come naturally

پیشنهاد کاربران

Math doesn't come naturally to your son .
That's why i'm doing all i can to help him
معلم : ریاضی برای پسر شما آسون نیست ،
برای همین من همه کاری می کنم تا کمکش کنم
به صورت خود به خودی اتفاق می افتد ( و نیاز به تلاش اضافه ای نیست )
بدون زحمت بودن چیزی
آسون بودن چیزی
something comes naturally to someone
این کار در ذاتش است، این کار برایش راحت است، این کار برایش مثل آب خوردن می ماند،
Come naturally to somebody
مثل اب خوردنه
مثال :
Sarah has only been playing tennis for a few months but she’s already better than most other players at the club. Tennis obviously comes naturally to her.
Come naturally to somebody
آسان بودن چیزی برای کسی
Speaking English comes naturally to me.
انگلیسی صحبت کردن برای من آسانه
be naturall and easy
طبیعی و خیلی راحت بودن کاری یا چیزی

بپرس