drift off

جمله های نمونه

1. Festival-goers began to drift off as the evening drew to an end.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به پایان شب، تماشاگران جشنواره شروع به فرار کردند
[ترجمه ترگمان]کسانی که به فستیوال می روند، وقتی که عصر به پایان رسید، شروع به حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He would drift off to sleep again, only to wake and look at the clock.
[ترجمه کاربر A] او دوباره میخواست فقط برای بیدار شدن و نگاه کردن به ساعت بخوابد
|
[ترجمه گوگل]او دوباره به خواب می رفت و فقط بیدار می شد و به ساعت نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]می خواست دوباره بخوابد، فقط برای بیدار شدن و نگاه کردن به ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sometimes he would drift off into reverie, and gaze out of the window for hours.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او به خیال خود فرو می رفت و ساعت ها از پنجره به بیرون خیره می شد
[ترجمه ترگمان]گاهی به فکر فرو می رفت و ساعت ها از پنجره به بیرون نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was just starting to drift off, when she heard a scream downstairs.
[ترجمه :/] تازه داشت خوابش میومد وقتی صدای جیغ رو شنید از طبقه پایین :/ . . .
|
[ترجمه گوگل]او تازه شروع به فرار کرده بود که صدای جیغی از طبقه پایین شنید
[ترجمه ترگمان]تازه داشت از خواب می پرید، وقتی صدای جیغی از پایین پله ها شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She stood stock still, hoping he would drift off to sleep once more without realising she was not there.
[ترجمه گوگل]او ثابت ایستاده بود، امیدوار بود که یک بار دیگر بدون اینکه متوجه شود او آنجا نیست، به خواب برود
[ترجمه ترگمان]او بی حرکت ایستاده بود، و امیدوار بود که یک بار دیگر به خواب رود، بی آن که متوجه شود که در آنجا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I crawl into my sleeping bag and drift off, listening to large creatures moving nearby in a dark sea.
[ترجمه گوگل]داخل کیسه خوابم می خزیم و به صدای موجودات بزرگی که در دریای تاریک در حال حرکت هستند گوش می دهم
[ترجمه ترگمان]سینه خیز به درون کیسه خواب می روم و بیرون می روم و به موجودات بزرگی که در آن نزدیکی در یک دریای تاریک حرکت می کنند گوش می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It reproduces by releasing single-celled spores which drift off in the sea and grow into new plants.
[ترجمه گوگل]با آزاد کردن هاگ های تک سلولی که در دریا حرکت می کنند و به گیاهان جدید رشد می کنند، تکثیر می شود
[ترجمه ترگمان]آن با آزاد کردن spores تک سلولی که در دریا حرکت می کنند و به گیاهان جدید تبدیل می شوند، تکثیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sometimes he would drift off into some reverie or gaze at something which struck his artist's eye.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او در یک حس و حال فرو می رفت یا به چیزی خیره می شد که چشم هنرمندش را جلب می کرد
[ترجمه ترگمان]گاهی به رویا یا نگاه کردن به چیزی می اندیشید که چشم artist را به هم می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They drift off lazily to the west for a short distance.
[ترجمه گوگل]آنها با تنبلی برای فاصله کوتاهی به سمت غرب حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها با تنبلی به سمت غرب حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People began to talk among themselves, others to drift off.
[ترجمه گوگل]مردم شروع کردند به صحبت کردن در میان خود، دیگران به دور شدن
[ترجمه ترگمان]مردم شروع به حرف زدن در میان خودشان کردند و دیگران هم به حرف زدن پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just as you drift off is when you're most likely to have that brilliant idea.
[ترجمه گوگل]درست زمانی که دور می شوید، زمانی است که به احتمال زیاد آن ایده درخشان را خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]درست در همان لحظه ای که به احتمال زیاد این ایده عالی را به دست می آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Every time I drift off course, I get reminded of this story.
[ترجمه گوگل]هر بار که از مسیر خارج می شوم، یاد این داستان می افتم
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که بی هدف حرکت می کنم، این داستان را به یاد می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Drift off into a restful sleep, surrounded by larger pillows, crisp linen and a light duvet.
[ترجمه گوگل]با بالش های بزرگتر، کتانی ترد و یک لحاف سبک، به خوابی آرام بخوابید
[ترجمه ترگمان]به خوابی آرام و راحت فرو رفت و در میان بالش ها و بالش های بزرگ تر و یک لحاف روشن احاطه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Instead of just letting themselves drift off into dreamland, they kept on checking to see if they were still awake, and that quick mental check woke them up.
[ترجمه گوگل]آنها به جای اینکه بگذارند خودشان را به سرزمین رویایی بروند، به بررسی اینکه آیا هنوز بیدار هستند یا نه، ادامه دادند و این بررسی ذهنی سریع آنها را از خواب بیدار کرد
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه اجازه دهند خود را در سرزمین رویاها رها کنند، به چک کردن آن ها ادامه دادند تا ببینند که آیا هنوز بیدار هستند یا نه، و این کنترل سریع ذهنی آن ها را بیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Just two tablets at bedtime will help you gently drift off.
[ترجمه گوگل]فقط دو قرص قبل از خواب به شما کمک می کند تا به آرامی از بدن خود خارج شوید
[ترجمه ترگمان]تنها دو قرص در زمان خواب به شما کمک می کند که به آرامی حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• float away on water; fall asleep; slip away into a day dream or a reverie

پیشنهاد کاربران

به خواب رفتن
منحرف شدن
خارج شدن
تو چرت رفتن
کاری که پدر بزرگا آخر هر مهمونی میکنن 😂😂
چرت زدن
gradually. . . یواش یواش

کم کم خوابیدن
اهسته اهسته خوابیدن
I got drifted off
داره خوابم میگیره
خواب آلود شدم
به تدریج به خواب رفتن

to gradually fall asleep
He felt himself drifting off to sleep.

بپرس