plus

/ˈpləs//plʌs/

معنی: بعلاوه، امتیاز، اضافی، افزودن به، بعلاوه، باضافه
معانی دیگر: علاوه بر، فزون بر، به اضافه ی، (عامیانه) - تر، بیشتر، وابسته به جمع زدن، افزایشی، مثبت، بیشند، بیش از، بیشتر از، (عامیانه) و بیشتر، و چیزهای دیگر، (برق) مثبت، (عامیانه) همچنین، علاوه بر آن، هم، بعلاوه ی، افزوده بر، (گیاه شناسی - جلبک ها و غیره) نر، مقدار مثبت، عدد مثبت، بیشنده

بررسی کلمه

حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: added to.
متضاد: less

- Three plus five is eight.
[ترجمه فرزاد زارع] سه علاوه پنج میشود هشت
|
[ترجمه Ali] سه بعلاوه پنج هشت است
|
[ترجمه Parsa] سه به اضافه پنج میشود هشت
|
[ترجمه مائده] سه به علاوه پنج میشود هشت.
|
[ترجمه ...] 3 پلاس 5 مساوی است با 8
|
[ترجمه arezo] سه بعلاوه پنچ میشود هشت
|
[ترجمه گوگل] سه به اضافه پنج می شود هشت
[ترجمه ترگمان] سه تا بعلاوه پنج تا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in addition to; along with; increased by.
متضاد: less, minus

- She has good health plus enough savings for retirement.
[ترجمه گوگل] او سلامت خوبی دارد و پس انداز کافی برای بازنشستگی دارد
[ترجمه ترگمان] او سلامتی خوبی به علاوه پس انداز کافی برای بازنشستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to or indicating addition.

- Pay attention to the plus and minus signs in these problems.
[ترجمه گوگل] به علائم مثبت و منفی در این مشکلات توجه کنید
[ترجمه ترگمان] به نکات مثبت و منفی در این مشکلات توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: positive or beneficial.

- The new clause is a plus factor in the contract.
[ترجمه گوگل] بند جدید یک فاکتور مثبت در قرارداد است
[ترجمه ترگمان] بند جدید یک فاکتور به اضافه در قرارداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: pluses, plusses
(1) تعریف: a quantity greater than zero.
مشابه: positive

- Our net profits were a plus this year.
[ترجمه گلی افجه ] سود امسال ما بیشتر بود
|
[ترجمه گوگل] سود خالص ما امسال یک امتیاز مثبت بود
[ترجمه ترگمان] سود سرمایه Our به اضافه امسال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a benefit or gain; positive factor.
متضاد: minus
مشابه: good, positive

- Knowledge of software is a real plus for this job.
[ترجمه گوگل] دانش نرم افزار یک مزیت واقعی برای این کار است
[ترجمه ترگمان] دانش نرم افزار یک مزیت واقعی برای این کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the mathematical sign (+), indicating addition; plus sign.

- It's clearer if you put a plus next to the number.
[ترجمه گوگل] اگر یک علامت مثبت در کنار عدد قرار دهید واضح تر است
[ترجمه ترگمان] واضح تر از این است که تعداد بیشتری را کنار بگذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. plus or minus reaction to men with blue eyes
واکنش مثبت یا منفی نسبت به مردان آبی چشم

2. plus sales
فروش بیش از معمول

3. 2 plus 2 equals 4
2 بعلاوه ی 2 برابر است با 4.

4. a plus factor
عامل بیشند،عامل مساعد

5. a plus quantity
مقدار (یا عدد) بیشند

6. four plus five is nine
چهار به اضافه ی پنج می شود نه.

7. principal plus interest
اصل مبلغ به اضافه ی بهره

8. salary plus bonus
حقوق به اضافه ی پاداش

9. the plus sign
علامت بعلاوه

10. the plus terminal
ترمینال مثبت

11. two plus two equals four
دو بعلاوه ی دو برابر است با چهار.

12. she has personality plus
علاوه بر سایر چیزها شخصیت هم دارد.

13. a grade of b plus
(نمره ی امتحان) نمره ی ب مثبت

14. he repaid his loan plus interest
وام خود را به اضافه ی بهره آن بازپرداخت کرد.

15. he returned wiser and plus $ 500
او عاقل تر و با 500 دلار بیشتر مراجعت کرد.

16. farm workers will receive wages plus room and board
به کارگران مزرعه مزد به علاوه ی اتاق و خوراک داده خواهد شد.

17. we have the time and plus we have the money
ما وقت داریم و پول هم داریم.

18. his award consisted of a stipend plus free room and board
جایزه ی او عبارت بود از کمک هزینه بعلاوه ی خوابگاه و خوراک مجانی.

19. in my class there were fifteen undergraduates plus two graduates
پانزده دانشجوی دوره ی لیسانس و دو دانشجوی دوره ی فوق لیسانس در کلاس من (ثبت نام کرده) بودند

20. if four divided by two is two, two plus two is afortiori four
اگر چهار تقسیم بر دو می شود دو،پس پرواضح است که دو و دو می شود چهار.

21. The total cost was $ 000, plus 14% interest.
[ترجمه گوگل]کل هزینه 000 دلار به اضافه 14 درصد بهره بود
[ترجمه ترگمان]کل هزینه به علاوه ۱۴ درصد بهره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. In the arithmetic of love, one plus one equals everything, and two minus one equals nothing.
[ترجمه گوگل]در محاسبات عشق، یک بعلاوه یک برابر است با همه چیز، و دو منهای یک برابر است با هیچ
[ترجمه ترگمان]در حساب عشق، یکی به همراه همه چیز برابری می کند و دو تای دیگر هم برابر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. He has a sense of humour plus tolerance and patience.
[ترجمه گوگل]او دارای حس شوخ طبعی به علاوه تحمل و صبر است
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی به علاوه شکیبایی و شکیبایی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. French standard time is GMT plus 1 hr.
[ترجمه Mohammad] زمان استاندارد فرانسه GMT به علاوه یک ساعت است.
|
[ترجمه گوگل]زمان استاندارد فرانسه GMT به اضافه 1 ساعت است
[ترجمه ترگمان]زمان استاندارد فرانسه به علاوه ۱ ساعت به وقت گرینویچ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Work out the full weekly rent, plus your rates.
[ترجمه گوگل]اجاره کامل هفتگی، به اضافه نرخ های خود را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]اجاره هفتگی کامل، به اضافه نرخ های خود را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. I got B plus in the test.
[ترجمه Mohammad] من در امتحان نمره B گرفتم.
|
[ترجمه گوگل]من در آزمون B پلاس گرفتم
[ترجمه ترگمان] من ب مثبت - ه رو امتحان کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. He seems to have mistaken a plus for a minus.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او یک مثبت را با یک منفی اشتباه گرفته است
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد به اضافه یه نمره مثبت اشتباه گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Two plus three is five.
[ترجمه گلی افجه ] دو به اضافه سه می شود پنج
|
[ترجمه گوگل]دو به علاوه سه می شود پنج
[ترجمه ترگمان] دو، سه، پنج، پنج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Her knowledge of French is a plus in her job.
[ترجمه Mojarrad] معلوماتش از فرانسه یه امتیاز ( پوئن مثبت ) در شغلش
|
[ترجمه گوگل]دانش او به زبان فرانسه یک امتیاز مثبت در شغلش است
[ترجمه ترگمان]اطلاعاتش درباره فرانسه به اضافه شغل او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بعلاوه (اسم)
plus

امتیاز (اسم)
score, plus, grant, precedence, privilege, precedency, distinction, charter, concession, prominence, fee, franchising, enfranchisement, pas, prerogative

اضافی (صفت)
extra, additional, further, supplementary, supernumerary, plus, intercalary

افزودن به (فعل)
plus, eke out

بعلاوه (قید)
far, further, plus, farther, again, also, too, likewise, as well as, in addition, besides, moreover, furthermore, aside from, more, therewith, supra, thereto, withal

باضافه (حرف اضافه)
together with, beside, plus, cum

تخصصی

[مهندسی گاز] بعلاوه، باضافه، اضافی
[ریاضیات] باضافه، بعلاوه، به اضافه

انگلیسی به انگلیسی

• sign for addition; advantage, benefit
positive (mathematics, electricity); and more
(slang) and something else; and a little more
and more
you use plus to show that one number is being added to another, for example, `five plus three'. you represent this in figures as `5 + 3'.
you use plus to show that the actual number or quantity is greater than the one mentioned; an informal use.
you can also use plus to add an item to one or more that you have already mentioned.
a plus is an advantage or benefit.
you use plus or minus to give the amount by which a particular number may vary.

پیشنهاد کاربران

به علاوه، بیشتر
مثال: Two plus two equals four.
دو به علاوه دو برابر چهار است.
plus ( plʌs ) =used when the two numbers or amounts mentioned are being added together, e. g. Two plus two is four.
plus
امتیاز - مزیت
e. g.
One piece of clothing that I wear often is a black leather jacket. I’ve had it for several years now, and it’s become a staple in my wardrobe. I wear it in a variety of situations, from casual outings with friends to more formal events
...
[مشاهده متن کامل]

I think what I like most about the jacket is how versatile it is. I can pair it with jeans and a t - shirt for a more casual look, or wear it with a dress shirt and dress pants for a more formal occasion. It also keeps me warm in cooler weather, which is a plus

می توان معادل لغت "تازه" در گفتگوی محاوره ای و عامیانه قرار داد
به اضافه
در ضمن. . .
more than the amount - بیش از
علاوه بر آن، همچنین
‏ ‏ like him. he’s really nice. plus he’s good looking
مثبت
وقتی که منظور ساعت باشه، مثلا میگه seven hours plus یعنی اینکه هفت ساعت و خورده ای
پشتیبانی مقدار، قدری که هست ، علاوه بر قدر پیش فرض.
به اضافه . مثلا
One plus two
مزیت
a good thing, something that makes a particular option more attractive
مزید بر، به همراه
افزوده
مزیت
بیش از
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس