⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
سیدحسین اخوان بهابادی
سید حسین اخوان بهابادی
راه ارتباطی :
shab7481@yahoo.com
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
پچ
پِچ کردن (PETCH ) :در گویش شهرستان بهاباد به معنای له کردن است.
در قدیم، حشرات را زیر کفششون پِچ می کردند ولی امروزه قفل های نرم افزار ها را پَچ م ...
١٣٩٩/١٠/١٣
2
|
0
2
پچ کردن
پِچ کردن (PETCH ) :در گویش شهرستان بهاباد به معنای له کردن است.
پَچ كردن (PATCH ) : در گویش رایج دنیای دیجیتال به معنای روشی برای شکستن قفل ها و ل ...
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
3
لایسنس
/license/
permission
اجازه نامه،رضایت نامه،پروانه به معنای مجوز.
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
4
پروانه
در گویش شهرستان بهاباد به نوعی پروانه کوچک و قهوه رنگ که از خرابی بعضی از خوراکی ها چون پسته بوجود می آید پَرپَرو گفته می شود.
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
5
پروانه
پروانه به معنای مجوز ،می شود:
لایسنس(license )،پرمیشن(permission)،
اجازه نامه،رضایت نامه.
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
6
فرمت
format/قالب،فرم.
قدیم، مردم در فکر حرمت بودند حالا تو فکر فرمت.
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
7
قالب
format/فرمت،فرم.
قدیم، مردم در فکر حرمت بودند حالا تو فکر فرمت.
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
8
زیرپوش
زیر بَری
در گويش شهرستان بهاباد این کلمه به معنای زیر پوش است.
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
9
زیر پوش
زیر بَری
در گويش شهرستان بهاباد این کلمه به معنای زیر پوش است.
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
10
زیر بری
در گويش شهرستان بهاباد به معنای زیر پوش است.
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
11
عمی
[ﻋَﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ.(از تفسیر استاد قرائتی)
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
12
یعمهون
برای یادسپاری بهتر؛ ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، مثلاً :
در کار عمه ها، آدم حیران و سرگردان میشود بی جهت نگفتند عَمِّه. ...
١٣٩٩/١٠/١٣
2
|
0
13
عمه
برای یادسپاری بهتر؛ ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی، مثلاً :
در کار عمه ها، آدم حیران و سرگردان میشود بی جهت نگفتند عَمِّه. ...
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
1
14
عمه
ﻋَﻤَﻪ/حیران شدن، سرگردان شدن.
ﻛﻠﻤﻪ [ﻳَﻌﻤﻬﻮﻥ] ﺍﺯ [ﻋَﻤَﻪ] ﻣﺜﻞ [ﻋَﻤﻲ] ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻜﻦ [ﻋﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ.(از تفسیر استاد ...
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
15
یعمهون
ﻛﻠﻤﻪ [ﻳَﻌﻤﻬﻮﻥ] ﺍﺯ [ﻋَﻤَﻪ] ﻣﺜﻞ [ﻋَﻤﻲ] ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻜﻦ [ﻋﻤﻲ] ﻛﻮﺭﻱ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ [ﻋﻤﻪ] ﻛﻮﺭﻱ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﺍﺳﺖ.(از تفسیر استاد قرائتی)
١٣٩٩/١٠/١٣
0
|
0
16
سبون
سُبون/sobun/ در گويش شهرستان بهاباد به مرزهای خاکی کرت های کشاورزی گفته می شود.
١٣٩٩/١٠/١٢
0
|
0
17
کرت
در گويش شهرستان بهاباد به جای کرت/kart/کُرت /kort/تلفظ می شود که به قطعات زمین زراعي یا باغی گفته می شود.
در ضمن به هر یک از باغچه های کوچک منزل ...
١٣٩٩/١٠/١٢
0
|
0
18
دشپت
دُشپُت:در گويش شهرستان بهاباد به دُشوِل گفته می شود.
دشپت به غده های کوچک گرد به اندازه فندق است که معمولاً در اعضای حیوانات حلال گوشت وجود دار ...
١٣٩٩/١٠/١٢
0
|
1
19
تنه تر
تَنِه تَر:حتی
در گويش شهرستان بهاباد کلمه ی تَنِه تر(مخفف تنها تر) معنی حتی می دهد. مثال رفتم مدرسه یه دانش آموز تَنِه تر هم نیومده بود (دانش آمو ...
١٣٩٩/١٠/١١
0
|
0
20
حتی
در گويش شهرستان بهاباد کلمه ی تَنِه تر(مخفف تنها تر) معنی حتی می دهد. مثال رفتم مدرسه یه دانش آموز تَنِه تر هم نیومده بود (دانش آموز تنها=تنها یک دا ...
١٣٩٩/١٠/١١
0
|
0
21
عا
از نشانه های اختصاری فرهنگ لغت فارسی به معنی عامیانه است.
١٣٩٩/١٠/١١
0
|
0
22
حروم مغز
در گویش شهرستان بهاباد به معنای نخاع است که از اعضای حرام حیوانات حلال گوشت است.
١٣٩٩/١٠/١١
0
|
0
23
دشول
در گويش شهرستان بهاباد به دُشوِل، دُشپُت گفته می شود.
دشپت به غده های کوچک گرد به اندازه فندق است که معمولاً در اعضای حیوانات حلال گوشت وجود دا ...
١٣٩٩/١٠/١١
2
|
0
24
سوسری
در گویش شهرستان بهاباد به سوسری، خروسو /khorusu/گفته می شود.
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
25
گوشخیزک
در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به این حشره دو دمبو/Dodombu/ گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص میشوند که شب ...
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
26
دودمبی
گوش خیزک.
در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به این حشره دو دمبو/Dodombu/ گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص ...
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
27
دو دمبو
Dodombu/در گویش کرمان وشهرستان بهاباد به حشره ای به نام گوش خیزک گفته می شود این حشرات با داشتن یک جفت قلاب انبرک مانند در انتهای شکم مشخص میشوند ک ...
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
28
adaptor
adaptor:ادابتور یا وفق دهنده.
adapt:وفق دادن.
از این رو به دستگاه هایی مثل شارژر ها اداپتور می گویندچون این وسایل برق شهری را به برق مورد نیاز ...
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
29
نقو
در گويش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کردن گفته می شود که در رفتار بعضی از کودکان مشاهده می شود که معمولاً برای تحریک بچه های دیگر و در آ ...
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
30
لب و لوچه
در گويش شهرستان بهاباد به قسمت لب و لوچه، نِق گفته مي شود و بیشتر جنبه منفی و تمسخر آمیز دارد.
در گويش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو ک ...
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
31
دهان کجی
در گويش شهرستان بهاباد به عمل کج کردن دهان نِقُّو کردن گفته می شود که در رفتار بعضی از کودکان مشاهده می شود که معمولاً برای تحریک بچه های دیگر و در آ ...
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
32
نق
رِق رِقُو:در گويش شهرستان بهاباد به کسی که زیاد رِق رِق کند(نق زند) و بهانه جوید ( بیشتر در مورد کودکان آید ) گفته می شود.
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
1
33
نق نق
در گويش شهرستان بهاباد به جای نق نق از اصطلاح رِق رِق استفاده می شود.
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
34
نق نق کردن
گریه کردن و کج خلقی، در گويش شهرستان بهاباد به جای نق نق کردن از اصطلاح رِق رِق کردن استفاده می شود.
١٣٩٩/١٠/١٠
0
|
0
35
بلیز
بلیز/boliz/در گويش شهرستان بهاباد به معنای بلوز است.
١٣٩٩/١٠/٠٨
0
|
0
36
گنگ
گویا و گنگ بودن در مورد اعداد:
اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست (صحیح)باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2.5 ...
١٣٩٩/١٠/٠٨
2
|
0
37
گویا
گویا و گنگ بودن در مورد اعداد:
اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست (صحیح)باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2.5 ...
١٣٩٩/١٠/٠٨
0
|
0
38
اعداد
اعداد گویا و گنگ:
اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست (صحیح)باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2.5 گویا است چون ...
١٣٩٩/١٠/٠٨
0
|
0
39
سکسکه
[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo/ سکسکه و هکه.
گویا هکو در اصل هکه /hekke/ بوده است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن.
١٣٩٩/١٠/٠٧
0
|
0
40
هکو
[ گویش شهرستان بهاباد ] /hekkoo سکسکه، هکه.
گویا هکو در اصل هکه /hekke/ بوده است. هکو کردن یعنی سکسکه کردن.
١٣٩٩/١٠/٠٧
0
|
0
41
بهاباد
در گويش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند.
١٣٩٩/١٠/٠٧
2
|
0
42
بهاباد شهر
در گويش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.
١٣٩٩/١٠/٠٧
0
|
0
43
باباد
در گويش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.
١٣٩٩/١٠/٠٧
0
|
0
44
بابادی
در گويش شهرستان بهاباد به بهاباد، باباد می گویند و بابادی یعنی منسوب به باباد.
١٣٩٩/١٠/٠٧
0
|
0
45
حال به هم زن
دل به هم زن، چندش آور،چیز نفرت انگیز.
١٣٩٩/١٠/٠١
0
|
0
46
حال بهم زن
دل به هم زن، چندش آور،چیز نفرت انگیز.
١٣٩٩/١٠/٠١
2
|
0
47
دل به هم زن
حال به هم زن، چندش آور،چیز نفرت انگیز.
١٣٩٩/١٠/٠١
0
|
0
48
حال بهمزن
دل به هم زن، چندش آور،چیز نفرت انگیز.
١٣٩٩/١٠/٠١
0
|
0
49
دل بهم زن
حال به هم زن، چندش آور،چیز نفرت انگیز.
١٣٩٩/١٠/٠١
0
|
0
50
cough
cough/کاف/عطسه کردن، سرفه کردن.
برای آسان کردن آموزش و یادسپاری بهتر، از تکنیک هایی استفاده می شود یکی از تکنیک ها ارتباط برقرار کردن بین کلمه جدی ...
١٣٩٩/١٠/٠١
0
|
0
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
<