wishful thinking

/ˈwɪʃfəlˈθɪŋkəŋ//ˈwɪʃfəlˈθɪŋkɪŋ/

خیال واهی، تفکر از روی خواب و خیال، فکر باطل، خواب و خیال، خیال خام، آرزوی غیرعملی، افکار واهی و پوچ، خواسته اندیشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: wishful thinker (n.)
• : تعریف: the interpretation of facts, actions, words, and the like in accordance with the meanings a person would like them to have rather than in terms of what they really are.

جمله های نمونه

1. Such wishful thinking of theirs will never be realized.
[ترجمه گوگل]چنین آرزوهای آرزویی آنها هرگز محقق نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]این افکار واهی و واهی از آن ها هرگز تحقق نمی یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is wishful thinking to expect deeper change under his leadership.
[ترجمه گوگل]انتظار تغییرات عمیق تر تحت رهبری او آرزوی آرزویی است
[ترجمه ترگمان]این تصور واهی است که انتظار تغییر عمیق تر در رهبری او را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He laughed and accused me of wishful thinking .
[ترجمه گوگل]او خندید و مرا متهم به خیال بافی کرد
[ترجمه ترگمان]او خندید و مرا متهم به افکار پوچ و واهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His claims to be a millionaire are just wishful thinking.
[ترجمه گوگل]ادعاهای او مبنی بر میلیونر بودن فقط یک آرزو است
[ترجمه ترگمان]ادعای او مبنی بر اینکه یک میلیونر است فقط یک فکر پوچ و واهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wishful thinking made political partisans more optimistic about their own party's prospects and more inclined to forecast their opponents' defeat.
[ترجمه گوگل]آرزوها باعث می‌شود که احزاب سیاسی نسبت به چشم‌انداز حزب خود خوش‌بین‌تر باشند و تمایل بیشتری به پیش‌بینی شکست مخالفان خود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]Wishful معتقد بودند که طرفداران سیاسی نسبت به آینده حزب خود خوشبین هستند و تمایل بیشتری به پیش بینی شکست مخالفان خود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sartre accuses Flaubert of wishful thinking.
[ترجمه گوگل]سارتر فلوبر را متهم به تفکر آرزویی می کند
[ترجمه ترگمان]سارتر Flaubert را به افکار واهی متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Personally I see this as wishful thinking rather than practical logic.
[ترجمه گوگل]من شخصاً این را به‌عنوان یک تفکر آرزویی می‌دانم تا منطق عملی
[ترجمه ترگمان]من شخصا این را به جای منطق عملی، پوچ و پوچ می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mere logic and abstinence from wishful thinking had enabled Milner to summarise the story of the next sixty years.
[ترجمه گوگل]صرف منطق و پرهیز از افکار واهی میلنر را قادر ساخته بود که داستان شصت سال آینده را خلاصه کند
[ترجمه ترگمان]منطق مادر و پرهیز از افکار پوچ و واهی باعث شده که میلنر در شصت سال آینده جمع بندی و خلاصه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Which sounded like wishful thinking to me.
[ترجمه گوگل]که به نظر من شبیه یک آرزو بود
[ترجمه ترگمان]که به نظر من که داشت به من فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. None of this is wishful thinking.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از اینها خیال بافی نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از اینها افکار واهی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But maybe that is the worst sort of wishful thinking.
[ترجمه گوگل]اما شاید این بدترین نوع خیال بافی باشد
[ترجمه ترگمان]اما شاید این بدترین نوع تفکر آرزومندانه ای باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In our wishful thinking about the 1960s, no figures occupy a more prominent place than the Kennedys.
[ترجمه گوگل]در تفکر واهی ما در مورد دهه 1960، هیچ شخصیتی جایگاه برجسته‌تر از کندی‌ها را اشغال نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]در افکار پوچ و واهی ما در مورد دهه ۱۹۶۰، هیچ رقمی بیشتر از the اشغال نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This, he realized, was wishful thinking.
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که این یک تفکر آرزویی بود
[ترجمه ترگمان]او به این نتیجه رسید که دارد به فکر فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lomas, for instance, finds his pleasure in wishful thinking about the war.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، لوماس لذت خود را از تفکر آرزویی در مورد جنگ می یابد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، Lomas لذت خود را در افکار واهی در مورد جنگ پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• thoughtfulness, thoughts coming just from the heart
if a hope or desire is wishful thinking, it is unlikely to be fulfilled.

پیشنهاد کاربران

آرزو اندیشی ( نگرش یا باوری مبنی بر اینکه چیزی رو که میخواید در آینده اتفاق میفته حتی اگر احتمال برآورده شدنش صفر باشه، یک نوع توهم خوش بینی ) .
خیال خام
That's just wishful thinking
اونطور که فکر میکنی نیست.
خیال پردازی
خیال اندیشی؛ محال اندیشی
به همین خیال باش
زهی خیال باطل
امید واهی
شتر درخواب بیند پنبه دانه
به همین خیال باش
آرزو اندیشی
the imagining or discussion of a very unlikely future event or situation as if it were possible and might one day happen:
"Do you think you might be in line for promotion?" "No, it's just wishful thinking. "
یه قرون بده آش به همین خیال باش
خوش خیالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس