کسی رو در مورد چیزی پرسیدن، از نظر دیگران بهره بردن.
به دل نگیر!
ادا در نیار!
ظرف چند دقیقه.
هنوز نرفته دلتنگت شدم.
کاملا بستگی به خودت داره.
ممنون که سر زدی ( اومدی )
تماس گرفتن
منو در جریان بذار. مدام بهم خبر بده. هر چیزی پیش اومد بهم اطلاع بده.
اشکالی نداره. . . ؟
محض اطلاعتون!
به خواب رفتن
زیادی ازم محافظت نکن.
حس و حالشو ندارم.
شبیه احمقها شدی.
پاتو از گلیمت درازتر کردی.
قطع نکن.
کسی را به قرار عاشقانه دعوت کردن.
راه انداختن.
بیا با آسانسور بریم.
حالا وقتشه.
طنز
ضعیفه
عزت زیاد
به شدت هیجان انگیز
گاهی اوقات
وقت تلف نکن.
تپش قلب دارم.
داره کم کم ازش خوشم میاد.
بهم نخ داد.
همین الان اعتراف کن.
تا جایی که ممکنه.
برعکس تو.
تا جایی که یادمه.
به نام منه.
شاید
بیکارم.
خرابه، کار نمی کنه.
تموم شده.
از دسترس خارجه .
خبر نداریم از هم.
از مُد افتاده.
انکارش نکن.
حسابش از دستم در رفته!
بدخلق به نظر میرسی.
با اولین نگاه دلمو بردی.
با من درنیفت.
واقعی جلوه بده.
هر کاری از دستت برمیاد انجام بده
صداتو نبر بالا.
گول خوردم.
من کم آوردم.
پفیوز لاشی
تا اَبَد
اوضاع عالی و بر وفق مراد.
کاش اعتماد به نفس تو رو داشتم.
نوعی دسر
گلو درد دارم.
بهم زور نگو.
اون خیلی جیگره.
داره کم کم. . . میشه. I'm starting to enjoy my job. دارم کم کم از کارم لذت می برم.
اول شما
خبرچینی کردن شایعه پراکنی کردن
شیشه رو بده پایین.
اگه درصورتیکه
موفقیت حتمیه.
عکس پروفایل عکس نمایه
پیام بدرد نخور هرزنامه
وقت آزاد داری؟؟
همه چیز رو هواست.
دعواش کردم.
عذر میخوام
سالها زمان برده.
تنبل نباش.
شانس آوردی.
شما را با. . . اشتباه گرفتم.
از پس هرچیزی برمیام.
سالم و سرحال
خسته و کلافه.
عاشقتم دیوونتم
برخورد اول
شما هم به همون چیزی که من فکر می کنم فکر می کنید؟
معنی اسلنگی: خیلی بد بی استعداد داغون
تا جایی که من اطلاع دارم، نه.
فقط دارم رد می شم.
همه جوره حق دارم.
احساس گناه دارم.
تحمل کردن بسوز و بساز
معنی دادن منطقی بودن
شکاک
مشکلات روانی و عاطفی برای کسی ایجاد کردن.
از پسش بر اومدم.
طفره نرو.
عجله نکن.
تند نرو. صبر کن.
من بدهکارم.
عشق زودگذر و از روی هوس
اگه کار به جاهای باریک کشید.
خوب فکر کن.
تو از پسش برنمیای.
آدم که قحط نیست.
ضدحال نباش.
آفتابی نشو.
هیچ اجباری نیست.
ما می تونیم حلش کنیم.
دست از اذیت کردن کسی برداشتن.
مراقب باش.
میخوام اینو پس بدم.
این دیگه مشکل من نیست.
کنسل کردن به هم زدن
قدیمی اما دوست داشتنی.
مغرور نباش.
چجوری با وجدانت کنار میای؟؟
منو تو رودروایسی گذاشتی.
خیلی خوش گذشت.
چطور ممکنه، چه تصادفی.
کاریاب
جایگاه هیئت علمی، استاد دائم
تازه چه خبر؟
خودتو شیک و پیک کن.
قطعا که همینطوره.
بهم مدیونی.
مانع از انجام کاری شدن، مانع از رخ دادن اتفاقی شدن
خیلی گرسنمه.
وزن اضافه کردن
استراحت کردن
منزجر کننده دفع کننده
خبرا زود پخش میشه.
گیر تو افتادم.
به چی معروفی؟
زمان فراغت
اینه جواب خوبیام؟
بهم برخورد.
تو ذوقم نزن.
از ابتدا تا انتها
هورت نکش.
خودتو جمع و جور کن.
مطلوب دلپذیر
قالم گذاشت.
هارت و پورت میکنه.
اونو اولویت قرار بده.
اینو ببین اینو گوش کن
جراتش رو نداری.
عذاب وجدان دارم.
دیدم که جیم زدی.
اتفاقی
خیلی آسونه
کنسلش کن.
به وقتش
حالا که چی! حالا هر چی!
حرف زدن آسونه.
تنبل نباش.
بیعانه دادم.
حالشو ببر.
باشه برای بعد.
رویای محال
بیرون آوردن
ظریف مبهم
شیک زیبا برازنده
محاله هرگز اتفاق نمی افته
خودتو ضایع نکن.
یه کاریش می کنیم.
الکی بزرگش نکن. از کاه کوه نساز.
لطفا یه کاریش بکن.
وقت کُشی نکن.
با من درنیفت.
از کوره در رفتم.
بیرون در خونه موندم.
حضور ذهن ندارم.
بیشترین بهره را از چیزی بردن، بیشترین لذت را از چیزی بردن
از زندگی تمام و کمال لذت ببر از تک تک لحظه های زندگی لذت ببر.
قابل تحسینه.
معتاد یا وابسته به چیزی، بسیار علاقمند و مشتاق به چیزی
"پس چه ایسم" اصطلاحی برای تکنیک تبلیغی مورد استفاده توسط شوروی در ارتباط با مسائل مربوط به جهان غرب در دوران جنگ سرد بوده. در زمان شوروی هنگامی که ا ...
تمام شب رو بیدار بودم.
به جا نمیارم.
از من بشنو .
حرفمو پس می گیرم.
وسط حرفم نپر.
چرا اینقدر. . .
خیلی خوب موندی، اصلا عوض نشدی.
به خودت بیا.
به شرطی که. . . در صورتی که. . . مشروط بر اینکه. . .
پس انداز کردن
به ذهن بسپار.
به کارت ادامه بده.
هرجور صلاح میدونی.
بیهوده
داری از تب میسوزی.
اون خشمگینه.
هرگز تسلیم نمیشم.
چه آدم ترسویی.
خواب موندم.
خوابم میاد.
خوابم سبکه.
اصلا برام مهم نیست.
امیدتو از دست نده.
تو خیلی زیرک و باهوشی.
زبون درازی نکن.
جاپارک نیست.
داری شورشو درمیاری.
فکرم هزار جا میره.
بدش به من.
اون آدم خوبیه، ذاتش خوبه.
مثل خر تو گِل گیر کردم.
رضایت مشتری رو جلب کنید.
من صلاحت رو میخوام.
بزار یه جور دیگه بپرسم.
اهل ازدواج نیستم. ازدواجی نیستم.
در گوشم بگو .
داری سعی میکنی لج منو دربیاری؟؟
فوری با همدیگه اُخت شدیم.
واقعا زود با همدیگه اُخت شدیم.
موقتا بیکار و در جستجوی کار هستم.
غیر قابل دسترس
خارج از وقت.
منم اندازه تو می دونم.
ازت بعیده.
با هم هم فکریم.
خیلی چسبید.
خدا رحمتش کنه.
باشه یه وقت دیگه.
تازه کجاشو دیدی.
عجب دنیای کوچیکی.
باهام رُک باش. رُک بهم بگو.
چی داشتم می گفتم؟
رشته افکارم پاره شد.
برازنده شماست.
دهنی نکن.
چقدر من احمقم.
عصبی به نظر میرسی.
اضافه وزن دارم.
یه بار امتحان کن.
وقت رفتن به رختخوابه.
دیر کردن یا رسیدن به جایی.
انقدر ناله نکن.
خوابم نمی بره.
درآمدت چقدره؟؟
نصف کردن
منم تو این شرایط بودم.
امتحانش ضرری نداره. به امتحانش می ارزه.
من خیلی انتقاد پذیرم.
حداقل حقوق حقوق وزارت کاری
زبان از بیانش ناتوانه.
رو حرفت وایسا.
صدام گرفته.
کاپوت رو بزن.
بهش فکر نکن.
آدم ساده لوح
زود قضاوت نکنیم.
میتونی منو بابت اشتباهم سرزنش کنی.
بابتش ببخشید.
به احتمال قریب به یقین. . .
از کار افتادن قطع شدن
جراتش رو نداری.
خیلی گلی کارت درسته.
از امروز.
دقیقا همینطوره.
مردم حرف درمیارن.
در حد و اندازه من نیستی ریز می بینمت.
وقت کمه.
هر جور میلته .
یکی مونده به آخر.
احساس بیماری دارم من مریضم.
منصفانه به نظر میاد.
کسل کننده به نظر میاد.
خیلی زود
چند لحظه دیگه خیلی زود
این چه وضعشه.
به فنا رفتم.
اول تو قطع کن.
بعدا می بینمت.
نیازی به گفتن نیست که. . . واضح است که. . .
زمان التیام بخش دردهاست.
از شوخی گذشته. . .
اون مُرد. این از یه اصطلاح نیروی هوایی در دهه 1950 به معنای "سقوط" یا "کشته شدن در عملیات و درگیری" اومده، و به تمایل بسیاری از خلبانان زمان جنگ برا ...
تو زندون.
آزارش به مورچه هم نمی رسه.
گولشو نخوردم.
تازه اولشه.
خیلی ببخشیدا. . .
زمان زودگذره.
باید یه اعترافی بکنم. . .
دومی نداره.
به حال من فرقی نداره.
اگه دست من بود.
واسه خنده.
گند زدم.
تو باغ نیستی.
خبرشو بهم بده.
از خوشحالی رو ابرام.
نظرت چیه؟
گرما زده شدم.
همینطوری ادامه بده.
تو آسمونام خیلی خوشحالم.
تو پوست خودم نمیگنجم.
از عُهدش برمیای.
بدون شُرت.
می خواستم. . . داشتم. . .
گوشی تلفن رو به کسی دادن.
به ذهن رسیدن به ذهن خطور کردن
چیکار کردم؟ چه غلطی کردم؟
رابطه نامشروع داشتم.
خز شدن.
پول خوب و کلانی به جیب زدن.
انتظار اینو نداشتم.
داغ دلمو تازه نکن.
در شان من نیست.
توام دلت خوشه ها.
کیفم رو جا گذاشتم.
پول
تلفن رو جواب بده.
با اختلاف زیاد
توام دلت خوشه ها.
وقت ندارم.
دیگه نا ندارم.
دندون های نامرتب.
ناگفته نماند که. . .
هرکس یه داستانی داره.
سعی نکن گولم بزنی.
آدم سحرخیز
مواظبش باش ازش چشم برندار.
چشم در برابر چشم مقابله به مثل
راهی شدن عازم شدن
همدردی مرا بپذیرید ( با شما همدردی میکنم )
شورش رو درآوردی.
اطلاعی ندارم.
دَک کردن.
پول قلمبه.
از ملاقات با تو خوشبختم.
بهترینا برات.
بعدا با هم هماهنگ میشیم قرار میذاریم.
بعدا صحبت میکنیم.
حال و احوالت چطوره؟
زیاد خوب نیستم.
حتی فکرشم نکن.
من بدرقه تون می کنم.
بیا امتحانش کنیم.
در نزدیکی سر نبش
هیجان زده شدن بخاطر چیزی، غمگین شدن، عصبانی شدن.
برای ابراز تعجب یا برای تاکید استفاده می شود.
بدی رو با بدی نباید جواب داد .
ضرری نداره که. . .
خیلی پایه ام.
احترام نگه داشتن متقابله.
قول دروغ.
احساسی، عشقولانه
جسارت/بی ادبی نباشه.
زبانم قاصره.
نمی تونم با کلمات بیان کنم.
سیگار
در موردت اشتباه می کردم.
هرکاری میخوای بکن.
برام هیچ اهمیتی نداره.
به زودی میام اونجا.
دروغ گفتن بی فایده است.
بازیچه.
اسلحه ات رو بنداز .
مدتی است انجام می دهم.
به موقع جاخالی دادم.
بلندش کن.
بذار سر جاش.
چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن.
آقایون
به تو مربوط نیست.
اتفاقی شنیدم.
دلسرد کردن
به ذهنم خطور کرد.
داری میری رو اعصابم.
از کوره در رفتم.
پشت خط بمون.
خل و چل خل وضع
یه رد گم کنی بود.
بار زدن.
پول زیادی گرفتن، پول چاپیدن
یه تَختَت کمه.
پولشویی
اون یه بدذات و شروره.
از هیچ اقدامی فروگذاری نکردن.
متوجه نشدم.
من تسلیمم.
حواست رو جمع کن.
من مایلم برم.
اینجا پیاده میشم.
میشه بهم تخفیف بدید؟
جمع کننده های شبنم
ابر مخلوط
تا حدودی موافقم.
نه می تونم نه می خوام.
داری رو اعصابم راه میری.
بسیار شرمنده و خجالت زده ام.
عافیت باشه.
قولم قوله.
ممکنه به دردت بخوره.
عقد اجباری
بذار رد شم.
سر قولت بمون.
از اینجا برو بیرون.
آیا آزردمت؟ احساساتت رو جریحه دار کردم؟
خیلی بدجنسی.
معذرت میخوام اگه آزردمت.
دهن این اصطلاح رو به کسی میگن که همش در حال خبرچینی و حرف زدن در مورد دیگرانه.
من پایه ام.
دنبال چی هستی؟
لیاقتش رو داری.
در طویله ( زیپ شلوار )
لغزش هوای سرد بر روی هوای گرم
جبهه بندآمده
نگاه کردن دیدن
شوخی سرت نمی شه؟
حواست به رفتارت باشه.
ناراحت کردن یا عصبانی کردن کسی بالا آوردن روی سگ کسی
اوج گیری توده هوا در اثر پدیده همرفت
مفت خور تنبل
من این عقیده رو ندارم ( مخالفم )
ماست مالی نکن.
گوشی ام درست کار نمی کنه.
کِش رفتن.
در موضوعِ
بدون ریزه کاری
بیا دُنگی حساب کنیم.
پلیس مخفی
چه عجب!
گاهی اوقات
حواسم نبود.
لو نده.
به کسی گفته میشه که همیشه در حال شکایت بیش از حد از همه چیزه و همه رو با این کاراش اذیت میکنه. ⠀ ⠀
ساز مخالف زدن.
مقاومت روزنه ای
گله ای نیست.
به دل نگیر.
دود شده رفته هوا
جهت باد به شکل پیکان مانند
الکی، بی حساب کتاب
من قلقلکی ام.
معانی اسلنگی: پارتی داشتن آشنا داشتن تو رابطه رفتن بوسیدن
تراز گرمایی بودجه گرمایی
فشار سطح دریا
ناوه ( جریان های لایه بالایی جو )
لکه های خورشیدی
سامانه بسته کم فشار
جریان های رودبادی
جبهه سطحی ( هواشناسی )
پیوند دور
اگه میشه ( اگه امکانش هست )
به همین سادگی به همین آسونی
به معنای "مکانی به دور از تمدن" بوده و به نقاطی اتلاق می شود که خالی از سکنه بوده و تمدنی ندارند.
این عبارت رو هنگامی استفاده کنید که می خواید به طرف مقابل تون بگید که اون هیچ چیز در مورد موضوع مطرح شده ( یا شرایط به وجود آمده ) نمی دونه. در واقع ...
یه اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی که میشه اون رو در انتهای جملاتی بکار برد که پیامدی منفی دارن یا اتفاقات ناخوشایندی که تا کنون به وقوع پیوستن.
این عبارت رو هنگامی استفاده کنید که می خواید به طرف مقابل تون بگید که باید کاری رو انجام بده.
بررسی کردن اوضاع
دریافت شد. متوجه شدم
هدف دور از دسترس
اغراق نکن.
چشم گیر
دیگه تکرار نمیشه.
دیگه تحملشو ندارم.
اعصاب ندارم.
مرض پرحرفی
بررسی سوء پیشینه
صحیح است. درست است.
بهترین واژه ای که می شه برای بیان yo در فارسی استفاده کرد، "هی" است.
نیروی کمکی
کم اشتها بودن کم خوراک بودن، خیلی کم غذا خوردن
حرف دل کسی را زدن، فکر کسی را خواندن
منو بی خبر نذار، من رو در جریان بذار، خبرم کن، هر چی شد به من اطلاع بده
تنهامون بزارین.
به نظر خوب نمیای لطفا استراحت کن
بسیار رنگ پریدس، مثل گچ دیوار سفیده
متفاوت مثل روز و شب هستن، مثل کارد و پنیرن
کله شقه، عین قاطر چموشه
مثل یه گاو نر قویه
مثل طاووس مغروره، از دماغ فیل افتاده، انگار از آسمان افتاده
مثل سنگ خشکه
مثل نور سریعه
اندازم نیست. ( سایز من نیست )
موجود برای فروش
اسمه آشنا میزنه.
وقتی دوباره سرحال شدی.
بیا باهم رو راست باشیم.
زمان داره زود میگذره.
لطفتو جبران می کنم.
گیج، سردرگم، به هم ریخته مُخ گوزیده.
این نهایت لطف شماست.
موجب خوشبختی بنده است.
دلم برات تنگ شده بود.
بد برداشت نکن.
حسرت چیزی رو نمی خورم.
خیالم راحته.
کله خر
خیلی وقته ندیدمت. کم پیدایی.
بالا آوردن.
رفیق، دوست ( واژه ایتالیایی )
دعوام نکن.
تلفن رو قطع نکن.
همه چیز تمومه.
کار پُرزحمتیه.
کلاهبرداری
نمی تونم وصل بشم ( تلفن )
متاسفم که به اطلاعتون برسونم. . .
مخفف who cares در چت کی اهمیت میده؟
مخفف interview در چت مصاحبه.
مخفف No one در چت هیچکس.
مخفف hello again در چت سلام مجدد.
مخفف can't talk now در چت الان نمیتونم صحبت کنم.
ازش سر در نمیارم.
برام معماست.
درکش برام سخته.
خیلی بهم میاین.
Loser بازنده
Not much خبری نیست.
Hold on a second یه لحظه صبر کن.
Wait for you منتظرتم.
آروم و ریلکس
مظلوم نمایی نکن. ادای بیگناه ها رو درنیار.
مثل خرس خوابیدن
بی صبرانه منتظرم.
دودوزه باز نارو بزن خیانتکار
کسی رو خندوندن.
روی کل کره زمین، در تمام جهان
پولم کمه.
وقتم کمه.
دستم خواب رفته.
آب پرید تو گلوم.
یه دوره یا رشته تحصیلی آسون یا بی فایده مثلا آبیاری گیاهان دریایی.
تو مارو چشم زدی.
پول ندارم.
الان وقت دعوا نیست.
یکبار برای همیشه.
آدم کُشی
پول کافی نداشتن، پول کم آوردن
شورش رو درنیار.
بی تفاوت یا بی علاقه بودن نسبت به کسی بی خیال کسی شدن
زمان نیست.
ناب درجه یک
از چراغ قرمز رد شدی.
وقتی برای هدر دادن نیست.
وقتی برای دست دست کردن نیست.
اینقدر ساده نباش.
من کچل هستم.
تماس بگیر
توپ توپ بودن خوب بودن ردیف بودن
خجالت نمیکشی؟
خلاصه بگم
کارش بیسته.
خودم از پسش برمیام.
نمیخواد در حقم لطف کنی.
به دلسوزی تو نیاز ندارم.
تو مُردد هستی.
تو یه فرصت طلبی.
اون یه مرد زن بازه.
چیزی را امتحان کردن.
تو یه شیادی دغل بازی.
یکی یدونه منی.
تا دم در همراهیت میکنم.
یه تَختش کمه!
به افتخار عروس و داماد
ادبت کجاست.
شارژ گوشیم تموم شد.
آپولو که هوا نمی کنی.
ببخشید معطل شدی.
وقتت تمومه.
ادای کسی را درآوردن.
رو به قبله.
خارج از حوزه اختیارات ما
ذات واقعی اش رو نشون داد
شلوارتو بپوش.
یک لحظه صبر کنید.
حضور ذهن نداشتم.
اگه حافظه ام یاری کنه.
ترسو نباش.
غمگینم پَکرم ناراحتم
باید اینو جواب بدم.
بوق بزن.
حسودیم شد.
نُقل مجلس.
باهام تماس بگیر
عجب ناقلایی هستی.
بهتره ساکت شی.
از غم دوریت در عذابم.
تو حراجه.
تموم شده بدونش.
یا حرف من یا هیچی.
حواستو جمع کن.
ماشین پلیس
صداشو درنیار.
از پا دراومدم.
برنز کرده.
یکی دو ماه.
حرف مفته.
دیگه برام مهم نیست.
دیگه نمی شناسمت.
کی فکرشو میکرد؟
خداوکیلی راستی راستی
قبل از هر چیزی
اخبار دست اول
حق با کیه؟
یادت نره حرفتو.
همینجوری از دهنم پرید.
حق با شماست.
حمل بر بی ادبی نشه.
همه چیز رو تو خودم می ریزم.
بنزین تموم کردم.
به تو مربوط نیست.
از روی لجبازی انجامش دادم.
آواز دُهُل از دور خوشه.
بدبیاری ها پشت سرهم میان.
دپرس و ناراحت بودن
مُخت رو خوردم.
بیا صادقانه حرف بزنیم.
تا عمر دارم مدیونتم.
معاشرتی ام.
خدا میرسونه.
درمان خماری
کینه ای نباش کینه به دل نگیر
به صلاح خودته.
به حرف دلت گوش کن.
فحش آبدار!
دلشو ندارم.
ببینم چیکار میکنی.
افسوس
شورت چسبون.
تو منو فروختی.
از کوره در نرو.
مواظب سرت باش. کلتو بپا.
بهت ایمان دارم .
یه خیری توش هست.
از حدت تجاوز کردی.
برای من چشم غره نرو.
بزن به برق.
دار م سر به سرت میزارم.
کارمندم.
قراردادی کار میکنم.
باید عجله کنیم.
اینجوریام نیست.
اسباب بازی هایی که بین کودکانی که والدین آن ها توانایی خرید هدیه برای کریسمس را ندارند توزیع میشود
با احساسات کسی بازی کردن
به من دستور نده. برای من رئیس بازی درنیار.
موهامو بالا ببند مثل این.
تنها زندگی میکنم.
حرفم رو قبول کن.
به درد نخوره بُنجُله
متلک ننداز با نیش و کنایه حرف نزن.
وسوسم نکن.
امشب نمی تونم عملی کنم. امشب نمی تونم بیام.
اصلا به حرفات گوش نمیدم.
آینده من درخطره.
به ضرر کسی تمام شدن، نتیجه منفی داشتن
خانم مجرد
خسته شدم
به خودت برس.
دو دلم.
فکر کن خونه خودته.
من سحرخیزم.
ترسو نباش.
یاد اون روزا به خیر .
بیا کدورتها رو کنار بذاریم.
خیلی خوش شانسی.
خیلی خسته ام.
اتاق رو مرتب کن.
عجب هیکلی.
تو جذابی ، خوش قیافه ای.
از صفر شروع کردم.
حواسمو پرت نکن.
اون ازدواج کرد
تو منو می خندونی.
راضی به زحمت نیستم.
هر چی تو بگی
هرچی تو بگی.
استراحتگاه بین راهی.
خیلی تشنه ام.
مُردد به نظر میای.
پایه ام.
رو دور شانس بودم. کار و بارم گرفته بود.
ما هم سن هستیم.
بچه چندمی؟
دردت چیه؟
پلیس
توی دردسر افتادم.
ذوق زده ام.
من درستش میکنم. من ردیفش میکنم.
سبقت بگیر.
باعث خشنودی منه.
کاری نکردم.
هر زمانی درخدمتم.
هواتو دارم.
از پسش براومدی.
این به نفع خودته.
کثافت عوضی
به شق شدن سالار پسرا سر صبح میگن.
به کسی یا چیزی گفته میشه که قیافش خیلی زشته و تخمیه.
آدم عوضی.
رفتن به سمت چیزی یا کسی
بیزاری درمانی درواقع نوعی شرطی سازی است که در آن با ایجاد ارتباط میان انجام یک رفتار و یک نتیجه ناخوشایند، به فرد برای ترک آن رفتار کمک می کند.
باکلاس بودن خفن بودن
صبور بودن تا افتادن یه اتفاقی
دقیقا ایول همین درسته
این عادلانه نیست.
مثل همیشه.
یه لطفی بهم بکن.
ازدواج
خیلی زود
دستپاچه ام نکن.
منطقی باش
چیزی که واقعا خوب یا شگفت انگیزه.
اطلاعات در مورد فعالیت ها و زندگی شخصی یک نفر
برای توصیف رفتار آدم افاده ای بکار میره.
آدم چاق خپل خیکی
تصمیم رو گفتم.
همه چی تمومه.
بیخیالت شدم.
خیلی بهت میاد.
آدم بی عقل
دیگه بسه
مهمون دارم.
منم همین طور.
من اهل تسلیم شدن نیستم
اراده می خواد.
واقعا نمی دونم چی بگم.
متوجه نمی شم.
باهاش کنار بیا.
تلافی میکنم.
حمل بر خودستایی نباشه.
کاملا سالم
خیلی رو داری.
شدنیه.
هیچ اشکالی نداره
ما دقیق نمیدونیم
مطرح کردن فرضیه
باید ببینم تا باورم بشه.
ممکنه حق با تو باشه.
مطلبو نگرفتم.
تردید نکن
یهو یادم اومد.
کسی که اول صبح سرحال و پرانرژی است
دریای طوفانی
گاهی
خسارت سنگین
رک و پوست کنده بگو.
برات جبران میکنم .
کاسه صبرم لبریز شد طاقتم طاق شد.
به سمت کسی رفتن
عصبانی کردن، دیوانه کردن
برو بمیر گمشو
معطل نکن.
دستت انداخته بودم سرکارت گذاشته بودم
خودت که بدتری.
میشه نظرتو بدونم.
بهش علاقه دارم
الم شنگه نکن.
لفتش نده.
جویای احوال کسی شدن، بررسی کردن
اتفاقی که دیگه تکرار نمیشه
نزدیک کسی شدن، جلو رفتن
لطفا از دستم عصبانی نباش.
دختر جذاب
حالمو بهم میزنه
تمام کردن، جمع و جور کردن
دخل و خرجم باهم نمیخونه.
پله های بین طبقات
بیرون دنبال شریک جنسی بودن
به چه اتهامی؟
قبل از صفت معادل "چه" در زبان فارسیه. How cool چه باحال.
مسخره ام نکن
معانی اسلنگی: تابلو بودن کاری آدم معروف آدم فروش آدم فصول آدم جذاب غذایی که تو ظرف غذا همراه خودمون میبریم.
پی بردن به ذات واقعی کسی
شجاعت ( کاری را ) پیدا کردن
تو باغ نبودن
گمشو بیرون
نمی تونم تحملش کنم.
آشغال افتضاح
واسه من چیز جدیدی نیست
اشتباه زدن
هِر رو از بِر تشخیص ندادن کاملا خنگ بودن
قانونا
رفتار پر فیس و افاده
بهم کمک کن
باحاله.
از نظر من مشکلی نداره، بدم نمیاد، برام فرقی نمیکنه
بچسب به کار.
باهام رُک باش رُک بهم بگو
سر و دست شکوندن.
نوعی تاب شبیه نیمکت
گمشو هل دادن
بزدل نباش. ترسو نباش. بی عرضه نباش.
دخلت اومده!
به درستی از چیزی استفاده کردن، هدر ندادن چیزی، نهایت استفاده را از چیزی کردن
تو آدم خوش قلبی هستی.
دستشویی مردونه
تو عقلتو از دست دادی. دیوونه شدی .
بزن به چاک. راهتو بکش برو.
مزین شدن لباس پوشیدن به شیوه ای خاص برای مراسم مهم
حق خوری
من اخراج شدم تعدیل شدم
لعنتی
همکاری
حمایت کردن از کسی، امیدوار بودن برای موفقیت ( کسی یا چیزی )
خل و چل، عجیب غریب، غیرعادی
مشت زدن. خرابکاری. رفیق فابریک.
من دیگه گول نمیخورم
رفتن ترک کردن محل
برو پی کارت.
برو گمشو
گل گفتی. کاملا درست و معقوله.
بلانسبت جمع! ( شما )
راست حسینی. خداوکیلی. راستشو بخوای.
بدجور ازت ناامید شدم
نوبره والا.
موندم چی بگم ، نمیدونم چی بگم
راز و نیاز با عیسی ( ع ) دعا کردن به درگاه عیسی ( ع )
غم انگیز ناخوشایند ناراحت کننده
عزیزم. کوتاه شده babe
چشم رو هم نزاشتن اصلا نخوابیدن
منو احمق فرض نکن.
توی بد مخمصه ای گیر افتادم.
عالی تمیز بی عیب و نقص
باشه خب
تو فقط خیالاتی شدی.
تو پولم رو خوردی.
از پسش برمیای.
کُپ کسی یا چیزی بودن. خیلی شبیه کسی یا چیزی بودن.
غافلگیر کردن
قبول نکردن چیزی یا کاری
قابل تحسینه
تو شگفت انگیزی
تو در خطری تو در شرایط حساس و خطرناکی هستی.
بوی پا خفه، تاریک و مرطوب و سرد، بدبو
باور کردن دروغ به خورد رفتن دروغ
سود ده بودن
توی ضرر بودن توی قرض و قوله بودن
دو شیفت کار کردن.
خلاصه کلام اینکه. . .
کسی را در جریان چیزی گذاشتن، چیزی را برای کسی توضیح دادن
خیلی از من سرتره
برنامه ریزی
اصطلاح به معنی شروع شدن دعوا یا رقابت سخت، بالا گرفتن دعوا.
هیچ اشکالی نداره.
اصلا برام مهم نیست
فوق العاده کسل کننده. خیلی حوصله سربر.
خیلی عوضی هستی.
خیت شدی.
شرت مردونه چسبون.
انقدر تابلو نباش.
دم را غنیمت شمار. در لحظه زندگی کن.
یه زن خیلی چاق و چله.
صورت گرد و تپل
خیلی مست
تو فضا ( به خاطر استعمال حشیش و . . . )
کاملا درک می کنم.
فراموشش کن!
مقدار کمی پول
راحتم بزار.
مگه نه.
می فهمی چی میگم؟ مخفف You know what I mean است.
جَو دادن.
این اصطلاح بیشتر تو حالت سوالی میاد و برای گرفتن موافقت طرف مقابل هست. مثال:⠀ ⠀ think a beach party would be fun, you know?⠀ ⠀ یعنی: فکر کنم با یه ...
هم معنی "خوب" میده و هم "بد". بستگی به موقعیت داره.
ناب
ارزون
حالتی که کسی همش سرش تو گوشیه.
ترک محل
بی تجربه و تازه کار
کلی پول
مثل چی. خیلی بد، خیلی زیاد. آره جون عمت. عمرا.
چی به من می رسه؟؟
معطلشون کن.
من پشیمونم.
وقت تلف کردن. وقت کُشی.
خسته شدن.
احمق کسخل شل مغز
بهونه نیار.
حرف دل زدن.
به من مربوط نیست.
کار خیلی آسونیه.
اسمشو نبر.
یعنی یه نفر مثل دوست یا پارتنرت رو یهو ترک کنی و این رفتار میتونه با عصبانیت هم همراه باشه.
خوب شد یادم افتاد.
بزن قدش.
فوق العاده به نظر میرسی.
عصبانی یا ناراحت کردن کسی. روی سگ رو بالا آوردن. کم کم علاقمند شدن.
جواب دادن اطلاع دادن ( در پاسخ به دعوت )
فاتحه شو بخون. باهاش خداحافظی کن.
دور انداختن. کنار گذاشتن. ارتباط نگرفتن و قطع رابطه با کسی یا چیزی.
باهاش کنار میام.
خیال پرداز
خونسرد
آنفولانزا کرونا فلورونا یه اصطلاح رسمی پزشکی نیستش ولی تو کل دنیا دارن میگنش. اشاره میکنه به حضور دو ویروس کرونا و آنفولانزا به طور همزمان تو بدن یه ...
وقتی کسی در میزنه و ما می ریم ببینیم کی پشت دره.
لباس زیر زیر شلواری
وقتی شما برای کسی یا در مورد موضوعی از دیگران پرس و جو یا پیگیر میشید.
تغییرات خلق و خوی که معمولا بخاطر تغییر هورمون ها اتفاق می افتد.
ماشین پلیس گشت.
گرون خیلی پولش میشه.
یعنی: دیوونه، افسار گسیخته⠀ این اصطلاح، از کد های مخصوص بیمارستان ها برای توصیف اشخاص دیوونه و کسایی که بیماری ذهنی دارن گرفته شده.
خداوکیلی. به جون خودم قسم. دارم راستشو میگم.
جای شما خالی بود.
زدن به چاک!
مرسی.
اون بهم نخ داد.
ساکت!
یه حسی بهم میگه.
آلاچیق
یه چیز خیلی بد. سم. ( مثلا اون برنامه خیلی سَمه ) فاجعه.
جنم داشتن.
چقدر خز. چقدر بی کلاس.
ریدن مُردن خراب شدن
سلام رسوندن مخفف شده اینه: Give my best regards to
می خوام حسشو دارم دلم می خواد
همون آش و همون کاسه. سر و ته یه کرباس.
اَه. سگ توش.
انتخابت رو بکن.
نیتم خیره.
ریدن.
بی وطن
قیافه قیافه اومدن. چیز. دزدی همراه با حمله.
می فهمم چی میگی.
هَی وایِ من، پشمام ! آره آقا.
سرت تو کار خودت باشه.
دارم میترکم. ( وقتی کسی به شدت شاش داشته باشه. )
دنگی دنگی حساب میکنیم.
نمیتونم قبول کنم ، نیازی نیست
بیا دنبالم.
نفخ کردم.
یه جواب طعنه آمیز و تیکه انداز وقتی کسی یه چیز بدیهی رو میگه. نه بابا!!
دانشمند ( دکتر، مهندس، عقل کل، پروفسور و. . . )
زیاده روی نکن. خودتو کنترل کن.
طرفداری نکن.
قند تو دل آب شدن
حالا بهتر شد
معانی اسلنگی: خسته خالی از ( انرژی ) یا چیزای دیگه. دیوونه شدن، کسل کننده شدن. زهوار در رفته ( وقتی عمر مفید یه وسیله ی خاص تموم میشه )
شق کردن
رقصیدن در رفتن
ارضا شدن ( اومدن! )
ریدن
جون کندن. سخت کار کردن. ارضا شدن.
شرمنده به زحمت انداختمت.
بوسه طولانی با مخلفات
باهام بهم زد .
معانی اسلنگی: سکس آلت تناسلی مردانه محکومیت جنایی
کینه داشتن یا مشکل داشتن یا کسی
باهات کدورت دارم.
کله خر. یه آدم احمق.
توان حرارتی
بخش های مهم و اساسی
لطف بزرگی در حقم کردی.
صورت پر چاله چوله. صورت جوش جوشی .
حواس پرتی خماری
خجالتم میدی.
حرفی برای ابراز تعجب: شگفتا. پشمام برگام.
من بچه اولم!
من ته تغاری ام! کوچکترین فرزند خانواده ام.
قلبم تند تند میزنه!
بدون اینکه خودش تقصیری داشته باشه
صادقانه
معتاد به فیلم دیدن یا فیلمباز
معتاد اینترنت
زیرچشمی نگاه نکن.
چشم چرونی
بلند کردن کسی
در یک شرکتی کار کردن از خدمات یک شرکتی استفاده کردن
راستِ کار کاملا مناسب کار
بزار رو راست باشم
آدم لاشی
خبر خاصی نیست خبر بی خبر
لابد حتما شاید
قیدش رو زدم دیگه برام تموم شده دیگه فکرش رو نمیکنم پشت سر گذاشتم
ماری جوانا
شیرفهمش کن.
تو استثنایی هستی. تو فوق العاده هستی.
شرایط سخت و دشواریه.
حقش بود.
امروز و فردا این کلمه رو وقتی به کار میبریم که نمیدونیم از کدوم زمان ( امروز یا فردا ) استفاده کنیم.
بازی تمومه، همه چی رو شده.
ذوق زده، پرهیجان مَست.
به خودت مسلط باش.
به کَسی نگو.
خیلی زجرآور بود سخت بود
کاملا دیوانه!
صبر و تحمل کسی رو لبریز کردن. باعث از دست رفتن کنترل در کسی شدن.
1 - هیچی 2 - به باد کردن جایی از بدن ( کله معمولا ) بعد خوردن ضربه ای به اون قسمت. 3 - نتیجه ندادن کاری، عملکرد بدی داشتن
اطلاعاتت رو ببر بالا.
ارازل اوباش
چیزی که در عمل مهمه.
الکی نیست که. . . they don't call. . . for nothing
جشن مجردی
تنبیه یا تلنگر اساسی. یه شکست بزرگ.
آبروی منو میبری.
شناختن مثل کف دست.
یه وضعیت خیلی مبهمی ( نامشخصی ) هست.
من غش کردم.
نخودی خود شیرین
نظر ( معمولا ناخواسته )
همش ساخته و پرداخته ذهنته.
باور کردنش سخته.
کِرم نریز.
از پسش برمیایم
پشمام!!
گرخیدم!
حد و حدودت رو رعایت کن.
ترک کردن زدن به چاک
معانی اسلنگی: سکس کردن آلت راست شده سیگار ماری جوانا نارو زدن یا نارو خوردن تو دردسر انداختن، قال گذاشتن یا ناراحت کردن کسی.
مشکلی پیش نیومده
بالاخره
چقدر دیگه مونده؟
فوق العاده گرم.
اهتمام ممارست
زن باهوش. مرد زبون باز.
چهارچشمی حواست باشه.
معانی اسلنگی: بلند کردن دختر. رابطه جنسی خشن. تو رابطه بودن. زبون باز بودن. دوست دختر . پیتزا.
زن لَوند. زن عشوه گر. زن رقاصه.
دست انداختن.
سابقه ی جنایی افسر پلیس یه آدم سیاهپوست پِیپِر مخصوص رول کردن سیگار ماری جوانا.
به دلم افتاده
یعنی: از شر چیزی یا کسی خلاص شدن دکمشو زدن
ارزون، دست دوم، دست ساز، آبدوغ خیاری.
محل سگ نذاشتن.
بی پروا یا به شدت مشتاق، شاد و سرزنده.
تمام تلاش را کردن
خود را وارد چالش کردن
بهم سخت نگیر
شکست خوردن، رد شدن
میشه بس کنی؟
آماده کردن، هوشیار کردن
چه مزخرفی، چه چرت و پرتی
دهنتو تو روحت
شماها
حق با توئه.
نهایتا
بچه باز
عالی پاک از مواد مخدر یا مشروب پولشویی
شکم شل و ول
انتظارش رو نداشتم
مجاب کردن یا متقاعد کردن
لو رفتن.
مفهومش میشه تن ندادن به انجام کاری با دغل بازی. شونه خالی کردن.
با "پارتی بازی" " دغل بازی" " زرنگ بازی" به جایی رسیدن.
بحث و مشاجره کردن با کسی
با جرأتی شجاعتش رو داری.
بیخود، بی ارزش، کسل کننده
با بی ادبی و کلمات کوتاه با کسی حرف زدن
استعداد ذاتی
۱. ریختن روهم! ( داشتن رابطه عاشقانه با کسی ) ۲. بوسه فرانسوی هم معنی میده. ۳. رابطه جنسی، سکس کردن ۴. مطلع شدن از، یاد گرفتن یه چیز جدید ۵. ملاقات ...
حساب کسی رو رسیدن. دهن به دهن شدن. کون پاره کردن. گاییدن.
پول نشگی و مست بودن سنگ تموم گذاشتن ( در نقش فعل ) خراب کردن
رشوه دادن
پر شدن تا خرتناق. پر شدن تا مرز ترکیدن.
بسه دیگه، کافیه دیگه.
تو خواب هفت پادشاه بودن.
اصلا برام مهم نیست.
ورزیده کردن ورزیده شدن
بُکُنش تو حلقت! بکوبونش رو صورتت. یه راه بی ادبانه برای گفتن به کسی که باید حرفی رو که الان بهش زدی رو قبول کنه. چه دوست داشته باشه چه نداشته باشه.
ذوق زده. خیلی خوشحال.
دست بالا گرفته شده طبل تو خالی الکی باد شده
چاقال ترسوی بزدل عوضی ترسو ضعیفه زن ذلیل بچه سوسول پهلوان پنبه کونی
۱. کُلی. ۲. خیلی باحاله، خیلی حال کردم. ۳. رابطه جنسی از عقب. ۴. خشک و نچسب بودن.
نادیده گرفتن.
نمایش خصوصی اجرای ویژه ویژه برنامه
به فمینیست های ترنس هراس میگن.
مخفف عبارت Laughing a whole lot است به معنی عَر زدن.
تحقیر کردن وقتی که قدرت تون رو بر افرادی که از شما قدرت کمتری دارن، ابراز کنید.
دیگه دیر شده.
گُل گفتی.
باشه. خوبه! خِیل خب. جدی؟
انگ به خود.
مُردن. فاتحه اش خوندس. افتضاح بودن.
ناخوش احوال.
اثر تماشاگر
هنوز سر شبه.
قصد بی ادبی نداشتم.
جنس تقلبی این اصطلاح هم برای اشیاء ممکنه به کار بره و هم برای اشخاص. کاربردش برای اشیاء که مشخصه و کاربردش برای اشخاص، یعنی کسی که ادای یه نفر دیگه ...
به خوبی و خوشی. طبق برنامه پیش رفتن، بدون مشکل اتفاق افتادن ( یه برنامه )
آدم بدحساب.
سپر بلا شدن فداکاری کردن
صدات رو نَبر بالا.
مسئولیتش با خودته.
بیایید به کارمون برسیم. بیایید به موضوع اصلی بپردازیم.
آدم حساب نکردن!
به جون مامانم قسم!
خسیس
مواظب باش ( پلیس ) !
دقیقا طبق قواعد
پر و پا قرص
بی ریخت. دوست پسر یا دوست دختر. آدم جذاب. برقراری رابطه جنسی از پشت. مصرف کردن ماری جوانا یا حشیش.
عکس های لختی پختی.
چند لحظه پیش
اطلاعات یا توصیه اشتباه و گمراه کننده.
جانم عزیزدلم
هیچکس دوستش نداره!
بی فایده است.
به قصد. . .
چوب تو آستین کردن.
سر کلاس نرفتن.
بین خودمون باشه ها!
تا اومدم کاری رو انجام بدم. . .
خون و خون ریزی ( فیلم )
دختر لوس! خانم خانوما.
زر نزن خفه شو
زر نزن ببند دهنتو
بهترین ( چیز )
فوق العاده
معانی اسلنگی:دزدی، در رفتن، بی ریخت، لخت، دعوا کردن، تلاش کردن، لجبازی کردن، سکس کردن.
مسئله شفاف.
دستپاچه شدن
خیت شدی.
یا see a man about a horse این اصطلاح به طور کلی برای اطلاع دادن رفتن خودمون هست. به عنوان مثال می خوایم جایی بریم و دوست نداریم بقیه بدونن. پس از ...
خسته و کوفته ام.
بوی گند میدی.
اصطلاحی غیر رسمی و قدیمی است شخص یا چیزی بسیار تحسین شده یا فوق العاده عالی و خوب
پشیمون نمیشی.
نگران بودن
شیک و جذاب. پسرخاله شدن ( زیادی احساس راحت بودن با کسی و در نتیجه انجام شوخی های زشت )
هعی! اَه! ( حرف ندای ناراحتی )
قِلِقِش دستت میاد.
سیگار ماری جوانا حشیش
آدم چاق و چله.
برای تصمیم گیری عجله نکن ، فکراتو بکن. بیشتر بهش فکر کن.
اگه سنگ هم از آسمون بباره. . . مهم نیست چی بشه. . .
معلومه!
حاضر جوابی نکن.
عجب آدم دو رویی.
سرم کلاه گذاشتن.
خیلی زیاد
برات آرزوی موفقیت میکنم برات دعا میکنم
اهلش نیستم. باب میلم نیست.
خیلی میخوامش!
داشتن حس و حال بسیار بد.
سوتین، به خصوص بزرگش.
در توییتر به معنای بازنشر توئیت های کاربران دیگر. خارج از توییتر این اصطلاح برای بیان موافقت کامل با حرف طرف مقابل هست. ( گل گفتی )
قصدی نداشتم.
اسهال داشتن. فحش و فحش کاری.
کُمکم کن برم بالا.
فکر میکنم که. . .
انقدر کنه نشو.
صورت جوش جوشی.
دست به یکی کردن تبانی کردن
مقاومت کردن
با بد کسی در افتادی.
ناشیانه و برعکس.
فوق العاده عالی
رد کن بیاد.
اسلحه ات رو بنداز زمین.
معنی اسلنگی: عالی عجیب و غریب شُل کردن خرابکاری
بی حساب شدیم.
چند تایی پیراهن پاره کرده.
به امتحانش می ارزه.
راست کار خودمه!
زیر دیپلم حرف بزن! سخت نگیر!
حرفم رو بپذیر.
همه چیز بین ما تموم شد.
کاملا آماده و مهیا
می خواستم بدونم آیا امکانش است. . .
شال و کلاه کردن آماده آماده برای انجام کاری مهم شدن.
ماسماسک، چی بهش میگن ، هرچی اسمشو میذاری. این کلمه معادل بی ادبانه و خودمونی Whatchmacallit است.
بی خبر برگشتن. رفتن به جایی و برگشتن بدون خبر دادن به کسی. ⠀
این یکی رو دیگه گند نزنیا. این یکی رو دیگه خراب نکنیا.
چکار کنم خوب. . .
دارم خودمو گول میزنم.
خودتو خر کن!
به درد خوردن مفید بودن
همین که گفتم.
به خودت بیا احساساتت رو کنترل کن.
بیخیال شو دست بردار تمومش کن
که یک دفعه. . . که یهویی. . .
شدیدا مَست عاشق نشئه
خیلی برام عزیزی.
مرد جذاب ولی خنگ.
همه چیز مرتبه. همه چیز تحت کنترله.
خدایا به امید تو!
به سبب آنکه به خاطر آنکه
نفله اش کن. بُکُشش.
کسی رو تحریک جنسی کردن. شیشه ( مواد مخدر )
دیگه داری خجالتم میدی.
پای منو وسط نکش. منو وارد این ماجرا نکن.
تفاهم داشتن توافق داشتن
تا جایی که تا حدی که
زاییدن درد دل کردن اجابت مزاج فهمیدن
مِن مِن نکن.
بچه تُخس. بچه شیطون.
خیلی وقت پیش
اون موقع که. . .
چرت و پرت حرف های غیرقابل فهم
کلنجار رفتن با مسائل مهم و ضروری.
یکم راحتم بذار. دست از سرم بردار.
با همین فرمون برو جلو. اگه راستشو بخوای.
رو حرفت وایسا.
کلاهبرداری رابطه جنسی مقعدی
پذیرفتن حقیقت تلخ قبول کردن چیزی که شخصی مخصوصاً نمیخواد قبولش کنه. ⠀ به طور کلی این اسلنگ برای توصیف کار شخصی هستش که نمیخواد حقیقتی رو ( چه تلخ با ...
زن زندگی
زمانی که بخوایم از کسی تعریف بکنیم و بگیم چقدر آدم خوبی یا دوست داشتنی یا کاربلدیه، از این اصطلاح استفاده میکنیم. فلانی آدم خوبیه دمش گرم
حالا که پا شدی. حالا که اونجایی.
کارای روزمره کارای تو شهری
اصلا میخوای. . . یا اصلا. . . اصلا چه کاریه. . .
زیر ذره بین رفتن. از چشم افتادن.
چی تو ذهنته؟ چی تو کلته؟ به چی فکر میکنی؟
کُلِ اش رو ول کن همه اش رو بی خیال شو.
ببند گاله رو.
سیم رابط
مَرد زن نما. یعنی: یه مرد که مثل یه زن رفتار می کنه و برعکس.
عروسک، جذابیتی که با با نمک بودن هم قاطی شده. بیشتر وقتها به عنوان یه کلمه ی "دوستانه" توسط مکالمات دختر با دختر استفاده میشه. ⠀
خیلی خسته بودن
خسته و کوفته خیلی خسته خراب
چاره ای برام نذاشتی.
دستگیرش کنید
یلو بون به معنی خانم جذاب سیاه پوست با ته رنگِ زرد تو پوستش است، مثل ریحانا.
واکنش درونی اوج حسی
قشقرق به پا کردن
وقتی مطمئن نیستی چیو انتخاب کنی، چون کلی چیز خوب هستش برای انتخاب. ⠀
تمومش کن، دست بردار.
همه از خداییم و بسوی او باز میگردیم
کدوم به کدومه
هوش از سر پریدن نفس بند آمدن
پیش خودت بمونه، به کسی نگو. صداشو درنیار.
یکم بهم وقت بده.
پیشرفت دادن نتیجه
ببین چی میگم.
بلند پروازی
باج گرفتن تفتیش اساسی دست گرمی
پنهان کردن چیزی
بدبخت، بی پول
جا زدن.
درکت میکنم.
غیب شدن ترک کردن ناگهانی محل
آدم دیوانه
خوش خیالی
عقل کل
واگذار کردن مسئولیت
عصبانی کردن
بدون اجازه برداشتن، کش رفتن شکست دادن
تو دردسر انداختن کسی آدم فروشی خیانت کردن به کسی
الان بهترین موقع است.
اسممو عوض میکنم برای وقتیه که مطمئنی چیزی اتفاق نمیوفته. ⠀
یعنی یه زندگی پر از بدبختی و ناخوشایند. داشتن یه زندگی یکنواخت و خسته کننده. ⠀
همش! تمام و کمال! تا آخرش! هر چقدر بشه!⠀
جون سالم به در بردن از شرایط سخت و مشکل. تاب آوردن مشکلات. تحمل کردن دوران سختی. ⠀
بازی دادن، دور چرخوندن، سرکار گذاشتن گول زدن کسی. به کسی دروغ بگیم تا فریب بخوره!
قند تو دل آب شدن خیلی خوشحال و ذوق زده بودن در آسمان هفتم بودن
لاف زدن خودستایی و رجزخوانی در مورد دستاوردها، مهارت ها و توانایی های خودمون کُری خوندن.
ریق رحمت را سر کشیدن!! مرگ
خونخواهی
لال شو!
خانومی/همسر
جلو چشمته.
بیا، بفرما
حدودای مایل به طور
خیلی رو مخی.
داری تیکه میندازی؟ داری طعنه میزنی؟
گولم زدی.
منظورت رو رسوندی.
تا الان چطور پیش رفته؟
اهمیتی نمیدم.
برای خودت ارزش قائل شو.
پُز نده!
کی پایه است؟
بیخود میکنی، جراتش رو نداری.
منم بی خبرم.
علف
سوتی دادم
دارم سر به سرت میزارم.
ببخشید معطل شدید ببخشید منتظرتون گذاشتم
تا اینجا که همه چی خوبه.
فکر میکنم که. . .
متقاعد نشدم مطمئن نیستم
گورتو گم کن گمشو بیرون
حتماً داری شوخی میکنی.
دیگه بسه، تمومش کن.
خود دانی.
به من نزدیک نشو
اونقدر اونقدرا
مقبول
ازم دلخوری؟
از چی ناراحتی
متوجه شدم
برابر شدیم
ببین کی اینجاست!
بهت خبر میدم
گاز بده ، عجله کن
پول بدون پشتوانه
توکن غیر قابل معاوضه
هزینه تراکنش
هدف قیمتی
بازار صعودی
امور مالی غیرمتمرکز
طرح های پانزی ( مانند طرح های هرمی ) نوعی کلاه برداری هستند که در آن ها سرمایه اعضای جدید به عنوان سود به اعضای قدیمی پرداخت می شود. پانزی نام خود را ...
مهم نیست چی پیش میاد
رو کُن ببینم چی در چنته داری چند مرده حلاجی
مفصل و طولانی صحبت کردن
فقدان لذت بردن از شرایطی که قبلا برای شخص لذتبخش بوده.
رفیق جون جونی
زود شروع کردن، با عجله شروع کردن وقتی میخواید کاری رو زودی جمع و جور کنید و سریع انجامش بدید
به کسی که کاری رو برای کسی انجام میده یا پادو میگن.
یعنی دهنت رو صاف میکنم یا سرویست میکنم خودمون.
با عقل جور در نمیاد
ظاهرسازی
احضارش کن!
خیلی برام ارزشمنده
مواظب حرف زدنت باش
بیخود میکنی غلط میکنی ، جراتش رو نداری
ممنون که بهم گفتی
چطور میتونم برات جبران کنم
منو چی فرض کردی؟
بهم برخورد آزرده خاطر شدم ، ناراحت شدم
سخت نگیر ، جدی نگیر
داری مخ منو میزنی؟
کار نشد نداره هر چیزی امکان پذیره
اوضاع امن و امانه
سروران
شکم تخت و صاف
سیکس پک
تا چه حد و اندازه پیش برم؟ تا چقدر برم جلو؟
یعنی هرچی داریم و نداریم رو با هم رو نکن یا همه چیز رو یهو نشون نده.
یعنی کسی رو ساپورت بکنی و حمایتش بکنی که موفق بشه.
این عبارت به معنی اینه که یه کار رو با عجله انجام بدی مثلا.
جمع کردن یه قضیه ای
معنی کنسل شدن یا منصرف شدن از انجام کاری که قرار بوده بکنی رو میده
مردونه پسرونه
عبارت over somebody یا over something یعنی از چیزی یا کسی گذشتن و قیدش رو زدن.
مراقب رفتارت باش
آدم دردسرساز
دستم بنده
آدم بدغذا
ابدا هرگز اصلا حرفشم نزن
آب قطعه!
باید بشاشم
یه الف بچه
در یه چشم بهم زدن
روی میز
به وقتش در زمان مناسب
سرخوشی
برداشتی آزاد
گنده لات
زمان همه چی رو مشخص میکنه.
چشم خوردم
عقب مونده
نفرت انگیزی! بوی گند میدی!
بهت حق میدم قبول دارم
هول نشو نترس دستپاچه نشو
کاری نکردم، قابلی نداشت
هر چی میشه ، بذار بشه
حرف بزن ، اعتراف کن
حرف مفت نزن
منم همینطور
آنتن نمیده
همیشه تو فکرتم
اندازه آسمونا دوست دارم
می خوام کنارم باشی
بدرود
نه بهم برنخورد
یه لحظه وایسا
سرم کلاه نگذاری فریبم ندی!
با بد کسی طرف شدی!
بگا رفتم
اهمیتی نمیدم
با من درنیوفت
نان ساندویچی باریک
بهت بدهکارم
دست از سرم بردار
کاملا موافقم
سهامی عام شدن سهام را به مردم فروختن
کالایی را به کسی انداختن
دم دست در موجودی انبار
به فروش رفتن
آتش به مال خود زدن
چشم بسته خرید کردن معامله سربسته کردن
یک پشیز چندرغاز
به حراج گذاشتن
حراج کردن
کامل به فروش رفتن
ارزان و یک جا فروختن
از چیز بی ارزش پول خوبی درآوردن
خریدار بودن
حساب و کتاب ها را ثبت کردن دفترداری کردن
جدی بودن شوخی نداشتن
ساعت کاری کوتاه
تماس تبلیغاتی
شهرک صنعتی
حسابدار
کله گنده
بله قربان گو
دست های پشت پرده
مالک یک شرکت بزرگ
حسابدار
معامله خوبی کردن فرصت خوبی پیش آمدن
از پس کاری برآمدن از عهده کار برآمدن
تبانی کارفرما و سران اتحادیه معامله پرسود
قلم زدن بدهی از دفتر لغو بدهی کردن لغو دارایی کردن
باج زیرمیزی
سهم سود
خط سود
خطر پیش بینی شده
بدهی ضرر مالی
سقوط کردن افت کردن
تثبیت شدن بهبود بافتن
از کار افتادن متوقف کردن
زیر بار قرض رفتن
به شدت و سرعت سقوط کردن تحلیل رفتن
تنگنا
همگانی سرجمع یکسره
مکتوب به صورت نوشته
چیزی را تمام کردن چیزی رو کم آوردن
کم بودن
بی پول بودن
در گذر زمان
تصمیم به انجام کاری گرفتن
برآورد کردن
پول وسط گذاشتن پول به پای چیزی ریختن
بالا بردن قیمت
موکول کردن انتقال دادن
حساب ها را بستن حساب ها را موازنه کردن
نخود هر آشی بودن در هر کاری دخالت کردن
کاهش دادن ضرر و زیان جلوی ضرر و زیان را گرفتن
کاهش بودجه
میان بُر زدن دور زدن قوانین
سهامی عام شدن
عملی کردن پیش بردن
سهم کسی را یک جا خریدن
در دست تولید
برآورد تقریبی
عدالت
خیلی لطف داری
جوش زدن شروع شدن هر نوع اختلال پوستی
از دنیا رفتن نفس آخر را کشیدن
وخیم تر شدن بیماری بدتر شدن بیماری
بالا آوردن استفراغ کردن
غش کردن
دوباره سرپا شن
سرحال بودن سالم و سرزنده بودن
سلامت و سرحال بودن مظهر سلامتی بودن
در حال خوب شدن رو به بهبود
درجه حرارت بدن کسی را اندازه گرفتن
تاییدیه سلامت پروانه بهداشت
آزمایش خون گرفتن
آزمایش گرفتن
روانپزشک
معاینه پزشکی شدن
گدابازی
شاد باش
سکس ترحم آمیز
الان برمیگردم
صبر کن تا نوبتت بشه
درس عبرت شد
آدم رو مخی
تا مغز استخونم سوخت تا فیها خالدونم سوخت
بهتر از این نمیتونم باشم.
اعتراف کن
اصلا
نمی خوام بشنوم.
به حرفم میرسی
از تو بعیده
مبلغ ناچیز
مُفلس
بدهکار بودن
مال باختن پول از دست دادن
حساب پُر پول داشتن
گاهی باریکلا هم معنی میده
طوری نیست
این یه مسئله شخصیه
بی احترامی نکن
چیز بی ارزشیه
تا خرخره تو گوهم
سریع باش زود انجامش بده
با من صادق باش.
هنگ کردم
گوشی دستتون باشه!
نیم سوز شدن بُریدن
خراب شدن برنامه/تفریح /خوشی
وقتی شما حداقل ۳ قسمت از یه سریال رو پشت هم و بدون وقفه ببینی اون موقع میگن شما بینج واچ کردی
هر طور راحتی
بزن بریم.
جنبه شوخی نداره.
برو بابا شوخی نکن
حسابی حوصله ام سررفته
منظوری نداشتم
خطر از بیخ گوشم رد شد
عجب رویی داره!
حشری شدن ( خانوما )
سیخ کردن
ریلکس کردن
گدا بازی درنیار.
ازین وَرا
در گوشه
بعدتر
بارها و بارها
یه بار دیگه بگو
دردت چیه؟؟
همین جا بمون
تنت میخاره؟
پیر خرفت
عجب ترسویی چه آدم بی عرضه ای
سیخ کردن شق کردن
کون گشاد
حرفتو پس بگیر.
تجربه کن یکم زندگی کن
اشتباه برداشت نکن.
من دیگه حرفی ندارم.
تو برام پاپوش دوختی.
وقتی میخوایم بگیم "چه مدته" داریم فلان کار رو انجام میدیم از این ساختار استفاده میکنیم. مثلا: I have been working here for 2 years دو ساله که اینجا ...
قهری؟ دلخوری؟
گرفتی مارو؟؟؟
معطل چی هستی؟
دو دلم
زبون درازی نکن
فیلم بازی نکن
همینو کم داشتیم!
از فهم من خارجه
منو نپیچون
ای بابا
داری چرت میگی
خیالی نیست به دل نگرفتن
چیز مهمی نیست
من میرسونمت
حالمو بهم میزنی
قِلقش رو به دست میارم
در آخر کاری یا چیزی
یه اتفاقی در حال افتادن، در شرف افتادنه
یادت باشه
ساده لوح و ابله هم معنی میده
رها کردن
ریدی
شبیه به هم بودن دو نفر از نظر ارزشها یا مشکلات ( نه چهره و ظاهر )
باشه، هر چی تو بگی
کمک مالی کردن
خدا نصیب گرگ بیابون نکنه!
کله کیری
برات جبران میکنم
برو گُمشو
یا اصلاح شو یا اخراج!
سر و سامان دادن
تسلیم نشو
تحمل داشته باش
رها کن
پایه ام
اینقدر خودت رو دست بالا نگیر⠀
به گا رفته است.
زیر و رو کردن
اذیت کننده
داغونم
ازدواج کردن
میفهممت
کسل کننده
شگفت انگیز
یه حسی بهم میگه I have a gut feeling that she is lying یه حسی بهم میگه که داره دروغ میگه.
علاقه مند بودن به علاقه داشتن به
خیانت کردن
ما این کاره ایم!
آرزو اندیشی
ظاهر شدن علائم پیری یا کهنگی
اصلا هم اینطور نیست
کافیست
ختم کلام تموم شد رفت همینی که گفتم.
چرا؟ که چی؟
تا بعد
خواهش میکنم
حله اوکیه
کلافه شدم دیگه بَسمه
این چیزا پیش میاد.
افسرده غم زده
خیالم راحت شد
حالا بی حساب شدیم
افزایش سریع و ناگهانی
سکس پارتنر بدون تعهد خاصی احساسات داخلش نیست. همون بُکُن خودمون.
چرا اینقدر دیر کردی؟
لطفا دوباره تکرار کن.
شانست رو امتحان کن.
قصد بی احترامی ندارم.
زیاد از حد تعریف و تمجید شده
اشتباه برداشت نکن
وضعیت کسالت بار و بی ارزش
خیلی گرونه مگه سرگردنه است
بلاتکلیفه رو هواست
قشقرق به پا کردن
بیچاره شدیم
از کاه کوه ساختن
سر کسی را کلاه گذاشتن
هوس چیزی کردن
سیر سیرم.
کسی رو دست انداختن مسخره کردن
دندت نرم!
به هر دری زدن از هر امکانی استفاده کردن
طرف خیلی جیگره.
افتضاحه
عالم و آدم رو خبر دار کردن.
ما هوای هم رو داریم.
سرما خوردن
از این شانسا نداریم
شکوه و شکایت کردن
وقت تلف کردن
آهای
دستت رو شد.
کسی که خیلی مشروب میخوره
خیلی خوبه
سرحال
خر ذوق
دقیقا ( سر وقت )
حق با کسی بودن
( کسی ) نسبت به سنش خوب ماندن مثال Sara is young for her age. سارا نسبت به سنش خوب مانده.
خیلی ساده ای
سرهم کردن سَنبل کردن سَرسَری کار کردن
من حساب میکنم، مهمون من
گیج و مبهوتم.
من آماده ام.
بین خودمون باشه.
نخاله
دیلاق
یه امتحانی بکن.
تُرمز کن.
از ماشین سبقت بگیر
بزن دنده عقب
اون ماشین پیچید جلوم.
ماشینم جوش آورده.
یه کاریش میکنم.
سرکوفت نزن
با دقت انجامش بده
bear it in mind یادت باشه
بد رفتاری کردن
گیج کننده خارج از فهم
اعصابم خورده
حالا راضی شدی؟
خدا شاهده
بهترین راه انجام کاری
بی مقدمه دور کسی رو خط کشیدن قطع رابطه کردن خود را از کسی قایم کردن
بحث رو عوض نکن.
بریم
چی بشه که. . .
آدم احمق بچه بی شعور
برای اولین و آخرین بار
به پر و پای من نپیچ
چیز قدیمی که هنوزم کار میکنه یا هنوزم دوست داشتنیه
وسط حرفم نپر
اینقدر خودت رو دست بالا نگیر.
نازپرورده ژن خوب!
رشوه دادن دَم کسی را دیدن
شما کجا، اینجا کجا
در اشتباه بودن در مسیر غلط
تا آخر به حرفام گوش بده.
از رفتار تون تعجب میکنم!
گوشت قربونی دیوار کوتاه
تاب آوردن چیزی پذیرش احساسات منفی
مورد بعدی در ادامه
دخالت نکن
بزودی میفهمی
خیلی خسته از چیزی بودن
کاریه که شده.
هر کاری دلت میخواد بکن
تو راهم ، دارم میام
حرفم رو قبول کن
دیدی بهت گفتم
بیدار شو و سریع از تخت بیرون بیا⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ برخیز و بدرخش
احمق کله کیری
براساس فرهنگنامه اصطلاحات آمریکایی ، این اصطلاح عامیانه در روزنامه نگاری ورزشی در مورد بسکتبال در دهه 1970 به عنوان عبارتی تحقیرآمیز بر ضد تیم مقابل ...
آدم بی لیاقت
حرفشم نزن ، عمرا
منو بلاتکلیف نذار
آفرین بر تو، کارت درسته
منم همینطور
قوی باش
من از کجا بدونم؟
I'm starving! When do we eat? خیلی گرسنمه، کی غذا میخوریم؟
دلیل موجه
گنده گوزی
ایولا ایول
شورش رو درنیار
سر قولت وایسا
قلقلکی ام
خیلی خستم
معادل دقیق و مشخصی براش تو فارسی نیست فرض کنید در یک جمعی یک نفر جمله ای رو میگه که میشه اون رو به صورت جمله بی ادبی هم برداشت کرد، که در این حالت هم ...
از این ترکیب وقتی استفاده میکنیم که بخوایم از کسی در مورد میزان پیشرفت چیزی یا کاری سوال بپرسیم.
این کارت برام خیلی ارزشمنده
وقتی استفاده می کنیم که بخواهیم در مورد عکس العمل یا واکنش کسی سوال کنیم.
وقتی استفاده می کنیم که چیزی در شرف اتمام باشه.
پلیس ( عامیانه بیشتر در میان سیاه پوستان )
میتونی بفهمی که دارم چی میگم؟
سست عنصر
جالب قشنگ
کار واجب و ضروری
به چهار میخ کشیدن جریمه سنگین کردن
زحمت نکش
حرف مفت و مزخرف
چیزی زدی؟
مادرجنده
جنده
کسشعر حرف مفت
پا دادن راه دادن جلب توجه کردن
خیلی ( برای تاکید )
فازت چیه؟ مشکلت چیه؟ قضیه چیه؟
ترسو، پلشت
از پس این برمیام
بهت علاقه دارم
خدا شاهده
اُسکُل احمق
در هواشناسی:وارونگی دما
گرمباد فون
چرخند
خوشبختانه جای خوشبینی اینکه نقطه قوت اینکه
نسیه خریدن
یه چیزی تو مایه های" ایول" خودمون
کُفری عصبی
با آرزوی موفقیت
آره پس چی
به دَرَک
پرفشار جنب حاره ای ( در هواشناسی )
نقشه های ضخامت ( در هواشناسی )
فرارفت گرم ( در هواشناسی )
فرارفت سرد ( در هواشناسی )
پخشیدگی مولکولی
مه تابشی
امواج راسبی ( در هواشناسی )
هسته های آبدوست
روش کاربردی در تقسیم بندی اقلیمی
ابرهای سندانی زمان وقوع بیشترین فاصله زمین و خورشید
واچرخند
انحراف از میانگین دراز مدت
ابرهای آلتو استراتوس
ابرهای آلتوکومولوس
گیاهان از مرجع فسکیو مرجع در اندازه گیری تبخیر - تعرق
بادهای لایه های بالایی جو
یکی از گیاهان شاخص در اندازه گیری تبخیر - تعرق
کم فشار آلوشین در اقیانوس آرام
سپیدایی - ضریب بازتاب
تعدیل توده های هوا در اثر حرکت و گذشت زمان
انبوهش دانه ها یخی ( در تشکیل برف )
روشهای مرسوم به آئرودینامیک
مِه فرارفتی
فرارفت - حرکت افقی هوا
فرآیند بی در رو یا آدیاباتیک
بی در رو ( در هواشناسی )
فشار واقعی بخار آب
چسبیدگی دانه ها ( در تشکیل برف )
توانایی جذب
به سرعت برق و باد مثل چشم بهم زدن
خر کیف بودن شاد و شنگول بودن
مستحق حقوق دریافتی بودن
خدا لعنتش کنه لعنتی
خوش خیالی
چه چیز در انتظار من است چه چیز ممکن است برای من رخ دهد
دل و جرات داشتن
مغرور مثل طاووس از دماغ فیل افتاده
مثل لبو سرخ
خیلی خل و چل احمق
مثل کارد و پنیر
پاک و معصوم مثل فرشته
کاملا به درد نخور کاملا بی استفاده
نجیب و سربه راه
خیلی سر شلوغ بودن عین زنبور پرمشغله بودن
مثل برج زهرمار
مثل روز روشن ساده و بی آلایش
چاق مثل خرس چاق مثل خوک
کله شق عین قاطر چموش
سُر و مُر گنده
سوزان
خیلی راحت راحت مثل خانه خاله
خل و چل مشنگ
سوت و کور
به سیاهی شب مثل شب سیاه
مثل آب خوردن
مهربون و نجیب
عاقل خردمند
شاد و شنگول خوشحال و راضی
زلال مثل اشک چشم زلال مثل شیشه
چرت زدن
آدم ریاکار دورو پرهیزکار خودنما
یک میلیون تا جوک هزار تا جوک
وضعیت دشوار شرایط سخت
پیانو
در شرف یافتن ( چیزی ) بودن به یافتن ( چیزی ) نزدیک شدن
نوعی حرکت در موج سواری
نوعی صفحه موسیقی
کسی را کشتن کسی را به قتل رساندن
مخمصه
( چیز ) بی نقص ( آدم ) تراز اول
از کسی بازجویی کردن
هرگز عمرا
آدم حقیر آدم هیچی ندار آدم بی ارزش
رفتن جایی را ترک کردن
سفارش ( چیزی را ) لغو کردن حذف کردن، قید چیزی را زدن، بی خیال چیزی شدن
بزن قدش!
از همان ابتدا
آدم فرد
رستوران بی کیفیت
شک پنهانی ( فزاینده )
فرو دادن غذا به کمک نوشیدنی
از ابتدا
انعام ندادن کم انعام دادن
گران و مجلل
رستوران همبرگر برگری برگر فروشی
گامبو بشکه، خیلی چاق
اطلاع دادن خبر دادن
به حساب کسی بودن کسی را اذیت کردن
تا آخر خوردن تا آخر نوشیدن
غذای بی کیفیت
نظرت چیه. . .
آدم چاق آدم پرخور
عصبانی شدن ناراحت شدن
دماغ بزرگ
امکان نداره!
تمام کردن ( اجناس، پول. . . )
اذیت کردن دست انداختن
روزنامه مزخرف
مچ کسی را گرفتن سر بزنگاه کسی را دستگیر کردن
زیر تیغ جراحی رفتن عمل کردن
مچ گرفتن
از چرند گفتن دست کشیدن
ببین کی از راه رسید! ببین کی آمد!
پُرخوری کردن
تمام کردن به تازگی جایی را ترک کردن
به شدت بالا آوردن به شدت استفراغ کردن
تمام داستان کل ماجرا تمام اطلاعات
کاملا هشیار [مخالف مست]
توانایی کاری را داشتن موفق شدن
مشغول کاری بودن مشغول کاری مشکوک بودن
نشئه گیج و منگ
باهات موافقم
آدم مضطرب
به غذای درون یخچال حمله کردن تمام غذاهای درون یخچال را خوردن
با ملاحظه رفتار کردن مدبرانه رفتار کردن
با لگد بیرون کردن
بلند آروغ زدن
تلفن هم معنی میدهد. تلفن را برداشتن
به راحتی کاری را انجام دادن
زدی تو خال
آدم سیری ناپذیر
مدام تمام غذای کسی را خوردن
تا دم صبح بیدار ماندن تا آخر شب بیدار ماندن
در چه حالی؟
به آب و آتش زدن
دست به سیاه و سفید نزدن
حمام رفتن ( در باشگاه )
هرگز هیچوقت
چرت و پرت نگو!
چاقالو
به شدت عرق کردن مثل خوک عرق کردن
بدتر شدن فاسد شدن خراب شدن
برای کاری ساخته شدن به صورت ذاتی توانایی کاری را داشتن
اوقات خوش
خود را غرق کاری کردن توجه خود را کاملا متوجه چیزی کردن
هیکلی
حاضر و آماده
چی اذیتت میکنه؟ چته؟
آماده و مشتاق عمل بودن
با سرعت رفتن ( اتومبیل ) سریع رفتن
وای! یا مسیح
بهتر بودن از
خوب پیچیدن ( در مورد ماشین ) this baby corners like it's on rails این اتومبیل خوب میپیچد.
ساده لوح زودباور
تا ته گاز دادن تا آخر پدال گاز را فشار دادن
اتومبیل ماشین
ناگهانی ترمز کردن پا روی ترمز گذاشتن
زیادی پول گرفتن از مشتری چاپیدن گوش بریدن
وعده غذایی مفصل سور شکم چرانی
از چراغ قرمز رد شدن
کسی را به زندان انداختن
عجله کردن هم معنی میدهد. we only have five minutes to get there. let's haul فقط پنج دقیقه وقت داریم تا به آنجا برسیم، بیا عجله کنیم.
ناگهان توقف کردن
لاستیک ( چهار حلقه )
فورا سریع
مقدار زیاد ( کلی )
طلسم نحسی
عشق سرعت بودن به رانندگی پرسرعت علاقه داشتن
پنچر شدن لاستیک پنچر کردن
خیلی ( برای شدت بخشیدن به چیزی استفاده میشود )
به باد انتقاد گرفتن
لذت بردن
تا جان داشتن خرید کردن
کسی را به زور به جایی آوردن
به خرید رفتن به مغازه رفتن
با مست کردن مشکلات خود را فراموش کردن
چیز خیلی خنده دار
حالا داری منطقی حرف میزنی حالا داری درست میگی
برای کسی ساخته شدن کاملا مناسب کسی بودن
هرگز ( کاری به خصوص را ) انجام ندادن
گران
در برخی موارد معنی "باورم نمی شه" یا "ای وای" هم میدهد. oh, brother! how could she wear that? باورم نمیشه!چطور میتونه اون لباس رو بپوشه؟
به طور خارق العاده زیبا
عجب نه بابا بی خیال
به چیزی نگاه انداختن چیزی را تماشا کردن
ساکت بودن
از کسی پول قرض گرفتن
پول دار مایه دار
ست لباس
جایی را ترک کردن رفتن
آدم غیرقابل اعتماد
انگشت وسط خود را به کسی نشان دادن
از کوره در رفتن عصبانی شدن
اوقات خوش
به باد انتقاد گرفتن ( فیلم و. . . )
موافقم!
هرگز هیچوقت عمرا
دیالوگ های خود را اشتباه گفتن در سینما و تئاتر
کسی را سرزنش کردن
دروغ های شاخ دار گفتن
جذاب
پرخوری کردن
مستقیم به جایی رفتن سریعا به جایی رفتن
منظورم این است که. . .
بدن خود را به نمایش گذاشتن لباس لختی پوشیدن
عصبانی بودن خشمگین بودن
عالی امتحان دادن
به خاطر نیاوردن به طور ناگهانی فراموش کردن
به کسی علاقه داشتن
از جلوی چشمان کسی دور شدن کسی را راحت گذاشتن کسی را تنها گذاشتن
شوخی نکن دروغ نگو برو بابا
لذت بردن
مات و مبهوت گیج بودن
سوگلی معلم دانش آموز مورد علاقه معلم
حالم را بهم میزند!
پاچه خواری کسی را کردن
همون دختره همون زنه
همون پسره همون مَرده
آزار دادن عصبانی کردن
به شدت عصبانی شدن جوش آوردن از کوره در رفتن
شوخی نکن! عمرا دروغ میگی!
گور باباش بیخیالش کون لقش
گور پدرش کون لقش کیر توش