اناث

/~enAs/

مترادف اناث: بانوان، زنان، نسوان، مادینگان ، نرینه ها

متضاد اناث: رجال، مردان

معنی انگلیسی:
females, women

لغت نامه دهخدا

اناث.[ اُ ] ( از ع ، اِ ) ماده از انسان ، بزرگ باشد یا کوچک ، دختر باشد یا زن. ( ناظم الاطباء ). زنان. مادگان :
از تو نوشند از ذکور و از اناث
بی دریغی در عطایا مستغاث.
مولوی.
- اناثاً و ذکوراً؛ خواه زن و خواه مرد و خواه دختر و خواه پسر. ( ناظم الاطباء ).
- اناث و ذکور ؛ زنان و مردان. ( آنندراج ) :
برّ تو بر تن وضیع و شریف
مهر تو در دل اناث و ذکور.
مسعودسعد.
و رجوع به ماده بعد شود.

اناث. [ اِ ] ( ع اِ ) ج ِاُنْثی ̍. ماده ها. ( از اقرب الموارد ) ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). مقابل ذکور. مادگان. زنان. در فارسی غالباً اُناث تلفظ کنند. ( از فرهنگ فارسی معین ).

اناث.[ اِ ] ( ع اِ ) ستاره های اُنْثی ̍. ( ناظم الاطباء ). ستاره های خرد. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || آنچه جان ندارد مانند درخت و سنگ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قاموس از ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

زنان، مادگان، جمع انثی
( اسم ) جمع انثی زنان مادگان مقابل ذکور . یا اناث و ذکور. زنان و مردان مادینه و نرینه .
ستاره های انثی . ستاره های خرد . یا آن چه جان ندارد مانند درخت و سنگ .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ انثی ، زنان . ،~ و ذکور زنان و مردان .

فرهنگ عمید

= انثی

پیشنهاد کاربران

اِناث. جمع ِاُنْثی است ̍. ماده ها. مقابل ذکور. زنان. در فارسی غالباً اُناث تلفظ می شود. در آیات قرآن اُناث نداریم.
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ ( صافات150 )
اناث جمع انثی از ماده انث ( بر وزن ادب ) به معنی موجود نرم و قابل انعطاف است ، و لذا هنگامی که آهن در آتش نرم شود ، عرب می گوید انث الحدید و اگر به جنس زن اناث و مؤنث گفته می شود به خاطر آن است که جنس لطیفتر و انعطاف پذیرتری است .
اناث از اولاد زن در حقوق دربحث محارم سببی به معنای فرزندان مونث زن است.
زنان ، مادگان.
باسلام کاربسیارعامه پسندیست اگه اعراب گذاری حروف به حروف بنویسی پسندیده تراست

بپرس