advection

/ædˈvekʃən//ædˈvekʃən/

انتقال حرارت توسط جریان های افقی هوا، فرابرد، پهن رفت، حرکت افقی توده ای ازهوا دراثرتغییردرجه ء حرارت

جمله های نمونه

1. Spring advection fog, radiation fog in winter.
[ترجمه گوگل]مه فرارفت بهاره، مه تشعشعی در زمستان
[ترجمه ترگمان]بهار advection، مه رقیق در زمستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On June the wonder of colorful advection fog appeared near Qingdao Number Three Bathing Beach.
[ترجمه گوگل]در ژوئن، شگفتی مه فراروی رنگارنگ در نزدیکی ساحل حمام شماره سه چینگدائو ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن، شگفتی of رنگین advection نزدیک Qingdao ساحل سه Bathing نمایان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The influences of groundwater advection to heat transfer process and different soil property to the soil temperature field around the single U-tube underground heat exchanger were analyzed.
[ترجمه گوگل]تأثیر فرارفت آب زیرزمینی به فرآیند انتقال حرارت و خواص مختلف خاک به میدان دمای خاک در اطراف مبدل حرارتی زیرزمینی تک لوله‌ای U مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیرات of آب های زیر زمینی به فرآیند انتقال حرارت و خاک مختلف خاک به میدان دمایی خاک در اطراف مبدل حرارتی زیرزمینی واحد U شکل بررسی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The warm advection and diabatic heating can increase the curvature.
[ترجمه گوگل]فرارفت گرم و گرمایش دیاباتیک می تواند انحنا را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]The گرم و گرمایش diabatic می تواند انحنا را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The model consists of a single advection? diffusion equation with a source term.
[ترجمه گوگل]مدل از یک فرارفت واحد تشکیل شده است؟ معادله انتشار با عبارت منبع
[ترجمه ترگمان]مدل شامل یک advection منفرد است؟ معادله انتشار با یک عبارت منبع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The advection and diffusion of the pollutants were basically reasonable.
[ترجمه گوگل]فرارفت و انتشار آلاینده ها اساسا معقول بود
[ترجمه ترگمان]The و انتشار آلاینده ها اساسا منطقی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nonetheless advection is a more likely alternative food source.
[ترجمه گوگل]با این حال فرارفت یک منبع غذایی جایگزین محتمل تر است
[ترجمه ترگمان]با این حال advection یک منبع غذایی جایگزین محتمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus, for an average - sized vent, advection could provide more than 30 kilograms of potential food per day.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای یک دریچه با اندازه متوسط، فرارفت می تواند بیش از 30 کیلوگرم غذای بالقوه در روز فراهم کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای یک دریچه متوسط به اندازه متوسط، advection می تواند بیش از ۳۰ کیلوگرم غذای بالقوه در هر روز فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The job practice of integral advection had resolved the problem that giant box well frame couldn t do.
[ترجمه گوگل]عمل فرارفت انتگرال مشکلی را حل کرده بود که قاب چاه جعبه غول پیکر نمی توانست انجام دهد
[ترجمه ترگمان]عملکرد شغلی of انتگرالی این مساله را حل کرده بود که کادر بسیار خوب کادر قادر به انجام آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To transport ( a substance ) by advection.
[ترجمه گوگل]انتقال (ماده) از طریق فرارفت
[ترجمه ترگمان]انتقال (یک ماده)به وسیله advection
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The research shows that the antitropic advection and sheared sliding movement happened from the later Yanshanian to Himalayan.
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان می دهد که فرارفت ضد گرمسیری و حرکت لغزشی برشی از یانشانیان بعدی به هیمالیا اتفاق افتاده است
[ترجمه ترگمان]این تحقیق نشان می دهد که the antitropic و حرکت لغزشی بریده شده از the بعدی تا هیمالیایی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To convey horizontally by advection.
[ترجمه گوگل]برای انتقال افقی توسط فرارفت
[ترجمه ترگمان]برای انتقال افقی به صورت افقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the outer edge of the wake, on the other hand, the advection term has the opposite sign.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، در لبه بیرونی ویک، عبارت فرارفت علامت مخالف دارد
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، در لبه بیرونی از خواب، واژه advection علامت مخالف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We must pay attention to the southern warm thermal advection as well as the northern cold thermal advection in the cold front shear type rainstorm process.
[ترجمه گوگل]ما باید به فرارفت حرارتی گرم جنوب و همچنین فرارفت حرارتی سرد شمال در فرآیند طوفان باران نوع برشی جبهه سرد توجه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید توجه خود را به advection حرارتی گرم جنوب و همچنین the حرارتی سرد شمالی در نوع برشی در جبهه سرد باران توجه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The numerical method for the inverse problem of second - dimensional advection - dispersion - reaction equations is discussed in the article.
[ترجمه گوگل]روش عددی برای مسئله معکوس معادلات فرارفت بعدی - پراکندگی - واکنش در مقاله مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]روش عددی برای حل مساله معکوس معادله advection - پراکندگی دوم در مقاله مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] جابجایی افقی
[زمین شناسی] جابجایی افقی
[ریاضیات] وزش افقی
[خاک شناسی] همرفت افقی - جریان توده ای
[آب و خاک] فرارفت، 'جابجائی افق،حرکت افقی هوا

انگلیسی به انگلیسی

• horizontal current, horizontal flow (of air, water, etc.); horizontal movement of weather and atmospheric properties (meteorology); rate of horizontal current

پیشنهاد کاربران

هَمرَفت
advection ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: فرارَفت
تعریف: فرایند انتقال هر خاصیت جوّی، تنها براثر حرکت در جوّ
فرارفت - حرکت افقی هوا
در مکانیک و یا فیزیک معمولا به معنی انتقال هست.
در مورد مه ، واژه پیشنهادی دیگر" مه زمین زاد" هم میتواند گزینهای باشد
با پوزش. �منظور رویه زادبود که "د" تایپ نشد
مه رویه زا
وزش افقی

بپرس