کش کش کش

لغت نامه دهخدا

کش کش کش. [ ک ِ ک ِ ک ِ / ک ُ ک ُ ک ُ ] ( صوت ) آوازی که بدان سگ را بر سگی یا بر غریبی آغالند. ( یادداشت مؤلف ) . || کلمه ای است که برای آرام کردن طفل شیرخواره گریان و خوابانیدن او گویند و عرب بیسک و ویسک گوید. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

آوازی که بدان سگ را بر سگی یا غریبی آغالند. یا کلمه ایست که برای آرام کردن طفل شیر خواره گریان و خوابانیدن او گویند و عرب بیسک و ویسک گوید.

پیشنهاد کاربران

[کِش، کِش، کِش] ( اسم صوت ) برای راندن مرغ، کیش کیش کیش ( لهجه تهرانی ) .
برای راندن و هدایت مرغ و خروس ها به مرغدونی یا خونه اون ها با تاریک شدن کم کم هوا در انتهای روز و نزدیک شب، آهسته و شمرده گفته می شود: [کِش، کِش، جا، جا] یا[کیش، کیش، جا، جا] یا با لحنی محکم تر و تندتر گفته می شود:[کِش، کِش، کِش]
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس