bachelor

/ˈbæt͡ʃələr//ˈbæt͡ʃələ/

معنی: عزب، لیسانسیه، مرد بی زن، زن بی شوهر، باشلیه، دانشیاب
معانی دیگر: (آموزش) درجه ی لیسانس، کارشناس، (در اصل - در نظام فئودالی) سلحشور جوان و زمین دار که تحت فرمان شخص دیگری خدمت می کرد (bachelor-at-arms هم می گفتند)، مرد مجرد، حیوان نری که هنوز جفتگیری نکرده است (به ویژه خوک آبی)، بدون عیال، مجرد، مردیا زنی که بگرفتن اولین درجه ء علمی دانشگاه نائل میشود، مهندس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: bachelorhood (n.)
(1) تعریف: an unwed man, esp. one who has never married.

- He seems quite happy as a bachelor and shows no desire to be married.
[ترجمه Reza Babazadeh] او به عنوان یک فرد مجرد کاملا خوشبخت به نظر می رسد به همین دلیل تمایلی برای ازدواج نشان نمی دهد.
|
[ترجمه Ali bazrgari] او به عنوان یک فرد مجرد خوشبخت به نظر میرسد
|
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک مجرد کاملاً خوشحال به نظر می رسد و تمایلی به ازدواج نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان] مثل یک دانشجو خوشبخت به نظر می رسد و تمایلی به ازدواج ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person who has earned a four-year college degree.

- Our daughter became a bachelor of science in June, having majored in chemistry.
[ترجمه Maral] دختر ما در ماه ژوئن در علم ( علوم ) فارغ التحصیل شد، او دارای تخصص در رشته شیمی است
|
[ترجمه گوگل] دختر ما در ماه ژوئن لیسانس علوم شد و در رشته شیمی تحصیل کرد
[ترجمه ترگمان] دختر ما در ماه ژوئن در رشته شیمی فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a confirmed bachelor
مردی که به تجرد خو گرفته است

2. My brother took an oath to remain a bachelor.
[ترجمه گوگل]برادرم سوگند یاد کرد که لیسانس بماند
[ترجمه ترگمان]برادرم سوگند یاد کرد که مجرد بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the movie, the married man was mistaken for a bachelor.
[ترجمه گوگل]در فیلم، مرد متاهل با یک مجرد اشتباه گرفته شد
[ترجمه ترگمان]در فیلم، مرد متاهل اشتباه کرده بود که یک مرد مجرد را انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Before the wedding, all his bachelor friends had a party.
[ترجمه گوگل]قبل از عروسی همه دوستان مجردش جشن گرفتند
[ترجمه ترگمان]قبل از عروسی، همه دوستاش مهمونی داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even the prices of small bachelor flats are unbelievable.
[ترجمه Alireza] حتی قیمت آپارتمانهای مجردی غیر قابل باور هست.
|
[ترجمه گوگل]حتی قیمت آپارتمان های مجردی کوچک هم باور نکردنی است
[ترجمه ترگمان]حتی قیمت آپارتمان های bachelor کوچک باور نکردنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gerald was 3 and a confirmed bachelor .
[ترجمه گوگل]جرالد 3 ساله بود و لیسانس تایید شده بود
[ترجمه ترگمان]جرالد ۳ و یک مجرد تایید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The flat contained the basic essentials for bachelor life.
[ترجمه گوگل]این آپارتمان دارای لوازم اولیه برای زندگی مجردی بود
[ترجمه ترگمان]این آپارتمان حاوی اساسی اساسی برای زندگی مجرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He remained a bachelor until he was well into his 40s.
[ترجمه گوگل]او تا 40 سالگی مجرد ماند
[ترجمه ترگمان]او تا ۴۰ سالگی مرد مجرد باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He remained a bachelor all his life.
[ترجمه گوگل]او تمام عمر مجرد ماند
[ترجمه ترگمان]تمام عمرش مجرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is a confirmed bachelor.
[ترجمه گوگل]او لیسانس تایید شده است
[ترجمه ترگمان] اون مجرد تایید شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Crown Prince was Japan's most eligible bachelor .
[ترجمه گوگل]ولیعهد واجد شرایط ترین لیسانس ژاپن بود
[ترجمه ترگمان]ولیعهد یکی از most eligible ژاپن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stephen was regarded as an eligible bachelor .
[ترجمه گوگل]استفان به عنوان یک لیسانس واجد شرایط در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]استفان به عنوان یک مجرد واجد شرایط شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's the most eligible bachelor in Japan.
[ترجمه گوگل]او واجد شرایط ترین لیسانس در ژاپن است
[ترجمه ترگمان]او the فرد در ژاپن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was 3 and a confirmed bachelor.
[ترجمه گوگل]او 3 ساله بود و لیسانس تایید شده بود
[ترجمه ترگمان]اون ۳ سالش بود و یه مجرد تایید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's a confirmed bachelor.
[ترجمه گوگل]او لیسانس تایید شده است
[ترجمه ترگمان]اون مجرد تایید شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She was a bachelor woman.
[ترجمه گوگل]او یک زن مجرد بود
[ترجمه ترگمان]زن مجردی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Throughout his career as a bachelor priest, people had tried to marry him off.
[ترجمه گوگل]در طول دوران کاری او به عنوان یک کشیش مجرد، مردم سعی کرده بودند با او ازدواج کنند
[ترجمه ترگمان]در طول زندگی اش به عنوان یک کشیش مجرد، مردم سعی کرده بودند با او ازدواج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Claudio is the world. weary bachelor, independently wealthy, and convinced that life holds no more secrets for him.
[ترجمه گوگل]کلودیو دنیاست مجرد خسته، مستقلاً ثروتمند، و متقاعد شده است که زندگی راز دیگری برای او پنهان نمی کند
[ترجمه ترگمان]کلادیو حالا دنیا است مجرد، مستقل، مستقل، و معتقد بود که زندگی هیچ راز دیگری برای او ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عزب (اسم)
celibate, bachelor, unmarried person

لیسانسیه (اسم)
graduate, bachelor, licentiate, licensee

مرد بی زن (اسم)
bachelor

زن بی شوهر (اسم)
bachelor

باشلیه (اسم)
bachelor

دانشیاب (اسم)
bachelor

انگلیسی به انگلیسی

• unmarried man; graduate who holds a bachelor's degree
a bachelor is a man who is not married.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : مرد مجرد
unmarried man
شخص مجرد
بی زن. [ زَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی زن ) مرد مجرد. مرد که زن ندارد. عزب. عزیب. اعزب. مِعزابة. ( منتهی الارب ) : عزوبة؛ بی زن و شوهر شدن. ( دهار ) . ، بیزن. [ زَ ] ( نف ) مخفف بیزنده : بادبیزن. ( یادداشت
...
[مشاهده متن کامل]
مؤلف ) . ممکن است �بیزن � در کلمه بادبیزن ( در تداول عامه ) در اصل بادبزن ( از زدن ) باشد یعنی بادزننده که در لهجه عامیانه �بزن � مبدل به بیزن شده است. و رجوع به بادبزن شود.

مرد مجرد، لیسانس
Bachelor of science =لیسانس علمی
Single man
bachelor
می تَوان با نِگَرِش به گویِشِ پارسی " بَچه لار " هَم گُفت.
Bachelor زن مجرد
برای یادسپاری بهتر می توان برمبنای تلفظ و معنی به آسان سازی تلفظ و ایجاد ارتباط خوش پسند با معنی اقدام کرد:
/بَچِه لِر/ تبدیل به/ بچه لُر / اما ارتباط مثلا؛ بچه لُرها مجردند و بچه ترکها متاهل.
bachelor
گرته برداری = بَچه لَر
bachelor
واژه ای ایرانی - تورانی - اروپایی است :
bachelor : bache - lor
bache = بچه : کَسی که هنوز زناشویی نکرده و هنوز مَرد نشده و بچه است.
lor - = پسوند کننده کار که در زبان سکایی کُهن / تورانی/ تورَکی/ تُرکی به مینه ی کُننده و یا کَس است.
اولین بار که خوندم فک کردم استاد برای مزاح نوشته بچه لر😂😂😂
Pachelor of public health: لیسانسیه بهداشت عمومی
لیسانس، درجه ی لیسانس، یا اینکه زن یا مردِ مجرد، کسی که ازدواج نکرده، من دوازده سالمه😍
Bachelor of arts ( BA ) لیسانس هنر
Bachelor of science ( BSC ) لیسانس علوم انسانی
Bachelor of education ( BED ) لیسانس اموزش علوم ( ریاضی ، فیزیک )
لیسانس
مجرد ، عزب
کدینگ. . .
بچه لُر اگر چه" لیسانس"داره اما همیشه "مجرد" می مونه ( ( 
لیسانس، مجرد

a man who has not married
عاقل . خوشبخت . آزاد . به دور از مسعولیت ( چون آدم مجرد همه این خصوصیات رو داره ) 😂
تنها، مجرد
مرد عاقلی که هنوز ازدواج نکرده
مجردی
Bachelor party = جشن مجردی
مرد مجرد
مجرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس