wrapped up

جمله های نمونه

1. When a man is wrapped up in himself he makes a pretty little package2
[ترجمه گوگل]وقتی مردی در خود پیچیده است، یک بسته کوچک زیبا می سازد2
[ترجمه ترگمان]وقتی یک مرد در خود پیچیده می شود، کمی package۲ می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The children are wrapped up snug by the fire.
[ترجمه گوگل]بچه ها در کنار آتش بسته شده اند
[ترجمه ترگمان]بچه ها دور آتش جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Markus has wrapped up warmly in a woolly hat.
[ترجمه گوگل]مارکوس به گرمی در یک کلاه پشمی پیچیده است
[ترجمه ترگمان] مارکوس با گرمی تو کلاه پشمی پیچیده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Christine was wrapped up in one of the blankets.
[ترجمه گوگل]کریستین را در یکی از پتوها پیچیده بودند
[ترجمه ترگمان]کریستین در یکی از پتوها پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are all wrapped up in working.
[ترجمه گوگل]همه آنها درگیر کار هستند
[ترجمه ترگمان] همشون در حال کار کردن هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The whole thing has been wrapped up.
[ترجمه گوگل]همه چیز بسته شده است
[ترجمه ترگمان] کل ماجرا پیچیده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His explanation was wrapped up in so much technical verbiage that I simply couldn't understand it.
[ترجمه گوگل]توضیحات او به قدری با لحن فنی پیچیده بود که من به سادگی نمی توانستم آن را درک کنم
[ترجمه ترگمان]توضیحات او انقدر پیچیده بود که نمی توانستم آن را درک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She keeps all her children wrapped up in cotton wool.
[ترجمه گوگل]او همه بچه هایش را در پشم پنبه بسته نگه می دارد
[ترجمه ترگمان] اون همه بچه هاش رو تو نخ پنبه نگه میداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's always been completely wrapped up in the children.
[ترجمه گوگل]او همیشه کاملاً درگیر بچه ها بوده است
[ترجمه ترگمان]او همیشه در میان بچه ها پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Never has he wrapped up his idea.
[ترجمه گوگل]او هرگز ایده خود را به پایان نرسانده است
[ترجمه ترگمان]هرگز فکرش را نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They're completely wrapped up in their work.
[ترجمه گوگل]آنها کاملاً در کار خود غرق شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا در کارشان پیچیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The salesman had already wrapped up a couple of deals by lunch-time.
[ترجمه گوگل]فروشنده قبلاً تا وقت ناهار چند معامله بسته بود
[ترجمه ترگمان]فروشنده قبلا چند معامله را با وقت ناهار به پایان رسانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our goal can be wrapped up in one word ——quality!
[ترجمه گوگل]هدف ما را می توان در یک کلمه خلاصه کرد - کیفیت!
[ترجمه ترگمان]هدف ما را می توان در یک کلمه خلاصه کرد - کیفیت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was so wrapped up in her work that she didn't realize how late it was.
[ترجمه گوگل]او آنقدر درگیر کارش بود که متوجه نشد چقدر دیر شده است
[ترجمه ترگمان]او به قدری در کارش پیچیده بود که نمی دانست چقدر دیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We went outside, well wrapped up against the cold.
[ترجمه گوگل]بیرون رفتیم، در حالی که در برابر سرما به خوبی بسته شده بودیم
[ترجمه ترگمان]ما بیرون رفتیم، ما در حالی که سرما را در خود پیچیده بودیم، به بیرون رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• covered; shrouded; closed a deal; involved in, busy with
if you are wrapped up in a person or thing, you are giving them most of your attention; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

درگیر شدن
پوشیده شدن مثل
Investigators say they found over 2. 5kg of the unusual stuffing, wrapped up in tin foil,
بازرسان مقدار 2. 5 کیلو از یک ماده چپاندنی غیر معمول که در لایه ای از فویل "پوشانده"شده بود را پیدا کردند
تمام کردن، جمع و جور کردن
گرفتار , غرق شده ( در کار , زندگی و . . . )
جمع کردن کار ، به اتمام رساندن کار
در کاری یا چیزی غرق شدن
دربرگرفته شده
خلاصه کردن

بپرس