قبراق

/qebrAq/

مترادف قبراق: تندرست، چالاک، چست، سالم، سرحال، فرز

متضاد قبراق: بیمار، مریض

برابر پارسی: چابک، گوبراک

معنی انگلیسی:
nifty, equipped for action, nimble

لغت نامه دهخدا

قبراق. [ ق ِ ] ( ص ) چست و چالاک. و چون لفظ عربی و ترکی نیست باید با غین نوشته شود. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ فارسی

چابک، چست و چالاک
( صفت ) چابک چشت چالاک .

فرهنگ معین

(قِ ) [ تر. ] (ص . ) چابک ، چست .

فرهنگ عمید

۱. چابک، چست وچالاک.
۲. [مجاز] سرحال.

جدول کلمات

سرپا

پیشنهاد کاربران

picture of ( good ) health
قبراق با حرف ق کاملا واژه ترکی است اما اینکه با کلمه گوبراک هم ریشه باشد تردید بر این می آورد که ریشه از ترکی است یا پارسی.
ضمنا قبراق مخفف قاباراق از جمع قابار باضافه پسوند اق است.
قابار از مصدر قابارماق به معنی بارز بودن و به چشم آمدن و هیبت ساز است و آق پسوند تاکیدی است. لذا قاباراق یا مخخف شده آن قبراق یعنی پرهیبت است که مشروط به سلامتی دیده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

قبراق مخفف اصطلاح قاباراق از ریشه قابارماق یعنی برجسته و بارز یا به چشم آمدن است که نشانه سلامتی جسم قاباراق می باشد.
پسوند اق پسوند فاعلی است. در جمع قاباراق به معنی هیبت ساز بوده کم کم به قبراق مخفف شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ضمنا کلماتی که دو ق در ترکیب خود داشته باشند منتسب به ترکی است.
اما اینکه قبراق کلمه ای پارسی باشد یا با اون یکی باشد را نمی شود انکار کرد زیرا بین دو زبان همجوار با تاریخ مشترک طولانی اینعمل دور از انتظار نباید باشد.

قبراق ترکی شده ی واژه ی گوبراک پهلویست جناب پانتورک بیخود فلسفه بافی نکن اینکه شهریار گفته که دلیل بر ترکی بودن نیست پس کلمات عربی شاهنامه هم چون فردوسی گفته همگی فارسیست
گوبراگ به معنی سالم ، سلامت ، چابک ، مهیا ، آماده، گوش بزنگ می باشد
واژه قبراق کاملا پارسی است در ترکی می شود کاراک این واژه قبراق صد درصد پارسی است.
right as a book ( adj. )
( US ) in good health or spirits
واژه ی قبراق در زبان ترکی در اصل به بار چهارپایی گفته می شود که جمع و جور باشد و شل و ول نباشد یعنی اگر بار چهار پا کاملا به بدنش چسبیده و آویزان نباشد به آن قبراق می گویند و اگر بار چهار پا آویزان باشد و به زمین نزدیکتر باشد و جمع و جور نباشد به آن" سالخاق " گفته می شود . سالخاق در اصل مخالف و متضاد قبراق است . البته در زبان ترکی معنی سروحال نیز می دهد این واژه در حیدر بابای شهریار هم استفاده شده است . شهریار 95 درصد از کلماتی که در حیدر بابا استفاده کرده ترکی است و شهریار کاملا مطلع بوده که این واژه ترکی هست . و عمدا سعی نموده از استفاده ی کلمات فارسی در حیدر بابا خوداری نماید . شهریار می نویسد :
...
[مشاهده متن کامل]

شیخ الاسلام سهمان قالوپ قبراخدی
نوروز علی قاچاق گچیپ قوچاخدی
یعنی شیخ الاسلام با آنکه پیر شده خوب مانده و سر وحال و قبراق است
و نوروز علی به دلیل مخالفت هم چنان فراری هست ولی مردانگی و دلاوری خود را حفظ نموده است.

با عرض سلام و احترام.
این کلمه به معنی خشنود و راضی احتمالاً است.
واژه ( قبراق ) واژه ای پارسی است که در زبان پهلوی به دیسه یِ ( گوبراگ/گوبراک ) بوده است.
چنانکه در رویه هایِ 38 و 199 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
قبراققبراق
این واژه در پهلویگ و اوستایی به ریخت گوبراک گفته میشده به چم بیدار و گوش بزنگ و فعل گوبراکیدن نیز در پهلویگ کاربرد داشته.
قبراق به معنای سرپا و سرحال و سرخوش میباشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس