tv dinner


(امریکا) خوراک پخته و یخ زده (که گرم می کنند و می خورند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a packaged frozen meal that is ready for eating when heated.

جمله های نمونه

1. After all, it is no use serving up TV dinners if the kids won't eat them.
[ترجمه گوگل]به هر حال، سرو کردن شام های تلویزیونی فایده ای ندارد اگر بچه ها آنها را نخورند
[ترجمه ترگمان]هر چه باشد، اگر بچه ها آن ها را نخورند، استفاده از غذاهای تلویزیون ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She disinterred two frozen TV dinners from the freezer.
[ترجمه سمیرا] او دو تا غذای آمده یخ زده از فریزر خارج کرد.
|
[ترجمه گوگل]او دو شام تلویزیونی یخ زده را از فریزر جدا کرد
[ترجمه ترگمان]اون دوتا شام از فریزر رو کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Not TV dinner again. They all taste bland.
[ترجمه سمیرا] دیگه غذای بیرون نه. اونا همه بی مزه اند.
|
[ترجمه گوگل]نه دوباره شام ​​تلویزیون طعم همه آنها ملایم است
[ترجمه ترگمان] دوباره قرار شام نیست همه شون مزه شیرینی میدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gaear Grimsrud : ( watching TV and eating TV dinner ) She started shrieking, y " know. "
[ترجمه گوگل]گائار گریمسرود: (در حال تماشای تلویزیون و خوردن شام تلویزیون) او شروع به جیغ زدن کرد، "می دانم "
[ترجمه ترگمان]Gaear Grimsrud: (تماشای تلویزیون و خوردن شام تلویزیونی)او شروع به جیغ زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm all for letting the kids watch TV dinner. However, my wife won't allow it.
[ترجمه گوگل]من موافق این هستم که به بچه ها اجازه دهیم شام تلویزیون تماشا کنند با این حال همسرم اجازه نمی دهد
[ترجمه ترگمان]من فقط برای اینکه اجازه بدم بچه ها شام تلویزیون نگاه کنن اما زنم اجازه نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We need some pork chops, ham, sausage and TV dinner.
[ترجمه گوگل]به مقداری گوشت خوک، ژامبون، سوسیس و شام تلویزیون نیاز داریم
[ترجمه ترگمان] یه مقدار گوشت خوک، گوشت خوک، سوسیس و شام لازم داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now I know what a Tv dinner feels like.
[ترجمه گوگل]حالا می دانم که یک شام تلویزیون چه حسی دارد
[ترجمه ترگمان]حالا می دونم که غذای Tv چه حسی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is a Swanson's Hungry Man fried chicken TV dinner.
[ترجمه گوگل]این یک شام تلویزیونی مرغ سوخاری مرد گرسنه سوانسون است
[ترجمه ترگمان]این یک غذای مرغ Hungry و گرسنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm quite upset with the job, like TV dinner.
[ترجمه گوگل]من از کار، مانند شام تلویزیون، کاملاً ناراحت هستم
[ترجمه ترگمان]از این کار کاملا ناراحتم، مثل شام تلویزیون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I enjoy a good old - fashioned TV Dinner.
[ترجمه گوگل]من از یک شام تلویزیونی خوب و قدیمی لذت می برم
[ترجمه ترگمان]از یه شام قدیمی قدیمی خوشم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tom always watches TV dinner.
[ترجمه گوگل]تام همیشه شام ​​تلویزیون را تماشا می کند
[ترجمه ترگمان]تام همیشه شام تلویزیون نگاه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jeff: What's a TV dinner?
[ترجمه گوگل]جف: یک شام تلویزیونی چیست؟
[ترجمه ترگمان]شام تلویزیون چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Joan: I can't believe that you have never heard of a TV dinner!
[ترجمه گوگل]جوآن: باورم نمیشه که تا حالا اسم شام تلویزیونی نشنیده باشی!
[ترجمه ترگمان]نمی تونم باور کنم که تو هیچ وقت راجع به یه شام تلویزیونی چیزی نشنیده باشی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tom: And this is after you let her watch TV dinner?
[ترجمه گوگل]تام: و این بعد از اینکه به او اجازه دادی شام تلویزیون تماشا کند؟
[ترجمه ترگمان]و این بعد از اینه که گذاشتی شام تلویزیون ببینه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

شام حاظری
غذای آماده ( صرفا نیاز به گرم کردن دارد )
یعنی غذای حاضری

بپرس