تناول

/tanAvol/

مترادف تناول: خوردن، صرف کردن، میل کردن، نوش کردن، بر داشتن، گرفتن

معنی انگلیسی:
eating

لغت نامه دهخدا

تناول. [ ت َ وُ ] ( ع مص )گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : ناولته فتناول. ( منتهی الارب ). تناولت بنا الرکاب مکان کذا؛ بلغت بنا الیه. ( اقرب الموارد ). فراگرفتن و برداشتن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). فراگرفتن. ( مجمل اللغة ). دریافت بخشش و انعام. ( ناظم الاطباء ). || مجازاً بمعنی خوردن مستعمل. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). خوردن و آشامیدن. ( ناظم الاطباء ) : دست تناول آنگه به طعام برند که متعلقان و زیردستان بخورند. ( گلستان ).

فرهنگ فارسی

گرفتن، برداشتن، فراگرفتن، دست رساندن، غذاخورد
( مصدر ) ۱ - گرفتن بگرفتنبرداشتن فاگرفتندست رساندن. ۲ - خوردن ( غذا ) . جمع : تناولات .

فرهنگ معین

(تَ وُ ) [ ع . ] (مص ل . )۱ - گرفتن ، برداشتن . ۲ - غذا خوردن .

فرهنگ عمید

۱. غذا خوردن.
۲. [قدیمی] گرفتن، برداشتن، فراگرفتن.

پیشنهاد کاربران

وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ
نَاوِلِی ( أَنْتِ ) ، امر مفرد مونث مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول ( نَاوَلَ، یُنَاوِلُ، مُنَاوَلَة ) به معنای بده، برسان.
...
[مشاهده متن کامل]

( نی ) در نَاوِلِینِی از ( ن ) نون وقایه و ( ی ) ضمیر متصل متکلم وحده بوجود آمده است که ( ی ) مفعول به و محلاً منصوب است و ( به من ) معنا می گردد.
نَاوِلِینِی:بده به من.
از مقتل ابن طاووس از کتاب �لهوف�آمده است:
فَارْتَفَعَتْ‏ أَصْوَاتُ‏ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ فَتَقَدَّم‏ إِلَى الْخَیْمَةِ وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ فَأَخَذَهُ وَ أَوْمَأَ إِلَیْهِ لِیُقَبِّلَهُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ
در این وقت ناله زنان بلند شد و امام به باب خیمه آمد و فرمود: خواهرم زینب، بچه کوچک‏ مرا بیاور تا با وى وداع گویم، امام او را گرفت تا ببوسد، حرملة بن کاهل تیرى انداخت که آن گلوگاه کودک را سوراخ کرد،
نکات:
۱. تناول از همین خانواده به معنای گرفتن است که مجازاً به معنی خوردن و آشامیدن استفاده می شود.
۲. نیل از همین خانواده به معنای دستیابی و رسیدن است.
۳. فعل امر از فعل مضارع ساخته می شود.
۴. در مورد نون وقایه در زبان عربی باید گفت اگر ضمیر “ی” را پس از یک فعل یا برخی کلمات مانند “لیت، إنّ و …” به کار ببرید، بین فعل و حرف “ی” حرف اضافه “ن” به عنوان واسطه قرار می گیرد که به آن نون وقایه می گویند.
۵. الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها، هان ای ساقی، جام باده را به چرخش درآور و آن را به دست من بده
( ناوِل امر مفرد مذکر مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول، مذکر بودن ناوِل بخاطر آمدن ایها و های آخر کلمه ضمیر مونث است چون به کاس بر می گردد )

یعنی خوردن چون از فعل مصدر میاد
تناول به معنایی خوردن، دست رساندن، فراگرفتن است
بلند کردن
مصرف کردن - رساندن مواد قابل مصرف به بدن - دریافت کردن

بپرس