pain in the ass

جمله های نمونه

1. It's a pain in the ass.
[ترجمه Sam] رو مخه!
|
[ترجمه گوگل]این یک درد در الاغ است
[ترجمه ترگمان]این یک درد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Charlie is a regular pain in the ass.
[ترجمه امین] چارلی یک دردسرساز همیشگی است.
|
[ترجمه گوگل]چارلی یک درد معمولی در الاغ است
[ترجمه ترگمان]چارلی یه درد دایمی تو کونش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That guy is a real pain in the ass.
[ترجمه امین] اون یارو یک دردسرساز واقعی است.
|
[ترجمه حسن کوشکستانی] اون مرده واقعا رو مخه
|
[ترجمه گوگل]آن مرد واقعاً دردناک است
[ترجمه ترگمان] اون یارو واقعا درد داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hate the shotgun cases, A real pain in the ass.
[ترجمه گوگل]من از جعبه های تفنگ ساچمه ای متنفرم، یک درد واقعی در الاغ
[ترجمه ترگمان]من از موارد شات گان متنفرم، یه درد واقعی تو کونش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You are a pain in the ass.
[ترجمه کیارش] تو واقعا یک دردی
|
[ترجمه امید] واقعاً رو مخی
|
[ترجمه گوگل]تو یه دردسری
[ترجمه ترگمان] تو واقعا تو کونم درد می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Katie Bryce a pain in the ass.
[ترجمه گوگل]کتی برایس درد در الاغ
[ترجمه ترگمان] کیتی پرایس \"خیلی درد داشت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You're a pain in the ass.
[ترجمه امید] واقعاً روی اعصابی
|
[ترجمه گوگل]تو یه درد سر داری
[ترجمه ترگمان]تو واقعا توی کون درد هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pain in the neck, annoying person or thing

پیشنهاد کاربران

رو اعصاب کسی رفتن.
رو مخ بودن
مانند a pain in the neck است.
رو مخ بودن، رو اعصاب بودن.
�آدم آزار دهند، چیز آزار دهنده، �وضعیت آزار دهنده
آدم رو مخی
موی دماغ شدن😤
اعصاب خورد کن، مزاحم، رو مخ، آزار دهنده
شخص یا چیزی که باعث اذیت و آزار است، مایۀ دردسر، دردسرساز، دردسر
a very annoying thing or person. ( Crude. Potentially offensive. Use only with discretion. An elaboration of pain. Use caution with ass. Butt is less offensive. Rear is euphemistic. ) That guy is a real pain in the ass. Things like that give me a pain in the butt.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس