رزرو
/rezerv/
مترادف رزرو: پس انداز، ذخیره، یدکی
برابر پارسی: اندوخته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - ذخیره پس انداز . ۲ - یدکی . توضیح : احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
واژه برساخته "پیشدار" میتونه برابر خوبی باشه به معنی از پیش داشتن یا از پیش صاحب و مالک شدن
البته برابر دلنشین و گیراتر واژه "پیشمند" است که همان معنی "پیشدار" رو می نماید.
البته برابر دلنشین و گیراتر واژه "پیشمند" است که همان معنی "پیشدار" رو می نماید.
واژه رزرو
معادل ابجد 413
تعداد حروف 4
تلفظ rezerv
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [فرانسوی: r�serve]
مختصات ( در بازی های تی می )
آواشناسی rezerv
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
معادل ابجد 413
تعداد حروف 4
تلفظ rezerv
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [فرانسوی: r�serve]
مختصات ( در بازی های تی می )
آواشناسی rezerv
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
زاپاس
با اینکه "پیش سفارش" کمی درازدامن است ولی سپاس از دوستانی که پیشنهاد کردند. 🙏🙏
جا گرفتن به جای رزرو کردن،
واژه " اندوخته" هم به جای رزرو، کمابیش درخور است.
واژه " اندوخته" هم به جای رزرو، کمابیش درخور است.
شوربختانه برگردان این واژه لاتین که اندوخته است در بالا نوشته شده ولی برابر پارسی آن در زیر نوشته شده است.
رزرو = پیش سفارش
رزرو کردن = پیش سفارش دادن
رزرو = پیش سفارش
رزرو کردن = پیش سفارش دادن
هماهنگ کردن
نوبت گرفتن
هماهنگ
نوبت گرفتن برای سکونت در جایی برای مدت کوتاه مانند هتل و. .
مثال:من یک رزرو در هتل بهاران داشتم.
مثال:من یک رزرو در هتل بهاران داشتم.
رزرو
از پیش گرفتن ، کنار گذاشتن، بازاندازی ،
از پیش نگهداشتن، گُذرانگهداشتن
از پیش گرفتن ، کنار گذاشتن، بازاندازی ،
از پیش نگهداشتن، گُذرانگهداشتن
رزرو وقت:نوبت گرفتن، رزرو مکان مثل رزرو هتل :توافق بین دو نفر برای استفاده از مکانی در آینده ی عموما نزدیک از قبل
گُلگِرفت
جایی یا مکانی که از قبل برای استفاده شخصی تعیین شده باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)