خوف و رجاء

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خوف و رجاء یکی از حالات متعادل انسانی است. خوف، به معنای ترس و احساس ناخوشایند ناشی از بروز خطر و رجا ضد یاس بوده و به معنای امید به رحمت خداست. در ادامه در ضمن تفسیر آیه به صورت مبسوط به معنای خوف و رجا پرداخته می شود.
پاره ای از مفاهیم عام اخلاقی، عهده دار تنظیم موضع نفسانی انسان نسبت به عاقبت و پایان کار خویش است. شاخص ترین مفاهیمی که در این باب مطرح اند، عبارتند از: خوف، رجا، یاس و قنوط و ایمنی از مکر خداوند. چون یاس و قنوط به عنوان آفتی برای «بیم و خوف» و ایمنی از مکر خداوند آسیبی برای «امید و رجاء» محسوب می گردند.
تعریف خوف و رجاء
خوف و رجاء، حالت بیم از عدل و عذاب خداوند و امید به فضل و کرم او می باشد.
احوالات خائفین و راجین
«انما یؤمن بایاتنا الذین اذا ذکروا بها خروا سجدا و سبحوا بحمد ربهم و هم لا یستکبرون، تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا؛ تنها کسانی که به آیات ما ایمان می آورند که هر وقت این آیات به آنان یادآوری شود به سجده می افتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا می آورند، و تکبر نمی کنند. پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور می شود (و بپا می خیزند و رو به درگاه خدا می آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید می خوانند.»
← مستفاد از آیه
...

[ویکی شیعه] خوف و رجاء اصطلاحی در قرآن، حدیث ، عرفان و اخلاق به معنای ترس از خدا و در همان حال امید به بخشایش و مهربانی او.
آگاهی از کوتاهی خویش در ادای وظیفه بندگی ـ آن گونه که شایسته مقام خدا است ـ و توجه به قدرت مطلق الهی برای مجازات بندگان و از سوی دیگر، آگاهی از صفت بخشایندگی مطلق خدا، از عوامل پدید آمدن حال خوف و رجاء در مومن است.
رتبه رجاء بعد از خوف است، زیرا رجاء مخصوص کسی است که در مقام خوف قرار گرفته و برای تعدیل آن حالت به رجاء نیاز دارد که به افراط در خوف نیفتد.

[ویکی اهل البیت] از جمله فضائل مهم اخلاقی که در زندگی انسان نقش بسیاری ایفا می کند مسئله «خوف» و «رجاء» یا ترس و امید است. آدمی بایستی از خداوند و عظمت کبریائی او و نیز از پیامدهای پرونده عملکرد خویش ترس داشته و همچنین با در نظر گرفتن رحمت گسترده الهی به الطاف واسعه وی امیدوار باشند. همراه بودن صفت ترس و امید در زندگی عملی افراد مؤمن نقش تعیین کننده ای دارد.
ترس از خداوند افزون بر این که از کمالات معنوی می باشد سرچشمه بسیاری از فضایل انسانی، اصلاح نفسانی و سبب علاج امراض روحی است. خداوند آدمی را نیازمند به تغذیه، امنیت، تعلق داشتن به هم نوعان و... آفریده است ولی مهم ترین نیاز هر فرد، امید است. جهان تجلی آرزوهاست؛ ساخت و سازهای مدرن، به وجود آمدن تکنولوژی عظیم و... ارمغان امیدهاست؛ چنان که ناامیدی موجب قطع ریشه زندگی و در اغلب موارد مایه خودکشی یا انزوای اجتماعی است. امید است که کشاورز را به بذرافشانی و آبیاری... وامی دارد، دانش پژوه را به تحمل رنج ها و مادران را به بچه داری و فرزندنوازی رهنمون می شود.
امید، سبب تلاش ها و ناامیدی سبب آفت هاست. ناامیدی از رحمت الهی از گناهان کبیره است. در آیات قرآنی آمده است: «لاتقنطوامن رحمه الله» یا در آیه ای دیگر آمده است: «مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ».
امید در انسان انگیزه تلاش را پدید می آورد. کسی که امیدی ندارد ادامه زندگی برای او کسالت آور و حتی نامطلوب می شود؛ انسان ناامید انگیزه ای برای کار و تلاش ندارد و از حرکت به سوی کمال باز می ماند.
وقتی اسکندر کبیر به سلطنت مقدونیه رسید املاک و اشیاء موروثی را بین دیگران تقسیم کرد. از او پرسیدند: برای خود چه نگاه خواهی داشت؟ در جواب گفت: امید که بزرگ ترین دارائی و تملک انسان است.
رجا در لغت یعنی امیدواری که در مقابل یاس قرار می گیرد و در اصطلاح یعنی انسان به تحقق یافتن امری مطلوب که یقین دارد یا احتمال می دهد در آینده به وقوع می پیوندد، امید داشته باشد. در مقابل خوف در لغت به معنای ترس بوده و در اصطلاح به معنی این است که انسان از تحقق یافتن امری نامطلوب که یقین دارد یا احتمال می دهد در آینده به وقوع بپیوندد، ترس و واهمه داشته باشد.
باید توجه داشت که خوف و رجا در نقطه مقابل یکدیگر قرار ندارند. نقطه مقابل رجا، ناامیدی از رحمت خداست و نقطه مقابل خوف، امنیت کامل از عذاب و کیفر الهی است که هر دو از گناهان بزرگ به شمار می آیند.

پیشنهاد کاربران

خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود و ناقص انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) مرا یک بار برای همیشه از ابعاد فراوان و بیکران خویش در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده و به من زندگی جاودانه و آنهم بدون قید و شرط اهداء نموده است ، نه اینکه از پیش شرط تعین کرده بوده باشد که اگر یک روزی در این دنیا متولد شدم و در طول زندگی پیرو کلام موسا یا ایسا یا محمّد نشدم، پس از رجعت یا بازگشت مرا به عذاب خلد یا جاودانه جهنمی محکوم و دچار و گرفتار خواهد نمود. همچنین خداوند متعال در بزم الست قبل از آغاز سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی مرا از صلب یا ذریه آدم بیرون نکشیده و اقرار به رب بودن خویش از من نگرفته است و در این زمینه کاملا مطمئن ام و یقین دارم و هیچگونه شک و تردیدی بخود راه نمی دهم و آنهم نه به روش متعصبین آیینی و دینی . لذا من بدون اینکه از خدا خوف و یا ترس داشته باشم به او امیدوارم و این امید را هیچ نیروئی نمی تواند از من بگیرد، چه رهبر و پیشوا و مرجع تقلید دینی در اورشلیم باشد چه در واتیکان و چه در مکه منوره و مدینه معظمه و فاضله و چه در تمپل های هندوان و بودائیان و چه در آتشکده های زرتشتیان . در عوض خوف و ترس من از روش های کج و معوج پرورش فهم و عقل رهبران و پیشوایان و مراجع تقلید آئینی و دینی می باشد و آنهم نه بخاطر خودم بلکه بخاطر کلیه جوامع بشری در حال و آینده. و روش پرورش فهم و عقل رهبران و پیشوایان آتئیزم و کمونیزم هم دست کمی از آنها ندارد. خداوند متعال زندگی و سعادت اولیه را یک بار برای دائمیت یا همیشگی و یا جاودانگی آفریده است و تصویر کلی و جزئیات آنرا در خاطره مطلق و بیکران خویش طوری ثبت و ضبط نموده است که هرگز کوچکترین لغزش و لرزشی در آن ایجاد نخواهد گردید و انسان ( یا هر نیروی دیگری به عنوان مثال اهریمن یا شیطان آئینی و دینی ) هیچگاه نمی تواند در فرم یا شکل یا صورت و محتوای آن کوچکترین دخل و تصرفی بنماید و یا به کمک کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی خویش کوچکترین اثر مثبت یا منفی روی آن بگذارد. فیض و رحمت و عشق خداوند به اجزای خود بطور مطلق یکطرفه می باشد و از طرف اجزاء یا مخلوقات و در راس آنها انسان به عنوان اشرف مخلوقات، به هیچگونه پاسخگویی نیازی ندارد. همچنین بر خلاف بینش و باور ادیان به اصطلاح توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام، خداوند متعال در هیچ زمان و بیزمانی و در هیچ مکان و بیمکانی هیچگاه هیچ فرد انسانی را بابت پندارها و گفتار ها و رفتار های بد دنیوی و هیچ بابت دیگری هرگز مورد استنطاق و مؤاخذه و بازپرسی و بازجوئی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد داد و هیچ انسانی را به عذاب و سزای جهنمی محکوم و دچار و گرفتار و نخواهد نمود.
...
[مشاهده متن کامل]

یک نکته مهم تر از همه نکات مندرج در این کامنت کوتاه یا این پیامک وان اینکه :
خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری.
انسان از دیر باز تاکنون و در آینده در بطن این واقعیت و طبیعت به کمک شناخت حسی و تجربی خویش با تصویر پدیده واقعی زیر مواجه بوده و می باشد : تولد - زندگی - مرگ .
اما با تصویر پدیده دیگری به شکل زیر تاکنون بخوبی آشنا نشده و اگر هم بویی از آن به مشام ش رسیده بوده باشد، نتوانسته است که بطور حقیقی و راستی و درستی و روشن اثر آن رایحه را فهم و درک نماید : مرگ - زندگی - تولد.
اگر بتواند در حس و فکر و خیال این دو تصویر را به روش علمی هم پیوند بزند و آنها را پشت سر هم و در طول همدیگر و دایره وار ببیند و زندگی در تصویر اول را با درجات تکاملی مختلف و فراوان بین دو حد ؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس ( اولین زندگی دنیوی بعد از وقوع اولین مه بانگ ) و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف ( آخرین زندگی دنیوی قبل از وقوع آخرین مه بانگ ) و زندگی در تصویر دوم را در قالب روئیا بموازات خواب ژرف و شیرین مرگ ( مرگ ها در تصویر اول و در تصویر دوم یکی می باشند ) در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین را در حس و فکر و خیال در یابد، آنگاه امیدش بخداوند متعال صد چندان و یا هزار و یک برابر خواهد شد، بدون اینکه نیازی به زانو زدن و به سجده رفتن و پیشانی گذاشتن و چسباندن آن بر روی مُهر گلی تَف داده شده در کوره و یا مهر سنگی روی سجاده تا رنگ جایش روی پیشانی قهوه ای شود ، در پیشگاه خداوند متعال داشته باشد. زیرا خداوند متعال بی نیاز مطلق است و هیچگونه نیازی به طاعت و بندگی و تسبیح و ذکر و ستایش و پرستش و نیایش و مناجات و دعا و عبادات و خدمت آن و این حقیر ندارد.
اگر هم در حس و فکر و خیال نتوانست افسار مرگ در تصویر اول را بدست مرگ در تصویر دوم بسپارد، هیچگونه جای نگرانی نیست زیرا مرگ در تصویر دوم بدون یاری و مدد رسانی توسط ملک الموت یا فرشته مرگ و یا عزرائیل دینی مذهبی ، افسار مرگ در تصویر اول را خود بخود در دست دارد و آنرا بدستان پر قدرت زندگی رویائی در تصویر دوم می سپارد و آن زندگی در پایان خود ، افسار را بدست تولد در تصویر دوم می سپارد یعنی تولد دوباره و سه باره و الا آخر تا رسیدن یا بازگشتن به حالت بهشت برین در بطن و بهمراه تار و پود های کثیر و فراوان و گوناگون و مفید همین واقعیت و طبیعت و کیهان.
شاید بی ربط نباشد که در پایان کلام کودکانه امروز خویش تولد دوباره ایسا را به پیشگاهش تبریک عرض نمایم.

دعا در واقع، توجهی است از سوى انسان به خدا و تقویتی است براى رابطه بندگی. در این رابطه، یک طرف خداى متعال و طرف دیگر بنده گنهکار قرار دارد. در دعا هرگاه بنده به گناهان خود توجه می کند حالت شرمندگی و خجالت
...
[مشاهده متن کامل]
در او پیدا می شود و آنگاه که به رحمت واسعه الهی توجه پیدا می کند امیدوار می گردد و این حالت خوف و رجا است که باید همیشه در انسان وجود داشته باشد. ( برگرفته از سخنان استاد مصباح یزدی )

بیم و امید

بپرس