سر به هوا


مترادف سر به هوا: بازیگوش، بی توجه، بی قید، بی بندوبار، لاابالی، بی دقت، بی مبالات، غافل، لاقید

متضاد سر به هوا: سربه زیر، دقیق، مراقب

معنی انگلیسی:
absent-minded, airy, careless, casual, clumsy, dopy, neglectful, negligent, airhead
flighty
, inadvertent, inattentive, sloven, slovenly, giddy, careless

فرهنگ عمید

۱. بازیگوش.
۲. آن که در پی هواوهوس خود باشد.

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی ضرب المثل -> سر به هوا
کسی که دقت و تمرکز ندارد و حواسش جمع و دقیق نیست.

مترادف ها

absentminded (صفت)
حواس پرت، پریشان خیال، سر به هوا، گیج

distrait (صفت)
سر به هوا، گیج

neglectful (صفت)
سر به هوا، مهمل، غافل، مسامحه کار، غفلت کار

wanton (صفت)
سر به هوا، جسور، گستاخ، سرکش، عیاش

پیشنهاد کاربران

یعنی بازیگوش و غافل🤍
بازیگوش، بی تجربه
معنی:دست و پا چلفتی. . . خوبه
در گویش شهرستان بهاباد به جای این، از عبارت سَر دَل هوا استفاده می شود.
به معنی خرابکار و بازیگوش

happy go lucky
کنایه از ناهشیاری و بازیگوشی

بپرس