اخف

لغت نامه دهخدا

اخف. [ اَ خ َف ف ]( ع ن تف ) نعت تفضیلی از خفیف. سبک تر. خفیف تر. مقابل اثقل : خزانه بگشادند هرچه اخف بود از جواهر و زر و سیم و جامه بغلامان داد تا برداشتند. ( تاریخ بیهقی ).
- امثال :
اخف حلماً من العصفور.
اخف رأساً من الذئب و من الطائر.
اخف من فراشة.
اخف من یراعة.
|| گواراتر. سبک تر: هو من اعذب المیاه و اخفها. ( رحله ابن جبیر ). و اعذب المیاه و اخفها ماء جیحون. ( صورالاقالیم اصطخری ).

فرهنگ فارسی

خفیف تر، سبکتر، کم وزن تر
( صفت ) جمع خلف جانشینان بازماندگان بازپسینان پس روان از پس چیزی آیندگان . یا اخف واسف . ماندگان و رفتگان .
سبکتر خفیفتر

فرهنگ عمید

۱. خفیف تر.
۲. سبک تر، کم وزن تر.

پیشنهاد کاربران

فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی که در ترجمه هایی أَخَفُّ الْمُطَّلِعِینَ، بی مقدارترین آگاهان معنا شده است که به نظر می رسد معنای کم آگاه ترین مناسب تر است :
فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلَی ذَنْبِی غَیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لَوْ خِفْتُ تَعْجِیلَ الْعُقُوبَهِ لاَاجْتَنَبْتُهُ
...
[مشاهده متن کامل]

اگر امروز جز تو بر گناهم آگاه می شد، آن را انجام نمی دادم، و اگر از زود رسیدن عقوبت می ترسیدم، از آن دوری می کردم،
لاَ لأَِنَّکَ أَهْوَنُ النَّاظِرِینَ وَ أَخَفُّ الْمُطَّلِعِینَ
گناهم نه به این خاطر بود که تو سبک ترین بینندگانی ( ضعیف ترین بینندگانی ) و بی مقدارترین آگاهانی ( کم آگاه ترینی ) ،
بَلْ لأَِنَّکَ یَا رَبِّ خَیْرُ السَّاتِرِینَ وَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِین وَ أَکْرَمُ الأَْکْرَمِینَ
بلکه پروردگارا از این جهت بود که تو بهترین پرده پوش، و حکیم ترین حکیمان، و کریم ترین کریمانی.
در ضمن به نظر می رسد با توجه به معانی، احکم الحاکمین معنای حکیم ترین حکیمان نیز می دهد که در ترجمه هایی حاکم ترین حاکمان معنا شده است.

بپرس