start over


دوباره آغاز کردن، تکرار کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to start again.

- I made a big mistake, so I had to start over.
[ترجمه گوگل] من یک اشتباه بزرگ مرتکب شدم، بنابراین مجبور شدم از نو شروع کنم
[ترجمه ترگمان] من یه اشتباه بزرگ کردم واسه همین مجبور شدم از اول شروع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

از اول شروع کردن
مثال:
Instead, if you really want to look the tieless business, then you're going to have start over.
Times, Sunday Times ( 2017 )
. . . moving the kids to some other schools, closing them down and starting over with a new staff. [
It's just not enough money to start life over.
نقطه سر خط !
از خونه اول یا از خشت اول شروع کردن !
دوباره از نو شروع کردن
از سرگیری
دوباره از صفر شروع کردن
دوباره از ابتدا کاری را شروع کردن

شروع مجدد

بپرس