طارق

/tAreq/

مترادف طارق: شب رو، دزد، غافلگیر، ستاره صبح

فرهنگ اسم ها

اسم: طارق (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی، کهکشانی) (تلفظ: tāreq) (فارسی: طارِق) (انگلیسی: taregh)
معنی: ستاره صبح، نام هشتاد و ششمین سوره قرآن کریم، سوره ی هشتاد و ششم از قرآن کریم دارای هفده آیه، ( در قدیم ) هنگام شب آینده، ( به مجاز ) به معنی وارد، عارض، ( در قدیم ) به معنای هنگام شب آینده، نام سوره ای در قرآن کریم
برچسب ها: اسم، اسم با ط، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی، اسم کهکشانی

لغت نامه دهخدا

طارق. [ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ستاره صبح. ستاره بام. ( مهذب الاسماء ). ستاره روز.( شعوری ) ( برهان ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بشب آینده. بعضی طارق زحل را گویند. || زن و شتر ماده ای که بحد اشتهای نر و شوهر رسیده باشند. || فال سنگک زننده. ( منتهی الارب ). آنکه سنگ زند. ( مهذب الاسماء ). || حادثه شدید. || هر شی که بشب ظاهر شود. || کسی که بشب راه رود. از این باعث دزد و ساحر را نیز طارق گویند . ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || در. باب. || ستاره. کوکب. ( برهان ). ج ، طُرّاق. || ( اِخ ) هشتاد و ششمین سوره از قرآن مجید، و آن مشتمل بر هفده آیه است و در مکه نازل شده است. و بدین آیت آغاز شود: والسماء والطارق. پس از سوره بروج و پیش از سوره اعلی.

طارق. [ رِ ] ( اِخ ) موضعی است. ( معجم البلدان ). || قریه ای است به افریقا.

طارق. [ رِ ] ( اِخ ) کوه طارق به طبرستان. در عجائب المخلوقات و آثارالباقیه آمده که در آن کوه غاری است و در آنجا دکه ای که آن را دکه سلیمان خوانند و به برکت سلیمان آن را معظم دارند و اگر او را بقاذورات ملوث کنند، هوا متغیر شود و صاعقه و بارندگی آرد و تا آن راپاک نکنند فروننشیند. ( نزهة القلوب چ لیدن ص 197 ).

طارق. [ رِ ] ( اِخ ) رجوع به ابومحارش شود.

طارق. [ رِ ] ( اِخ ) غلام عبیداﷲ پسر زیاد. ابن عبدربه از ابن شبرمة القاضی نقل کرده گوید: ابن شبرمة گفت پیش از آنکه پدرم بر مسند قضا نشیند با او نشسته بودم. طارق غلام ابن زیاد بگذشت در حالی که والی بصره بود و گروهی از اشراف با او بودند. چون پدرم او را بدید آهی سرد از دل بر کشید و گفت :
اراها و اِن کانت تحب کأنها
سحائب صیف عن قریب تقشع.
سپس گفت : اللهم لی دینی و لهم دُنیاهم. پس از مدتی پدرم بقضاء برگزیده شد من بدو گفتم آیا آن روز طارق را یاد داری ؟ گفت جانان پدر.آنان جانشین پدر ترا خواهند یافت اما من ایشان را عوض و خلفی نمی یابم. ناچار پدرت نیز همان راهی را که آنان رفتند می پیماید و از ناز و نعمتی که آنان تمتع مییابند بهره میبرد. ( عقد الفرید ج 1 ص 65 و ج 3 ص 126 ).

طارق. [ رِ ] ( اِخ ) نام پسر اُمیةبن عبدالشمس که بنات طارق که در عرب بحسن ضرب المثلند بدو منسوبند.

طارق. [ رِ ] ( اِخ ) مولی عثمان بن عفان. کان امیراً علی المدینة. ( منتهی الارب ). طارق نام پدرش عمرو است و غلام خلیفه سوم عثمان بن عفان بود.عبدالملک بن مروان او را والی مدینه کرد و پنج ماه در مدینه به امر ولایت اشتغال ورزید. خلیفه عصفری گوید: طارق در سال 72 هَ. ق. بر مدینه غلبه کرد و مردم را به بیعت عبداﷲبن زبیر دعوت کرد هنگامی که مصعب بن الزبیر کشته شد و او طلحةبن عبداﷲبن عوف را که از جانب مصعب والی مدینه بود از مدینه بیرون کرد. و خلیفه طارق را در پایان سال 73 معزول و حجاج بن یوسف را به ولایت مدینه منصوب کرد. ابن سعد گوید عبدالملک بن مروان ، طارق بن عمرو را با ششهزار نفر گسیل داشت که ما بین ایله و وادی القری ساخلو و مراقب باشند که اگر لشکریان ابن زبیر بقصد هجوم بسوی مدینه با عمال عبدالملک قصد مبارزه و قتال کنند عمال مزبور را مدد باشندو یاری کنند. ابوبکربن ابی قیس که بر قسمتی از لشکریان ابی زبیر فرماندهی داشت طارق قصد او کرد و با او مبارزه درپیوست و بر او غالب آمد و او را بکشت. در این واقعه از ششصد تن یاران ابوبکربن ابی قیس گروهی کشته شدند آنقدر که از ایشان باقی ماند به اطراف پراکنده گردیدند. حارث بن حاطب نامه ای به عبداﷲبن زبیر فرستاد که عبدالملک بن مروان طارق را با گروهی بسیار فرستاده و اینک بین ایله و ذوخشب مشغول راهزنی و تاراج وغارت اموال و ستم بمردم میباشند چنانکه لشکری گران بمدینه فرستی باشد که مدینه از تاخت و تاز طارق و یارانش مصون ماند. و ابن زبیر پس از وصول این نامه مکتوبی به حارث بن عبداﷲبن ربیعه فرستاد که دو هزار تن بسرکردگی مردی آزموده بمدینه گسیل دار و او حارث بن رواس را با دو هزار مرد کاری بمدینه اعزام داشت. این جماعت چندی مدینه را از لشکریان شام محفوظ داشتند و مردم را از وجود آن جماعت آزاری نمی رسید و شهر مدینه گاهی در دست ابن زبیر و گاهی در تحت امر عبدالملک بن مروان میبود. بعبارة اخری هرگاه یکی از آندو بر دیگری چیره میشد و غلبه می یافت فرمانروائی مدینه او را مسلم بود. لیکن اکثر اوقات غلبه و چیرگی نصیب ابن زبیرمیشد. همین که ابن زبیر از کشته شدن ابوبکربن ابی قیس آگاه گردید، نامه ای به ابن رواس نوشت که با اصحاب و لشکریان خود بر طارق تاخت آرد و این معنی بر اهالی مدینه سخت گران آمد. طارق نیز از اندیشه ابن رواس و دستور ابن زبیر آگاه شد و یاران خود را برانگیخت وآماده کارزار شدند و بالاخره بین دو لشکر جنگی سخت درگرفت و در نتیجه طارق غالب آمد و به وادی القری بازگشت. ابن زبیر بوالی خود در مدینه فرمانی نوشت که برای دو هزار تن از اهل مدینه مرسوم بر قرار دارد تا در مواقع سخت برای دفاع از شهر مدینه موجبات تسهیل امر و ضمناً وسیله راحت و آسایش آنان مهیا و آماده باشد ولی نظر به آنکه مرسوم بمردمان نرسید آن را «فرض الریح » نام نهادند. حافظ و ابویعلی از سلیمان بن یسار روایت کرده اند: که طارق موقعی که والی مدینه بود عمری را برای وارث ، حکم شرعی قرار داد و بروایت جابر انصاری از پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم استناد کرد و جابر در حق طارق میگفت : در شگفتم از چند کار که همگی آنها شگفتی آور است. تعجب میکنم از کسی که ناخوش میداشت ولایت عثمان را و نسبت به او کینه میورزید تااو را کشتند و سپس دچار غلام او شدند که بر منبر رسول خدا بالا رفت و خطبه خواند در حالی که از صلحای پیشینیان ما نبود و از ناچاری اهالی مدینه فرمان او بردند. از ابوزرعة کیفیت حال طارق را در روایت حدیث پرسیدند. گفت ثقه است. ( تهذیب ابن عساکر ج 7 صص 40-41 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ابن زیاد سردار معروف عرب ( ف. ۱٠۲ ه.ق. ). وی عامل موسی بن نصیر بود و چون موسی از فتح طنجه با پیروزی بازگشت طارق را بسال ۸۹ ه.ق .در طنجه والی گردانید. سپس موسی قریب ۱۲ هزار تن که بیشتر آنان بربر بودند برگزید و آنانرا بفرماندهی طارق بسوی اندلس فرستاد .طارق لشکریان را از دریا بگذرانید و بر کوهی که بعدا بنام خود او شهرت یافت ( جبل طارق ) استیلا یافت. او اول کسی بود که بجنگ با اندلسیان پرداخت ( ۹۲ ه.ق ./ ۷۱۱ م . ). الیان که والی مجاز اندلس بود با طارق دیدار کرد و طارق او را امان داد مشروط بر آنکه طارق و همراهانش را از دریا با کشتی به اندلس رساند . الیان آن شرط را پذیرفت و آنانرا به اندلس رسانید . وی دژ قرطاجنه را بگشود و پس از سوزاندن کشتیهای حامل لشکریان اندلسی و پیکار با [ رود ریک ] که فرمانده ویزیگتها بود و کشته شدن وی طارق نشیب و فراز زمین اندلس را درنوردیدتا اشبیلیه و استجه را نیز فتح کرد وکشانی را هم برای تصرف قرطبه و مالقه روانه نمود و سپس پایتخت اندلس [ طلیطله ] را مسخر ساخت . آنگاه بقصد گشودن بلاد شمالی آن کشور از وادی الحجاره و وادیی دیگر که بعد ها بنام اوفج طارق نام یافت بگذشت و بر چند شهر از شهرهای اندلس که از جمله آنها مدینه سالم بود استیلا یافت و در ۹۳ بطلیطله بازگشت . موسی بن نصیر پس از شنیدن خبر فتح اندلس نامه ای بطارق نوشت مبنی بر آنکه مسلمانان را بهلاکت و فتنه انداختی و بجنگ واداشتی و خود بسوی طلیطله ( یاقرطبه ) حرکت کرد. در آنجا دو سردار مزبور با هم دیدار کردند و موسی طارق را از فرماندهی معزول نمود ولی ولید بن عبد الملک میانه آن دو را گرفت و بین آن دو آشتی افکند و بار دیگر طارق را بفرماندهی لشکر برگزید . طارق نیز به پیکار با اندلسیان ادامه داد و از شرق طلیطله تا سرچشمه نهر تاجه بالا رفت و در فتح سرقسطه از موسی بن نصیر استمداد کرد و آن شهررا بیاری هم گشودند. آنگاه طارق بشهرهای طرطرشه و بلنسیه و شاطبه و دانیه وارد شد و در سال ۹۶ بر حسب فرمان ولید باتفاق موسی بن نصیر بشان رفت و از آن پس بقول ارجح دیگر فرماندهی نیافت .
۱ - آن که بشب راه رود . ۲ - هر چیز که به شب ظاهر شود . ۳ - دزد . ۴ - فالگیر جمع : طراق . ۵ - ستاره صبح .
ابن المرقع تابعی است

فرهنگ معین

(رِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - راه رونده در شب . ۲ - مجازاً: دزد، فالگیر. ۳ - ستارة صبح .

فرهنگ عمید

۱. هشتاد وششمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۲۲ آیه.
۲. (اسم، صفت ) [قدیمی] درشب آینده، به شب پیدا شونده، آینده در شب.

دانشنامه عمومی

طارق (اسلحه کمری). اسلحه طارق ( به عربی: مسدس طارق ) یک اسلحه کمری نیمه خودکار با ساختار برتا است. [ ۱] در سال ۱۹۸۱ کشور عراق موفق به دریافت مجوز ساخت این سلاح که نسخه ای از برتا ام۱۹۵۱ می باشد شد. [ ۲] اگر چه برخی معتقدند که صدام حسین این اسلحه را به احترام نخست وزیرش طارق عزیز نامگذاری کرده، اما نقش طارق بن زیاد یکی از سرداران خلافت اموی در جریان حمله سپاهیان اسلام به اندلس و فتح آن سرزمین به صورت یک لوگو طلایی رنگ بر روی دسته مشکی این سلاح نشان میدهد که صدام حسین در تمجید از این سردار اموی این نام را برای این اسلحه کمری انتخاب کرده است.
عکس طارق (اسلحه کمری)

طارق (نهبندان). طارق روستایی در دهستان شوسف واقع در شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۲۵۳ نفر ( در ۱۰۷ خانوار ) بوده است. [ ۱]
در شمال غربی این روستا چشمه ای به نام چشمه پریان وجود دارد که زیارتگاه مردم منطقه بالاخص مردم سیستان می باشد. بیشتر مردم این روستا به شهرستان های نهبندان و بیرجند و مشهد و زاهدان و ایرانشهر و چابهار به دلایل مسائل شغلی کوچ کرده اند. [ نیازمند منبع]
آرامگاه ابراهیم ادهم در این روستا واقع شده است.
این روستا در دل رشته کوه حوری در شرق آن واقع شده است. در این منطقه درختانی که با طبیعت این منطقه سازگار است به طور خودرو رشد کرده اند که می توان به بنه ( پسته کوهی ) که به گویش محلی خنجک نام دارد و از شیرهٔ آن به عنوان نوعی آدامس که سقز نام دارد و در منطقه به جک شهرت دارد استفاده می شود و بادام کوهی که به گویش محلی به بادمشک معروف است. طبیعت این منطقه به گونه ای می باشد که در فصل تابستان مردم از دیگر شهرها به این منطقه ییلاقی کوچ می کنند و هوای بسیار مطلوبی دارد
و درختانی همچون عناب و توت و زرد آلو و انار و … در این منطقه قابل رویش است این روستا قابلیت کشت زعفران را نیز دارد.
فاصلهٔ زمینی این روستا ( جادهٔ اصلی + جاده فرعی ) با شهرستان نهبندان ۴۴ کیلومتر و با شهر شوسف ۱۳ کیلومتر و با شهرستان سربیشه ۹۱ کیلومتر و با شهرستان بیرجند ۱۵۳ کیلومتر می باشد[ ۲]
عکس طارق (نهبندان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

ستاره صبح

پیشنهاد کاربران

ستاره ای که به تازگی کشف شده و چشمک زن هست با صدایی شبیه کوبیدن درب صدا دار هم هست و ادعا شده که این همان ستاره طارق است که در قرآن آمده
طارق کوبنده معنی می شود
کسی که می کوبد همچون کوبیدن در و نه منظور در
کوبیدن از نشانه اون جسم سماواتی است
( در شب آینده ) جواب طارق در بازی شهربانو
در قرآن و کتب آسمانی کلمات معنی ظاهری رو ندارن یعنی به مفاهیمی اشاره میکنند . بخصوص قرآن که کشف رمزهای زیادی داره. شب در قرآن اشاره به ظلمت و ناآگاهی داره و روز و نور به مفهوم آگاهی و تحول ، همینطور آب ، می ، شراب ، نهر به مفهوم جریانات و کانالهای آگاهی
...
[مشاهده متن کامل]

طارق که اشاره شده شب رو هست و کوبنده وغافلگیر کننده یعنی نور آگاهی که به یکباره ( کوبنده ) به ظلمت بشریت تابیده میشه و باعث تحول و بیداری میشه. و ستاره صبح بودن هم که همین نشانه و نوید روشنایی و بیداری رو داره.

🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
...
[مشاهده متن کامل]

13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس

شب شکن، ستارۀ شب شکن
شب شکاف، شب شکاف اختر، اختر شب شکاف
فجر اختر
شب درآی، شبْ در آینده، شبْ آینده ج: شب آیان
طارق همون سیاره زحل یا تیتان هست و متعلق به امام علی ( ع ) و خاندانشون هست : ) **********
طارق از ماده طرق ( بر وزن برق ) به معنی کوبیدن است ، و از آنجا که درهای خانه ها را به هنگام شب می بندند ، و کسی شب وارد می شود ناچار است در را بکوبد ، به اشخاصی که در شب وارد می شوند طارق گویند .
[ﻃﺎﺭﻕ] ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻜﻮﺑﺪ. [ ﻃَﺮﻕ] ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ ﻭ [ﻣِﻄﺮﻗﺔ] ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ [ﻃﺮﻳﻖ] ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺯﻳﺮ ﭘﺎ ﻛﻮﺑﻴﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ( از تفسیر نور استاد قرائتی )
معنای طارق در قران کریم به معنی کوبنده است که صدای تق تق میدهد ، و منظور از طارق ستاره نوترونی است اگر به یوتیوب مرجعه کنید و کلمه pulsar voice را جستجو کنید به صدای گردش ستاره نوترونی به گرد خودش خواهید رسید که صدای تق تق میدهد یعنی اشتاره به ایه یی و تو چه میدانی که طارق چیست
در پارسی" تارخ " که یک نام آرامی و پدر پراهام ( ابراهیم ) پیامبر می باشد .
نام یکی از سوره های قرآن کریم _به معنی ستاره درخشان است
کوبنده
روستای باستانی از توابع شهرستان نهبندان در خراسان جنوبی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس