one thing at a time

انگلیسی به انگلیسی

• everything in its own time, do not try to do everything at once

پیشنهاد کاربران

هرچیزی به موقعش
گاماس گاماس
هربار یکی
هر دفعه یکی
هربار یک تکه
هربار یک لقمه ( درمورد کتاب یا غذا )
یک به یک
هربار یک چیز
هربار یک کار
آسیاب به نوبت
یکی یکی
دونه به دونه
هرچیزی سر جای خودش
یکی یک
آسیاب به نوبت

بپرس