upset stomach

/əpˈsɛt ˈstʌmək//əpˈsɛt ˈstʌmək/

جمله های نمونه

1. She's been off work with an upset stomach.
[ترجمه فاطمه حیدری] او بخاطر معده درد سر کار نمیرود
|
[ترجمه هلی] او باید با این معده درد ، کارشو تعطیل کنه.
|
[ترجمه مرتضی] او با یک درد معده سر کار نمی رود
|
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی معده از کار خارج شده است
[ترجمه ترگمان]اون با یه معده ناراحت کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Larry is suffering from an upset stomach.
[ترجمه گوگل]لری از ناراحتی معده رنج می برد
[ترجمه ترگمان] لری \"از یه معده ناراحت داره زجر میکشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had an upset stomach.
[ترجمه گوگل]ناراحتی معده داشت
[ترجمه ترگمان]معده اش ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've got an upset stomach/tummy - serves me right for eating so much.
[ترجمه پهلوی] شکمم درد میکنه. حقمه آخه زیادی خوردم.
|
[ترجمه مرتضی] من درد معده دارم، حقم بود به خاطر اینکه زیادی خوردم
|
[ترجمه گوگل]من ناراحتی معده/شکم دارم - به خاطر این که خیلی غذا می خورم به من کمک می کند
[ترجمه ترگمان]معده و شکم ناراحتی دارم - به خاطر خوردن این همه چیز به من کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I've been off work with an upset stomach.
[ترجمه پهلوی] به خاطر معده دردم مرخصی گرفته ام.
|
[ترجمه گوگل]با ناراحتی معده از کار خارج شدم
[ترجمه ترگمان]من با یه معده ناراحت کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Backache, headache, insomnia, upset stomach, irritability.
[ترجمه گوگل]کمردرد، سردرد، بی خوابی، ناراحتی معده، تحریک پذیری
[ترجمه ترگمان]بی خوابی، سردرد، بیخوابی، معده آشفته، عصبانیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mefenamic acid is known to cause an upset stomach, therefore it is recommended to take prescribed doses together with food or milk.
[ترجمه گوگل]مفنامیک اسید به عنوان عامل ایجاد ناراحتی معده شناخته شده است، بنابراین توصیه می شود دوزهای تجویز شده را همراه با غذا یا شیر مصرف کنید
[ترجمه ترگمان]اسید Mefenamic مشهور است که باعث ناراحتی معده می شود، بنابراین توصیه می شود که دوزهای تجویز شده را با غذا یا شیر مصرف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bananas will settle an upset stomach. Ginger will cure morning sickness and nausea.
[ترجمه گوگل]موز ناراحتی معده را برطرف می کند زنجبیل حالت تهوع و حالت تهوع صبحگاهی را درمان می کند
[ترجمه ترگمان]موز به یه معده ناراحت تبدیل میشه زنجبیل حالت تهوع و تهوع صبحگاهی را درمان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When eaten raw may cause upset stomach . Cooking can lessen toxicity.
[ترجمه گوگل]وقتی خام خورده شود ممکن است باعث ناراحتی معده شود پخت و پز می تواند سمیت را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]زمانی که مواد خام خورده می شوند، ممکن است موجب ناراحتی معده شود آشپزی می تواند سمیت را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In children, abnormal heart rates may cause fatigue, upset stomach, dizziness and lightheadedness.
[ترجمه گوگل]در کودکان، ضربان قلب غیر طبیعی ممکن است باعث خستگی، ناراحتی معده، سرگیجه و سبکی سر شود
[ترجمه ترگمان]در کودکان، ضربان قلب غیر عادی ممکن است باعث خستگی، ناراحتی شکم، سرگیجه و خستگی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why did the bookworm have an upset stomach?
[ترجمه گوگل]چرا کرم کتاب معده ناراحت بود؟
[ترجمه ترگمان]چرا اون کتاب \"کتاب\" یه معده ناراحت داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A : I have the chills and an upset stomach.
[ترجمه گوگل]ج: من لرز دارم و معده ناراحتم
[ترجمه ترگمان]الف: سرما و سرما رو احساس می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, if isoniazid causes an upset stomach, it may be taken with food.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر ایزونیازید باعث ناراحتی معده شود، ممکن است همراه با غذا مصرف شود
[ترجمه ترگمان]اما اگر isoniazid باعث ناراحتی معده شود، ممکن است با غذا گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yes. I have an upset stomach.
[ترجمه گوگل]آره معده ام به هم ریخته است
[ترجمه ترگمان]آ ره من یه معده ناراحت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• problem with the digestive system

پیشنهاد کاربران

دل درد، ناراحتی معده
سوهاضمه
هرگونه ناراحتی در سیستم گوارش که باعث دل درد، تهوع یا اسهال شود. پس هم معنای دل درد و هم دل پیچه میتواند صحیح باشد.
a slight illness affecting your stomach and/or bowels; characterized by nausea, vomiting and/or diarrhoe a.
an illness in the stomach that needing toilet
اسهال. دل پیچه
دل درد
ناراحتی معده
دلشوره
دل پیچه
Passing waste from the body too often and in liquid form. SYN diarrhoea
رودل، عدم هضم، به هم ریختن معده، اختلاف جهاز هاضمه ( دستگاه گوارش ) ، دل درد، درد معده، ناراحتی شکم یا دل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس