سوای


معنی انگلیسی:
but, except, save

لغت نامه دهخدا

سوای. [ س َ ] ( ق ) بیرون از. بجز. مگر. جز. ( یادداشت بخط مؤلف ). مأخوذ از سواء تازی. جز. مگر. غیر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بیرون از بجز مگر جز

گویش مازنی

مترادف ها

besides (حرف اضافه)
غیر، غیر از، سوا، سوای، از جلو

except (حرف اضافه)
غیر، غیر از، بجز، سوای، جز، باستثنای

barring (حرف اضافه)
بجز، باستثناء، سوای

فارسی به عربی

ماعدا

پیشنهاد کاربران

جز از. [ ج ُ اَ ] ( حرف اضافه ٔ مرکب ) به استثنای . غیر از. سوای : اگر تخت یابی وگر تاج و گنج وگر چند پوشیده باشی به رنج سرانجام جای توخاکست و خشت جز از تخم نیکی نبایدت کشت . فردوسی . جز از در مهرت ایچ در نیست . دهخدا. و رجوع به جز شود.
قطع نظر از . . . . . . . . . . . . .
نه مگر = غیر از ، به جز

بپرس