تغمد

لغت نامه دهخدا

تغمد. [ ت َ غ َم ْ م ُ ] ( ع مص ) فروپوشیدن و پنهان داشتن و منه ُ تغمداﷲ برحمته ؛ ای غمره بها و تغمد فلاناً؛ ای ستر ماکان منه ُ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). گناه پوشیدن و جز آن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). غریق رحمت کردن حق تعالی بنده راو گناه و عیب و جز آن را پوشیدن. ( آنندراج ): تغمد اﷲ برحمته ؛ فروپوشاند او را خدای تعالی به بخشایش خویش. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). تغمد اﷲ بالرحمة و الرضوان ؛ جمله ای است که بجای رحمه اﷲ آرند : و چون ضعیفتر شد نیمه ای از قرآن برخواندی تا از دنیا برفت. تغمد اﷲ بالرحمة و الرضوان. ( تاریخ بخارا ص 66 ).

فرهنگ معین

(تَ غَ مُّ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - پوشاندن ، فروپوشیدن . ۲ - ظرف را پر کردن .

فرهنگ عمید

۱. فروپوشیدن، پوشاندن.
۲. پوشاندن عیب و گناه و جز آن.
۳. پر کردن ظرف.

پیشنهاد کاربران

تَغَمَّدَهُ اللّه برحمتِه: خداوند او را در پوشش رحمت خود قرار دهد، خداوند او را در رحمت خود بپوشاناد.

بپرس