پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٩٦٩)

بازدید
٥,٥٩٣
تاریخ
١٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

درد و مرض

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

آدم باید اهل چی باشه؟ اهل صله رحم.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

مَراکِش یا مَغرِب کشوریست که پایتخت آن رَباط ( انگلیسی: Rabat ) است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد: مرا بِکِش تا به سمت غرب و مغرب ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

مَراکِش یا مَغرِب کشوریست که پایتخت آن رَباط ( انگلیسی: Rabat ) است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد: مرا بِکِش تا به سمت غرب و مغرب ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

مَراکِش یا مَغرِب کشوریست که پایتخت آن رَباط ( انگلیسی: Rabat ) است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد: مرا بِکِش تا به سمت غرب و مغرب ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

اَمّان ( به عربی: عَمّان ) پایتخت و پر جمعیت ترین شهر کشور اُردُن است. عُمان نام کشوریست که پایتخت و بزرگ ترین شهر آن مَسْقَط است. برای یادسپاری آس ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

اَمّان ( به عربی: عَمّان ) پایتخت و پر جمعیت ترین شهر کشور اُردُن است. عُمان نام کشوریست که پایتخت و بزرگ ترین شهر آن مَسْقَط است. برای یادسپاری آس ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

اَمّان ( به عربی: عَمّان ) پایتخت و پر جمعیت ترین شهر کشور اُردُن است. عُمان نام کشوریست که پایتخت و بزرگ ترین شهر آن مَسْقَط است. برای یادسپاری آس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به ویلتا.

پیشنهاد
٠

ابریشم تاب داده، حُسنی که خدا داده. کنایه از اینکه هر کسی را خدواند به شکلی خاص آفریده است و زشتی و زیبایی، خدادادی است و دست انسان نیست. وقتی از خ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ابریشم تاب داده، حُسنی که خدا داده. کنایه از اینکه هر کسی را خدواند به شکلی خاص آفریده است و زشتی و زیبایی، خدادادی است و دست انسان نیست. وقتی از خ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بچه سال

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

. . . وَمَا کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبَابٍ . . . ﻭ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﻱ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﻱ ﻭ ﺯﻳﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﺍﻧﺠﺎﻣﺪ. ( آیه ی ٣٧ سوره مبارکه غافر ) ﺗﺒﺎﺏ ﺍﺳﺘﻤﺮﺍﺭ ﺩ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ ( فرازی از زیارت عاشورا ) و خدا لعنت کند آنان را که امکان و توان جنگ با شما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ ( فرازی از زیارت عاشورا ) و خدا لعنت کند آنان را که امکان و توان جنگ با شما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ ( فرازی از زیارت عاشورا ) و خدا لعنت کند آنان را که امکان و توان جنگ با شما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ ( فرازی از زیارت عاشورا ) و خدا لعنت کند آنان را که امکان و توان جنگ با شما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ ( فرازی از زیارت عاشورا ) و خدا لعنت کند آنان را که امکان و توان جنگ با شما ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ ﭘﺲ ﻧﻬﻨﮓ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻠﻌﻴﺪ! ﻳﻮﻧﺲ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻓﺮﺍﺭﺵ، ﻣﺴﺘﺤﻖ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﺑﻮﺩ. ( ١٤٢، صافات ) کلمه "فَالْتَقَمَهُ" از ریشه "ل ق م" اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ ﭘﺲ ﻧﻬﻨﮓ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻠﻌﻴﺪ! ﻳﻮﻧﺲ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻓﺮﺍﺭﺵ، ﻣﺴﺘﺤﻖ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﺑﻮﺩ. ( ١٤٢، صافات ) کلمه "فَالْتَقَمَهُ" از ریشه "ل ق م" اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام عبارت "یا صریع الدمعه الساکبه " وارد شده، و در زیارت روز عرفه امام حسین علیه السلام عبارت "یا صریع العبره الساکبه " ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام عبارت "یا صریع الدمعه الساکبه " وارد شده، و در زیارت روز عرفه امام حسین علیه السلام عبارت "یا صریع العبره الساکبه " ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشی برای ریلکسیشن: کشیدن دست ها به بالا و کشیدگی بدن یک روش ساده و موثر برای ایجاد آرامش و ریلکسیشن است، به این کار در شهرستان بهاباد کموکش/kamukash ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشیدن دست ها به بالا و کشیدگی بدن یک روش ساده و موثر برای ایجاد آرامش و ریلکسیشن است، به این کار در شهرستان بهاباد کموکش/kamukash/ می گویند. این حرک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معمولا، برای آیات قرآن از صفت شریفه و برای سوره های قرآن از صفت مبارکه استفاده می شود. مثال، آیه شریفه ۲۵۶ سوره مبارکه بقره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معمولا، برای آیات قرآن از صفت شریفه و برای سوره های قرآن از صفت مبارکه استفاده می شود. مثال، آیه شریفه ۲۵۶ سوره مبارکه بقره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ ( آیه ی� ٨ ، القصص ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ ( آیه ی� ٨ ، القصص ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ ( آیه ی� ٨ ، القصص ) ...

پیشنهاد
٠

در شهرستان بهاباد به جای ضرب المثل �خر را که به عروسی می برند برای خوشی نیست، برای آبکشی است� یا �خر را که ببرند عروسی، نه برای خوشی ست، برای آب و هی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خر بزرگ: فحشی است که به یک آدم بی فکر در بین چند نفر که یا از لحاظ جثه و سن بزرگتر از بقیه است و یا مسبب اصلی مشکل است گفته می شود. مثلاً، با اشاره ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهاباد به جای ضرب المثل خر را که به عروسی می برند برای خوشی نیست، برای آبکشی است یا خر را که ببرند عروسی، نه برای خوشی ست، برای آب و هیزم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"بونژور" ( bonjour ) در زبان فرانسه به معنای "سلام"، "صبح بخیر" یا "روز بخیر" است. از آن به عنوان یک تبریک روزانه در طول روز استفاده می شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوگرمامی از دو کلمه انگلیسی شوگر ( sugar ) و مامی ( mummy ) تشکیل شده است که به ترتیب به معنای “شکر” و “مادر” می باشند. پس مفهوم و معنی کلمه ی شوگر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوگرمامی از دو کلمه انگلیسی شوگر ( sugar ) و مامی ( mummy ) تشکیل شده است که به ترتیب به معنای “شکر” و “مادر” می باشند. پس مفهوم و معنی کلمه ی شوگر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی ها اعتقاد بر این دارند که خرگوش ها شوم هستند . آیا این قضیه واقیعت دارد؟ می گویند در دوران قدیم به خصوص در فصل زمستان وقتی خرگوشی را در مزرعه ها ...

پیشنهاد
٠

حریره شیره بادام در شهرستان بهاباد به حریره ای گفته می شود که به جای استفاده مستقیم از پودر بادام، ابتدا پودر بادام را داخل کیسه پارچه ای کوچک می ریز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حریره شیره بادام در شهرستان بهاباد به حریره ای گفته می شود که به جای استفاده مستقیم از پودر بادام، ابتدا پودر بادام را داخل کیسه پارچه ای کوچک می ریز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ( از آیه ی7 سوره مبارکه غافر ) و آنان را از عذاب دوزخ مصون و محفوظ فرما. قِهِمْ: به دورشان دار. محفوظ و مصونشان فرما. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ ( غافر، ٣ ) ( آن خــــدائی که ) آ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بگیر. بدار. در گویش شهرستان بهاباد یکی از کاربردهای کلمه بدار در تعارف کردن هنگام پذیرایی است. دخترم، ظرف میوه را بدار ( دخترم، میوه بگیر ) تعارف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تراکتور ( تِ تُ ) [ فرانسوی ] ( اِ. ) نوعی ماشین جهت کارهای کشاورزی . در بعضی از گویشها از جمله شهرستان بهاباد به تِراکتور/teraaktor/، تَرَکتور/tara ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تراکتور ( تِ تُ ) [ فرانسوی ] ( اِ. ) نوعی ماشین جهت کارهای کشاورزی . در بعضی از گویشها از جمله شهرستان بهاباد به تِراکتور/teraaktor/، تَرَکتور/tara ...

پیشنهاد
٠

زیر مجموعه کلمه تعارف در فرهنگ دهخدا: تعارف آمد و نیامد دارد ؛ اگر گمان کرده بودیدکه او احسان شما را نمی پذیرد بر خلاف پذیرفت. ( امثال و حکم دهخدا ) ...

پیشنهاد
٠

زیر مجموعه کلمه تعارف در فرهنگ دهخدا: تعارف آمد و نیامد دارد ؛ اگر گمان کرده بودیدکه او احسان شما را نمی پذیرد بر خلاف پذیرفت. ( امثال و حکم دهخدا ) ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدار. بگیر. در گویش شهرستان بهاباد یکی از کاربردهای کلمه بدار در تعارف کردن هنگام پذیرایی است. دخترم، ظرف میوه را بدار ( دخترم، میوه بگیر ) تعارف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جَفَنگ/jafang/حرف های الکی، بیخود، لَغو، قِینوس/gheynus/ و هور و ماهور/huromaahur/ حرف های هور و ماهور. این قدر قینوس نگو.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هور و ماهور/huromaahur/ حرف های هور و ماهور، حرف های الکی، بیخود، لَغو، قِینوس/gheynus/ و جَفَنگ. این قدر قینوس نگو.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هور و ماهور/huromaahur/ حرف های هور و ماهور، حرف های الکی، بیخود، لَغو، قِینوس/gheynus/ و جَفَنگ. این قدر قینوس نگو.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قِینوس/gheynus/ حرف های الکی، بیخود، لغو، هور و ماهور و جَفَنگ. این قدر قینوس نگو

پیشنهاد
٠

اردنگ اردکی برای اردن مرغکی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"ها" از ادات تنبیه عربی در "نَعَمْ ها هُوَ" فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِسآءِ فَاَقْبَلَ عَلِیٌّ نَحْوَ الْکِسآءِ ( حدیث شریف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"ها" از ادات تنبیه عربی در "نَعَمْ ها هُوَ" فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِسآءِ فَاَقْبَلَ عَلِیٌّ نَحْوَ الْکِسآءِ ( حدیث شریف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"ها" از ادات تنبیه عربی در "نَعَمْ ها هُوَ" فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِسآءِ فَاَقْبَلَ عَلِیٌّ نَحْوَ الْکِسآءِ ( حدیث شریف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"ها" از ادات تنبیه عربی. فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِسآءِ فَاَقْبَلَ عَلِیٌّ نَحْوَ الْکِسآءِ ( حدیث شریف کساء ) گفتم: آری ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت السُّوأَىٰ با السَّیِّئَه ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ ( ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

السُّوأَىٰ ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ ( سوره یونس: ۱۰ ) . س ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

السُّوأَىٰ ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ ( سوره یونس: ۱۰ ) . س ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستنصر فاطمی با مستنصر بالله، سی و ششمین خلیفه عباسی فرق می کند مستنصر عباسی در سال 623 ه‍ـ. ق بر تخت خلافت عباسی تکیه زد. او توانست در 17 سال حکومت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاَ تَخْفَی عَلَیْهِ الطَّلاَئِعُ ( الطلایع ) طلیعه ها بر او پوشیده نمی ماند، /دعای عرفه / چرا طلیعه ها بر او پوشیده نمی ماند مگر در طلیعه ها چه چی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاَ تَخْفَی عَلَیْهِ الطَّلاَئِعُ ( الطلایع ) طلیعه ها بر او پوشیده نمی ماند، /دعای عرفه / چرا طلیعه ها بر او پوشیده نمی ماند مگر در طلیعه ها چه چی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَعر. تَرکِه. در گویش شهرستان بهاباد به شاخه های تر، دراز و نازک درختانی چون انار� می گویند. برای کشتن مار های باریک که در بهاباد به آن ها شَم مار م ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَعر. تَرکِه. در گویش شهرستان بهاباد به شاخه های تر، دراز و نازک درختانی چون انار� می گویند. برای کشتن مار های باریک که در بهاباد به آن ها شَم مار م ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سید دو گیسو/سِیِّدِ دُگی سو/seyyededogisu/در گویش شهرستان بهاباد به سیدی گفته می شود که علاوه بر سید بودن پدرش، مادرش هم سید است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قِشر: گروه. قشر های مختلف مردم:گروه های مختلف مردم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستنصر فاطمی با مستنصر بالله، سی و ششمین خلیفه عباسی فرق می کند مستنصر عباسی در سال 623 ه‍ـ. ق بر تخت خلافت عباسی تکیه زد. او توانست در 17 سال حکومت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس ترقیدن/pastaraghghidan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای واترقیدن. [ ت َ رَق ْقی دَ ] . پسرفت ( متضاد پیشرفت ) وتنزل است. گاهی در جامعه چیزهایی می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس ترقیدن/pastaraghghidan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای واترقیدن. [ ت َ رَق ْقی دَ ] . پسرفت ( متضاد پیشرفت ) وتنزل است. گاهی در جامعه چیزهایی می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد: فرض کنید در قدیم رخت های ناشور ، کثیف و نشسته را با گازانبر می گرفتند و در جوی آب فرو می کردند سپس آن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد: فرض کنید در قدیم رخت های ناشور ، کثیف و نشسته را با گازانبر می گرفتند و در جوی آب فرو می کردند سپس آن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد: فرض کنید در قدیم رخت های ناشور ، کثیف و نشسته را با گازانبر می گرفتند و در جوی آب فرو می کردند سپس آن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد: فرض کنید در قدیم رخت های ناشور ، کثیف و نشسته را با گازانبر می گرفتند و در جوی آب فرو می کردند سپس آن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتری. [ م ُ ت َ ] برجیس، بزرگترین سیاره منظومه شمسی که با چشم غیر مسلح بعد از سیاره زهره درخشان تر است، ستاره ای که سعد اکبر است و در نجوم قدیم جزء ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتری. [ م ُ ت َ ] برجیس، بزرگترین سیاره منظومه شمسی که با چشم غیر مسلح بعد از سیاره زهره درخشان تر است، ستاره ای که سعد اکبر است و در نجوم قدیم جزء ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زحل ( زُ حَ ) کیوان ، . سیاره ای از منظومه شمسی ، دارای حلقه ای نورانی و زیبا. ستاره ای که نحس اکبر است و در نجوم قدیم جزء ستارگان نَحس به شمار می آم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زحل ( زُ حَ ) کیوان ، . سیاره ای از منظومه شمسی ، دارای حلقه ای نورانی و زیبا. ستاره ای که نحس اکبر است و در نجوم قدیم جزء ستارگان نَحس به شمار می آم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغفر ( مِ فَ ) [ ع . ] ( اِ. ) خود، کلاه خود. کلاه آهنی که اسم آلت و بر وزن مِفعَل ْ از غفر که به معنی پوشیدن و پنهان کردن است. ( در ضمن، اسم آلت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آیا معاویه با علی علیه السلام دشمنی نکرد؟ جنگ صفین بین چه کسانی صورت گرفت، نه اینکه علی علیه السلام توسط مردم خلیفه انتخاب شد چرا معاویه بر علی خروج ...

پیشنهاد
٠

اوایل قرن هفتم، حمله مغول به امپراتوری خوارزمشاهیان با پیروزی قاطع مغول ها وسقوط سلسله ی خوارزمشاهیان منتهی شد. این حمله، آغاز تهاجم مغول به ایران بو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوایل قرن هفتم، حمله مغول به امپراتوری خوارزمشاهیان با پیروزی قاطع مغول ها وسقوط سلسله ی خوارزمشاهیان منتهی شد. این حمله، آغاز تهاجم مغول به ایران بو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوایل قرن هفتم، حمله مغول به امپراتوری خوارزمشاهیان با پیروزی قاطع مغول ها وسقوط سلسله ی خوارزمشاهیان منتهی شد. این حمله، آغاز تهاجم مغول به ایران بو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوایل قرن هفتم، حمله مغول به امپراتوری خوارزمشاهیان با پیروزی قاطع مغول ها وسقوط سلسله ی خوارزمشاهیان منتهی شد. این حمله، آغاز تهاجم مغول به ایران بو ...

پیشنهاد
٠

اوایل قرن هفتم، حمله مغول به امپراتوری خوارزمشاهیان با پیروزی قاطع مغول ها وسقوط سلسله ی خوارزمشاهیان منتهی شد. این حمله، آغاز تهاجم مغول به ایران بو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشکانیان، سلسله ای از پادشاهان ایران که از نژاد اشک میباشند و پس از سرداران اسکندر مقدونیائی تا زمان پادشاهی ساسانیان مدت چهارصد و شصت و یک سال در ای ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

اشکانیان، سلسله ای از پادشاهان ایران که از نژاد اشک میباشند و پس از سرداران اسکندر مقدونیائی تا زمان پادشاهی ساسانیان مدت چهارصد و شصت و یک سال در ای ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنجد دونه دونه، انار هش هش ، توت مشت مشت. در شهرستان بهاباد درباره خوردن سنجد، انار و توت سفید چنین گفته شده: سِنجِد دونِه دونِه، اَنار هُش هُش ، ت ...

پیشنهاد
٠

سنجد دونه دونه، انار هش هش ، توت مشت مشت. در شهرستان بهاباد درباره خوردن سنجد، انار و توت سفید چنین گفته شده: سِنجِد دونِه دونِه، اَنار هُش هُش ، ت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنجد دونه دونه، انار هش هش ، توت مشت مشت. درشهرستان بهاباد درباره خوردن سنجد، انار و توت سفید چنین گفته شده: سِنجِد دونِه دونِه، اَنار هُش هُش ، تو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنجد دونه دونه، انار هش هش ، توت مشت مشت. در شهرستان بهاباد درباره خوردن سنجد، انار و توت سفید چنین گفته شده: سِنجِد دونِه دونِه، اَنار هُش هُش ، ت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنجد دونه دونه، انار هش هش ، توت مشت مشت. درشهرستان بهاباد درباره خوردن سنجد، انار و توت سفید چنین گفته شده: سِنجِد دونِه دونِه، اَنار هُش هُش ، تو ...

پیشنهاد
٠

تمرین تبریک برای یک تمبر تبریک

پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی /pas pasaki/ به معنای� عقب� و قهقرا ، پسکی�/pasaki / گفته می شود. در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی رفتن/p ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی /pas pasaki/ به معنای� عقب� و قهقرا ، پسکی�/pasaki / گفته می شود. در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی رفتن/p ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی /pas pasaki/ به معنای� عقب� و قهقرا ، پسکی�/pasaki / گفته می شود. در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی رفتن/p ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی /pas pasaki/ به معنای� عقب� و قهقرا ، پسکی�/pasaki / گفته می شود. در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی رفتن/p ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی /pas pasaki/ به معنای� عقب� و قهقرا ، پسکی�/pasaki / گفته می شود. در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی رفتن/p ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس ترقیدن/pastaraghghidan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای واترقیدن. [ ت َ رَق ْقی دَ ] . پسرفت ( متضاد پیشرفت ) وتنزل است. گاهی در جامعه چیزهایی می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی /pas pasaki/ به معنای� عقب� و قهقرا ، پسکی�/pasaki / گفته می شود. در گویش شهرستان بهاباد به جای پس پسکی رفتن/p ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس ترقیدن/pastaraghghidan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای واترقیدن. [ ت َ رَق ْقی دَ ] . پسرفت ( متضاد پیشرفت ) وتنزل است. گاهی در جامعه چیزهایی می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس ترقیدن/pastaraghghidan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای واترقیدن. [ ت َ رَق ْقی دَ ] . پسرفت ( متضاد پیشرفت ) وتنزل است. گاهی در جامعه چیزهایی می ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به کربلایی رضا، کبلرضا/kablarazaa/ یا کبرضا/kabrazaa/ گفته می شد. بطور مثال، مرحوم علیِ کبلرضا، فردی بودند که اسمشان علی بود و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به کربلایی رضا، کبلرضا/kablarazaa/ یا کبرضا/kabrazaa/ گفته می شد. بطور مثال، مرحوم علیِ کبلرضا، فردی بودند که اسمشان علی بود و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روخونه/rukhuneh/ رودخانه ( گویش شهرستان بهاباد ) در ضمن، در این شهرستان رودبند به معنای سیل بند بکار برده می شود. چون رود دایمی در شهرستان وجود ندا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، رودبند به معنای سیل بند بکار برده می شود. چون رود دایمی در شهرستان وجود ندارد، وقتی سیل می آید رودخانه ها ( روخونه: تلفظ محلی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، رودبند به معنای سیل بند بکار برده می شود. چون رود دایمی در شهرستان وجود ندارد، وقتی سیل می آید رودخانه ها ( روخونه: تلفظ محلی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناشور/naashur/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناشسته، ناشوی و کثیف است. چرا ظرف ها ناشوره؟ ( شسته نشده )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناشور/naashur/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناشسته، ناشوی و کثیف است. چرا ظرف ها ناشوره؟ ( شسته نشده )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ ( سوره یونس: ۱۰ ) . السُّوأَىٰ ک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

رجوع شود به اساءوا. ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ ( سوره یونس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عذاب قوم های نوح، عاد و ثمود: ﻗﻮم ﻧﻮﺡ ( ﻃﻮﻓﺎﻥ ) ﻭ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ( ﺑﺎﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺳﺮﺩ ﻭ ﻣﺴﻤﻮم ) ﻭ ﻗﻮم ﺛﻤﻮﺩ ( ﺻﺎﻋﻘﻪ ) برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

عذاب قوم های نوح، عاد و ثمود: ﻗﻮم ﻧﻮﺡ ( ﻃﻮﻓﺎﻥ ) ﻭ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ( ﺑﺎﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺳﺮﺩ ﻭ ﻣﺴﻤﻮم ) ﻭ ﻗﻮم ﺛﻤﻮﺩ ( ﺻﺎﻋﻘﻪ ) برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عذاب قوم های نوح، عاد و ثمود: ﻗﻮم ﻧﻮﺡ ( ﻃﻮﻓﺎﻥ ) ﻭ ﻗﻮم ﻋﺎﺩ ( ﺑﺎﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺳﺮﺩ ﻭ ﻣﺴﻤﻮم ) ﻭ ﻗﻮم ﺛﻤﻮﺩ ( ﺻﺎﻋﻘﻪ ) برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و از داستان ها کمک گرفت. شروع بازی با کلمات:اَیکَه:اَی کَه: اِی که. آن کس که، آن کس که چی؟ آن کس که ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

روز مولوی چه روزی است؟ روز تولد مولوی مولانا در چه تاریخی متولد شد؟ داده ای تاریخی که انطباقش با تقویمِ شمسی به ما می گوید این شاعر - عارف پارسی گوی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرا اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی نام گرفته است: طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز اول اردیبهشت یادروز سعدی می باشد. کوروش کمالی سروستانی، مد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرا ۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ نام گرفته است: کوروش کمالی سروستانی، پژوهشگر، زبان شناس و نویسنده که روز بزرگداشت حافظ را به ثبت رسانده در خصوص چگونگی ...

پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد از این ترکیب عطفی استفاده می شود. حرکات و سکنات. [ ح َ رَ ت ُ س َ ک َ ] یعنی رفتار و کردار.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد، چپ اندر چار/chapandarchaar/ یعنی کج ومعوج. قیافه چپ اندر چار، چه حرف های چپ اندر چاری نوشته، چه خط چپ اندر چاری. چپ اندر قی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، چپ اندر چار/chapandarchaar/ یعنی کج ومعوج. قیافه چپ اندر چار، چه حرف های چپ اندر چاری نوشته، چه خط چپ اندر چاری.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدا به سر شاهده. خدا بالای سر شاهد است. در گویش شهرستان بهاباد خدا سر شاهده/khodaa sar shaahede / گفته می شود و نوعی قسم محسوب می شود. مثلا خدا سر ...

پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، به جای خدا به سر شاهده، خدا سر شاهده/khodaa sar shaahede / گفته می شود و نوعی قسم محسوب می شود. مثلا خدا سر شاهده رفتم ولی بس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کَلافِ سَر دَر گُم

پیشنهاد

اِشلونَک: یعنی حالت چطوره؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنکه نوعی صابون محسوب می شود اِشنان یا اشنون است گیاهی که در قدیم با آن رخت و یا دست می شستند و کار صابون را داشته است. رجوع شود به اشنان.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِشنان. در گویش شهرستان بهاباداِشنان، اِشنوم تلفظ می شود گیاهی که در قدیم با آن رخت و یا دست می شستند و کار صابون را داشته است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِشنان. در گویش شهرستان بهاباد اِشنوم تلفظ می شود گیاهی که در قدیم با آن رخت و یا دست می شستند و کار صابون را داشته است.

پیشنهاد

نام بلاگ:اصطلاحات عربی در اربعین ( عبارات مهم در پیاده روی اربعین )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَرپایی. در گویش شهرستان بهاباد سَرپایی به معنای دمپایی است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَرپایی. در گویش شهرستان بهاباد به معنای دمپایی است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

گُمْب : ( gomb ) در گویش شهرستان بهاباد و گناباد به معنی صدای زمین افتادن چیزی ، صدای پا هنگام راه رفتن. مثال یک چیزی گُمبی از اون بالا افتاد پایین. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

گُمْب : ( gomb ) در گویش شهرستان بهاباد و گناباد به معنی صدای زمین افتادن چیزی ، صدای پا هنگام راه رفتن. مثال یک چیزی گُمبی از اون بالا افتاد پایین. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک کَلِّه:در گویش شهرستان بهاباد به معنای بی وقفه، پشت سر هم، یکسر و یکسره است. یک کله کار کردن یا یک کله درس خوندن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد آدم بی کله کسی است که دارای جسارت است ولی بدون عقل و منطق. جرائت بر کاری می ورزد که مردم عموماً از آن صرف نظر می کنند. بی پروا.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و نم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرومب/goromb/ ( اِصوت ) یا گُمب/gomb/ ( اِصوت ) در گویش شهرستان بهاباد صدای افتادن یا خوردن چیزی نسبتاً سنگین و معمولا توپر است. یه صدای گرمبی اومد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرومب/goromb/ ( اِصوت ) یا گُمب/gomb/ ( اِصوت ) در گویش شهرستان بهاباد صدای افتادن یا خوردن چیزی نسبتاً سنگین و معمولا توپر است. یه صدای گرمبی اومد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرومب/goromb/ ( اِصوت ) یا گُمب/gomb/ ( اِصوت ) در گویش شهرستان بهاباد صدای افتادن یا خوردن چیزی نسبتاً سنگین و معمولا توپر است. یه صدای گرمبی اومد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد شَرَقَّس/sharaghghas/گویند.

پیشنهاد
٠

همه چیز این دنیا قابل توجه است و نباید از آن سرسری گذشت. قیاس گل شبدر و لاله قرمز بسیار نکته سنجانه است. گل شبدر همه جا فراوان و در دسترس است اما گ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

سوغاتی: تعارفی، هدیه سفر. سوغاتی مادریه چادر نماز بود. مادر از مشهد یه چادر نماز تعارفی آوردند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

تعارفی:سوغاتی، هدیه سفر. مادر از مشهد یه چادر نماز تعارفی آوردند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای تعارف خشک از تعارف خشک و خالی استفاده می شود و تعارف خشک و خالی یعنی تعارف الکی، تعارفی که عموماً فرد از گرفتن و قبول آ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پُرتاق/portaagh/[گویش شهرستان بهاباد]قلاب. پُرتاق گرفتن[گویش شهرستان بهاباد]قلاب گرفتن. دو کف دست را بهم متصل کردن به طوری که دیگری بتواند پا بر رو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[گویش شهرستان بهاباد]قلاب گرفتن. دو کف دست را بهم متصل کردن به طوری که دیگری بتواند پا بر روی آن گذارد و از دیوار بالا رود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهاباد، حدود دهه شصت به لامپ های رشته ای کوچک که با باتری کار می کرد کروپو /korupu/ می گفتند گویا اسم تجاری آن لامپ ها کُروپ بوده است. اسم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهاباد، حدود دهه شصت به لامپ های رشته ای کوچک که با باتری کار می کرد کروپو /korupu/ می گفتند گویا اسم تجاری آن لامپ ها کُروپ بوده است. اسم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ بِفِنَائِکَ أَحُطُّ رَحْلِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) حط رحل کنایه از امید بستن برای رفع حوائج است. یعنی به امید رفع حوائجم به درگاه تو آمده ام. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ بِفِنَائِکَ أَحُطُّ رَحْلِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) حط رحل کنایه از امید بستن برای رفع حوائج است. یعنی به امید رفع حوائجم به درگاه تو آمده ام. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ ارْحَمْنِی صَرِیعاً عَلَی الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دستهای دوستا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ ارْحَمْنِی صَرِیعاً عَلَی الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دستهای دوست ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

اَبَی اللّهُ اَنْ یُجْرِىَ الاَْشْیاءَ اِلاّ بِالاَسْبَابِ خداوند ابا دارد از اینکه اشیا از غیر طریق سببهاى خود تحقق پیدا کند. خودپرستی است که اسباب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

ﺑﺎﻝ. ﻛﺎﺭ ﻭ بار. ﺣﺎﻟﺎﺕ ﻭ ﺷﺌﻮﻥ . ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ. ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﻭَﻋَﻤِﻠُﻮﺍْ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤَﺎﺕِ ﻭَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﺑِﻤَﺎ ﻧُﺰِّﻝَ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

حرام: محترم. اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ ( از دعاهای ماه رمضان ) خدایا زیارت خانه محترمت را روزیم کن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

فَصِرْتُ أَدْعُوکَ آمِناً وَأَسْأَلُکَ مُسْتَأْنِساً لاَ خَائِفاً وَلاَ وَجِلاً مُدِلاًّ عَلَیْکَ فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیْکَ پس بر آن شدم که با ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کَبِّرْهُ. او را بزرگ شمار. کَبِّرْهُ تَکْبِیراً. او را بزرگ شمار بسیار بزرگ. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً وَ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کَبِّرْهُ تَکْبِیراً. او را بزرگ شمار بسیار بزرگ. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَبِحَمْدِکَ ( فرازی از دعای افتتاح ) ثنا به معنای مدح است بر هر زیبایی و کمال ثنا شوند، و اختصاص به نعمت ندا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَبِحَمْدِکَ ( فرازی از دعای افتتاح ) ثنا به معنای مدح است بر هر زیبایی و کمال ثنا شوند، و اختصاص به نعمت ندا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راس و ریس. راست و ریس. در اصل، راست و ریست. در تداول عامه، راست و ریست کردن یعنی رفع موانع و معایب کردن یا هموار کردن .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

ﻋﻴﺮ: کاروانیان و قافله. ﻋﻴﺮ، ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻭﺍﻧﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺬﺍﻳﻲ ﺣﻤﻞ ﻭﻧﻘﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ( از تفسیر قرائتی ) برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی ک ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

وَ تَتَودَّدُ اِلَیًَ فَلا اَقْبَلُ مِنْکَ ( از دعای افتتاح ) تو اظهار مودّت می کنی؛ ولی من قبول نمی کنم. وَ تَتَحَبَّبُ إلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إلَی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

در حدیث قدسی وارد شده است: لَو عَلِمَ المُدْبِرُونَ عَنّی کَیْفَ اِشْتیاقی بِهِمْ لَماتُوا شَوْقاً؛ اگر بندگان گنهکار من بدانند که چقدر مشتاق توبه و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

گندمی که از کاه و کلش جدا شده و در گونی ریخته شده است قبل از آسیاب کردن در روش سنتی باید سنگ و کلوخ های کوچک جمع شودو با الک کردن گندم تخم علف های هر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

تفاوت شکر و حمد: شکر عبارت است از قدردانی و بزرگ داشتن نعمتی که به شخص داده شده است، چه نعمت ظاهری باشد و چه معنوی، و در برابر آن کفران است که به فار ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

تفاوت شکر و حمد: شکر عبارت است از قدردانی و بزرگ داشتن نعمتی که به شخص داده شده است، چه نعمت ظاهری باشد و چه معنوی، و در برابر آن کفران است که به فار ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

پیغمبر ( صلی الله علیه وآله ) فرمود: وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیُبَاهِی مَلَائِکَتَهُ بِالْعَبْدِ یَقْضِی صَلَ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْقِلَّهِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ ( فرازی از مناجات شعبانیه ) خدایا، ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

اَللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی هَذَا اَلْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَشَکَرَکَ فَزِدْتَهُ وَ تَابَ إلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ وَ تَنَصَّلَ إلَیْکَ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
-١٣

معنی کاخ صدام در دهه شصت اون موقع ها، دهه شصت، از طرف، می پرسیدند کجا داری میری و اون می خواست بره دستشویی ، به جای دستشویی می گفت: کاخ صدام یا دارم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

معنی کاخ صدام در دهه شصت اون موقع ها، دهه شصت، از طرف، می پرسیدند کجا داری میری و اون می خواست بره دستشویی ، به جای دستشویی می گفت: کاخ صدام یا دارم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

اسم آلت یا اسم ابزار بر وزن مِفْعَل، مِفْعَلَة و مِفْعَال است. فَتَحَ ← مِفْتَح مِفْتَحَة مِفْتَاح ( کلید ) برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُدبَخ در گویش شهرستان بهاباد همان مُطبَخ یزدی و مَطبَخ واقعی عربی است که به جای فتحه روی حرف میم ضمه دارد و نیز حرف طا به حرف دال مبدل گشته است. - آ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُدبَخ در گویش شهرستان بهاباد همان مُطبَخ یزدی و مَطبَخ واقعی عربی است که به جای فتحه روی حرف میم ضمه دارد و نیز حرف طا به حرف دال مبدل گشته است. - آ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم تفضیل بر وزن اکبر و کبری یا اَفعَلُ و فُعلی است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد:فضیلت در اکبر و کبری و اصغر و صغری است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیرفهم شدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]کاملا متوجه شدن ، کاملا فهمیدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به روستای خَویدَک یزد/khavidak/، خِتک هم می گویند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به روستای خَویدَک یزد/khavidak/، خِتک هم می گویند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترصد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اون موقع ها، دهه شصت، از طرف، می پرسیدند کجا داری میری و اون می خواست بره دستشویی یا توالت ، به جای مثلاً دستشویی می گفت: کاخ صدام یا دارم میرم کاخ ص ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اون موقع ها، دهه شصت، از طرف، می پرسیدند کجا داری میری و اون می خواست بره دستشویی، به جای دستشویی می گفت: کاخ صدام یا دارم میرم کاخ صدام یا خودش می خ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

متر100

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَهُ بِکَ ( بِکُمْ ) عَلَیْنَا وَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ الإِْسْلا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَهُ بِکَ ( بِکُمْ ) عَلَیْنَا وَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ الإِْسْلا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسلمان در عالم زیاد است اما مسلمانی که اهل باشد متأسفانه بسیار کم است، در زمان امام حسین ( ع ) نیز مسلمان زیاد بود حتی لشکریان عمر سعد هم به ظاهر مسل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنهای مظلوم

پیشنهاد
٠

تنهای مظلوم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تالا: تا حالا. از صبح تالا دارم درس میخونم. من تالا نشده لب به دود بزنم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَخ . وَخت. وقت. در بعضی از گویش ها مانند گویش شهرستان بهاباد به جای وقت از کلمات وَخ یا وَخت استفاده می شود. وَخت کردی بیا پیش ما. وخ کردی کتاب ه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد از مصدر مرکب "سَر دچار شدن"sar dochaar shodan" در کنار 'دچار شدن' به معنای گرفتار و مبتلا شدن استفاده می شود. نمیدونم اسراییل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد از مصدر مرکب "سَر دچار شدن"sar dochaar shodan" در کنار 'دچار شدن' به معنای گرفتار و مبتلا شدن استفاده می شود. نمیدونم اسراییل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد از مصدر مرکب "سَر دچار شدن"sar dochaar shodan" در کنار 'دچار شدن' به معنای گرفتار و مبتلا شدن استفاده می شود. نمیدونم اسراییل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کوه های ایران تنها کوه دماوند است که از 5000 متر یا 5 کیلومتر بیشتر است بقیه کوه های ایران زیر 5 کیلومتر هستند. قله اورست حدود 3000 متر یا سه کیلو ...

پیشنهاد
٠

از کوه های ایران تنها کوه دماوند است که از 5000 متر یا 5 کیلومتر بیشتر است بقیه کوه های ایران زیر 5 کیلومتر هستند. قله اورست حدود 3000 متر یا سه کیلو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کوه های ایران تنها کوه دماوند است که از 5000 متر یا 5 کیلومتر بیشتر است بقیه کوه های ایران زیر 5 کیلومتر هستند. قله اورست حدود 3000 متر یا سه کیلو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کوه های ایران تنها کوه دماوند است که از 5000 متر یا 5 کیلومتر بیشتر است بقیه کوه های ایران زیر 5 کیلومتر هستند. قله اورست حدود 3000 متر یا سه کیلو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

از کوه های ایران تنها کوه دماوند است که از 5000 متر یا 5 کیلومتر بیشتر است بقیه کوه های ایران زیر 5 کیلومتر هستند. قله اورست حدود 3000 متر یا سه کیلو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

از کوه های ایران تنها کوه دماوند است که از 5000 متر یا 5 کیلومتر بیشتر است بقیه کوه های ایران زیر 5 کیلومتر هستند. قله اورست حدود 3000 متر یا سه کیلو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کوه های ایران تنها کوه دماوند است که از 5000 متر یا 5 کیلومتر بیشتر است بقیه کوه های ایران زیر 5 کیلومتر هستند. قله اورست حدود 3000 متر یا سه کیلو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، عقرب را عغرب هم گویند. ( بر همان وزن عقرب )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، عقرب را عغرب هم گویند. ( بر همان وزن عقرب )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شناخت: اِشْناخت ( eshnaakht ) لغتنامه دهخدا: اشناختن. [ اِ ت َ ] ( مص ) شناختن. شعر از مولانا: ساکنش کرد و بسی بنواختش دیده اش بگشاد و داد اشناختش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شناختن: اشناختن ( eshnaakhtan ) لغتنامه دهخدا: اشناختن. [ اِ ت َ ] ( مص ) شناختن. شعر از مولانا: ساکنش کرد و بسی بنواختش دیده اش بگشاد و داد اشناخت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد هنوز از کلمه ی اِشْناخت ( eshnaakht ) به جای شناخت استفاده می شود. چِطو ( chetow ) ( چطور ) اِشناختُش! ( چطور فلانی را شناخت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد هنوز از کلمه ی اِشناخت به جای شناخت استفاده می شود. چِطو ( چطور ) اِشناختُش! ( چطور فلانی را شناخت که مثلاً پسر کیه یا کجا قب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ﻭَﻗَﺎﻟَﺖِ ﺍﻣْﺮَﺃَﺕُ ﻓِﺮْﻋَﻮْﻥَ ﻗُﺮَّﺕُ ﻋَﻴْﻦٍ ﻟِّﻲ ﻭَﻟَﻚَ ﻟَﺎﺗَﻘْﺘُﻠُﻮﻩُ ﻋَﺴَﻲﺃَﻥ ﻳَﻨﻔَﻌَﻨَﺂ ﺃَﻭْ ﻧَﺘَّﺨِﺬَﻩُ ﻭَﻟَﺪﺍً ﻭَﻫُﻢْ ﻟَﺎﻳَﺸْﻌُﺮُﻭﻥَ ( آیه ی ٩ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

التقاطی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

التقاطی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاطی پاتی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: خدایی، آدم حیرون میمونه که جماعتی میگن باید با آمریکا مذاکره کرد ، آخه واقعا نمی دونن که دشمن قابل اعتماد نیست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

مثال: خدایی، آدم حیرون میمونه که جماعتی میگن باید با آمریکا مذاکره کرد ، آخه واقعا نمی دونن که دشمن قابل اعتماد نیست.

پیشنهاد
٠

مثال: خدایی، آدم حیرون میمونه که جماعتی میگن باید با آمریکا مذاکره کرد ، آخه واقعا نمی دونن که دشمن قابل اعتماد نیست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی هم فرد از ترس خشکش می زنه

پیشنهاد
٠

خیال به معنای فکر و اندیشه هم است. حالا خیالت راحت شد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیال به معنای فکر و اندیشه هم است. حالا، خیالت راحت شد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سینی کنگره دار

پیشنهاد
٠

سینی فراشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی پریدن جهیدن است، کودکی ده ساله بودم شاد و خرم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم ازلب جوی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا قد یعلم الله الذین یتسللون منکم لواذا فلیحذر الذین یخالفون عن امره ان تصیبهم فتنه اویصیبهم عذاب الیم ) ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیئ یعنی مهیا کن. این کلمه، هم خانواده کلمه ی مهیا ( مُ هَ یّ ) است مهیا اسم مفعول است و به معنای آماده و آماده شده است. إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیئ هم خانواده کلمه ی مهیا ( مُ هَ یّ ) است مهیا اسم مفعول است و به معنای آماده و آماده شده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مینسک/Minsk/ پایتخت بلاروس است. استفاده از کلمات مشابه و بازی با کلمات می تواند در یادسپاری آسانتر کمک کند: کلمه مشابه ( منیسک یا مینیسک، یک قطعه غض ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. ابوعلی سینا پزشکی بود که برای اینکه سر سرنگ های خود را ضدعفونی کند روی چراغ علاالدین ن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام دیگر، بلاروس، روسیه سفید است که فعلآ با روسیه خیلی رفیق است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد، مثلاً بلاروس یعنی روسِ بلا ، یعنی ر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام دیگر، بلاروس، روسیه سفید است که فعلآ با روسیه خیلی رفیق است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد، مثلاً بلاروس یعنی روسِ بلا ، یعنی ر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایتخت اوکراین کیف/kiyef/ است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد مثلاً جنگ اوکراین بخاطر کیف انگلیسی ( نام سریالی ) است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایتخت اوکراین کیف/kiyef/ است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد مثلاً جنگ اوکراین بخاطر کیف انگلیسی ( نام سریالی ) است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهابادضرب المثلی داریم که می گوید: راحتی اونور جفاست، یعنی آسایش، آن طرف سختی است. جَفا یعنی سختی. سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْ ...

پیشنهاد
٠

در شهرستان بهابادضرب المثلی داریم که می گوید: راحتی اونور جفاست، یعنی آسایش، آن طرف سختی است. جَفا یعنی سختی. سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهابادضرب المثلی داریم که می گوید: راحتی اونور جفاست، یعنی آسایش، آن طرف سختی است. جَفا یعنی سختی. سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیستون و طاق بستان: الف. بیستون. کوه بیستون در شمال شرق شهر کرمانشاه و در فاصله ۳۰ کیلومتری آن و در شهرستان هرسین واقع شده است. مجموعه بیستون: ۲۸ مو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیستون و طاق بستان: الف. بیستون. کوه بیستون در شمال شرق شهر کرمانشاه و در فاصله ۳۰ کیلومتری آن و در شهرستان هرسین واقع شده است. مجموعه بیستون: ۲۸ مو ...

پیشنهاد
٠

بیستون و طاق بستان: الف. بیستون. کوه بیستون در شمال شرق شهر کرمانشاه و در فاصله ۳۰ کیلومتری آن و در شهرستان هرسین واقع شده است. مجموعه بیستون: ۲۸ مو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از علامت اختصاری لغتنامه ها ( مص م. ) است: مص، مخفف مصدر. م بعد از مص، مخفف متعدّی. ( مصدر، متعدّی است ) و همچنین: از علامت اختصاری لغتنامه ها ( مص ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از علامت اختصاری لغتنامه ها ( مص ل . ) است: مص، مخفف مصدر. ل بعد از مص، مخفف لازم. ( مصدر، لازم است ) و همچنین: از علامت اختصاری لغتنامه ها ( مص م. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یابس از ریشه کلمه یبس ( به ضم یا فتح حرف اول ) به معنای خشک است. وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. ( از آیه ٥٩ سوره مبارکه الأ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یابس از ریشه کلمه یبس ( به ضم یا فتح حرف اول ) به معنای خشک است. وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. ( از آیه ٥٩ سوره مبارکه الأ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یابس از ریشه کلمه یبس ( به ضم یا فتح حرف اول ) به معنای خشک است. وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. ( از آیه ٥٩ سوره مبارکه الأ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یابس از ریشه کلمه یبس ( به ضم یا فتح حرف اول ) به معنای خشک است. وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. ( از آیه ٥٩ سوره مبارکه الأ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یابس از ریشه کلمه یبس ( به ضم یا فتح حرف اول ) به معنای خشک است. وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. ( از آیه ٥٩ سوره مبارکه الأ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یابس از ریشه کلمه یبس ( به ضم یا فتح حرف اول ) به معنای خشک است. وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. ( از آیه ٥٩ سوره مبارکه الأ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یابس از ریشه کلمه یبس ( به ضم یا فتح حرف اول ) به معنای خشک است. وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. ( از آیه ٥٩ سوره مبارکه الأ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یابس از ریشه کلمه یبس ( به ضم یا فتح حرف اول ) به معنای خشک است. وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ. ( از آیه ٥٩ سوره مبارکه الأ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

برای رفع و دفع اشتباه: شبدیز. [ ش َ ] مرکب از شب و دیز، دیز هم مبدل دیس است به معنی مانند. پس شبدیز یعنی شب مانند، مانند شب ( در سیاهی ) ، سیاه. ||� ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای رفع و دفع اشتباه: شبدیز. [ ش َ ] مرکب از شب و دیز، دیز هم مبدل دیس است به معنی مانند. پس شبدیز یعنی شب مانند، مانند شب ( در سیاهی ) ، سیاه. ||� ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای رفع و دفع اشتباه: شبدیز. [ ش َ ] مرکب از شب و دیز، دیز هم مبدل دیس است به معنی مانند. پس شبدیز یعنی شب مانند، مانند شب ( در سیاهی ) ، سیاه. ||� ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای رفع و دفع اشتباه: شبدیز. [ ش َ ] مرکب از شب و دیز، دیز هم مبدل دیس است به معنی مانند. پس شبدیز یعنی شب مانند، مانند شب ( در سیاهی ) ، سیاه. ||� ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای رفع و دفع اشتباه: شبدیز. [ ش َ ] مرکب از شب و دیز، دیز هم مبدل دیس است به معنی مانند. پس شبدیز یعنی شب مانند، مانند شب ( در سیاهی ) ، سیاه. ||� ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درد ( dord ) : آنچه که از مایعاتی چون سرکه، آبغوره، آبلیمو در ظرف ته نشین می شود که آن را در شهرستان بهاباد لُرتی ( lorti ) می نامند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

درد ( dord ) : آنچه که از مایعاتی چون سرکه، آبغوره، آبلیمو در ظرف ته نشین می شود که آن را در شهرستان بهاباد لُرتی ( lorti ) می نامند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره اجزای تشبیه: مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره اجزای تشبیه: مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فاصله بودی سوال، کدام تشبیه شد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فاصله بودی سوال، کدام تشبیه شد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فاصله بودی سوال، کدام تشبیه شد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده . چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل ای وای در این قافله گر فاصله بودی سوال، کدام تشبیه شد ...

پیشنهاد
٠

به نظر من، موقوف المعانی یعنی این بیت، نباید موقوف به بیت یا ردیف و قافیه باشد بلکه باید خوانده شود تا معانی آن کامل شود و آنجا وقف صورت گیرد به این ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ. ﺇِﻧَّ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چلنزو/chelanzu/در گویش شهرستان بهاباد به تیکه های کوچک دنبه که در روغن سرخ شده چلنزو می گویند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وجه تسمیه پل خواجو وجه تسمیه های مختلفی برای پل خواجو در نظر گرفته شده. این پل با عنوان بابا رکن الدین، گبرها، حسن آباد، شیراز و پل شاهی نیز در گذشته ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

همیشه حق با مشتری است، عبارت معروفی است که هر کسب وکاری سعی می کند از آن استفاده کند. منظور از حق همیشه با مشتری است، این نیست که هرچه مشتری درخواست ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهندم/jahandam/:عامیانه ی جهنم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهندم/jahandam/:عامیانه ی جهنم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

گل گشاد/galegoshaad/فراخ و گشاد. مثل:لباس گل گشاد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل گشاد/galegoshaad/فراخ و گشاد. مثل:لباس گل گشاد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهندم/jahandam/:عامیانه ی جهنم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل گشاد/galegoshaad/فراخ و گشاد. مثل:لباس گل گشاد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه دیگری از دعای ندبه به همراه شرح آن در لینک زیر:

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه دیگری از دعای ندبه به همراه شرح آن در لینک زیر:

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق. مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج. مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق. مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج. مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق. مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج. مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق. مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج. مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در نهج البلاغه خطبه 174 از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل می‏کند: حُفَّتِ الْجَنَّةُ بِالْمَکارِهِ وَ حُفَّتِ النّارُ بِالشَّهَواتِ. بهشت با ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پوشید چیزی را با چیزی : قوله تعالی : حففناهما بنخل ( از آیه ۳۲ سوره مبارکه کهف ) ؛ درختان خرما گرداگرد آن درآوردیم. || احاطه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ دهخدا: حف. [ ح َف ْف ] ( ع مص ) پاک و ساده کردن سر و روی را از موی. کندن موی از روی زن. حف و حفاف ؛ موی برکندن. بند انداختن. حفاف. [ ح ِ ] ( ع ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حامص . از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای حاصل مصدر است. مثلا، هستی. [ هَ ] ( حامص ، اِ ) وجود. اما ( حامص، اِ ) یعنی چه؟ حامص یعنی کلمه ح ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حامص . از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای حاصل مصدر است. مثلا، هستی. [ هَ ] ( حامص ، اِ ) وجود. اما ( حامص، اِ ) یعنی چه؟ حامص یعنی کلمه ح ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مص . [ م َ ] از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای کلمه مصدر است. مثلا، رفق. [ رِ ] ( ع مص ) نرمی نمودن با کسی. اما ( ع مص ) یعنی چه؟ حرف عین ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مص . [ م َ ] از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای کلمه مصدر است. مثلا، رفق. [ رِ ] ( ع مص ) نرمی نمودن با کسی. اما ( ع مص ) یعنی چه؟ حرف عین ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

مَبال از ریشهٔ بَول، که عربی و اسم مکان است، آمده و به معنی محل ادرار است و واژه ی عامیانه مَبال، مَوال است. جالب است قدیم، کلماتی گفته می شد که کم ...

پیشنهاد
٠

مَبال از ریشهٔ بَول، که عربی و اسم مکان است، آمده و به معنی محل ادرار است و واژه ی عامیانه مَبال، مَوال است. جالب است قدیم، کلماتی گفته می شد که کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَبال از ریشهٔ بَول، که عربی و اسم مکان است، آمده و به معنی محل ادرار است و واژه ی عامیانه مَبال، مَوال است. جالب است قدیم، کلماتی گفته می شد که کم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تب یونجه:حساسیت، آلرژی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تب یونجه:حساسیت، آلرژی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تب یونجه:حساسیت، آلرژی.

پیشنهاد
٠

بحرین دختر شاه پریون: هویدا، نخست وزیر محمد رضا شاه درباره جدا شدن بحرین از ایران گفت: "به هیچ کس مربوط نیست. بحرین، دختر خودمان بود، به هر کس می خوا ...

پیشنهاد
٠

بحرین دختر شاه پریون: هویدا، نخست وزیر محمد رضا شاه درباره جدا شدن بحرین از ایران گفت: "به هیچ کس مربوط نیست. بحرین، دختر خودمان بود، به هر کس می خوا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحرین دختر شاه پریون: هویدا، نخست وزیر محمد رضا شاه درباره جدا شدن بحرین از ایران گفت: "به هیچ کس مربوط نیست. بحرین، دختر خودمان بود، به هر کس می خوا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً أَسْرَجَتْ وَ ألْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِکَ ( فرازی از زیارت عاشورا ) و لعنت کند امّتی را که مرکبها را زین کردند و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً أَسْرَجَتْ وَ ألْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِکَ ( فرازی از زیارت عاشورا ) و لعنت کند امّتی را که مرکبها را زین کردند و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً أَسْرَجَتْ وَ ألْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِکَ ( فرازی از زیارت عاشورا ) و لعنت کند امّتی را که مرکبها را زین کردند و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

بحرین دختر شاه پریون: هویدا، نخست وزیر محمد رضا شاه درباره جدا شدن بحرین از ایران گفت: "به هیچ کس مربوط نیست. بحرین، دختر خودمان بود، به هر کس می خوا ...

پیشنهاد
٠

بیماری نسیان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دعای زیر از دعاهای معروف برای بچه دار شدن است که می توانید آن را با باور و ایمان کامل به خداوند بخوانید: رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنتَ خَیْرُ ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حشو در خطاهای زبانی؛ آنچه که. . . به گفته سمیعی گیلانی، یکی از رایج ترین خطاهای زبانی، آوردن که پس از کلمه آنچه است. این امر در متون معتبر فارسی دید ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حشو در خطاهای زبانی؛ آنچه که. . . به گفته سمیعی گیلانی، یکی از رایج ترین خطاهای زبانی، آوردن که پس از کلمه آنچه است. این امر در متون معتبر فارسی دید ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: شاید داوینچی از دیوانگی برگرفته شده است، داوینچی دیوانه بود چون، کلا شام نمی خورد و دل ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: شاید داوینچی از دیوانگی برگرفته شده است، داوینچی دیوانه بود چون، کلا شام نمی خورد و دل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حضرت آیت الله خامنه ای: کشتار مردم بی دفاع در لبنان بار دیگر خوی درندگی سگ هار صهیونیست را برای همه آشکار کرد. برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد و یا با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. ودکا ( vodka ) در ولگا ( Volga ) ودکا از مشروبات الکل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوشهری ها به سرخ کردن غذا ، قرمز کردن می گویند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: فاشیست از کلمه ی فاش به معنای آشکار درست شده است، برج کج پیزا، در ایتالیاست، پیتزا احت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: فاشیست از کلمه ی فاش به معنای آشکار درست شده است، برج کج پیزا، در ایتالیاست، پیتزا احت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: فاشیست از کلمه ی فاش به معنای آشکار درست شده است، برج کج پیزا، در ایتالیاست، پیتزا احت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: فاشیست از کلمه ی فاش به معنای آشکار درست شده است، برج کج پیزا، در ایتالیاست، پیتزا احت ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: فاشیست از کلمه ی فاش به معنای آشکار درست شده است، برج کج پیزا، در ایتالیاست، پیتزا احت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوشهری ها به سرخ کردن غذا ، قرمز کردن می گویند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد و یا با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. ودکا ( vodka ) در ولگا ( Volga ) ودکا از مشروبات الکل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد و یا با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. ودکا ( vodka ) در ولگا ( Volga ) ودکا از مشروبات الکل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد و یا با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. ودکا ( vodka ) در ولگا ( Volga ) ودکا از مشروبات الکل ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفید فایده ( مفید یعنی فایده دار، سودمند. به جای مفیده فایده باید گفت دارای فایده، فایده دهنده، با فایده یا مفید )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور کلی، هر وقت در جملات خود، که را حذف کردید و جمله معنای خود را از دست نداد و همچنان خوانا بود، بدانید که اضافه است و بهتر است اصلاً آن را ننویسید ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد و یا با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: صهیونیست ها سگ های ولگردی بودند که توسط انگلیس و آمریکا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد و یا با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: صهیونیست ها سگ های ولگردی بودند که توسط انگلیس و آمریکا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد و یا با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: صهیونیست ها سگ های ولگردی بودند که توسط انگلیس و آمریکا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به محلی در خلاف یا خارج راه اصلی، البته نسبت به موقعیت فرد، چَپِ راه/chaperah/ گفته می شود. مثلاً کاشان، برای کسی که از یزد ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به سبز، سُوز/sowz/ می گویند. فلانی چشم سوزه یعنی چشمش سبز است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ﮔﺎﻫﻲ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮم ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺑﺮ ﺑﻌﻀﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ژﻭﻟﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻧﻬﻴﺐ ﻣﻲ ﺯﺩ ﻭ ﻣﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺎﻟﻲ ﺍﺭﺍﻙ ﺷﻌﺜﺎء ﻣﺮﻫﺎء ﺳﻠﺘﺎء ﭼﺮﺍ ( ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ) ﻣﻮﻳﻲ ژﻭﻟﻴﺪﻩ ﻭ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﺳﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﻲ ﭼﻮﻥ ﺩﺍﻭﻭﺩ، ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ، ﻳﻮﺷﻊ، ﺯﻛﺮﻳّﺎ ﻭ ﻳﺤﻴﻲ - ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻴﺴﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺭﺍ ﺑ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ﻭَﻟَﻘَﺪْ ﺁﺗَﻴْﻨَﺎ ﻣُﻮﺳَﻲ ﺍﻟْﻜِﺘَﺎﺏَ ﻭَﻗَﻔَّﻴْﻨَﺎ ﻣِﻦ ﺑَﻌْﺪِﻩِ ﺑِﺎﻟﺮُّﺳُﻞِ ﻭَ ﺁﺗَﻴْﻨَﺎ ﻋِﻴﺴَﻲ ﺍﺑْﻦَ ﻣَﺮْﻳَﻢَ ﺍﻟْﺒَﻴِّﻨَﺎﺕِ ﻭَﺃَﻳَّﺪْﻧَﺎﻩُ ﺑِﺮُﻭﺡِ ﺍﻟْﻘ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

همچنان که کلمه ی ( همت ) که ( ه ) ان به ( هزار ) و ( م ) به ( میلیارد ) و ( ت ) ان به ( تومان ) اشاره و معنی ( هزار میلیارد تومان ) می دهد می توان بر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ ( از خطبه 27 نهج البلاغه امیر المومنین علی علیه السلام ) اى مرد نمایان نامرد ( اى مرد نمایان که در حقیقت مرد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلَاقِ ﺍﻭ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺩﺭﺟﺎﺕ ﺭﻓﻴﻊ ( ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلَاقِ ﺍﻭ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺩﺭﺟﺎﺕ ﺭﻓﻴﻊ ( ...

پیشنهاد
١

سید مقاومت درود خدا بر روان سید حسن نصرالله، که توسط رژیم کودک کش اسرائیل با حمایت دولت مستکبر آمریکا در مهرماه 1403 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیشنهاد
٠

سردار دلها: شهید قاسم سلیمانی. ( از القاب قاسم سلیمانی ( ره ) فرمانده سپاه قدس که توسط رژیم ستمکار آمریکا به درجه رفیع شهادت نائل گردید. ) سردار م ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُصِرَّه: مونث مُصِرّ، اصرار کننده، پافشاری کننده. وَ الأُْمَّهُ مُصِرَّهٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَهٌ عَلَی قَطِیعَهِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُصِرَّه: مونث مُصِرّ، اصرار کننده، پافشاری کننده. وَ الأُْمَّهُ مُصِرَّهٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَهٌ عَلَی قَطِیعَهِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

main مِین یعنی اصلی. 2main ) domain یا دو مِین بر وزن خمین ) یعنی دامنه, که در فارسی به دامین معروف شده است. واژه دامنه در زبان فارسی از کلمه انگلی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تملی: حرف ت این نماد بیانگر کلمه تسهیلات و ملی هم اشاره به بانک ملی می کند که برای اوراق تسهیلات بانک ملی این نماد در نظر گرفته شده است. تسه: مخفف ک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسه مخفف کلمه ی تسهیلات است که به عنوان نماد اوراق تسهیلات خرید مسکن بانک مسکن در نظر گرفته شده است. نماد تسه، به عنوان یکی از انواع اوراق بهادار، فر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشو/khashu/در گویش شهرستان بهاباد به معنای زیبا و جذاب است. خشو از کلمه ی خش یزدی به معنای خوش و خوب است. مثال: نگاه کن، ببین، چقدر خشو شده.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشم نَقّارِه/chashm naqqaare/ در بعضی از لهجه ها مترادف چشم دریده است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشم نَقّارِه/chashm naqqaare/ در بعضی از لهجه ها مترادف چشم دریده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غَافِرِ الذَّنبِ یعنی آمرزنده گناه. غَافِرِ الذَّنوبِ یعنی آمرزنده گناهان. ذنوب جمع کلمه ذنب است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غَافِرِ الذَّنبِ یعنی آمرزنده گناه. غَافِرِ الذَّنوبِ یعنی آمرزنده گناهان. ذنوب جمع کلمه ذنب است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندان قیامت با اعمال شاقه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندان قیامت با اعمال شاقه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمل قرمز و متورم شدن اندک پوست که� با سوزش کم ( با لمس یا بدون لمس ) همراه است وَرزُلیدَن /varzolidan/ گویند و عموما، ورزلیدن بعلت اصطکاک بوجود می آی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمل قرمز و متورم شدن اندک پوست که� با سوزش کم ( با لمس یا بدون لمس ) همراه است وَرزُلیدَن /varzolidan/ گویند و عموما، ورزلیدن بعلت اصطکاک بوجود می آی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامیانه جوی به معنای رود کوچک یا مجرایی که آب را از آن ، جهت مشروب کردن زمین عبور دهند، می شود جوب/jub/ ( لهجه تهرانی ) ، جو/ju/ ( در گویش شهرستان به ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامیانه جوی به معنای رود کوچک یا مجرایی که آب را از آن ، جهت مشروب کردن زمین عبور دهند، می شود جوب/jub/ ( لهجه تهرانی ) ، جو/ju/ ( در گویش شهرستان به ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامیانه جوی به معنای رود کوچک یا مجرایی که آب را از آن ، جهت مشروب کردن زمین عبور دهند، می شود جوب/jub/ ( لهجه تهرانی ) ، جو/ju/ ( در گویش شهرستان به ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمع یعنی اشک. دموع یعنی اشک ها جمع دمع. دم یعنی خون. برای یادسپاری آسانتر می توان از زیارات و دعاها استفاده کرد. لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ‏ ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمع یعنی اشک. دموع یعنی اشک ها جمع دمع. دم یعنی خون. برای یادسپاری آسانتر می توان از زیارات و دعاها استفاده کرد. لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ‏ ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمع یعنی اشک. دموع یعنی اشک ها جمع دمع. دم یعنی خون. برای یادسپاری آسانتر می توان از زیارات و دعاها استفاده کرد. لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ‏ ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمپاد مخفف عبارت "حمایت از پایان نامه های دانشجویی" است طرحی در صندوق بازنشستگی کشوریست که وام طرح حمپاد در این زمینه پرداخت می شود. وام حمپاد، توسط ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ﻳَﺂ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﻟِﻢَ ﺗَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﻣَﺎ ﻟَﺎ ﺗَﻔْﻌَﻠُﻮﻥَ ( آیه دوم سوره مبارکه صف ) ﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ! ﭼﺮﺍ ﭼﻴﺰﻱ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻴﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای"حال نداشتن" بیشتر از "حالی نداشتن" استفاده می شود. فلانی چطور بودند؟ پاسخ:حالی نداشتند ( مریض بودند )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای"حال نداشتن" بیشتر از "حالی نداشتن" استفاده می شود. فلانی چطور بودند؟ پاسخ:حالی نداشتند ( مریض بودند )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال: بدون تخیل و تصویر بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد، - زیراا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

بی خیال: بدون تخیل و تصویر بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد، - زیراا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال: بدون تخیل و تصویر بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد، - زیراا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال: بدون تخیل و تصویر بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد، - زیراا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال: بدون تخیل و تصویر بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست، حافظ تصویر خیال و چهره محبوب از برابر دیدگانم دور مباد، - زیراا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

معادل قِبراق در گویش شهرستان بهاباد دُرواق یا دُرباق به همان معنای تندرست، سالم و سرحال است و متضاد آن نادُرواق یا نادُرباق به معنای بیمار و مریض است ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خلوتگاه:جای خلوت، خلوت جای. بی خیالش مباد منظرِ چشم زآن که این گوشه جایِ خلوتِ اوست. حافظ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صبا: نسیمی که رابطِ عاشق ومعشوق است. از جانب منزلگاهِ معشوق می وزد وعطروبوی اورامی پراکند وبه عاشقان می رساند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر در نیاوردن یعنی نفهمیدن. درک نکردن : از این مطلب سر درنیاورد. من که سر در نیاورم به دو کون گردنم زیرِ بارِ منتِ اوست ( حافظ ) گرچه راز آفرینش بر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیخسرو پسر سیاوش برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. سیاوش فرض کنید از سیاه و وش ( به معنای مانند ) درست شده است پس سیاوش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کیخسرو پسر سیاوش برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. سیاوش فرض کنید از سیاه و وش ( به معنای مانند ) درست شده است پس سیاوش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت هرچند بیخود و الکی. سوال از علی :علیحده درست است یا علی حده و به چه معناست؟ پاسخ علی: ع ...

پیشنهاد
٣

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت هرچند بیخود و الکی. سوال از علی :علیحده درست است یا علی حده و به چه معناست؟ پاسخ علی: ع ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل سنگین و دل سبک دل سنگین/دِ سَ/del sangin/ در گویش بعضی از شهرهای استان یزد از جمله شهر بهاباد به معنای سنگدلی نیست. دل سنگین وصف فردی است که در کا ...

پیشنهاد
٠

دل سنگین و دل سبک دل سنگین/دِ سَ/del sangin/ در گویش بعضی از شهرهای استان یزد از جمله شهر بهاباد به معنای سنگدلی نیست. دل سنگین وصف فردی است که در کا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل سنگین دل سنگین/دِ سَ/del sangin/ در گویش بعضی از شهرهای استان یزد از جمله شهر بهاباد به معنای سنگدلی نیست. دل سنگین وصف فردی است که در کارهایش نوع ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از اتباع آن: حرف و گف گف و غصه در ضمن: اَتباع/atbA/: در اصل به معنی پیروان، جمع تبعه به معنی شهروند. اِتباع/etbA/ یا اِتّباع/ettebA/: به معنی پیروی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اَتباع/atbA/: در اصل به معنی پیروان، جمع تبعه به معنی شهروند. اِتباع/etbA/ یا اِتّباع/ettebA/: به معنی پیروی یا تقلید. اِتباع/etbA/: نمونه ای از فر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به برگه ی زردآلو و . . . ترشو /toroshu/می گویند. وجه تسمیه آن شاید بخاطر ترش بودن آن است البته بعضی از ترشوها مزه ملس دارند که ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به برگه ی زردآلو و . . . ترشو /toroshu/می گویند. وجه تسمیه آن شاید بخاطر ترش بودن آن است البته بعضی از ترشوها مزه ملس دارند که ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به برگه ی زردآلو و . . . ترشو /toroshu/می گویند. وجه تسمیه آن شاید بخاطر ترش بودن آن است البته بعضی از ترشوها مزه ملس دارند که ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی به "دوباره" دوره می گویند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

*"فلوس ماکو" : اصطلاح عرب ها به معنای پول نیست ! علی اصغر مروارید، از نزدیکان خمینی می گوید که عمام در ۱۵ سالی که نجف بود، فقط یک کلمه عربی را خوب ی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی. در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود. بُدو بُدو یا بِدو بِدو: با ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی. در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود. بُدو بُدو یا بِدو بِدو: با ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی. در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود. در ضمن: بُرو/boro/حرکت کن. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُرو/boro/حرکت کن. ( به انگلیسی: Go ) گویش تهرانی و رسمی. در بعضی لهجه ها بُرو، بِرو/bero/ تلفظ می شود. بُرو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت هرچند بیخود و مسخره. کارتر گفت باید منشور کوروش با یک هواپیمای چارتر راهی ایران شود و ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت هرچند بیخود و مسخره. کارتر گفت باید منشور کوروش با یک هواپیمای چارتر راهی ایران شود و ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. هرچند مسخره و بیخود. official آفِ شِل یا آفِ شُ یا خفه شو یا آف ( خاموش ) شو. ایرانی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

admit در واژه نامه های انگلیسی به فارسی، معمولاً معادل پذیرفتن فرض می شود و با این معاد ل سازی، ممکن است ما آن را شبیه accept در نظر بگیریم. این در ح ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

admit در واژه نامه های انگلیسی به فارسی، معمولاً معادل پذیرفتن فرض می شود و با این معاد ل سازی، ممکن است ما آن را شبیه accept در نظر بگیریم. این در ح ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( های تِک ) high technology: hi tech: تکنولوژی بالا به عبارتی: تکنولوژی پیشرفته:advanced technology تکنولوژی جدید:modern technology در ضمن: تکنیک ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( های تِک ) high technology: hi tech: تکنولوژی بالا به عبارتی: تکنولوژی پیشرفته:advanced technology تکنولوژی جدید:modern technology در ضمن: تکنیک ...

پیشنهاد
٠

خدا زنده هم وکیل و وصی نمی خواهد. بعضی ها می گویند نه بابا، خدا می گذرد، نه، اینجوری هم نیست گاهی، خدا هم نمی گذارد. در قرآن آمده است که خدا می گوید ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توضیحی درباره ی شعری که در فرهنگ دهخدا آمده است: خون، شهیدان را ز آب اَولیٰ تَرَست این خطا، از صد صَواب اَولیٰ ترست شعر در باب عتاب کردن حق تعالی موس ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الکلام یجرالکلام . [ اَ ک َ م ُ ی َ ج ُرْ رُل ْ ک َ ]از جملات متداول است یعنی سخن سخن را میکشاند .

پیشنهاد
٠

الکلام یجرالکلام . [ اَ ک َ م ُ ی َ ج ُرْ رُل ْ ک َ ]

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

الکلام یجرالکلام . [ اَ ک َ م ُ ی َ ج ُرْ رُل ْ ک َ ]از جملات متداول است یعنی سخن سخن را میکشاند .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، به بلندی و جای مرتفع بُرز گویند ( borz ) و به متضاد آن جَرّ ( jar ) به معنی پستی و جای پایین گویند. این زمین، جَرّ و بُرز زیا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد، به بلندی و جای مرتفع بُرز گویند ( borz ) و به متضاد آن جَرّ ( jar ) به معنی پستی و جای پایین گویند. این زمین، جَرّ و بُرز زیا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد، به بلندی و جای مرتفع بُرز گویند ( borz ) و به متضاد آن جَرّ ( jar ) به معنی پستی و جای پایین گویند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفت وارث ( میراث بَر ) ، اسم فاعل از ریشه ورث است. در ضمن، ارث: حروف اصلی این واژه ، ( ( و ر ث ) ) است. ارث و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

میراث، بر وزن مفعال، در اصل، مِوراث بود؛ چون حرف عله واو ماقبلش مکسور بود قلب به یاء شده است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارث: حروف اصلی این واژه ، ( ( و ر ث ) ) است. ارث و تراث، مصدر ثلاثی مجرّد هستند. صفت وارث ( میراث بَر ) ، اسم فاعل از ریشه ورث است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
-٢٤

وزیر ( کلمه وزیر بر وزن فعیل ، از وزر - به کسره واو ، و سکون زاء - به معنای حمل سنگینی است ، و اگر وزیر را وزیر گفتند ، بدین جهت بوده که حامل ثقل و س ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاروسو. در گویش بهاباد به معنای عرسوک است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاروسو. در گویش بهاباد به معنای عرسوک است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم خانواده های مشیت: شاء، یشأ، یشاء. ان شاء الله: اگر خدا بخواهد. مشیت: خواست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هم خانواده های مشیت: شاء، یشأ، یشاء. ان شاء الله: اگر خدا بخواهد. مشیت: خواست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زیر عنوان فرهنگ فارسی فوق، شعری از حافظ آمده است که غلط املایی دارد درست آن این است: مکن به چشم حقارت نگاه در من مست که نیست معصیت و زهد بی مشیت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سه سنگ قیمتیِ سرخ رنگ علیِ مذاب ( عین عقیق، لام لعل و یای یاقوت ) ۱. عقیق مذاب ۲. لعل مذاب ۳. یاقوت مذاب ۱. از فرهنگ دهخدا: عقیق مذاب. [ ع َ ق ِ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. نار یا انار وقتی کف کند چه اتفاقی برایش می افتد؟ پاسخ انار می ترکند قاش می خورد. دقت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دقت شود کفیدن با کپیدن فرق دارد. کفیدن. [ ک َ دَ ] ( مص ) ترکیدن و شکافتن و از هم باز شدن : چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار می کفیدند. نظامی ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقت شود کفیدن با کپیدن فرق دارد. کفیدن. [ ک َ دَ ] ( مص ) ترکیدن و شکافتن و از هم باز شدن : چون بر کف او ترنج دیدند از عشق چو نار می کفیدند. نظامی ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم ها از نظر ساختمان به انواعی تقسیم می شود. اسم های ساده و مرکب دوتا از انواع اسم هستند. در دستور زبان فارسی اسم هایی را که تنها از یک کلمه ساخته ش ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم ها از نظر ساختمان به انواعی تقسیم می شود. اسم های ساده و مرکب دوتا از انواع اسم هستند. در دستور زبان فارسی اسم هایی را که تنها از یک کلمه ساخته ش ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دقت کنید دلو را با دلق اشتباه نگیرید برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: در بیابان برهوتی گام بر می داشتم تشنه و گشنه، از د ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقت کنید دلو را با دلق اشتباه نگیرید برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: در بیابان برهوتی گام بر می داشتم تشنه و گشنه، از د ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از فرهنگ دهخدا: لعل آبدار. [ ل َ ل ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لعل که حاجب ماوراء نیست. حاجب ماوراء. [ ج ِ ب ِ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرض کنید زحل در اصل زُگَل و زُگَل هم جمع زگیل بوده است حالا تصور کنید این حلقه نور دور زحل هم در اصل زگیل های زحل است و خورشید همیشه میگه چرا وان نمی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل مه جبین. مه جبین. [ م َه ْ ج َ ] ( ص مرکب ) آنکه پیشانی وی مانند ماه تابان باشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوس: بی مزه، خنک، ، بچه ننه، نُنُر. در ضمن لوث. ( لَ ) [ ع . ] ( اِسم مصدر . ) آلودگی ، پلیدی .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

( مُ لَ وَّ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول . ) آلوده شده . ( مُ لَ وِّ ) [ ع . ] ( اِسم فاعل . ) آلوده کننده . لوث. ( لَ ) [ ع . ] ( اِسم مصدر . ) آلودگی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شک گرایی چیست و مقصود از شک در این مکتب چیست؟ گاه مقصود از شک، حالتی درونی است که شخص دربارۀ واقعیتی دارد، و بر اساس آن، برای صدق یا کذب قضیۀ حاکی از ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ فِی اَلثَّغْرِ - اَلَّذِی یَلِی إِبْلِیسَ وَ عَفَارِیتَهُ� سوال، یَلِی چه نوع کلمه ای است، ریشه ی آن چیست؟و معنای آ ...

پیشنهاد
٠

دَلِیل: راهنما. از زیارت امام رضا علیه السلام: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَبْدِکَ الْقَائِمِ فِی خَلْقِکَ خدایا درود فرست بر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

دَلِیل: راهنما. از زیارت امام رضا علیه السلام: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَبْدِکَ الْقَائِمِ فِی خَلْقِکَ خدایا درود فرست بر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دَلِیلَیْن:دو راهنما. از زیارت جامعه کبیره: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ وَسَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه یاقوت: - یاقوت مذاب ؛کنایه از شراب لعلی . شعرا آن را مشبه به شراب قرار دهند : دولت میر قوی باد و تن میر قوی بر کف میر می ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه یاقوت: - یاقوت قدح ؛ کنایه از شراب سرخ یا شرابی که در قدح یاقوت ریخته باشند و از این جهت سرخ بنماید : یاد باد آنکه چو یاق ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه یاقوت: - یاقوت سربسته ؛ کنایه از دهن معشوق. - || کنایه از لبهای خاموش .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه یاقوت: - یاقوت روان ؛ کنایه از اشک خونین . - || کنایه از شراب لعلی : بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی و یا چون بر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ دهخدا زیر عنوان واژه خام: یاقوت خام ؛ یاقوتی که هنوز دست صنعتگر به آن نرسیده. یاقوت ناتراشیده. پخ ناخورده. یاقوت خالص و دست ناخورده : باده گلرن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ دهخدا یاقوت حمرا ؛ یاقوت احمر. یاقوت سرخ. - || مجازاً اشک خونین : سم آن خر به اشک چشم و چهره بگیرم درزر و یاقوت حمرا. خاقانی. - || مجازاً ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلبرگ های گل گلبرگ های گل مانند صفحات دفتر هستند که در بعضی از گل ها مشاهده می شود که مانند صفحات دفتر روی هم جمع شده است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گناه یعنی تهدید. انسان زرنگ تهدید را به فرصت تبدیل می کند. با خودداری از گناه، رشد و ثواب را می توان کسب کرد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عُجب یعنی خوبی های خود را بزرگ و بدی های خود را کوچک دیدن.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تراث:ارث و میراث. وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَّمًّا ( سوره مبارکه فجر آیه١٩ ) ﻭ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺭﺍ ( ﺑﻪ ﺣﻖ ﻭ ﻧﺎﺣﻖ ) ﻳﻜﺠﺎ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻳﺪ. ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ: ﺍَﻛﻠﺎً ﻟ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تراث:ارث و میراث. وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَّمًّا ( سوره مبارکه فجر آیه١٩ ) ﻭ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺭﺍ ( ﺑﻪ ﺣﻖ ﻭ ﻧﺎﺣﻖ ) ﻳﻜﺠﺎ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻳﺪ. ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ: ﺍَﻛﻠﺎً ﻟ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفحص. [ ت َ ف َح ْ ح ُ ] ( ع مص ) به معنای وارسی و جستجو کردن است نه، تفرس. [ ت َ ف َرْ رُ ] که به معنای به فراست دریافتن است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صُفْوَة [صفو] من کلِّ شیءِ: بهترین و، خالص ترین از هر چیزى.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طعنه زنندگان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از این عبارت می توان دو معنا برداشت کرد: ۱. گوینده این عبارت اعلام می کند من فقط با همین بدن به میدان نیامده ام و فقط جان ناقابل فعلی خود و اموال خود ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه . . . فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی‏ ( ۱ ) یعنی: اى جان آرام گرفته و اطمینان یافته!. . . . پس در میان بندگانم درآى‏. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یُوحِی: فعل مضارع معلوم یُوحَی:فعل مضارع مجهول ( به ساخت فعل مجهول در عربی مراجعه شود )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارسال سوال به اپلیکیشن پاسخگو: شخصی می گفت در این سخن امام حسین علیه السلام ( هل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی ) ، ( مِن ) به معنای ( از ) نیست بلکه ( مَن ) و ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمرو بن قیس، به همراه پسرعموی خود در منزل بنی مقاتل به محضر امام حسین علیه السلام وارد شد. � امام حسین علیه السلام می پرسند که آیا برای یاری من آمده ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمرو بن قیس، به همراه پسرعموی خود در منزل بنی مقاتل به محضر امام حسین علیه السلام وارد شد. � امام حسین علیه السلام می پرسند که آیا برای یاری من آمده ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرح سوال از اپلیکیشن پاسخگو:در اینترنت متن زیر را دیدم نظر شما چیست؟ تعجب من از این است که زمانی که خود حضرت فریاد و طلب یاری برای دفاع از زن ها و بچ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعل نفی:فعل منفی. فعل نفی:فعلی است که انجام ندادن یا نشدن کاری را نشان می دهد. مثلاً در فارسی میگوییم: نرفت –نرفتم - نمیروم - ننوشیدی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساخت فعل نهی ونفی ساخت فعل نهی: فعل نهی فعلی است که انجام ندادن کاری را فرمان میدهد ( درست برعکس فعل امر است که بر انجام دادن یک کار فرمان میدهد. ) م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساخت فعل نهی ونفی ساخت فعل نهی: فعل نهی فعلی است که انجام ندادن کاری را فرمان میدهد ( درست برعکس فعل امر است که بر انجام دادن یک کار فرمان میدهد. ) م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساخت فعل نهی ونفی ساخت فعل نهی: فعل نهی فعلی است که انجام ندادن کاری را فرمان میدهد ( درست برعکس فعل امر است که بر انجام دادن یک کار فرمان میدهد. ) م ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَلَق تَلَق. از اصوات. تَلَق تُلوق:صدای حرکت واگن های قطار روی ریل راه آهن. شاید این روزها کمتر کسی پیدا شود که تا به حال از قطار، استفاده نکرده با ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَلَق تَلَق. از اصوات. تَلَق تُلوق:صدای حرکت واگن های قطار روی ریل راه آهن. شاید این روزها کمتر کسی پیدا شود که تا به حال از قطار، استفاده نکرده ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَلَق تُلوق:صدای حرکت واگن های قطار روی ریل راه آهن. شاید این روزها کمتر کسی پیدا شود که تا به حال از قطار، استفاده نکرده باشد و یا حداقل صدای تلق ت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَلَق تُلوق:صدای حرکت واگن های قطار روی ریل راه آهن. شاید این روزها کمتر کسی پیدا شود که تا به حال از قطار، استفاده نکرده باشد و یا حداقل صدای تلق ت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طَلق:در اصل، جسم معدنی سفید، شفاف و قابل ورقه شدن. مانند طَلق نسوز چراغ نفتی علالدین که دارای مقاومت بالایی 1500 درجه سلسیوس ، انعطاف پذیری، سطح صاف ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طَلق:در اصل، جسم معدنی سفید، شفاف و قابل ورقه شدن. مانند طَلق نسوز چراغ نفتی علالدین که دارای مقاومت بالایی 1500 درجه سلسیوس ، انعطاف پذیری، سطح صاف ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متضاد تنی. حضرت یوسف قصد داشت که برادر تنی اش را به طوری که دیگر برادران ناتنی وی آگاه نشوند نزد خود نگه دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناوشکن. [ ش ِ ک َ ] ( اِ مرکب ) کشتی که از ناو بسیار کوچک تر و از ناو تندروتر و چابک تراست که با داشتن اژدرافکن ها می تواند شکننده ناو باشد. ( ناوشکن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهر روی. [ ب ِ هََ ] ( ق مرکب ) بهر صورت. بهر حال : ز فرمان شه ننگ و بیغاره نیست بهر روی کِه ْ را ز مِه ْ چاره نیست. اسدی. ( از فرهنگ دهخدا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شِیب = پیری شَباب = جوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شِیب = پیری شَباب = جوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نابردهِ رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد ( سعدی ) سعی، نابرده در این راه به جایی نرسی مزد اگر می طلبی طاعتِ استاد بِبَر ( حافظ ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سبک مغز: تعبیر جالب مقام معظم رهبری ایران درباره ترامپ. بی هوش و حواس: تعبیر رهبر معظم انقلاب درباره بایدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سبک مغز: تعبیر جالب مقام معظم رهبری ایران درباره ترامپ. بی هوش و حواس: تعبیر رهبر معظم انقلاب درباره بایدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از القاب قاسم سلیمانی ( ره ) فرمانده سپاه قدس که توسط رژیم ستمکار آمریکا به درجه رفیع شهادت نائل گردید. در ضمن سردار ملی. [ س َ رِ م ِل ْ لی ] ( اِخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردار دلها: شهید قاسم سلیمانی. ( از القاب قاسم سلیمانی ( ره ) فرمانده سپاه قدس که توسط رژیم ستمکار آمریکا به درجه رفیع شهادت نائل گردید. ) سردار م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردار ملی:ستارخان. سردار دلها: شهید قاسم سلیمانی. ( از القاب قاسم سلیمانی ( ره ) فرمانده سپاه قدس که توسط رژیم ستمکار آمریکا به درجه رفیع شهادت نا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردار ملی:ستارخان. سردار دلها: شهید قاسم سلیمانی. ( از القاب قاسم سلیمانی ( ره ) فرمانده سپاه قدس که توسط رژیم ستمکار آمریکا به درجه رفیع شهادت نا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردار ملی:ستارخان. سردار دلها: شهید قاسم سلیمانی. ( از القاب قاسم سلیمانی ( ره ) فرمانده سپاه قدس که توسط رژیم ستمکار آمریکا به درجه رفیع شهادت نا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردار ملی:ستارخان. سردار دلها: شهید قاسم سلیمانی. ( از القاب قاسم سلیمانی ( ره ) فرمانده سپاه قدس که توسط رژیم ستمکار آمریکا به درجه رفیع شهادت نا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد، روابط پدید آورد و داستان ساخت. معنای اِذ و اِذا: بیایید با شنیدن یا دیدن اِذ، بر روی ذال تمرکز کنیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیار اسم است مثل سیار پیش بهار از خبرنگاران صدا و سیما.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آیا لم و لما، سر فعل ماضی هم می آید؟ ( برگرفته از قسمت بپرس، آبادیس ) ببینید لَم و لَما با فعل مضارع مجزوم شده میان؛ مثلا یه مثال ساده: لم یذهبْ / ل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آیا لم و لما، سر فعل ماضی هم می آید؟ ( برگرفته از قسمت بپرس، آبادیس ) ببینید لَم و لَما با فعل مضارع مجزوم شده میان؛ مثلا یه مثال ساده: لم یذهبْ / ل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آیا لم و لما، سر فعل ماضی هم می آید؟ ( برگرفته از قسمت بپرس، آبادیس ) ببینید لَم و لَما با فعل مضارع مجزوم شده میان؛ مثلا یه مثال ساده: لم یذهبْ / ل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در تفسیر نور استاد قرائتی یکی از مواردی که ﻋﺠﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ را ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ بیان می کند. سوال، ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ، ﻋﺠﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ یعنی چه؟ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در تفسیر نور استاد قرائتی یکی از مواردی که ﻋﺠﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ را ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ بیان می کند. سوال، ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ، ﻋﺠﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ یعنی چه؟ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در تفسیر نور استاد قرائتی یکی از مواردی که ﻋﺠﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ را ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ بیان می کند. سوال، ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ، ﻋﺠﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ یعنی چه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در تفسیر نور استاد قرائتی یکی از مواردی که ﻋﺠﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ را ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ بیان می کند. سوال، ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ، ﻋﺠﻠﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ یعنی چه؟ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد، روابط پدید آورد و داستان ساخت. بیایید با شنیدن یا دیدن اِذ، بر روی ذال تمرکز کنیم صدای ذال در فارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جَرَی: جاری شد. اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا جَرَی بِهِ قَضَائُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ ( فراز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیارت به معنای ملاقات رفتن و دیدار کردن است. زیارت های گوناگونی در کتب ادعیه بیان شده تا از رهگذر این زیارت، امکان عشق و ارتباط گیری هر چه بیشتر با ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمات هم خانواده ، درایه ( دانستن ) ، ادراک ( مثل:وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ، تو چه می دانی شب قدر چیست؟ ) معنی مَا تَدْرِی: نمی داند ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای رفع اشتباه: ﺷَﺮَﻉ ﺍﺯ ﺷﺮﻳﻌﺔ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺭﺍﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻲ ﺭﺳﺎﻧﺪ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﺮﻳﻌﻪ ﻱ ﻋﻠﻘﻤﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺭﻭﺩ ﻓﺮﺍﺕ. ﺍﺯ ﺁﻧﺠ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ﺷَﺮَﻉ ﺍﺯ ﺷﺮﻳﻌﺔ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺭﺍﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻲ ﺭﺳﺎﻧﺪ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﺮﻳﻌﻪ ﻱ ﻋﻠﻘﻤﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺭﻭﺩ ﻓﺮﺍﺕ. ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺍﺣﻜﺎم ﺩﻳﻦ، ﺭ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقتی چکی صادر می کنیم در وجه شخص معین تنظیم می شود یعنی اسم شخص معینی را در متن چک ذکر می کنیم یعنی می بایست این شخص به بانک مراجعه و وجه چک را وصول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش بهابادی، نزامی یا نظامی به معنای زیر شلواری و پیجامه به کار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلگراد پایتخت صربستان است. می دانیم که: بل. [ ب ِ ] ( فعل امر ) کلمه امر، مخفف بهل ، یعنی بگذار. گراد دادن: خط دادن، سمت و سو دادن، طول و عرض جغراف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلگراد پایتخت صربستان است. می دانیم که: بل. [ ب ِ ] ( فعل امر ) کلمه امر، مخفف بهل ، یعنی بگذار. گراد دادن: خط دادن، سمت و سو دادن، طول و عرض جغراف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایتخت مقدونیه شمالی اسکوپیه است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. کلمه ی مقدونیه انسان را یاد چه چیزی می اندازد؟ پاسخ ...

پیشنهاد
٠

پایتخت مقدونیه شمالی اسکوپیه است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. کلمه ی مقدونیه انسان را یاد چه چیزی می اندازد؟ پاسخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایتخت مقدونیه شمالی اسکوپیه است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. کلمه ی مقدونیه انسان را یاد چه چیزی می اندازد؟ پاسخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. فرض کنید پِریشْتینا از پرشیا و تیبا یا از پرشن و تینا بوجود آمده است حالا ربط آن با کش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایتخت رومانی بخارست است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. کتاب های رمان و داستانی ارزش چندانی ندارند حکم بخار آب دارن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایتخت رومانی بخارست است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. کتاب های رمان و داستانی ارزش چندانی ندارند حکم بخار آب دارن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو کشور شبیه هم داریم که هر دو در ابتدای اسمشان اِسلُ یا اِسلو ( Slo ) دارند: اسلوونی ( اِسلو وِنی ) و اسلواکی ( اِسلو واکی ) برای یادسپاری آسانتر م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو کشور شبیه هم داریم که هر دو در ابتدای اسمشان اِسلُ یا اِسلو ( Slo ) دارند: اسلوونی ( اِسلو وِنی ) و اسلواکی ( اِسلو واکی ) برای یادسپاری آسانتر م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو کشور شبیه هم داریم که هر دو در ابتدای اسمشان اِسلُ یا اِسلو ( Slo ) دارند: اسلوونی ( اِسلو وِنی ) و اسلواکی ( اِسلو واکی ) برای یادسپاری آسانتر م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو کشور شبیه هم داریم که هر دو در ابتدای اسمشان اِسلُ یا اِسلو ( Slo ) دارند: اسلوونی ( اِسلو وِنی ) و اسلواکی ( اِسلو واکی ) برای یادسپاری آسانتر م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاگرب پایتخت کرواسی است. واژهٔ کِراوات از واژهٔ کورووات به معنای اهل کرواسی برگرفته شده است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاگرب پایتخت کرواسی است. واژهٔ کِراوات از واژهٔ کورووات به معنای اهل کرواسی برگرفته شده است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. فرض کنید پِریشْتینا از پرشیا و تیبا یا از پرشن و تینا بوجود آمده است حالا ربط آن با کش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی پرسید فراموش می کنم شهر مراغه مال کدام آذربایجان است؟ گفتم اولا که برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. دوما، می دانیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی گفت شهر میانه را نمی دانم مال کدام آذربایجان است؟گفتم میانه، میان دو استان آذربایجان غربی و اردبیل است یعنی می شود مال آذربایجان شرقی

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان هم ساخت. سه انفجار مهم سال ( ۶۰ ) : الف - انفجار بمب در مسجد ( ۶ ) ب - انفجار بمب در دفتر ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. آیا دکان، اسکانس و نوت است؟ ها ( بله ) ، نوت ( است ) پس فرض کنید حانوت ابتدا به صورت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیِه/biye/بیا ( در گویش شهرستان بهاباد ) بیِه بریم در ( بیرون ) ، بَرِکِه ( /bareke/ برای این که ) تو ( ی ) خونه، خسته شدیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیِه/biye/بیا ( در گویش شهرستان بهاباد ) بیِه بریم در ( بیرون ) ، بَرِکِه ( /bareke/ برای این که ) تو ( ی ) خونه، خسته شدیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی آخه، آخ، آخ جون، آخی، آخیش و. . . ( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( آخه ) ۱ - به معنای آخر، آخر اینکه، چون. مثال: بیا بریم بازی، آخه من حوصله ام سر رفته. ۲ - کلمه آخه و نیز آخ جون که به هنگام دست یافتن بر فراغت و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حکومت اقلیت کم و ثروتمند بر سایر مردم مانند حکومتی که برآمده از نظر یهودیان آمریکا است که تمام سیاست های آمریکا مبتنی به نظر این اقلیت ثروتمند یهود ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ . . . ( از آیه ٢٥٥ سوره بقره یا آیت الکرسی ) ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻣﻌﺒﻮ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ . . . ( از آیه ٢٥٥ سوره بقره یا آیت الکرسی ) ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻣﻌﺒﻮ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ ( از زیارت اربعین ) ( پس ( امام حسین علیه السلام ) در دعوت مردم برای کسی جای عذری باقی نگذاشت و حق نص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ أَنْ . . . . تَمْنَحَنِی السَّلاَمَهَ فِی دِینِی وَنَفْسِی ( از دعای روز شنبه ) که در دین و جانم به من سلامت ببخشی. وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الأَْشْ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ أَنْ . . . . تَمْنَحَنِی السَّلاَمَهَ فِی دِینِی وَنَفْسِی ( از دعای روز شنبه ) که در دین و جانم به من سلامت ببخشی. وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الأَْشْ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای پرهیز از اشتباه: وَ أَنْ . . . . تَمْنَحَنِی السَّلاَمَهَ فِی دِینِی وَنَفْسِی ( از دعای روز شنبه ) که در دین و جانم به من سلامت ببخشی. وَ إِن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ أَنْ . . . . تَمْنَحَنِی السَّلاَمَهَ فِی دِینِی وَنَفْسِی ( از دعای روز شنبه ) که در دین و جانم به من سلامت ببخشی. وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الأَْشْق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمشید : نام پادشاه افسانه ای، درادبیات مابیشتر منظور حضرت سلیمان است. نگین : انگشتر "خاتم جمشید" منظور "انگشترسلیمان" است که اسم اعظم برآن حَک شده بو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر از کسی سوال کنند در زمان های قدیم، بهترین جام یا همان پیاله، مال چه کسی بوده است؟به احتمال زیاد می گوید مال پادشاه، پس جام جم یعنی جام پادشاه. حا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترین سیاره، سیاره ایست که نور بیشتری از خورشید می گیرد یا به عبارتی مشتری خاص نور خورشید است. نتیجه: بزرگترین سیاره منظومه شمسی، مشتری است. با ب ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: آیا واقعه زدن رگ امیر کبیر که در باغ فین کاشان اتفاق افتاد در روزنامه وقایع اتفاقیه خود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثَمَنِ شَمَن جهنمه یعنی بها و قیمت کاهن یا بت پرست جهنم است. یا ثَمَنِ شَمَن چمنه یعنی بها و قیمت کاهن یا بت پرست یک دسته چمن است که به بز می دهند. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گله ( گُ ل لِ ه ) در گویش بعضی از شهرستان ها چون بهاباد به معنای گلوله است. از شخصی پرسیدند وقتی برای میت مومن می گویند خدا حُلِّه ای از حُلِّه های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حِلِّه، حُلِّه و حَلِّه یعنی چه؟ علامه حلی ( حِلِّی ) مال کدام یک از کلمات بالاست؟ حِلِّه ( علامه حلی مال شهر حِلِّه عراق بودند ) در بعضی از روضه خو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هاله ابهام: سردرگم بودن در چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به سر صبر: از روی صبر. در شهرستان بهاباد به جای استفاده از عبارت به سر صبر از عبارت به دل صبر استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به سر صبر: از روی صبر. در شهرستان بهاباد به جای استفاده از عبارت به سر صبر از عبارت به دل صبر استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. سومالی و مالی دو کشور در آفریقا است سومالی در شرق آفریقا و مالی در سمت غرب آفریقا است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عکس سوسری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عکس خروسو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حجم، حجم اضافی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

صافی: آبکش، گنبد آهنین. بعد از عملیات وعده صادق سپاه علیه اسرائیل کودک کش برای آبکش یا صافی، کلمه ی مترادفی خلق شد به نام گنبد آهنین. برای نمونه: در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آبکش:گنبد آهنین، صافی. بعد از عملیات وعده صادق سپاه علیه اسرائیل کودک کش برای آبکش یا صافی، کلمه ی مترادفی خلق شد به نام گنبد آهنین. برای نمونه: در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گنبد آهنین:آبکش، صافی. بعد از عملیات وعده صادق سپاه علیه اسرائیل کودک کش برای آبکش یا صافی، کلمه ی مترادفی خلق شد به نام گنبد آهنین. برای نمونه: در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ۲۰ اسفندماه سال ۱۳۳۵ در روستای قنات ملک از توابع کرمان چشم به جهان گشود. وی پس از اخذ دیپلم به شغل بنایی مشغول شد و بعدها ...

پیشنهاد
٠

همردیف رستم دستان، رستم فرخزاد، آریو برزن، آرش کمان گیر و . . . . . . . قهرمان و ستاره ایران و جهان حاج قاسم سلیمانی عزیز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَبَر قُدقُد: ابر قدرت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَبَر قُدقُد.

پیشنهاد
٠

از شیراز سر راس ( سر راست ) برو سیراف. بایدم ( باید هم ) از بایدن ( جو بایدن ) بدت بیاد. غرب، یک بام و دو هوا، ایران، یک تیر و دو نشان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در شهرستان بهاباد برای توصیف وضعیت بسیار آسیب پذیر و شکننده داشتن شئ یا وسیله ای از ترکیب ( به تُفی بنده ) استفاده می شود. به این معنا که به جای استف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهاباد برای توصیف وضعیت بسیار آسیب پذیر و شکننده داشتن شئ یا وسیله ای از ترکیب ( به تُفی بنده ) استفاده می شود. به این معنا که به جای استف ...

پیشنهاد
١

در شهرستان بهاباد برای توصیف وضعیت بسیار آسیب پذیر و شکننده داشتن شئ یا وسیله ای از ترکیب ( به تُفی بنده ) استفاده می شود. به این معنا که به جای استف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر تلفظ کلمات می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. خَریدَن سوزن برای خَلیدَن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس پس رفتن : [عامیانه، اصطلاح] رو به عقب گام برداشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس پس رفتن : [عامیانه، اصطلاح] رو به عقب گام برداشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس پس رفتن : [عامیانه، اصطلاح] رو به عقب گام برداشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، پَسّا دیدن و پَسّا گرفتن به معنای تدارک دیدن است. مثال: _چه بیِد ( biyed ) ( بیایید ) ، چه نَیِد ( nayed ) ( نیایید ) ما پَسّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، پَسّا دیدن و پَسّا گرفتن به معنای تدارک دیدن است. مثال: _چه بیِد ( biyed ) ( بیایید ) ، چه نَیِد ( nayed ) ( نیایید ) ما پَسّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پسا پیشوندی است که در ابتدای بعضی کلمات می آید و معنی ( پس از ) می دهد زیرا پسا، از ( پس ) و حرف ا ( مخفف از ) ساخته شده است مانند پسا کرونا که به مع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای تأنی. [ ت َ ءَن ْ نی ] به معنای درنگ کردن، درنگ، آهسته کاری ( مقابل شتابزدگی ) ویا حلم نوشته اند که این مأخوذ از اناء است که بکسر اول باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گویش تهرانی آن، راس راسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریاح جمع ریح و به معنای بادهاست در قرآن مجید هر جا کلمه ریح آمده معنایی همراه با قهر و عذاب دارد مانند بریح صر صر، اما هر جا کلمه ریاح آمده قرین لطف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریاح جمع ریح و به معنای بادهاست در قرآن مجید هر جا کلمه ریح آمده معنایی همراه با قهر و عذاب دارد مانند بریح صر صر، اما هر جا کلمه ریاح آمده قرین لطف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اَللَّهُمَّ أَظْهِرْ کَلِمَتَهُ وَ أَعْلِ دَعْوَتَهُ وَ انْصُرْهُ عَلَی عَدُوِّهِ وَ عَدُوِّکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ ( فرازی از زیارت آل یاسین ) خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معما: معمولاً از افراد از زیر چه چیزی شانه خالی می کنند؟ از زیرک ا ر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دسته بندی اسم در عربی می تواند متفاوت و مختلف باشد. یکی از انواع این دسته بندی ها جامد یا مشتق بودن اسم ها در این زبان است. بر همین اساس، اسم جامد به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دسته بندی اسم در عربی می تواند متفاوت و مختلف باشد. یکی از انواع این دسته بندی ها جامد یا مشتق بودن اسم ها در این زبان است. بر همین اساس، اسم جامد به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

إبراهیم وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمات مصرخ، مستصرخ، صَرخ و صریخ هم خانواده هستند. � وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلاَ صَرِیخَ لَهُمْ وَلاَ هُمْ یُنقَذُونَ ( ۴۳ سوره یس ) و اگر بخو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمات مصرخ، مستصرخ، صَرخ و صریخ هم خانواده هستند. � وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلاَ صَرِیخَ لَهُمْ وَلاَ هُمْ یُنقَذُونَ ( ۴۳ سوره یس ) و اگر بخو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمات مصرخ، مستصرخ، صَرخ و صریخ هم خانواده هستند. � وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلاَ صَرِیخَ لَهُمْ وَلاَ هُمْ یُنقَذُونَ ( ۴۳ سوره یس ) و اگر بخو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معلم ریاضی به اصفهانی میگه، اقلیدس مال کجاست، پاسخ میده خب معلومه مال اقلید اس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معلم ریاضی به اصفهانی میگه، اقلیدس مال کجاست، پاسخ میده خب معلومه مال اقلید اس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سغد بر وزن جغد و شهری در تاجیکستان است. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. این شهر آنقدر زیباست که به بهشت جهان معروف ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژهای " حاکم و قاضی " در بسیاری از موارد مترداف هستند و در معنایی مشابه یکدیگر استعمال می شوند. ولی با توجه به معنی لغوی، می توان تفاوت آشکاری بین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أَو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دانشنامه اسلامی از صفحه بالا آمده است که طبرسی فرموده: صفح و عفو و تجاوز از ذیب به یک معنی اند. که به نظر می رسد کلمه ی ذیب اشتباه چاپی است و در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دانشنامه اسلامی از صفحه بالا آمده است که طبرسی فرموده: صفح و عفو و تجاوز از ذیب به یک معنی اند. که به نظر می رسد کلمه ی ذیب اشتباه چاپی است و در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دانشنامه اسلامی از صفحه بالا آمده است که طبرسی فرموده: صفح و عفو و تجاوز از ذیب به یک معنی اند. که به نظر می رسد کلمه ی ذیب اشتباه چاپی است و در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أَو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فرض کنید زحل در اصل زُگَل و زُگَل هم جمع زگیل بوده است حالا تصور کنید این حلقه نور دور زحل هم در اصل زگیل های زحل است و خورشید همیشه میگه چرا وان نمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بزرگترین سیاره، سیاره ایست که نور بیشتری از خورشید می گیرد یا به عبارتی مشتری نور خورشید است. نتیجه: بزرگترین سیاره منظومه شمسی، مشتری است. با بستن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترین سیاره، سیاره ایست که نور بیشتری از خورشید می گیرد یا به عبارتی مشتری نور خورشید است. نتیجه: بزرگترین سیاره منظومه شمسی، مشتری است. با بستن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یزد و بعضی از شهرستانهای آن به تودری/tudari/ یا توذری/tuzari/ که معرب تودری است تُدرو /todru/می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یزد و بعضی از شهرستانهای آن به تودری/tudari/ یا توذری/tuzari/ که معرب تودری است تُدرو /todru/می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یزد و بعضی از شهرستانهای آن به تودری یا قدومه، تُدرو/todru/می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > هم فاله هم تماشا کاری که از دو جنبه فایده و بهره داشته باشد. دهخدا در زیر عنوان فال: هم فال و هم تماشا ؛ در تداول امروز بمعنی به ...

پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > هم فاله هم تماشا کاری که از دو جنبه فایده و بهره داشته باشد. دهخدا در زیر عنوان فال: هم فال و هم تماشا ؛ در تداول امروز بمعنی به ...

پیشنهاد
٠

دهخدا در زیر عنوان فال: هم فال و هم تماشا ؛ در تداول امروز بمعنی به یک تیر دو نشان زدن است. به یک کرشمه دوکار. معین در زیر عنوان فال: هم فال ُ هم تم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خواه: چه. خواه خوشت بیاید خواه بدت، من میروم: چه خوشت بیاید چه بدت، من میروم. ( چه مورد پسندت واقع شود چه نشود، من میروم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه بخه، چه نخه/che bekhe, che nakhe/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای چه بخواهی، چه نخواهی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشت/khoshat/خوش ترا. خواه خوشت بیاید خواه بدت، من میروم. ( چه مورد پسندت واقع شود یا نشود من میروم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آقای علی باقری عزیز لطفاً اصلاح کنید ( فاش نیز از این نوع استعمار است. ) که گویا باید این گونه باشد: ( فاش نیز از این نوع استعمال است. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپاسش در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یا وارث ( از دعای جوشن کبیر ) یا خالق کل شی و وارثه ( از دعای جوشن کبیر ) یک سوال؛خدا وارث است یعنی چه؟� پاسخ: وارث بودن خداوند به این معنی است که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای درک چشم شهلایی که دارای صفت کشیدگی و سیاهیست با عذرخواهی هر چه تمام تر به دیدن چشم شهلایی خر دعوت میکنم لطفاً به عکس زیر توجه کنید. چش خر خیلی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای درک چشم شهلایی که دارای صفت کشیدگی و سیاهیست با عذرخواهی هر چه تمام تر شما را به دیدن چشم شهلایی خر دعوت میکنم لطفاً به عکس زیر توجه کنید. در ض ...

پیشنهاد
٠

در زیارت شهدای کربلا در شب های قدر داریم: فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الإِْسْلاَمِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِینَ خدا از سوی اسلام و اهلش، ...

پیشنهاد
٠

در زیارت شهدای کربلا در شب های قدر داریم: فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الإِْسْلاَمِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِینَ خدا از سوی اسلام و اهلش، ...

پیشنهاد
٠

در زیارت شهدای کربلا در شب های قدر داریم: فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الإِْسْلاَمِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِینَ خدا از سوی اسلام و اهلش، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عائد به معنای رجوع کننده و بازگشت کننده است. یکی از معانی عائد در فرهنگ دهخدا زیارت کننده بیمار آمده است که بهتر است به جای این کلمه از عیادت کننده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هَارِبٌ مِنْکَ إلَیْکَ ( فرازی از دعای ابو حمزه ثمالی ) گریزان از تو به سوی توام. یعنی خدایا از قهر و غضب تو به سوی رحمت و آمرزش تو فرار می کنیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خائف:ترسان. أَدْعُوکَ یَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِیاًخَائِفاً ( فرازی از دعای ابو حمزه ثمالی ) تو را می خوانم ای پروردگارم در حال هراس واشتیاق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راجی: امیدوار. أَدْعُوکَ یَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِیاًخَائِفاً ( فرازی از دعای ابو حمزه ثمالی ) تو را می خوانم ای پروردگارم در حال هراس واشتی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راغب: مشتاق. أَدْعُوکَ یَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِیاًخَائِفاً ( فرازی از دعای ابو حمزه ثمالی ) تو را می خوانم ای پروردگارم در حال هراس واشتیاق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهب:هراسان. أَدْعُوکَ یَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِیاًخَائِفاً ( فرازی از دعای ابو حمزه ثمالی ) تو را می خوانم ای پروردگارم در حال هراس واشتیاق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در قسمت بالا در ذیل لغتنامه دهخدا آمده است: سیصدونه سال آن اصحاف کهف پیشتان یک روز بی اندوه و لهف. که در مصرع اول اصحاف کهف آمده که اشتباه است و بای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل لفیف: به فعلی گویند که دو حرف اصلی آن از حروف عله باشد . برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. فعل لفیف فرض کنید در اصل ...

پیشنهاد
٠

تَحقیق مالِلهِند، نام کامل این اثر ، فی تحقیق ما للهند من مقوله / مقبوله فی العقل او مرذوله، در واقع بیت شعری عربی است. معنای تحت الفظی تَحقیق مالِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا یُهْتَکُ حِجابُهُ وَلا یُغْلَقُ بابُهُ وَ لا یُرَدُّ سائِلُهُ وَ لا یُخَیَّبُ امِلُهُ ؛ ( فرازی از دعای افتتاح ) ستایش م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا یُهْتَکُ حِجابُهُ وَلا یُغْلَقُ بابُهُ وَ لا یُرَدُّ سائِلُهُ وَ لا یُخَیَّبُ امِلُهُ ؛ ( فرازی از دعای افتتاح ) ستایش م ...

پیشنهاد
٠

یک دست صدا ندارد : دست تنها، صدا ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طوسی. از مردم طوس: فردوسی طوسی ( شاعر ) ، اسدی طوسی ( شاعر ) ، خواجه نظام الملک طوسی ( سیاستمدار ) طوسی ممکن است اسمی برای دو فرد معروف ذیل در حوزه ...

پیشنهاد
٠

طوسی. از مردم طوس: فردوسی طوسی ( شاعر ) ، اسدی طوسی ( شاعر ) ، خواجه نظام الملک طوسی ( سیاستمدار ) طوسی ممکن است اسمی برای دو فرد معروف ذیل در حوزه ...

پیشنهاد
٠

طوسی. از مردم طوس: فردوسی طوسی ( شاعر ) ، اسدی طوسی ( شاعر ) ، خواجه نظام الملک طوسی ( سیاستمدار ) طوسی ممکن است اسمی برای دو فرد معروف ذیل در حوزه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طوسی. از مردم طوس: فردوسی طوسی ( شاعر ) ، اسدی طوسی ( شاعر ) ، خواجه نظام الملک طوسی ( سیاستمدار ) طوسی ممکن است اسمی برای دو فرد معروف ذیل در حوزه ...

پیشنهاد
٠

طوسی. از مردم طوس: فردوسی طوسی ( شاعر ) ، اسدی طوسی ( شاعر ) ، خواجه نظام الملک طوسی ( سیاستمدار ) طوسی ممکن است اسمی برای دو فرد معروف ذیل در حوزه ...

پیشنهاد
٠

طوسی. از مردم طوس: فردوسی طوسی ( شاعر ) ، اسدی طوسی ( شاعر ) ، خواجه نظام الملک طوسی ( سیاستمدار ) طوسی ممکن است اسمی برای دو فرد معروف ذیل در حوزه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طوسی. از مردم طوس: فردوسی طوسی ( شاعر ) ، اسدی طوسی ( شاعر ) ، خواجه نظام الملک طوسی ( سیاستمدار ) طوسی ممکن است اسمی برای دو فرد معروف ذیل در حوزه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جهان فلسفه سه نفر دارای اهمیت بسیارند که از آنان بعنوان معلم اول؛ معلم ثانی و معلم ثالث یاد میکنند و آن سه به ترتیب کسی نیستند جز: ارسطو، فارابی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جهان فلسفه سه نفر دارای اهمیت بسیارند که از آنان بعنوان معلم اول؛ معلم ثانی و معلم ثالث یاد میکنند و آن سه به ترتیب کسی نیستند جز: ارسطو، فارابی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جهان فلسفه سه نفر دارای اهمیت بسیارند که از آنان بعنوان معلم اول؛ معلم ثانی و معلم ثالث یاد میکنند و آن سه به ترتیب کسی نیستند جز: ارسطو، فارابی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیرونی، هم دورهٔ بوعلی سینا بود و با هم مکاتبه و تبادل نظر فکری داشتند. هر دو کتابی به نام قانون دارند قانون ( خالی و بدون دنباله ) در زمینه پزشکی از ...

پیشنهاد
٠

بیرونی، هم دورهٔ بوعلی سینا بود و با هم مکاتبه و تبادل نظر فکری داشتند. هر دو کتابی به نام قانون دارند قانون ( خالی و بدون دنباله ) در زمینه پزشکی از ...

پیشنهاد
١

بیرونی، هم دورهٔ بوعلی سینا بود و با هم مکاتبه و تبادل نظر فکری داشتند. هر دو کتابی به نام قانون دارند قانون ( خالی و بدون دنباله ) در زمینه پزشکی از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم احتمالا به کمیت و کیف به کیفیت اشاره دارد پس کم و کیف می شود کمیت و کیفیت. چند احتمالا به تعداد و چون به چگونگی اشاره دارد پس چند و چون هم می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم احتمالا به کمیت و کیف به کیفیت اشاره دارد پس کم و کیف می شود کمیت و کیفیت. چند احتمالا به تعداد و چون به چگونگی اشاره دارد پس چند و چون هم می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قدم گاهی به معنای اندازه پا از سر انگشت یک پا تا پاشنه همان پا گفته می شود گاهی هم قدم به فاصله میان دوپا هنگام راه رفتن یک فرد متوسط گفته می شود ( گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قدم گاهی به معنای اندازه پا از سر انگشت یک پا تا پاشنه همان پا گفته می شود گاهی هم قدم به فاصله میان دوپا هنگام راه رفتن یک فرد متوسط گفته می شود ( گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مَنْ تَقَرَّبَ اِلَیَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ اِلَیْهِ ذِراعاً1 هر کس یک وجب به من نزدیک شود من یک ذراع ( = دو وجب ) به او نزدیک می شوم. این لطف مضاعفى ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَنْ تَقَرَّبَ اِلَیَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ اِلَیْهِ ذِراعاً1 هر کس یک وجب به من نزدیک شود من یک ذراع ( = دو وجب ) به او نزدیک می شوم. این لطف مضاعفى ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَنْ تَقَرَّبَ اِلَیَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ اِلَیْهِ ذِراعاً1 هر کس یک وجب به من نزدیک شود من یک ذراع ( = دو وجب ) به او نزدیک می شوم. این لطف مضاعفى ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مَنْ تَقَرَّبَ اِلَیَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ اِلَیْهِ ذِراعاً1 هر کس یک وجب به من نزدیک شود من یک ذراع ( = دو وجب ) به او نزدیک می شوم. این لطف مضاعف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در بازار پارچه هر یارد را به اندازه ٩٠ سانتیمتر در نظر می گیرند. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت فرض کنید یارد مخفف یار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ﺍَﺷِﺮ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ. ( از تفسیر استاد قرائتی ) ﺃَءُﻟْﻘِﻲَ ﺍﻟﺬِّﻛْﺮُ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﻣِﻦ ﺑَﻴْﻨِﻨَﺎ ﺑَﻞْ ﻫُﻮَ ﻛَﺬَّﺍﺏٌ ﺃَﺷِﺮٌ ( آیه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خَفِیَ : صیغه مفرد مذکر غایب فعل ماضی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کتابهای سید بن طاووس، این شخصیت برجسته می توان کتب زیر را برشمرد: - - مصباح الزائر ( مِصْباحُ الزّائر، که به معنای چراغ زائر کتابیست که به زبان ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کتابهای سید بن طاووس، این شخصیت برجسته می توان کتب زیر را برشمرد: - - مصباح الزائر ( مِصْباحُ الزّائر، که به معنای چراغ زائر کتابیست که به زبان ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کتابهای سید بن طاووس، این شخصیت برجسته می توان کتب زیر را برشمرد: - - مصباح الزائر ( مِصْباحُ الزّائر، که به معنای چراغ زائر کتابیست که به زبان ع ...

پیشنهاد
٠

از کتابهای سید بن طاووس، این شخصیت برجسته می توان کتب زیر را برشمرد: - - مصباح الزائر ( مِصْباحُ الزّائر، که به معنای چراغ زائر کتابیست که به زبان ع ...

پیشنهاد
٠

از کتابهای سید بن طاووس، این شخصیت برجسته می توان کتب زیر را برشمرد: - - مصباح الزائر ( مِصْباحُ الزّائر، که به معنای چراغ زائر کتابیست که به زبان ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چِرم cherm در گویش شهرستان بهاباد به معنای حالتی گفته می شود که نه تر است و نه خشک مثل خرمای پیارُم ( Piarom or Pyarom ) که آب خیلی کمی دارد. گویند خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از شجرنامه رستم: پدر رستم، زال ( دستان ) است. جد اول ( پدر بزرگ ) او سام است. جد دوم رستم نریمان است. جد چهارم وی گرشاسپ است در اجداد بالاتر رستم افر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از شجرنامه رستم: پدر رستم، زال ( دستان ) است. جد اول ( پدر بزرگ ) او سام است. جد دوم رستم نریمان است. جد چهارم وی گرشاسپ است در اجداد بالاتر رستم افر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از شجرنامه رستم: پدر رستم، زال ( دستان ) است. جد اول ( پدر بزرگ ) او سام است. جد دوم رستم نریمان است. جد چهارم وی گرشاسپ است در اجداد بالاتر رستم افر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از شجرنامه رستم: پدر رستم، زال ( دستان ) است. جد اول ( پدر بزرگ ) او سام است. جد دوم رستم نریمان است. جد چهارم وی گرشاسپ است در اجداد بالاتر رستم افر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از شجرنامه رستم: پدر رستم، زال ( دستان ) است. جد اول ( پدر بزرگ ) او سام است. جد دوم رستم نریمان است. جد چهارم وی گرشاسپ است در اجداد بالاتر رستم افر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از شجرنامه رستم: پدر رستم، زال ( دستان ) است. جد اول ( پدر بزرگ ) او سام است. جد دوم رستم نریمان است. جد چهارم وی گرشاسپ است در اجداد بالاتر رستم افر ...

پیشنهاد
٠

به جای، بی پیر مرو به زندگانی هرچند سکندر زمانی گفته شد: بی پیر مرو به زندگانی که پیرت در میاد.

پیشنهاد
٠

از سایت دانش چی: اصطلاح پیرم درآمد کنایه از چیست؟ ۱ - معمولا این اصطلاح را در جایی به کار می برند که افراد کار بسیار سخت و طاقت فرسایی انجام داده با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کتاب های امالی: امالی شیخ مفید امالی سید مرتضی امالی شیخ صدوق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از جمله ( قید مرکب : مثلاً، برای نمونه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلفظ امروزی کلمه ی نهفته، nahofte است همچنان که در شعر زیر بر وزن ( نگفته ) آمده است: تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد ( سعدی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه مرتکز: رکز. کلمات مرتبط:مرکز، تمرکز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر. [ س ُرر ] شاد کردن کسی را. مقابل اِحزان. ﺳُﺮﺭ ﺟﻤﻊ ﺳَﺮﻳﺮ ﺑﻪ ﺗﺨﺘﻲ ﻛﻪ ﺳﺮﻭﺭﺁﻭﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. پس ﺳُﺮﺭ ﻭ ﺳﺮﻭﺭ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺭﻳﺸﻪ هستند. اما صرف فعل این ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر. [ س ُرر ] شاد کردن کسی را. مقابل اِحزان. ﺳُﺮﺭ ﺟﻤﻊ ﺳَﺮﻳﺮ ﺑﻪ ﺗﺨﺘﻲ ﻛﻪ ﺳﺮﻭﺭﺁﻭﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. پس ﺳُﺮﺭ ﻭ ﺳﺮﻭﺭ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺭﻳﺸﻪ هستند. اما صرف فعل این ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر تلفظ می توان با کلمات بازی کرد و احیانا داستان ساخت. نستدن بر وزن نسترن است. آیا نستدن نسترن از دست محبوب کار درستی است؟؟؟ ( ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اوساخ:چرک ها فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَلِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَهِ عَنْکَ ( فرازی از مناجات شعبانیه ) پس تو را شکر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادسپاری آسانتر در امر ساخت مجهول در عربی: ابتدا قاعده کلی بیان می شود و سپس برای یادسپاری آسانتر به طرح سوالاتی پرداخته می شود و در ادامه به پاسخ و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادسپاری آسانتر در امر ساخت مجهول در عربی: ابتدا قاعده کلی بیان می شود و سپس برای یادسپاری آسانتر به طرح سوالاتی پرداخته می شود و در ادامه به پاسخ و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادسپاری آسانتر در امر ساخت مجهول در عربی: ابتدا قاعده کلی بیان می شود و سپس برای یادسپاری آسانتر به طرح سوالاتی پرداخته می شود و در ادامه به پاسخ و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی مُشک، مِشک، مِسک، سُعد، عَنبر: مُشک یا مِشک یا مِسک کدام تلفظ صحیح است؟ دهخدا می نویسد اهل فارس به کسر میم مِشک و اهل ماوراءالنهر بض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی مُشک، مِشک، مِسک، سُعد، عَنبر: مُشک یا مِشک یا مِسک کدام تلفظ صحیح است؟ دهخدا می نویسد اهل فارس به کسر میم مِشک و اهل ماوراءالنهر بض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی مُشک، مِشک، مِسک، سُعد، عَنبر: مُشک یا مِشک یا مِسک کدام تلفظ صحیح است؟ دهخدا می نویسد اهل فارس به کسر میم مِشک و اهل ماوراءالنهر بض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی مُشک، مِشک، مِسک، سُعد، عَنبر: مُشک یا مِشک یا مِسک کدام تلفظ صحیح است؟ دهخدا می نویسد اهل فارس به کسر میم مِشک و اهل ماوراءالنهر بض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی مُشک، مِشک، مِسک، سُعد، عَنبر: مُشک یا مِشک یا مِسک کدام تلفظ صحیح است؟ دهخدا می نویسد اهل فارس به کسر میم مِشک و اهل ماوراءالنهر بض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز درباره ی مُشک، مِشک، مِسک، سُعد، عَنبر: مُشک یا مِشک یا مِسک کدام تلفظ صحیح است؟ دهخدا می نویسد اهل فارس به کسر میم مِشک و اهل ماوراءالنهر بض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داحضه مونث داحض: باطل برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. در این جا این عبارت می تواند مفید باشد: داعش حضیض، داحض است ( اگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داحض: باطل برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. در این جا این عبارت می تواند مفید باشد: داعش حضیض، داحض است ( اگر دقت شود دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افتری اِماله افترا. اِماله به معنای میل دادن است و اصطلاحی در صرف عربی و تجوید که فتحه به کسره و الف به یاء، برای آسانی تلفظ کلمات میل داده می شود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مِری اِماله مِراء. اِماله به معنای میل دادن است و اصطلاحی در صرف عربی و تجوید که فتحه به کسره و الف به یاء، برای آسانی تلفظ کلمات میل داده می شود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مِری اِماله مِراء. اِماله به معنای میل دادن است و اصطلاحی در صرف عربی و تجوید که فتحه به کسره و الف به یاء، برای آسانی تلفظ کلمات میل داده می شود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُمال: اِماله کرده شده، اماله به معنای میل دادن است و اصطلاحی در صرف عربی و تجوید که فتحه به کسره و الف به یاء، برای آسانی تلفظ کلمات میل داده می شود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ﺍﺳْﺘُﺠِﻴﺐَ: پذیرفته شد. ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳُﺤَﺂﺟُّﻮﻥَ ﻓِﻲ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻣِﻦ ﺑَﻌْﺪِ ﻣَﺎ ﺍﺳْﺘُﺠِﻴﺐَ ﻟَﻪُ ﺣُﺠَّﺘُﻬُﻢْ ﺩَﺍﺣِﻀَﺔٌ ﻋِﻨﺪَ ﺭَﺑِّﻬِﻢْ ﻭَﻋَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﻏَﻀَﺐ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به نظر می رسد که امروزه، کلمه ی خرامان و کلمه ی همخانواده آن، خرام، بصورت خَرامان و خَرام تلفظ می شود. برای یادسپاری آسانتر تلفظ کلمه می توان از باز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خَرام برای یادسپاری آسانتر تلفظ کلمه می توان از بازی با کلمات و ساخت داستان بهره برد برای مثال در این جا، خرا ( خرها ، الاغ ها ) را دیدم که خرام خرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

انگلیس خبیث، روباه پیر. رهبر معظم انقلاب: از انگلیس خیلی خاطره بد داریم و به انگلیس می گوییم انگلیس خبیث؛ انگلیس خبیث که واقعاً خبث او واضح است. رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ملازم/molAzem/ دمخور، همدم. ( ملازم و ملاصق بر وزن یکدیگر هم هستند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ملاصق. [ م ُ ص ِ ] یار و همدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سه شخصیت برجسته ی ایرانی: الف ) آریوبرزن آریو: آریایی برزن: کوچه، کوی، محله، ناحیه آریوبرزن: یکی ازسرداران هخامنشی در دوران پادشاهی داریوش سوم بود که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سه شخصیت برجسته ی ایرانی: الف ) آریوبرزن آریو: آریایی برزن: کوچه، کوی، محله، ناحیه آریوبرزن: یکی ازسرداران هخامنشی در دوران پادشاهی داریوش سوم بود که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سه شخصیت برجسته ی ایرانی: الف ) آریوبرزن آریو: آریایی برزن: کوچه، کوی، محله، ناحیه آریوبرزن: یکی ازسرداران هخامنشی در دوران پادشاهی داریوش سوم بود که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شعاع زمین 6371 کیلومتر تعداد آیات قرآن کریم 6236 برای یادسپاری آسانتر: هر دو شش هزار است، سه رقم دیگرش در مورد آیات قرآن اعداد زوج است اما سه رقم ...

پیشنهاد
٠

شعاع زمین 6371 کیلومتر تعداد آیات قرآن کریم 6236 برای یادسپاری آسانتر: هر دو شش هزار است، سه رقم دیگرش در مورد آیات قرآن اعداد زوج است اما سه رقم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شعاع زمین 6371 کیلومتر تعداد آیات قرآن کریم 6236 برای یادسپاری آسانتر: هر دو شش هزار است، سه رقم دیگرش در مورد آیات قرآن اعداد زوج است اما سه رقم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ ( فرازی از مناجات شعبانیه ) خدایا کارم را چنان که سزاوار آنی بر عهده گیر. تَوَلَّ: فعل امر، برعهد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صرف فعل ماضی: ( هُوَ ) تَوَلَّی ( tawallaa ) ، ( هُمَا ) تَوَلَّیَا، ( هُمْ ) تَوَلَّوْا، ( هِیَ ) تَوَلَّتْ، ( هُمَا ) تَوَلَّتَا، ( هُنَّ ) تَوَلّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف فعل ماضی: ( هُوَ ) تَوَلَّی ( tawallaa ) ، ( هُمَا ) تَوَلَّیَا، ( هُمْ ) تَوَلَّوْا، ( هِیَ ) تَوَلَّتْ، ( هُمَا ) تَوَلَّتَا، ( هُنَّ ) تَوَلّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف فعل ماضی: ( هُوَ ) تَوَلَّی ( tawallaa ) ، ( هُمَا ) تَوَلَّیَا، ( هُمْ ) تَوَلَّوْا، ( هِیَ ) تَوَلَّتْ، ( هُمَا ) تَوَلَّتَا، ( هُنَّ ) تَوَلّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو کشور شبیه هم: _تاهیتی ( تائیتی ) پلینزی فرانسه، نام مجمع الجزایری در اقیانوس آرام است که حدودا از 300 سال قبل تا اکنون تحت سلطه فرانسه است. به لط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو کشور شبیه هم: _تاهیتی ( تائیتی ) پلینزی فرانسه، نام مجمع الجزایری در اقیانوس آرام است که حدودا از 300 سال قبل تا اکنون تحت سلطه فرانسه است. به لط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو کشور شبیه هم: _تاهیتی ( تائیتی ) پلینزی فرانسه، نام مجمع الجزایری در اقیانوس آرام است که حدودا از 300 سال قبل تا اکنون تحت سلطه فرانسه است. به لط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو کشور شبیه هم: _تاهیتی ( تائیتی ) پلینزی فرانسه، نام مجمع الجزایری در اقیانوس آرام است که حدودا از 300 سال قبل تا اکنون تحت سلطه فرانسه است. به لط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو کشور شبیه هم: _تاهیتی ( تائیتی ) پلینزی فرانسه، نام مجمع الجزایری در اقیانوس آرام است که حدودا از 300 سال قبل تا اکنون تحت سلطه فرانسه است. به لط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر صاحب تفسیر کشاف: زمخشر یکی از روستاهای خوارزم است، برای یادسپاری اسان تر اگر به انتهای کلمه ی خوارزم نگاه کنیم می بینیم که حرف ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفسیر مَجمعُ البَیان تفسیر مَجمعُ البَیان تألیف شیخ طبرسی، از تفسیرهای معتبر شیعه به زبان عربی و قرن ششم هجری قمری است و بسیار متأثر از تبیان شیخ طوس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفسیر مَجمعُ البَیان تفسیر مَجمعُ البَیان تألیف شیخ طبرسی، از تفسیرهای معتبر شیعه به زبان عربی و قرن ششم هجری قمری است و بسیار متأثر از تبیان شیخ طوس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفسیر جامع البیان تفسیر جامع البیان فی تفسیر القرآن که به تفسیر طبرى معروف می باشد به زبان عربی و قرن سوم هجری قمری است. طبری ابتدا، کتاب تاریخ طبری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از مجمع البیان طبرسی:به باور برخی واژه هفت و هفتاد در فرهنگ عرب براى مبالغه است، و از این باب است که به شیر درنده، �سبع� می گویند، چرا که به باور آنا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْکَ ( از مناجات شعبانیه ) پس همانا که من، ( از دیگران ) به سوی تو گریختم. آیت الله محمدی گیلانی در شرح مناجات شعبانیه می فرمای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جانمی جان ( janami jan ) : یحتمل یعنی جان من هستی، جان. جان من هستی، ای جان. جان من هستی، ای جان من. واژه ای برای ابراز خشنودی و شادی. جانمی ( janam ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جانمی جان ( janami jan ) : یحتمل یعنی جان من هستی، جان. جان من هستی، ای جان. جان من هستی، ای جان من. واژه ای برای ابراز خشنودی و شادی. جانمی ( janam ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-٤١

سگیونیسم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جروندن/jorundan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای تکان دادن است. چقدر، میجری/mijjori/؟ یعنی چقدر تکان می خوری؟ در این گویش، بجرون/bejjorun/ به معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جروندن/jorundan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای تکان دادن است. چقدر، میجری/mijjori/؟ یعنی چقدر تکان می خوری؟ در این گویش، بجرون/bejjorun/ به معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جروندن/jorundan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای تکان دادن است. چقدر، میجری/mijjori/؟ یعنی چقدر تکان می خوری؟ در این گویش، بجرون/bejjorun/ به معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به نخود ( nokhod ) ، نخود ( nakhod ) می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی، به گنجشک، چغور/choghur/ و به گنجشک کوچک، چغورک/choghurok/ گفته می شود. در ضمن در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی، به گنجشک، چغور/choghur/ و به گنجشک کوچک، چغورک/choghurok/ گفته می شود. در ضمن در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گنجشک، چُغوت/choghut/ می گویند و به گنجشک کوچک یا همان چغوت کوچک و یا جوجه چغوت در بهاباد، چُغو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گنجشک، چُغوت/choghut/ می گویند و به گنجشک کوچک یا همان چغوت کوچک و یا جوجه چغوت در بهاباد، چُغو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زردپی آشیل. زَرْدپِیِ آشیْل ( Achilles tendon ) زردپی پشت قوزک پا. ماهیچه های پشت ساق پا را به استخوان پاشنۀ پا وصل می کند. آشیل یکی از بزرگ ترین زر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جالب است که در قرآن هم یَوْمَئِذٍ ( میم فتحه دارد ) داریم هم یَوْمِئِذٍ ( میم کسره دارد ) ، کلمه یَوْمَئِذٍ ( میم فتحه دارد ) بیش از شصت بار در قرآن ...

پیشنهاد
٠

قرائت دیگر از ضرب المثل: کلوخ انداز را پاداش سنگ است.

پیشنهاد
٠

قرائتی دیگر از این ضرب المثل: جواب سنگ، کلوخه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دار:ﺩﺍﺭﺍﻟﻬﺠﺮﻩ ( ﻣﺪﻳﻨﻪ ) ﻭَ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺗَﺒَﻮَّءُﻭ ﺍﻟﺪَّﺍﺭَ ﻭَﺍﻟْﺈِﻳﻤَﺎﻥَ ﻣِﻦ ﻗَﺒْﻠِﻬِﻢْ ﻳُﺤِﺒُّﻮﻥَ ﻣَﻦْ ﻫَﺎﺟَﺮَ ﺇِﻟَﻴْﻬِﻢْ ﻭَ ﻟَﺎ ﻳَﺠِﺪُﻭﻥَ ﻓِﻲ ﺻُﺪُﻭﺭ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ID مخفف Identification به معنی "شناسایی ، تعیین هویت ، تطبیق و تمیز" می باشد. آی دی در شبکه های اجتماعی نقش زیادی دارد چرا که بسیاری از افراد از روی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نفیر: نفرات. نَفِیر اسم جمع، و به معنای گروهی از مردان است، بعضی گفته اند: جمع نَفْر. ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفیر: نفرات. نَفِیر اسم جمع، و به معنای گروهی از مردان است، بعضی گفته اند: جمع نَفْر. ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اَ ) [ ع . ] بدان، بدانید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به فتیر، پَتیل می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به فتیر، پَتیل می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در توصیف گل نرگس هر نرگس را به دو بخش تقسیم می کنیم: گلبرگ ها تاج گل ( شیپور ) هر گل نرگس دارای یک ساختار فنجانی شکل در مرکز است که به آن تاج گفته م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در توصیف گل نرگس هر نرگس را به دو بخش تقسیم می کنیم: گلبرگ ها تاج گل ( شیپور ) هر گل نرگس دارای یک ساختار فنجانی شکل در مرکز است که به آن تاج گفته م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در توصیف گل نرگس هر نرگس را به دو بخش تقسیم می کنیم: گلبرگ ها تاج گل ( شیپور ) هر گل نرگس دارای یک ساختار فنجانی شکل در مرکز است که به آن تاج گفته م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زِبرِج:زینت. زِبْرِجِهَا: زینت آن. بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زِبرِج:زینت. زِبْرِجِهَا: زینت آن. بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نرگس شهلا ( Trumpet Daffodils ) مشخصات: شیپور گل بلندتر از گلبرگ های آن. گل نرگس شهلا بسیار زیبا و متداول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متضاد بود:نابود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نابود مقابل بود است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در ادبیات فارسی بلبل مظهر عشق است و مولانا در مصرع ؛ گویاترم ز بلبل ، در واقع خواسته خود را عاشق تر از بلبل معرفی کند و این عبارت کنایه از سرشار بودن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم فور ( ghalamfor ) میخک. میخک صدور. بازی با کلمات برای یادسپاری آسانتر: خوردن میخک میخ بدن را سفت می کند و طرف را میخکوب می کند. ( مفید برای مرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میخک. قلم فور. بازی با کلمات برای یادسپاری آسانتر: خوردن میخک میخ بدن را سفت می کند و طرف را میخکوب می کند. ( مفید برای مردان ) قلم فور، قلمی که م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رودبار. ( اِخ ) نام مکانی است. از: �رود � �بار� ( پسوند مکان ) . ناحیه رود. مثل زنگبار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مِل یا همان صابون خیاطی وسیله ای گچی یا روغنی در شکل های مختلف مانند مداد، خودکار، ماژیک و صابون معمولی بوده که کاربرد آن علامت گذاری الگو روی پارچه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مِل یا همان صابون خیاطی وسیله ای گچی یا روغنی در شکل های مختلف مانند مداد، خودکار، ماژیک و صابون معمولی بوده که کاربرد آن علامت گذاری الگو روی پارچه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. چیز نجس را در منبجس [ مُم ْ ب َ ج ِ ] می توان پاک کرد. منبجس: آب جاری وروان. جمع آن م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. چیز نجس را در منبجس [ مُم ْ ب َ ج ِ ] می توان پاک کرد. منبجس: آب جاری وروان. جمع آن م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریای سوف. دریای قُلزُم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریای سوف. دریای قُلزُم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریای قُلزُم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

�حوریث� همان کوه �حوریب� است که در تورات ذکر شده و در واقع همان کوه طور است، ولی این که کدام یک صحیح است، برای ما روشن نیست. در این گونه موارد تصحیف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کرمان به پستانک، گولو/gulu/ می گویند. پستانک، پستونک یا گول زن/gulzan/آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. در گویش ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پستانک. پستونک. آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. گول زن/gulzan/. در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulza ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پستانک. پستونک. آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. گول زن/gulzan/. در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulza ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پستانک. پستونک. آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. گول زن/gulzan/. در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulza ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پستانک. پستونک. آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. گول زن/gulzan/. در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulza ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَلُوْ گرفتن /alow/در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر آتش گرفتن و شعله ور شدن در مورد گرم و داغ شدن هم در مورد بدن و دهان بکار می رود. مثال:�الو گرفتم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اَلُوْ گرفتن /alow/در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر آتش گرفتن و شعله ور شدن در مورد گرم و داغ شدن هم در مورد بدن و دهان بکار می رود. مثال:�الو گرفتم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویلی/veyli/در گویش شهرستان بهاباد به معنای رها، ول، ولو، ولنگار، لاابالی و بی بندوبار است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویلی/veyli/در گویش شهرستان بهاباد به معنای رها، ول، ولو، ولنگار، لاابالی و بی بندوبار.

پیشنهاد
٠

اطلاعاتی درباره کلمه هاشم: هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ. ﺇِﻧَّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ. ﺇِﻧَّ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند. هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک. هشیم. [ هَ ] شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ. ﺇِﻧَّ ...

پیشنهاد
١

در پشت دیوارهای بلند کاخ یکی از پادشاهان تنوری بود که در آن نان می پختند در یک شب سرد زمستانی مرد فقیری از آنجا رد میشد ودر ان آخر شب راه به جایی ندا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شنیده ایم که محمود غزنوی یک شب شراب خوردو شبش جمله در سمور گذشت گدای گوشه نشینی لب تنور خزید لب تنور به آن بینوای عور گذشت علی الصباح بزد نعره ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذشته برای تقسیم بندی آب قنات ها از روشی استفاده می شده است که در تمام ایران و برای تمامی قنات ها متداول بوده است که شرح آن بدین صورت است : ظرفی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گذشته برای تقسیم بندی آب قنات ها از روشی استفاده می شده است که در تمام ایران و برای تمامی قنات ها متداول بوده است که شرح آن بدین صورت است : ظرفی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گذشته برای تقسیم بندی آب قنات ها از روشی استفاده می شده است که در تمام ایران و برای تمامی قنات ها متداول بوده است که شرح آن بدین صورت است : ظرفی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فکر می کنید مارموز درست است یا مارموذ؟ جالب است بدانید که این کلمه در زبان فارسی پیشینه چندانی ندارد و اخیرا در میان فارسی زبانان رایج شده است. برای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فکر می کنید مارموز درست است یا مارموذ؟ جالب است بدانید که این کلمه در زبان فارسی پیشینه چندانی ندارد و اخیرا در میان فارسی زبانان رایج شده است. برای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فکر می کنید مارموز درست است یا مارموذ؟ جالب است بدانید که این کلمه در زبان فارسی پیشینه چندانی ندارد و اخیرا در میان فارسی زبانان رایج شده است. برای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فکر می کنید مارموز درست است یا مارموذ؟ جالب است بدانید که این کلمه در زبان فارسی پیشینه چندانی ندارد و اخیرا در میان فارسی زبانان رایج شده است. برای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جانباز، جانسپار، پیشمرگ، ازخودگذشته، کسی که جان را فدای دیگری کند، آن که در راه کسی جانبازی و فداکاری کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی به فرش انداز یا خروجی، تقا گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَبَرّات. ج ِ �مبرة�. از [برّ] مَبَرَة: عطا و نیکی، آنچه که نیکی بدست آورد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

- مَبَرَة/ الجمع مَبَارّ و مَبَرّات [برّ]: عطا و نیک، آنچه که نیکی بدست آورد.

پیشنهاد
١

سیاست های پولی و مالی را می خواهم به زبان بسیار بسیار ساده توضیح دهیم. سیاست های پولی سیاست هایی است که روی پول اثر می گذارد و چون پول و اسکناس نهای ...

پیشنهاد
٠

سیاست های پولی و مالی را می خواهم به زبان بسیار بسیار ساده توضیح دهیم. سیاست های پولی سیاست هایی است که روی پول اثر می گذارد و چون پول و اسکناس نهای ...

پیشنهاد
٠

سیاست های پولی و مالی را می خواهم به زبان بسیار بسیار ساده توضیح دهیم. سیاست های پولی سیاست هایی است که روی پول اثر می گذارد و چون پول و اسکناس نهای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احتمالا ادهی و دواهی و دهی هم خانواده هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احتمالا ادهی و دواهی و دهی هم خانواده هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احتمالا ادهی و دواهی و دهی هم خانواده هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برحذر باش: دور باش، بپرهیزید. توپاک آمدی برحذر باش و پاک که ننگست ناپاک رفتن بخاک. سعدی ( بوستان ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کتاب مجمع التواریخ نوشته حافظِ اَبرو . کتاب جامع التواریخ نوشته رشیدالدین فضل الله همدانی شاهرخ فرزند تیمور به حافظ ابرو سفارش کرد تا ادامه جامع ال ...

پیشنهاد
٠

کتاب مجمع التواریخ نوشته حافظِ اَبرو . کتاب جامع التواریخ نوشته رشیدالدین فضل الله همدانی شاهرخ فرزند تیمور به حافظ ابرو سفارش کرد تا ادامه جامع ال ...

پیشنهاد
٠

کتاب مجمع التواریخ نوشته حافظِ اَبرو . کتاب جامع التواریخ نوشته رشیدالدین فضل الله همدانی شاهرخ فرزند تیمور به حافظ ابرو سفارش کرد تا ادامه جامع ال ...

پیشنهاد
٠

کتاب جامع التواریخ نوشته رشیدالدین فضل الله همدانی. کتاب مجمع التواریخ نوشته حافظِ اَبرو . شاهرخ فرزند تیمور به حافظ ابرو سفارش کرد تا ادامه جامع ا ...

پیشنهاد
٠

کتاب مجمع التواریخ نوشته حافظِ اَبرو . کتاب جامع التواریخ نوشته رشیدالدین فضل الله همدانی شاهرخ فرزند تیمور به حافظ ابرو سفارش کرد تا ادامه جامع ال ...

پیشنهاد
٠

کتاب مجمع التواریخ نوشته حافظِ اَبرو . کتاب جامع التواریخ نوشته رشیدالدین فضل الله همدانی شاهرخ فرزند تیمور به حافظ ابرو سفارش کرد تا ادامه جامع ال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دُسُر به معنای میخ ها، جمع دِسار به معنای میخ آهنین. وَحَمَلْنَاهُ عَلَی ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ. ( ١٣، قمر ) ﻭ او ( ﻧﻮﺡ ) ﺭﺍ ﺑﺮ ( ﻛﺸﺘﻲ ﺍﻱ ﻛﻪ ) ﺩﺍ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دِسار به معنای میخ آهنین است که جمع آن می شود دُسُر به معنای میخ ها. وَحَمَلْنَاهُ عَلَی ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ. ( ١٣، قمر ) ﻭ او ( ﻧﻮﺡ ) ﺭﺍ ﺑﺮ ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منهمر از خانواده ی انهمار. سبب انهمار الدموع عند تقطیع البصل:دلیل سرازیر شدن اشک هنگام بریدن پیاز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سبب انهمار الدموع عند تقطیع البصل:دلیل سرازیر شدن اشک هنگام بریدن پیاز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هرگاه فاءالفعل "د ، ذ، ز" باشد در باب افتعال "ت" به "دال" بدل می شود. زجر اِزدَجَر یَزدَجِرُ اِزدِجار مُزْدَجَر: مصدر میمی. نکته: مصدر میمی مصدری ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Mrs: ( میسیز ) خانم سوال: کی یک آقا تبدیل به یک خانم میشه؟ پاسخ: وقتی که یک s بگذاریم جلوی آقا Mr: ( مِستِر ) اقا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمان فرار شاه از ایران ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷، درست چهار روز مانده به ماه پیروزی انقلاب اسلامی ایران یعنی بهمن و درست ۲۶ روز پس از ۲۶ دی، انقلاب به ثمر رسید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

repurchase=re purchase دوباره خرید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انتفاضه فلسطین یا انقلاب سنگ، شکلی از اشکال اعتراض مردم فلسطین علیه اوضاع نابسامان مردم فلسطین، افزایش بیکاری، تبعیض نژادی و سرکوب مردم فلسطین به دست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

انقلاب سنگ، شکلی از اشکال اعتراض مردم فلسطین علیه اوضاع نابسامان مردم فلسطین در اردوگاه ها، افزایش بیکاری، تبعیض نژادی و سرکوب مردم فلسطین به دست دول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای آسان سازی فرایند یادگیری حروف شمسی و قمری می توان چنین آغاز کرد که سرنخ حروف شمسی و قمری در دو کلمه ی شمس و قمر است پس آن را چند بار باید تکرار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای آسان سازی فرایند یادگیری حروف شمسی و قمری می توان چنین آغاز کرد که سرنخ حروف شمسی و قمری در دو کلمه ی شمس و قمر است پس آن را چند بار باید تکرار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قَاصِرَاتُ ﭐلطَّرْف : کوتاه کننده های نگاه توضیح : طَرْف به معنای نگاه است و طَرْفةالعین یعنی نگاه چشم و قاصرات طَرْف یعنی کوتاه کننده های نگاه. تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گفت اگر صاحب فرزندی شوم اگر پسر بود اسمش را میذارم حماس و اگر دختر بود اسمش را میذارم حماسه چراکه حماس حماسه آفرید. ( اشاره به حمله ۱۵مهرماه ۱۴۰۲ فلس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گفت اگر صاحب فرزندی شوم اگر پسر بود اسمش را میذارم حماس و اگر دختر بود اسمش را میذارم حماسه چراکه حماس حماسه آفرید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو آلت موسیقی که در بدن انسان وجود دارد: تار و شیپور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو آلت موسیقی که در بدن هم وجود دارد: شیپور تار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیپور اُستاش توسط فردی به نام اُستاش کشف شد. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: استاش حتماً همان استاد بوده که کم کم تبدی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیپور اُستاش توسط فردی به نام اُستاش کشف شد. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: استاش حتماً همان استاد بوده که کم کم تبدی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چُفت شدن:بسته شدن ( در گویش شهرستان بهاباد ) مثل چفت شدن لوله که مثلاً آب نمی تواند از آن عبور کند. در شهرستان بهاباد به جای گفتن کیپ شدن گوش از چُف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در شهرستان بهاباد به جای گفتن کیپ شدن گوش از چُفت شدن گوش گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهاباد به جای گفتن کیپ شدن گوش از چُفت شدن گوش گفته می شود.

پیشنهاد
٠

گویا معنای تحت لفظی "ابن ابی الحدید" می شود: پسر پدر آهن.

پیشنهاد
٠

گویا معنای تحت لفظی "ابن ابی الحدید" می شود: پسر پدر آهن.

پیشنهاد
٠

گویا معنای تحت لفظی "ابن ابی الحدید" می شود: پسر پدر آهن.

پیشنهاد
٠

گویا معنای تحت لفظی "ابن ابی الحدید" می شود: پسر پدر آهن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پدر غزالی از راه پشم رشتن زندگی شان را تامین می کرد و رشته هایش را در بازار می فروخت و به همین دلیل به غزالی معروف شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم خانواده مشمئز ( بیزار، متنفر ) است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سینِ ( cin� ) [فرانسوی] استفاده شده در کلمات "سینما به فرانسوی: cin�ma" و "سینِه موبیل به فرانسوی: Cin�mobile" که معنی اصطلاحی آن، فیلم می شود. در ضم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سینِ ( cin� ) [فرانسوی] استفاده شده در کلمات "سینما به فرانسوی: cin�ma" و "سینِه موبیل به فرانسوی: Cin�mobile" که معنی اصطلاحی آن، فیلم می شود. در ضم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سینِ ( cin� ) [فرانسوی] استفاده شده در کلمات "سینما به فرانسوی: cin�ma" و "سینِه موبیل به فرانسوی: Cin�mobile" که معنی اصطلاحی آن، فیلم می شود. در ضم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سینِ ( cin� ) [فرانسوی] استفاده شده در کلمات "سینما به فرانسوی: cin�ma" و "سینِه موبیل به فرانسوی: Cin�mobile" که معنی اصطلاحی آن، فیلم می شود. در ضم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سینِ ( cin� ) [فرانسوی] استفاده شده در کلمات "سینما به فرانسوی: cin�ma" و "سینِه موبیل به فرانسوی: Cin�mobile" که معنی اصطلاحی آن، فیلم می شود. در ضم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mrs: ( میسیز ) خانم سوال: کی یک آقا تبدیل به یک خانم میشه؟ پاسخ: وقتی که یک s بگذاریم جلوی آقا Mr: ( مِستِر ) اقا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. فرض کنید خبرها در اخبار بیست و سی در برگه های آچار نوشته می شود. خب، بیایید از بیست و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. فرض کنید خبرها در اخبار بیست و سی در برگه های آچار نوشته می شود. خب، بیایید از بیست و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

صواب با ثواب تفاوت دارد. صواب: درست. ثواب: پاداش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

pop corn: پاپ کرن، ذرت بوداده. pop up : پاپ آپ اما پاپ آپ چیست؟ در بعضی سایت ها از لحظه ای که وارد سایت می شوید تا وقتی کارتان تمام می شود و نیت می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

pop corn: پاپ کرن، ذرت بوداده. pop up : پاپ آپ اما پاپ آپ چیست؟ در بعضی سایت ها از لحظه ای که وارد سایت می شوید تا وقتی کارتان تمام می شود و نیت می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

pop up : پاپ آپ، pop corn: پاپ کرن، ذرت بوداده. در بعضی سایت ها از لحظه ای که وارد سایت می شوید تا وقتی کارتان تمام می شود و نیت می کنید که سایت را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mr/مِستِر/ به معنای آقا Master/مَستِر/ به معنی استاد برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت در این مورد می توان گفت دانشجویی در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Mr/مِستِر/ به معنای آقا Master/مَستِر/ به معنی استاد برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت در این مورد می توان گفت دانشجویی در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Mr/مِستِر/ به معنای آقا Master/مَستِر/ به معنی استاد برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت در این مورد می توان گفت دانشجویی در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

pop up : پاپ آپ، pop corn: پاپ کرن، ذرت بوداده. در بعضی سایت ها از لحظه ای که وارد سایت می شوید تا وقتی کارتان تمام می شود و نیت می کنید که سایت را ...

پیشنهاد
١

مرحله یک سی ودوم، یک شانزدهم، یک هشتم و یک چهارم، نیمه نهایی، نهایی ( فینال ) واژه های شنیده شده در مسابقات است که می خواهم به شکل ساده برای شما بیان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرحله یک سی ودوم، یک شانزدهم، یک هشتم و یک چهارم، نیمه نهایی، نهایی ( فینال ) واژه های شنیده شده در مسابقات است که می خواهم به شکل ساده برای شما بیان ...

پیشنهاد
١

مرحله یک سی ودوم، یک شانزدهم، یک هشتم و یک چهارم، نیمه نهایی، نهایی ( فینال ) واژه های شنیده شده در مسابقات است که می خواهم به شکل ساده برای شما بیان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَرَ: فعل مضارع مجزوم و علامة جزمه حذف حرف العلة و بقیت الفتحة دلیل علیها و الفاعل ضمیر مستتر فیه وجوبا تقدیره أنت. ( از پایگاه جامع قرآنی نور ) تَر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. فَرخاک یعنی فِر خاکی ( خاکی از موی فر هم در آن نیست یعنی کاملآ مو لخت و صاف است ) فر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. فَرخال یعنی فِر خالی ( از موی فر خالی است یعنی کاملآ مو لخت و صاف است ) فرخال را فرخا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احتمالا هم خانواده ی خیشوم[ خِ] ( ع اِ ) به معنای بینی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بِستان یا بِسِتان ( فعل امر ) یعنی ستان و بگیر. ( برهان ) . امر به ستاندن. مَسِتان ( فعل نهی ) یعنی نَسِتان. مگیر. نگیر.

پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به پشت خوابیدن: تخت پشت خوابیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. می خای رانندگی کنی اما خوابت میادکافیه کافی بخوری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِستُک: دست دوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مره [ م َرْ رَ یا رِ ] باره، بار بالمرة [ بِل مَ رْ رَ یا رِ ] کاملا. یکبارگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عریکه ( عَ کَ یا کِ ) به معنای خلق و خوی. اریکه ( اَ کَ یا کِ ) به معنای تخت، تخت آراسته، تخت فرمانروایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عریکه ( عَ کَ یا کِ ) به معنای خلق و خوی. اریکه ( اَ کَ یا کِ ) به معنای تخت، تخت آراسته، تخت فرمانروایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مزجات بر وزن بزجات یعنی اندک. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. فرض کنید مزجات، بزجات بوده است که متاع بُزجات ( بزها ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اَوِّبی: صیغه مفرد مونث امر مخاطب است یعنی برگردان .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به به: ای جان ( جانم تازه شد ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ای جان: به به، جانم تازه شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. مقله بر وزن مبله، گویا ابن مقله روی مبله می نشست و خطاطی می کرد و از بس این مبله راحت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

هم خانواده ی لَیِّن به معنی نرم. قول ٌ لَیِّن : گفتاری نرم. لینه، درخت خرما است به قولی آن از لین است و به جهت نرمی میوه‏اش آن را لینه گفته‏ اند. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می سالخورده و پیر دهقان: معرفت در نگاه حافظ تشبیه به می میشود و قرآن چون ظرف معارف حق است به جام می تعبیر می شود. � جامِ میناییِ مِی سَدِّ رَهِ تنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می سالخورده و پیر دهقان: معرفت در نگاه حافظ تشبیه به می میشود و قرآن چون ظرف معارف حق است به جام می تعبیر می شود. � جامِ میناییِ مِی سَدِّ رَهِ تنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معرفت در نگاه حافظ تشبیه به می میشود و قرآن چون ظرف معارف حق است به جام می تعبیر می شود. جامِ میناییِ مِی سَدِّ رَهِ تنگ دلیست مَنِه از دست که سیلِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به آن موویز هم می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لعبت بازی. [ ل ُ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل لعبت باز. خیمه شب بازی. عروسک بازی. بازیگری : چو در بازی شدند آن لعبتان باز زمانه کرد لعبت بازی آغاز. ( نظام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمست یعنی از خودش بی خود شده باشد از یک عالم خودیت و خودخواهی و خود پسندی بیرون آمده باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کَش یعنی کَشنده و از آنجا که زیبا، آدم را به سمت خودش می کشد یکی از معانی کش، زیباست، آن که فراوان جاذبه دارد، دلربا، خوش. دلم مهربان گشت بر مهربانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمانداران: ابروکمانان زیبارویی ووسوسه کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمانداران: ابروکمانان زیبارویی ووسوسه کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استاد شهریار غزلی نغز بر وزن و قافیه یکی از غزل های حافظ سروده است که بیت اول آن این است: زلف آن است که بی شانه دل از جا ببرد نه که از , ماشطه هم زحم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استاد شهریار غزلی نغز بر وزن و قافیه یکی از غزل های حافظ سروده است که بیت اول آن این است: زلف آن است که بی شانه دل از جا ببرد نه که از , ماشطه هم زحم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٨

غده ی سرطانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شعر امریکا ، امریکا ننگ به نیرنگ تو ، که همزمان با تسخیر لانه جاسوسی اجرا شد بسیار معروف شد که هر ساله با مناسبت های حماسی از صدا و سیمای کشورمان پخش ...

پیشنهاد
٠

اِمریکا یا آمریکا یا ایالات متحده در بین مردم ایران به عنوان شیطان بزرگ شناخته می شود .

پیشنهاد
٠

اِمریکا یا آمریکا یا ایالات متحده در بین مردم ایران به عنوان شیطان بزرگ شناخته می شود .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اِمریکا یا آمریکا یا ایالات متحده در بین مردم ایران به عنوان شیطان بزرگ شناخته می شود .

پیشنهاد
٠

نازشستت ایران قوی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درست آن خزعبلات است . خزعبلات ( خَ یا خُ زَ عْ بَ ) [ ع . ] ( اِ. ) سخن بیهوده و مضحک .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در باور جمعی مردم ایران گل بنفشه به سبب رنگ تیره و پیچ و تاب و بوی خوش، نمادی است از زلف زیبا. برای مو و زلف سیاه اگر بخواهیم نمادی از گل در نظر بگی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رخساره به دلیل برافروختگی ( سرخی ) به گل تشبیه شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چهره ی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش چراکه سمن نام گلی است سپید و خوشبوی. سمن مانند یاس مخفف یاسمن است سمن خود به معنی گل سفید و حتّی به معنی عمومی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مویی که چین وشکن داشته باشد را جعد و موی فروافتاده که چین وشکن نداشته باشد را فَرخال یا لَخت گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. طُرِه هم وزن کُرِه است کره اسب عجب طره خوشگلی دارد 🏇 طره یعنی موی ریخته شده بر پیشا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ای که به معنای کیسه ای که مسافران و شکارچیان لوازم کار و توشه خود را در آن گذارند و یا کیسه ای که دارای بند است و در آن کاه و جو ریزند و بگردن چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشق ناتمام: عشقی که تمامی ندارد. عشق ما گرچه تمامی ندارد وبسیارقابل توجّه نیزهست، لیکن معشوق ازاین عشق ما هرچقدرهم خالص وتمام ناشدنی باشدبی نیازاست. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ﻭَﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻗِﻄَﻊٌ ﻣُّﺘَﺠَﺎﻭِﺭَﺍﺕٌ ﻭَﺟَﻨَّﺎﺕٌ ﻣِّﻦْ ﺃَﻋْﻨَﺎﺏٍ ﻭَ ﺯَﺭْﻉٌ ﻭَ ﻧَﺨِﻴﻞٌ ﺻِﻨْﻮَﺍﻥٌ ﻭَﻏَﻴْﺮُ ﺻِﻨْﻮَﺍﻥٍ ﻳُﺴْﻘَﻲ ﺑِﻤَﺂءٍ ﻭَﺍﺣِﺪٍ ﻭَ ﻧُﻔَﻀِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرم. آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک. نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک. تنت به سوز و گداز تو گرم راز و نیاز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سرگرم. آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک. نهادی ای تشنه لب صورت خود روی خاک. تنت به سوز و گداز تو گرم راز و نیاز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قناة [عربی] نیزه. چوب دستی. قنات، کانال یا مجرای اب. ( chanal= ) کانال یا شبکه ( تلویزیونی ) غَیِّرِ القَنَاةَ: کانال را عوض کن. قناه العالم: شبکه ...

پیشنهاد

از سردار دلها شهید قاسم سلیمانی: ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم، بپرس! ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتیم.

پیشنهاد
٠

از سردار دلها شهید قاسم سلیمانی: ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم، بپرس! ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گَعدِه: [ اصطلاح آخوندی]به شب نشینی یا گپ زدن های طلبگی گفته می شود. دورهمی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به مراتب: از لحاظ مرتبت و رتبه، از لحاظ جایگاه و مقام، از لحاظ درجه بندی ( که در همه ی این ها کلمه ی "خیلی" مستتر است ) معمولاً پس از "به مراتب" عبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به مراتب: از لحاظ مرتبت و رتبه، از لحاظ جایگاه و مقام، از لحاظ درجه بندی ( که در همه ی این ها کلمه ی "خیلی" مستتر است ) معمولاً پس از "به مراتب" عبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به آدم خل و چل، بُل گفته می شود. بل. [ ب ُ ] ( ص ) مؤلف فرهنگ جهانگیری گوید: احمق و نادان ، که آن را به تازی ابله گویند، و ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به خمیازه کشیدن، اواک کشیدن/ avaak kashidan/ گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خمیازه و دهن دره اواک /avaak/ گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خمیازه و دهان دره اواک /avaak/ گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خمیازه، اواک /avaak/ گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به خمیازه، اواک /avaak/ گفته می شود.

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسان تر صاحب تفسیرِ اثنی عشری که مربوط به اقای حسینی شاه عبدالعظیمی است شاید تصور و در نظر گرفتن عبارت زیر موثر باشد: ان شا الله در اَث ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ویکی الکتاب] معنی لِسَانٌ: زبان - گویش معنی صِدْقٍ: راستی - درستی - نیکی ( در عبارت "لِسَانَ صِدْقٍ " یعنی زبانی که جز به راستی سخن نمی گوید "لِسان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلیا/Keliya/ در گویش شهرستان بهاباد کلیا نماد شوری است بطور مثال این غذا مثل کلیاست یعنی خیلی شور است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شولولو لولو ( shululu lulu ) : نوعی کِل کشیدن و هلهله در عروسی و عقد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دروغگو، زود مچش باز می شود. ضرب المثل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خرخاکی، اتوبوسو /otobusu/ می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خرخاکی، اتوبوسو /otobusu/ می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گفته ی سیدمصطفی محمدزاده از کاربران آبادیس: بالشت مار یا بالش مار ، نوعی سوسک یا حشره بزرگ و سیاه رنگ یا مایل به قهوه ای می باشد که در خاک وجاهای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالشت مار. بالش مار نوعی سوسک است که دارای پوستی سخت وخشن میباشد، وبیشتر درمکانهای تاریک ونمناک زندگی می کند. بالش مار عموما از جانوران ریز وبقایای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بالشت مار. بالش مار نوعی سوسک است که دارای پوستی سخت وخشن میباشد، وبیشتر درمکانهای تاریک ونمناک زندگی می کند. بالش مار عموما از جانوران ریز وبقایای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جیرجیرک، زُنجِرِه می گویند. حشره ای که شب ها از خود صدا ایجاد می کند.

پیشنهاد
٠

بعد از بروزرسانی ضرب المثل:فضول و بردن جهنم گفت ضرب گازش کم است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

پاسخ چیستان "آن کدام کشور است که اگر حروف آن را جابه جا کنیم. . . . " که سوال آن در آبادیس، قسمت "چیستان" مطرح شد:کوبا.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

آن کدام کشور است که اگر حروف آن را جابه جا کنیم پایتخت کشور دیگری می شود؟ جواب: در آبادیس، قسمت " پاسخ چیستان"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما بازی با کلمات، پیرامون ازبک و ازبکستان: پیش فرض: اُزبَک: [عامیانه، اصطلاح] بی ریخت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. فرض و تصور که ساوجبلاغ ، سار و کلاغ بوده است جالب است که هشت گردو هم به این دو پرنده ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِسفَرایِن: یکی از شهرهای استان خراسان شمالی. برای رفع اشتباه و خطا: رایِن: یکی از شهرهای استان کرمان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

رایِن: یکی از شهرهای استان کرمان. برای رفع اشتباه و خطا: اِسفَرایِن: یکی از شهرهای استان خراسان شمالی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَهَر: یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی. برای رفع اشتباه و خطا: اَبهَر: یکی از شهرهای استان زنجان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَبهَر: یکی از شهرهای استان زنجان. برای رفع اشتباه و خطا: اَهَر: یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

هشترود: یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی. برای رفع اشتباه و خطا: هشتگرد: شهری در استان البرز، مرکز شهرستان ساوجبلاغ. برای یادسپاری آسانتر می توان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

هشتگرد: شهری در استان البرز، مرکز شهرستان ساوجبلاغ برای رفع اشتباه و خطا: هشترود: یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی. برای یادسپاری آسانتر می توان ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

عَجَب شیر: یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی است. برای رفع اشتباه و خطا: بهمن شیر: نام یکی از شاخه های رود کارون در استان خوزستان است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بهمن شیر: نام یکی از شاخه های رود کارون در استان خوزستان است. برای رفع اشتباه و خطا: عَجَب شیر: یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی است.

پیشنهاد

ابوالحسن بهمنیار: بهمنیار بن مرزبان ، فیلسوف مشائی قرن پنجم و شاگرد مشهور ابن سینا و اهل آذربایجان. احمد بهمنیار: ادیب و استاد دانشکده ی ادبیات و عل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ابوالحسن بهمنیار: بهمنیار بن مرزبان ، فیلسوف مشائی قرن پنجم و شاگرد مشهور ابن سینا و اهل آذربایجان. احمد بهمنیار: ادیب و استاد دانشکده ی ادبیات و عل ...

پیشنهاد

از ترجمه های دعای عرفه امام حسین علیه السلام می توان به موارد زیر اشاره کرد: ترجمه ی حضرت آیت الله مکارم شیرازی ترجمه ی استاد انصاریان ترجمه ی استاد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

از ترجمه های دعای عرفه امام حسین علیه السلام می توان به موارد زیر اشاره کرد: ترجمه ی حضرت آیت الله مکارم شیرازی ترجمه ی استاد انصاریان ترجمه ی استاد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. بهمن:پسر اسفندیار. کمک کننده به یادسپاری آسانتر: بهمن در اصل باید پدر اسفند باشد چون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به زردآلوی درشت و بسیار شیرین و آبدار و هسته شیرین قیصی /gheysi/ گفته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. کاستاریکا یعنی کاسه ای که توش ریکاست. کشور پاناما که به آن چسبیده است پایش را با ریکا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. گواتمالا ها می گویند اسم گواتمالا یعنی گاو تو بالاست بالای سر گواتمالا مکزیک و بعد آمر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هندوراس ربطی به هِند ندارد چون هِندوراس نیست بلکه هُندوراس است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. پای آمریکای مرکزی توسط کشور پاناما ( پاناما، پا دارد ) روی سر آمریکای جنوبی است و آن ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. کاراکاس پایتخت ونزوئلا است کارهای کدام کشور آمریکایی درست است و با ایران بیشترین دوستی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نِحِک که بیشتر با فعل زدن همراه می آید در گویش شهرستان بهاباد به انتهای گریه که قطع می شود اما بعد از لحظه ای دوباره با کمی کشیدن بدن خود که همراه با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عمل قرمز و متورم شدن اندک پوست که� با سوزش کم ( با لمس یا بدون لمس ) همراه است وَرزُلیدَن /varzolidan/ گویند و عموما، ورزلیدن بعلت اصطکاک بوجود می آی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنلاد بر وزن بنیاد و به معنای بنیاد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. بیله سوار مال کجاست؟ بیله سوار، بیل دارد استانی هم که بیل دارد کجاست؟اردبیل.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عُذر و مَنظور، به عذرخواهی کردن همراه با بیان علت قصور و کوتاهی گفته می شود و معمولا با فعل "کردن" بکار می رود. ( عُذر و مَنظور کردن ) بطور مثال: کلی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عُذر و مَنظور کردن به عذرخواهی کردن همراه با بیان علت قصور و کوتاهی گفته می شود. بطور مثال: کلید را آوردن و عذر و منظور کردن ( کلید باغ را گرفته بودن ...

پیشنهاد

ابوریحان بیرونی ( تولدخوارزم ، وفات غزنین ) ریاضی دان، منجّم، مردم شناس و هندپژوه بزرگ. در خانواده ای ایرانی و شیعه در بیرون شهر خوارزم به دنیا آمد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. غزنین مال کدوم کشور است؟ کشوری که غین حرف اول آن را دارد یعنی افغانستان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. پیشاور مال پاکستان است یا هند؟ کدام کشور نسبت به ایران پیش است ؟خب معلومه پاکستان است.

پیشنهاد

انگلیس خبیث، روباه پیر. رهبر معظم انقلاب: از انگلیس خیلی خاطره بد داریم و به انگلیس می گوییم انگلیس خبیث؛ انگلیس خبیث که واقعاً خبث او واضح است. رو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

انگلیس خبیث، روباه پیر. رهبر معظم انقلاب: از انگلیس خیلی خاطره بد داریم و به انگلیس می گوییم انگلیس خبیث؛ انگلیس خبیث که واقعاً خبث او واضح است. رو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

رهبر معظم انقلاب: از انگلیس خیلی خاطره بد داریم و به انگلیس می گوییم انگلیس خبیث؛ انگلیس خبیث که واقعاً خبث او واضح است. در ضمن، روباه پیر اصطلاحی ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زه کردن کمان یعنی زه کشیدن یا به عبارتی آماده کردن کمان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

زه کردن کمان یعنی زه کشیدن یا به عبارتی آماده کردن کمان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

زه کردن کمان یعنی زه کشیدن یا به عبارتی آماده کردن کمان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

زه کردن کمان یا زه کشیدن یعنی آماده کردن کمان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

[شب جم . ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی شبه جمله است مانند: زه ( زِ ) ( شب جم . ) از ادات تحسین به معنی خوشا، آفرین .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. برای یادسپاری آسانتر تلفظ اوژن یا شیر اوژن می توان به معنای آن نگریست که اوژن یعنی افک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. برای یادسپاری آسانتر تلفظ شیر اوژن می توان به معنای آن نگریست که شیر اوژن یعنی شیر افک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. برای یادسپاری آسانتر تلفظ شیر اوژن می توان به معنای آن نگریست که شیر اوژن یعنی شیر افک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تفاوت دو کلمه ی حج با حجه: حج به معنای قصد است، و در اصطلاح منابع دینی قصد زیارت خانه خدا مراد است. حجه به معنای دلیل و برهان است، و در اصطلاح دینی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمند انداختن علاوه بردام افکندن و گرفتن انسان و یا حیوان فراری و گریزپای را به پرتاب کردن کمند بر فراز دیوار یا کنگره قلعه و قصری به قصد بالا رفتن صو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمند افکن. [ ک َ م َ اَ ] ( نف مرکب ) کمندانداز. آنکه کمند را برای اسیرکردن دشمن یا صید حیوان به سوی او بیندازد. کمندافکن کمند انداختن علاوه بردام اف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گُردان: کلمه ی آشنایی که یک واحد نظامی محسوب می شود و معمولاَ ۳ تا ۵ گروهان با هم یک گردان و ۳ تا ۵ گردان با هم یک هنگ می سازند و عنوان نظامی برای فر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُردان: کلمه ی آشنایی که یک واحد نظامی محسوب می شود و معمولاَ ۳ تا ۵ گروهان با هم یک گردان و ۳ تا ۵ گردان با هم یک هنگ می سازند و عنوان نظامی برای فر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گُردان: کلمه ی آشنایی که یک واحد نظامی محسوب می شود و معمولاَ ۳ تا ۵ گروهان با هم یک گردان و ۳ تا ۵ گردان با هم یک هنگ می سازند و عنوان نظامی برای فر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از پهلوانان ایرانی شاهنامه. برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. در اینجا برای یادسپاری آسانتر تلفظ این اسم می توان فرض کر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

شعائر اللّه محلهای معلوم و نشانداری است که خدا آنها را محل عبادت قرار داده و هر محل معین برای عبادت مشعر آن عبادت است. بنابراین صفا و مروه دو محل و د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. قدیم اگر کسی چامه خوبی می گفت جامه می گرفت مثل دعبل خزاعی شاعر اهل بیت که از دست امام ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیژامه/پیجامه: زیر شلواری، شلوار راحتی ای است که جزو تنپوش خواب بوده و ترجیحاً هنگام خواب و گاهی به عنوان لباس زیر پوشیده می شود. اصل اینها پا جامه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عامیانه آن، میرید. یه جایی می رید برسونمتون.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عامیانه می روید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از تفسیر استاد قرائتی: "ﻳﻬﻴﺞ"ﺍﺯ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺣﺮﻛﺖ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺟﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻛﺸﺖ ﻭ ﻧﺒﺎﺕ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺁﻏﺎﺯ ﺧﺸﻚ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. نبادا پی نبید روی : مبادا دنبال شراب بروی، هرگز دنبال زهرماری نرو. در ضمن نَبادا به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دل اندروا. [ دِ اَ دَ ] ( ص مرکب ) دل اندروای. در گویش شهرستان بهاباد واژه دل اندروا به معنای دلواپس و نگران است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه دل اندروا به معنای دلواپس و نگران در گویش شهرستان بهاباد استفاده می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

"مِنْسَأَتَهُ" از مادّه "نسأ" ( بر وزن نسخ ) و "نسیء" ( بر وزن نصیب ) به معناى تأخیر است و از آنجا که به وسیله عصا اشیایی را به عقب می رانند و دور می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جفان، جمع جفنه است و به معنای ظرف های غذاخوری بزرگ است که برای یادسپاری آسانتر آن می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت مثلاً چقدر جفاست ( سخت است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انقلاب و خرمشهر و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بعد یع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انقلاب و خرمشهر و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بعد یع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انقلاب و خرمشهر و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بعد یع ...

پیشنهاد
١

انقلاب و عملیات بیت المقدس و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان ...

پیشنهاد
٠

انقلاب و عملیات بیت المقدس و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

انقلاب و فتح الفتوح و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بع ...

پیشنهاد
٠

انقلاب و شهرستان دشت آزادگان و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انقلاب و سوسنگرد و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بعد ی ...

پیشنهاد
٠

انقلاب و شهرستان آزادگان و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان س ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

انقلاب و خوزستان و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بعد ی ...

پیشنهاد
٠

انقلاب و شروع جنگ و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بعد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انقلاب و انقلاب دوم و وقایع مهم پس از آن. برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبا ...

پیشنهاد

انقلاب و وقایع مهم پس از آن. برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بعد یعن ...

پیشنهاد
٠

انقلاب و طریق القدس و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بع ...

پیشنهاد
٠

انقلاب و طریق القدس و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انقلاب و بستان و وقایع مهم . برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. انقلابِ اول در ۲۲ بهمن ۵۷ صورت گرفت ۱۳ آبان سال بعد یعن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. طاق بستان تقریبا طاقچه ای است که شاه در آن می نشسته است و حتماً در شهری قرار دارد که ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما در راستای آسان سازی در باب چشم: اگر نتوان آنچه که در صُلب کسی است دید اما می توان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما در راستای آسان سازی در باب چشم: اگر نتوان آنچه که در صُلب کسی است دید اما می توان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما در راستای آسان سازی در باب چشم: اگر نتوان آنچه که در صُلب کسی است دید اما می توان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما در راستای آسان سازی در باب چشم: اگر نتوان آنچه که در صُلب کسی است دید اما می توان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. اما در راستای آسان سازی در باب چشم: اگر نتوان آنچه که در صُلب کسی است دید اما می توان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دواعی جمع داعیة است و داعیة مونث داعی است. اما در باب داعی: داعی، اسم فاعل از "دعا، یدعو" یعنی دعا کننده یا دعوت کننده، دعوت کننده می تواند درونی با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

داعیة: مونث داعی. اما درباره داعی: داعی، اسم فاعل از "دعا، یدعو" یعنی دعا کننده یا دعوت کننده، دعوت کننده می تواند درونی باشد، حالت و کشش درونی که ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

داعی، اسم فاعل از "دعا، یدعو" یعنی دعا کننده یا دعوت کننده، دعوت کننده می تواند درونی باشد، حالت و کشش درونی که انسان را بر انجام دادن عملی بر می‏ ان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

أَنَا یَا رَبِّ الَّذِی لَمْ أَسْتَحْیِکَ فِی الْخَلاَءِ وَ لَمْ أُرَاقِبْکَ فِی الْمَلإَِ أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِی الْعُظْمَی ( فرازی از دعای ابوحم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

برای یادسپاری اسان تر می توان با کلمات بازی کرد. تراک، ماشین بزرگ معدنی، که شن جابه جا می کرد دستکاری شده یعنی خراب شده پس دستراکشن یعنی خرابی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در انسان ها یاختهٔ رشدکننده از لحظهٔ لِقاح تا پایان هفتهٔ هشتم، رویان نام دارد و پس از آن جنین نامیده می شود که در آن، اندام های حرکتی و شکل خارجی سر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد مثلاً در این جا می توان گفت، قدیم، مردم از مواشی برای جابه جایی استفاده می کردند اما امروزه از مواشین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وازرة:مونث وازِر. وازِر: اسم فاعل از ریشه ی کلمه "وزر".

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وازِر : اسم فاعل از ریشه ی کلمه "وزر".

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( اِمف. ) از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی اسم مفعول است. در ضمن نشانه ی اختصاری ( اِفا. ) مخفف کلمه ی اسم فاعل است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اِفا. ) از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی اسم فاعل است. در ضمن نشانه ی اختصاری ( اِمف. ) مخفف کلمه ی اسم مفعول است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان عقیده دارند که انزال به معنای نزول دفعی قرآن است و تنزیل به معنای نزول تدریجی آن بنابراین دو گونه نزول برای قرآن قائل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان عقیده دارند که انزال به معنای نزول دفعی قرآن است و تنزیل به معنای نزول تدریجی آن بنابراین دو گونه نزول برای قرآن قائل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان عقیده دارند که انزال به معنای نزول دفعی قرآن است و تنزیل به معنای نزول تدریجی آن بنابراین دو گونه نزول برای قرآن قائل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. مَعْز بر وزن مَغْز یعنی بز 🐐 خریدار گوشت خطاب به قصاب:ظن من این است که این، گوشت ضأ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. مَعْز بر وزن مَغْز یعنی بز 🐐 خریدار گوشت خطاب به قصاب:ظن من این است که این، گوشت ضأ ...

پیشنهاد
٠

خواستگاری کردن و گاهی نامزد کردن دختر و پسر در گویش شهرستان بهاباد را طَلَبون کردن می گویند. فلان دختر را برای فلانی طلبون کردند. یا فلان دختر و پس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواستگاری کردن و گاهی نامزد کردن دختر و پسر در گویش شهرستان بهاباد را طَلَبون کردن می گویند. فلان دختر را برای فلانی طلبون کردند. یا فلان دختر و پس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِ خاک ( صوت ) در گویش شهرستان بهاباد به معنای "اِی خاک بر سر" و معادل "اِی وای" و "اِ وا" می باشد. البته گاهی هم از کلمه ی ایش ( ish ) در این شهرستا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اِی بابا ( صوت ) :اِی وای. مردانه ی اِ وا. در ضمن ، اِی وای ( صوت ) در اصل "اِی وای بر من" که برای اظهار تعجب، درد، حیرت و افسوس، بیم و ترس و تقاضای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ایش ( ish ) ( صوت ) در گویش شهرستان بهاباد از ایش فقط برای تعجب استفاده می شود. در ضمن معادل "اِی وای" و "اِ وا"در گویش شهرستان بهاباد "اِ خاک' به م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اِی وای ( صوت ) در اصل "اِی وای بر من" که برای اظهار تعجب، درد، حیرت و افسوس، بیم و ترس و تقاضای کمک بکار می رود. دریغا. حسرتا. اِی بابا. اِ، وا ( "ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بندر مختص دریا ندارد. محلی است در ساحل دریا یا رودخانه که محل توقف و بارگیری و باراندازی وسایل نقلیه دریایی است. مانند بندر ایالت می سی سی پی آمریک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد. برای یادسپاری آسان تر تلفظ بنارس فرض کنید این کلمه از حرف ب و نارس ساخته شده است. حرف ب حتما فتحه د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خواستگاری کردن و گاهی نامزد کردن دختر و پسر در گویش شهرستان بهاباد را طَلَبون کردن می گویند. فلان دختر و پسر عروسی کردند؟ نه، نامزد کردن، طلبون کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواستگاری کردن و گاهی نامزد کردن دختر و پسر در گویش شهرستان بهاباد را طَلَبون کردن می گویند. فلان دختر و پسر عروسی کردند؟ نه، نامزد کردن، طلبون کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماشالا به ماسال که دومین شهرستان مرتفع استان گیلان پس از شهر رودبار است. این قدر مرتفع که در اکثر روزهای سال در میان ابرها قرار دارد، به همین دلیل به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. بیابید از اصطبل به مصطبه برسیم و آن را معنی کنیم با شنیدن مَصطَبِه یاد اصطبل کنید یک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. با شنیدن مَصطَبِه یاد اصطبل افتادم یک اصطبل تصور کنید در یک طرف آن، دکانی بر در میخان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. پروپاگاند یا پروپاگاندا یا پروپاگاندی ( کلمه ی ساختگی ) یعنی تبلیغات سیاسی. برای اثر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت. پروپاگاند یا پروپاگاندا یا پروپاگاندی ( کلمه ی ساختگی ) یعنی تبلیغات سیاسی. برای اثر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادسپاری آسان تر شاعر شعر زیر که خاقانی است: هان! ای دل ِ عبرت بین! از دیده عبر کن! هان! ایوان ِ مدائن را آیینهٔ عبرت دان!. ( از خاقانی ) شاعر این ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادسپاری آسان تر شاعر شعر زیر که خاقانی است: هان! ای دل ِ عبرت بین! از دیده عبر کن! هان! ایوان ِ مدائن را آیینهٔ عبرت دان!. ( از خاقانی ) شاعر این ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادسپاری آسان تر شاعر شعر زیر که خاقانی است: هان! ای دل ِ عبرت بین! از دیده عبر کن! هان! ایوان ِ مدائن را آیینهٔ عبرت دان!. ( از خاقانی ) شاعر این ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یادسپاری آسان تر شاعر شعر زیر که خاقانی است: هان! ای دل ِ عبرت بین! از دیده عبر کن! هان! ایوان ِ مدائن را آیینهٔ عبرت دان!. ( از خاقانی ) شاعر این ش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد. فغفور بر وزن مغفور ولی قطعا فلامغفور. کسی که خود را پسر خدا می داند اگرچه پادشاه چین باشد قطعا مغف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فور یا پور به معنی پسر. فغفور. [ ف َ ] ( اِ مرکب ) فغ به معنی خدای یا بت و پور یا فور به معنی پسر. لقب پادشاهان چین و کلمه پارسی است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوبش:خوشش. همچنان گِبتی[کَبتی] که دارد انگبین چون بماند داستان من بر این: گبت[کبت] ناگه[نادان] بوی نیلوفر بیافت خوبش[ خوشش] آمد سوی نیلوفر شتافت وز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَبت:گِبت، زنبور عسل. همچنان گِبتی[کَبتی] که دارد انگبین چون بماند داستان من بر این: گبت[کبت] ناگه[نادان] بوی نیلوفر بیافت خوبش[ خوشش] آمد سوی نیلوف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَِبت خانه: لانه زنبور. کبوتر خانه:لانه کبوتر.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گِبت:کَبت، زنبور عسل. همچنان گِبتی[کَبتی] که دارد انگبین چون بماند داستان من بر این: گبت[کبت] ناگه[نادان] بوی نیلوفر بیافت خوبش[ خوشش] آمد سوی نیلوف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد. منج بر وزن کنج، در کنج سقف یا دیوارها زنبورها خانه می سازند البته میم اول منج هم یادآور مگس است که ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

متفقین جنگ جهانی اول و دوم برای یادسپاری اسانتر بیاییم طرحی نو دراندازیم مثلا: متفقین کشورهایی هستند که در توافق نامه سازمان ملل حقی به نام وتو برای ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر بیاییم طرحی نو دراندازیم مثلا: متفقین کشورهایی هستند که در توافق نامه سازمان ملل حقی به نام وتو برای خود قائل شدند می دانیم که ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گر در یمنی چو با منی پیش منی گر پیش منی چو بی منی در یمنی من با تو چنانم ای نگار یمنی خود در غلطم که من توام یا تو منی "ابوسعید ابوالخیر"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به تخم مرغ آب پز، تخم مرغ جوشوندِه می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مرزنگو[ م ُ زَ ]: در گویش شهرستان بهاباد به مَرزَنگوش یا مَرزَنجوش، مُرزَنگو می گویند. در این شهرستان اغلب تخم مرغ جوشانده یا آب پز را همراه با� نمک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مرزنگو[ م ُ زَ ]: در گویش شهرستان بهاباد به مَرزَنگوش یا مَرزَنجوش، مُرزَنگو می گویند. در این شهرستان اغلب تخم مرغ جوشانده یا آب پز را همراه با� نمک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خاله زنک ( ~. زَ نَ ) خاله زنو ( ~. زَ نو ) گفته می شود. اما معنای خاله زنک یا خاله زنو در گویش شهرستان بهاباد : به مرد یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به خاله زنک ( ~. زَ نَ ) خاله زنو ( ~. زَ نو ) گفته می شود. اما معنای خاله زنک یا خاله زنو در گویش شهرستان بهاباد : به مرد یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از کاربران با نام های مختلف گفته است دین فلان است و بهمان، بطلمیوس هم، دانشمند یونانی بیش از دو هزار سال پیش، با مشاهدهٔ حرکت ظاهری ماه و خورشید، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سطوت بر وزن ثروت و چون ثروت است. متاسفانه ثروت حمله می کند و باعث گرانی ها شده است. متاسفانه ثروت بر علم و استعداد ها غلبه پیدا کرده است. متاسفانه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چته:چیه . چته، دوباره خونه را گذاشتی رو سرت یا چیه، دوباره خونه را گذاشتی رو سرت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یالا. [ یال ْ لا ] ( صوت ) در تداول عامه مخفف �یااﷲ� است و هنگام ورود به منزلی غیر از منزل خود با صدای نسبتاً بلند که اهالی منزل متوجه شوند که بیشتر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاصه یعنی : Nice to mit u خوشبختم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . جواب Nice to mit u to منم خوشبختم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خلاصه یعنی خوشبختم. Nice to mit u خوشبختم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . جواب Nice to mit u to منم خوشبختم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سَاقَ : اولین صیغه فعل ماضی، از ریشه ی ( سوق ) به معنای سوق داد، راند، کشاند. وَ قَدْ سَاقَنِی إلَیْکَ أَمَلِی ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) وآرز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

از تفسیر استاد قرائتی: ﻳَﻮْمَ ﻳُﻜْﺸَﻒُ ﻋَﻦ ﺳَﺎﻕٍ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻛﺎﺭ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻳَﻮْمَ: ﺭﻭﺯیکه. ﻳُﻜْﺸَﻒُ: کشف می شود. ﻋَﻦ: از. ﺳَﺎﻕٍ: ساق پای. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

"ﺗﺮﺍﻗﻲ"ﺟﻤﻊ "ﺗﺮﻗﻮﺓ" ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﻭﺭ ﮔﻠﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر قرائتی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در توضیح مزلف: مزلف. ( مُ زَ لَّ ) [ عربی . ] ( اِمف . ) ( اسم ) ۱ - آنکه دارای زلف است . ۲ - معشوق زلف دار . ( کلمه مجعولی است که ازکلمه فارسی زلف س ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مؤونه یا موونت یا موونه:سختی، رنج. روشن است که منظور از ذکر خدا لقلقه زبان نیست، تلفظ الفاظ به زبان بدون راه یافتن آنها در دل از هر منافق و کافرى هم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

موونت یا موونه: سختی، رنج. روشن است که منظور از ذکر خدا لقلقه زبان نیست، تلفظ الفاظ به زبان بدون راه یافتن آنها در دل از هر منافق و کافرى هم برمی آی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

موونت: موونه، سختی، رنج. روشن است که منظور از ذکر خدا لقلقه زبان نیست، تلفظ الفاظ به زبان بدون راه یافتن آنها در دل از هر منافق و کافرى هم برمی آید، ...

پیشنهاد
٠

ذکر:یاد. ذکر خیر، شما بود. خیر:خوبی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذکر:یاد. ذکر خیر، شما بود. خیر:خوبی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذکر:یاد. ذکر خیر، شما بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذکر:یاد. ذکر خیر، شما بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَظْلُومُ الشَّهِیدُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عِشْتَ سَعِیداً وَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً شَهِیداً ( از زیارت امام حسین ع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

شیطونه میگه. شیطونه میگه بیم، شیطونه میگه برم، شیطونه میگه بپرم، شیطونه میگه بزنم، . . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

جمع ِ حِجة، حِجَج است به معنای حج ها - سالها ( چون هرسال شامل یک حج اکبر می گردد. ) ﻗَﺎﻝَ ﺇِﻧِّﻲ ﺃُﺭِﻳﺪُ ﺃَﻥْ ﺃُﻧﻜِﺤَﻚَ ﺇِﺣْﺪَﻱ ﺍﺑْﻨَﺘَﻲَّ ﻫَﺎﺗَﻴْﻦ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع ِ حِجة، حِجَج است به معنای حج ها - سالها ( چون هرسال شامل یک حج اکبر می گردد. ) ﻗَﺎﻝَ ﺇِﻧِّﻲ ﺃُﺭِﻳﺪُ ﺃَﻥْ ﺃُﻧﻜِﺤَﻚَ ﺇِﺣْﺪَﻱ ﺍﺑْﻨَﺘَﻲَّ ﻫَﺎﺗَﻴْﻦ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به فتح حاء و تشدید جیم در لغت قصد به سوی چیزی است. و در شریعت قصد به سوی بیت الحرام یعنی کعبه است به اعمال مخصوصة در وقت مخصوص. و در پاره ای از لغات ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از کاربران گفته است بر اساس بینش و باور فردی من حج فلان است و بهمان، بطلمیوس هم، دانشمند یونانی بیش از دو هزار سال پیش، با مشاهدهٔ حرکت ظاهری ماه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناغافِل. ( در بعضی از شهرها هنوز از این لفظ استفاده می شود ) داشتم با تلفن حرف می زدم ناغافل قطع شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناغافِل. ( در بعضی از شهرها هنوز از این لفظ استفاده می شود ) داشتم با تلفن حرف می زدم ناغافل قطع شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناغافِل. ( در بعضی از شهرها هنوز از این لفظ استفاده می شود ) داشتم با تلفن حرف می زدم ناغافل قطع شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حضرت امیرالمومنین ( علیه السلام ) در شعرى که منسوب به اوست می گوید: اِلهی لَئن عَذَّبْتَنی اَلْفَ حِجَّة *** فَحَبْلُ رَجائی مِنْکَ لا یَتَقَطَّعُ م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاید از این رو به نعمت ها، نیکویی ها، عطاها و بخششها ایادی گفته می شود که این ها حاصل دستان یک فرد است. اَنَا لا أَنْسی ایَادیَکَ عِنْدی وَ سِتْرَکَ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَللّهُمَّ احْمِلْنا فی سُفُنِ نِجاتِکَ وَ مَتِّعْنا بِلَذیذِ مُناجاتِکَ وَ اَوْرِدْنا "حِیاضَ" حُبِّکَ . . . ( از مناجات خمسة عشره امام سجادعلیه الس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از پیشنهادات کاربران برای معنی "حیض" در همین نرم افزار آمده است: حیض ( خون قرمزی که از زنان در حالت سلامتی و عادی از آنان خارج می شود ) به معنای قاعد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از شرح دعای ابوحمزه ثمالی استاد مصباح یزدی: یا سَیِّدی بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُنَاجیکَ بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ سرورم، تو ر ...

پیشنهاد
٠

دعا در واقع، توجهی است از سوى انسان به خدا و تقویتی است براى رابطه بندگی. در این رابطه، یک طرف خداى متعال و طرف دیگر بنده گنهکار قرار دارد. در دعا هر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعا در واقع، توجهی است از سوى انسان به خدا و تقویتی است براى رابطه بندگی. در این رابطه، یک طرف خداى متعال و طرف دیگر بنده گنهکار قرار دارد. در دعا هر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعا در واقع، توجهی است از سوى انسان به خدا و تقویتی است براى رابطه بندگی. در این رابطه، یک طرف خداى متعال و طرف دیگر بنده گنهکار قرار دارد. در دعا هر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

توکل. [ ت َ وَک ْ ک ُ ] ( عربی، مصدر ) اعتماد کردن. || پناه و واگذاشتن به ( خدا ) اِلهی اِنْ کانَ قَلَّ زادُنا فِی الْمَسیرِ اِلَیْکَ فَلَقَدْ حَسُن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لیحقنوا از ریشه حَقن. حَقن دَم کسی ؛ رهانیدن او را از مرگ و کشتن. از کشتن خلاص دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اِرخاء: فروهشتن. فروگذاشتن. فروکردن. اِرخاء ستر ؛فروگذاشتن پرده یعنی افکندن پرده. افکندن پرده را اِرخاء سَتر گویند. غَرَّنِی سِتْرُکَ الْمُرْخَی ع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِرخاء: فروهشتن. فروگذاشتن. فروکردن. اِرخاء ستر ؛فروگذاشتن پرده یعنی افکندن پرده. افکندن پرده را اِرخاء سَتر گویند. غَرَّنِی سِتْرُکَ الْمُرْخَی ع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

افکندن پرده را اِرخاء سَتر گویند. غَرَّنِی سِتْرُکَ الْمُرْخَی عَلَیَّ ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) پرده افتاده ات بر من مغرورم نمود،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرکت ضمیر "ی" متکلم وحده هنگامی که به کلمه ای می چسبد ممکن است وضعیت خاص پیدا کند مثلاً در هنگامی که اسمی آخرش الف دارد. اسمی که آخرش الف دارد ضمیر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حرکت ضمیر "ی" متکلم وحده هنگامی که به کلمه ای می چسبد ممکن است وضعیت خاص پیدا کند مثلاً در هنگامی که اسمی آخرش الف دارد. اسمی که آخرش الف دارد ضمیر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مُقِیلَ الْعَثَرَات‏: از اسماء و صفات خداوند به معنای درگذرنده از لغزش ها. مقیل: اسم فاعل از ریشه قول و باب اقاله. افعل، یفعل، افعال/إِفَالَة أَقَا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِاَقَلْتَهُ وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍوَقَیْتَهُ ( فرازی از دعای کمیل ) و چه بسیار بلاهای سنگین و بزرگی که ازمن برگردان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقیل: اسم فاعل از ریشه قول و باب اقاله. افعل، یفعل، افعال/إِفَالَة أَقَالَ ( در اصل، أَقوَلَ ) ، یُقِیلُ ( در اصل یُقوِلُ ) ، إِقَالَة نکته:باب إِفْ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لَعَلَّکَ:شاید تو. أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی یا شاید مرا روی گردان از خود مشاهده کردی، پس مرا مورد خشم قرار دادی، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

أَرَأَیْتَنِی:مشاهده کردی مرا. أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی یا شاید مرا روی گردان از خود مشاهده کردی، پس مرا مورد خشم ...

پیشنهاد
٠

أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی، یا شاید تو مشاهده کردی مرا، ( عبارت تکرار شده در فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی ) أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری اسانتر علامت اختصاری نقره می توان از بازی های ذهنی بهره برد مثلا گفت ag یعنی آجی یا همان آبجی است و این حکایت از ان دارد که فردی برای ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنوین، نون ساکن زائدی است که در تلفّظ به آخر اسم اضافه می شود ولی در نگارش نوشته نمی شود، و نشانه آن تکرار شکل حرکت می باشد، ـًـٍـٌ. ( یکی نشانه حرکت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصایَ : عصای من. قاعده عربی: اگر اسم مقصور به یاء متکلم اضافه شود اسکان آخر آن و فتح یاء واجب است: {قال هی عصایَ أتوکّأ علیها وأهشّ بها علی غنمی} ع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دُنْیَایَ : دنیای من. قاعده عربی: اگر اسم مقصور به یاء متکلم اضافه شود اسکان آخر آن و فتح یاء واجب است یا به عبارتی، حرکت ضمیر "ی" متکلم وحده هنگامی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. الف مقصوره و الف ممدوده در قرائت عربی: الف مقصوره یعنی الف کوتاهی که آن را گاهی روی "و" می گذارند مانند ( زَکوة - صَلوة - حَیوة - ) و گاهی روی "ی" ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. الف مقصوره و الف ممدوده در قرائت عربی: الف مقصوره یعنی الف کوتاهی که آن را گاهی روی "و" می گذارند مانند ( زَکوة - صَلوة - حَیوة - ) و گاهی روی "ی" ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. الف مقصوره و الف ممدوده در قرائت عربی: الف مقصوره یعنی الف کوتاهی که آن را گاهی روی "و" می گذارند مانند ( زَکوة - صَلوة - حَیوة - ) و گاهی روی "ی" ...

پیشنهاد
٠

این ضرب المثل بهابادی جایی کاربرد دارد که تعداد بیشتر افراد باعث می شود که کار راحت تر و سریع تر انجام بگیرد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مضاف و مضاف الیه در عربی: اگر بخواهیم اسمی را مشخص کنیم؛ و کمی اطلاعات بیش تر راجع به آن بدهیم و واضح تر سازیم از مضاف الیه استفاده می کنیم. در واقع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مضاف و مضاف الیه در عربی: اگر بخواهیم اسمی را مشخص کنیم؛ و کمی اطلاعات بیش تر راجع به آن بدهیم و واضح تر سازیم از مضاف الیه استفاده می کنیم. در واقع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

باید دانست بها به معنای قیمت و ارزش، کلمه ی کاملآ فارسی است که عربی آن قیمت و ثمن می شود. اما بها ( ی ) عربی ( بهاء ) ، معانیِ متعدد دارد از جمله زی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بها به معنای قیمت و ارزش، کلمه ی کاملآ فارسی است که عربی آن قیمت و ثمن می شود. اما بها ( ی ) عربی ( بهاء ) ، معانیِ متعدد دارد از جمله زیبایی، خرمی، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ابهت هم خانواده ی کلمه ی بهاء است. باید دانست که بها به معنای قیمت و ارزش، کلمه ی کاملآ فارسی است که عربی آن قیمت و ثمن می شود. اما بها ( ی ) عربی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بها به معنای قیمت و ارزش، کلمه ی کاملآ فارسی است که عربی آن قیمت و ثمن می شود. اما بها ( ی ) عربی ( بهاء ) ، معانیِ متعدد دارد از جمله زیبایی، خرمی، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حُسْنُ الثَّوَاب:پاداش نیکو ( ی بهشت رضوان ) . یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ، یَا مَنْ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ( فرازی از دعای جوشن کبیر ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ام الکتاب: اصل علوم و حقایق. یَا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ، یَا مَنْ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ( فرازی از دعای جوشن کبیر ) ای آن که پاداش نیک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حامد از اسامی خداوند است و به معنای ستایش کننده ( ذات خود ) . اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا أَحَدُ یَا وَاحِدُ یَا شَاهِدُ یَا مَاجِدُ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نَحَّی : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تفعیل ( فعَّلَ، یُفَعِّلُ، تفعیل ) از ریشه ی ( نحی ) به معنای برکنار کرد، معزول کرد، کنار گذاشت، اخراج کرد، ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نَحَّی : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تفعیل ( فعَّلَ، یُفَعِّلُ، تفعیل ) از ریشه ی ( نحی ) به معنای برکنار کرد، معزول کرد، کنار گذاشت، اخراج کرد، ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نَحَّی : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تفعیل ( فعَّلَ، یُفَعِّلُ، تفعیل ) از ریشه ی ( نحی ) به معنای برکنار کرد، معزول کرد، کنار گذاشت، اخراج کرد، ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

باید بدانیم دو کلمه ی سَریر و سریره ( سَریرَت ) هر دو عربی هستند ولی ارتباطی با هم ندارند و نمی توان گفت سریره مونث سریر است. تفاوت ها: - سریر به م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جک نون وقایه از یک معلم عربی می پرسند چهار تا نون نام ببر، میگه، نون سنگک، نون لواش، نون تافتون، چهارمی را نمی تونه بگه، کمی مِن مِن می کنه، می بینه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در قسمت دانشنامه اسلامی در فوق آمده است: معنی عَلَانِیَةً: آشکار ریشه کلمه: وعلن ( ۴ بار ) که باید گفت، ریشه ی این کلمه، علن است نه وعلن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سریرت متضاد علانیه است و از سِر به معنای راز� و علانیه از علنی به معنای آشکار می آید. وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَکُون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

باید بدانیم دو کلمه ی سَریر و سریره ( سَریرَت ) هر دو عربی هستند ولی ارتباطی با هم ندارند و نمی توان گفت سریره مونث سریر است. تفاوت ها: - سریر به م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

باید بدانیم دو کلمه ی سَریر و سریره ( سَریرَت ) هر دو عربی هستند ولی ارتباطی با هم ندارند و نمی توان گفت سریره مونث سریر است. تفاوت ها: - سریر به م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَعَبَّأْ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( عبء ) تَعْبئَة : مشتق از فعل ( عَبَّأَ ) از ریشه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَعَبَّأْ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( عبء ) تَعْبئَة : مشتق از فعل ( عَبَّأَ ) از ریشه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تَعَبَّأْ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( عبء ) تَعْبئَة : مشتق از فعل ( عَبَّأَ ) از ریشه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَهَیَّأَ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( هیء ) تَهْیِئَة : مشتق از فعل ( هَیَّأَ ) از ریشه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَعَبَّأْ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( عبء ) تَعْبئَة : مشتق از فعل ( عَبَّأَ ) از ریشه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَهَیَّأَ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( هیء ) تَهْیِئَة : مشتق از فعل ( هَیَّأَ ) از ریشه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تَهَیَّأَ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( هیء ) تَهْیِئَة : مشتق از فعل ( هَیَّأَ ) از ریشه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَهَیَّأَ : مفرد مذکر غایب فعل ماضی از باب تَفعُّل ( تَفعَّلَ، یتَفَعَّلُ، تَفعُّل ) از ریشه ی ( هیء ) تَهْیِئَة : مشتق از فعل ( هَیَّأَ ) از ریشه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در لغتنامه دهخدا از کلاس تهیه سخن به میان آمده است که همان کلاس پیش در زمان فعلی است، کلاس پیش دانشگاهی یا کلاس پیش دبستانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رعیت از آن به مردم یک حکومت گفته می شود که حق والی را رعایت می کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد. لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد. بالَی بِ: او فکر کرد به. بَالِی : کلمة أصلها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد. لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد. بالَی بِ: او فکر کرد به. بَالِی : کلمة أصلها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد. لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد. بالَی بِ: او فکر کرد به. بَالِی : کلمة أصلها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد. لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد. بالَی بِ: او فکر کرد به. بَالِی : کلمة أصلها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد. لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد. بالَی بِ: او فکر کرد به. بَالِی : کلمة أصلها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد. لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد. بالَی بِ: او فکر کرد به. بَالِی : کلمة أصلها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِرعَوَى: ( فعل ) ، ارعوى، یرعوی ، ارعِواءً أَنَا الَّذِی أَمْهَلْتَنِی فَمَا ارْعَوَیْتُ ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) من همانم که مهلتم دادی ول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِرعَوَى: ( فعل ) ، ارعوى، یرعوی ، ارعِواءً أَنَا الَّذِی أَمْهَلْتَنِی فَمَا ارْعَوَیْتُ ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) من همانم که مهلتم دادی ول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِرعَوَى: ( فعل ) ، ارعوى، یرعوی ، ارعِواءً أَنَا الَّذِی أَمْهَلْتَنِی فَمَا ارْعَوَیْتُ ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) من همانم که مهلتم دادی ول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِرعَوَى: ( فعل ) ، ارعوى، یرعوی ، ارعِواءً أَنَا الَّذِی أَمْهَلْتَنِی فَمَا ارْعَوَیْتُ ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) من همانم که مهلتم دادی ول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

أَنَا الَّذِی أَمْهَلْتَنِی فَمَا ارْعَوَیْتُ ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) من همانم که مهلتم دادی ولی مراقبت ( رعایت ) نکردم. منم که مهلتم دادی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جالب است که بدانیم عمیق ترین نقطه ی خلیج فارس در حد صد متر ( 93متر ) و عمیق ترین نقطه ی دریای خزر در حد هزار متر است. ( 980 متر ) برای درک بیشتر، اگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جالب است که بدانیم عمیق ترین نقطه ی خلیج فارس در حد صد متر ( 93متر ) و عمیق ترین نقطه ی دریای خزر در حد هزار متر است. ( 980 متر ) برای درک بیشتر، اگر ...

پیشنهاد
٠

وقتی گفته می شود جمع سالم باید بدانیم که اولا مربوط به اسم است نه فعل زیرا در رابطه با فعل از جمع غائب و مخاطب صحبت می شود که در آن جنس هم ذکر می گرد ...

پیشنهاد
٠

وقتی گفته می شود جمع سالم باید بدانیم که اولا مربوط به اسم است نه فعل زیرا در رابطه با فعل از جمع غائب و مخاطب صحبت می شود که در آن جنس هم ذکر می گرد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَوْلاَنَا فَقَدْ عَلِمْنَا مَا نَسْتَوْجِبُ بِأَعْمَالِنَا، وَلَکِنْ عِلْمُکَ فِینَا وَ عِلْمُنَا بِأَنَّکَ لاَ تَصْرِفُنَا عَنْکَ، حَثَّنَا عَلَی ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فعل ماضی: جَادَ فعل مضارع: یَجُودُ فعل امر: جُدْ ( به معنای جود کن، ببخش، ) ریشه: جَوَدَ هم خانواده ی اَجوَد ( به معنای اکرم ) ، جَواد ( به معنای سخ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل ماضی: جَادَ فعل مضارع: یَجُودُ فعل امر: جُدْ ( به معنای جود کن، ببخش، ) ریشه: جَوَدَ هم خانواده ی اَجوَد ( به معنای اکرم ) ، جَواد ( به معنای سخ ...

پیشنهاد
٠

اَیُّ زَمان اَطوَلُ مِن اَناتِکَ� ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) [پروردگارا]کدام زمان طولانی تر از مهلت دادن توست. خدای متعال در برخورد با گنه�کار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در قرآن و روایات ما بدی�ها را جهل نام داده� اند. وَ أیُّ جَهل یا رَبِّ لا یَسعهُ جُودَک ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی ) خدایا کدام جهلیست که جود تو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ( آیه 8 سوره آل عمران ) پرو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ( آیه 8 سوره آل عمران ) پرو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مَوَاهِب جمع ِمَوْهَبَه، و از ریشه ی وهب و به معنای بخشش ها و هم خانواده ی کلمات هب و وهاب. رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مَوْهَبَة/ که جمع آن، مَوَاهِب و از ریشه ی وهب و به معنای عطا و بخشش، چیز بخشیده شده و هم خانواده ی کلمات هب و وهاب. رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَوْهَبَة/ که جمع آن، مَوَاهِب و از ریشه ی وهب و به معنای عطا و بخشش، چیز بخشیده شده و هم خانواده ی کلمات هب و وهاب. رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه ای می توان از بازی های ذهنی بهره برد بهتر است از کلمات آشنا و البته متناسب با واژه ی جدید هم استفاده کرد مثلاً برای ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی که در ترجمه هایی أَخَفُّ الْمُطَّلِعِینَ، بی مقدارترین آگاهان معنا شده است که به نظر می رسد معنای کم آگاه ترین مناسب ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی که در ترجمه هایی أَهْوَنُ النَّاظِرِینَ، سبک ترین بینندگان معنا شده است که به نظر می رسد معنای ضعیف ترین بینندگان مناس ...

پیشنهاد
٠

فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی که به نظر می رسد با توجه به معانی، احکم الحاکمین معنای حکیم ترین حکیمان نیز می دهد که در ترجمه هایی حاکم ترین حاکمان م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسم فاعل با توجه به نقشی که در جمله ایفا می کند حالت رفع یا نصب و یا جر خواهد گرفت فعل معتل ناقص هم این اعراب ها را با توجه به نقش می تواند داشته باش ...

پیشنهاد
٠

ألیس اللّه بأحکم الحـکمین اسم تفضیل أحکم، ممکن است از حُکم به معناى قضاوت باشد; یعنی، أقضی و نیز می تواند از حکمة گرفته شده باشد; یعنی، حکیم تر. ( بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جَلَّ ( فعل ماضی ثلاثی مجرد ) ، یَجِلُّ ( فعل مضارع ثلاثی مجرد ) . کلمات آشنا: جَلَّ الخالق ( بزرگ است آفریننده ) ، جَلَّ جلاله ( بزرگ است شکوه او ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

أَیْ - أَیْ حرف نداء است بمعناى ( یا ) مانند "ایْ زیدُ"، حرف تفسیر است مانند" رأیت غَضَنْفَرًا ایْ اسدًا" أَیّ - أَیّ از ادوات شرط است که دو فعل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی ذین، در لغتنامه دهخدا، ذان آمده است و یکی از معانی ذان در این لغتنامه اینگونه آمده است: ذان. ( ع اِ ) اسم اشاره قریب است. این دو مرد. و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تَکْرَهُ مضارع معلوم صیغه ی هفتم از فعل یَکْرَهُ ( انتَ تَکْرَهُ ) از ریشه ی کره، هم خانواده ی کراهت و اکراه حُجَّتِی یَا اَللَّهُ فِی جُرْأَتِی عَلَ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثقه الاسلام: مورد وثوق و اطمینان اسلام، عنوانی احترام آمیز برای روحانیان مسلمان. ثقت=ثقه =اعتماد، اطمینان، امین و هم خانواده ی وثوق. ثقتی: ثقت ی=اع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ثقت=ثقه =اعتماد، اطمینان، امین و هم خانواده ی وثوق. ثقه الاسلام: مورد وثوق و اطمینان اسلام، عنوانی احترام آمیز برای روحانیان مسلمان. وَ جَعَلْتُ بِ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ثقتی: ثقت ی=اعتماد من. ثقت=ثقه =اعتماد، اطمینان، امین و هم خانواده ی وثوق. ثقه الاسلام: مورد وثوق و اطمینان اسلام، عنوانی احترام آمیز برای روحانیان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکونی: سکون ی =آرامش من سکون هم خانواده ی سَکِینَة به معنای آرامش است. هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سکون هم خانواده ی سَکِینَة به معنای آرامش است. هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکون هم خانواده ی سَکِینَة به معنای آرامش است هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بر: میوه هر دم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تر ی می رسد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ز شوق بزم تو در دیده و دلِ سلمان حرام، اشک صراحی و ناله ی عود است. ( سلمان ساوجی، تخلص سلمان ) از شوق بزم تو اشک صراحی و ناله ی عود در دیده و دل سلم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ز شوق بزم تو در دیده و دلِ سلمان حرام، اشک صراحی و ناله ی عود است. ( سلمان ساوجی، تخلص سلمان ) از شوق بزم تو اشک صراحی و ناله ی عود در دیده و دل سلم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه دهید یار را آن مه ده چهار را کز رخ نوربخش او نور نثار می رسد ( مولانا ) سلام بر امام زمان عزیزمان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ده چهار: چهار ده مه ده چهار:ماه شب چهارده ، قرص کامل ماه ، استعاره ای از به زیبایی ماه بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در این� بیت مولانا: باغ سلام می کند سرو قیام می کند سبزه پیاده می رود غنچه سوار می رسد گل سوار بر شاخه خواهد رسید یا گل سرخ به لحاظ اینکه نسبت به سای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در این� بیت مولانا: باغ سلام می کند سرو قیام می کند سبزه پیاده می رود غنچه سوار می رسد گل سوار بر شاخه خواهد رسید یا گل سرخ به لحاظ اینکه نسبت به سای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسان تر می توان از شیوه های مختلفی استفاده کرد مثلاً می توان به بررسی هم خانواده کلمه پرداخت مثلاً در این جا ( ضَیْر ) با کلمه ی ( ضایر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانترِ تلفظ و معنی می توان راه بازی با کلماتِ هم وزن را در پیش گرفت مثلاً در مورد این کلمه می توان به خاطر سپرد که: زایر ( زائر ) نبای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانترِ تلفظ و معنی می توان راه بازی با کلماتِ هم وزن را در پیش گرفت مثلاً در مورد این کلمه می توان به خاطر سپرد که: زایر ( زائر ) نبای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر می توان از شیوه های مختلفی استفاده کرد مثلاً entry که به معنای ورود است از دو قسمت تشکیل شده است یکی:en و دیگری try En مخفف انگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به دو طرف دعوا، خصم گفته می شود چراکه بین آن دو گروه خصومت بوجود آمده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معانی پیمودن: ( پِ دَ ) اندازه گرفتن، طی کردن راه. پیمودن در ( باد پیمودن ) به معنای اندازه گرفتن است و اندازه گرفتن باد کار عبث و بیهوده کردن است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاید که به آبی فلکت دست نگیرد گرتشنه لب ازچشمه ی حیوان به درآیی ( حافظ ) شاید:شایسته است به آبی : به مقدارآبی دست نگیرد: یاری نکند چشمه ی حیوان: چشم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه بینش : مردمک چشم ، مرکز بینایی . مدار نقطه بینش ز خال توست مرا که قدر گوهر یک دانه جوهری داند مَدار : مسیر گوهر یکدانه: جواهر بی همتا. جوهری ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

هزار نکته ی باریک تر ز مو این جاست نه هر که سر بتراشد، قلندری داند تفاوت قلندر با درویش: "قلندر" به فرقه ای از درویشان گفته می شد که در درویشی افراط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

هزار نکته ی باریک تر ز مو این جاست نه هر که سر بتراشد، قلندری داند تفاوت قلندر با درویش: "قلندر" به فرقه ای از درویشان گفته می شد که در درویشی افراط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسان تر می توان از شیوه هایی چون برقراری ارتباط بین کلمه ی جدید با کلمه ی آشنای قبلی استفاده کرد و از بازی ذهنی بهره برد مثلاً می توان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوره های طِوال و مئون و مثانی و مفصل: سوره های طُوَل ، عبارت اند از: بقره، آل عمران، نساء، . . . . این سوره ها را از آن جهت طُوَل گفته اند که طولانی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَتَرَى الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَتَرَى الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوره های طِوال و مئون و مثانی و مفصل: سوره های طُوَل ، عبارت اند از: بقره، آل عمران، نساء، . . . . این سوره ها را از آن جهت طُوَل گفته اند که طولانی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوره های طِوال و مئون و مثانی و مفصل: سوره های طُوَل ، عبارت اند از: بقره، آل عمران، نساء، . . . . این سوره ها را از آن جهت طُوَل گفته اند که طولانی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جیاد جمع جواد است. یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً وقتی اهل بیت ابا عبد الله در داخل خیمه بودند یک وقت صدای همهمه اسب ابا عبد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

فظاعت:از حد درگذشتن در رسوایی و فضاحت.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آس دو سنگ گرد و پخ برهم نهاده که سنگ بالایی به قدرت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب و بخار و برق گردد و غلات و جز آن را خرد یا آرد سازد. آنچه را به دست ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بچه آسی شده اشتباه است ، بچه عاصی شده است. عاصی کلمه ی عربی است و به معنای سرکش، طاغی، عصیانگر، گردنکش، نافرمان، یاغی و بدرفتار است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آس دو سنگ گرد و پخ برهم نهاده که سنگ بالایی به قدرت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب و بخار و برق گردد و غلات و جز آن را خرد یا آرد سازد. آنچه را به دست ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

پیشنهاد

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

این قافلهٔ عمر عجب می گذرد! دریاب دمی که با طَرَب می گذرد؛ ساقی، غم فردای حریفان چه خوری. پیش آر پیاله را، که شب می گذرد. گفت، ایام اربعین حسینی ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم خانواده ها: شَائِبَة [از ریشه ی شوب]: واحد ( الشَّوَائِب ) عیب، نقص، اشکال، ایراد، ناخالصی. شَوْب [از ریشه ی شوب]: ( مصدر ) ، آنچه که با چیز دیگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

هم خانواده ها: شَائِبَة [از ریشه ی شوب]: واحد ( الشَّوَائِب ) عیب، نقص، اشکال، ایراد، ناخالصی. شَوْب [از ریشه ی شوب]: ( مصدر ) ، آنچه که با چیز دیگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

هم خانواده ها: شَائِبَة [از ریشه ی شوب]: واحد ( الشَّوَائِب ) عیب، نقص، اشکال، ایراد، ناخالصی. شَوْب [از ریشه ی شوب]: ( مصدر ) ، آنچه که با چیز دیگر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اشتباه نکنیم با: مشوش ( مُ شَ وَّ ) [ ع . ] ( اِمف . ) آشفته ، پریشان. ذهن مشوش یعنی ذهن پریشان ، ذهن سرگردان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی عفاء، خاک است. جمله معروف امام حسین ( ع ) است که به هنگام رسیدن بر سر پیکر مطهر حضرت علی اکبر ( ع ) بیان فرمود: علی الدنیا بعدک العفا؛ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شُربِ خَمر: نوشیدن و خوردن شراب. یا ایها الذین امنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون ) : ( ای کسانی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شُربِ خَمر: نوشیدن و خوردن شراب. یا ایها الذین امنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون ) : ( ای کسانی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ایا خَمر ( شراب ) از خُمره می اید؟ با توجه به این که سرکه و شراب در خمره به عمل می امده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایا خَمر از خُمره می اید؟ با توجه به این که سرکه و شراب در خمره به عمل می امده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

الفوا هم خانواده أَلْفَیْنَا است. وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَیْض: سفیدها - جمع أبیض و بیضاء ( بیضاء مؤنّث ابیض می‏باشد ) به سفیده ی تخم مرغ و خود تخم مرغ و سایر تخم پرندگان به جهت سفید بودنش بیضه گویند و جمع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَیْض: سفیدها - جمع أبیض و بیضاء ( بیضاء مؤنّث ابیض می‏باشد ) به سفیده ی تخم مرغ و خود تخم مرغ و سایر تخم پرندگان به جهت سفید بودنش بیضه گویند و جمع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ذَا النُّونِ یا ذو النُّونِ، صاحب ماهی بزرگ ( منظور حضرت یونس علیه السلام. ) سوره ی الأنبیاء آیه ی ٨٧: وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ذَا النُّونِ یا ذو النُّونِ، صاحب ماهی بزرگ ( منظور حضرت یونس علیه السلام. ) سوره ی الأنبیاء آیه ی ٨٧: وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عراء هم خانواده عریان ( برهنه ) است و به معنای زمینِ عریان، زمینی که پوشش ندارد و فضای باز تلقی می شود یا زمینی که عریان و لخت است از گیاهان و گیاهی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عراء هم خانواده عریان ( برهنه ) است و به معنای زمینِ عریان، زمینی که پوشش ندارد و فضای باز تلقی می شود یا زمینی که عریان و لخت است از گیاهان و گیاهی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه نام حَضرَموت از حضر ( حضور داشتن ) و موت ( مرگ ) است، یعنی جایی که مرگ در آن حضور دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در فارسی به صحرای بسیار خشک و خالی اصطلاحاً بیابان برهوت می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعری از ریشه ی ( عری ) و از خانواده عریان.

پیشنهاد
٠

روی دنده چپ افتادن یعنی لج کردن، سر لج افتادن. مثال:خدا نکنه شما زن ها رو دنده چپ بیفتد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی دنده چپ افتادن یعنی لج کردن، سر لج افتادن. مثال:خدا نکنه شما زن ها رو دنده چپ بیفتد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد شَل شدن گاهی معنی خسته شدن می دهد. مثلا از بس کار کردم شل شدم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ نَاوِلِی ( أَنْتِ ) ، امر مفرد مونث مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول ( نَاو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ نَاوِلِی ( أَنْتِ ) ، امر مفرد مونث مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول ( نَاو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ نَاوِلِی ( أَنْتِ ) ، امر مفرد مونث مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول ( نَاو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ نَاوِلِی ( أَنْتِ ) ، امر مفرد مونث مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول ( نَاو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ نَاوِلِی ( أَنْتِ ) ، امر مفرد مونث مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول ( نَاو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

legal برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه می توان با کلمه بازی کرد مثلاً اگر کلمه ی انگلیسی بالا را مثل نوشته آن بخوانیم و بگوییم لِگال، لِگال یعنی، برای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( لاجیک ) logic برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه می توان با کلمه بازی کرد مثلاً بیایید با شنیدن ( لاجیک ) یاد ( تاجیک ) کنیم اما برای رابطه سازی می ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

( لاجیک ) logic برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه می توان با کلمه بازی کرد مثلاً بیایید با شنیدن ( لاجیک ) یاد ( تاجیک ) کنیم اما برای رابطه سازی می ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هانوی ( Hanoi ) پایتخت ویتنام برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه ای می توان از بازی های ذهنی بهره برد مثلاً آمریکا به ویتنام گفت: بگو ها ( ( بله ) ) تا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

هانوی ( Hanoi ) برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه ای می توان از بازی های ذهنی بهره برد مثلاً آمریکا به ویتنام گفت: بگو ها ( ( بله ) ) تا جنگ نشود اما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی أَقْبِلْ: پیش بیا، جلو بیا. معنی أَقْبَلَ: پیش آمد، جلو آمد. ریشه ی کلمات بالا:قبل. قَبل: پیش، جلو. برای یادسپاری بهتر، بیایید از کلمات و عب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی أَقْبِلْ: پیش بیا، جلو بیا. معنی أَقْبَلَ: پیش آمد، جلو آمد. ریشه ی کلمات بالا:قبل. قَبل: پیش، جلو. برای یادسپاری بهتر، بیایید از کلمات و عب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در فرهنگ لغت ها ( لغتنامه ها ) علامت اختصاری "مُق" از کلمه ی "مقابل" برای نشان دادن متضاد کلمه استفاده می شود. مقابل:ضد، مخالف [ سپید مقابل سیاه است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قندیلِ یخ ، قندیلی است که در هنگام ریزش آب و بر اثر یخ زدن تشکیل می شودو در گویش شهرستان بهاباد به آن، قَنتیله می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به قندیلِ یخ، قَنتیله می گویند. قندیل یخی است که در هنگام ریزش آب و بر اثر یخ زدن تشکیل می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به قندیلِ یخ، قَنتیله می گویند. قندیل یخی است که در هنگام ریزش آب و بر اثر یخ زدن تشکیل می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مصداق اتم:شاهد تمامتر ، گواه کامل تر ، کامل ترین مثال. اتم:[ اَ ت َم م ] ( صفت تفضیلی بر وزن افعل ) به معنای تمامتر و مترادف اکمل به معنی کامل تر. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مصداق اتم:شاهد تمامتر ، گواه کامل تر ، کامل ترین مثال. اتم:[ اَ ت َم م ] ( صفت تفضیلی بر وزن افعل ) به معنای تمامتر و مترادف اکمل به معنی کامل تر. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مصداق اتم:شاهد تمامتر ، گواه کامل تر ، کامل ترین مثال. اتم:[ اَ ت َم م ] ( صفت تفضیلی بر وزن افعل ) به معنای تمامتر و مترادف اکمل به معنی کامل تر. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکه تکه کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جبر[ریاضی] این کلمه از کتاب حساب الجبر و المقابله اثر محمد بن موسی خوارزمی، ریاضیدانِ ایرانیِ قرن ۳ق، نشأت گرفته است. خوارزمی اصطلاح جبر را برای افزو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جبر[ریاضی] این کلمه از کتاب حساب الجبر و المقابله اثر محمد بن موسی خوارزمی، ریاضیدانِ ایرانیِ قرن ۳ق، نشأت گرفته است. خوارزمی اصطلاح جبر را برای افزو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، توسط رسانه های غربی مورد تهاجم نرم قرار گرفته اند به همین دلیل این کشورها به خصوص آمر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، توسط رسانه های غربی مورد تهاجم نرم قرار گرفته اند به همین دلیل این کشورها به خصوص آمر ...

پیشنهاد
١

مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، توسط رسانه های غربی مورد تهاجم نرم قرار گرفته اند به همین دلیل این کشورها به خصوص آمر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثوابت، جمع ثابت است و بطور کلی به چیزهایی که ثابتند مثل کوه ها می توان گفت البته به ستاره هایی که پیشینیان آن ها را ثابت می پنداشتند ولی با چشم مسلح ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر معنی کلمه ای می توان از بازی های ذهنی بهره برد مثلاً معلم به دانش آموزان می گوید در موبایل یک مماس بر دایره رسم کنید و سپس از آ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به کباب کچل یا کباب بی مو گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل ناقص ( اصطلاح نحو عربی ) در زبان عرب ، افعالی است که همه صیغه های آن در زمانهای مختلف صرف نمی شود. فعل ناقص را ناقص از آن گویند که معنی آن بدون خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فصل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان از بازی های ذهنی کمک گرفت در مورد ذباب می توان چنین گفت که گاهی مگس با اذیت کردن روح، روان و جسم آدمی را ذوب می کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

اِناث. جمع ِاُنْثی است ̍. ماده ها. مقابل ذکور. زنان. در فارسی غالباً اُناث تلفظ می شود. در آیات قرآن اُناث نداریم. أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ إِنا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

زاجرات :باز دارندگان، منع کنندگان. برای یادسپاری آسان تر می توان از بازی ذهنی کمک گرفت مثلاً چه زمانی پدری فرزندش را زجر می دهد وقتی که او را مثلاً ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Input یعنی ورودی مثلا ورودی اطلاعات به کامپیوتر. اما برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد. اگر : Input= in put In یعنی در . put یعنی گذاش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قُلقُل ( اسم صوت ) 1. صدای ریختن مایعات درون ظروف دهان تنگ که هوا مانع ورود سریع این مایعات می شود 2. صدای جوشیدن مایعات. ( به وجه اشتراک این دو توجه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo سکسکه. هکو در اصل هکه /hekke/ بوده است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hiccup انگلیسی است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

عایق یعنی آنچه که سرراه کسی یا چیزی واقع شود یا بطور خلاصه هم معنی کلمه ی مانع است. وقتی صحبت از عایق الکتریکی یا عایق حرارتی می شود به چیزهایی گفته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عوایق جمع کلمه ی پر استفاده و آشنای عایق است. عایق یعنی آنچه که سرراه کسی یا چیزی واقع شود یا بطور خلاصه هم معنی کلمه ی مانع است. وقتی صحبت از عایق ا ...

پیشنهاد
٠

آب درِ خونه تلخه یا به عبارتی آیا آب درِ خانه تلخ است؟ آیا آب پشت در خانه که خیلی نزدیک به خانه است تلخ است که شما آب جای دورتری را برای خوردن و مصرف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دو به هم زن:کسی که رابطه ی بین دو نفر را با حرف یا حتی رفتار کدر یا تیره و تار می کند. برای مثالِ رفتار می تواند دو به هم زن با اشاره و یادآوری موضوع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هِرهِر خندیدن:پیوسته خندیدن، خنده ممتد. غَش غَش خندیدن:خندیدن به حد بیتابی، خنده از ته دل.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

غَش غَش خندیدن:خندیدن به حد بیتابی، خنده از ته دل. هِرهِر خندیدن:پیوسته خندیدن، خنده ممتد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گز/Gez/در گویش شهرستان بهاباد به معنای ادا/ada/ است و گز کسی را درآوردن /Gez kasi ra daravardan/ به معنای ادای کسی را درآوردن است که بیشتر بچه های بی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شپ شپ. [ شُ شُ ] ( اِ صوت ) در گویش شهرستان بهاباد شُپ شُپ اشک ریختن؛ ریختن اشک بسیار و با قطرات بزرگ.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

أَجَلْ وَ لَوْ حَرَصْتُ أَنَا وَالْعَادُّونَ مِنْ أَنَامِکَ أَنْ نُحْصِیَ مَدَی إِنْعَامِکَ سَالِفِهِ وَ آنِفِهِ مَا حَصَرْنَاهُ عَدَداً وَ لاَ أَحْص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قَصَب و قَصّاب هم خانواده اند. قَصَب: نای قَصّاب: نای زن، آن کسی که چهارپایان ( گاو و گوسفند و. . . ) را ذبح می کند. قَصَبِی:نایم. وَ لَحْمِی وَ د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قَصَب و قَصّاب هم خانواده اند. قَصَب: نای قَصّاب: نای زن، آن کسی که چهارپایان ( گاو و گوسفند و. . . ) را ذبح می کند. وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

. . وَ مَنَابِتِ أَضْرَاسِی. . . ( از دعای عرفه امام حسین ( علیه السلام ) ) و محل روییدن دندانهایم. توضیحات: مَنابِت جمع مَنبِت است و مَنبِت، اسم م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

. . وَ مَنَابِتِ أَضْرَاسِی. . . ( از دعای عرفه امام حسین ( علیه السلام ) ) و محل روییدن دندانهایم. توضیحات: مَنابِت جمع مَنبِت است و مَنبِت، اسم م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَنبِت:اسم مکان بر وزن مَفعِل و مشتق از فعل نَبَتَ است و نَبت یعنی آن چه که روید، گیاه، نبات ( نبت و نبات مصدراند ) خلاصه، مَنبِت به معنای محل رویش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مَنبِت:اسم مکان بر وزن مَفعِل و مشتق از فعل نَبَتَ است و نَبت یعنی آن چه که روید، گیاه، نبات ( نبت و نبات مصدراند ) خلاصه، مَنبِت به معنای محل رویش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نَبت یعنی آن چه که روید، گیاه، نبات ( نبت و نبات هر دو مصدراند ) مَنبِت هم اسم مکان بر وزن مَفعِل و مشتق از فعل نَبَتَ است و به معنای محل رویش و روی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَضراس جمع ِ ضِرْس و ضِرس یعنی دندان. به ضِرسِ قاطع:از روی یقین، با کمال اطمینان. این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به ضِرسِ قاطع:از روی یقین، با کمال اطمینان. ضِرس یعنی دندان و این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی یا کاری با قاطعیت دفا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به ضِرسِ قاطع:از روی یقین، با کمال اطمینان. ضِرس یعنی دندان و این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی یا کاری با قاطعیت دفا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به ضِرسِ قاطع:از روی یقین، با کمال اطمینان. ضِرس یعنی دندان و این اصطلاح دوکلمه ای وقتی به کار می رود که بخواهند از چیزی، حرفی یا کاری با قاطعیت دفا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اولات، مؤنث اُولُو است. هم اولو و هم اولات به معنی صاحبان است فقط یکی به مذکر و دیگری به مونث اشاره می کند. وقتی گفته می شود اولوالالباب یعنی صاحبان ...

پیشنهاد
٠

اولات، مؤنث اُولُو است. هم اولو و هم اولات به معنی صاحبان است فقط یکی به مذکر و دیگری به مونث اشاره می کند. وقتی گفته می شود اولوالالباب یعنی صاحبان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اولات، مؤنث اُولُو است. هم اولو و هم اولات به معنی صاحبان است فقط یکی به مذکر و دیگری به مونث اشاره می کند. وقتی گفته می شود اولوالالباب یعنی صاحبان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نیم خط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Leave a Reply:پاسخ دهید. وقتی برای موضوعی کامنت می گذارند شما بخواهید در مورد کامنتی صحبت کنید یا به عبارتی پاسخ فردی را دهید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه اگر همزه در آخر خود داشته باشد اسم اشاره محسوب می شود ( اولاء ) اما همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

این کلمه اگر همزه در آخر خود داشته باشد اسم اشاره محسوب می شود ( هؤلاء ) اما همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همه چیز درباره ی اسامی اشاره: اسامی اشاره برای چیزهای نزدیک و دور فرق می کند این کتاب و آن کتاب وضعیت نزدیک و دوری کتاب را نشان می دهد در عربی برای م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لَا یَرْقُبُون:مراقبت و رعایت نمی کنند. ( یَرْقبُون ) هم خانواده کلمات مراقبت، مراقب و رقیب است و ریشه ی این کلمات ( رقب ) است. این کلمات را نباید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

لَا یَرْقُبُواْ:مراقبت و رعایت نمی کنند. ( یَرْقبُواْ ) هم خانواده کلمات مراقبت، مراقب و رقیب است و ریشه ی این کلمات ( رقب ) است. این کلمات را نبا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

🖤کشتار جمعی و نسل کشی اسپایکر🖤 در این جنایت وحشتناک، ۱۹۰۷ نفر شیعه ( و تعدادی غیر مسلمان ) به طرز فجیعی توسط داعش کشته شدند. داعش به قدری دانشجوی ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازی با کلمات جهت یادسپاری اسانتر ( برای کلمه ی نفاد ) : فرض کنید ( نفاد ) مخفف ( نه فایده ) است حالا ارتباط این مفهوم جدید با معنی واقعی کلمه یعنی ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فلانی چقدر ادا و اطوار داره! ادا: حرکت، رفتار، وضع، ژست، عشوه، ناز، حالت ساختگی. اطوار:جمع طور، ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، ریخت، کردار، حرکت، حال، و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فلانی چقدر ادا و اطوار داره! ادا: حرکت، رفتار، وضع، ژست، عشوه، ناز، حالت ساختگی. اطوار:جمع طور، ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، ریخت، کردار، حرکت، حال، و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

فلانی چقدر ادا و اطوار داره! ادا: حرکت، رفتار، وضع، ژست، عشوه، ناز، حالت ساختگی. اطوار:جمع طور، ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، ریخت، کردار، حرکت، حال، و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فلانی چقدر ادا و اطوار داره! ادا: حرکت، رفتار، وضع، ژست، عشوه، ناز، حالت ساختگی. اطوار:جمع طور، ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، ریخت، کردار، حرکت، حال، و ...

پیشنهاد
١

فلانی چقدر ادا و اطوار داره! ادا: حرکت، رفتار، وضع، ژست، عشوه، ناز، حالت ساختگی. اطوار:جمع طور، ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، ریخت، کردار، حرکت، حال، و ...

پیشنهاد
١

فلانی چقدر ادا و اطوار داره! ادا: حرکت، رفتار، وضع، ژست، عشوه، ناز، حالت ساختگی. اطوار:جمع طور، ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، ریخت، کردار، حرکت، حال، و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فلانی چقدر ادا و اطوار داره! ادا: حرکت، رفتار، وضع، ژست، عشوه، ناز، حالت ساختگی. اطوار:جمع طور، ادا، ژست، قر، ناز، اشکال، ریخت، کردار، حرکت، حال، و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

price: ( پرایس ) قیمت. action: ( اکشن ) رفتار. price action: ( پرایس اکشن ) رفتار قیمت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

price: ( پرایس ) قیمت. action: ( اکشن ) رفتار. price action: ( پرایس اکشن ) رفتار قیمت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در نثر و نظم فارسی گاها کلمه ی مناص با کلمه ی خلاص همراه آمده است و مناص فرار است و خلاص رهایی، گاهی با مناص است که خلاص فراهم می شود به عبارتی خلاص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در نثر و نظم فارسی گاها کلمه ی مناص با کلمه ی خلاص همراه آمده است و مناص فرار است و خلاص رهایی، گاهی با مناص است که خلاص فراهم می شود به عبارتی خلاص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم خانواده مشقت، شقه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد، به تخیل پرداخت و داستان ساخت بطور مثال برای ( هنا:اینجا ) و ( هُناکَ: آنجای متوسط ) و ( هُنالِکَ: آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد، به تخیل پرداخت و داستان ساخت بطور مثال برای ( هنا:اینجا ) و ( هُناکَ: آنجای متوسط ) و ( هُنالِکَ: آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد، به تخیل پرداخت و داستان ساخت بطور مثال برای ( هنا:اینجا ) و ( هُناکَ: آنجای متوسط ) و ( هُنالِکَ: آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد، به تخیل پرداخت و داستان ساخت بطور مثال برای ( هنا:اینجا ) و ( هُناکَ: آنجای متوسط ) و ( هُنالِکَ: آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد، به طور مثال: Coordinate:کُر دی نِیْت. ( کر به نیّت ) کر به نیّتِ هماهنگ کردن، تعدیل کردن انجام می گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَلِک الشّعرا: پادشاه شاعران. مَلِک:پادشاه. شعرا:شاعران.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

پُ اِم :poem شعر پُ اِت : poet شاعر برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد ابتدا ببینیم این کلمه تداعی کننده چه چیزی است هرچه جالب تر ، موثر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پُ اِم :poem شعر پُ اِت : poet شاعر برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد ابتدا ببینیم این کلمه تداعی کننده چه چیزی است هرچه جالب تر ، موثر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

bullish:گاو وار ، گاو مانند، صعودی. bearish:خرس وار ، خرس مانند، نزولی. بازی با کلمات جهت یادسپاری اسانتر: بول گاو هم ارزشمند است و باعث تشکیل کود ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

bullish:گاو وار ، گاو مانند، صعودی. bearish:خرس وار ، خرس مانند، نزولی. بازی با کلمات جهت یادسپاری اسانتر: بول گاو هم ارزشمند است و باعث تشکیل کود ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در اقتصاد: مطلوبیت، فایده. در واحدهای صنعتی: تاسیسات پشتیبان که امکانات اولیه تولید رو مثل آب، برق، گاز، مخابرات، اینترنت، اکسیژن، بخارآب و . . . تا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واحد مطلوبیت در اقتصاد یوتیل نام دارد برای مثال، فرض کنید مطلوبیت یک فنجان چای برای فردی ۸۰ یوتیل و مطلوبیت یک لیوان آب ۴۰ یوتیل است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بحران انرژی، آلودگی ها و آثار زیست محیطی ناشی از استفاده سوخت های فسیلی، باعث شده است تا بشر به استفاده از انرژی های تجدیدپذیر روی آورد. یکی از انواع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

طبق ادبیات اقتصادی افزایش نرخ بهره، باعث کاهش رشد اقتصادی و در نتیجه کاهش تقاضای عوامل تولید مثل نفت می شود و بالعکس.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به سیب گلاب در گویش شهرستان بهاباد، سیب کُلُفت سُرخ گفته می شود. کُلُفت در گویش این شهرستان به معنای گونه و لپ است و سیب کلفت سرخ یعنی سیبی که گونه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آس دو سنگ گرد و پخ برهم نهاده که سنگ بالایی به قدرت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب و بخار و برق گردد و غلات و جز آن را خرد یا آرد سازد. آنچه را به دست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

به سیب گلاب در گویش شهرستان بهاباد، سیب کُلُفت سُرخ گفته می شود. کُلُفت در گویش این شهرستان به معنای گونه و لپ است و سیب کلفت سرخ یعنی سیبی که گونه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرق سیب گلاب با سایر سیب ها: سیب یکی از میوه های محبوب است و معروف ترین آن ها سیب زرد و سیب سرخ ( این دومورد، معروف به سیب درختی اند ) سیب گلاب، سیب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی می گفت سس فرامنطقه ای.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

میوه پخته

پیشنهاد
٢

برای یادسپاری اسانتر، می توان از کلمات اشنای مرتبط بهره برد، با ان بازی کرد و به خیال پردازی پرداخت به طور مثال: برای republic ( رِپابلیک ) به معنای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری اسانتر، می توان از کلمات اشنای مرتبط بهره برد، با ان بازی کرد و به خیال پردازی پرداخت به طور مثال: برای republic ( رِپابلیک ) به معنای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری اسانتر، می توان از کلمات اشنای مرتبط بهره برد، با ان بازی کرد و به خیال پردازی پرداخت به طور مثال: برای revolution ( رِوُلوشِن ) به معن ...

پیشنهاد
١

صریح و آشکار.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

آیسیس ( Isis ) یا داعش. داعش ( دولت اسلامی عراق و شام ) یا Ialamic State of Iraq and Syria ) ISIS )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در باب جمع سالم و مکسر: وقتی گفته می شود جمع سالم باید بدانیم که اولا مربوط به اسم است نه فعل زیرا در رابطه با فعل از جمع غائب و مخاطب صحبت می شود ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقتی گفته می شود جمع سالم باید بدانیم که اولا مربوط به اسم است نه فعل زیرا در رابطه با فعل از جمع غائب و مخاطب صحبت می شود که در آن جنس هم ذکر می گرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ان : یکی از علامت های اصلی جمع در زبان فارسی است. مانند درخت که جمع آن می شود درختان یا درخت ها ان : یکی از علامت های مثنی یا دوتا در زبان عربی است. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آیا برای شما این سوال پیش نیامده است که چرا انتهای کلمه ی ( فاطمه ) در بعضی از متن ها و دعا ها با آنکه مجرور واقع شده است فتحه آمده است؟ به نمونه ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آیا برای شما این سوال پیش نیامده است که چرا انتهای کلمه ی ( فاطمه ) در بعضی از متن ها و دعا ها با آنکه مجرور واقع شده است فتحه آمده است؟ به نمونه ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دکترخانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به چراغ توری/cheragh turi/چراغِ تور/cheraghe tur/گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دفن کردن یابه گور سپردن یکی از روش های نابود کردن است که تدریجا با تجزیه این عمل صورت می گیرد شاید عبارت گم و گور کردن به این مسئله اشاره دارد که یک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه رابطه ای بین زردگوشی و نفاق وجود دارد؟ آیا این جمله که - با این اعمال در پیشگاه الهی، زردروی می شوی. ( زردروی شدندکنایه از شرمندگی و خجالت است. ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کَندِل ( به انگلیسی candel ) به معنای شمع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی گویش ها واتوره به معنای دبه کردن، واتوله ( واطوله ) تلفظ می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در بعضی گویش ها واتوره به معنای دبه کردن، واتولِه ( واطولِه ) تلفظ می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَخلَص سخن:خلاصه سخن، مَخلَص کلام، خلاصه کلام، ، بالاخره، خلاصه، سخن کوتاه، حرف و سخن آخر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مَخلَص کلام:خلاصه کلام، مَخلَص سخن، خلاصه سخن، بالاخره، خلاصه، سخن کوتاه.

پیشنهاد
٠

انواع دلار در ایران : 1. دلار آزاد یا دلار بازار آزاد با توجه به چند نرخی شدن ارز در ایران به قیمت دلاری که در بازار آزاد بصورت روزانه در بین دلالان ...

پیشنهاد
١

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی:ناتو چون اقیانوس آتلانتیک به معنای اقیانوس اطلس است پس می توان گفت ناتو یعنی سازمان پیمان کشورهای شمالی اقیانوس اطلس که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناتو:ناکس، شرور، بدجنس و متقلب. ناتو:سازمان پیمان آتلانتیک شمالی. و چون اقیانوس آتلانتیک به معنای اقیانوس اطلس است پس می توان گفت ناتو یعنی سازمان پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اقیانوس اطلس: اقیانوس اطلس یا اقیانوس آتلانتیک Atlantic Ocean، دومین اقیانوس بزرگ دنیا است که قاره های آفریقا و اروپا را از قاره آمریکا جدا می سازد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اقیانوس اطلس Atlantic Ocean یا اقیانوس آتلانتیک، دومین اقیانوس بزرگ دنیا است که قاره های آفریقا و اروپا را از قاره آمریکا جدا می سازد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Spread ( اِس پِرِد ) برای یادسپاری اسانتر، می توان از کلمات اشنای مرتبط بهره برد و با ان بازی کرد و به خیال پردازی پرداخت به طور مثال، شاید با شنیدن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پهن کردن: گستردن هر چیزی که سطح جایی را بپوشاند مانند انواع فرش مثل قالی، موکت، زیلو و پتو و نیز سفره، رختخواب، سجاده و کلا، هر گستردنی یا چیزی که می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پهن و فراخ مخالف تنگ و ترش. این صفت مرکب و متضاد ان علاوه بر لباس برای جا و مکان هم کاربرد دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنگ و ترش مخالف پهن و فراخ. این صفت مرکب و متضاد ان علاوه بر لباس برای جا و مکان هم کاربرد دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری اسانتر، می توان از کلمات اشنای مرتبط در زمینه ساختار کلمه و معانی بهره برد. Region ( ری جِن ) : منطقه. Regime ( رِژیم ) :رژیم. نکات: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تفاوت بهرحال با بنابراین؟ به نظر ، این دو کلمه را نمی توان به جای هم استفاده کرد و کاربرد صحیح هر کدام متفاوت است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت بهرحال با بنابراین؟ به نظر ، این دو کلمه را نمی توان به جای هم استفاده کرد و کاربرد صحیح هر کدام متفاوت است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تفاوت بهرحال با بنابراین؟ به نظر ، این دو کلمه را نمی توان به جای هم استفاده کرد و کاربرد صحیح هر کدام متفاوت است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از واج تا واژه: برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که در آن واج بکار رفت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از واج تا تکواژ: برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که در آن واج بکار رف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رِق رِق کردن:سخن گفتن اعتراض آمیز. در گویش شهرستان بهاباد به جای غُرغُر کردن از کلمه ی مرکب رِق رِق کردن استفاده می شود. غُرغُر کردن و رِق رِق کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رِق رِق کردن:سخن گفتن اعتراض آمیز. در گویش شهرستان بهاباد به جای غُرغُر کردن از کلمه ی مرکب رِق رِق کردن استفاده می شود. غُرغُر کردن و رِق رِق کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غُرغُر کردن:رِق رِق کردن، سخن گفتن اعتراض آمیز. در گویش شهرستان بهاباد به جای غُرغُر کردن از کلمه ی مرکب رِق رِق کردن استفاده می شود. غُرغُر کردن و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کمک هاج و واج به یافتن معنی واج: برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمک هاج و واج به یافتن معنی واج: برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

واج یعنی چی؟ ( روشی برای یادسپاری آسان تر ) برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فراهم کردن:دست و پا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم دو، سه روز زنده است باید قدر این چند روزه را بداند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

الف، یا ساکن است و یا متحرک؛ ساکن را "لینه"، و متحرک را "همزه" می نامند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دهان بستن در گویش شهرستان بهاباد به معنای روزه شدن است که بیشتر در جواب این سوال گفته می شود که آیا روزه هستید که فرد در صورت روزه بودن می گوید دهان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به چیز موذی و کوچک جوجیسکو/jojisku/ گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به ترخون ، تلخون/talkhun/یا تلخونی/talkhuni/گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نواسخ جمع ناسخ است و ناسخ به معنی نسخ کننده یا همان باطل کننده. نواسخ در اصطلاح ادبیات عرب به کلماتی گفته می شود که بر سر جمله ی اسمیّه ( مبتدا و خب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُرَحاء تقریبا بر وزن صُلَحا ( صُلَحاء ) یا عُرَفا ( عرفاء ) است. برای یادسپاری اسانتر :بهترینِ صلحا و عرفا یعنی پیامبر صلی الله علیه واله در هنگام ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

لمحه بر وزن لحظه و به معنی لحظه. لمحات بر وزن لحظات و به معنی لحظات. فقط دقت کنیم که حرف ( ح ) در ( لحظه ) حرف دوم است و در ( لمحه ) حرف سوم است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مُعرَب و مبنی در دستور زبان عربی در بحث نحو یا ترکیب، مُعرَب ( با سکون عین و بدون تشدید حرف ر ) به کلمه ای گفته می شود که که حرکت آخر آن کلمه به علت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نارِه کشی در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناخن کشی و چنگ زدن است، عمل خراشیدن یا فروبردن پنج ناخن دست بر صورت یا پوست خود یا فرد دیگر که به علت رفع خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نارِه کشی در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناخن کشی و چنگ زدن است، عمل خراشیدن یا فروبردن پنج ناخن دست بر صورت یا پوست خود یا فرد دیگر که به علت رفع خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نارِه کشی در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناخن کشی و چنگ زدن است، عمل خراشیدن یا فروبردن پنج ناخن دست بر صورت یا پوست خود یا فرد دیگر که به علت رفع خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نارِه کشی در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناخن کشی و چنگ زدن است، عمل خراشیدن یا فروبردن پنج ناخن دست بر صورت یا پوست خود یا فرد دیگر که به علت رفع خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه لُپّی: اشتباهی که مربوط به لُپ است و لپ آن قسمت از دهان است که چون پر از هوا شود برآمده شود که به ان کُپ نیز گفته می شود آن عضله ای که دو طرف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اشتباه لُپّی: اشتباهی که مربوط به لُپ است و لپ آن قسمت از دهان است که چون پر از هوا شود برآمده شود که به ان کُپ نیز گفته می شود آن عضله ای که دو طرف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اشتباه لُپّی: اشتباهی که مربوط به لُپ است و لپ آن قسمت از دهان است که چون پر از هوا شود برآمده شود که به ان کُپ نیز گفته می شود آن عضله ای که دو طرف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

روز کوه رو در گویش شهرستان بهاباد به غروب، روز کوه رو گفته می شود که در اینجا روز مجاز از خورشید است و رو بن مضارع از رفتن است و چون خورشید در هنگام ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

غِرْبیب ( بر وزن کبریت ) از مادّه ی غَرْب به معنای سیاه پر رنگ است، و این که عرب به کلاغ غراب ( بر وزن تراب یا رباب ) می گوید، به همین دلیل است و غرا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قرابه بر وزن ارابه ( گاری ) نوعی ظرف شیشه ای که دارای شکمی بزرگ است برای یادسپاری اسانتر در نظر گرفتن این عبارت که بعضی ها می خواهند با فرستادن ارابه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری اسانتر تلفظ شاید این عبارت موثر باشد:با صُراحی سُراییدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

[رک. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها و مقالات و مخفف عبارتِ [رجوع کنید به] است. در ضمن [نک. ]هم مخفف عبارتِ [نگاه کنید به] است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

[نک. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها و مقالات و مخفف عبارتِ [نگاه کنید به] است. در ضمن [رک. ]هم مخفف عبارتِ [رجوع کنید به] است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

شِرَّة:نشاط. شِرَّةُ الشَّبَابِ: نشاط جوانی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جور، به معنای میل و عدول است. و وجه اشتقاقِ جار به معنای همسایه، آن است که همسایه چون خانه اش در نزدیکی خانه ای قرار دارد که به سمت او میل نموده است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

_جُرْتُ:[أَنَا]ستم کردم. واژه جار، از ریشه جور، به معنای میل و عدول است. و وجه اشتقاقِ جار به معنای همسایه، آن است که همسایه چون خانه اش در نزدیکی خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کلمه ی ( نموده ) فارسی است وقتی به عربی وارد شده، شکل عربی به خود گرفته و تبدیل به نموذج شده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در فرهنگ لغت دهخدا در باب لغت جار آمده است همانگونه که در این صفحه این موضوع گفته شده است ( جار بتخفیف راء مهمله در لغت، همسایه را گویند ) که توضیح ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در زبان اصلی عرب، نقطه وجود نداشته است چرا که نوع نگارش و رسم الخط ان زمان خط کوفی بوده و در این خط نقطه گذاری رسم نبوده است و ترکیب حروف نقطه دار ما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به کسی که زیاد در فکر خویش است و بیش از اندازه رعایت خود را می کند چنان که تافته ای جدابافته است که معمولا دوست ندارد خود را ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد: عاطفه قصد دارد سرسفره بشیند بابا به او می گوید جا نیست جاثیه بشین عاطفه می گوید چی!!! جای اسیه است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نور بیست و چهارمین سوره قران مجید است برای یاد سپاری اسان تر می توان چنین تصور کرد که در بیست و چهار ساعت شبانه روز نور وجود دارد هم نور ستارگان و هم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لَمْ نکُ: نبوده ونیستیم. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لا نهی ) وقتی بر سر فعل مضارع اجوفی که ضمیر بارز نداشته باشند ( للغائب یا صیغه اول/ لل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

لَمْ نکُ: نبوده ونیستیم. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لا نهی ) وقتی بر سر فعل مضارع اجوفی که ضمیر بارز نداشته باشند ( للغائب یا صیغه اول/ لل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لَمْ یَکُ: نبود ونیست. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لا نهی ) وقتی بر سر فعل مضارع اجوفی که ضمیر بارز نداشته باشند ( للغائب یا صیغه اول/ للغا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لَمْ یَکُ: نبود ونیست. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لا نهی ) وقتی بر سر فعل مضارع اجوفی که ضمیر بارز نداشته باشند ( للغائب یا صیغه اول/ للغا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

[ن تف. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت تفصیلی ( اسم تفصیل، صفت تفصیلی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری [ نف. ] به نعت فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ن تف. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت تفصیلی ( اسم تفصیل، صفت تفصیلی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری [ نف. ] به نعت فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

[ن مف. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت مفعولی ( اسم مفعول، صفت مفعولی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری [ نف. ] به نعت فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

[ن مف. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت مفعولی ( اسم مفعول، صفت مفعولی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری [ نف. ] به نعت فا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

[ نف . ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت فاعلی ( اسم فاعل، صفت فاعلی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری[ن مف. ] به نعت مفعول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

[ نف . ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی نعت فاعلی ( اسم فاعل، صفت فاعلی ) است. در ضمن نشانه ی اختصاری[ن مف. ] به نعت مفعول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری آسان تر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مثال در این مورد پدر دانش آموز : آقای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مثال در این مورد پدر دانش آموز : آقای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

غل و غش ؛ در تداول فارسی زبانان غالباًبه فتح هردو غین استعمال شود به معنی کینه و دشمنی و حسد و عداوت و غرض و بددلی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به چای پررنگ چای تیره می گویند و اگر چایی خیلی پررنگ و تیره باشد به ان چای قیل ( بر وزن فیل ) می گویند وبه چای کم رنگ /چای اُو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به چای پررنگ چای تیره می گویند و اگر چایی خیلی پررنگ و تیره باشد به ان چای قیل ( بر وزن فیل ) می گویند وبه چای کم رنگ /چای اُو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به چای کم رنگ /چای اُوْ زَردو/ گفته می شود یعنی چایی که اب ان زرد رنگ است و به چای پررنگ چای تیره می گویند و اگر چایی خیلی پرر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیح اولیه: اسم مکان - همان گونه که در زبان فارسی نیز داریم - بر مکان وقوع فعل دلالت دارد. اگر از فعل ثلاثی مجرد ساخته شود بر وزن ( مَفعَل - مفتوح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

توضیح اولیه: اسم مکان - همان گونه که در زبان فارسی نیز داریم - بر مکان وقوع فعل دلالت دارد. اگر از فعل ثلاثی مجرد ساخته شود بر وزن ( مَفعَل - مفتوح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

توضیح اولیه: اسم مکان - همان گونه که در زبان فارسی نیز داریم - بر مکان وقوع فعل دلالت دارد. اگر از فعل ثلاثی مجرد ساخته شود بر وزن ( مَفعَل - مفتوح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطالب مرتبط با شعبانیه : اعیاد شعبانیه خطبه شعبانیه صلوات شعبانیه مناجات شعبانیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مکث کنندگان، درنگ کنندگان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مالِ دیو، کشوری که مالِ دیوِ عربستان است و از عربستان حرف شنوی دارد. عربستان نقض حقوق بشرِ مالدیو را ماله ( پایتخت مالدیو و ابزاری در بنایی ) کشی می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

معرب. [م ُ ع َرْ رَ ]نوعی کلمه ای که در اصل غیر عربی بوده و عرب زبانان آن را به عربی آورده اند البته در آن تغییری ایجاد کرده تا با زبان عربی هماهنگ ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

[ معر. ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی /مُعَرَّب/ است. نکته : معرب. [م ُ ع َرْ رَ ]نوعی کلمه ای که در اصل غیر عربی بوده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کور و شرمنده :در گویش شهرستان بهاباد در مقابل لطفی که فردی به دیگری می کند بیان می شود و معنی ( سپاس گزاریم ) می دهد. مثال، در برابر خدمت فردی به او ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر : ان شاء الله که جبهه مقاومت طومار تکفیری ها را تکویر کنند. ( تکویر و تکفیر ) تکویر:در هم پیچیدن. تکفیری: مسلما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ( آیه ی ١ سوره تکویر ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺭﭘﻴﭽﻨﺪ. خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر : ان شاء الله که جبهه مقاومت طومار تکفیری ها را تکویر کنند. ( تکویر و تکفیر ) تکویر:در هم پیچیدن. تکفیری: مسلما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر : ان شاء الله که جبهه مقاومت طومار تکفیری ها را تکویر کنند. ( تکویر و تکفیر ) تکویر:در هم پیچیدن. تکفیری: مسلما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ( آیه ی ١ سوره تکویر ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺭﭘﻴﭽﻨﺪ. خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ( آیه ی ١ سوره تکویر ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺭﭘﻴﭽﻨﺪ. خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تکفیری یعنی مسلمانی که دیگر مسلمانان را متهم به ارتداد می کند. این اتهام تکفیر نامیده می شود. این واژه در ادبیات سیاسی روز در توصیف گروه هایی در حال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر: بهتر است بدانیدم، خول با تخویل هم خانواده است ( خَوًَلَ یُخَوًِلُ تَخویل ) بازی با تخویل : قربان، آنچه به ما ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر: بهتر است بدانیدم، خول با تخویل هم خانواده است ( خَوًَلَ یُخَوًِلُ تَخویل ) بازی با تخویل : قربان، آنچه به ما ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر: بهتر است بدانیدم، خول با تخویل هم خانواده است ( خَوًَلَ یُخَوًِلُ تَخویل ) بازی با تخویل : قربان، آنچه به ما ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر: بهتر است بدانیدم، خول با تخویل هم خانواده است ( خَوًَلَ یُخَوًِلُ تَخویل ) بازی با تخویل : قربان، آنچه به ما ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبرسی گفته: تخویل به معنی اعطاء است و اصل آن تملیک عطّیه است چنان که تمویل به معنی تملیک مال است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازی با کلمات برای یادسپاری آسان تر تلفظ میلیون به انگلیسی: عده ای از مردم، میلیون را مِلیون تلفظ می کنند، اول تلفظ انگلیسی باشد ( مِل ) . اما فرق تل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

از القاب سردار شهید قاسم سلیمانی

پیشنهاد
٠

از القاب سردار قاسم سلیمانی ، فرمانده سپاه قدس که خود را سرباز صفر ولایت می نامید. در ضمن سرباز صفر به سربازی گفته می شود که دارای پایین ترین درجۀ ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که دارای پایین ترین درجۀ نظامی است، سرباز وظیفه، سرباز. در ضمن، فرمانده سپاه قدس، سردار قاسم سلیمانی، خود را سرباز صفر ولایت می نامید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرباز صفر، کسی که دارای پایین ترین درجۀ نظامی است. در ضمن، فرمانده سپاه قدس، سردار قاسم سلیمانی، خود را سرباز صفر ولایت می نامید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر اندر وا/Sar andar va/سردروا. در گویش شهرستان بهاباد به معنای: ۱. [مقابلِ سربسته] آنچه سرش باز باشد و باید بدلایلی مانند بهداشت یا نظم و انضباط ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سردروا/Sar dar va در گویش شهرستان بهاباد به معنای: ۱. [مقابلِ سربسته] آنچه سرش باز باشد و باید بدلایلی مانند بهداشت یا نظم و انضباط باید بعد از استف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردروا/Sar dar va در گویش شهرستان بهاباد به معنای: ۱. [مقابلِ سربسته] آنچه سرش باز باشد و باید بدلایلی مانند بهداشت یا نظم و انضباط باید بعد از استف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سردروا/Sar dar va در گویش شهرستان بهاباد به معنای: ۱. [مقابلِ سربسته] آنچه سرش باز باشد و باید بدلایلی مانند بهداشت یا نظم و انضباط باید بعد از استف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر ارتفاع435متری و سال بهره برداری ۱۳۸۷ آن می توان با کلمات و اعداد بازی کرد، داستان سازی کرد و به تخیل پرداخت بطور مثال حیف نون س ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شاید از آن جهت به رخسار، روی و صورت، عارض ( اسم فاعل عرض ) گویند که عرض کننده ی فرد است همچنان که یکی از معانی عرض پیدا و آشکارا گردیدن است، عرض کنند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاید از آن جهت به رخسار، روی و صورت، عارض ( اسم فاعل عرض ) گویند که عرض کننده ی فرد است ( چنان که یکی از معانی عرض پیدا و آشکارا گردیدن است ) از باب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

زغن را نوعی زاغ می دانند که موش را می تواند شکار کند و به ان زاغ گوشت ربا یعنی رباینده گوشت هم می گویند. زغن در اصل نوعی باز شکاری است که از باز کوچک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زاغ کوچک، احتمالا بچه زاغ منظور است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در استان کرمان به نوعی زاغ که درون بال هایش پرهای سفید رنگی وجود دارد و دمش درازتر وبسیار هم فضول و باهوش است کلاجَک گفته می شود. در ضمن، احتمالا کل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در استان کرمان به نوعی زاغ یا کلاغ زاغی که درون بال هایش پرهای سفید رنگی وجود دارد و دمش درازتر وبسیار هم فضول و باهوش است کلاجَک گفته می شود. در ضم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه ی کلمات زاغ، زاغوا و ازاغ، زیغ است. زَیْغ به معنای انحراف از مستقیم است، زیغ را اگر بخواهیم در یک کلمه توصیف کنیم می شود انحراف یا میل. اما برا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه ی کلمات زاغ، زاغوا و ازاغ، زیغ است. زَیْغ به معنای انحراف از مستقیم است، زیغ را اگر بخواهیم در یک کلمه توصیف کنیم می شود انحراف یا میل. اما برا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریشه ی کلمات زاغ، زاغوا و ازاغ، زیغ است. زَیْغ به معنای انحراف از مستقیم است، زیغ را اگر بخواهیم در یک کلمه توصیف کنیم می شود انحراف یا میل. اما برا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه ی کلمات زاغ، زاغوا و ازاغ، زیغ است. زَیْغ به معنای انحراف از مستقیم است، زیغ را اگر بخواهیم در یک کلمه توصیف کنیم می شود انحراف یا میل. اما برا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

صف یکی از سوره های قرآن کریم است که در این کتاب مقدس بعد از آن سوره جمعه آمده است. برای یادسپاری آسان تر هم جواری و نزدیکی این دو سوره از لحاظ نظم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مِنخَر: هر یک از دو سوراخ بینی، مفرد مَناخِر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نشانه ای که با ترکیب و به هم چسبیده شدن a و e بوجود امده است که البته حرف a آن در سمت چپ نوشته شده است ( که متاسفانه این دیکشنری این علامت که در خوان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( polis= شهر ) و ( police=پلیس ) فرق پولیس با پلیس در تفاوت s با c و نداشتن e در آخر کلمه ی شهر است. خب برای یادسپاری اسانتر بیایید با کلمات بازی کن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نشانه ای که با ترکیب و به هم چسبیده شدن a و e بوجود امده است که البته حرف a آن در سمت چپ نوشته شده است ( که متاسفانه این دیکشنری این علامت که در خوان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادگیری صدای/ ʒ/ ابتدا بیایید صدای /dʒ/ را یاد بگیریم. خب، صدای /dʒ/ در زبان انگلیسی مشابه صدای حرف “جیم” در فارسی است. صدای /dʒ/ در زبان انگلیس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای /dʒ/ صدای /dʒ/ در زبان انگلیسی مشابه صدای حرف “جیم” در فارسی است. صدای /dʒ/ در زبان انگلیسی معمولا توسط حرف “J” ساخته می شود. مثال : jeep : /dʒ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Create Handouts / ایجاد جزوه ها با کمک این گزینه می توان مطالب پاورپوینت را به ورد تبدیل کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ﺻَﻔْﺼَﻒ: ویژگی زمینی را بیان می کند که اولا هموار است ثانیا گیاه ندارد و صافی ﺯﻣﻴﻦ و بی علفی آن ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻱ است ﻛﻪ زمین صف اندر صف است یا ﻫﻤﻪ ﻱ ﻗﺴﻤﺖ ﻫ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ﺻَﻔْﺼَﻒ: ویژگی زمینی را بیان می کند که اولا هموار است ثانیا گیاه ندارد و صافی ﺯﻣﻴﻦ و بی علفی آن ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻱ است ﻛﻪ زمین صف اندر صف است یا ﻫﻤﻪ ﻱ ﻗﺴﻤﺖ ﻫ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قاع صفصف ؛ دشتِ صاف بدون علف، زمین هموار و بی گیاه. چون غلام بخانه رسید سرای خویش چون قاع صفصف خالی یافت. ( از ترجمه تاریخ یمینی ) . قاع: دشت، کویر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

قاع: دشت، کویر. در ضمن، قاع صفصف ؛ دشتِ صاف بدون علف، زمین هموار و بی گیاه. چون غلام بخانه رسید سرای خویش چون قاع صفصف خالی یافت. ( از ترجمه تاریخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مَطِیَّة شتریست که به پشتش سوار شوند چون مطی ( خوانده شود، مَطا ) به معنی پشت است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحریض=تحریص. تحریص از ماده حِرص و در اصل به معنی به حرص و آز انداختن است که معنی برانگیختن، تحریک کردن، ترغیب کردن و تشویق کردن را نیز می رساندو اگر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تحریص از ماده حِرص و در اصل به معنی به حرص و آز انداختن است که معنی برانگیختن، تحریک کردن، ترغیب کردن و تشویق کردن را نیز می رساندو اگر در این کلمه ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تق و توق کردن/tagho tugh kardan /:سر و صدا به راه انداختن یا تق تق کردن بی جهت. درضمن: تَق تَق/tagh tagh/: ( اسم صوت و اصل کلمه دَق دَق ) صدایی بلند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَق تَق/tagh tagh/: ( اسم صوت و اصل کلمه دَق دَق ) صدایی بلند و درشت که از برخورد دو چیز به هم ایجاد می شود و عامل آن چیزی غیر از انبساط و انقباض و ف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صُدغ بر وزن مرغ، به زلف که در محدوده ی گوش و شقیقه است البته معنی اصلی صدغ همان شقیقه یا بناگوش است که به موهای ریخته شده در این محل هم گفته می شود. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار بلد/karbalad/

پیشنهاد
٠

ضرب المثل بهابادی: چغوتو امسالی اومده یاد چغوتو پارسالی بده. در هنگام تعلیم و یاد دادن شخص تازه کار به شخص تجربه دار و کار بلد ( ماهر ) گفته می شود. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گنجشک چُغوت/choghut/ و به چغوت کوچک و جوجه چغوت در بهاباد، چُغوتو/choghutu/گفته می شود. ضرب ال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد و بعضی از شهرستان های کرمان به گنجشک چُغوت/choghut/ و به چغوت کوچک و جوجه چغوت در بهاباد، چُغوتو/choghutu/گفته می شود. ضرب ال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد عبارت گوش حرف کردن معادل ترکیب حرف گوش کردن نیز استفاده می شود. حرف گوش کردن:پذیرفتن، قبول کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوش حرف نکن. در گویش شهرستان بهاباد عبارت گوش حرف کردن معادل ترکیب حرف گوش کردن نیز استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهتر و اسان ترتلفظ و معنی می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد. کلمه جدید: ارهاق= ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر و اسان ترتلفظ و معنی می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد. کلمه جدید: ارهاق= ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از صداهای دیگر گریه می توان به هق هق هم اشاره کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کاش مسیحیان به جای ناقوس در فکر هم وزن خود یعنی ناقور بودند همان صور ( شیپور ) که در هنگامه قیامت در آن دمیده شود. فَإِذا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ8فَذ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاش مسیحیان به جای ناقوس در فکر ناقور بودند ان شیپوری که در هنگامه قیامت در آن دمیده شود. فَإِذا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ8فَذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مایل را با میل اشتباه نگیریم: Mile ( مایل ) : یک واحد اندازه گیری Mail ( مِیْل ) : پست خاطره: یکی گفت من انتهای ایمیلم mail. com است گاهی اخر کلمه ma ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی گفت من انتهای ایمیلم mail. com است گاهی اخر کلمه mail یک حرف e اضافه می کنم و برایم دردسرساز شده است نه این که انتهای کلمه ی مایل ( mile ) هم حرف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد بخش اول این کلمه ( ( جو ) ) بر وزن قو ( نوعی پرنده ) و بخش دوم ( ( آل ) ) تلفظ می شود/jooal/ جوال: به کیسه ی بزرگ تهیه شده از ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسان تر صاحب تفسیرِ اثنی عشری که مربوط به اقای حسینی شاه عبدالعظیمی است شاید تصور و در نظر گرفتن عبارت زیر موثر باشد: ان شا الله در اَث ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسان تر صاحب تفسیرِ اثنی عشری که مربوط به اقای حسینی شاه عبدالعظیمی است شاید تصور و در نظر گرفتن عبارت زیر موثر باشد: ان شا الله در اَث ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسان تر صاحب تفسیرِ اثنی عشری که مربوط به اقای حسینی شاه عبدالعظیمی است شاید تصور و در نظر گرفتن عبارت زیر موثر باشد: ان شا الله در اَث ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری اسان تر صاحب تفسیرِ اثنی عشری که مربوط به اقای حسینی شاه عبدالعظیمی است شاید تصور و در نظر گرفتن عبارت زیر موثر باشد: ان شا الله در اَث ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سلماس سرماست عموما ناحیه غرب کشور سرد است و این شهر هم غرب است هم جزو آذربایجان غربی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

احتمالا عمل بخش کردن در کلاس اول ابتدایی را به یاد می آورید نام دیگر بخش، هِجا و نام دیگر آن سیلاب ( silaab ) است برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

احتمالا عمل بخش کردن در کلاس اول ابتدایی را به یاد می آورید نام دیگر بخش، هِجا و نام دیگر آن سیلاب ( silaab ) است برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

احتمالا عمل بخش کردن در کلاس اول ابتدایی را به یاد می آورید نام دیگر بخش، هِجا و نام دیگر آن سیلاب ( silaab ) است برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قرآن صامت: کتاب قرآن کریم. قرآن ناطق: پیامبر صلی الله علیه و آله وائمه اطهار.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قران صامت:کتاب قرآن کریم. قرآن ناطق: پیامبر صلی الله علیه و آله وائمه اطهار.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری نحوه نوشتاری و معنی بیاییم با کلمه بازی کنیم بطور مثال: دانش پیش نیاز: عطاری= دوافروشی، دارو فروشی. تصور کنید بیطاری در اصل بی عطاری ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شلم. [ ش َ ل َ] شلغم. شوروا. [ شورْ ] شوربا. شلم شوروا: شلغم شوربا یعنی شوربای شلغم ، البته خود شوربا یعنی آشی که از چاشنی ها فقط نمک دارد پس در مج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شلم. [ ش َ ل َ] شلغم. شوروا. [ شورْ ] شوربا. شلم شوروا: شلغم شوربا یعنی شوربای شلغم ، البته خود شوربا یعنی آشی که از چاشنی ها فقط نمک دارد پس در مج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِبا ( عربی ) = خودداری، امتناع ( مانع شدن ) برای یادسپاری نحوه نوشتاری و معنی بیاییم با کلمه بازی کنیم بطور مثال: حرف اضافه ( با ) در کلمه ی ( ابا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

[ په . ] از علائم و نشانه های اختصاری فرهنگ لغت ها که مخفف کلمه ی پهلوی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَه پَه. در هنگام خوردن غذا به نوزاد گفته می شود، پَه پَه بخوره. || به به. ( در زبان اطفال ) ، نوشیدنی یا غذایی شیرین یا خوشمزه.

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری شاعرشعر ( مرنجان دلم را که این مرغ وحشی// ز بامی که برخاست مشکل نشیند ) بیاییم با شعربازی کنیم یا شوخی کنیم البته به شرط ظرفیت بطور مثا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری شاعرشعر ( مرنجان دلم را که این مرغ وحشی// ز بامی که برخاست مشکل نشیند ) بیاییم با شعربازی کنیم یا شوخی کنیم البته به شرط ظرفیت بطور مثا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری تلفظ و معنی این کلمه بیاییم با کلمه بازی کنیم بطور مثال مرنجان دلم را که این برنجان اعلاء ز طلافروشی که برخاست مشکل نشیند. اگر بخواه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَیّارِه در گویش یزدی یعنی یاره، اَلنگو . یکی تاج پرگوهر شاهوار دو یاره یکی طوق گوهرنگار. ( فردوسی ) در شعر بالا از سه زیور نام برده شده است: تاج، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Iranian Agriculture News Agency ) IANA ) خبرگزاری کشاورزی ایران - ایانا ( iana. ir )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم: hero= he row او ردیف است. یعنی چه؟ یعنی قهرمان است. ( به همین سادگی به همین خوشمزگی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( polis= شهر ) و ( police=پلیس ) فرق پولیس با پلیس در تفاوت s با c و نداشتن e در آخر کلمه ی شهر است. خب برای یادسپاری اسانتر بیایید با کلمات بازی کن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( polis= شهر ) و ( police=پلیس ) فرق پولیس با پلیس در تفاوت s با c و نداشتن e در آخر کلمه ی شهر است. خب برای یادسپاری اسانتر بیایید با کلمات بازی کن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

ابتدا کلمات ( polis= شهر ) و ( police=پلیس ) توضیح داده می شود: فرق پولیس با پلیس در تفاوت s با c و نداشتن e در آخر کلمه ی شهر است. خب برای یادسپاری ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری اسانتر تلفظ درست ارگونومی می توانیم از داستان سازی بهره برد. شاید دانش اموزی ان را آرگونومی بخوانند یا اُرگونومی که هر دو تلفظ نادرست ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر صاحب تفسیر کشاف: زمخشر یکی از روستاهای خوارزم است، برای یادسپاری اسان تر اگر به انتهای کلمه ی خوارزم نگاه کنیم می بینیم که حرف ا ...

پیشنهاد
٠

زمخشر یکی از روستاهای خوارزم است، برای یادسپاری اسان تر اگر به انتهای کلمه ی خوارزم نگاه کنیم می بینیم که حرف اخر ان ( زم ) است که اول کلمه ی زمخشر ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمخشر یکی از روستاهای خوارزم است، برای یادسپاری اسان تر اگر به انتهای کلمه ی خوارزم نگاه کنیم می بینیم که حرف اخر ان ( زم ) است که اول کلمه ی زمخشر ن ...

پیشنهاد
٠

زمخشر یکی از روستاهای خوارزم است، برای یادسپاری اسان تر اگر به انتهای کلمه ی خوارزم نگاه کنیم می بینیم که حرف اخر ان ( زم ) است که اول کلمه ی زمخشر ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زمخشر یکی از روستاهای خوارزم است، برای یادسپاری اسان تر اگر به انتهای کلمه ی خوارزم نگاه کنیم می بینیم که حرف اخر ان ( زم ) است که اول کلمه ی زمخشر ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اللَّهُمَّ أَنْتَ کَشَّافُ الْکُرَبِ وَ الْبَلْوَى ( فرازی از دعای ندبه ) بار الها توئی برطرف کننده ی غم و اندوه دلها.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

چگونه معنی save ( سیو ) و save as ( سیو از ) را به ذهن بسپاریم؟ با بازی با کلمات می توان به اسانی کلمات ناآشنا را به ذهن بسپاریم. مثلا در اینجا فرض ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فَتا در پلیس فتا، مخفف فضای تولید و تبادل اطلاعات می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

1. فَتا در پلیس فتا، مخفف فضای تولید و تبادل اطلاعات می باشد. 2. فت ها=fats=چاق ها.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

حاج اقا ثقفی تهرانی پدر خانم حضرت امام خمینی رحمه الله علیه هستند که صاحب تفسیر روان جاوید در تفسیر قرآن مجید هستند این نام می تواند یادآور این موضوع ...

پیشنهاد
٠

حاج اقا ثقفی تهرانی پدر خانم حضرت امام خمینی رحمه الله علیه هستند که صاحب تفسیر روان جاوید در تفسیر قرآن مجید هستند این نام می تواند یادآور این موضوع ...

پیشنهاد
٠

حاج اقا ثقفی تهرانی پدر خانم حضرت امام خمینی رحمه الله علیه هستند که صاحب تفسیر روان جاوید در تفسیر قرآن مجید هستند این نام می تواند یادآور این موضوع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

محمد جواد مغنیه، عالم لبنانی، صاحب تفسیر کاشف است و برای من کاشف به عمل امد که شهید عماد مغنیه از همین خاندان بزرگ است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

محمد جواد مغنیه، عالم لبنانی، صاحب تفسیر کاشف است و برای من کاشف به عمل امد که شهید عماد مغنیه از همین خاندان بزرگ است.

پیشنهاد
٠

محمد جواد مغنیه، عالم لبنانی، صاحب تفسیر کاشف است و برای من کاشف به عمل امد که شهید عماد مغنیه از همین خاندان بزرگ است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

همت ( ه ) ان قطعا به ( هزار ) اشاره دارد اما ( م ) می تواند اشاره به ( میلیون ) یا ( میلیارد ) کند اما چون ( همت ) همتش بلند است باید به ( میلیارد ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تابناک، یک وب گاه خبری اصولگرای منسوب به محسن رضایی می باشد تابناک برای من یادآور خدمات محسن رضایی در دوران دفاع مقدس است که چونان افتاب تابان می درخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

برای یادسپاری اسانتر بیاییم طرحی نو دراندازیم مثلا: متفقین کشورهایی هستند که در توافق نامه سازمان ملل حقی به نام وتو برای خود قائل شدند می دانیم که ک ...

پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر بیاییم طرحی نو دراندازیم مثلا: متفقین کشورهایی هستند که در توافق نامه سازمان ملل حقی به نام وتو برای خود قائل شدند می دانیم که ک ...

پیشنهاد
٢

برای یادسپاری اسانتر بیاییم طرحی نو دراندازیم مثلا: متفقین کشورهایی هستند که در توافق نامه سازمان ملل حقی به نام وتو برای خود قائل شدند می دانیم که ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کِولو /kowlu/ مرغها همه چیزخوارند به همین جهت دوست دارند خاک را به هم بزنند انها با کشاندن خاک ها به سمت خود و یا اطراف سعی می کنند دانه ها، حشرات و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

جهان نیوز، یک وبگاه خبری اصولگرا وابسته به علیرضا زاکانی است که در دوران اول ریاست جمهوری اقای رئیسی به عنوان شهردار تهران انتخاب شد و مدیرمسئولی جها ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

deutsche welle ( به زبان آلمانی ) : German wave ( به انگلیسی ) عبارت دویچه وله به فارسی به معنی ( موج آلمان ) است که معنی ( صدای آلمان ) می دهد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

آژانس: تاکسی تلفنی. - آژانس اخبار : خبرگزاری. - آژانس معاملات : کارگزاری. ( - آژانس املاک: بنگاه املاک. - آژانس بیمه: نمایندگی بیمه. - آژان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایمنا ( به انگلیسی: IMNA مخفف Iran's Metropolises News Agency ) یا خبرگزاری شهرو شهروندی ایران.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نخستین و بزرگترین خبرگزاری تخصصی قرآن کریم در جهان اسلام با عنوان خبرگزاری قرآنی ایران ( Iranian Quran News Agency ) که با عبارت اختصاری ( ( IQNA ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ایرنا تداعی کننده کلمه ی ایران است در صورتیکه ( ای ) آن اشاره به ( ایسلامیک ) و اسلامی بودن و ( ر ) آن اشاره به ( ربپالیک ) و جمهوری بودن و ( ن ) آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جاگیری بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است از جمله کاربرد یا جایگزینی با شیوه ی خلاقانه و البته همراه نمودن ان با چی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جاگیری بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است از جمله کاربرد یا جایگزینی با شیوه ی خلاقانه و البته همراه نمودن ان با چی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جاگیری بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است از جمله کاربرد یا جایگزینی با شیوه ی خلاقانه و البته همراه نمودن ان با چی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جاگیری بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است از جمله کاربرد یا جایگزینی با شیوه ی خلاقانه و البته همراه نمودن ان با چی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جاگیری بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است از جمله کاربرد یا جایگزینی با شیوه ی خلاقانه و البته همراه نمودن ان با چی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیاییم با کلمات بازی کنیم و این کلمه را با دو کلمه مشابه یاد بگیریم: یهودیان کَنودند لَدودند عَنودند یا کُنودند لُدودند عُنودند. ( هم فتحه درست است ه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیاییم با کلمات بازی کنیم و این کلمه را با دو کلمه مشابه یاد بگیریم: یهودیان کَنودند لَدودند عَنودند یا کُنودند لُدودند عُنودند. ( هم فتحه درست است ه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بیاییم با کلمات بازی کنیم و این کلمه را با دو کلمه مشابه یاد بگیریم: یهودیان کَنودند لَدودند عَنودند یا کُنودند لُدودند عُنودند. ( هم فتحه درست است ه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در قسمت ( ( فرهنگ فارسی ) ) از فرهنگ لغت های فوق نوشته ( ( ان الانسان الی ربه لکنود ) ) که درست ان ( ( إِن الإِنسان لِرَبِّه ِ لَکَنُود ) ) است. ( ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نام دیگر بدل در دستور زبان فارسی عطف بیان است. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون داستان سازی و جمله سازی بهره برد بطور مثال : جنگ به نقطه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام دیگر بدل در دستور زبان فارسی عطف بیان است. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون داستان سازی و جمله سازی بهره برد بطور مثال : جنگ به نقطه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

( یادسپاری آسانتر کلمات Retire و Entire و Enter ) - ساده سازیRetire : تایر= tire - دوباره= re ارتباط سازی: دوباره تایر بازی ، دوباره بیکار شدن ، ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( یادسپاری آسانتر کلمات Retire و Entire و Enter ) - ساده سازیRetire : تایر= tire - دوباره= re ارتباط سازی: دوباره تایر بازی ، دوباره بیکار شدن ، ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

( یادسپاری آسانتر کلمات Retire و Entire و Enter ) - ساده سازیRetire : تایر= tire - دوباره= re ارتباط سازی: دوباره تایر بازی ، دوباره بیکار شدن ، ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اُغون بُغون. عموما نوزادان سه ماهه می توانند با حروف صداداری که بزرگسالان تولید می کنند خود را هماهنگ نمایند و سعی کنند لب و دهانشان را مثل انها باز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اُغون بُغون/غان و غون. عموما نوزادان سه ماهه می توانند با حروف صداداری که بزرگسالان تولید می کنند خود را هماهنگ نمایند و سعی کنند لب و دهانشان را مث ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فک یا فلک؟ برای یاد سپاری اسان تر کلمه ی فُلک به معنای کشتی می توانید از تخیل و تصویر سازی ذهنی کمک بگیرید مثلا تصور کنید که یک فُک با ان حالت خزیدن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یاد سپاری اسان تر کلمه ی فُلک به معنای کشتی می توانید از تخیل و تصویر سازی ذهنی کمک بگیرید مثلا تصور کنید که یک فُک با ان حالت خزیدن خاصش در حال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی می گفت دو تا بچه دارم، سر سفره باید یکی را هُل بدهم و دیگری را باید زیر بگیرم. هُل بدهم تا غذا بخورد چون کم اشتهاست و طبیعتا لاغر و دیگری را زیر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

عذاب استیصال چیست و چه تفاوتی با دیگرعذاب ها دارد؟ خداوند دو نوع مجازات دارد:1 - مجازاتهای تربیتی 2 - مجازاتهای پاک سازی واستیصال. هدف در مجازاتهای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Button و Bottom برای یادسپاری بهترمی توان از تکنیک هایی چون کشف کلمات اشنا درون کلمه و سپس ارتباط سازی با معنی استفاده نمود طبق گفته ی کارشناسان یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

انواع طلوع: 1 - طلوع صبح ( طلوع فجر ) :آغاز وقت نماز صبح 2 - طلوع آفتاب ( طلوع خورشید ) : پایان وقت نماز صبح

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چگونه معنی save ( سیو ) و save as ( سیو از ) را به ذهن بسپاریم؟ با بازی با کلمات می توان به اسانی کلمات ناآشنا را به ذهن بسپاریم. مثلا در اینجا فرض ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا برای یادگیری این واژه در نظرگرفتن عبارت زیر شاید موثر باشد: ای دیو خیو انداز خندق کیست او دانی؟ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خدیو بر وزن خطیب، امیر. بازی با کلمات برای یادسپاری بهتر :مرحومان فلسفی و کافی خدیوان خطیبان بودند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حَوَتْ: به معنی فراگرفته، فعل مفرد مونث غائب و ریشه ی کلمه ( حوی ) است که یک فعل معتل از نوع ناقص وهم خانواده ی کلمات آشنای ( حاوی و محتوی ) است. وَ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا برای یادگیری این واژه در نظرگرفتن عبارت زیر شاید موثر باشد: در مراسم تاج گذاری پاندای کونگ فوکار، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا برای یادگیری این واژه در نظرگرفتن عبارت زیر شاید موثر باشد: ای گیو ایرانی، خیز و بر امریکای دیو خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کرتو/kortu/ در گویش شهرستان بهاباد به هر یک از باغچه های کوچک منزل که از باغچه های دیگر جداست کرتو/kortu/ گفته می شود. در ضمن به جای لفظ کرت/kart/ ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اِمر. ) : از نشانه های اختصاری فرهنگ لغات به معنی اسم مرکب است. از این نشانه در فرهنگ لغت معین استفاده شده است در فرهنگ لغت دهخدا برای اسم مرکب از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای پرهیز از اشتباه: اُمُ القُری: ( اُمُّ القُرا تلفظ می شود ) از نام های مکه است. وادی القری: ( وادیُ القُرا تلفظ می شود ) مکانی است در نزدیک مدین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای پرهیز از اشتباه: وادی القری: ( وادیُ القُرا تلفظ می شود ) مکانی است در نزدیک مدینه نبی. اُمُ القُری: ( اُمُّ القُرا تلفظ می شود ) از نام های مک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آیا تا به حال به این موضوع که خرمای مضافتی از چه واژه ای سرچشمه می گیرد، فکر کرده اید؟ کلمه مضافت ریشه در کلمه ضیافت دارد و از آنجا که در ضیافت ها خص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

آیا تا به حال به این موضوع که خرمای مضافتی از چه واژه ای سرچشمه می گیرد، فکر کرده اید؟ کلمه مضافت ریشه در کلمه ضیافت دارد و از آنجا که در ضیافت ها خص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

URL /یو آر آل / به هر آدرس کامل اینترنتی گفته می شود ( به تمام اجزای آدرس که در نوار آدرس مرورگر مشاهده می شود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله کشو/Kalle kashu/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کله کشیدن یا همان سرک کشیدن است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

کله کشو/Kalle kashu/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کله کشیدن یا همان سرک کشیدن و نگاه دزدانه است کله کشو معادل کله کشوک/kalle kashook/ مازنی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای لفظ لنگه بیشتر از واژه ی لِنگ/leng/ استفاده می شود مانند لنگ جوراب به جای لنگه جوراب یا لنگ کفش به جای لنگه کفش.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گُرینِه/gorine/گویش شهرستان بهاباد/ - به کلاف نخ که به صورت کروی است گرینه نخ گفته می شود. - به عمل جمع کردن پارچه، لباس، چادر، روفرشی و کلا منسوج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هُتیلِه/hotile/ در گویش شهرستان بهاباد به جای هُل و هل دادن به معنی فشار و فشار دادن چیزی برای حرکت به جلو از کلمات هتیله و هتیله دادن استفاده می شو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای هُل و هل دادن به معنی فشار و فشار دادن چیزی برای حرکت به جلو از کلمات هُتیلِه/hotile/ و هتیله دادن استفاده می شود.

پیشنهاد
٠

گاهی اصطلاح خفه قون گرفتن به جای خفه خون گرفتن استفاده می شود که به معنای همان خفه شدن و لال شدن است در ضمن خفه قون در اصل خفقان بوده است.

پیشنهاد
٣

گاهی از اصطلاح خفه قون گرفتن ( بر وزن خفه خون ) به معنای خفه شدن و لال شدن به کار می رود خفه قون در اصل خفقان بوده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای پا پیش خوردن به معنای سکندری از اصطلاح پا پیچ خوردن استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای پا پیش خوردن به معنای سکندری از اصطلاح پا پیچ خوردن استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چَکیلِه/chakileh/ در گویش شهرستان بهاباد به برگشت اجسام گرد و کروی که در اثر برخورد به زمین یا هر سطح مسطحی حاصل می گردد چکیله گفته می شود این چکیله ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهترِ معنی یا تلفظ می توان از شیوه هایی چون بازی با کلمات هم اهنگ ، هم خانواده و غیره استفاده کرد مثلا: شرخر به بدهکار می گوید چِک یا چ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون بازی با کلمات هم اهنگ ، هم خانواده و غیره استفاده کرد مثلا دولت ها خَراج را خرج می کنند و پزشک ها خُراج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشتو/heshtow/ در گویش شهرستان بهاباد به جای هیچ طور از لفظ هشتو استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نسل جدید تخته سیاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ظاهراً این لفظ مثنی کلبه است که به یک شاخه از انبر ، کلبه می گفتند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

انبر ظریف، انبرک، انبر جراحی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بازی با کلمات برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مثال همین کلمه ی جدید: He ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بازی با کلمات برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مثال همین کلمه ی جدید: hu ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بازی با کلمات برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مثال همین کلمه ی جدید: hu ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارتی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام: مَسارِبِ سِماخِ سَمْعی ( حفره هاى پرده شنوایی ام )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صماخ و سماخ هردو نوشتار وجود دارد و برای گوش است اما در فارسی نوشتار ان با صاد متداول است یادسپاری اسان تر با بازی ذهنی: چرا باید صماخ مربوط به گوش ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سمو المعنی فی سمو الذات ( تعالی معنا در تعالی ذات ) کتابی است که توسط شیخ عبدالله علایلی با نگاهی نو و فارغ از وابستگی های شناسنامه ای به بررسی ریشه ...

پیشنهاد
٠

علی: بر رؤوس: سرها أَشْهَاد : از ریشه ی [شهد] وجمع [شاهِد] است و به معنی ناظران، بینندگان، گواهان و آنانکه حاضر هستند و به چشم خود می بینند. ترجمه و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا برای یادگیری پایتخت هاوایی که هونولولو Honolulu است در نظرگرفتن عبارت زیر شاید موثر باشد: اگر هوا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا برای یادگیری پایتخت هاوایی که هونولولو Honolulu است در نظرگرفتن عبارت زیر شاید موثر باشد: اگر هوا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جا گرفتن بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است ازقبیل ساخت جمله، داستان سازی ، تصویر سازی و اضافه کردن هر چیز خنده دار ...

پیشنهاد
٠

برگرفته از ویکی فقه: سیوطی بر اساس نقل روایات از سلف و با اسانید متصل، تفسیری به نام ترجمان القرآن نوشت؛ سپس به اختصار و نیز حذف اسانید آن پرداخت و ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگرفته از ویکی فقه: سیوطی بر اساس نقل روایات از سلف و با اسانید متصل، تفسیری به نام ترجمان القرآن نوشت؛ سپس به اختصار و نیز حذف اسانید آن پرداخت و ت ...

پیشنهاد
٠

در باب تفسیر ماثور: بنابر نظر شیعیان، تَفسیرِ رِوایی، مَأثور یا نَقلی گونه ای از تفسیر قرآن، مبتنی بر روایات نقل شده از پیامبر اسلام ( ص ) و امامان ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به تار عنکوبت پروز. [ پ َرْوَ ]گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پروز. [ پ َرْوَ ] در گویش شهرستان بهاباد به تار عنکوبت گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دقت شود تزکیه به معنای پاکیزه کردن با حرف ز است نه حرف ذ، برای یادسپاری اسانتر املا ببینیم که زکات با چه حرفی نوشته می شود با همان حرف تزکیه هم نوشته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کلمات مزکی، ازکی، تزکیه، زکیه و زکاة از یک خانواده اند و در مایه های پاک و پاکیزه معنی دارند اما کلمه ی مذکی ربطی به این خانواده ندارد و درضمن ازکی ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تبوک اخرین غزوه پیامبر مکرم اسلام بود. برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا جنگ تموم ( تمام ) شد با تبوک یا بطور خلاصه وار: جنگ تموم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا اگر درب خیبر درسال هفتم کنده نمی شد سال بعد، مسلمانان نمی توانستند به شهر مکه وارد شوند ( هدف از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا بنی قریظه در اثر جنگ با مسلمانان قراضه شد یعنی شکسته، فرسوده و لَتُپار شد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم وا بودن به معنی باز بودن است مثلا می گویند درب وا هست یعنی درب باز است خب ابادی یک محیط باز است یا به ...

پیشنهاد
٠

با توجه به اینکه اسم کنونی دریاچه خوارزم، آرال است شاید اگر در زمان خوارزمشاهیان این اسم روی دریاچه بود به این سلسله آرالشاهیان می گفتند. 😃

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بشقاب بزرگ، دیس ( dis )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جگرو/jegaru/:در گویش شهرستان بهاباد به خوراک جگر گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جگرو/jegaru/:در گویش شهرستان بهاباد به خوراک جگر گفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری اسانترِ تلفظ و معنی می توان راه بازی با کلماتِ هم وزن را در پیش گرفت بطور مثال:خدمت، خجلت ندارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس از آنکه بازماندگان اهل بیت امام حسین علیه السلام را به مجلس یزید وارد کردند و سر حسین را در مقابل او نهادند، یزید با چوب خیزران به لب و دندان حسین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه عربی و هم خانواده کلمه ی حیله و به معنی حیله گر است. برای یادسپاری اسانترِ تلفظ و معنی می توان راه بازی با کلماتِ هم وزن را در پیش گرفت بطو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری اسانتر با کلمات بازی کنیم مثلا صیرفی/seyrafi/ را سید رفیع بخوانیم که ایشان صراف بوده است ان هم صراف چاره گر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

برای اینکه دانش اموز بداند کَنکاش است نه کُنکاش و نیز معنی انرا راحتر در ذهن قرار دهد می توان بگوییم کنکاش از کَندن می اید کندن از اطلاعات ادم ها که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

داستان سازی و باز ی با کلمات و استفاده از طنز ، شوخی و لودگی برای یادسپاری اسانتر: معلم: عربها اگر بخواهند اسم شاعره توانای ایرانی یعنی پروین اعتصامی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

داستان سازی و باز ی با کلمات و استفاده از طنز ، شوخی و لودگی برای یادسپاری اسانتر: معلم: عربها اگر بخواهند اسم شاعره توانای ایرانی یعنی پروین اعتصامی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ثری/sara/:خاک. سرا/sara/یا سرای/sarai/:خانه. استفاده از تخیلات و بازی با کلمات برای یادسپاری اسانتر: فرض کنید، سه نقطه حرف ث، نشان ذرات خاک یا شن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثری/sara/:خاک. سرا/sara/یا سرای/sarai/:خانه. استفاده از تخیلات و بازی با کلمات برای یادسپاری اسانتر: فرض کنید، سه نقطه حرف ث، نشان ذرات خاک یا شن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شماتت:سرزنش. مماشات:مدارا. دقت شود:ریشه ی کلمه ی شماتت ، شمت است اما ریشه ی کلمه ی مماشات، مشی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری اسانتر: غربگراها:ما می خواهیم در مقابل غرب مماشات کنیم. انقلابیون:ما به شما می گوییم شات اپ یعنی خفه شوید. یا برای یادسپاری آسان تر م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خال المومنین[فضیلت سازی]:معاویه را از آن جهت خال المؤمنین می خوانند که برادرِ اُم حبیبه همسر رسول الله ( ص ) می باشد. بر این اساس، برادران همه ی همس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خال المومنین[فضیلت سازی]:معاویه را از آن جهت خال المؤمنین می خوانند که برادرِ اُم حبیبه همسر رسول الله ( ص ) می باشد. بر این اساس، برادران همه ی همس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ghazveh بروزن غزوه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

esfandegheh

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سَدِه، صده دیگه ( 100 ) و منظور صد سال است ( یک قرن ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

احتمالا لان و لانه از یک خانواده باشد. یکی از معانی لانه، سوراخ است و لان به معنی مغاک و گودال ، می توان یک لانه را مثل یک گودال کوچک در نظر گرفت ( ح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زورق:[zowraq /زُ رَق] قایق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

از ابزار منبتکاری مَغار داریم یا مُغار؟ برای یادسپاری اسانتر: مُغار داریم چون مُنَبَّت کاری داریم نه مَنَبَّت کاری و نیز مُعَرَّ ق کاری داریم نه مَعَ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زورق/zowraq/ به معنی قایق است نه زروق.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذشته هنگام خواستن کاری از دیگری یا دیگران کلمه ی بی زحمت را به کار می بردند و معنی آن این بود که اگر برای شما زحمتی ندارد مثلا فلان کار را انجام ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبیعتا باید اول اسمِ گل، حرف سین باشد و ایام گل دهی ان ایام بهار باشد از آنجا که بلبلان در وقت بهار سرمست بهارند و عاشق گل باید دید که کدام گل بیشتر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دولو/dulu/[گویش شهرستان بهاباد] کیسه ی پارچه ای کوچک دارای بند نخی. توضیحات بیشتر : در گویش شهرستان بهاباد به به کیسه ی پارچه ای گرد و نسبتا بزرگ و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش شهرستان بهاباد به به کیسه ی پارچه ای گرد و نسبتا بزرگ و معمولا قرمز رنگ که قسمت بالای آن توسط نخ قیطان بلندی بسته می شود کیسه ی چَنتِه گفته م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به به کیسه ی پارچه ای گرد و نسبتا بزرگ و معمولا قرمز رنگ که قسمت بالای آن توسط نخ قیطان بلندی بسته می شود کیسه ی چَنتِه گفته م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به به کیسه ی پارچه ای گرد و نسبتا بزرگ و معمولا قرمز رنگ که قسمت بالای آن توسط نخ قیطان بلندی بسته می شود کیسه ی چَنتِه گفته م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

انسان بخصوص در فضای کنونی با این همه فضای مجازی نباید اخباری یا از اخباریان باشد بلکه باید اصولی باشد البته منظور بنده از اخبار ، صرف اخبار و خبر است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

هُبَل نادرست است اما هُوَ الله درست است، هُوَ الحق و هُوَ الحی هم درست است چراکه به خدای یکتا اشاره دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

عیوق بر وزن ایوب. ستاره ایست که نماد دوری و درازی راه است. برای یادسپاری آسان تر تلفظ و معنا، فرض کنید شخصی به نام ایوب ستاره ای از آسمان برای خود ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسؤول لشکر، فرمانده لشکر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سَرسَرَکی[گویش بهابادی]:سَرسَری، با سرعت و بی دقتی، از روی سرعت و عجله، سهل انگارانه، سطحی، باری بهر جهت، کاری که بی تٲمل و از روی سستی و سهل انگاری ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نِه بِه دِلونِه[گویش بهابادی]: سرسری، با سرعت و بی دقتی، از روی سرعت و عجله، سهل انگارانه، سطحی ، باری بهر جهت، کاری که بی تٲمل و از روی سستی و سهل ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی سَرسَری، از کلمات [سَرسَرَکی] یا [نِه بِه دِلونِه] استفاده می شود از قدیم گفتند کار نه به دلونه بدرد دل می مونه. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

گِلات کردن ( Glut cup ) زمانی اتفاق می افتد که یک بازیکن در بازی بتواند پنج گل به ثمر برساند. همچنین زمانی که یک تیم بتواند ۵ بار پیاپی قهرمان جامی ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

راه و بیراه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

راه و چاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مس روی = برنج مس قلع= بُرنز نحوه ی یادسپاری : در قدیم، برنج یا پلو را روی سینی مسی می ریختند و سر سفره می اوردند. لذا آلیاژ مس و روی، برنج می شود و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مس روی = برنج مس قلع= بُرنز نحوه ی یادسپاری : در قدیم، برنج یا پلو را روی سینی مسی می ریختند و سر سفره می اوردند. لذا آلیاژ مس و روی، برنج می شود و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به گزارش خبرگزاری تاس یک دستگاه ون در حوالی مرز های کشور متوقّف شد که حاوی هزاران گنجشک بود و راننده آن قصد داشت این گنجشک ها را به خارج از کشور منتق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

درختی که امروزه به آن معروف است درختی است که در هر شرایطی حتی مناطق معتدله سرد نیز تکثیر و انتشار مییابد. شاید علت نامگذاری آن این است که مانند الاغ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پایین:منسوب به پا، طرف پا. مانند؛ سَرین:منسوب به سر، طرف سر. بالین:منسوب به بال، طرف بازو.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بالین:منسوب به بال، طرف بازو. مانند؛ سَرین:منسوب به سر، طرف سر. پایین:منسوب به پا، طرف پا.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سَرین:منسوب به سر، طرف سر. مانند؛ بالین:منسوب به بال، طرف بازو. پایین:منسوب به پا، طرف پا.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زریر بروزن سریر به معنای گیاهی است که مشخصه ی اصلی ان زرد بودن است گویا اگر چیزی را به زریر تشبیه می کنند قصد دارند که زردی ان را بیان کنند. برای یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زریر بروزن سریر به معنای گیاهی است که مشخصه ی اصلی ان زرد بودن است گویا اگر چیزی را به زریر تشبیه می کنند قصد دارند که زردی ان را بیان کنند. برای یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

شنگرف بر وزن سرگرم به معنای جیوه سرخ. برای یادسپاری اسانتر می توان از ارتباط بین کلمه ی نااشنای جدید با کلمه ی متناسب و البته اشنای قدیم بهره برد و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اَکبیر[گویش کرمانی] نوعی توهین است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ویرگول، کاما، درنگ نما. ویرگول ( virgule ) از زبان فرانسه و کاما ( comma ) از زبان انگلیسی وارد زبان فارسی شده است. در زبان انگلیسی دُم این علامت به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویرگول ( virgule ) از زبان فرانسه و کاما ( comma ) از زبان انگلیسی وارد زبان فارسی شده است. در زبان انگلیسی دُم این علامت به سمت پایین است؛ اما در زب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ویرگول ( virgule ) از زبان فرانسه و کاما ( comma ) از زبان انگلیسی وارد زبان فارسی شده است. در زبان انگلیسی دُم این علامت به سمت پایین است؛ اما در زب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویرگول. برای یادسپاری بهتر ویرگول و کامافرض کنید، ویر مخفف ویراستار باشد اما ویرگول چیست؟ ویرگول یک واو وارونه است که ویراستار ها با آن نویسندگان ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در استعمالات عرب و حتی در قرآن مجید می بینیم که در برخی موارد از واژه "اِنّا" و در موارد دیگر از واژه "اِنَّنا" ، همچنین گاه از واژه "اِنّی" و گاه از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در استعمالات عرب و حتی در قرآن مجید می بینیم که در برخی موارد از واژه "اِنّا" و در موارد دیگر از واژه "اِنَّنا" ، همچنین گاه از واژه "اِنّی" و گاه از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در استعمالات عرب و حتی در قرآن مجید می بینیم که در برخی موارد از واژه "اِنّا" و در موارد دیگر از واژه "اِنَّنا" ، همچنین گاه از واژه "اِنّی" و گاه از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در استعمالات عرب و حتی در قرآن مجید می بینیم که در برخی موارد از واژه "اِنّا" و در موارد دیگر از واژه "اِنَّنا" ، همچنین گاه از واژه "اِنّی" و گاه از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در فرهنگ لغت ( لغتنامه ) برای نشان دادن ضمیر خود کلمه" ضمیر " را می نویسند یااز علامت اختصاری "ضم" استفاده می کنند؛ مثال از فرهنگ دهخدا: انا انا. [ ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در فرهنگ لغت ( لغتنامه ) برای نشان دادن ضمیر خود کلمه" ضمیر " را می نویسند یااز علامت اختصاری "ضم" استفاده می کنند؛ مثال از فرهنگ دهخدا: انا انا. [ ا ...

پیشنهاد
٠

نشانه های اختصاری :علائم اختصاری، علامت های اختصاری. در ضمن، علائم جمع علامت است و علامت یعنی نشانه. علائم اختصاری یا نشانه های اختصاری در زمینه های ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قیم. [ ق َی ْ ی ِ ]/qayyem/ به تکیه گاه نهال یا درخت برای راست ایستادن و محافظت از آن قیم می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَنَکِ جُوراب[گویش شهرستان بهاباد ) ] شورت و جوراب، نوعی پوشش زنانه و دخترانه متشکل از دامن و جوراب.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تیر و کمان:تیر کمُون. در گویش شهرستان بهابادبه تیر وکمان ( یا تیر کمان ) ، تیر کمُون/tir kamoon/می گویند. در ضمن به رنگین کمان، تیرِکمُون /tirekamo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تیر کمان :تیر کمُون. در گویش شهرستان بهابادبه تیر کمان ( یا تیر و کمان ) ، تیر کمُون/tir kamoon/می گویند. در ضمن به رنگین کمان، تیرِکمُون /tirekamo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قوس و قزح:رنگین کمان، تیرِکمُون. در گویش شهرستان بهاباد قوس و قزح ( رنگین کمان ) را تیرِکمُون/tirekamoon/ می گویند. در ضمن به تیر کمان ( یا تیر و ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رنگین کمان:تیرِکمُون. در گویش شهرستان بهاباد رنگین کمان ( قوس و قزح ) را تیرِکمُون/tirekamoon/ می گویند. در ضمن به تیر کمان ( یا تیر و کمان ) ، تیر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیر کمُون/tir kamoon /[گویش شهرستان بهاباد] :تیر کمان، تیر و کمان. تیرِکمُون/tirekamoon/[گویش شهرستان بهاباد]:رنگین کمان، قوس و قزح.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

صماخ بر وزن سماق. صماخ و سماخ هردو نوشتار وجود دارد و برای گوش است اما در فارسی نوشتار ان با صاد متداول است یادسپاری اسان تر با بازی ذهنی: چرا باید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری اسانتر با خلاقیت می توان با کلمات بازی کرد داستان پردازی و خیال پردازی:مشروب یا زهرماری انقدر زشت است که بعضی از عربها گفتند ایرانی ها ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشارب هم معنی جای نوشیدن می دهد هم جمعِ مشرب است به معنای نوشیدنی ها، مشروب ها.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه ی اشنای سراب هم خانواده ی کلمه ی مسارب است برای یادسپاری اسان تر کلمات نااشنا می توان از ارتباط برقرار کردن کلمه ی نا اشنا با اشنا بهره برد برای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از المعانی: مَسْرَب : ج مَسَارِب [سرب]: گذرگاه؛ مَسْرَبُ الْماءِ: مسیل آب. مَسْرَبَة : ج مَسَارِب [سرب]: مجراى اشک و مانند آن، چراگاه،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

جمع مکسّر :جمع تکسیر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع تکسیر:جمع مکسّر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازی با کلمات برای یادسپاری اسان تر به ذهن بسپارید:ذرا ذرت المخصوص بالواسطه تراریخته؛خلق کرد ذرت خاصی با شیوه ی تراریخته. سفارش کارشناسان یادگیری:خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرة[ م َرْ رَ ] یک بار، یک دفعه. جمع، مَرّات ( marrat ) به معنای دفعات، بارها. وقتی گفته می شود به کرات ( karrat ) و مرات یعنی به دفعات . شاید یکی از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مرة[ م َرْ رَ ] یک بار، یک دفعه. جمع آن مَرّات ( marrat ) است به معنای دفعات، بارها. وقتی گفته می شود به کرات ( karrat ) و مرات یعنی به دفعات . شاید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ "أَجْناسَ" الْبَدائِعِ، ( از دعای عرفه امام حسین علیه السلام ) و او سخاوتمند وسعت بخش است، "انواع" مخلوقات را پدی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَیْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ، وَلَا لِعَطائِهِ "مانِعٌ"، وَلَا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ، ( از دعای عرفه امام حسین علیه السلام ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

[ﻃﺎﺭﻕ] ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻜﻮﺑﺪ. [ ﻃَﺮﻕ] ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ ﻭ [ﻣِﻄﺮﻗﺔ] ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ [ﻃﺮﻳﻖ] ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺯﻳﺮ ﭘﺎ ﻛﻮﺑﻴﺪﻩ ﻣ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

[ﻃﺎﺭﻕ] ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻜﻮﺑﺪ. [ ﻃَﺮﻕ] ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ ﻭ [ﻣِﻄﺮﻗﺔ] ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ [ﻃﺮﻳﻖ] ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺯﻳﺮ ﭘﺎ ﻛﻮﺑﻴﺪﻩ ﻣ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وَ حَفِظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً وَ رَزَقْتَنِی مِنَ الْغِذَاءِ لَبَناً مَرِیّاً ( از دعای عرفه امام حسین علیه السلام ) و در حال کودک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسعودی گوید:طفل خردتر از صبی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ حَفِظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً وَ رَزَقْتَنِی مِنَ الْغِذَاءِ لَبَناً مَرِیّاً ( از دعای عرفه امام حسین علیه السلام ) و در حال کودکی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسعودی گوید:طفل خردتر از صبی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ستاغ=کره اسب برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد و به داستان سازی پرداخت بر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

از ضَربِ[گویش شهرستان بهاباد]:از شدتِ، از بس که، اَوَسکی که[گویش شهرستان بهاباد] مثال: کسی جرأت نمی کنه وارد این مغازه بشه از ضربی که گرون میده ( اجن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چگونگی یاد سپاری اسان کلمات : Lag - lagging - lead - leading طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جا گرفتن بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است ازقبیل ساخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

چگونگی یاد سپاری اسان کلمات : Lag - lagging - lead - leading طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جا گرفتن بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است ازقبیل ساخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

چگونگی یاد سپاری اسان کلمات : Lag - lagging - lead - leading طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جا گرفتن بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است ازقبیل ساخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

چگونگی یاد سپاری اسان کلمات : Lag - lagging - lead - leading طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جا گرفتن بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است ازقبیل ساخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سابقه هم خانواده ی کلمات سابق، سبق و سبقت است. سابقه:گذشته، پیشینه. مثال؛ سوء سابقه به معنای سوء پیشینه. سابق:گذشته، قبلی. مثال؛ همسر سابق. سبقت:پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سبق هم خانواده ی کلمات سابق، سابقه و سبقت است. سابق:گذشته، قبلی. مثال؛ همسر سابق. سابقه:گذشته، پیشینه. مثال؛ سوء سابقه به معنای سوء پیشینه. سبقت:پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ضرب. [ ض َ ] شدت:کسی جرأت نمی کنه وارد این مغازه بشه از ضربی که گرون میده ( اجناسش گرونه ) ||سرعت، شتاب:انقدر ضرب توپ زیاد بود که نتوانست کسی آن را م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حق سبق ( بر وزن حق ثبت ) :اولویت ناشی از پیشی گرفتن را حق سَبْق‏ می گویند. حق سبق عبارت است از حق اولویت در استفاده از مکانهای عمومی همچون مساجد، زی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَوَسکی که[گویش شهرستان بهاباد] ( از لحاظ ساختاری - >اَوَسکی که، هنگام تلفظ نباید بین این دو مکث کرد و باید سریع تلفظ شود - > اوسکیکه ) : از بس که، ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اَوَسکی[گویش شهرستان بهاباد] :از بس، از ضرب[گویش شهرستان بهاباد] یحتمل اصل این کلمه از بس بوده؛گاه این کلمه به صورت تنها استفاده می شود و گاه همراه ح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از ضرب[گویش شهرستان بهاباد] اَوَسکی[گویش شهرستان بهاباد] مثال: کسی جرأت نمی کنه وارد این مغازه بشه از ضربی که گرون میده ( اجناسش گرونه ) اوسکی که در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سبک و سیاق:روش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

روش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سبک و سیاق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

لَم و لَمّاو امّا برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: لم دادن یه انسان یعنی جذب شدنش روی زمین، روی مبل و . . در مورد لم داد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لَم و لَمّاو امّا برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: لم دادن یه انسان یعنی جذب شدنش روی زمین، روی مبل و . . در مورد لم داد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لَم و لَمّاو امّا برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت: لم دادن یه انسان یعنی جذب شدنش روی زمین، روی مبل و . . در مورد لم داد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قرون خالیه یعنی قرنهای گذشته. برای یادسپاری آسان تر فرض کنید قرن ها مانند ظرف هایی هستند که وقتی می آیند مملو و پر ند وقتی می گذرند خالی می شوند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری آسان تر فرض کنید قرن ها مانند ظرف هایی هستند که وقتی می آیند مملو و پر ند وقتی می گذرند خالی می شوند، قرون خالیه یعنی قرنهای گذشته.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری آسان تر فرض کنید قرن ها مانند ظرف هایی هستند که وقتی می آیند مملو و پر ند وقتی می گذرند خالی می شوند، قرون خالیه یعنی قرنهای گذشته.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری آسان تر کلمات ناآشنا بهتر است از روش هایی چون تخیل پردازی و رابطه برقرار کردن با مطالبِ آشنا گرچه بی پایه و اساس باشد استفاده کرد در ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری آسان تر کلمات ناآشنا بهتر است از روش هایی چون تخیل پردازی و رابطه برقرار کردن با مطالبِ آشنا گرچه بی پایه و اساس باشد استفاده کرد در ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فَلَمْ أَزَلْ ظَاعِناً مِنْ صُلْبٍ إلَی رَحِمٍ فِی تَقَادُمٍ مِنَ الأَْیَّامِ الْمَاضِیَهِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَهِ ( از دعای عرفه امام حسین علیه ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فَلَمْ أَزَلْ ظَاعِناً مِنْ صُلْبٍ إلَی رَحِمٍ فِی تَقَادُمٍ مِنَ الأَْیَّامِ الْمَاضِیَهِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَهِ ( از دعای عرفه امام حسین علیه ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری کلمات ناآشنا باماندگاری بیشتر باید به روش هایی چون تخیل پردازی و رابطه برقرار کردن با مطالبِ آشنا متوسل شد در این راستا کارشناسان یادگی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری کلمات ناآشنا باماندگاری بیشتر باید به روش هایی چون تخیل پردازی و رابطه برقرار کردن با مطالبِ آشنا متوسل شد در این راستا کارشناسان یادگی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

رائش ( رایش ) : سامان دهنده، مصلح. فرازی از دعای عرفه: رایش کل قانع ( خداوند مصلح هر کسی است که اهل قناعت باشد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

رایش ( رائش ) : خیررساننده، سامان دهنده، مصلح. فرازی از دعای عرفه: رایش کل قانع ( خداوند مصلح هر کسی است که اهل قناعت باشد ) ریشه کلمه رائش، رَیَش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

لاَ تَخْفَی عَلَیْهِ الطَّلاَئِعُ ( الطلایع ) وَلاَ تَضِیعُ عِنْدَهُ الْوَدَائِعُ ( الودایع ) جَازِی کُلِّ صَانِعٍ وَ رَائِشُ ( رایش ) کُلِّ قَانِعٍ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضارِع اسم فاعل و هم خانواده تضرع به معنای نالان، تضرع کننده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Caps lock - کپس لاک - یحتمل مخفف capital letters lock - به معنای قفل حروف بزرگ توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعض ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ScLk یاScr Lk یا Slk - مخفف کلمه ی اسکرول لاک - Scroll Lock توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ScLk یاScr Lk یا Slk - مخفف کلمه ی اسکرول لاک - Scroll Lock توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ScLk یاScr Lk یا Slk - مخفف کلمه ی اسکرول لاک - Scroll Lock توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ScLk یاScr Lk یا Slk - مخفف کلمه ی اسکرول لاک - Scroll Lock توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

Caps lock - کپس لاک - یحتمل مخفف capital letters lock - به معنای قفل حروف بزرگ توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعض ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Pg Dn - مخفف کلمه ی پیج دوون - page down - به معنای صفحه ی پایین توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Pg Up - مخفف کلمه ی پیج آپ - page up - به معنای صفحه ی بالا توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Pg - مخفف کلمه ی پیج - page - به معنای صفحه توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک شده اس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Pg - مخفف کلمه ی پیج - page - به معنای صفحه توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک شده اس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Esc - مخفف کلمه ی اِسکِیپ - escape - به معنای خروج ( در اصل به معنای در رفتن ) توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Esc - مخفف کلمه ی اِسکِیپ - escape - به معنای خروج ( در اصل به معنای در رفتن ) توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Ctrl - مخفف کلمه ی کنترل - Control توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک شده است مانند - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Ctrl - مخفف کلمه ی کنترل - Control توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک شده است مانند - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ins - مخفف کلمه ی اینسرت - insert - به معنای قرار دادن توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

PrtSc - مخفف کلمه ی پرینت اسکرین - print screen به معنای عکس از صفحه ( ی نمایش ) توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ins - مخفف کلمه ی اینسرت - insert - به معنای قرار دادن توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Del - مخفف کلمه ی دلیت - Delete - به معنای حذف توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک شده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Del - مخفف کلمه ی دلیت - Delete - به معنای حذف توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک شده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

num - مخفف کلمه ی نامبر - number - به معنای شماره توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

num - مخفف کلمه ی نامبر - number - به معنای شماره توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید: در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای وز وز کردن به معنای حرف زدن بیجا و پیاپی یا ورور کردن به معنای پرحرفی و وراجی از واژه ی کِر کِر کردن استفاده می شود: ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای وز وز کردن به معنای حرف زدن بیجا و پیاپی یا ورور کردن به معنای پرحرفی و وراجی از واژه ی کِر کِر کردن استفاده می شود: ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

60شصت دوست دارد به ششصد ( یا صد ) برسد پس در املای ان حرف صاد استفاده می شود. 👍شست دوست دارد شسته شود پس در املای آن حرف سین استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

60شصت دوست دارد به ششصد ( یا صد ) برسد پس در املای ان حرف صاد استفاده می شود. 👍شست دوست دارد شسته شود پس در املای آن حرف سین استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دقت شود:موذی با دال ذال به معنای اذیت کننده است اما به رِ زِ می شود موزی که به معنای یک دانه موز است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خار:سیخ/sikh/ ( گویش شهرستان بهاباد ) مثل سیخ آدور یعنی تیغ گیاه خارشتر.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَتُ پُت/Patopot/ در گویش شهرستان بهاباد به آت و اشغال کوچک گفته می شود. مثل خار ، چوب های کوچک و بسیارنازک درون سبزی که سبک وزن است و باید از ان جدا ...

پیشنهاد

سوالی که شاید شما هم بپرسید اگر کمبزه همان خربزه کال و نارس است چرا کشاورزان آن را به بازار عرضه می کنند و نمی گذارند بزرگ شود و تبدیل به یک خربزه عا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سوالی که شاید شما هم بپرسید اگر کمبزه همان خربزه کال و نارس است چرا کشاورزان آن را به بازار عرضه می کنند و نمی گذارند بزرگ شود و تبدیل به یک خربزه عا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سوالی که شاید شما هم بپرسید اگر کمبزه همان خربزه کال و نارس است چرا کشاورزان آن را به بازار عرضه می کنند و نمی گذارند بزرگ شود و تبدیل به یک خربزه عا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سوالی که شاید شما هم بپرسید اگر کمبزه همان خربزه کال و نارس است چرا کشاورزان آن را به بازار عرضه می کنند و نمی گذارند بزرگ شود و تبدیل به یک خربزه عا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سوالی که شاید شما هم بپرسید اگر کمبزه همان خربزه کال و نارس است چرا کشاورزان آن را به بازار عرضه می کنند و نمی گذارند بزرگ شود و تبدیل به یک خربزه عا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Flow: جریان برای یادسپاری بهترمی توان از تکنیک هایی چون کشف کلمات اشنا درون کلمه و سپس ارتباط سازی با معنی استفاده نمود طبق گفته ی کارشناسان یادگیری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

واکردن:باز کردن. گره ای که با دست وا میشه نباید با دندون وا کنند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سَر وا کردن در گویش شهرستان بهاباد به معنای خودرا رها کردن و آزاد کردن است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مبتلا شدن به بیماری واگیردار، مثال، مادر مریضی را از دخترش واگرفت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

واسَر گفتن به معنای، دوباره گفتن و بازگو کردن است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَز/baz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کلفت و ضخیم است. نان بَزو به نان ضخیم گفته می شود و معمولا از نوع تافتون است. این نان دندان گیرتر و نرم تر ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَز/baz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کلفت و ضخیم است. نان بَزو به نان ضخیم گفته می شود و معمولا از نوع تافتون است. این نان دندان گیرتر و نرم تر ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بَز/baz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کلفت و ضخیم است. نان بَزو به نان ضخیم گفته می شود و معمولا از نوع تافتون است. این نان دندان گیرتر و نرم تر ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد کلمه ی جدید :expect کلمه ی آشنا :اکسپکتو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد کلمه ی جدید :expect کلمه ی آشنا :اکسپکتو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

لهجه ی آمریکایی little :لِدُوْل ( تقریبا ) لام آخر، خیلی سریع وکوتاه تلفظ می شود گوئی تلفظ نمی شود. little:کمی a little ( اِ لِدُوْل ) :یک کمی a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

هیچ وقت:هِشوَخ ( گویش کرمانی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

هِشوَخ/گویش کرمانی/هیچ وقت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گره:گِرِند ( گویش کرمانی ) ، گِرِنج ( گویش یزدی ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ گویش مازنی، یزدی] /jif/ جیب در بعضی گویش ها بجای جیب یا جیف از لفظ کیسه به همین معنا استفاده می کنند. مثال، یه ده هزار تومانی از تو کیسم وردار.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تَسمِه:کمربند در زمان فعلی هم در استان یزد این کلمه استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخَشی ( گویش یزدی ) ، ویار.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخَش :در گویش یزدی در معانی بد مزه، ناپسند و بد اخلاق و غیر قابل تحمل بکار می رود. چه غذای ناخشی، چه کار ( شغل ) ناخشی، چه ادم ناخشی. ناخُش:مریض، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش بعضی از شهرستانهای یزد به دستگیره به معنای تکه پارچه ای که با آن ظرف غذا یا هر چیز دیگر را می گیرند جل دستگیر ( jole dastgir ) می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کچه. [ ک ُچ ْ چ ِ]دهان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Wild: وحشی برای یادسپاری بهترمی توان از تکنیک هایی چون کشف کلمات اشنا درون کلمه و سپس ارتباط سازی با معنی استفاده نمود طبق گفته ی کارشناسان یادگیری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مانند، ندرتا نسفع، نفع می دهد ( ایجاد ارت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نَسفَع ( از ریشه ی سَفْع ) ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﻭ ﺳﻴﻠﻲ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﺩﻥ. کَلَّا لَئِن لَّمْ یَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ( العلق١٥ ) ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

pro ( پرو ) همون کوتا ه شده کلمه professional ( حرفه ای ) است .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Commodity: کالا طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جا گرفتن بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است ازقبیل ساخت جمله، داستان سازی ، تصویر سازی و اضافه کردن ...

پیشنهاد

زل زل نگاه کردن . [ زُ زُ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خیره خیره دیدن کسی را، بربر نگاه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زل زل نگاه کردن . [ زُ زُ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) :خیره خیره نگاه کردن، بربر نگاه کردن. در گویش شهرستان بهاباد به جای این، از عبارت زق زق نگاه کردن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از واژه ی نِق نِقو استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زق زق /zegh zegh/در گویش شهرستان بهاباد زق زق نگاه کردن یعنی خیره خیره نگاه کردن، زل زدن زیاد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیلَنگ یا شِلَنگ:لوله ی توخالی و انعطاف پذیر است که برای انتقال مایعات بکار گرفته می شود. در گویش شهرستان بهاباد به جای گفتن شیلَنگ یا شِلَنگ به همی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شِلِنگ، در گویش شهرستان بهاباد به معنای شیلَنگ یا شِلَنگ همان لوله ی توخالی و انعطاف پذیر است که برای انتقال مایعات بکار گرفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِک لِک، در گویش شهرستان بهابادحکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرماست. لِک لِک لرزیدن:سخت لرزیدن. گویا این کلمه د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

لِک لِک، در گویش شهرستان بهابادحکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرماست. لِک لِک لرزیدن:سخت لرزیدن. گویا این کلمه د ...

پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای[ دیک دیک لرزیدن] از[ لِک لِک لرزیدن] استفاده می شود و به همان معنای لرزیدن از سرماست و حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای[ دیک دیک لرزیدن] از[ لِک لِک لرزیدن] استفاده می شود و به همان معنای لرزیدن از سرماست و حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چَغَل در گویش یزدی یعنی سفت و محکم . مثال، چغل شدن برگ های انگور برگ انگور بعداز بزرگ شدن و مناسب شدن برای دلمه، کم کم بر ضخامت برگ افزوده می شود ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنفت/zeneft/در گویش شهرستان بهاباد به معنای سفت و محکم است. معمولا این کلمه همراه با کلمه ی سفت استفاده می شود؛ سفت و زنفت، مثلا چه کیسه ی حمام سفت و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

راه چینه ( استفاده در قدیم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام راه پله در قدیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به پشت بام یا بام، بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون گفته می شود. در این شهرستان ، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یَه لِنگو رفتن:لِیْ لِیْ کردن، لِنگو جِکیدَن. در گویش شهرستان بهاباد، یَه لِنگو رفتن یا لنِگو جِکیدَن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یَه لِنگو/ya lengu /یا لِنگو/ lengu/در گویش شهرستان بهاباد، به حالت یک پا و روی یک پا ایستادن گفته می شود و یَه لِنگو رفتن یا لنِگو جِکیدَن یعنی لِیْ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِیْ لِیْ:لِنگو جِکیدَن، یَه لِنگو رفتن. در گویش شهرستان بهاباد، لِنگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش و جه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جِکیدَن یعنی پرش، جهش. مثال، لِنگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن در گویش شهرستان بهاباد، یعنی لِیْ لِیْ کردن، مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِنگو جِکیدَن:لِیْ لِیْ کردن، یَه لِنگو رفتن. در گویش شهرستان بهاباد، لِنگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل مَثَلِ قسم مخور که باوره، لنگ خروس برابره در گویش شهرستان بهاباد : قَسَمونُت بُوْاَرِه لِنگِ خروس بَرابَرِه قَسَمونُت:قسم هایت بُوْاَرِ: باور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِنگو/lengu/یا یَه لِنگو/ ya lengu/در گویش شهرستان بهاباد، به حالت یک پا و روی یک پا ایستادن گفته می شود و لنِگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی لِیْ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به آدمی گفته می شود که زود جوش می اورد یعنی زود خشمگین می شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیشاب، ادرار، بول، جیش، زهراب. متضاد پس آب.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

در گویش یزدی اَپیشُو یعنی عطسه و اَپیشُو کِردَن یعنی عطسه کردن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی اَپیشُو یعنی عطسه و اَپیشُو کِردَن یعنی عطسه کردن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

هلم در شور/halam dar shur/در گویش شهرستان بهاباد به معنای ریخته پاشیده، در هم ریخته، قاطی و پاطی، شلوغی، نوعی هرج و مرج و بی نظمی گفته می شود صفتی که ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواه مخواه/xAhmaxAh/: خواه ناخواه ، خواه نخواه, خواهی نخواهی، ناگزیر، بهرحال.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خواه نخواه/xAhnaxAh/: خواه ناخواه، خواه مخواه، خواهی نخواهی، ناگزیر، بهرحال.

پیشنهاد
١

خواه و ناخواه/xAhonAxAh/: خواه ناخواه، خواه مخواه، خواه نخواه, خواهی نخواهی، ناگزیر، بهرحال.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خواه نخواه/xAhnaxAh/: خواه ناخواه، خواه مخواه، خواهی نخواهی، ناگزیر، بهرحال.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواه نخواه/xAhnaxAh/: خواه ناخواه، خواه مخواه، خواهی نخواهی، ناگزیر، بهرحال.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خِیْلُخُو /kheylokho / ( گویش شهرستان بهاباد ) :خِیْلِه خُب ( لهجه و گویش تهرانی ) ، تحت لفظی یعنی خیلی خوب و در کُل به معنی [باشه] است . خیلخو در ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُخِیْلُ خُو/Okheylokho/در گویش شهرستان بهاباد به معنای [درسته بسیار خُب] و [باشه بسیار خُب] به کار می رود. اُخِیلُخُو/Okheylokho/ در واقع همان واژ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خِیْلِه خُب ( لهجه و گویش تهرانی ) ، تحت لفظی یعنی خیلی خوب و در کُل به معنی باشه. در گویش شهرستان بهاباد خِیْلُ خُب تلفظ می شودالبته به جای این کلم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بس کن:ساکت شو، تمام کن. عده ای از دانش آموزان از معلم می خواهند که امتحان گرفته نشود تعدادی می گویند امتحان باشد سروصدای بچه ها بلند شده، معلم می گو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش شهرستان بهاباد به بچه گربه، گُربیسو/gorbisu/ گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بچه گربه، گُربیسو/gorbisu/ گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آخِیْش، در گویش شهرستان بهاباد نوعی ابراز یا اعلام آسودگی از مشغله ی ذهنی با منتفی شدن آن یا انجام ان. مثال :آخیش گفتن بعد از لغو شدن یا به تاخیر اف ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

لخت: برهنه، بِرَخنِه. پای لخت: پای برهنه، پای برخنه. آمده است پای برخنه در خواب راه رفتن، تعبیر خواب حج رفتن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برهنه :لخت، بِرَخنِه. پای برهنه : پای لخت، پای برخنه. آمده است پای برخنه در خواب راه رفتن، تعبیر خواب حج رفتن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بِرَخنِه :لخت، برهنه. پای برخنه : پای لخت، پای برهنه. آمده است پای برخنه در خواب راه رفتن، تعبیر خواب حج رفتن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از مولای متقیان علی علیه السلام :الْمَالُ‏ وَبَالٌ‏ عَلَی‏ صَاحِبِهِ إِلَّا مَا قَدَّمَ مِنْه‏. مال، براى صاحب خود وبال است، مگر آنچه که [ براى آخرتش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

وبال:رنج، سختی، بدبختی، بار سنگین، نکبت. از قدیم گفتند مال و منال زیادی ( زیاد ) وبال است. مال و منال نه اینکه رفاه نمی اورد بلکه رسیدگی به ان همه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون بهره مندی از کلمات تداعی کننده و سپس برقراری ارتباط جالب بین کلمه ی تداعی شده و معنای کلمه عمل کرد و به ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون تقسیم واژه به کلمات کوچکتر و اضافه کردن جهت معنادار کردن ان بهره برد مثال Forest تقسیم : 1. For ( فُر ) ی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

SD در خودرو یعنی صندوق دار. حروف S و D برای مخفف سازی عبارت فنگلیشی SANDOGH DAR توسط تولید کننده خودرو ایرانی استفاده شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

SD در خودرو یعنی صندوق دار. حروف S و D برای مخفف سازی عبارت فنگلیشی SANDOGH DAR توسط تولید کننده خودرو ایرانی استفاده شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تنغر، tonghor, گویش محلی بهاباد یزد به معنی تندر ، رعد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تنغر، tonghor, گویش محلی بهاباد یزد به معنی تندر ، رعد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

انواع دلار در ایران : 1. دلار آزاد یا دلار بازار آزاد با توجه به چند نرخی شدن ارز در ایران به قیمت دلاری که در بازار آزاد بصورت روزانه در بین دلالان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سامانه ثنا یک درگاه ای است که توسط قوه قضاییه راه اندازی شده برای ابلاغ اوراق قضایی و ثبت شکایات و دادخواست ها. توجه داشته باشید که سامانه ثنا را با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سامانه نظارت ارزی ( سنا ) درگاهی است که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی و در راستای متشکل نمودن بازار ارز کشور و ساماندهی معاملات ارز در شبکه صرافی های ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به ذرت همراه با لفافهای پیچیده سِرِه ذرت و به باز شده و بدون لفافه آن که دانه های ذرت بر هسته چوبی نمایان می گردد ذرت می گویند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سار در ترکیب با کلمه ی دیگر معانی چون شبیه، کثرت، جا و مکان و سر دارد در عبارت نگون سار، سار معنی سر می دهد یعنی نگون سر یا سرنگون سر و اشاره به چیزی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگون سار: پَنْجهٔ مَرْیَم، سیکلامن یا سیکلمه نام یک سرده از گیاهان است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اگر می توانی پنج بار بگو: سه دزد رفتند پی دزدیدن بز، یک دزد دو بز دزدید و دو دزد یک بز، دزد دو بزی گفت به دو دزد یک بزی، من یک دزد دو بز دزدیدم و شما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اگر می توانی پنج بار بگو: سه دزد رفتند پی دزدیدن بز، یک دزد دو بز دزدید و دو دزد یک بز، دزد دو بزی گفت به دو دزد یک بزی، من یک دزد دو بز دزدیدم و شما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ونگ /veng / ( اِ صوت ) صدای پشه. در گویش شهرستان بهاباد اصطلاحِ پشه ای درِ گوش ونگی نکردن به معنای مهم نبودن و اهمیت نداشتن است مثلا می گویند؛ تو می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ونگ /veng / ( اِ صوت ) صدای پشه. در گویش شهرستان بهاباد اصطلاحِ پشه ای درِ گوش ونگی نکردن به معنای مهم نبودن و اهمیت نداشتن است مثلا می گویند؛ تو می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در شهرستان بهاباد به کماجدان های بزرگ غلیف می گویند که در مراسمات مذهبی، عروسی و غیره غذای زیاد در ان پخت می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

شوخی باردی: به معنای شوخی و مزاح در لهجه ی قمی و شوخی بی مزه و سبک و خوشمزگی در لهجه و گویش تهرانی است. شوخی وارِدی:در گویش شهرستان بهاباد به معنای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شوخی وارِدی:در گویش شهرستان بهاباد به معنای شوخی است که در اصل شوخی باردی به معنای شوخی و مزاح در لهجه ی قمی و شوخی بی مزه و سبک و خوشمزگی در لهجه و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شوخی وارِدی:در گویش شهرستان بهاباد به معنای شوخی است که در اصل شوخی باردی به معنای شوخی و مزاح در لهجه ی قمی و شوخی بی مزه و سبک و خوشمزگی در لهجه و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پیرامون بحث کاربران عزیز، با انکه تمام محمدها یا اسامی دیگر خوب، آدم های خوبی نبودند و افراد بدی هم بودند که این اسامی خوب را داشتند اما بعضی اسم ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مثلا برای سپردن این اطلاعات در ذهن که مان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پِچِشک. رجوع کنید به پچشک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون تفکیک کلمه و استخراج کلمات اشنا و ایجاد تغییرات در جهت آسان سازی استفاده نمود استفاده از روش های خلاقانه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قَفون.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یونجه:اَسْپِسْت ( اَسْپِسْ )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَسْپِسْ:در اصل اَسْپِسْت است به معنای یونجه. رک اسپست.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اَسْپِسْت: اَسْپِسْ. یونجه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهترِ کلمات در ذهن می توان از شیوه هایی چون داستان سازی همراه با تصورسازی استفاده کرد مثلا در این جا : یه روز توی جشن جنگل می خواستند ق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهترِ کلمات در ذهن می توان از شیوه هایی چون داستان سازی همراه با تصورسازی استفاده کرد مثلا در این جا : یه روز توی جشن جنگل می خواستند ق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری بهترِ کلمات در ذهن می توان از شیوه هایی چون داستان سازی همراه با تصویرسازی استفاده کرد مثلا در این جا : یه روز توی جشن جنگل می خواستند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

باور قدیم مردم شهرستان بهاباد: هر کی چهل روز در خونه شا آب و جارو کنه جاجِ خضر را می بینه و حاجتش را روا می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجانی. نصیحت یک پیرمرد یزدی به یک جوون: مفتکی خودتا کهنه نکن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

قَالَتْ فَذَٰلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه ی کلمه: رود ( فعل اجوف ) وزن باب مفاعَلَة: فاعَلَ، یفاعِلُ، مفاعَلَة و مصدر دومش فِعال. بردن به باب مفاعله: رَاوَدَ، یُرَاوِدُ، مُرَاوَدَةً و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه ی کلمه: رود ( فعل اجوف ) وزن باب مفاعَلَة: فاعَلَ، یفاعِلُ، مفاعَلَة و مصدر دومش فِعال. بردن به باب مفاعله: رَاوَدَ، یُرَاوِدُ، مُرَاوَدَةً و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریشه ی کلمه: رود ( فعل اجوف ) وزن باب مفاعَلَة: فاعَلَ، یفاعِلُ، مفاعَلَة و مصدر دومش فِعال. بردن به باب مفاعله: رَاوَدَ، یُرَاوِدُ، مُرَاوَدَةً و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cherku/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کثیف است و برای بدن و لباس استفاده می شود مانند چه لباس چرکویی یعنی چقدر این لباس کثیف است و گاهی همراه پرکو/ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری بهترِ کلمات در ذهن می توان از شیوه هایی چون داستان سازی همراه با تصورسازی استفاده کرد مثلا در این جا : یه روز توی جشن جنگل می خواستند ق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ وَ تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ‏ عیب کسى را می ‏پوشی که اگر می ‏خواستی، رسوایش می ‏ ساختی. به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهترِ کلمات در ذهن می توان از شیوه هایی چون داستان سازی همراه با تصورسازی استفاده کرد مثلا در این جا : پدر عروس به همسرش می گوید امیر ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کِلَاهُما:هردوی ایشان. کِلَا [کلو]: اسمی است که لفظ آن مفرد و معناى آن مثنی است و همواره چه از نظر لفظ و یا معنی اضافه بر یک کلمه ای که دلالت بر دو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کِلَا:هردو، هردوی، این یکی و آن یکی، نیز، هم. کِلَا [کلو]: اسمی است که لفظ آن مفرد و معناى آن مثنی است و همواره چه از نظر لفظ و یا معنی اضافه بر یک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

از اطلاعات اشتراک گذاری شده کاربران نتیجه گرفته می شود باید در ترجمه منان ابتدا ببینیم اگر منظور باری تعالی است از لفظ منت گزار به هیچ وجه استفاده نش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَی أَهْلِ مَمْلَکَتِکَ وَ الْعَائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِکَ ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) ( العائد ) د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

لا تَکِلْنی:ریشه ی فعل وکل که یک فعل مثال واوی است بهتر است با اعلال آن آشنا شویم لذا: بطور کلی فعلهای مثال را می توانیم به دو گروه مثال واوی مانند ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَللّهُمَّ لا تَکِلْنی اِلی نَفْسی طَرْفَه عَینٍ اَبَداً؛ خدایا مرا به اندازه یک چشم به هم زدن، هرگز به خودم وانگذار.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً اجْزِهِمَا بِالإِْحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسَّیِّئَاتِ غُفْرَاناً ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً اجْزِهِمَا بِالإِْحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسَّیِّئَاتِ غُفْرَاناً ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اِجزِهِما:پاداش بده آن دو را. ریشه کلمه جزی است اولین صیغه ماضی آن می شود:جَزَیَ که اعلال به قلب صورت می گیرد و جَزَی می شود اما اولین صیغه مضارع ان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

وکل فعل مثال واوی است بهتر است با اعلال آن آشنا شویم لذا: بطور کلی فعلهای مثال را می توانیم به دو گروه مثال واوی مانند ( وَعَدَ ، وَصلَ، وَلدَ ) ومثا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

وکل فعل مثال واوی است بهتر است با اعلال آن آشنا شویم لذا: بطور کلی فعلهای مثال را می توانیم به دو گروه مثال واوی مانند ( وَعَدَ ، وَصلَ، وَلدَ ) ومثا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وکل فعل مثال واوی است بهتر است با اعلال آن آشنا شویم لذا: بطور کلی فعلهای مثال را می توانیم به دو گروه مثال واوی مانند ( وَعَدَ ، وَصلَ، وَلدَ ) ومثا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) و سپاس خدای را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) و سپاس خدای را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) و سپاس خدای را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إلَی النَّاسِ فَیُهِینُونِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) و سپاس خدای را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از خانواده ی جرئت ( جرأت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی ( از دعای ابوحمزه ثمالی ) یا شاید بجرم و گناهم مکافات کردى

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه کلمه:کَفَیَ. بردن به باب مفاعله: کافَیَ ( ماضی ) که اعلال به قلب گشته می شود کافَی. یُکافِیُ ( مضارع ) که اعلال به اسکان گشته می شود یُکافِی. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ازلی:انکه اول ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه بوده است. ( از صفت های خداوند ) ابدی:انکه آخر ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه خواهد بود. ( از صفت های خداو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ازلی:انکه اول ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه بوده است. ( از صفت های خداوند ) ابدی:انکه آخر ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه خواهد بود. ( از صفت های خداو ...

پیشنهاد
٣

وَ لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَأْتِیکَ عَنَّا بِعَمَلٍ قَبِیحٍ فَلاَ یَمْنَعُکَ ذَلِکَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنَا بِنِعَمِکَ ( از دعای ابوح ...

پیشنهاد
٦

لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ ( در اصل لم یَزَالُ و لا یَزَالُ بوده که الف، بعلت ساکن کردن حرف لم آخر فعل، حذف شده است ) لَمْ یَزَلْ یعنی بی زوال و آنک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وَ لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَأْتِیکَ عَنَّا بِعَمَلٍ قَبِیحٍ فَلاَ یَمْنَعُکَ ذَلِکَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنَا بِنِعَمِکَ ( از دعای ابوح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ ( در اصل لم یَزَالُ و لا یَزَالُ بوده که الف، بعلت ساکن کردن حرف لم آخر فعل، حذف شده است ) لَمْ یَزَلْ یعنی بی زوال و آنک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ ( در اصل لم یَزَالُ و لا یَزَالُ بوده که الف، بعلت ساکن کردن حرف لم آخر فعل، حذف شده است ) لَمْ یَزَلْ یعنی بی زوال و آنک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وَ لَمْ یَزَلْ وَ لاَ یَزَالُ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَأْتِیکَ عَنَّا بِعَمَلٍ قَبِیحٍ فَلاَ یَمْنَعُکَ ذَلِکَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنَا بِنِعَمِکَ ( از دعای ابوح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

لَا یَزَالُ: زوال نمی پذیرد - پیوسته معنی زَوَال: زوال - فنا - نابودی معنی لَا تَزَالُ: زوال نمی پذیرد - پیوسته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

افتقار بر وزن کلمه ی آشنای افتخار، افتقار از فقر می آید و افتخار از فخر. افتقار آوردن افتخار ندارد مگر برای حضرت حق.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی و نیز ساخت جمله های الکی و طنزآمیز و داستان سازی همرا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در باب افتعال از ریشه فقر ( اِفتَقَرَ، یفتقِرُ، اِفتِقار ) یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَافْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ اضْطِرَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اِفتَقَرَ، یفتقِرُ، اِفتِقار ( باب افتعال از ریشه فقر ) یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَافْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ اضْطِرَارِ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِفتَقَرَ، یفتقِرُ، اِفتِقار ( باب افتعال از ریشه فقر ) یَا دَلِیلِی عِنْدَ حَیْرَتِی یَا غَنَائِی عِنْدَافْتِقَارِی یَا مَلْجَئِی عِنْدَ اضْطِرَارِ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریشه کلمه مزج است و هم خانواده کلمه های امتزاج [امْتَزَجَ : امْتِزَاجاً بِهِ: به آن چیز آمیخته شد. ]، مزاج[کلمه مزاج به معنای هر چیزی است که به وسیله ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِمَا هُوَ فِی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إلَیْکَ ( از دعای روز عرفه امام حسین علیه السلام ) چگونه بر وجود تو استدلال شود، به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دانش آموز گفت :آقا، شاطر به معنی نانوا را با چه ( تایی ) می نویسند؟ گفتم ببین شاطر شطرنج باز نیست ( گرچه هردو طا دارند ) شاطر چالاک و چابک است، دلیر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

غُرت یا قُرت در اصل غورت یا قورت ( ترکی، اِ ) جرعه قورت دادن:در تداول فرو بردن بلعیدن مثلا قورت دادن آب دهان یعنی فرو بردن بزاق.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

غُرت یا قُرت در اصل غورت یا قورت ( ترکی، اِ ) جرعه قورت دادن:در تداول فرو بردن بلعیدن مثلا قورت دادن آب دهان یعنی فرو بردن بزاق.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از امثال : دو غرت و نیم باقی است. دو قُرتُ و نیم هم گفته می شود. هنوز دو قرت و نیمش باقی است ؛ درباره کسی گویند که هرچه خورد سیر نگردد اما در موارد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از امثال : دو غرت و نیم باقی است. دو قُرتُ و نیم هم گفته می شود. هنوز دو قرت و نیمش باقی است ؛ درباره کسی گویند که هرچه خورد سیر نگردد اما در موارد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( مُ ) [ ع . ] ( اِفا. ) اجراء کننده، جاری کننده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از کلمات هم خانواده : سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد و نیز ساخت جمله های الکی و طنزآمیز و داست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

وبال :رنج، سختی. ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ان الدنیا دار خبال و وبال و زوال و انتقال لا تساوی لذاتها تنغیصها و لا یفی سعودها بنحوسها و لا یقوم صعودها بهبوطها. ( از غررالحکم مولای متقیان علی عل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

و الا/va'ellA/ وگرنه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کلمه عربی و ریشه آن فید است و اسم فاعل از باب استفعال و به معنای استفاده کننده. توضیحات بیشتر : مُفید ( اسم فاعلی ) :فایده دهنده. سیب برای بدن مفید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه عربی و ریشه آن فید است و اسم مفعول از باب استفعال و به معنای استفاده شده. توضیحات بیشتر : مُفید ( اسم فاعلی ) :فایده دهنده. سیب برای بدن مفید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه آن فید است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( یِ دِ ) [ ع . فائدة ] ریشه آن فید است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

کلمه عربی و ریشه آن فید است. توضیح : مُفید ( اسم فاعلی ) :فایده دهنده. سیب برای بدن مفید است یعنی به بدن فایده می دهد. مُفاد ( اسم مفعول ) : فایده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سَیْبَ:عطا و بخشش. إِلَهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالأَْصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الأَْشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَی فَضَائِحِی عُیُونَ الْ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

سَیْبْ:عطا، بخشش. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد. کلمه آشنا:سیب، میوه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

إِلَهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالأَْصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الأَْشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَی فَضَائِحِی عُیُونَ الْعِبَادِ خدایا، اگر م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد. کلمه جدید:صِفاد به معنی غل و زنجیر . ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد. مثال اول: کلمه جدید:اصفاد به معنی غل ها ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه با کلمه ی لوس هم خانواده اند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کتاب های مصباح که در مفاتیح الجنان آمده است : 1مصباح شیخ یا مصباح شیخ طوسی ( مصباح المتهجد ) 2مصباح کفعمی 3 مصباح سید یامصباح الزائر ( از سید بن طا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون تقسیم واژه به کلمات کوچکتر و در صورت لزوم ایجاد تغییر در جهت معنادار شدن، سپس داستان سازی و در نهایت تجسم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

relate=شرح دادن ، بازگو کردن، مربوط کردن، ربط دادن. برای یاد سپاری بهتر می توان از روش هایی چون ارتباط برقرار کردن بین کلمه ی جدید با کلمه ی اشنای ق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به کسی که بی جهت سر وصدا راه انداخته، زن یا مرد ، گفته می شود چرا کولیگری در میاری یا چرا کولی بازی در میاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به کسی که بی جهت سر وصدا راه انداخته، زن یا مرد ، گفته می شود چرا کولیگری در میاری یا چرا کولی بازی در میاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به کسی که بی جهت سر وصدا راه انداخته، زن یا مرد ، گفته می شود چرا کولیگری در میاری یا چرا کولی بازی در میاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چگونه معانی کت/kat/ را به ذهن بسپاریم؟ کلمه ی کت با چه کلمه هایی می اید: 1. کول ( کت و کول ) که به معنی کتف و شانه است و کت هم به همین معناست. 2. ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد بطور مثال، مسوولین کشور نباید خرابکاران ر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ممزوج. ممزوج بیشتر مخلوط است. مثلا ممزوج آب و گلاب. امشاج بیشتر ترکیب است. که در اثر ترکیب صفات جدیدی پدیدار می شود مثلا امشاج اسپرم با تخمک که باع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

امشاج. ممزوج بیشتر مخلوط است. مثلا ممزوج آب و گلاب. امشاج بیشتر ترکیب است. که در اثر ترکیب صفات جدیدی پدیدار می شود مثلا امشاج اسپرم با تخمک که باع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

زمهریر:سرمای شدید. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون تقسیم واژه به کلمات کوچکتر و در صورت لزوم ایجاد تغییر در جهت معنادار شدن، سپس داستان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، بازی ذهنی با کلمات و غیره استفاده کرد، مثال؛ این قوا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، بازی ذهنی با کلمات و غیره استفاده کرد، مثال؛ این قوا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذهنی ( با حافظه سپاری چندین کلمه با هم ) : در یک خانواده ی ترک، آنا ( مادر به ترکی ) و آتا ( پدر به ترکی ) و آتیه ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذهنی ( با حافظه سپاری چندین کلمه با هم ) : در یک خانواده ی ترک، آنا ( مادر به ترکی ) و آتا ( پدر به ترکی ) و آتیه ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذهنی ( با حافظه سپاری چندین کلمه با هم ) : در یک خانواده ی ترک، آنا ( مادر به ترکی ) و آتا ( پدر به ترکی ) و آتیه ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذهنی ( با حافظه سپاری چندین کلمه با هم ) : در یک خانواده ی ترک، آنا ( مادر به ترکی ) و آتا ( پدر به ترکی ) و آتیه ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذهنی ( با حافظه سپاری چندین کلمه با هم ) : در یک خانواده ی ترک، آنا ( مادر به ترکی ) و آتا ( پدر به ترکی ) و آتیه ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

معرفی یادسپاری به روش ساخت تصویر ذهنی ( با حافظه سپاری چندین کلمه با هم ) : در یک خانواده ی ترک، آنا ( مادر به ترکی ) و آتا ( پدر به ترکی ) و آتیه ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش مردم بهاباد به استامبولی به معنای ظرفی که برای بردن گل ، گچ و ملات در بنایی کاربرد دارد، قواره/Ghavareh /گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فردی که چیزهای نیکوبرای خود می خواهد نه برای یاران خود. ج، مستاثرین. مثال برای این کلمه: وَأعْلَمْ أنَّکَ لِلْرّاجِینْ بِمُوضِعِ اِجابَهِ وَ لِلْمَه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

افرادی که چیزهای نیکوبرای خود می خواهند نه برای یاران خود. مثال برای این کلمه: وَأعْلَمْ أنَّکَ لِلْرّاجِینْ بِمُوضِعِ اِجابَهِ وَ لِلْمَهْلُوفِینَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مثال برای این کلمه: وَأعْلَمْ أنَّکَ لِلْرّاجِینْ بِمُوضِعِ اِجابَهِ وَ لِلْمَهْلُوفِینَ بِمَرصَدِ إغاثِهِ وَ أنَّ فِی اللَّهُفِ إلی جُودِکَ وَ الرِّ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد فرض کلمه ی آشنا: ممدوح به معنای مدح شده، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد فرض کلمه ی آشنا: ممدوح به معنای مدح شده، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد فرض کلمه ی آشنا: ممدوح به معنای مدح شده، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

محمود:بر وزن مفعول و از ریشه حمد وبه معنی حمد شده، ستایش شده. ممدوح:بر وزن مفعول و از ریشه مدح وبه معنی مدح شده، ستایش شده. حمد و مدح تقریبا معانی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

ممدوح:بر وزن مفعول و از ریشه مدح وبه معنی مدح شده، ستایش شده. محمود:بر وزن مفعول و از ریشه حمد وبه معنی حمد شده، ستایش شده. حمد و مدح تقریبا معانی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مناهل:آبشخور ها برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد و به تصویرسازی و داستان س ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

منهل:آبشخور. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد و به تصویرسازی و داستان ساز ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خاور=شرق=East خاورمیانه =شرق میانه=Middle East

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

آموزش سرعت نور به زبان ساده و همراه با طنز: حداکثر سرعت ماشین ها بطور متوسط 200 یا 300 است انصافا باید سرعت نور یک خورده بیشتر باشد ( خب، بی خیال هزا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

رَأَّیْتُمُوه : کلمة أصلها الفعل ( رَأَّى ) فی صیغة الماضی المعلوم منسوب لضمیر الجمع المذکر ( أنتم ) وجذره ( رءی ) وجذعه ( رأی ) وتحلیلها ( رأیتم و ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

جذر یعنی ریشه. در ریاضیات، جذر همان رادیکال ( کلمه فرانسوی ) است و به معنای ریشه و اساس عدد مثلا ریشه دومِ چهار، عدد دو است. در ادبیات، جذرِ کلمه ی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رایت. اصل رایت، رأیت است که همزه به الف بدل شده است و به معنای رؤیت، دیدن و مشاهده است اما از آنجا که پرچم نشانه ای است که برای دیدن برپا کنند تا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

رایت:رؤیت، دیدن، مشاهده. اصل آن رأیت است که همزه به الف بدل شده است. از آنجا که پرچم نشانه ای است که برای دیدن برپا کنند تا مردم ببینند به پرچم ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[کِش، کِش، کِش] ( اسم صوت ) برای راندن مرغ، کیش کیش کیش ( لهجه تهرانی ) . برای راندن و هدایت مرغ و خروس ها به مرغدونی یا خونه اون ها با تاریک شدن ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

( اسم صوت ) برای راندن مرغ، کیش کیش ( لهجه تهرانی ) . برای راندن و هدایت مرغ و خروس ها به مرغدونی یا خونه اون ها با تاریک شدن کم کم هوا در انتهای ر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسم صوت ) برای راندن مرغ، کیش کیش ( لهجه تهرانی ) . برای راندن و هدایت مرغ و خروس ها به مرغدونی یا خونه اون ها با تاریک شدن کم کم هوا در انتهای ر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

( لهجه ی تهرانی ) ( اسم صوت ) برای راندن مرغ، کِش کِش. برای راندن و هدایت مرغ و خروس ها به مرغدونی یا خونه اون ها با تاریک شدن کم کم هوا در انتهای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای وز وز کردن به معنای حرف زدن بیجا و پیاپی یا ورور کردن به معنای پرحرفی و وراجی از واژه ی کِر کِر کردن استفاده می شود: ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کرکر کردن. در گویش شهرستان بهاباد به جای وز وز کردن به معنای حرف زدن بیجا و پیاپی یا ورور کردن به معنای پرحرفی و وراجی از واژه ی کِر کِر کردن استفاد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای وز وز کردن به معنای حرف زدن بیجا و پیاپی یا ورور کردن به معنای پرحرفی و وراجی از واژه ی کِر کِر کردن استفاده می شود: ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَغَمَّدَهُ اللّه برحمتِه: خداوند او را در پوشش رحمت خود قرار دهد، خداوند او را در رحمت خود بپوشاناد.

پیشنهاد
١

تَغَمَّدَهُ اللّه برحمتِه: خداوند او را در پوشش رحمت خود قرار دهد، خداوند او را در رحمت خود بپوشاناد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون رجوع به جملات قصار بزرگان، بازی های ذهنی و استفاده از کلمات مشابه بهره برد جمله قصار: جاء الحق و زهق البا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون رجوع به جملات قصار بزرگان، بازی های ذهنی و استفاده از کلمات مشابه بهره برد جمله قصار: جاء الحق و زهق البا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه بهره برد: Is the Mona Lisa smile painting in a mountain monastery آیا تابلوی لبخند مونالیزا در صومعه ای کو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

گوساله، جوان نادان یا کم تجربه یا ناشی. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد: ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه مَتکی/ریشه گیاه شیرین بیان . بیخ مَهْک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می کند. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

متکی. [ م َ ] شیرین بیان ، که به فارسی مَهْک گفته می شود. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به تخمه به معنای دانه های آجیلی، تُخمُو می گویند مثل، تخمو آفتابگردان که در گویش این شهرستان به آن تخمو گُلُو گفته می شود. در ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تخمه یکی از اجزای اصلی آجیل است که در گویش شهرستان بهاباد به تخمه به همین معنای دانه های آجیلی، تُخمو می گویند مثل، تخمو هندونه ( هندوانه ) ، تخمو خی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به تخمه به معنای دانه های آجیلی، تُخمو می گویند مثل، تخمو هندونه ( هندوانه ) ، تخمو خیار ( در گویش شهرستان بهاباد به خربزه، خی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به تخمه به معنای دانه های آجیلی، تُخمو می گویند مثل، تخمو هندونه ( هندوانه ) ، تخمو خیار ( در گویش شهرستان بهاباد به خربزه، خی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصلا. اصلا بغیر از ابدا و هرگز معنی براستی هم می دهدمثال، از داور سوال می شود که خوب بود می گوید کیف کردم اصلا. در مورد [کیف کردم اصلا] یا همان [ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بغیر از ابدا و هرگز معنی براستی هم می دهدمثال، از داور سوال می شود که خوب بود می گوید کیف کردم اصلا. در مورد [کیف کردم اصلا] یا همان [اصلا، کیف کرد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تجملاتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلبریتی ( celebrity )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُپّ ( Gopp ) در گویش شهرستان بهاباد به معنای پُر و لبریز است. مثال این حوض گپِ آبه ( رُخ به رُخ بودن حوض را خبر می دهد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گُمْب : ( gomb ) در گویش شهرستان بهاباد و گناباد به معنی صدای زمین افتادن چیزی ، صدای پا هنگام راه رفتن. مثال یک چیزی گُمبی از اون بالا افتاد پایین. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

قَشُو:شانه حیوانات، شانه چهارپایان. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی همراه با طنز بهر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

comb ( کلمه ی انگلیسی با تلفظ کَومب یا کَوم و فرانسوی با تلفظ کُمب ) :شانه، مخفف ترکیب. combine:کمباین، ترکیب کردن. combi ( کلمه ی انگلیسی با تلفظ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

comb ( کلمه ی انگلیسی با تلفظ کَومب یا کَوم و فرانسوی با تلفظ کُمب ) :شانه، مخفف ترکیب. combine:کمباین، ترکیب کردن. combi ( کلمه ی انگلیسی با تلفظ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

comb ( کلمه ی انگلیسی با تلفظ کَومب یا کَوم و فرانسوی با تلفظ کُمب ) :شانه، مخفف ترکیب. combine:کمباین، ترکیب کردن. combi ( کلمه ی انگلیسی با تلفظ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکباره و یکبارگی:ناگهان و ناگهانی ، همه. یکسره :بدون وقفه و پشت سر هم ، همه. یک کله:بدون وقفه و پشت سر هم یک کش:یکبار، یکدفعه،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرکش ( سرکشنده ) :گردنکش ( گردن کشنده )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به خیار چنبر یا خیار چَمبَر، شِنگ ( بدون لفظ خیار ) گفته می شود. در ضمن کلمه ی خیار ( به تنهایی ) به معنای خربزه است و کمتر ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به خیار چنبر یا خیار چمبر، شِنگ ( بدون لفظ خیار ) گفته می شود. در ضمن کلمه ی خیار ( به تنهایی ) به معنای خربزه است و کمتر از ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد، به خربزه، خیار ( به تنهایی ) گفته می شود و کمتر از لفظ خربزه استفاده می شود و به خیار به معنای متداول در کشور، خیار سبز گفته ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خربزه. در گویش شهرستان بهاباد، کلمه ی خیار ( به تنهایی ) به معنای خربزه است و کمتر از لفظ خربزه استفاده می شود و به خیار به معنای متداول در کشور، خی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خیاربالنگ، خیاربُلِنگ گفته می شود. البته استعمال واژه ی خیار سبز بیشتر از خیاربلنگ است در ضمن در این شهر، کلمه ی خیار ( به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیار. در گویش شهرستان بهاباد به خیار، خیار سبز یا خیاربُلِنگ ( خیاربالنگ ) گفته می شود. البته استعمال واژه ی خیار سبز بیشتر از خیاربلنگ است در ضمن د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به خیاربالنگ، خیاربُلِنگ گفته می شود. البته استعمال واژه ی خیار سبز بیشتر از خیاربلنگ است در ضمن در این شهر، کلمه ی خیار ( به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بیسکویت، بیسکو گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به بیسکویت، بیسکو گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به گَنجِه، گَنجینِه یا گَنجینِاُو گفته می شود که یک کمد کوچک دیواری با درب تقریبا مربعی شکل، چوبی و دو لنگه ای است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به گَنجِه، گَنجینِه یا گَنجینِاُو گفته می شود که یک کمد کوچک دیواری با درب تقریبا مربعی شکل، چوبی و دو لنگه ای است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

غد. [ غ ُدد ] یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! غد بودن از صفات رذیله است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در جوان گویند: بچه ی غدی است، یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! غد بودن از صفات رذیله است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در جوان گویند: بچه ی غدی است، یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! غد بودن از صفات رذیله است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در جوان گویند: بچه ی غدی است، یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! غد بودن از صفات رذیله است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در باره کودک، نوجوان و جوان بکار برند ( بچه ی غدی است ) ، یک دنده، لجباز. مثال، چقدر غدی! ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کله بند. [ گویش شهرستان بهاباد ] /kale band/درگیر، مشغول و گرفتار. این کلمه در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند بوده است و مانند پای بند و دست بند به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کله بند/kale band/ این کلمه در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند بوده که در گویش شهرستان بهاباد به معنای درگیر، مشغول و گرفتار است. طرف میگه از صبح تا ح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کله بند/kale band/ این کلمه در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند بوده که در گویش شهرستان بهاباد به معنای درگیر، مشغول و گرفتار است. طرف میگه از صبح تا ح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله بند/kale band/در اصل کَلِّه ( به معنای سر ) بند است که در گویش شهرستان بهاباد به معنای درگیر، مشغول، سرگرم و گرفتار است. طرف میگه از صبح تالا ( ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تجزیه و ترکیب، نوع و نقش. دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می شود: ۱ - ترکیب ( نقش ) : در ترکیب از نقش و جایگاه واژه در داخل جمله بحث می کنیم. ۲ - ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف و نحو، تجزیه و ترکیب. دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می شود: ۱ - ترکیب ( نقش ) : در ترکیب از نقش و جایگاه واژه در داخل جمله بحث می کنیم. ۲ - ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صرف و نحو، نوع و نقش. دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می شود: ۱ - ترکیب ( نقش ) : در ترکیب از نقش و جایگاه واژه در داخل جمله بحث می کنیم. ۲ - تجزیه ...

پیشنهاد
٠

صرف و نحو، نوع و نقش. دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می شود: ۱ - ترکیب ( نقش ) : در ترکیب از نقش و جایگاه واژه در داخل جمله بحث می کنیم. ۲ - تجزیه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تج , tej در گویش بهابادی به معنی جوانه و تج زدن یعنی جوانه زدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشمون. [keshmun] در شهرستان بهاباد به مناطق بیرون از روستا که عموما به روستا متصل بوده و در آن از گذشته کشاورزی می شده است کشمون گفته می شود در کشمون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کشمون. [keshmun] در شهرستان بهاباد به مناطق بیرون از روستا که عموما به روستا متصل بوده و در آن از گذشته کشاورزی می شده است کشمون گفته می شود در کشمون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به صافی یا آبکش؛ چلو صافی، تُرُش بالا و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پَشُفتَه ( گویش یزدی ) و پَشُفتِه ( گویش شهرستان بهاباد ) که به ترشح مایعات گفته می شود. در این باره، دکتر ابوالفضل امامی میبدی می گوید: [پ] پیشوند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پَشُفتِه، در گویش شهرستان بهاباد به ترشح مایعات گفته می شود. در این باره، دکتر ابوالفضل امامی میبدی می گوید: [پ] پیشوند واژگونی ( برعکس سازی ) است؛ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُوْ اَشکو، در گویش شهرستان بهاباد به معنای گریه و [اُوْ اَشکو کردن] به معنای گریه کردن است. این واژه از دو کلمه ی اُوْ ( به معنای آب ) و اشک ساخته ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشمون. [keshmun]، کشتزار. در شهرستان بهاباد به مناطق بیرون از روستا که عموما به روستا متصل بوده و در آن از گذشته کشاورزی می شده است کشمون گفته می شو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

forget:فراموش کردن. forgive:بخشیدن. Forgive and forget ببخش و فراموش کن You can not forget until you forgive تا وقتی که نبخشید نمی توانید فراموش ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

forgive:بخشیدن. forget:فراموش کردن. Forgive and forget ببخش و فراموش کن You can not forget until you forgive تا وقتی که نبخشید نمی توانید فراموش ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نقطه. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات آشنای قبلی که دارای وجه اشتراک هستند استفاده کرد سپس به برقراری ارتباط بین آنها پرداخت. Stop and spot وجه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پاتریوت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

میهن پرست، Patriot

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر می توان با استخراج کلماتی از داخل کلمه ی مورد نظر و ایجاد ارتباط با معنی اصلی کلمه ، ماندگاری ان را بیشتر کرد. for:برای get:گرفتن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر می توان با استخراج کلماتی از داخل کلمه ی مورد نظر و ساخت جملات و تصورات ذهنی ماندگاری ان را بیشتر کرد طبق نظر مهندس نصرت در تکنیک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری بهتر می توان با استخراج کلماتی از داخل کلمه ی مورد نظر و ساخت جملات و تصورات ذهنی ماندگاری ان را بیشتر کرد طبق نظر مهندس نصرت در تکنیک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر می توان با استخراج کلماتی از داخل کلمه ی مورد نظر و ساخت جملات و تصورات ذهنی ماندگاری ان را بیشتر کرد طبق نظر مهندس نصرت در تکنیک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

برای یادسپاری بهتر می توان از ارتباط کلمات مشابه از لحاظ تلفظ یا معنی بهره برد. plot plan:طرح نقشه ، نقشه ی نقشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

نقطه، خال برای یادسپاری بهتر می توان اثپات را اثبات در نظر گرفت اکنون برقراری رابطه بین اثبات و نقطه لازم است بطور مثال: اثبات کوتاه ترین پاره خط بین ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

muscle:ماهیچه، عضله. missile :موشک، راکت. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات اشنا استفاده کرد و با ساخت جمله های طنز و بی ربط و تصویر سازی ذهنی م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

missile :موشک، راکت. muscle:ماهیچه، عضله. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات اشنا استفاده کرد و با ساخت جمله های طنز و بی ربط و تصویر سازی ذهنی م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه مَتک /ریشه گیاه شیرین بیان، بیخ مَهْک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می کند. د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شیرین بیان ، که به فارسی مَهْک گفته می شود، مَتک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مَهْک/شیرین بیان ، مَتک. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو رشد می کند. در بیشتر مناطق یزد به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

متک. [ م َ ] شیرین بیان ، که به فارسی مَهْک گفته می شود. گیاه شیرین بیان به طور گسترده ای در ایران می رویدو در بسیاری از نواحی ایران به صورت خودرو ر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کوچک کردن، منقبض کردن. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی جدید بهره برد یکی از آنها استفاده از کلمات فارسی است که از تلفظ کلمه خارجی در ذهن تدا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف یا خُرخُر یا خرناس و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن ( خرخر کردن ) یا خرناس کشیدن می گویند. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف یا خُرخُر و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن ( خرخر کردن ) می گویند. بهش میگن از خروپفاش خو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن می گویند. بهش میگن از خروپفاش خواب نمیتونن برن میگه :مَر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن می گویند. بهش میگن از خروپفاش خواب نمیتونن برن میگه :مَر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صدای تنفس بیش از حد معمول هنگام خواب را خروپف و تولید این صدا را خروپف کردن یا خور خور کردن می گویند. بهش میگن از خروپفاش خواب نمیتونن برن میگه :مَر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺑﺎﺭﺍﻥ ( الطارق ١١ ) ﺭﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﺟﻮﻉ ﺑﺨﺎﺭ ﺁﺏ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺎﺭﺍﻥ. ﺭﺟﻌﺖ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چِرت و پِرت/سخنان پرت و پلا. در گویش شهرستان بهاباد در مورد حرف و صحبت های چرت و پرت یا خواب های بی سر و ته از واژه ی پر پوچ/Par puch/ استفاده می شو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Par puch/در گویش شهرستان بهاباد در مورد حرف و صحبت های چرت و پرت یا خواب های بی سر و ته استفاده می شود. اِقَّ ( اینقدر ) پر پوچ نگو یا اِقَّ حرف های ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

آدابْ مَشتی ( از لحاظ نحوه صحبت کردن یا لباس پوشیدن ) مثلا، یارو میگه باید اینجوری صحبت کنی، طرف هم میگه ما مثل شما آداب مشتی نیستیم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدابْ مَشتی/با کلاس. ( از لحاظ نحوه صحبت کردن یا لباس پوشیدن ) مثلا، یارو میگه باید اینجوری صحبت کنی، طرف هم میگه ما مثل شما آداب مشتی نیستیم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ذوزنقه ( Trapezoid ) واژه ای عربی است که از ذو زنقه تشکیل شده است و در آن، ذو، به معنای صاحب و دارنده، و زَنـَـق، همان عربی شده ی واژه ی پارسی زَنـَـ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

عِنَب:انگور عِنَبیِّه:بخش رنگی چشم که مردمک در قسمت مرکزی آن قرار دارد. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه و آشنا بهره برد: عنبیه چشم افراد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بخش رنگی چشم که مردمک در قسمت مرکزی آن قرار دارد. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه و آشنا بهره برد: عنبیه چشم افراد یکسان نیست و مانند عِنَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

حوض کلمه ای آشناست که از ان برای آسان سازی کلمه خوض می توان استفاده کرد یا برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد مثلا خوض در حوض. فرو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه استفاده کرد مثلا خوض در حوض. فرو رفتن در آب حوض ( البته کار باطل و بیهوده ایست چون حوض عمقی ندارد یعنی فرو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عطارد. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون استخراج کلمه ی آشنا از دل یک کلمه و بعد تصور ذهنی و داستان سازی استفاده برد مثلا عطار کلمه ی آشنا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تیر. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون استخراج کلمه ی آشنا از دل یک کلمه و بعد تصور ذهنی و داستان سازی استفاده برد مثلا عطار کلمه ی آشنای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

زهره. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ساخت تصویر ذهنی و داستان سازی استفاده کردمثلا جشن تولد ناهید است و زهرا و زهره از همکلاسی های ناهی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ناهید. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ساخت تصویر ذهنی و داستان سازی استفاده کردمثلا جشن تولد ناهید است و زهرا و زهره از همکلاسی های ناه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مریخ. برای یادسپاری بهترِ برابری مریخ با بهرام می توان شعر معروف خیام را اینگونه خواند: مریخ که گور می گرفت همه عمر دیدی که چگونه گور مریخ گرفت یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بهرام. برای یادسپاری بهترِ برابری مریخ با بهرام می توان شعر معروف خیام را اینگونه خواند: مریخ که گور می گرفت همه عمر دیدی که چگونه گور مریخ گرفت یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Dande/در گویش شهرستان بهاباد به هسته ی بعضی از میوه جات دنده می گویند دنده ی زردآلو، دنده ی خرما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Dande/در گویش شهرستان بهاباد به هسته ی بعضی از میوه جات دنده می گویند دنده ی زردآلو، دنده ی خرما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پیرو /piru/پژمرده . در گویش شهرستان بهاباد به حالت گل و گیاه که طراوت و شادابی خود را از دست داده است و خود را جمع و جور نموده و علائم اولیه زوال و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیرو /piru/پژمرده . در گویش شهرستان بهاباد به حالت گل و گیاه که طراوت و شادابی خود را از دست داده است و خود را جمع و جور نموده و علائم اولیه زوال و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد ) ارتباط نسب با سبب: در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد ) ارتباط نسب با سبب: در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد ) ارتباط نسب با سبب: در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد ) ارتباط نسب با سبب: در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فامیل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خویش و قوم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فِرفِرو/ در گویش شهرستان بهاباد به فرفره گفته می شود. اصطلاح ( مثل فرفرو ) برای ویژگی فردی بکار می رود که کار یا کارها را به سرعت انجام می دهد و خیلی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

انواع فرفره : 1. کاغذی 2. چوبی 3. بی قراری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مداد تراش، قلم سَرْکُنْ /sarkon/؛در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم سَرْکُنْ /sarkon/ در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم سَرْکُنْ /sarkon/ در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلم سَرْکُنْ /sarkon/:در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

قلم سَرْکُنْ /sarkon/ در گویش شهرستان بهاباد یعنی مداد تراش ، قلم تراش ، تیز و سر کننده قلم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بعضی ها، قائله را به اشتباه به معنی آشوب می گیرند در صورتی که غائله به معنای آشوب، بلوا، شورش، فتنه و اغتشاش است. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بعضی ها ان را به اشتباه به معنی آشوب می گیرند در صورتی که غائله به معنای آشوب، بلوا، شورش، فتنه و اغتشاش است. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه های ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُقتَدا /، قُدوِه، رهبر. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ساخت جمله با کلمات متناسب استفاده کرد در عبارات زیر برای یادسپاری تلفظ قدوه است ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

قُدوِه/مقتدا، رهبر. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ساخت جمله با کلمات متناسب استفاده کرد در عبارات زیر برای یادسپاری تلفظ قدوه استفاده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بورانی یا برانی اسفناج یک غذایی است که مواد اصلی آن اسفناج و ماست است و به ان غذای ماست و اسفناج هم می گویند. برای تهیه این غذا اسفناج پخته را با ما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برانی اسفناج یک غذایی است که مواد اصلی آن اسفناج و ماست است و به ان غذای ماست و اسفناج هم می گویند. برای تهیه این غذا اسفناج پخته را با ماست مخلوط ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پرپهن/ parpahn یا parpahan/نام های دیگر این گیاه خرفه/khorfe/ و قلفه /Qolfe/ است. قلفه یا پرپهن دارای برگ های ضخیم آبدار سبز با ساقه های قرمز و گل ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خُرفِه، نام های دیگر این گیاه قلفه /Qolfe/ و پرپهن/ parpahn یا parpahan/ است. خرفه یا قلفه دارای برگ های ضخیم آبدار سبز با ساقه های قرمز و گل های زر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلفه /Qolfe/ نام های دیگر این گیاه خرفه/khorfe/ و پرپهن/ parpahn یا parpahan/ است. قلفه دارای برگ های ضخیم آبدار سبز با ساقه های قرمز و گل های زرد ی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

آه صدایی است که برای نشان دادن درد و رنج و اندوه از سینه برآید یکی از عوامل بروز آن ظلم است که می تواند به انتقام از ظالم لفظا یا عملا منتهی شود اما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آه صدایی است که برای نشان دادن درد و رنج و اندوه از سینه برآید یکی از عوامل بروز آن ظلم است که می تواند به انتقام از ظالم لفظا یا عملا منتهی شود اما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آه صدایی است که برای نشان دادن درد و رنج و اندوه از سینه برآید یکی از عوامل بروز آن ظلم است که می تواند به انتقام از ظالم لفظا یا عملا منتهی شود اما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آه صدایی است که برای نشان دادن درد و رنج و اندوه از سینه برآید یکی از عوامل بروز آن ظلم است که می تواند به انتقام از ظالم لفظا یا عملا منتهی شود اما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

آه صدایی است که برای نشان دادن درد و رنج و اندوه از سینه برآید یکی از عوامل بروز آن ظلم است که می تواند به انتقام از ظالم لفظا یا عملا منتهی شود اما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آه صدایی است که برای نشان دادن درد و رنج و اندوه از سینه برآید یکی از عوامل بروز آن ظلم است که می تواند به انتقام از ظالم لفظا یا عملا منتهی شود اما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بهاباد به معنای، سراکوفت، سر کوفت، زخم زبان، توبیخ، سرزنش و ملامت است. سراکوت دادن: سرزنش کردن. مثلا، اینقدر سراکوتَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بهاباد به معنای، سراکوفت، سر کوفت، زخم زبان، توبیخ، سرزنش و ملامت است. سراکوت دادن: سرزنش کردن. مثلا، اینقدر سراکوتَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بهاباد به معنای، سراکوفت، سر کوفت، زخم زبان، توبیخ، سرزنش و ملامت است. سراکوت دادن: سرزنش کردن. مثلا، اینقدر سراکوتَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بهاباد به معنای، سراکوفت، سر کوفت، زخم زبان، توبیخ، سرزنش و ملامت است. سراکوت دادن: سرزنش کردن. مثلا، اینقدر سراکوتَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بهاباد به معنای، سراکوفت، سر کوفت، زخم زبان، توبیخ، سرزنش و ملامت است. سراکوت دادن: سرزنش کردن. مثلا، اینقدر سراکوتَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بهاباد به معنای، سراکوفت، سر کوفت، زخم زبان، توبیخ، سرزنش و ملامت است. سراکوت دادن: سرزنش کردن. مثلا، اینقدر سراکوتَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بهاباد به معنای، سراکوفت، سر کوفت، زخم زبان، توبیخ، سرزنش و ملامت است. سراکوت دادن: سرزنش کردن. مثلا، اینقدر سراکوتَ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

/chapaki/مترادف کلمه ی پسکی/pasaki/ در گویش شهرستان یزد به معنای برعکس، وارونه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چَپَکی/Chapaki/ برعکس، وارونه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نام دیگر برای آی کوچک ( i ) :علامتِ تعجب نکن، زیرا برعکس آن علامت تعجب است. 😀😀 ! =علامت تعجب یا آی پسکی ( برعکس ) i=آی یا علامت تعجب نکن یا علامت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

معطل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهتر استفاده از کلمات مشابه و خنده دار موثر است البته گاهی می توان با تغییر عمدی در تلفظ، کلمات را شبیه به هم کرد. مثل بولِ بولِ بول ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

جمع صوت، شبه جمله ( در دستور زبان ) ، برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آن ها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

bow/ صوت/در گویش شهرستان بهاباد در موارد زیر به کار می رود: 1. بیانگرتعجب از مقدار زیاد است و به معنای وااای، چقدر زیاد، چقدر دیگه . 2. موقع جواب دا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کردو نیز رابطه های مسخره ماندگاری بیشتری در ذ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سریع، فوری. برای یادسپاری اسان تر کلمات بهتر است از کلمات مشابه ( خصوصا اشنا ) در ساخت یک جمله استفاده کرد: اخبار سریع ترامپ: Trump prompt news

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

ولگرد. برای یادسپاری اسان تر کلمات بهتر است از کلمات مشابه ( خصوصا اشنا ) در ساخت یک جمله استفاده کرد: :Trump is tramp ترامپ ولگرد است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

برای یادسپاری اسان تر کلمات بهتر است از کلمات مشابه ( خصوصا اشنا ) در ساخت یک جمله استفاده کرد: :Trump is tramp ترامپ ولگرد است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Command: فرمان دادن Commando:کماندو، نوعی فرمانده خاص Commander:فرمانده برای یادسپاری بهتر کلمات بهتر است از کلمات مشابه ( خصوصا اشنا ) در ساخت یک جم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

Commander:فرمانده Commando:کماندو، نوعی فرمانده خاص Command: فرمان دادن برای یادسپاری بهتر کلمات بهتر است از کلمات مشابه ( خصوصا اشنا ) در ساخت یک جم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Commando:کماندو، نوعی فرمانده خاص Commander:فرمانده Command: فرمان دادن برای یادسپاری بهتر کلمات بهتر است از کلمات مشابه ( خصوصا اشنا ) در ساخت یک جم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Commando:کماندو، نوعی فرمانده خاص Commander:فرمانده Command: فرمان دادن برای یادسپاری بهتر کلمات بهتر است از کلمات مشابه ( خصوصا اشنا ) در ساخت یک جم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کمان یک کمان دو کمان سه . . . . . . . ارش کمانگیر یک کماندوست ( اگه می تونی بگو )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فانتوم هوا کردن: کنایه از کار سخت و طاقت فرساست. در هنگام اظهار عجز از انجام یک کار معمولی به فرد گفتة می شود مگر می خواهی فانتوم هوا کنی ( فانتوم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایه ای که این کلمه بکار رفته است : وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسی لَن نَّصْبِرَ علی طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ ال ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایه ای که این کلمه بکار رفته است : وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسی لَن نَّصْبِرَ علی طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ ال ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایه ای که این کلمه بکار رفته است : وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسی لَن نَّصْبِرَ علی طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ ال ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پیرامون درخواست بنی اسرائیل از حضرت موسی ( ع ) : وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسی لَن نَّصْبِرَ علی طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر کلمه ی قثء یا قثاء به معنای خیار، می توان از شیوه تداعی استفاده نمود بطور مثال، قثء و قثاء تداعی کننده قصه و قصه هاست. حال، باید ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر کلمه ی قثء یا قثاء به معنای خیار، می توان از شیوه تداعی استفاده نمود بطور مثال، قثء و قثاء تداعی کننده قصه و قصه هاست. حال، باید ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر کلمه ی قثء یا قثاء به معنای خیار، می توان از شیوه تداعی استفاده نمود بطور مثال، قثء و قثاء تداعی کننده قصه و قصه هاست. حال، باید ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تفاوت اصلی سوپرمارکت با بقالی: در سوپرمارکت مشتری خودش محصولات را از قفسه برمی دارد یا به اصطلاح سلف سرویس است در حالی که سیستم کاری بقالی ها به این ...

پیشنهاد
٢

بقالی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بَقل ( عربی ) :سبزی باقلا :نوعی سبزی که به ان باقلی هم می گویند. بقالی: در اصل به معنای سبزی فروش اما امروز به مغازه خواربارفروشی یا سوپری کوچک گفته ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بَقل ( عربی ) :سبزی باقلا :نوعی سبزی که به ان باقلی هم می گویند. بقالی: در اصل به معنای سبزی فروش اما امروز به مغازه خواربارفروشی یا سوپری کوچک گفته ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بَقل ( عربی ) :سبزی باقلا :نوعی سبزی که به ان باقلی هم می گویند. بقالی: در اصل به معنای سبزی فروش اما امروز به مغازه خواربارفروشی یا سوپری کوچک گفته ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

محمودرضا خاوری مدیر عامل سابق بانک ملی ایران و از مجرمان محکوم شده به دلیل مشارکت در اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی است. مرد هزار چهره نه، مرد دو هزار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

سیر، گندم، نان. برای یادسپاری بهتر از تکنیک تداعی می توان استفاده کرد مثلا فوم، ادم را به یاد فومن گیلان ( شهر آیت الله بهجت ق ) می اندازد حال باید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ایشان اما عامیانه ، ضمیر جمع دربارۀ انسان، ضمیر اشارۀ احترام آمیز برای سوم شخص مفرد. اگر کلمه ی ایشون بعنوان ضمیر اشاره نزدیک استفاده می شود برای ضم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اوشان، فشم، میگون، از شهرهای شهرستان شمیرانات و مرکز بخش رودبار قصران در استان تهران است. در گفتار عامیانه این شهر بیشتر با نام اوشون فشم مشهور است. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

وسواسی:بیش از اندازه محتاط، دِل پِلیس کو/del pelisku/ در گویش شهرستان بهاباد به شخص وسواسی که نسبت به چیز های اطراف خود از لحاظ تمیزی و یا نجس و پاکی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دِل پِلیس کو/del pelisku/وسواسی، بیش از اندازه محتاط. در گویش شهرستان بهاباد به شخص وسواسی که نسبت به چیز های اطراف خود از لحاظ تمیزی و یا نجس و پاک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پُخَل، در گویش شهرستان بهاباد برای جنس نامرغوب و اصطلاحا آشغال بکار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کومَلَقو/kumalaghu/ واژگون، سر را بزمین گذاشتن و معلق زدن، نوعی بازی کودکانه که سر را روی زمین می گذاشتند و با واژگون کردن خود و تکرار آن مسافتی کوتا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُلگُلو/golgolu/گل دار. به معنای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

گلگلو/gelgelu/قلقلک. در گویش شهرستان بهاباد به قلقلک، گلگلو گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گلگلو/gelgelu در گویش شهرستان بهاباد به قلقلک، گلگلو گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تِرِنجیکو/Terenjiku پیکّو یا پیکو /piku/pikku ترنجیکو و پیکو دو واژه به معنای نیشگون در گویش شهرستان بهاباد است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیکّو یا پیکو /piku/pikku تِرِنجیکو/Terenjiku پیکو و ترنجیکو دو واژه به معنای نیشگون در گویش شهرستان بهاباد است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تِرِنجیکو/Terenjiku پیکّو یا پیکو /piku/pikku ترنجیکو و پیکو دو واژه به معنای نیشگون در گویش شهرستان بهاباد است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

conversion/کانوِر ژِن:تبدیل conversation/کانوِر سِی شِن:گفتگو ( تفاوت با کلمه اولی در دو حرف at ) نکته:ترکیب ( sion ) صدای ( ژ ) می دهد مثال: televi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر می توان برمبنای تلفظ و معنی به آسان سازی تلفظ و ایجاد ارتباط خوش پسند با معنی اقدام کرد: /بَچِه لِر/ تبدیل به/ بچه لُر / اما ارتبا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی آری یا بلی :قضیه آنگونه نیست. بَلَی مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ وَاتَّقَی فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ76 آل عمران ﺁﺭﻱ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﻋﻬ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

یکی از معانی بلی یا آری :قضیه آنگونه نیست. بَلَی مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ وَاتَّقَی فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ76 آل عمران ﺁﺭﻱ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﻋﻬ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مومن را تحقیر نکن سزاست که او را توقیر کنی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

/monafi/نفی کننده، اسم فاعل کلمه ی نفی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کرم. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه برای جمله سازی ( چه بهترمسخره ) و تصویر سازی بهره برد. بعضی آدمها worm ( کرم ) دارند لذا باعث war ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرم. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه برای جمله سازی ( چه بهترمسخره ) و تصویر سازی بهره برد. بعضی آدمها worm ( کرم ) دارند لذا باعث war ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

جنگ. برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات مشابه برای جمله سازی ( چه بهترمسخره ) و تصویر سازی بهره برد. بعضی آدمها worm ( کرم ) دارند لذا باعث war ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ویتامین آفتاب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

وایپ بر وزن پایپ ( pipe ) ، پاک کردن. پایپ ( انگلیسی ) همان پیپ ( فرانسوی ) چپق فرنگی است. برای یادسپاری بهتر از ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

چپق فرنگی=پیپ ( pipe، تلفظ انگلیسی آن پایپ است ) پیپ ایرانی =چپق برمبنای توالت ایرانی و توالت فرنگی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چپق فرنگی=پیپ ( pipe، تلفظ انگلیسی آن پایپ است ) پیپ ایرانی =چپق برمبنای توالت ایرانی و توالت فرنگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

candlestick:جاشمعی candle:شمع stick:عصا، چسبناک ( استِک ) ( i نشان عصا و چسبندگی ) steak:تکه گوشت ( استِیک ) ( ea نشان گوشت چون meat ) stock :سهم ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

برای یادسپاری بهتر و اسان کردن این امر از بازی کلمات می توان استفاده کرد مثل can dle= candle دل می تواند شمع وجود باشد البته به شرطی که در دل یک تغی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١١

برای یادسپاری بهتر استفاده از کلمات مشابه و خنده دار موثر است البته گاهی می توان با تغییر عمدی در تلفظ، کلمات را شبیه به هم کرد. مثل بولِ بولِ بول ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صرصر/sarsar/سردِ سرد. برای یادسپاری بهتر فرض کنید سرد سرد بوده است که خلاصه ان شده سر سر و کم کم تبدیل شده است به صرصر. و أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک معما: اون چیه که در/ پول /وجود ندارد اما در /مانی/یگی وجوددارد؟ ( در ضمن پاسخ، حروف الفبا نیست ) جواب: عدد ( one )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

export: صادرات expert: کارشناس Export expert:کارشناس صادرات برای یادگیری و یادسپاری بهتر استفاده از کلمات شبیه به هم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

expert: کارشناس export: صادرات Export expert:کارشناس صادرات برای یادگیری و یادسپاری بهتر استفاده از کلمات شبیه به هم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پِچ کردن ( PETCH ) :در گویش شهرستان بهاباد به معنای له کردن است. در قدیم، حشرات را زیر کفششون پِچ می کردند ولی امروزه قفل های نرم افزار ها را پَچ می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پِچ کردن ( PETCH ) :در گویش شهرستان بهاباد به معنای له کردن است. پَچ کردن ( PATCH ) : در گویش رایج دنیای دیجیتال به معنای روشی برای شکستن قفل ها و ل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

/license/ permission اجازه نامه، رضایت نامه، پروانه به معنای مجوز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به نوعی پروانه کوچک و قهوه رنگ که از خرابی بعضی از خوراکی ها چون پسته بوجود می آید پَرپَرو گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پروانه به معنای مجوز ، می شود: لایسنس ( license ) ، پرمیشن ( permission ) ، اجازه نامه، رضایت نامه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

format/قالب، فرم. قدیم، مردم در فکر حرمت بودند حالا تو فکر فرمت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

format/فرمت، فرم. قدیم، مردم در فکر حرمت بودند حالا تو فکر فرمت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر بَری در گویش شهرستان بهاباد این کلمه به معنای زیر پوش است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به معنای زیر پوش است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

[ﻋَﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر استاد قرائتی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای یادسپاری بهتر؛ ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، مثلاً : در کار عمه ها، آدم حیران و سرگردان می شود بی جهت نگفتند عَمِّه. من ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برای یادسپاری بهتر؛ ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، مثلاً : در کار عمه ها، آدم حیران و سرگردان می شود بی جهت نگفتند عَمِّه. من ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ﻋَﻤَﻪ/حیران شدن، سرگردان شدن. ﻛﻠﻤﻪ [ﻳَﻌﻤﻬﻮﻥ] ﺍﺯ [ﻋَﻤَﻪ] ﻣﺜﻞ [ﻋَﻤﻲ] ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻜﻦ [ﻋﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر استاد ق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ﻛﻠﻤﻪ [ﻳَﻌﻤﻬﻮﻥ] ﺍﺯ [ﻋَﻤَﻪ] ﻣﺜﻞ [ﻋَﻤﻲ] ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻜﻦ [ﻋﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ( از تفسیر استاد قرائتی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سُبون/sobun/ در گویش شهرستان بهاباد به مرزهای خاکی کرت های کشاورزی گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای کرت/kart/کُرت /kort/تلفظ می شود که به قطعات زمین زراعی یا باغی گفته می شود. در ضمن به هر یک از باغچه های کوچک منزل که ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دُشپُت:در گویش شهرستان بهاباد به دُشوِل گفته می شود. دشپت به غده های کوچک گرد به اندازه فندق است که معمولاً در اعضای حیوانات حلال گوشت وجود دارد و خ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَنِه تَر. در گویش شهرستان بهاباد کلمه ی تَنِه تر ( مخفف تنها تر ) معنی ( حتی ) می دهد. مثال رفتم مدرسه یه دانش آموز تَنِه تر هم نیومده بود ( دانش آ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گویش شهرستان بهاباد کلمه ی تَنِه تر ( مخفف تنها تر ) معنی ( حتی ) می دهد. مثال رفتم مدرسه یه دانش آموز تَنِه تر هم نیومده بود ( دانش آموز تنها=تنه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( عا. ) : از نشانه های اختصاری فرهنگ لغت فارسی به معنی عامیانه است. گاهی نشانه، همراه نشانه های دیگر می آید که هر کدام توضیح دهنده کلمه هستند برای م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به معنای نخاع است که از اعضای حرام حیوانات حلال گوشت است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش شهرستان بهاباد به دُشوِل، دُشپُت گفته می شود. دشپت به غده های کوچک گرد به اندازه فندق است که معمولاً در اعضای حیوانات حلال گوشت وجود دارد و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به سوسری، خروسو /khorusu/گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به این حشره دو دمبو/Dodombu/ گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص می شوند که شبیه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوش خیزک. در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به این حشره دو دمبو/Dodombu/ گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص می شو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Dodombu/در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به حشره ای به نام گوش خیزک گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص می شوند که ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

adaptor:ادابتور یا وفق دهنده. adapt:وفق دادن. از این رو به دستگاه هایی مثل شارژر ها اداپتور می گویندچون این وسایل برق شهری را به برق مورد نیاز وسای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کردن گفته می شود که در رفتار بعضی از کودکان مشاهده می شود که معمولاً برای تحریک بچه های دیگر و در آ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به قسمت لب و لوچه، نِق گفته می شود و بیشتر جنبه منفی و تمسخر آمیز دارد. در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کرد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کردن گفته می شود که در رفتار بعضی از کودکان مشاهده می شود که معمولاً برای تحریک بچه های دیگر و در آ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رِق رِقُو:در گویش شهرستان بهاباد به کسی که زیاد رِق رِق کند ( نق زند ) و بهانه جوید ( بیشتر در مورد کودکان آید ) گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای نق نق از اصطلاح رِق رِق استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

گریه کردن و کج خلقی، در گویش شهرستان بهاباد به جای نق نق کردن از اصطلاح رِق رِق کردن استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلیز/boliz/در گویش شهرستان بهاباد به معنای بلوز است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گویا و گنگ بودن در مورد اعداد: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

گویا و گنگ بودن در مورد اعداد: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعداد گویا و گنگ: اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 گویا است چون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo /سکسکه، هکه. گویا منشأ هکو یا هکه /hekke/ ، هکه /hakke/ است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hic ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo /سکسکه، هکه. گویا منشأ هکو یا هکه /hekke/ ، هکه /hakke/ است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن. این کلمه هم معنی کلمه ی Hic ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حال به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حال به هم زن، چندش آور، چیز نفرت انگیز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

cough/کاف/عطسه کردن، سرفه کردن. برای آسان کردن آموزش و یادسپاری بهتر، از تکنیک هایی استفاده می شود یکی از تکنیک ها ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اوریون گفته می شود تظاهر اصلی این بیماری التها ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اُورِیُون ( به فرانسوی: Oreillons ) یا گوشک یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله پربادو:[ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اُورِیُون ( به فرانسوی: Oreillons ) یا گوشک یا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله پربادو: [ ک َل ْ ل ِ پ ُ د ُ] [ به زبان اسپرانتو kl le por badu ] در گویش شهرستان بهاباد به بیماری اُورِیُون ( به فرانسوی: Oreillons ) یا گوشک ی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

جدا کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ذرتو/zorratu/در گویش شهرستان بهاباد به معنای تگرگ ریز است که از کلمه ی ذرت بزافه و ( پسوند شباهت ) درست شده است یعنی شبیه ذرت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد به ذرت همراه با لفافهای پیچیده سِرِه ذرت و به باز شده و بدون لفافه آن که دانه های ذرت بر هسته چوبی نمایان می گردد ذرت می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Finch:پرنده ای است کوچک و خوش آواز شبیه بلبل. یارو به جای ؛ یه مرده می خوره به نرده برمی گرده، میگه یه فِنچ می خوره به فِنس ( نحوه نوشتاری ) بر می گ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

فِنچ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

یارو به جای ؛ یه مرده می خوره به نرده برمی گرده، میگه یه فِنچ ( Finch:نوعی پرنده ) می خوره به فِنس ( نحوه نوشتاری ) بر می گرده ( ریتِرنس میشه ) Fenc ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تِرناسک:در گویش یزد به معنای پرنده ای است کوچکتر از گنجشک، که گاها به بچه های کوچک و نحیف از باب تمسخر گفته می شود. برای یادسپاری بهتر؛ ترناسک که تر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

فَنس، که نوشته می شود فِنس و به معنای نرده است. برای یادسپاری بهتر به جای ؛ یه مرده می خوره به نرده برمی گرده، تکرار شود یه فِنچ ( Finch:نوعی پرنده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Eye /آی/ به معنای چشم ، عین تلفظ I به معنای من.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

I/آی/ به معنای من، عین تلفظ Eye به معنای چشم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Headache/هِدِیْکْ/سر درد. برای یادسپاری بهتر فرض کنید دو کلمه داریم به نام های هِد ( سر ) و کیک که ترکیب آن شده هِدِیْکْ، اما داستان آن به این صورت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان فارسی، کلمات هم پایه:کلمات هم نقش. کلمه های هم پایه، یعنی کلمه هایی که دارای یک نقش هستند و برای همه آنها از یک فعل استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

باز بیان.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای یادسپاری بهتر فرض کنید، ویر مخفف ویراستار باشد اما ویرگول چیست؟ ویرگول یک واو وارونه است که ویراستار ها با آن نویسندگان را کاملا گول می زنند تا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش شهرستان بهاباد علاوه براستفاده از ترکیب دل تنگ شدن از ترکیب دل سوختن نیز استفاده می شود. مثال، دلم برایش سوخته. [دلم برات تنگ شده جونم]. البت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به معنای دلتنگ شدن نیز به کار می رود. مثال، دلم برایش سوخته. [دلم برات تنگ شده جونم]. البته این مورد تنها برای انسان به کار نم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

/kamcheliz/ در گویش سنتی شهرستان بهاباد به معنای ملاقه یا همان ملاغه به کار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

جواب سوال؛ بعضی ها سوال را با چی جواب می دهند؟ اگر بخواهیم فارسی را پاس بداریم :به جای عبارت سوال را با سوال جواب دادن، باید بگوییم پرسش را با پرسش پ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

horse:اسب. worse:بدتر. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، ساخت عبارات َطنز آمیز و. . ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

mental:ذهنی. metal:فلز. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، ساخت عبارات َطنز آمیز و. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

metal:فلز. mental:ذهنی. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، ساخت عبارات َطنز آمیز و. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

worse:بدتر. horse:اسب. برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، ساخت عبارات َطنز آمیز و. . ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اکانت به صورت خلاصه و مفید :نام کاربری و رمز عبور. وقتی مثلا از شما پرسیده می شود که اکانت دارید یا خیر؛ منظور این است که برای سامانه مورد نظر ( با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٤٨

Kochelle /در گویش شهرستان بهاباد برای بیان شدت تلخی یک خوردنی آن را با کچله یا زهر مار همانند می کنند. این شلغم اِقَّ ( اینقدر ) تلخه مث کچله. البته ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اکانت به صورت خلاصه و مفید :نام کاربری و رمز عبور. وقتی مثلا از شما پرسیده می شود که اکانت دارید یا خیر؛ منظور این است که برای سامانه مورد نظر ( با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

tired:خسته. ( d یا ed مال خود کلمه است و نشانه ی زمان گذشته نیست ) tire:تایر، لاستیک. برای یادسپاری بهتر می توان از ارتباط سازی اطلاعات قبلی با اطل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

رَجّا ( ع اِ ) لرزاندنی. إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا، ( الواقعة٤ ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻟﺮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ. برای یادسپاری بهتر از جمله سازی و داستان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رجا: مخفف کلمات راه آهن، جمهوری اسلامی، ایران.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اگر بخواهیم ساده بگوییم؛ موج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

متمرد، سرکش. وَحِفْظًا مِّن کُلِّ شَیْطَانٍ مَّارِدٍ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﺣﻔﻆ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ( ٧ الصافات ) . مَارِد از ریشه ی مرد ( بر وزن سرد ) . د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای یادسپاری بهتر از جمله سازی و داستان سازی می توان بهره برد؛ هوا پُر از هباست، هوا پر از گرد و خاک است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

لیبرال [فرانسوی ] به معنای آزادیخواه. لیبرال ( liberal ) [انگلیسی] به معنای آزادیخواه. لیبرو [ایتالیایی] به معنای آزاد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

لیبرو [ایتالیایی] به معنای آزاد. لیبرال ( liberal ) [انگلیسی] به معنای آزادیخواه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مدافع جلوزن یا سوییپر یا لیبرو مدافعی است که معمولاً در فضای بین مدافع میانی و دروازه بان را پوشش می دهد و دارای قد بلند و قدرت بدنی بالاست و وظیفهٔ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

نویز نویز گیر ( اسپلیتر ) : دفع کننده نویز.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پارازیت، خش خش، اختلال.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد بخش اول این کلمه ( ( جو ) ) بر وزن قو ( نوعی پرنده ) و بخش دوم ( ( آل ) ) تلفظ می شود/jooal/ جوال: به کیسه ی بزرگ تهیه شده از ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَم[ع] :یا. اُم[ع] :مادر. برای یادسپاری بهتر تصور کنید که مدیر مدرسه در مراسم صبحگاه به دانش آموزان می گوید بچه ها فردا در مدرسه جلسه ی اولیا و مرب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همان /وایسا /در تداول عوام به معنای بایست، صبر کن؛که این کلمه در بعضی گویش ها/ واسا/ تلفظ می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

وایسا /در تداول عوام به معنای بایست، صبر کن. این کلمه در بعضی گویش ها/ واسا/ تلفظ می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کای؛ به معنای /که ای /در شعر/کِیْ / تلفظ می شود. مانند بیت زیر از جامی: کای فرازنده ی این چرخ بلند! و ای نوازنده ی دل های نژند در ضمن /و ای/ وِیْ/ ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

وِیْ؛ نحوه خواندن / و ای /در شعر. مانند بیت زیر از جامی: کای فرازنده ی این چرخ بلند! و ای نوازنده ی دل های نژند در ضمن /کای/به معنای که ای / کِیْ/ ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کِیْ؛ نحوه خواندن /کای /به معنای /که ای /در شعر. مانند بیت زیر از جامی: کای فرازنده ی این چرخ بلند! و ای نوازنده ی دل های نژند در ضمن /و ای/ وِیْ/ ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

لعبت بر وزن صحبت یا لکنت؛بازیچه ، هر آن چیزی که با آن بازی کنند مانند عروسک و معشوقه زیبا روی. برای یادسپاری بهتر می توان با حفظ جمله ی [صحبت از لکن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

معادل انگلیسی :kh برای یادسپاری بهتر اگر حرف a در کلمه ی kahroba ( کهربا ) را ننویسیم می شود خر ربا.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

معادل فارسی :خ برای یادسپاری بهتر اگر حرف a در کلمه ی kahroba ( کهربا ) را ننویسیم می شود خر ربا.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

معادل فارسی :ژ برای یادسپاری بهتر اگر حرف a در کلمه ی zahra ( زهرا ) را ننویسیم می شود ژرا ( ژَرا ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل انگلیسی :zh برای یادسپاری بهتر اگر حرف a در کلمه ی zahra ( زهرا ) را ننویسیم می شود ژرا ( ژَرا ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تفاوتِ واج با نویسه ( حرف ) : باید توجه شود که واج با حرف متفاوت است. حرف صورت مکتوب واج است و واج صورت ملفوظ حرف. علاوه بر این رابطهٔ این دو لزوماً ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قَصَب و قَصّاب هم خانواده اند. قَصَب: نای قَصّاب: نای زن، آن کسی که چهارپایان ( گاو و گوسفند و. . . ) را ذبح می کند. وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گوسفند. برای یادسپاری بهتر از عبارت انگلیسی معروف [شات آپ] به معنای خفه شو که نوعی فحش محسوب می شود می توان استفاده کرد مثلا اضافه کردن کلمه گوسفند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بر. [ ب ُرر ] در گویش شهرستان بهاباد به معنای یک گروه نسبتا زیادی و در آن نفرت و کراهت هست و در واقع نفرینی است. بُرِّ [آدمی] ( تعداد زیادی آدم ) رِ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شعر. [ ش َ ] ( ع ) مو. وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ عَصَبِی وَ قَصَبِی وَ عِظَامِی. . . ( از دعای روز عرفه امام حسین علیه السلام ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

جانشین، جبران، اجر، پاداش. خدا عوضتون بده:خدا اجرتون بده. خداوند در ازای خدمت به من به شما پاداش دهد.

پیشنهاد
١

دستور و فرمان[ شما] اجرا شد، دستور و فرمان را پذیرفته و به آن عمل شده است. مثال؛ تقاضا هایی داشتیم که اصل اثر به نمایش گذاشته شود که امتثال امر شد. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی امتثال امر شد : دستور و فرمان[ شما] اجرا شد، دستور و فرمان را پذیرفته و به آن عمل شده است. مثال؛ تقاضا هایی داشتیم که اصل اثر به نمایش گذاشته ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی ( از دعای عهد ) بیرون آور مرا از قبرم[در حالیکه] کفنم پوشیده، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در باب قنات می توان گفت: ١. قنات به معنای نیزه است که بعدها، به معنای کانال و مجرای آن و معادل کهریز یا کاریز به کار رفته است. ( ارتباط نیزه و اینگون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی ( از دعای عهد ) بیرون آور مرا از قبرم[در حالیکه] کفنم پوشیده، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لخت، بی همسر. مجرد در اصل به معنی لخت و عریان است فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی ( از دعای ع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

لخت، بی همسر. مجرد در اصل به معنی لخت و عریان است و شاید از آن جهت معنی تنها و بی همسر هم به آن تعلق گرفته است که طبق قرآن کریم ؛ هُنَّ لِبَاسٌ لَّک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاهر:مشهور. سیف:شمشیر. فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی ( از دعای عهد ) بیرون آور از قبر مرا ، کفن پوشیده، با شم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاهر:مشهور. فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیْفِی ( از دعای عهد ) بیرون آور از قبر مرا ، کفن پوشیده، با شمشیر از نیام ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ثَمَّ :هُناک، آنجا. برای یادسپاری بهتر، از کارتون حنا دختری در مزرعه کمک می گیریم. برای یادسپاری بهتر، باید تصویر سازی شود در تصویر ذهنی حنا را بای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به یاد سپردن، به خاطر سپردن. یادسپاری بهتر؛ روش یا روش های بهتر برای قرار دادن اطلاعاتی در حافظه و ذهن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پایین پوش، در مقابل ردا به معنای بالا پوش.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

و ایشان همه ازار و ردا پوشند. ( حدود العالم؛ نخستین کتاب جغرافیا به زبان فارسی ) . یعنی همه پایین پوش و بالا پوش داشتند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

قال اﷲ تعالی : العظمة ازاری و الکبریاء ردائی. ( حدیث قدسی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی ( قسمتی از دعای عهد ) کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور. موتزرا هم خانواده کلمه ی ازار ( هرچیزی که با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی ( قسمتی از دعای عهد ) کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور. موتزرا هم خانواده کلمه ی ازار ( هرچیزی که با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری بهتر، فردی بی قرار را گفتند ترا چه شده است گفت هزار پایی در ازارپای من افتاده است. ازار یا ازارپا یا ازارپای به معنی شلوار است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی نتیجه، بی فایده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَرَبونه یا عَرَبونِه در گویش یزدی یعنی دایره همان وسیله موسیقی معمول در عروسی ها؛ احتمالا نحوه نوشتن درست آن عربونه یا عربانه است که از ترکیب [ عرب] ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عَرَبونِه یا اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دایره نوعی وسیله موسیقی. احتمالا عربونه یا عربانه از ترکیب [ عرب] و[انه] بوجود آمده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلنگ /teleng/و تلنگو /telengoo/در گویش شهرستان بهاباد به معنای خوشه ی کوچک انگور که از خوشه ی بزرگ جدا شده باشد که مرحوم دهخدا یکی از معانی تلنگ را ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای واژه بشکن از کلمه ی تلنگو /Telengoo/ استفاده می شود؛معمولاً این واژه هم با لفظ /زدن/ به کار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

[گویش شهرستان بهاباد] Telengoo/به معنای بِشْکَن یا اَنْگُشْتَک معمولاً /تلنگو/با لفظ /زدن/ به کار می رود؛ هنگامی که حالت طرب و شادمانی وجود دارد است ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شعور، عقل و فهم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

/daalooneh/قدیم در گویش شهرستان بهاباد به راهرو، دالونه گفته می شد که عموما یک سمت به حیاط خانه مرتبط می شد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

قدیم در گویش شهرستان بهاباد به راهرو، دالونه /daalooneh/گفته می شد که عموما یک سمت به حیاط خانه مرتبط می شد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد رتیلا ( roteyla ) گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عنکبوت کوچک، خاله گزو ( khaleh gazu ) هم می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

انباری قدیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اصل، ضربه خوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ضرب خوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

/Dombu/دُمب ( دم ) کوچک_ در گویش شهرستان بهاباد به دنبالچه ی گوسفند گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جای کانال های پیام رسان می توان از کلمه ی پایگاه استفاده کرد البته کلمه ی پایگاه دارای بار ارزشی است لذا بهتر است از این واژه برای کانال های مفید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به معنای حکایت و حال و روز است. مرد های این شهر از صبح تا شام در پی لقمه ای نان می دوند تا شب پیش زن و فرزند خود خجالت زده نگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یارو هَر هَر ( عَر عَر ) می کرد وانگهی هُر هُر اشک می ریخت و گاهی هِر هِر می خندید. تفاوت هرهر خندیدن و غش غش خندیدن: هِرهِر خندیدن:پیوسته خندیدن، خ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

این ضرب المثل در گویش شهرستان بهاباد به معنی سر به هواست، کسی که دقت و تمرکز ندارد و حواسش جمع و دقیق نیست.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به جای این، از عبارت سَر دَل هوا استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

عَوایِد، فارسی شده ی واژه ی عربی[عَوائد]، هم معنی عائدات که در فارسی این واژه هم عایِدات استعمال می شود، درآمدها.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

با ارزش و ارجمند همراه با خیر رسانی مثلا قرآن، کریم است اما طلا با آنکه با ارزش است کریم نیست.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Rubber یک کلمه ی انگلیسی است که یکی از معانی رایج آن لاستیک است. اما تفاوت تایر با رابر در چیست؟ تایر ( tire ) لاستیک رویی چرخ اتومبیل، موتور سیکلت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Tide تاید به زبان انگلیسی به معنای جزر و مد است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Cherzidan چرزیدن یا چزیدن ( cherzidan ) در گویش شهرستان بهاباد به معنای غصه خوردن و ناراحتی کشیدن است. مثال اِقَّ از دستُش چزیدم که این کارا نکن ( ای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گویش شهرستان بهاباد این کلمه چادِر تلفظ می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد، یک کَلِّه به معنای بی وقفه، پشت سر هم، یکسر و یکسره است. یک کله کار کردن یا یک کله درس خوندن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک کَلِّه:در گویش شهرستان بهاباد به معنای بی وقفه، پشت سر هم، یکسر و یکسره است. یک کله کار کردن یا یک کله درس خوندن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَلِّه شدن:در گویش شهرستان بهاباد به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

حقوق بشر :حقوق بِشَرّ. مانند حقوق بشر آمریکایی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقوق بِشَرّ. مانند حقوق بشر آمریکایی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد: عقب بودن :عقب افتادن، دنبال بودن. عقب ماندن:عقب افتادن، دنبال ماندن، جا ماندن، مثال، آغا میشه جمله دیکته را تکرار کنید من ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد: دنبال بودن:عقب بودن. دنبال ماندن:عقب ماندن، جا ماندن. مثال، آغا میشه جمله دیکته را تکرار کنید من دنبال موندم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

عُق آمدن ( اُق آمدن ) :این مورد در گویش شهرستان بهاباد برای بیان حالت تهوع یا احتمال ظاهر شدن چنین حالتی به کار می رود. مثال، فلانی عُقُش میاد یعنی ح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اُق آمدن ( عُق آمدن ) :این مورد در گویش شهرستان بهاباد برای بیان حالت تهوع یا احتمال ظاهر شدن چنین حالتی به کار می رود. مثال، فلانی اُقُش میاد یعنی ح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

عَقَبِه:گذشته، سابقه، دیرینه. عبارت ( فلانی از عقبه، عقبه ) یعنی عقبه و سابقه ی شایانی ندارد عقبه آخری در پرانتز به معنای عقب هست و دنبال هست، می با ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

sar dast در گویش شهرستان بهاباد به سر دست به معنای بخشی از لاشه یا تنه گوسفند، دَس شُونِه ( در اصل ؛ دست شانه ) می گویند. قصاب اغلب هر لاشه گوسفند ر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

زُد، در گویش شهرستان بهاباد به گوشت بدون استخوان و چربی /گوشت زد/می گویند، لُخم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

آلِش، در گویش شهرستان بهاباد به معنای عوض کردن و تعویض است و برای لباس و پوشاک استفاده می شود، در آوردن لباس و پوشیدن لباس دیگر. مثال :صبر کن لباسم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مَفصَل، محل اتصال دو یا چند استخوان به یکدیگر. در گویش شهرستان بهاباد به آن قفل و بند ( قُفلُ بَند ) هم می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به کرکرک، کِرکِرُو ( kerkeru ) می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

لخم بر وزن تخم، گوشت لخت یا گوشت بدون استخوان و چربی. در گویش شهرستان بهاباد به این نوع گوشت ( لُخم ) گوشت زُد می گویند. در ضمن زُخم ( زهم ) طعم و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

حبل:ریسمان، رشته. ورید:شاهرگ. مهمترین رگ بدن، رگ گردن. حبل الورید:رشته ی شاهرگ، رشته ی رگ گردن، رگ گردن ( اختصارا ) .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رَزایا=بَلایا سخت=بلاهای سخت.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

متانت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی کَم ( در عربی ) : چه بسیار، چقدر. کلمه ای است که به دو صورت می آید یکی خبری که معنی ( ( چه بسیار ) ) دارد دیگری پرسشی به معنی چقدر و چند، البته ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه ( ( وَراء ) ) از مادّه ( ( وَرَیْ ) ) گر چه به معنای پشت سر است ( در برابر أَمام ) ولی به معنای نتیجه و عاقبت کار می آید، همان گونه که در تعبیرا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ﺍﺯ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ. ﻭَﻳْﻞٌ ﻟِّﻜُﻞِ ّ ﺃَﻓَّﺎﻙٍ ﺃَﺛِﻴﻢٍ ( آیه 7 جاثیه ) ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﻓﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﭘﺮﺩﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﭘﻴﺸﻪ.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ﺍﺯ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ( برگرفته از تفسیر نور استاد قرائتی ) . ﻭَﻳْﻞٌ ﻟِّﻜُﻞِ ّ ﺃَﻓَّﺎﻙٍ ﺃَﺛِﻴﻢٍ ( آیه 7 جاثیه ) ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( صَ فْ ) [ ع . ] چشم پوشی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

حور را از آن روی حور نامیدند که چشم انسان در زیبایی و سپیدی و صفا و شادابی رنگ آنها، سرگشته می ماند و حیران می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اهمیت. وَ مَا أَنَا یَا رَبِّ وَ مَا خَطَرِی هَبْنِی بِفَضْلِکَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ ( دعای ابوحمزه ثمالی ) چه هستم من ای پروردگارم، و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بی تردید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی إِنَّ: یقیناً، بی تردید، بی گمان. مانند "ﻗُﻞْ ﺇِﻥَّ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻗَﺎﺩِﺭ" معنی إِن: اگر - حرف نفی ( دراین صورت بعد از آن إلّا یا لمّا می آید ) - محقق ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَکِّه هِیْ!: ( گویش تهرانی ) افسوس، ای داد و بیداد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

انی. [ اَن ْ نا ] ( ع اِ ) کجا، از کجا، چه وقت، چگونه. باید ببینیم در جمله کدام معنی مناسب است گاها از چهار معنی گفته شده یکی با جمله سازگار خواهد بو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پر خیر و برکت، ﻛﻠﻤﻪ [ﻣﺒﺎﺭﻙ] ﺍﺯ [ﺑﺮﻛﺖ] ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺧﻴﺮ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﻭ ﺿﺪ ﺁﻥ ﻛﻠﻤﻪ [نحس یاﺷﻮم] ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺷﺐ ﻣﺒﺎﺭﻙ، ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺳﺖ.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُتَتَجِّز از ریشه ی [نجز]، خواننده روایی، آن که خواستار برآورده شدن است. اگر در جمله صحبت از وعده بود می شود آن که خواستار برآورده شدن وفا به عهد اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

صفت مشبّهه: آن اسمی است که از فعل لازم گرفته می شود و دلالت می کند بر وجود و ثبوت صفتی در موصوف خودش مانند کریم در مثال زید کریم؛ که دلالت می کند بر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

عدد کسری احتمالا به این علت نامیده شده است که عدد شکسته یا خرد می شود یا عدد کم و کاهش پیدا می کند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جدایی، جدایی خصومت. یَا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ. ای صاحب دادرسی و داوری، ای صاحب جدایی خصومت و داوری.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مِحال:از حیله می آید، مکر. یا من هو شدیدالمحال ؛ای آنکه قوّت و مکر و انتقامش ( در مقابل مکاران ) بسیار سخت است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

تقصیرکننده، تبهکار. جمع آن مقصرون ( مقصرین )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقصیرکنندگان، تبهکاران، کوتاه کنندگان ناخن یا موی سر پس از احرام عمره و حج.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سرزنش. وَ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِأَسْوَءِ عَمَلِی فَإِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُّ عَنْ مُجَازَاتِ الْمُذْنِبِینَ وَ حِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکَافَاهِ الْمُقَصّ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

شئون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ستوده ترین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بَطِی: بَطِیء:کندی ، سستی. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاًحِینَ یَدْعُونِی سپاس خدای را که می خوانمش و او ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقشه. إِلَهِی لاَ تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِکَ وَ لاَ تَمْکُرْ بِی فِی حِیلَتِکَ مِنْ أَیْنَ لِیَ الْخَیْرُ یَا رَبِّ خدایا مرا به کیفرت ادب منما، و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنی إِلًّا: خویشاوندی. معنی إِلَّا: مگر. معنی إِلَّا : اگر نه. مثال، "إِلَّا تنفروا" اگر کوچ نکنید ( در اصل "إن لا تنفروا" بوده که ادغام شده است ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جمله پایه: در هر جمله مرکب، یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می نامند. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Peyro/ جمله پیرو: در هر جمله مرکب، یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Peyro/ در هر جمله مرکب، یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می نامند. جمله ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در هر جمله مرکب، یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می نامند. جمله یا جمل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جمله مرکب: یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد، در هر جمله مرکب یک جمله ساده هست که غرض اصلی گوینده را بیان می کند. این جمله را جمله پایه می نامند. ج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمله مرکب: یعنی جمله ای که بیش از یک فعل دارد. مثال، پارسایی را دیدم که زخم پلنگ داشت. ( سعدی ) جمله پایه:در جمله مرکب یک جمله ساده هست که غرض اصلی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فطرت از ریشه ی فطر در لغت به معنای شکافتن، از آنجا که آفرینش و خلقت نیز نوعی شکافتن عدم و پدید آمدن است، فطرت در معنای آفرینش و خلقت نیز به کار می رو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

Differ فرق داشتن. Different فرق، متفاوت. در مایه های Differ: Offfer به معنای پیشنهاد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

أَحْسَن[اسم] :اسم تفضیل از ( حَسَن ) بر وزن اَفعَل، به معنی بهتر، خوبتراست مذکر آن حُسْنَی، جمع آن أَحَاسِن. أَحْسَنَ [فعل] : نیکی کرد، این کلمه ضد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در فرهنگ لغت ها ( لغتنامه ها ) برای نشان دادن صوت، کلمه ی"صوت" را می نویسند یا از علامت اختصاری "صت" استفاده می کنند. اما صوت در ادبیات برای بیان حال ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

صوت ( در دستور زبان ) ، برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آن ها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آن ها استفاده می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شبه جمله ( در دستور زبان ) ، برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آن ها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آن ها استفاد ...

پیشنهاد
١

علائم اختصاری:علامت های اختصاری، نشانه های اختصاری. علائم جمع علامت است و علامت یعنی نشانه. علائم اختصاری در زمینه هایی مختلفی وجود دارد چون: علائم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ج ِ لهف لهوف است و نام یکی از کتاب های سید بن طاووس در باب واقعه عاشورا است. رک. لهوف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کتاب لهوف یکی از مقتل هایی است که سابقه نسبتا طولانی دارد این کتاب اللهوف علی قتلی الطفوف ( آه هاى سوزان بر کشتگان بیابان ) اثر سید بن طاووس می باشد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بی مانع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اخص :محدود تر اعم:کلی تر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اخص:خاص تر اعم:عام تر برای یادسپاری بهتر، حروف "اخص" را اگر جابه جا کنیم "خاص" می شود حال "تر" به آن اضافه می کنیم و به همین نحو برای اعم می توان عم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اعم:عام تر اخص:خاص تر برای یادسپاری بهتر، حروف "اعم" را اگر جابه جا کنیم "عام" می شود حال "تر" به آن اضافه می کنیم و به همین نحو برای اخص می توان عمل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اعم:کلی تر اخص :محدود تر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دِیی و دِی در گویش شهرستان بهاباد به معنای دایی نیز بکار می رود. مثال: حاج دِیی: حاج دایی. دی مُمُّد:دایی محمد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

دِیی و دِی در گویش شهرستان بهاباد به معنای دایی نیز بکار می رود. مثال: حاج دِیی: حاج دایی. دی مُمُّد:دایی محمد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

الفاظ حمد، ثناء، شکر و مدح، اگر چه از نظر معنا به هم نزدیک است. ولی مرادف نیست و تفاوت دقیقی با یکدیگر دارد. ثناء ذکر زیبا و جمیل است که جنبه زبانی و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پَسّا، در گویش شهرستان بهاباد به معنای فرصت است مثال :بیِد ( بیاید ) بریم می ترسم دگه پساش نشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پَسّا، در گویش شهرستان بهاباد به معنای فرصت یا به ترتیب است مثالِ فرصت: بیِد ( بیاید ) بریم می ترسم دگه پَسّاش نشه. مثالِ به ترتیب:میوه ها را اپَسّا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جواب چیستان خوردن کدام قسمت از فیل حلال است؟ ( منظور شیرینی گوش فیل )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بابونه، بابینه گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به بابونه، بابینه گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

رکع. [ رُکْ کَ] ( ع ص، اِ ) ج ِ راکِع، رکوع کنندگان.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سجد. [ سُ جْ جَ ] ( ع ص ) ج ِ ساجد. سجده کنندگان.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شَطْأ:جوانه گیاه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

الزُرَّاع:جمع زارِع، برزگران، کشاورزان.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

زُرَّاع:جمع زارِع، برزگران، کشاورزان.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سُوق ( مفرد ) :بازار، جمع آن اسواق است. سُوق ( جمع ) :ساق ها ( جمع ساق است ) ، ساق پا، ساقه ها. ﻛَﺰَﺭْﻉٍ ﺃَﺧْﺮَﺝَ ﺷَﻄْﺌَﻪُ ﻓَﺂﺯَﺭَﻩُ ﻓَﺎﺳْﺘَﻐْﻠَﻆَ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Kafa, از کافی می آید، بس است. کَفَی بِاللَّهِ شَهِیدًا ( 28الفتح ) ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺎﺷﺪ.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

از حمایت می آید. حمایت بی خردانه یا خردمندانه، که البته بیشتر مفهوم حمایت بی خردانه متصور است ( ﺣَﻤِﻴَّﺔَ ﺍﻟْﺠَﺎﻫِﻠِﻴَّﺔ )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

ﺣﻤﻴّﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﮔﺮﻣﻲ ﻭ ﺩﺍﻏﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﻭ ﺗﻌﺼّﺐ ﺷﺪﻳﺪ ﻧﻴﺰ ﺍﻃﻠﺎﻕ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﺗﻌﺼّﺐ ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻜﻮﻫﻴﺪﻩ ﻭﻟﻲ ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻏﻴﺮﺕ ﺩﻳﻨﻲ ﻭ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﻱ ﺑﺮ ﺣ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ایستادگی بی خردانه یا خردمندانه، که البته بیشتر مفهوم ایستادگی بی خردانه متصور است. ﺗﻌﺼّﺐ ﻭ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﮔﻲ، ﺍﮔﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻝ ﻭ ﻣﻨﻄﻖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ، ﺁﻧ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ﻗﻠﺎﺋِﺪ :قربانی نشان دار، ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺗﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺣﺞ، ﺑﺎ ﺁﻭﻳﺨﺘﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﺎ ﺩﺍﻍ ﺯﺩﻥ، ﻋﻠﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺳﻚ ﺣﺞ، ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ﻗﻠﺎﺋِﺪ :قربانی نشان دار، ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺗﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺣﺞ، ﺑﺎ ﺁﻭﻳﺨﺘﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﺎ ﺩﺍﻍ ﺯﺩﻥ، ﻋﻠﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺳﻚ ﺣﺞ، ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

هَدْیْ:قربانی بی نشان ، ﺣﻴﻮﺍﻥ ﺑﻲ ﻧﺸﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺣﺞ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩحیوانی است که برای تقرب به خداوند اهدا می شود و به هنگام زیارت بیت الحرام ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُقَدَّر:معین، معلوم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شکست ناپذیر، مغلوب نشدنی، پیروز مند گرامی، محترم، بسیار دوست داشتنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

محمددر گویش شهرستان یزد مَمَّد و در گویش شهرستان بهاباد مُمَّد تلفظ می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

محمددر گویش شهرستان یزد مَمَّد و در گویش شهرستان بهاباد مُمَّد تلفظ می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دِی و دِیی در گویش شهرستان بهاباد به معنای دایی نیز بکار می رود. مثال: دی مُمُّد:دایی محمد. حاج دِیی: حاج دایی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خُوبُتِه:بدردت می خورد. در گویش شهرستان بهاباد اگر واژه ( خُوبُت ) قبل از افعال ( است یا نیست ) و یا شکل محاوره ای آنها ( ه یا نی ) بیاید معنای، بدر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

خُوبُتِه:بدردت می خورد. در گویش شهرستان بهاباد اگر واژه ( خُوبُت ) قبل از افعال ( است یا نیست ) و یا شکل محاوره ای آنها ( ه یا نی ) بیاید معنای، بدر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به معنای خوب و خوب و محکم هم بکار می رود. مثال، شیر آب را قشنگ ببند، مکانیک پیچ را قشنگ محکم کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَتَفَوَّهُ ترجمه ی ( أتفوه ) در عبارت زیر از مناجات شعبانیه : وَ لا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُمُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جمع مِغْلَق [غلق]: کُلُون های درب، آنچه که با آن درب ها را بندند، قفل ها. اَلَّذِی إِذَا دُعِیتَ بِهِ عَلَی مَغَالِقِ أَبْوَابِ السَّمَاءِ لِلْفَتْح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ﻛﻠﻤﻪ ﻱ ( ﻓﺘﺢ ) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﺮﺩﻥ ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ ﺍﺳﺖ، ﺧﻮﺍﻩ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻥ ﻗﻔﻞ ﻭ ﺧﻮﺍﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﻃﻦ ﻣﺜﻞ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻧﺰﺍﻉ، ( ﻓﺘّﺎﺡ ) ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﺎﻱ ﺣﺴﻨﺎ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی ملاحظه :بی توجه به جوانب. مردم بی ملاحظه در این شرایط کرنایی به سفر نوروزی رفتند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوراک ، آنچه با نان می خورند ، خورشِ نان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

قَتِق.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

قُوت:غذا، طعام. /qut/ قُوَّت:نیرو، زور. /qovvat/

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

غدا: ( غَ ) [ ع . غداء ] ( اِ. ) بامداد، طعام صبح. غذا: ( غَ ) [ ع . غذاء ] ( اِ. ) آن چه خورده شود، طعام.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

( غَ ) [ ع . غذاء ] ( اِ. ) طعام ، آن چه خورده شود. کلمه ی غدا. [ غ َ ] ( ع اِ ) هم که به معنای بامداد است لفظ مشترکی است که در فارسی و عربی به معنی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی غذا خور به معنی خورنده هر نوع خوراک جز شیر، از واژه ی قُوت خور استفاده می شود مثال :این بچه هنوز قوت خور نشده اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی غذا خور به معنی خورنده هر نوع خوراک جز شیر، از واژه ی قُوت خور استفاده می شود مثال :این بچه هنوز قوت خور نشده اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

غذا خور:در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی غذا خور به معنی خورنده هر نوع خوراک جز شیر، از واژه ی قُوت خور استفاده می شود مثال :این بچه هنوز قوت خور ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

نام یکی از اتاق های خانه که اهالی خانه بر آن می نهند و محلی برای نگهداری و انبار وسایل مختلف است انباری یکی از مهمترین بخش های منزل که نظم فضای اصلی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

انباری: نام یکی از اتاق های خانه که اهالی خانه بر آن می نهند و محلی برای نگهداری و انبار وسایل مختلف است انباری یکی از مهمترین بخش های منزل که نظم فض ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اَمْبا، در گویش شهرستان بهاباد به معنای فروریختن خانه و افتادن دیوار و امثال آن، خاک و گل و چوب که با خراب شدن سقفی یا دیواری یا فرود آمدن قناتی فرور ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

انبار مخصوص نگهداری غلات مانند گندم:سیلو[ فر. ]

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اَنبارِه:معادل فارسی کلمات باتری و پیل فرانسوی و قوه عربی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کلمه ی انباره فارسی ، کلمه ی قوه عربی و کلمات پیل و باتری فرانسوی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمه ی قوه عربی، کلمه ی انباره فارسی و کلمات پیل و باتری فرانسوی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمات پیل و باتری فرانسوی، کلمه ی قوه عربی و کلمه ی انباره فارسی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمات باتری و پیل فرانسوی، کلمه ی قوه عربی و کلمه ی انباره فارسی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

فَم ( ع اِ ) دهان. ج، أَفْواهٌ، الأَفْمامُ: مَوْضِعُ خُروجِ الکَلامِ، و برای جمع افمام به اعتبار اصل واحدی نیست زیرا اصل فم، فُوه است. کلمه ی ( أتفو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تِرِشنِه، در گویش یزدی به معنای ذره و ریز گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

غربالگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در آسیای میانه بین النهرینی به معنای تحت لفظی، میان رودهای سیحون و جیحون ( نام های امروزی آنها :سیر دریا و آمودریا ) وجود دارد که البته به این سرزمین ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ماوراءالنهر که مخفف آن ماوراالنهر است سرزمینی بوده است در شمال رود جیحون بین رود سیحون و جیحون شامل شهرهایی چون بخارا، سمرقند، خجند. در تاریخ آمده ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مخفف ماوراءالنهر، ورارود، سرزمینی بوده است در شمال رود جیحون بین رود سیحون وجیحون شامل شهرهایی چون بخارا، سمرقند، خجند. در تاریخ آمده است که در مرز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

وسعت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در تاریخ آمده است که در مرز شرقی خراسان بزرگ ( که امروزه به خراسان ایران و افغانستان تقسیم شده ) رود بزرگی به نام جیحون ( نام قدیم جیحون، امو است ) ج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

تفاوت حشر و نشر و بعث : هر سه ناظر به احوال قیامت است و به موضوع جمع شدن، گسترده شدن و بر انگیخته شدن در آن روز می پردازند. ۱ - حشر به معنای جمع کرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تفاوت حشر و نشر و بعث : هر سه ناظر به احوال قیامت است و به موضوع جمع شدن، گسترده شدن و بر انگیخته شدن در آن روز می پردازند. ۱ - حشر به معنای جمع کرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت حشر و نشر و بعث : هر سه ناظر به احوال قیامت است و به موضوع جمع شدن، گسترده شدن و بر انگیخته شدن در آن روز می پردازند. ۱ - حشر به معنای جمع کرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بسیار تاریک، شب بسیار تاریک. در فارسی دیجور /dijur/ و در عربی دَیجور /dayjur/ تلفظ می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثواب ﻭ ﻣَﺜُﻮﺑﺔ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺭﺟﻮﻉ ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻭّﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻳﺎ ﺟﺰﺍ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺎﺩﺍﺷﻬﺎﻱ ﻧﻴﻚ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ ﺭﻭ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ﻣَﺜُﻮﺑﺔ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺭﺟﻮﻉ ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻭّﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻳﺎ ﺟﺰﺍ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺎﺩﺍﺷﻬﺎﻱ ﻧﻴﻚ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ ﺭﻭ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

1. نام دو رود است: یکی میان شام و روم و نام دیگر آن جیحان. دیگری میان خراسان و ماوراءالنهر که در آثار اساطیری، مرز ایران باستان و توران به شمار می ر ...

پیشنهاد
١٦

ما:انچه ورا:آن سوی الطبیعه :طبیعت ماوراءالطبیعه ( نحوه نوشتن در زبان عربی ) : ماورالطبیعه:آنچه آن سوی طبیعت است. ماورالطبیعه: به مسائل یا پنداشته ها ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

برای یادسپاری بهتر این کلمه، در نظر گرفتن این جمله، مردم از وضعیت شاطی شاکیند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ﻛﻠﻤﻪ ی ﺍَﻳﻤَﻦ ﻳﺎ ﺍﺯ ﻳُﻤﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﺳﺖ ﻭﻳﺎ ﺍﺯ ﻳَﻤﻴﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ. ( برگرفته از تفسیر نور استاد قرائتی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مستور: ( اسم مفعول ) پنهان شده، پنهان. مسطور: ( اسم مفعول ) نوشته شده، نوشته. این دو آرایه ی جناس دارند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مسطور: ( اسم مفعول ) نوشته شده، نوشته. مستور: ( اسم مفعول ) پنهان شده، پنهان. این دو آرایه ی جناس دارند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان برای یادسپاری بهتر به رابطه صاعقه و بیهوش شدن فکر کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

معرب دک: دَق، در اصطلاح فارسی به زمین هایی گفته می شود که علف و گیاه در آن نروید و زمینی سخت و کوبیده شده داشته باشد که کنده نشود، سر بی مو.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

[ دَ ] ( اِ ) معرب دک، دک ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺻﺎﻑ ﻭ [ﺟﻌﻠﻪ ﺩﻛّﺎ] ، ﻳﻌﻨﻲ ﻛﻮﻩ ﻣﺘﻠﺎﺷﻲ ﻭ ﺫﺭّﻩ ﺫﺭّﻩ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻱ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﮔﺸﺖ. ﻗَﺎﻝَ ﺭَﺏِ ّ ﺃَﺭِﻧِﻲ ﺃَﻧﻈُﺮْ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

دق. [ دَ ] ( اِ ) معرب دک. در اصطلاح فارسی به زمین هایی گفته می شود که علف و گیاه در آن نروید و زمینی سخت و کوبیده شده داشته باشد که کنده نشود، سر بی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اولِ بار، در گویش شهرستان بهاباد به معنای اولین کار و مترادف ( اولْ از همه ) ی لهجه ی تهرانی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

طَرَفَیِ الکِساء طَرَفَیْن:مثنای کلمه ی طرف و به معنای دو طرف که در فارسی طَرَفِیْن تلفظ شده است . در عبارت ( طَرَفَیِ الکِساء ) در حدیث شریف کساء کل ...

پیشنهاد
٠

مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ماکروسکوپ] درشت بین. Macro :ماکرو؛ پیشوندی به معنای درشت و بزرگ. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Microscope میکروسکوپ]

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

[Macroscope] درشت بین. Macro :ماکرو؛ پیشوندی به معنای درشت و بزرگ. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Microscope میکروسکوپ]

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

[Macro ماکرو] پیشوندی به معنای درشت و بزرگ مثال [Macroscope ماکروسکوپ]. در ضمن پیشوند Micro مایکرو به معنای ریز و کوچک است مثال [Microsoft مایکروسا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Macro پیشوندی به معنای درشت و بزرگ مثال [Macroscope ماکروسکوپ]. در ضمن پیشوند Micro مایکرو به معنای ریز و کوچک است مثال [Microsoft مایکروسافت] و د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مایکرو؛ پیشوندی به معنای ریز و کوچک. در زبان فرانسوی واژه ی Micro میکرو تلفظ می شود و در زبان فارسی تلفظ فرانسوی آن رایج تر است مثال[Microscope میکر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلفظ mikro [میکرو: micro]پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک. در زبان انگلیسی واژه ی Micro، مایکرو تلفظ می شود که در زبان فارسی تلفظ فرانسوی آن رای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

[تلسکوپ ] tele:تله؛ پیشوند ی به معنای دور یا با فاصله scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

[میکروسکوپ یا میکروسکپ] micro :میکرو؛ پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Macroscope ماکروسکوپ]

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

[Microscope] micro :میکرو؛ پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Macroscope ماکروسکوپ]

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

[Microscope] micro :میکرو؛ پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک. scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین. متضاد [Macroscope ماکروسکوپ]

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

[telescope] tele:تله؛ پیشوند ی به معنای دور یا با فاصله scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Micro؛ پیشوندی به معنای ریز و کوچک. در زبان فرانسوی واژه ی Micro ، میکرو تلفظ می شود و در زبان فارسی تلفظ فرانسوی آن رایج تر است مثال[Microscope می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

/ﻋﻤﺮﻩ/ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮﻛﺲ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻜّﻪ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺍﺣﺮﺍم ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻛﻌﺒﻪ ﻭ ﻃﻮﺍﻑ ﺁﻥ ﺑﺮﻭﺩ. ﺣﺞ ﻭ ﻋﻤﺮﻩ ﻣﺜﻞ ﺍﺫﺍﻥ ﻭ ﺍﻗﺎﻣﻪ، ﺩﻭ ﻋﻤﻞ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻧﺪﻛ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اماه: [ اُم ْ ما ] ( ع اِ ) در ندای /ام /گویند یا اماه ؛ یعنی ای مادر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

جمع جُند، لشکریان، سپاهیان، سربازان. جندی. [ ج ُ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به جُند؛ فردی از لشکر یا همان لشکری، سپاهی، سرباز.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خون دل واژه ی نزدیک به آن، واژه ی محجة [ مَ حَ ج جَ] به معنای راه، راه راست.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه، راه راست. واژه ی نزدیک به آن، واژه ی مهجة[مُ جَ] به معنای خونِ قلب و روح.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بَیضاء، [ع]سفید، روشن، درخشان. از جمله معجزات بارز حضرت موسی ( ع ) ، تبدیل شدن عصای او به اژدها و یدبیضا ( دست درخشان ) است. وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى ...

پیشنهاد
١

اَلْمَحَجَّةُ الْبَیْضاء فی تَهْذیبِ الْاِحْیاء کتابی اخلاقی به زبان عربی نوشته ملا محسن فیض کاشانی ( متوفای ۱۰۹۱ق ) . این کتاب شرح و اصلاح کتاب /اِح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مَنهَج و روش، قانون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل صحیح:فعلی را گویند که در ساختمان حروف اصلی آن حروف عله نباشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

لم تَمِلْ :میل نکردی لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إلَی بَاطِلٍ. از حق به جانب باطل منحرف نشدی. حروف جازمه ( لَمْ و لمّا و لام امر و لاءنهی ) وقتی بر سر فع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

( سَ جّ یَّ ) [ ع . سجیة ] ( اِ. ) خلق و خو. صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیْرِالْوَرَی سَجِیَّهً ( از دعای یا دائم الفضل علی البریه ) درود فرست ...

پیشنهاد
٤

عادت های اخلاقی، منظور عادت های خوب اخلاقی است. متضاد سجایای اخلاقی: رذائل اخلاقی است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در قرآن با رسم خط عثمان طه که از نوع خط نسخ است بین دو حرف ( ه ) در کلمه ی ههنا، الف مقصوره گذاشته شده است که بصورت ( ها هنا ) خوانده می شود و به احت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در قرآن با رسم خط عثمان طه که از نوع خط نسخ است بین دو حرف ( ه ) در کلمه ی ههنا، الف مقصوره گذاشته شده است که بصورت ( ها هنا ) خوانده می شود و به احت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

هُنَا:اشاره است به مکان نزدیک، به معنای اینجا هُناکَ:اشاره است به مکان متوسط، به معنای آنجا هُنالِکَ: اشاره است به مکان دور، به معنای آنجا. هُنَا : ...

پیشنهاد
٠

معانی کلمات کتاب سید بن طاووس به نام، مُهَجَ الدَّعوات و مَنهَجُ العبادات: مهج جمع مَهجَه، مهجه:روح، خون دل. دعوات جمع دعا. منهج:نهج، راه، راه راست ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مُهْجَة : ج مُهَج و مُهَجَات؛ خون دل، روح، مُهْجَةُ کُلِّ شی ءٍ: بهترین و خالص ترین هر چیزى. در زیارت عاشورا و در سجده چنین آمده است : و اصحاب الحسی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مهج. [ مُ هَ ] ( ع اِ ) جمع واژه ی مهجة[مُ جَ]، مهجة : روح و ر وان، خون دل در زیارت عاشورا و در سجده چنین آمده است : و اصحاب الحسین الذین بذلوا مُهَج ...

پیشنهاد

مُهَجَ الدَّعوات و مَنهَجُ العبادات، کتابی در زمینه ادعیه نوشته سید بن طاووس است. سید درباره این کتاب می گوید:من در اوقاتی که به مداومت و مواظبت دعاه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نکته :با آنکه برای کارگزار هم پیشکار و عامل و مباشر امده است اما باید بین کارپرداز و کارگزار تفاوت قائل شد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارساز، کارگزار، مباشر، گماشته. در ضمن برای معنی وکیل، نمی توان از واژه ی کارپرداز استفاده کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

[دُوشِ] دوشه ( Dousheh ) ، اسم غاری در لرستان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

[دُوشِ] دوشه، اسم غاری در لرستان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

:Virtual Keyboard صفحه کلید مجازی یا صفحه کلید نرم افزاری ( Software Keyboard ) ، صفحه کلیدی که قابل لمس نیست و روی صفحه نمایش کامپیوتر، لپ تاپ، تب ل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولاة. [ وُ ]متولیان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست نویس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

غَراء. [ غ َرْرا ] ( ع ص ) ( در فارسی بدون همزه آرند ) ، درخشان.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ضامن، متولی، گواهی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

خِیَرَه:حق انتخاب، اختیار. وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حق انتخاب، خِیَرَه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

[ طَ رَ ف َ ] ( ع اِ ) مثنای کلمه ی طرف و به معنای دو طرف که در فارسی طَرَفِیْن تلفظ شده است . در عبارت ( طَرَفَیِ الکِساء ) در حدیث شریف کساء کلمه ی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جل دستگیر ( jole dastgir ) :در گویش شهرستان بهاباد به دستگیره به معنای تکه پارچه ای که با آن ظرف غذا یا هر چیز دیگر را می گیرند گفته می شود .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به دستگیره به معنای تکه پارچه ای که با آن ظرف غذا یا هر چیز دیگر را می گیرند جل دستگیر ( jole dastgir ) می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کسی که امساک می کند، فردی که از چیزی خودداری می کند. بازدارنده.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

معنای کلمه ی امساک با توجه به اضافه شدنش به چیزی، می تواند متفاوت باشد. برای مثال، امساک از آن چه روزه را باطل می کند به معنای خودداری از آنهاست و ام ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زَوج کلمه ای عربی است که در زبان فارسی زُوْج تلفظ می شود و به معنای همسر، جفت بکار می رود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

لطف، بسیار لطف، مهر و لطف، ﺃﻟﻠَّﻪُ ﻟَﻄِﻴﻒٌ ﺑِﻌِﺒَﺎﺩِﻩِ، خداوند به بندگانش مهر و لطف دارد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

حدث: در لغت به معنای به وجود آمدن است. و مُحدِث در اصطلاح فقها به کسی گفته می شود که از او چیزی صادر شود که حالت طهارت و پاکی او را از بین برد یا به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مصادف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تولید. مثال: پس از مدتی گازهایی از آن متصاعد می شود یعنی تولید می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تِلکَ:آن، برای مونث و اشاره به دور به کار می رود گاهی استفاده از تلک که اشاره به دور دارد مقام بسیار بلند را می رساند مانند، ﺗِﻠﻚ ﺁﻳﺎﺕُ ﺍﻟﻜﺘﺎﺏِ ﺍﻟﻤﺒﻴ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

[ق ِ ] ( ع ) فعل امر به معنای توقف کن، ایست. این کلمه از توقف می آید.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مرز جغرافیایی :آنچه باعث مشخص شدن محدوده هر کشور است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

پاسخ چیستان هم با آب میاد هم با هوس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیش نیاز. شرط انجام کار یا درستی یک چیز که دارای دو ویژگی مقدم بودن و ضروری بودن است. مثال لازمه ی نماز طهارت است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

این کلمه ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺍﺯ، ﻛُﻔﺮ، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ گرفته شده ﺍﺳﺖ. ﻛﻔﺮﺍﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ نعمت ﺍﺳﺖ در ضمن ﺷﺨﺺ ﻣﻨﻜﺮ ﺩﻳﻦ، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کُفر به معنای ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺳﺖ. ﺷﺨﺺ ﻣﻨﻜﺮ ﺩﻳﻦ، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ، ﻛﺎﻓﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻛ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ﺷﺨﺺ ﻣﻨﻜﺮ ﺩﻳن، ﻓﺮﺩ ﺑﻲ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﻛﺸﺎﻭﺭﺯ و شب. کافر ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺍﺯ، ﻛﻔﺮ، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺳﺖ. ﺷﺨﺺ ﻣﻨﻜﺮ ﺩﻳﻦ، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻭ ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ ﻛﺘ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻲ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﺍﻥ، ﻛُﻔّﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺍﺯ، ﻛﻔﺮ، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯ ﻭ ﺷﺐ، ﻛﺎﻓﺮ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﻫﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﺧﺎﻙ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ﻏَﻴﺚ ﺍﺯ ﻏﻴﺎﺙ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻔﻴﺪ ﺍﺳﺖ، ﻭلی ﻣﻄﺮ ﺷﺎﻣﻞ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻀﺮّ ﻧﻴﺰ می ﺷﻮﺩ. ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﭘﺎﺳﺦ ﻧﺎﻟﻪ ﻭﻧﻴﺎﺯ ﻣﺮﺩم ﺍﺳﺖ، ﻏﻴﺚ ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

bana, سرپناه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

شِعار شِعار دارای معانی متفاوت و عمیقی است از جمله: ۱. جامه شِعار به لباس زیر که چسبیده و مماسّ با بدن است گفته می شود؛ بخلاف جامه دِثار که به لباس ر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دِثار به لباس رو اطلاق می شود؛ بخلاف شِعار به کسرِ شین که به لباس زیر که چسبیده و مماسّ با بدن است گفته می شود. البته دِسار هم به معنای میخ آهنین اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

امروز، همین الان. قرائتی در برنامه ی درس هایی از قرآن عرض کردند که در آیه ی 92 سوره یوسف الیوم، به معنای همین الان است ﻗَﺎﻝَ ﻟَﺎ ﺗَﺜْﺮِﻳﺐَ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢُ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در بعضی مواقع مصدق در اصل متصدق [ م ُ ت َ ص َدْ دِ ]است که حرف ت در صاد ادغام شده است لذا در این صورت معنای صدقه دهنده خواهد داشت و جمع آن مصدقون ( م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در بعضی مواقع مصدق در اصل متصدق [ م ُ ت َ ص َدْ دِ ]است که حرف ت در صاد ادغام شده است لذا در این صورت معنای صدقه دهنده خواهد داشت و جمع آن مصدقون ( م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

hey hey / لفظی که به هنگام تأسف و افسوس بر زبان رانند مانند: اِیْ دادِ بیداد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بلاگردان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بام یا پشت بام، بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون گفته می شود. در این شهرستان ، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی ک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کیک زرد :کیک هسته ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ چیستان، کیک نخوردنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

پاسخ چیستان، هم آهو دارد هم تفنگ.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

اگر در این کلمه، حرف صاد کسره و دال مشدد باشد به معنای بسیار راستگو است و اگر حرف صاد فتحه و دال تشدید دار نباشد به معنای دوست است با توجه به این که ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

/madrak/گواهی، تصدیق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گواهی، گواهی دهنده، مَدرَک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در فرهنگ لغت ها، هنگامی که در مقابل کلمه ای که قصد معنی کردن آن دارد در پرانتز یا گیومه بیاید ( اخ ) به معنی این است که این کلمه اسم خاص است که برای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر حرف خ فتحه داشته باشد به معنای دیگر است. مثال :سؤال آخَر یعنی سوال دیگر، پرسش دیگری. اما اگر حرف خ کسره داشته باشد به معنای پایان است. مثال :سؤا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

اگر در این کلمه، لام مشدد باشد به معنای بسیار داناست و اگر لام تشدید دار نباشد جمع علامت و به معنای نشانه هاست با توجه به اینکه تشدید علّام گاهاً گذا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر در این کلمه، لام مشدد باشد به معنای بسیار داناست و اگر لام تشدید دار نباشد به معنای نشانه است با توجه به اینکه تشدید علّامه گاهاً گذاشته نمی شود ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

zorratuدر گویش شهرستان بهاباد به معنای تگرگ ریز است که از کلمه ی ذرت بزافه و ( پسوند شباهت ) درست شده است یعنی شبیه ذرت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به تگرگ ریز، ذرتو zorratu گفته می شود که از/ ذرت /بزافه و ( پسوند شباهت ) درست شده است یعنی شبیه ذرت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

korchu، در گویش شهرستان بهاباد به جای واژه ی چروک از کلمه ی کرچو استفاده می شود، چین و شکنی که در پارچه و لباس بعلت نشستن و یا شستن و خشک کردن و یا ه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

چین و شکنی که در پارچه و لباس بعلت نشستن و یا شستن و خشک کردن و یا هر علت دیگری بوجود می آید که در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از واژه ی ی کرچو kor ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ﺣﻤﻴﻢ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺁﺏ ﺩﺍﻍ ﺍﺳﺖ ﻭ با ﻛﻠﻤﻪ یﺣﻤّﺎم ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ. ﻭ ﺭﻭی ﺁﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺟﻮﺷﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻧﻮﺷﻴﺪ. و گاهی صِرف، گرمی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Rejal، رجال اگر جمع راجِل باشد به معنای پیادگان است مانند :وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا . ( الحج٢٧ ) و اگر جمع رَجُل باشد به م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بهترین نوع پاسخ در زبان عربی مانند جانِ دلم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Sobhealttoluh, صبح زود، اول صبح،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Agheb pa/در گویش شهرستان بهاباد به معنای بدرقه است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

درگویش بهابادی یعنی اِسّوندَن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

درگویش بهابادی یعنی اِسّوندَن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِسّوندَن درگویش بهابادی یعنی گرفتن، خریدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اولِ بار، در گویش شهرستان بهاباد به معنای اولین کار و مترادف ( اولْ از همه ) ی لهجه ی تهرانی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

فردی، در مقابل دسته جمعی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نیمه تعطیل:تق و لق tagholagh

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تَق تَق/tagh tagh/: ( اسم صوت و اصل کلمه دَق دَق ) صدایی بلند و درشت که از برخورد دو چیز به هم ایجاد می شود و عامل آن چیزی غیر از انبساط و انقباض و ف ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

tagh tagh kardan/کوبیدن درب، در زدن، دق الباب. دق الباب کردن. کوفتن و زدن در_سر و صدا به راه انداختن یا تق و توق کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تق تق کردن ( tagh tagh )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه شعله در بعضی موارد از لفظ ضرب ( zarb ) استفاده می شود. مثال. ضرب گاز ( اجاق گاز ) را کم کن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضرب کورو ( zarbekuru ) :در گویش شهرستان بهاباد به ضرب خیلی کم اجاق گاز گفته می شود. مثال، ضرب گاز ( اجاق گاز ) را خیلی کورو کُنِد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای این کلمه از کلمه ی گناه استفاده می شود. مثال، طفلکی سامان باید ایام تعطیل کار کنه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نخیرم ( Nakheyram ) : یعنی نخیر، این جوری که تو میگی نیست یا شاید در اصل نخیر هم بوده وبه معنای نخیر در ضمن، است لذا یا ابتدا جواب نخیر را بصورت ضمنی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nakheyram/ یعنی نخیر، این جوری که تو میگی نیست یا شاید در اصل نخیر هم بوده وبه معنای نخیر در ضمن، است لذا یا ابتدا جواب نخیر را بصورت ضمنی می دهد یا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nesfeh mundeh /در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای نیمه تمام و نیمه کاره است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیمه تمام، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه کاره است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

نیمه کاره، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه تمام است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمه تمام:نیمه کاره، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه تمام است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اِقَّدِه/ eghghadeh/در گویش شهرستان بهاباد به معنای این قدر است و کلمه ی اِقَّ/eghgha/ هم همین معنی را دارد و نیز اگر بخواهیم حرف اضافه ی /که / را بع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد برای گوشت از عبارت تکه کردن استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

از صمیم قلب، با تمام وجود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از روی میل و رغبت، خالصاً و مخلصاً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

از ته دل:از صمیم قلب، با تمام وجود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از دل و جان:از روی میل و رغبت، خالصاً و مخلصاً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از روی میل و رغبت.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد پلنگ /palang/پلنگ/polang/ تلفظ می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماه نو کردن/Mah now kardan/در گویش شهرستان بهاباد به دیدن ماه جدید، ماه، نو کردن می گویند و برای دیدن ماه جدید که در آسمان ظاهر می شود آدابی در کتب م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mah now kardan/استهلال، در گویش شهرستان بهاباد به دیدن ماه جدید، ماه، نو کردن می گویند و برای دیدن ماه جدید که در آسمان ظاهر می شود آدابی در کتب مذهب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گردوی غُوز، در گویش شهرستان بهاباد به گردویی که مغز آن به سختی در می آیدو مغز آن خرد خرد بیرون می آید و ممکن است مقداری کمی از مغز آن جا بماند و نوعی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کور و شرمنده :در گویش شهرستان بهاباد در مقابل لطفی که فردی به دیگری می کند بیان می شود و معنی ( سپاس گزاریم ) می دهد. مثال، در برابر خدمت فردی به او ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Meytokhm/میتخم یا می تخم در گویش شهرستان بهاباد به بذر شوید گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Meytokhm/در گویش شهرستان بهاباد به بذر شوید گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

حرف گوش کردن در گویش شهرستان بهاباد عبارت گوش حرف کردن معادل همین ترکیب حرف گوش کردن نیز استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

حرف گوش کرد:پذیرفت، قبول کرد، و حرف گوش نکرد :نپذیرفت، قبول نکرد. در گویش شهرستان بهاباد عبارت گوش حرف کردن معادل همین ترکیب حرف گوش کردن نیز استفاد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

qalat/اشتباه، غلط کردن:اشتباه کردن، و اصطلاحی در گویش شهرستان بهاباد است به نام /به غلط کردن افتادن/ به معنای به شدت پشیمان شدن به گونه ای که مکررا ح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Kedde/در گویش شهرستان بهاباد مخفف/ کرده /است. مثال، پسرم غلطی ( اشتباهی ) کده شما به بزرگواریتون ببخشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اُوْسال/در گویش شهرستان بهاباد به معنای افسار است مثال، شیطون اوسالش کده ( کرده ) ، یعنی شیطان به او افسار زده و او را به راه های خلاف می کشاند کنایه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Laghatmal /در گویش شهرستان بهاباد به معنای لگد مال است. مثال، مادر به فرزند کودکش که از سر کله شوهرش بالا میره میگه نکن، اق ( این قدر ) پدرت را لغتما ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Laghat kardan/در گویش شهرستان بهاباد به معنای لگد کردن است. مثال، کاهگل خوب کاهگلی است که مرتب لغت کرده باشند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن بیشتر منظور نوعی بسته بندی برای جلوگیری از پخش و پلا شدن یا برای انتقال آسان تر به جایی بکار می رود اما جمع و جور کردن بیشتر هدف مرتب کردن ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Tey kardan/ در گویش شهرستان بهاباد به جای تا کردن لباس از فعل تی کردن استفاده می شود. مثال، اگر لباساتا تی کنی لباس بیشتر ی می تونی تو چمدون قرار بدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Koloft/در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر معنی ضخیم و قطور به معنای گونه و لپ هم هست. مثال، کلفت بچه را نکش، بچه حساسه اذیت میشه. در ضمن در گویش این شهر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد فعل مرکب حواس فهمیدن به معنای دقت کردن، توجه کردن و تمرکز کردن است. مثال، بذار ( بگذار ) حواس، بفهمم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد فعل مرکب حواس فهمیدن به معنای دقت کردن، توجه کردن و تمرکز کردن است. مثال، بذار ( بگذار ) حواس، بفهمم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مخفف کلمه ی بگذار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِقَّ/eghgha/در گویش شهرستان بهاباد به معنای این قدر است و کلمه ی اِقَّدِه/ eghghadeh/هم همین معنی را دارد و نیز اگر بخواهیم حرف اضافه ی /که / را بعد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش یزدی از کلمه ی اولنگون /olengun / به همین معنی آویزان استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

/olengun /دلهای اولنگون: کنایه از آدم های ترسو و بزدل است دل یا به عبارتی قلب این آدمهای ترسو به جای که قرص و محکم باشد گویی از جای خودش کنده است و ح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Olengun/در گویش شهرستان بهاباد به معنای آویزان است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اوسِیی/useyi/در گویش شهرستان بهاباد به معنای اون لحظه، اون وقت و اون هنگام است به نظر می رسد اصل این کلمه اون سان باشد. مثال: اوسیی گفتم، تو گفتی حال ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به این ور اون ور کردن لباس، پَس وارون کردن می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تدریج

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Daraki /در گویش شهرستان بهاباد از سوی مردم بومی منطقه به مهاجری که وارد شهرشان شده و این شهر را محل سکونت قرار داده است گفته می شود.

پیشنهاد
١

قاطی پلو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

طلب حساب. مثال ما با فلانی خورده برده ای نداریم یعنی طلب حسابی نداریم که پامون گیر باشه یا مجبور بشویم کار ی بر خلاف باور و اعتقادمان به خاطر او انجا ...

پیشنهاد
٤

مرتب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دُوْر بَریها، اما اطرافیان متملق و چاپلوس را ( بادمجان دور قاب چین ها ) گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد واژه دُوْ رُ بَرا به معنای همین نزدیکی ها و اطراف می باشد این واژه در اصل دوروبرها بوده است. مثال، بابات کجا هستند؟ پاسخ می ده ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دُوْ رُ بَرا/در گویش شهرستان بهاباد به معنای اطراف، همین جاها می باشد این واژه در اصل دوروبرها بوده است. مثال، بابات کجا هستند؟ پاسخ می دهد همین دورو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در گویش شهرستان بهاباد به میوِه/mive/مِیْوِه/meyve/ می گویند و کلمات ترکیبی چون بشقاب میوه خوری نیز بر اساس همان تلفظ مِیْوِه بیان می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشکل و سختی. مثال، مهمانی های امروزه دنگ و فنگ خودشا داره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پَسِّه وَرداری، در گویش شهرستان بهاباد به عمل سر و سامان دادن به وسایل خانه مثل ظرف ها و جمع و جور کردن وسایل بیرون آورده شده، پس از مهمانی همراه با ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Vardar /به معنی بردار. مثال، چایی را وردار ( در اینجا کلمه ی بخور یا بنوش حذف شده )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Gale ham/ دَر هَم، قاطی پاتی و در هم بر هم. مثال میوه ها را سوا نکن گل هم ور دار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سَوا، یعنی جدا، که در گویش شهرستان بهاباد سِوا گفته می شود و سَوا کردن یا سِوا کردن یعنی جدا کردن. مثال میوه فروش میگه میوه ها را سوا نکن یعنی درهم ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

جُدا، یکی از معانی آن توکش ( Tukash ) و جدا کردن به معنی توکش کردن. مثال، در میوه فروشی، فروشنده میگه میوه ها را توکش نکند و در هم بردارید.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Tukash/جدا/توکش کردن به معنی جدا کردن است مثال، در میوه فروشی، فروشنده میگه میوه ها را توکش نکند یعنی جدا نکنید در هم بردارید.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکی و یکی و به ترتیب ، در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی یک به یک از کلمه ی اَپَسّا استفاده می شود اپسا در اصل ( از پس هم ) بوده است. مثال، در میو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک به یک و به ترتیب ، در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی یکی و یکی از کلمه ی اَپَسّا استفاده می شود اپسا در اصل ( از پس هم ) بوده است. مثال، در میو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک به یک ویکی و یکی، در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی به ترتیب بیشتر از کلمه ی اَپَسّا استفاده می شود اپسا در اصل ( از پس هم ) بوده است. مثال، در ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اَپَسّا، در گویش شهرستان بهاباد به معنای به ترتیب، یک به یک ویکی و یکی است در اصل ( از پس هم ) بوده است. مثال، در میوه فروشی، فروشنده میگه میوه ها را ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

معاینه بیمار توسط پزشک که در بیشتر مواقع بیمار به مطب یا درمانگاه و غیره برای ویزیت شدن مراجعه می کند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نمره گرفتن یا نمره برداشتن در گویش شهرستان بهاباد به معنای نوبت گرفتن از پزشک است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقت گرفتن مثال :برای دکتر وقت برات ( برایت ) گرفتم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رزرو وقت:نوبت گرفتن، رزرو مکان مثل رزرو هتل :توافق بین دو نفر برای استفاده از مکانی در آینده ی عموما نزدیک از قبل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوبت گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به معنای رزرو کردن از قبل نیز استفاده می شود مثال، برای مشهد ما هتل جا گرفتیم. و در مواقعی که درجای عمومی چون پارک برای استفاد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

چِطُوْ/در گویش شهرستان بهاباد به معنای چه طور، مثال، چطو هوا سرد شده!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد از مخفف چقدر یعنی چِقَ استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

چِقَ، در گویش شهرستان بهاباد مخفف چقدر است که بیشتر از مخفف آن استفاده می شود البته گاهی معنی این قدر هم می دهد . کلمات مرتبط:اقده، اق. که رجوع به ر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

/xAr/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای زشت است و متضاد آن جُهون ( قشنگ ) است. مثال، چق این لباس خواره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

جُهون، در گویش شهرستان بهاباد جوهون به معنای زیبا و قشنگ است و متضاد آن خوار به معنی زشت است. مثال چق این لباس جوهونه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

/xAr/در گویش شهرستان بهاباد به معنای زشت است و متضاد آن جُهون ( قشنگ ) است. مثال، چق این لباس خواره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Johun ، در گویش شهرستان بهاباد به معنای زیبا و قشنگ است و متضاد آن خوار به معنی زشت است. مثال چق این لباس جوهونه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

دَمُ تَشتِه، در گویش شهرستان بهاباد به معنای هر لحظه، مرتب، پشت سر هم است مثال، آقای مدیر این دانش آموز دم و تشته می خواهد بره دستشویی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شش صیغه فعل گرفتن، مثال، گرفتی چی شد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

راه راست، نه افراط نه تفریط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه همچنین به معنای این چنین از کلمه ی هَچین، استفاده می شود. مثال، تو نباید، هچین حرفی می زدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

هَچین، در گویش شهرستان بهاباد به معنای همچنین، این چنین و این جوری است. مثال، تو نباید هچین حرفی می زدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد گاهی به جای کلمه ی زود از کلمه ی تندی استفاده می شود. مثال، به جای گفتن، زود باش بریم می گویند تندی باش بریم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به اسفرزه می گویند که ملین است و دانه های آن آب را به خود جذب می کند و برای رفع گرمی بدن نیز مفید است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Arobari, در گویش شهرستان بهاباد به معنای رسیدگی است، پرورش گوسفند خیلی خوبه به شرطی که آدم بتونه اروبری کنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کله کشو/Kalle kashu/در گویش شهرستان بهاباد به معنای کله کشیدن یا همان سرک کشیدن و نگاه دزدانه است کله کشو معادل کله کشوک/kalle kashook/ مازنی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بُوْز در گویش شهرستان بهاباد به زنبور گویند اما بوزتخمی:به زنبور بزرگ قرمز رنگ گویند، بوز زردو: به زنبور زرد رنگی گفته می شود که از لحاظ جثه تقریبا ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

لقبی که به انگلیس داده شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

کُوْگ، در گویش شهرستان بهاباد به معنای کبک است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

متضاد گرفتن، برگرداندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بوی لاش:در گویش شهرستان بهاباد به بوی متعفن و بسیار بد بو که عموما از فساد گوشت و حیوان مرده بر می خیزد را گویند. مثال، چه بوی لاشی میاد! یا این گوشت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گوشت مازه:گوشتی که در دو طرف ستون فقرات گاو و گوسفند جا دارد و برای کباب کردن مرغوب تر است، راسته.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به هسته ی انگور ساز گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انگور غریبی بهترین نوع انگور در شهرستان بهاباد می باشد که به تدریج خیلی شیرین می شود و دارای دانه های درشت و بیضی شکل و اب دار و رنگ سبز کمرنگ متمایل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Hanu, در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی هنوز استفاده می شود. مثال، چرا می خندید من که هنو چیزی نگفتم ( حرفی نزدم )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ترکیب کلمه چیز و مصدر شدن به معنی اتفاق افتادن، مساله ای پیش آمدن است مثال، چیزی شده که ناراحتی؟ البته در گویش شهرستان بهاباد بیشتر به جای کلمه ی چیز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

پیر و کور در گویش شهرستان بهاباد به معنای ناتوان و عاجز است مثال، از بس کار کده ( کرده ) خودشا پیر و کور کده.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِمبار=انبار ( ق ) مخفف این بار، این مرتبه. مدتی دیگر بگذشت انبار مسجد بتمامی صد هرس رسانید. ( فردوس المرشدیه ص 28 از فرهنگ فارسی معین ) . اِن:مخفف ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تو ( tu ) آمدن، داخل شدن، مثال، این چه طرز وارد شدنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Tu amadan, داخل شدن، وارد شدن، مثال، این چه طرز تو آمدنه؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

هُرم، در گویش شهرستان بهاباد به معنای حرارت و گرمی است و مختص گرمای خورشید و آتش ندارد هرم بدن انسان یا سایر حیوانات خونگرم، هرم آب و غیره البته در م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Galeham kardan, در گویش شهرستان بهاباد به معنای مخلوط کردن و قاطی کردن است. دوای گلهمی:به داروی گیاهی که از چند دارو گیاهی تهیه شده است و اصطلاحا به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

به جهنم، در مواقعی بکار می رود که فردی به کسی می گوید کاری را انجام دهد یا ندهد اما فرد اصرار بر خلاف آن دارد در هنگام عصبانیت و برای پایان دادن به ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش بعضی مناطق به جای بسم الله بگو، می گویند بسم الله کن، البته بسم الله کن در مواقع حساس و مهم که می خواهد فردی کاری را شروع کند برای تأکید اینگ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سَرُ دُوْر چیزی بودن یا سر دور کاری بودن، در گویش شهرستان بهاباد به معنای سر در کاری ( چیزی ) نهادن ( کردن ) ؛ پرداختن بدان مثال فلانی سر دور روضه دا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تَگ آمدَن، در گویش شهرستان بهاباد به معنای رسیدگی نیز است مثال، بابام سرِ دُوْر روضه دارن تگ میون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

در گویش شهرستان بهاباد به جای زر نزن، گفته می شود غُر غُر نکن، اِقَ غر غر نکن ( اینقدر )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

رُو چَشَم، بیشتر در گویش داشی و این کلمه معنی /باشه حتما/ می دهد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

فیلم بِکُش بِکُشی

پیشنهاد
٢

اَکِّه هِیْ، ( لهجه و گویش تهرانی ) افسوس.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آفرین در منش داشی و لوطی گری، بابا ای ول:صد آفرین، هزار آفرین و آفرین بارک الله در شیوه داشی و درویشی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

إی وَ ل، در منش داشی و لوطی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

داش منشی ( dash منشی ) :منش داشی داشتن، خصلت و خلق و خوی لوطی داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

خراباتی که از آن مغان است اما برای پی بردن به معنی همین جمله باید کلمات خرابات و مغان را معنی کردکلمه ی خرابات به معنی میخانه یا میکده است اما مغان ج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

هر چیزی که در آن خرابیست مانند ویرانه یا خرابه که خرابی در آن داد می زند یا میکده و میخانه که باعث خرابی روح و روان انسانیست یا کسب مقام بالای عرفانی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

باده مغان یا می مغان:شرابی که زردشتیان بعمل آورند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ولیعهد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خلیفه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مترادف خلایف یا خلائف یعنی جانشینان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

hamtow/ در گویش شهرستان بهابادبه معنای همین طوری و همین جوری است مثال، چرا خوشحالی؟ جواب می دهد همطو که در این حالت با گفتن چنین کلمه ای به مخاطب می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

همطوه/Hamtohe/یا/ هَمطو اِ/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای هم طوره یا همین طوره یا همین طوریه یا همین طور است یا همین طوریست یا همین جوره یاهمین جور ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Tu hesab budan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای متوجه بودن، به یادداشتن، فراموش نکردن و مواظب بودن است. مثال: بله تو حساب بودم ( فراموش نکردم ) که ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تو ( tu ) حساب بودن یا تو حساب نبودن :در گویش شهرستان بهاباد به معنای متوجه بودن یانبودن، به یاد داشتن یا نداشتن، فراموش نکردن یاکردن و مواظب بودن یا ...

پیشنهاد
٠

Tu hesab nabudan/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای متوجه نبودن، به یاد نداشتن، فراموش کردن و مواظب نبودن است. مثال: ببخشید تو حساب نبودم ( فراموش کرد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سرتا بدزد:سرت را خم کن، سرت را پایین نگه دار، در مواقعی استفاده می شود که فردی متوجه نیست و ممکن است سرش به چیزی برخورد کند در این لحظه فرد مشاهده کن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرت را خم کن، سرت را پایین نگه دار، در مواقعی استفاده می شود که فردی متوجه نیست و ممکن است سرش به چیزی برخورد کند در این لحظه فرد مشاهده کننده سریع ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

kotenay / یا کوتنا که در گویش شهرستان بهاباد تشکیل شده از کت /kot/به معنای سوراخ و نا /na/ مخفف کلمه ی نای و به معنای تحت لفظی نایی که سوراخ دارد یا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

kotenay / یا کتنا که در گویش شهرستان بهاباد تشکیل شده از کت /kot/به معنای سوراخ و نا /na/ مخفف کلمه ی نای و به معنای تحت لفظی نایی که سوراخ دارد یا س ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

kotena/ یا کتنای که در گویش شهرستان بهاباد تشکیل شده از کت /kot/به معنای سوراخ و نا /na/ مخفف کلمه ی نای و به معنای تحت لفظی نایی که سوراخ دارد یا سو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

kotena/ یا کوتنای که در گویش شهرستان بهاباد تشکیل شده از کت /kot/به معنای سوراخ و نا /na/ مخفف کلمه ی نای و به معنای تحت لفظی نایی که سوراخ دارد یا س ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

نای یا نا /na/در گویش شهرستان بهاباد به معنای لوله های سفالی ( استفاده بیشتر در قدیم ) و لوله های سیمانی برای استفاده در جوی آب ( تشبیه این لوله ها ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نا یا نای در گویش شهرستان بهاباد به معنای لوله های سفالی ( استفاده بیشتر در قدیم ) و لوله های سیمانی برای استفاده در جوی آب ( تشبیه این لوله ها به لو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضعف رفتن دل درلهجه تهرانی به معنای خیلی علاقه داشتن به چیزی مثال، هنوزم دلت ضعف میره واسه قد و بالاش نه؟ اما در گویش شهرستان بهاباد به معنای مالش دل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حالت کردن دل:در گویش شهرستان بهاباد به معنی مالش رفتن دل ؛ دردهای گنگ در معده پدید آمدن، آشوب و انقلاب درونی براثر اختلال معده و حالتی شبیه به گرسنگی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل خرابی :در گویش شهرستان بهاباد به معنی مالش رفتن دل ؛ دردهای مبهم در معده پدید آمدن، آشوب و انقلاب درونی براثر اختلال معده و حالتی شبیه به گرسنگی ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دل خرابی :در گویش شهرستان بهاباد به معنی مالش رفتن دل ؛ دردهای گنگ در معده پدید آمدن، آشوب و انقلاب درونی براثر اختلال معده و حالتی شبیه به گرسنگی اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

حالت کردن دل:در گویش شهرستان بهاباد به معنی مالش رفتن دل ؛ دردهای مبهم در معده پدید آمدن، آشوب و انقلاب درونی براثر اختلال معده و حالتی شبیه به گرسنگ ...

پیشنهاد
٠

گز/Gez/در گویش شهرستان بهاباد به معنای ادا/ada/ است و گز کسی را درآوردن /Gez kasi ra daravardan/ به معنای ادای کسی را درآوردن است که بیشتر بچه های بی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گز/Gez/در گویش شهرستان بهاباد به معنای ادا/ada/ است و گز کسی را درآوردن /Gez kasi ra daravardan/ به معنای ادای کسی را درآوردن است که بیشتر بچه های بی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوره ها، فی سته ایام :در شش دوره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ترکیدن زهره ( tarakidan zahreh ) به شدت ترسیدن در اثر یک اتفاق ناگهانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قدم به معنی متقدم نیز است و عبارت قرآنی قدم صدق می تواند به معنای پیشی گیرنده در راستی تلقی شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

قدم نورسیده مبارک:قدم کنایه از آمدن، نورسیده منظور نوزاد، اما کلمات بدنیا ، برای شما و باد یا باشد محذوف، لذا معنی جمله این است، بدنیا آمدن نوزاد برا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

حُکام باطل، ﺑﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺍﻣﺎم ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻃﺎﻏﻮﺕ، ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﺣﻜﻢ ﻧﻜﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ، ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺷﻮﺩ.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

الوهیت یعنی مقام خدایی چنان که مشرکان معتقد بودند که بت هایشان دارای مقام الوهیت هستند اما ربوبیّت یعنی تربیت خلق و تدبیر امور لذا الوهیت معنی ربوبیّ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Hefdah/در گویش شهرستان بهاباد به آن هبده/habdeh/ یا هیبده /hibdeh/می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Hejdah/هیجده، هیژده, در گویش شهرستان بهاباد به آن، هجده /hajdeh/می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Samaniyeh/ثمانیة کلمه ی عربی است و به معنای عددهشت است و ثمانیة عشر : هجده , هیجده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ﻋَﺮﺵ/به معنی تخت است. اما عرش الهی ﻣﺮﻛﺰ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﻭ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﺳﺖﻭﻗﺘﻲ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻓﻠﺎﻧﻲ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺖ ﻳﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺨﺖ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺳﻴﺪ ﻳﺎ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

kotkowyi/ در اصل کت کاوی بوده است ( کت کاویدن ) کت به معنای سوراخ و معنی تحت لفظی کت کاویدن می شود گشتن و تفحص درون یک سوراخ و در گویش شهرستان بهاباد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کت کویی/kotkowyi/ در اصل کت کاوی بوده است ( کت کاویدن ) کت به معنای سوراخ و معنی تحت لفظی کت کاویدن می شود گشتن و تفحص درون یک سوراخ و در گویش شهرستا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Bepparun/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای پرت کن یا بینداز می باشد. مثال بپرون بیرون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

لَرد، در گویش شهرستان بهاباد به معنای بیرون، و این کلمه برای چیز بی ارزشی که ارزش نگهداشتن نداشته باشد استفاده می شود مثال بپرون لرد ( پرت کن بیرون ) ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهر ستان بهاباد از توابع استان یزد به نای همان لوله ای غضروفی که از گلو به پایین و جلوی مری قرار دارد و هوا را به شش ها می رساند ناد/nad/ می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Kazeh/ نامی که فرهنگستان برای جعبه رایانه یا به انگلیسی کیس کامپیوتر ( به انگلیسی: Computer Case ) انتخاب کرده است و آن جعبه ای فلزی است که با اجزای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گو بازی:در گویش شهرستان بهاباد به معنای توپ بازی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به معنای توپ است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به کفش دوزک صندوقو /sandughu / گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

sandughu / در گویش شهرستان بهاباد به کفش دوزک گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پَرپَرو/Parparu/ در گویش شهرستان بهاباد به حشره ای از نوع پروانه با جثه ای در حد زنبور کوچک وبه رنگ خاک گفته می شود که از خرابی بعضی از خوراکی ها چون ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پچ ؛ با کسر پ، در گویش شهرستان بهاباد به معنی له و مچاله، پچ کردن یعنی له کردن برای یادسپاری بهتر:فردی به دوستش میگه پِچ پِچ نکن ( ساکت باش ) تا من ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر کلمات برعکس و وارونه از کلمه ی پسکی /pasaki/ نیز استفاده می شود اما واژه پس وارون /Pas varun/ به معنای برعکس و وارونه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر کلمات وارونه و برعکس از کلمه ی پسکی /pasaki/ نیز استفاده می شود اما واژه پس وارون /Pas varun/ به معناهای بالا ، تنها ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Pas varun/ در گویش شهرستان بهاباد به جای استفاده از کلمات، وارونه، برعکس، پسکی و پشت و رو برای پوشیدن لباس از این واژه استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

راه، طریق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

[ ب َ ] در گویش شهرستان بهاباد به محل ورود آب به باغ یا جوی های فرعی بلغ می گویند و بلغ گرفتن به معنای بستن مدخل ها تا آب را به محل باغ مورد نظر هدای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

/kerdAr/ در گویش شهرستان بهاباد به معنای آداب هم استفاده می شود. مثال آدم باید کردار داشته باشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد وقتی فردی مخالفت می کند تا دستور گفته شده را انجام ندهد اگر فرد آمر از پاسخ فرد ناراحت شود و بخواهد اعتراضش را بیان کند گاها ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Hasseh/به معنای وجود دارد، در گویش شهرستان. بهاباد به جای کلمه ی رایج /هست ِ هِ/ و کلمه تهرانی ( هستش یا هسش ) و کلمه ی کرمانی هسته/Hasteh/ از مخفف ه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به معنای وجود دارد، در گویش کرمان به جای کلمه تهرانی ( هسش یا هستش ) و کلمه رایج هست ( ِ هِ ) از کلمه ی هسته /Hasteh/ استفاده می شود اما در گویش شهرس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به معنای وجود دارد، در گویش کرمان به جای کلمه تهرانی ( هستش یا هسش ) و کلمه رایج هست ( ِ هِ ) از کلمه ی هسته /Hasteh/ استفاده می شود اما در گویش شهرس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

به معنای وجود دارد، در گویش کرمان به جای کلمه رایج /هست ( ِ هِ ) / و کلمه تهرانی ( هستش یا هسش ) از کلمه ی هسته /Hasteh/ استفاده می شود اما در گویش ش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Hasteh/به معنای وجود دارد، در گویش کرمان به جای کلمه رایج /هست یا ِ هِ/ و کلمه تهرانی ( هستش یا هسش ) از این کلمه استفاده می شود اما در گویش شهرستان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سرsar /علاوه بر معانی که ذکر شد معنی /روی/ هم می دهد. مثال سر پنجه، سر میز، گذاشتن نان سر سفره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سُرُمُرُ گُندِه/ به فردی سالم و تندرست بی غم وغصه و خوش سر مر گنده اطلاق می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش شهرستان بهاباد، سُرُمُرُ گُندِه به فردی سالم و تندرست بی غم وغصه و خوش اطلاق می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Sarechengu/ اسم مرکب =سر ( روی ) چنگ ( پنجه، تمام کف با انگشتان و نیز انگشتان به تنهائی بی کف ) در گویش شهرستان بهاباد به حالت نشستن سر پنجه پا را گو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Changodandan/ با زحمت، با سختی، با تمام تاب و توان مثال ایستادگی ملت ایران با چنگ و دندان در مقابل دشمن بعثی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

فِرفِرو/ در گویش شهرستان بهاباد به فرفره گفته می شود. اصطلاح ( مثل فرفرو ) برای ویژگی فردی بکار می رود که کار یا کارها را به سرعت انجام می دهد و خیلی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

جُرجُر/در گویش شهرستان بهاباد ۱ - جرجر حلق و گلو به معنای خارش حلق و گلو است که عموما با سرفه کردن سعی در رفع آن می شود اما زمان کوتاهی نمی گذرد که م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Shar shar /در گویش شهرستان بهاباد از این کلمه نیز برای بیان صدای ریزش باران شدید استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پایانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه /پایین /از کلمه ی تگ ( tag ) استفاده می شود البته کلمه تگ در قدیم هم استفاده می شده است دهخدا در فرهنگش تگ را علاو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

[ ت َ ] ( اِ ) در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه /ته /از کلمه ی تگ ( tag ) استفاده می شود چون کلمه تگ در قدیم هم استفاده می شده است به نظر می رسد کل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

[ ت َ ] ( اِ ) در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمات ته و پایین از کلمه ی تگ استفاده می شود در مثال خودکار از روی میز افتاد تگ در این اینجا معنی پایین ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی بلند شو از کلمه ی وخی، Vakhi، استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد از کلمه ی وخی، Vakhi، به معنای پاشو وبلندشو استفاده می شود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلند شو، برخیز، در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمات پاشو، بلندشو از کلمه ی وخی، Vakhi، ( صیغه امر مفرد ) استفاده می شود مصدر آن وخیزیدن /Vakhizidan / ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمات بلند شدن و برخاستن از مصدر وخیزیدن /Vakhizidan / استفاده می شود اما صیغه های مفرد و جمع آن ( وخیزم vakhizam، وخیز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمات بلند شدن و برخاستن از مصدر وخیزیدن /Vakhizidan / استفاده می شود اما صیغه های مفرد و جمع آن ( وخیزم vakhizam، وخیز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Vakhizidan/این مصدر در گویش شهرستان بهاباد به معنای بلند شدن و برخاستن است اما صیغه های مفرد و جمع آن ( وخیزم vakhizam، وخیزی vakhizi، وخیزد vakhizad ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Bekhar/ در گویش شهرستان بهاباد به جای این کلمه از کلمه ی بسون ( bessun ) استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بِگیر. بسون. در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی بگیر به معنای بخر/bekhar /و تحویل بگیر از کلمه ی بِسون یا بِسّون/besun or bessun/ استفاده می شود. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسون. بِگیر. در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی بگیر به معنای بخر/bekhar /و تحویل بگیر از کلمه ی بِسون یا بِسّون/besun or bessun/ استفاده می شود. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی خیال، انصراف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بی خیال، انصراف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

( کامپیوتر ) در بالای صفحه هر پنجره ای در گوشه ی سمت راست ، سه دکمه است اولی از سمت چپ دکمه ای است که علامت منها دارد و دکمه مینیمایز کردن است که با ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( کامپیوتر ) در بالای صفحه هر پنجره ای در گوشه ی سمت راست، سه دکمه است اولی از سمت راست دکمه قرمز ضربدر که برای بستن پنجره و دکمه بعد برای تغییر اندا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( کامپیوتر ) نوار، میله اگر متحرک باشد معنی میله و اگر ثابت باشد ( بیشتر افقی ) معنی نوار می دهد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشکم بزافه افعالی از مصدرداشتن، دارد و نیز افعالی در این زمینه ها ، در گویش شهرستان بهاباد به معنای حامله بودن و باردار بودن است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی مُسْلِماً: تسلیم کننده ( مسلم کسی است که امرش را تسلیم خدا کرده ( کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع اوست )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مترادف ضیاء در عربی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

[ اِ پ َ غ َ] و اسپرغم را ریحان گویند و آن را به عربی ضیمران[ ض َ / ض ُ م َ / ض َم ْ ی َ ] خوانند. در گویش شهرستان بهاباد به شاه اسپرغم، شاسپره /shas ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شاسپرم /šāsparam/ ( اِ مرکب ) ریحان را گویند در گویش شهرستان بهاباد به شاسپرم، شاسپره /shaspareh/ گفته می شود که تغییر یافته همین کلمه شاسپرم است و ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

shaspareh/ در گویش شهرستان بهاباد به ریحان سبز گفته می شود این کلمه در اصل شاسپرم /šāsparam/بوده است و نام های دیگر آن، اسپرغم [ اِ پ َ غ َ] ، شاه اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

چوب واحد شمارش کبریت است اما در گویش شهرستان بهاباد ( ( شاخ ) ) واحد شمارش کبریت است و به جای چوب کبریت گفته می شود شاخ کبریت. درضمن شاخ، واحد شمار ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تار واحد شمارش مو است اما در گویش شهرستان بهاباد ( ( شاخ ) ) واحد شمارش مو می باشد و مثلا به جای گفتن یک تار مو، گفته می شود یک شاخ مو. درضمن در این ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

چوب واحد شمارش کبریت و تار واحد شمارش مو است اما در گویش شهرستان بهاباد ( ( شاخ ) ) واحد شمارش کبریت و مو است و به جای گفتن چوب کبریت و تار مو از شاخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

هر چیزی که دارای فهرست باشد مانند منوی غذا که دارای فهرستی از غذا ها و توضیحاتی چون قیمت و غیره دارد یا منوی استارت ( منوی شروع ) در رایانه که با کلی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( کَ رِ ) ( اِ. ) چربی ای که از ماست و دوغ و خامه گرفته می شود اما ( کَعْرِه ) ، در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گویش شهرستان بهاباد به بچه ی بز ( بزغاله ) ، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

[کامپیوتر] جست ؛ پرش, وقتی دستوری به کامپیوتر داده می شود گاهی اوقات پنجره ای باز می شود که یکی از گزینه های آن اسکیپ است که اگر این گزینه انتخاب شود ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

همان چهار زانو و علت نامگذاری شاید به این دلیل باشد که وقتی چهار زانو می نشینیم قسمت انتهایی هر یک از پا ها زیر زانوی پای دیگر قرار می گیرد که اگر کس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بَعد/در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمات بعد، سپس و آن وقت از واژه ی اُوسا استفاده می شود. در ضمن کلمه ی اوسا با کلمه ی محلی ( اوسیی ) تفاوت معنایی د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمات سپس، بعد از آن و آن وقت از واژه ی اُوسا استفاده می شود. در ضمن کلمه ی اوسا با کلمه ی محلی ( اوسیی ) تفاوت معنایی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اوُسا، در گویش شهرستان بهاباد به معنی سپس، بعد از آن و آن وقت است . در ضمن کلمه ی اوسا با کلمه ی محلی ( اوسیی ) تفاوت معنایی دارد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( سُ ) در گویش شهرستان بهاباد سس همان شش یا ریه یا جگر سفید است که در استان کرمان پف ( پُ ) به آن گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شُش/ریه یا جگر سفید که در استان کرمان پف ( پُ ) و در شهرستان بهاباد به آن سس ( سُ ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شُش یا جگر سفید که در استان کرمان پف ( پُ ) و در شهرستان بهاباد به آن سس ( سُ ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شش یا ریه که در استان کرمان پف ( پُ ) و در شهرستان بهاباد به آن سس ( سُ ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( پُ ) در گویش استان کرمان به معنا ی جگر سفید است که در گویش شهرستان بهاباد به آن سس ( سُ ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به مقدارکمی از مایعی چکو/Chekku/ گفته می شود. مثال چکویِ آبی، یا چکویِ روغنی. اصل این کلمه از همین کلمه ی چکه گرفته شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Chekku/در گویش شهرستان بهاباد به مقدارکمی از مایعی چکو گفته می شود. مثال چکویِ آبی، یا چکویِ روغنی. اصل این کلمه از کلمه ی چکه گرفته شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

یه لحظه یعنی یک دم، یک دقیقه و یک مدت کوتاه که در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از کلمه ی یه لا /yala/استفاده می شود. مثال من یه لا برم مادرمو ببینم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه لا /yala/ در گویش شهرستان بهاباد بجز مورد استفاده عمومی در مورد منسوجات، به معنای یک لحظه یا یک زمان کوتاه نیز استفاده می شود. مثال من یه لا برم م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

/شِنگ/در گویش شهرستان بهاباد به خیار چنبر گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به آن شنگ/شِنگ/ گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

میخ گوشتی در گویش شهرستان بهاباد به میخچه/ میخ گوشتی /می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به میخچه/ میخ گوشتی /می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به میخچه/ میخ گوشتی /می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

/آبتُلو/در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی/ آب لمبو/ از این کلمه استفاده می شود که به میوه ای که آن را با دست فشار داده و آبکی کرده باشند و معمولا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

میوه ای که آن را با دست فشار داده و آبکی کرده باشندکه معمولا سوراخ کوچکی در پوست آن ایجاد می کنند واز آنجا آب آن را می مکند البته باید پوست آن خشک نش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

چِیْ زِه/در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ( چیست ) از کلمه ی چیزه ( چِیْ زِه ) استفاده می شود که به معنای ( چه هست ) یا ( چه چیزی است ) می باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ( چیست ) از کلمه ی چیزه ( چِیْ زِه ) استفاده می شود که به معنای ( چه هست ) یا ( چه چیزی است ) می باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

هِچی/این کلمه در گویش شهرستان بهاباد به معنای هیچی است که همان مخفف هیچ چیز است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

هیچی، مخفف هیچ چیز که در گویش شهرستان بهاباد هِچی تلفظ می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

[ گویش بهابادی ] /chi shi/ به معنای همان چی که در موارد زیر به کار می رود: 1. کلمه ای برای نشان دادن تعجب در مقابل گوینده 2. کلمه ای برای درخواست تکر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

چی در موارد زیر به کار می رود : 1. کلمه ای برای نشان دادن تعجب در مقابل گوینده 2. کلمه ای برای درخواست تکرار جمله گوینده 3. چی به معنای چه چیزی کلمه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی هیچ، از کلمه ی هش ( هِش ) استفاده می شود این کلمه شبیه کلمه ی هیش است که دربعضی مناطق از آن استفاده می گردد. مثل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

هِش/در گویش شهرستان بهاباد به معنای هیچ می باشد. مثلا، به شما هش ربطی نداره.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به اش شولی شهر یزددر شهرستان بهاباد به آن آش شلپتو/sholpotu/ می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( قَ ) همان چارقد در گویش شهرستان بهاباد ، پارچه ای مربع شکل مخصوص زنان که آنرا دولا کرده بشکل مثلث در آورند و سپس آنرا در وسط طوری بر روی سر اندازند ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به چارقد، چاقد ( قَ ) می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

قَتِق بالا. در گویش شهرستان بهاباد به صافی یا آبکش؛ چلو صافی، تُرُش بالا و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

آبکش. در گویش شهرستان بهاباد به آبکش یا صافی؛ ترش بالا، چلو صافی و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تُرُش بالا/در گویش شهرستان بهاباد به آبکش یا صافی؛ ترش بالا، چلو صافی و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به صافی یا آبکش؛ چلو صافی، تُرُش بالا و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

همان چار زانو و علت نامگذاری شاید به این دلیل باشد که وقتی چهار زانو می نشینیم قسمت انتهایی هر یک از پا ها زیر زانوی پای دیگر قرار می گیرد که اگر کسی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در استان کرمان به نوعی زاغ که درون بال هایش پرهای سفید رنگی وجود دارد و دمش درازتر وبسیار هم فضول و باهوش است کلاجَک گفته می شود. در ضمن، احتمالا کل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در استان کرمان به نوعی زاغ که درون بال هایش پرهای سفید رنگی وجود دارد و دمش درازتر وبسیار هم فضول و باهوش است کلاجَک گفته می شود. در ضمن، احتمالا کل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش شهرستان بهاباد به حلاوت، حَلُوْأت گفته می شود. مثال: پدر ومادرش حَلُوْأت ندارند. یعنی حلاوت ندارند یا به عبارتی زندگی شان شیرین نیست مثلا بخا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

حَلُوْأت/در گویش شهرستان بهاباد به حلاوت، حَلُوْأت گفته می شود. مثال: پدر ومادرش حَلُوْأت ندارند. یعنی حلاوت ندارند یا به عبارتی زندگی شان شیرین نیست ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در اصل نانبا بوده است پیدایش ( نانوا ) به این گونه است که در دورانی که ( نان ) فروشان و ( با ) فروشان از یکدیگر مستقل بودند، مردم ( نان ) را از ( نان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهابادبه1 - دست اندرکار و کارْمَکارِه گفته می شود. 2 - مُسهل .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد به آن کارْمَکارِه گفته می شود و جمع آن کارمکارها یا کارمکارا می باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کارْمَکارِه/ در گویش شهرستان بهاباد به کارکن، و دست اندرکار گفته می شود و جمع آن کارمکارها یا کارمکارا می باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

چِنارو/در گویش شهرستان بهاباد به گیاه سلمک یا سلمه تره چنارو می گویند علت نامگذاری آن شبیه بودن برگ آن به برگ چنار است البته اندازه آن خیلی کوچکتر از ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد این گیاه به اسم چِنارو معروف است علت نامگذاری شبیه بودن برگ آن به برگ چنار است البته اندازه آن خیلی کوچکتر از برک چنار است این ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

( mowr ) همان مَرغ یا پنجه مرغی است که در استان کرمان و شهرستان بهاباد به نام مور معروف می باشد مور یا مرغ گیاهی علفی و دارای ساقة زیرزمینی افقی و گر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

( مَ ) . یا پنجه مرغی که در استان کرمان و شهرستان بهاباد به نام مور ( mowr ) معروف می باشد گیاهی است از تیرة گندمیان که علفی است و دارای ساقة زیرزمین ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گویش شهرستان بهاباد کلمه ی هَموار به صورت/ هُمْوار/ تلفظ می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. [مقابلِ بد] نیکو، پسندیده ۲. [خُب] شبه جمله و قید که هویت مستقل پیدا کرده و حسابش را از [خوب] ( در مقابل بد ) کاملاً جدا کرده است و عده ای آن را ه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

خُب/امروزی/ شبه جمله و قید/ خب هویت مستقل پیدا کرده و حسابش را از [خوب] ( در مقابل بد ) کاملاً جدا کرده است. یعنی این طور نیست که هر کس نوشت [خب] ، م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

خِیْلُ خُب ( گویش شهرستان بهاباد ) :خِیْلِه خُب ( لهجه و گویش تهرانی ) ، تحت لفظی یعنی خیلی خوب و در کل به معنی باشه. در شهرستان بهاباد بیشتر به جای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

خِیْلْ /مخفف کلمه خیلی. البته طبق لغتنامه دهخدا، خیلی اصل آن از [خیل] بمعنی گروه اسبان و سواران و یاءوحدت است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از/خِیْلُخُو/kheylokho/استفاده می شود که در واقع همان واژه ی خِیلُ خُب بوده که در اثر فرایند واجی از نوع کاهشی واج ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اُخِیلُ خُب /Okheylokhob/در گویش شهرستان بهاباد به معنای [درسته بسیار خُب] و [باشه بسیار خُب] به کار می رود. در بیشتر موارد به جای اُخِیلُ خُب، اُخِ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد به بازو، بُوْاُو گفته می شود شاید اصل این کلمه، کلمه ی / با هو/ از زبان سانسکریت به معنای بازو باشد که با تغییراتی به /بُوْاُو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به بازو، بُوْاُو گفته می شود شاید اصل این کلمه، کلمه ی / با هو/ از زبان سانسکریت به معنای بازو باشد که با تغییراتی به /بُوْاُو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

غِزِشْمُون/ در گویش شهرستان بهاباد به حالت خارش لثه به هر دلیل مثلا هنگام در آوردن دندان گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

غِزِشْمُون/ در گویش شهرستان بهاباد به حالت خارش لثه به هر دلیل مثلا هنگام در آوردن دندان گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

غِزِشْمُون/ در گویش شهرستان بهاباد به حالت خارش لثه به هر دلیل مثلا هنگام در آوردن دندان گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زورمورو/zurmuru/ در گویش شهرستان بهاباد به مور مور شدن که گویش یزدی است و گز گز شدن که گویش رسمی کشور است و در اثر خواب رفتگی پا عارض می گردد گفته می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

زورمورو/zurmuru/ در گویش شهرستان بهاباد به مور مور شدن که گویش یزدی است و گز گز شدن که گویش رسمی کشور است و در اثر خواب رفتگی پا عارض می گردد گفته می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زورمورو/zurmuru/ در گویش شهرستان بهاباد به مور مور شدن که گویش یزدی است و گز گز شدن که گویش رسمی کشور است و در اثر خواب رفتگی پا عارض می گردد گفته می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

جِزْجِز/ در گویش شهرستان بهاباد نوعی توصیف سوزش هنگام سوختگی دست و پا وغیره بیشتر از طرف کسی که دچار سوختگی شده است مثال:دستم خورده به دیگ داره جز جز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

/yak/همان یِک اما با تاکید روی کلمه بعد، مثال:یَک صحبتی کردبیا و ببین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حل و نرم:/Halonarm/در گویش شهرستان بهاباد به نرم و لطیف گفته می شود مثل پتوی نرمینه که سطحی نرم و لطیف دارد مثال این پارچه حل ونرمه مثل مخمل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

حل و نرم :/Halonarm/در گویش شهرستان بهاباد به نرم و لطیف گفته می شود مثل پتوی نرمینه که سطحی نرم و لطیف دارد مثال این پارچه حل ونرمه مثل مخمل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

dardomennat, در گویش شهرستان بهاباد به درد و رنج و درد و سختی گفته می شود درد و منت در اصل درد و محنت بوده و محنت/mehnat/ به معنای رنج و سختیست.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

درد و منت:/dardomennat/در گویش شهرستان بهاباد به درد و رنج و درد و سختی گفته می شود درد و منت در اصل درد و محنت بوده و محنت/mehnat/ به معنای رنج و سخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

حل و نرم/Halonarm/ در گویش شهرستان بهاباد به نرم و لطیف یا نرم و روان گفته می شود مانند پتوی نرمینه که سطحی نرم و لطیف و حل و نرم دارد. این پارچه چق ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

( خِ ) [ ع . ] هم خانواده کلمه ی خلیل به معنای دوستی، خلیل الله از القاب حضرت ابراهیم علیه السلام و به معنای دوست خداست معنی کلمه ی خلال در آیه معروف ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به آن پر سیوشوم ( پرِ سی یُ شُم ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش مردم یزد رب ( reb ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Rak, در گویش شهرستان بهاباد به لارو حشراتی گفته می شود که روی برگ درختان انگور زندگی و از آن تغذیه می کند و رنگ آن سبز است و اندازه آن به سه، چهار سا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به آن خروسو ( khorusu ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

خروسو/khorusu /در گویش شهرستان بهاباد به نوعی سوسک که سوسری نام دارد گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد کلیته ( koliteh ) گفته می شود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Koliteh, در گویش شهرستان بهاباد به مقنعه گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد، پخته گفته می شود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( سُ ) در گویش شهرستان بهاباد به معنای کوزه است. سعود کل: ( kal ) , به کوزه ای کله ( سر ) شکسته گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش بهابادی نظامی به معنای زیر شلواری و پیجامه هم به کار می رود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سیخ در گویش بهابادی اگر در مورد شلوار و زیر شلواری به کار رود به معنای خشتک است مثل سیخ شلوار، سیخ به معنای خار، مثلا مواظب سیخ های بوته باش یا یه سی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پیرایش زیبا ساختن از طریق کاستن و کم کردن، و آرایش از طریق افزودن و زیاد کردن می باشد لذا در امر زیبا ساختن ابتدا پیرایش است و سپس آرایش، هرس درختان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نام اسب امام حسین علیه السلام که به معنی بال دار است که نشان دهنده تند و فرز و چابک بودن است زیرا بال به پرنده امکان حرکت سریع را می دهد همچنانکه هوا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در اصل به معنای بال است و چون بال در دو سمت پرنده قرار دارد به معنی سمت و طرف هم بکار می رود لشکر را می توان به پرنده ای تشبیه کرد که در روبه روی سپا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Goj/در گویش مردم بهاباد، لای درز یا بین دو چیز که از هم فاصله کمی دارند را گویند. مانند گج در، گج کمد ( بین کمد و دیوار ) ، میگن چیزی گج دندونش گیر ک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Shakhe kalle/در گویش شهرستان بهاباد، به معنای، زحمت، سختی، مشقت است مثال فردی می گوید اونقدر حال ندار بودم ولی به شخ کله اومدم دیدنتون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

jergh/ در گویش شهرستان بهاباد/ چابک – تند و تیز - با نشاط - قبراق - سرحال این دم نوش را بخور تا جرغ بشی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Neshk, این واژه در گویش شهرستان بهاباد به معنای نوک پرندگان است مرغ هایی که انجیر می خورند نشکشون کجه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

Galidan, در گویش شهرستان بهاباد غلتیدن، چرخیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گل :با فتحه [گ] و کسر [ل] در زبان بهابادی وقتی در حالت مضاعف قرار گیرد و ۱ - مضاعف الیه اسم باشد به اطراف و دور چیزی گفته می شود مانند گل دست ( gale ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بوو/bow/ صوت/در گویش شهرستان بهاباد در موارد زیر به کار می رود: 1. بیانگرتعجب از مقدار زیاد است و به معنای وااای، چقدر زیاد، چقدر دیگه . 2. موقع جوا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Ghavareh, در گویش مردم بهاباد ظرفی فلزی که برای بردن گل ، گچ و ملات در بنایی به کار برند یا همان استامبولی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سحر از آخر شب تا طلوع فجر صادق را گوینددر ضمن فجر صادق همان سپیده دم یا صبح زود است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اول صبح، صبح زود، فجر صادق که فجر ثانی، نیز نامیده می شود عبارت است از روشنایی در آغاز صبح که به افق شرقی متصل است و در عرض افق، همچون نیم دایره پهن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی وجود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بی همه چیز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

Hamash/ 1 - مخففِ همیشه –به همین معنی و نیز همواره ، دائم در استان های شمالی، همش داره بارون میاد 2 - مخفف همه ضمیرِ ش، به معنای همه ی ان. چقدر می ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

[ گویش بهابادی ] /nabaadaa/نه گفتن با تاکید، نخیر، هرگز، و در اصل همان ( مبادا )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

/jalse/ ( جَ لْ سِ ) تلفظ دیگری از جلسه ( جَ لَ س ) در لهجه بهابادی و به معنای نشست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

( برای ) در لهجه تهرانی، مثال : برای شما میوه آوردم، اما به جای کلمه �برای�، واسه گذاشته میشه که میشه، واسه شما میوه اوردم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهر ستان بهاباد از توابع استان یزد به معنای : نای، لوله ای غضروفی که از گلو به پایین جلوی مری قرار دارد و هوا را به شش ها می رساند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

انچه عرق را جمع کند یا جذب کننده عرق سر و پیشانی باشدعرق چین بعلت جذب عرق مانع یخ کردن سر و پیشانی و به طبع مانع سرما خوردگی و به خصوص سینوزیت می گرد ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

قس کردن: Ghes kardan در گویش بهابادی مخفف قسمت کردن ، به همین معنی و معنی تقسیم کردن به کار می رود. میوه ها را بین خود قس کردن.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گویش بهابادی علاوه بر معنی فرض کردن به معنی ترک کردن یا فراموش کردن هم به کار می رود. مثلاشما کجا بودید؟ما را انگار کردید که به ما سر نمی زنید.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

تج , tej در گویش بهابادی به معنی جوانه و تج زدن یعنی جوانه زدن مترادف تژ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

در گویش بهابادی به معنی فردا، در اصل صباح بوده و اصطلاح پس صبا به معنی پس فردا.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش بهابادی به معنی چرت زدن یا به خواب رفتن بکار می رود که البته با ضمیر همراه است مانند هوشم بردیعنی چرت زدم و هوشش برد یعنی به خواب رفت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اسم مرکب ( رود بار ) ۱ - از آنجا که هر دیاری، محصولی زیاد و با کیفیت داشته باشد با آن محصول شناخته می شود و در ضمن یکی از معانی بار، میوه می باشد ل ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

تنغر، tonghor, گویش محلی بهاباد یزد به معنی تندر ، رعد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

زق زق نگاه کردن، zegh zegh:خیره خیره نگاه کردن، زل زدن زیاد، گویش بهابادی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

قَتِق بالا/در گویش شهرستان بهاباد به صافی، ابکش، ترش بالا و چلو صافی، قتق بالا می گویند که معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

نام اشی در بهاباد یزد معادل اش شولی شهر یزد شلپتو, sholpotu

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

عدم توانایی نه گفتن بخاطر شرم یا ملاحظه

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

قسمت ها

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نوار کار TaskBar نوار ی است که در پایین صفحه ی ویندوز قرار دارد و با توجه به صفحه desktop که معمولا اولین صفحه ای که بارگذاری می شود و نام فارسی میز ...