microscope

/ˈmaɪkrəskoʊp//ˈmaɪkrəskəʊp/

معنی: ذره بین، میکروسکپ، ریزبین
معانی دیگر: میکروسکوپ

جمله های نمونه

1. this microscope has a magnification of eight
بزرگ نمایی این میکروسکوپ هشت برابر است.

2. this microscope magnifies things one hundred times
این میکروسکپ چیزها را صد مرتبه بزرگ تر می نماید.

3. a high-resolution microscope or t. v.
میکروسکوپ یا تلویزیون پر واکافت

4. a cross section of a nerve under the microscope
برش عرضی عصب در زیر میکروسکوپ

5. When Young Oprah's birthday came around, her uncle gave her a microscope.
[ترجمه گوگل]وقتی تولد اپرا جوان فرا رسید، عمویش یک میکروسکوپ به او داد
[ترجمه ترگمان]وقتی تولد Oprah جوان آمد، عمویش به او یک میکروسکوپ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using a microscope, the scientist was able to probe into the habits of germs.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک میکروسکوپ، دانشمند توانست عادت میکروب ها را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان با استفاده از میکروسکوپ قادر به کاوش در مورد عادات میکروب ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Love looks with telescope; envy with microscope.
[ترجمه گرشاسپ] مثل یک تلسکوپ عشق بورز و مثل یک میکروسکوپ حسادت کن
|
[ترجمه گوگل]عشق با تلسکوپ نگاه می کند حسادت با میکروسکوپ
[ترجمه ترگمان]عشق با تلسکوپ به نظر می رسد؛ حسد با میکروسکوپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The microscope magnified the object two hundred times.
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ جسم را دویست برابر بزرگ کرد
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ بیش از دویست بار شی را بزرگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The microscope capacitates small objects to be observed.
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ اجسام کوچک قابل مشاهده را ظرفیت می دهد
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ اشیا کوچکی را که می توان مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An object was magnified 200 times by the microscope.
[ترجمه گوگل]یک جسم با میکروسکوپ 200 برابر بزرگنمایی شد
[ترجمه ترگمان]یک شی ۲۰۰ بار توسط میکروسکوپ بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They looked at the blood samples under the microscope.
[ترجمه گوگل]آنها به نمونه های خون زیر میکروسکوپ نگاه کردند
[ترجمه ترگمان]به نمونه های خون زیر میکروسکوپ نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The microscope contains a few hundred dollars-worth of electronic bits and bobs.
[ترجمه گوگل]این میکروسکوپ حاوی بیت‌ها و باب‌های الکترونیکی به ارزش چند صد دلار است
[ترجمه ترگمان]این میکروسکوپ شامل چند صد دلار از قطعات الکترونیکی و فرعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each sample was examined through a microscope.
[ترجمه گوگل]هر نمونه از طریق میکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هر نمونه از طریق میکروسکوپ بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The microscope has a magnification of 1000.
[ترجمه گوگل]این میکروسکوپ دارای بزرگنمایی 1000 است
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ بزرگنمایی ۱۰۰۰ را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This microscope magnifies an object 100000 times.
[ترجمه گوگل]این میکروسکوپ یک جسم را 100000 برابر بزرگ می کند
[ترجمه ترگمان]این میکروسکوپ یک شی را چند بار بزرگ نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The payoff for years of research is a microscope which performs better than all of its competitors.
[ترجمه گوگل]بازده سال‌ها تحقیق، میکروسکوپی است که بهتر از همه رقبای خود عمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]بازده برای سال ها تحقیق، میکروسکوپ است که بهتر از تمام رقبای خود عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. These bacteria are invisible unless viewed with a microscope.
[ترجمه ....] این باکتری ها دیده نمی شوند مگر با میکروسکوپ
|
[ترجمه گوگل]این باکتری ها نامرئی هستند مگر اینکه با میکروسکوپ مشاهده شوند
[ترجمه ترگمان]این باکتری ها نامریی هستند مگر اینکه با میکروسکوپ دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. You'd need an extremely powerful microscope to see something so small.
[ترجمه گوگل]برای دیدن چیزی به این کوچکی به یک میکروسکوپ بسیار قدرتمند نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به یک میکروسکوپ خیلی قوی نیاز دارید تا چیزی را این قدر کوچک ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذره بین (اسم)
burning glass, magnifier, magnifying glass, lens, microscope, handglass

میکروسکپ (اسم)
microscope

ریزبین (اسم)
microscope

تخصصی

[شیمی] میکروسکوپ
[نساجی] میکروسکوپ - ریزبین

انگلیسی به انگلیسی

• optical instrument that magnifies images of objects invisible to the naked eye by means of a lens or a lens system (optics)
a microscope is an instrument which magnifies very small objects so that you can study them.

پیشنهاد کاربران

ریزسِکَپ
ریزسِکَپ
( Rizsekap )
�ریز� ( micro ) و �سِکَپ� ( scope )
گفته می شود واژه ی �سِکَپ� یک وامستاک از هندواروپاییِ �skepe� می باشد که با آواییک زبان ما پارسیخته شده است.
در اینباره اگر از " دیدن" بخواهیم واژه ای بیابیم، از آنجایی که با میکروسکوپ " چیزهایِ کوچک و خرُد دیده می شود" و با تلسکوپ "چیزهایِ درشت و کلان دیده می شود":
کَه : پیشوندِ کوچکی
مَه: پیشوند بزرگی
...
[مشاهده متن کامل]

پس می توان گفت:
میکروسکوپ : کَهبینَک ( کَه. بین. َک ) یا کَهبینه ( کَه. بین . ه )
تلسکوپ : مَهبینَک ( مَه. بین. َک ) یا مَهبینه ( مه. بین. ه )
اگر با " نمودن/نماییدن" میخواهیم واژه بسازیم ( "نماییدن" واژه ای درخورتر است ) ، ازآنجاییکه میکروسکوپ چیزهای کوچک را بزرگ و تلسکوپ چیزهای بزرگ را کوچک می نمایاند، پس از واژگانِ زیر میتوان بهره برد:
میکروسکوپ : مَهنما ( مَه. نما )
تلسکوپ : کَهنما ( کَه. نما )

microscope ( فیزیک )
واژه مصوب: ریزبین
تعریف: وسیله‏ای نوری/ اپتیکی که با استفاده از ترکیب چند عدسی، تصویری بزرگ از شیئی بسیار کوچک نمایش دهد|||متـ . میکروسکوپ 2|||* مصوب فرهنگستان اول
پیشنهادِ برابرواژه =
مِهبین {مِه ( بزرگ ) بین ( دیدن ) } = macroscope
کِهبین {کِه ( کوچک ) بین ( دیدن ) } =
Microscope.
میکروسکپ
[میکروسکوپ یا میکروسکپ]
micro :میکرو؛ پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک.
scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین.
متضاد [Macroscope ماکروسکوپ]
Magnifire

بپرس