ذرا

لغت نامه دهخدا

ذرا. [ ذَ ] ( ع اِ ) پناه. کنف. || جای. || مرتبت. در نامه القائم بامر اﷲ خلیفه عباسی خطاب به مسعودبن محمودبن سبکتکین به نقل تاریخ بیهقی آمده است : و قصد [ امیرالمؤمنین القائم بامر اﷲ ] علی منهاج سلفه الصالح وسلک طریقهم المنیر الواضح و هو فی المنحة علی ما یرطب لسانه من الشکر و یقابل مولم الرزیة بما اسبغ اﷲتعالی علیه من الصبر و یتلقی النازلة برضائه بقضائها علی ما سخر له الذی جل ذراه و یقضی حق الشکر فی الحالین لخالقه و مولاه... و در ترجمه ای که خود ابوالفضل از این جزء نامه کرده است گوید: و پیروی کرد و بجا آورد به روش سلف صالح خود و پیروی کرد راه روشن ایشان را و امیرالمؤمنین در نعمت و راحت ترزبان است بشکر الهی و برابری میکند با بلیه الم رسان با صبر بسیاری که خدا به او داده است و روبرو میشود با واقعه به آن طریق که رضا بقضا میدهد بر آنچه که این خلق را خدای بلندرتبه به او ارزانی داشته و در هر دو حال قضاء حق شکر خالقش مینماید و صاحبش - انتهی. || پوشش. ستر. || آنچه بر باد شود. || سرشک ریخته از چشم.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ذَرَأَ: خلق کرد(ازکلمه ذرء به معنای ایجاد به شیوه اختراع است ، و گویا معنای اصلیش ظهور بوده )
معنی زَرْعٍ: کشت - زراعت - روییدنی غیر از درخت
معنی تَذْرُوهُ: آن را به هرسو پراکنده کند(از ذرأ به معنی تفریق و جدا کردن است)
ریشه کلمه:
ذرء (۶ بار)

پیشنهاد کاربران

خلق کرد
خود آفرید
هوالعلیم
ذَرَاَ: بوجود آورد
ذَرِ : واگذار؛ بگذر
بازی با کلمات
برای یادسپاری اسان تر به ذهن بسپارید:ذرا ذرت المخصوص بالواسطه تراریخته؛خلق کرد ذرت خاصی با شیوه ی تراریخته.
سفارش کارشناسان یادگیری:خنده دار بودن ، مسخره بودن و تناسب با کلمات اشنا داشتن باعث ماندگاری بیشتر کلمات نااشنا در ذهن خواهد شد.
...
[مشاهده متن کامل]

معنی ذَرَأَ: خلق کرد
در ضمن معنی زَرْعٍ: کشت - زراعت

بپرس