اصفاد

لغت نامه دهخدا

اصفاد. [ اِ ] ( ع مص ) بستن. محکم کردن. ( از قطر المحیط ). محکم کردن و قید نمودن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). بند سخت برنهادن. ( آنندراج ).سخت بند برنهادن. ( لغت خطی ). || اصفاد کسی را؛ بخشیدن وی را مالی یا بنده ای. ( از قطر المحیط ). عطا دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). مال یا برده بخشیدن کسی را. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

اصفاد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ صِفاد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ صفاد، بمعنی بندیا قید یا غل. ( قطر المحیط ). زنجیرها و قیدها. ( غیاث ). بندها که بر پای نهند. ( لغت خطی ). دوالها و زنجیرها که به آن اسیر را بندند. ( آنندراج ) :
نک شیاطین کسب و خدمت میکنند
دیگران بسته به اصفادند و بند.
مولوی.
و رجوع به صفاد شود. || ج ِ صَفَد، بمعنی عطا و وثاق. ( قطر المحیط ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 64 ). بخششها. ( از لطایف و منتخب ) ( غیاث ). و رجوع به صفد شود.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - بند سخت برنهادن . ۲ - عطا دادن .

فرهنگ عمید

۱. بند کردن، کسی را زندانی کردن.
۲. عطا دادن، بخشیدن چیزی به کسی.

پیشنهاد کاربران

إبراهیم
وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ
ﻭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﺠﺮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺠﻴﺮﻫﺎ [ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺳﺨﺖ ] ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ . ( ٤٩ )
اصفاد جمع صفد ( بر وزن نمد ) به معنی قید و بند است ( مانند دستبندها و پابندهائی که بر زندانیان می گذارند . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 289 )
إِلَهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالأَْصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الأَْشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَی فَضَائِحِی عُیُونَ الْعِبَادِ
خدایا، اگر مرا با زنجیرها ببندی، و عطایت را از میان همه خلق، از من منع کنی و بر رسوایی هایم دیدگان بندگانت را بگشایی،
...
[مشاهده متن کامل]

وَ أَمَرْتَ بِی إلَی النَّارِ وَ حُلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ الأَْبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِی مِنْکَ و مرا به سوی دوزخ فرمان دهی، و بین من و نیکان پرده گردی ( حائل گردی، یعنی جدایی افکنی ) ، امیدم را از تو نخواهم برید، ( از دعای ابوحمزه ثمالی )

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد.
مثال اول:
کلمه جدید:اصفاد به معنی غل ها و زنجیر ها.
کلمه اشنا:اَسباب.
ارتباط سازی:برای عده ای از مسافرین اسباب سفر فقط اَصفادند ( اسباب اصفادند )
...
[مشاهده متن کامل]

توضیح :آنقدر چیزی همراه خود می برد که خود و دیگران را به مشقت و زحمت می اندازد در صورتی که شاید یکبار هم از بعضی انها استفاده نکند.
مثال دوم:
کلمه جدید:اصفاد به معنی غل ها و زنجیر ها.
کلمه اشنا:اَسفار به معنای کتاب های بزرگ، تورات.
ارتباط سازی::برای عده ای از افراد اسفار اصفادند.
توضیح:مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا. . ( سوره الجمعة آیه 5 )
ﻭﺻﻒ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺭﺍﺯﮔﻮﺷﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﺎﻳﻲ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮﻳﺎﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ] ﺣﻤﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ. . .
عدم استفاده از کتاب ها برای بعضی خانواده، کتاب ها فقط غل و زنجیر و دست و پاگیر شدند.

در ضمن اصفادجمع صِفاد است که برای یادسپاری آسان تر این کلمه هم می توان از همین روش استفاده کرد.
کلمه جدید:صِفاد به معنی غل و زنجیر .
کلمه اشنا:صِفات.
ارتباط سازی:از شخص عاشقی پرسیده اند چرا فقط این دختر ، فرد دیگری انتخاب کن و خودت را خلاص کن. پاسخ داد، چه می گویید، صفات او صفاد من شده اند.

بپرس