fuck around


(خودمانی) 1- وقت تلف کردن، (وقت) به بطالت گذراندن 2- (با: with) سر به سر گذاشتن، دخالت کردن (در)، فضولی کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: (slang) to act idly or foolishly.

(2) تعریف: to indulge in promiscuous sex.

پیشنهاد کاربران

بی بند و بار بودن
کس چرخ زدن
( خودمونی ) سر به سر کسی گذشتن ، کسی را اسکل کردن یا سرکار گذشتن
کس موش چال کردن
گور بابای بقیه
احمقانه عمل کردن
سرو گوش آب دادن
فضولی کردن در کار کسی

بپرس