• : تعریف: a manner or form designed not to attract attention; deliberately inconspicuous presence or activity.
جمله های نمونه
1. I advised her to keep a low profile for the next few days .
[ترجمه امین] به او توصیه کردم برای چند روز آینده آفتابی نشود.
|
[ترجمه علیرضا میاندوآب] از او خواستم در چند روز آینده طمانینه به خرج دهد.
|
[ترجمه گوگل]من به او توصیه کردم که برای چند روز آینده خود را پایین نگه دارد [ترجمه ترگمان]به او توصیه کردم که تا چند روز دیگر profile را مخفی نگه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The story was given a low profile in today's papers.
[ترجمه علیرضا میاندوآب] روزنامه های امروز کمتر به این داستان پرداختند.
|
[ترجمه گوگل]این داستان در روزنامههای امروز کمرنگ شد [ترجمه ترگمان]داستان کوتاهی در روزنامه های امروز داده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She decided to keep a low profile until the scandal had died down.
[ترجمه Metis] او تصمیم گرفت تا وقتی که این رسوایی فراموش نشده آفتابی نشود
|
[ترجمه علیرضا میاندوآب] او تصمیم داشت تا زمانی که این رسوایی از سر زبان ها نیفتاده است، کمتر آفتابی شود.
|
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا زمانی که این رسوایی از بین برود، خود را پایین نگه دارد [ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که تا زمانی که رسوایی به پایان برسد، یک نیم رخ آرام به خود بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Apple kept a low profile for the first few days of the conference, making no major announcements or product introductions.
[ترجمه علیرضا میاندوآب] تا چند روز قبل از کنفرانس، اپل برای اینکه توجهات را به خود جلب نکند از صدور اعلامیه مهم یا معرفی محصول خود اجتناب کرد.
|
[ترجمه گوگل]اپل در چند روز اول کنفرانس، هیچ اطلاعیه یا معرفی محصول مهمی ارائه نکرد [ترجمه ترگمان]اپل برای اولین روز از این کنفرانس یک پروفایل پایین نگه داشت و هیچ اطلاعیه مهم یا معرفی محصول را اعلام نکرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. So keeping a low profile avoids getting embroiled in political controversy, which is the proper province of the elected Diet.
[ترجمه گوگل]بنابراین، کم توجهی کردن، از درگیر شدن در مناقشات سیاسی، که استان مناسب رژیم منتخب است، جلوگیری می کند [ترجمه ترگمان]بنابراین نگه داشتن یک پروفایل پایین، از درگیر شدن در بحث سیاسی، که استان مناسب مجلس منتخب است اجتناب می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sun will keep a low profile on the suit lest it catch flak from other Sparcsystem builders.
[ترجمه گوگل]Sun مشخصات پایینی روی کت و شلوار نگه می دارد تا مبادا از سایر سازندگان Sparcsystem آسیب ببیند [ترجمه ترگمان]خورشید یک پروفایل پایین را در کت و شلوار نگه می دارد تا مبادا از طرف دیگر سازندگان Sparcsystem مورد انتقاد قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. One man who was keeping a low profile in the first race was newly-crowned champion Colin Edwards.
[ترجمه گوگل]یکی از مردانی که در مسابقه اول کم سابقه بود، کالین ادواردز، قهرمان تازه تاجگذاری شده بود [ترجمه ترگمان]یک مرد که در مسابقه اول شرکت می کرد، قهرمان تازه تاج گذاری شده کالین ادواردز بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I tried to keep a low profile, but people gave me all sorts of unsolicited comments.
[ترجمه گوگل]من سعی کردم مشخصات خود را پایین نگه دارم، اما مردم انواع نظرات ناخواسته را به من دادند [ترجمه ترگمان]سعی کردم یک پروفایل پایین نگه دارم، اما مردم همه جور نظرات ناخواسته به من دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. During the event Clinton will keep a low profile.
[ترجمه گوگل]در طول این رویداد، کلینتون در ظاهر کمرنگ خود را حفظ خواهد کرد [ترجمه ترگمان]در طی این رویداد، کلینتون یک پروفایل کوتاه خواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We would have to keep a low profile.
[ترجمه گوگل]ما باید سطح پایین را حفظ کنیم [ترجمه ترگمان] ما باید یه پروفایل پایین نگه داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The car's low profile and rounded edges reduce its drag.
[ترجمه گوگل]مشخصات کم و لبه های گرد خودرو، کشش آن را کاهش می دهد [ترجمه ترگمان]نیم رخ پایین خودرو و لبه های گرد، کشش آن را کاهش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sun is believed to be keeping a low profile on the suit lest it catch flak for restricting the clone trade.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که Sun روی کت و شلوار ظاهری کم دارد تا مبادا به دلیل محدود کردن تجارت کلون، پوسته پوسته شود [ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که خورشید یک پروفایل پایین در لباس نگه می دارد تا مبادا برای محدود کردن تجارت همانندسازی مورد انتقاد قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Unlike Demirel, Sezer likes to keep a low profile.
[ترجمه گوگل]بر خلاف دمیرل، سزر دوست دارد خود را پایین نگه دارد [ترجمه ترگمان]بر خلاف دمیرل، سزر دوست دارد مجموعه تنظیمات پایینی داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. With police apparently keeping a low profile, the violence intensified during the night.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه پلیس ظاهراً خود را پایین نگه داشته است، خشونت در طول شب تشدید شد [ترجمه ترگمان]پلیس با در نظر گرفتن یک پروفایل پایین، در طول شب تشدید شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• discreteness, barely noticeable presence or concealed activity
پیشنهاد کاربران
کم حاشیه، آدم کم حاشیه، کسی که سرش تو لاک خودشه
محتاطانه عمل کردن، بی سر و صدا، بدون شلوغ کاری
کناره گیری پنهانی دور از توجه عموم
a position of avoiding or not attracting much attention or publicity بدون جلب نظر "he's not the sort of politician to keep a low profile"
گمنام، ناشناخته، مخفی، به دور از توجهات و تبلیغات، تو چشم نیست
طمانینه، با وقار بودن، وجهه آرام، متین، کم اهمیت بودن، افتادگی،
Keep low profile جلب توجه نکردن، مخفی ماندن، آفتابی نشدن