FA: او یک تنبل است که هیچ وقت شغلش را حفظ نمی کند.
... [مشاهده متن کامل]
FA: آن پدر بی مسئولیت هیچ وقت نفقه فرزندش را نمی پردازد.
FA: به او پول قرض نده—او آدم بی قاعده ای است.
FA: او با یک آدم بی عار که روی پدر و مادرش حساب باز کرده رابطه دارد.
FA: قول کمک داد اما در نهایت بی مسئولیت از آب درآمد.
FA: شرکت به خاطر بی مسئولیتی او را اخراج کرد.
FA: پشیمانم که با آن آدم بی مسئولیت رابطه داشتم.
FA: استارتاپش شکست خورد چون او یک کارآفرین بی کفایت بود.
FA: پروژه گروهی ما به خاطر یک عضو بی مسئولیت آسیب دید.
FA: آفرین! چه آدم بی عاری—تمام روز می خوابد و هیچ کار نمی کند!
- - -
- بی مسئولیت ( irresponsible )
- تنبل ( lazy )
- بی عار ( shameless )
- بی کفایت ( incompetent )
- - -
FA: پدر بی مسئولیت
FA: شوهر تنبل/بی کفایت
FA: کارمند بی انگیزه/بی مسئولیت
FA: وام گیرنده بدحساب
FA: مستأجر پرداخت نکننده
FA: دوست بی اعتبار/سربار
FA: برادر/خواهر تنبل و وابسته
FA: دولت ناکارآمد/بی کفایت
FA: شرکت بدحساب/متخلف
FA: سبک زندگی تنبلانه/بی هدف
- - -
- بی مسئولیت ( irresponsible )
- تنبل ( lazy )
- بدحساب ( delinquent payer )
- بی کفایت ( incompetent )
ادم بی عرضه
یه جورایی مترادف است با nerd
یه جورایی مترادف است با nerd
چلمن
بی عرضه
شخصی فاقد هر گونه قابلیت و توانایی
بی عرضه
شخصی فاقد هر گونه قابلیت و توانایی
علاف
به درد نخور
( عامیانه )
1. آدم بد حساب.
2. شخص تنبل.
3. والدی که هیچ کاری برای فرزندان یا فرزند خودش نمیکنه.
مثال ها:
some deadbeat with the same name as mine is ruining my credit rating
June is a dead beat parent and always will be
1. آدم بد حساب.
2. شخص تنبل.
3. والدی که هیچ کاری برای فرزندان یا فرزند خودش نمیکنه.
مثال ها:
بی مصرف
بی مسئولیت، بی عار
آدم بد حساب، دقیقا مخالف creditworthy
بی غیرت
کسی که علاقه ای به کار نداره و مسئولیت پذیر نیست
بیکار و بی عار
بی عرضه
آدم بدحساب.
ساکن. دارای سکون. زدن ضربه بدون برگشت و عکس العمل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)