kitchen sink

جمله های نمونه

1. The store had everything including the proverbial kitchen sink.
[ترجمه گوگل]فروشگاه همه چیز داشت از جمله سینک آشپزخانه ضرب المثل
[ترجمه ترگمان]فروشگاه همه چیز را شامل ظرف شویی آشپزخانه هم می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He always seems to take everything but the kitchen sink when he goes on holiday.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد همیشه وقتی به تعطیلات می رود همه چیز را به جز سینک آشپزخانه می برد
[ترجمه ترگمان]همیشه به نظر می رسد که همه چیز را به جز سینک آشپزخانه در مواقعی که به تعطیلات می رود، می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We always seem to take everything but the kitchen sink when we go on holiday.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد همیشه وقتی به تعطیلات می رویم همه چیز را به جز سینک آشپزخانه می بریم
[ترجمه ترگمان]همیشه به نظر می رسد که همه چیز را به جز ظرف شویی آشپزخانه در مواقعی که به تعطیلات می رویم، به دست می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She felt chained to the kitchen sink.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که به سینک آشپزخانه زنجیر شده است
[ترجمه ترگمان]او احساس کرد که به سینک آشپزخانه زنجیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We seem to take everything but the kitchen sink when we go camping.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد وقتی به کمپ می رویم همه چیز را می بریم به جز سینک آشپزخانه
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد همه چیز رو به جز سینک آشپزخونه، وقتی که رفتیم اردو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Water from the kitchen sink overflowed onto the floor.
[ترجمه گوگل]آب سینک آشپزخانه روی زمین سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]آب آشپزخانه از کف آشپزخانه لبریز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I felt chained to the kitchen sink .
[ترجمه گوگل]احساس کردم به سینک آشپزخانه زنجیر شده ام
[ترجمه ترگمان]احساس کردم که به ظرف شویی آشپزخانه زنجیر شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I think we've packed everything but the kitchen sink!
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ما همه چیز را بسته بندی کرده ایم به جز سینک آشپزخانه!
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم همه چیز را جمع کرده ایم، جز ظرف شویی آشپزخانه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't pour tea leaves down the kitchen sink?it'll get blocked.
[ترجمه گوگل]برگ های چای را در سینک آشپزخانه نریزید؟ مسدود می شود
[ترجمه ترگمان]چای بریزی توی سینک آشپزخونه؟ مسدود میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Burglars broke in and took everything but the kitchen sink.
[ترجمه گوگل]سارقان وارد شدند و همه چیز را به جز سینک آشپزخانه بردند
[ترجمه ترگمان]Burglars وارد شد و همه چیز را به جز سینک آشپزخانه برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Exposed brickwork above the kitchen sink rained red on the plates and stayed unrepaired.
[ترجمه گوگل]آجرکاری‌های آشکار بالای سینک آشپزخانه بر روی بشقاب‌ها باران قرمز می‌بارید و تعمیر نمی‌شد
[ترجمه ترگمان]سر sink brickwork بالای آشپزخانه سرخ شد و روی بشقاب ها سرخ شد و unrepaired ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clean kitchen sink and wipe range surfaces, including the microwave.
[ترجمه گوگل]سینک آشپزخانه را تمیز کنید و سطوح محدوده، از جمله مایکروویو را پاک کنید
[ترجمه ترگمان]ظرف شویی آشپزخانه تمیز شده و سطوح برد، از جمله مایکروویو را تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What comes next, the kitchen sink?
[ترجمه گوگل]بعدش چی میشه، سینک آشپزخانه؟
[ترجمه ترگمان]بعدش چی میشه، سینک آشپزخونه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Karen was at the kitchen sink.
[ترجمه گوگل]کارن پشت سینک آشپزخانه بود
[ترجمه ترگمان] کارن \"تو سینک آشپزخونه بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Furthermore, women are not tied to the kitchen sink in the way often caricatured by feminist writers.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، زنان به روشی که اغلب نویسندگان فمینیست کاریکاتور می کنند، به سینک آشپزخانه گره نمی خورند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، زنان به آشپزخانه متصل نمی شوند و اغلب توسط نویسندگان فمینیست به تصویر کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] تشتک ظرفشویی

انگلیسی به انگلیسی

• if you go somewhere and take everything but the kitchen sink, you take a lot of things with you, many of which are unnecessary; often used humorously.

پیشنهاد کاربران

بپرس