اخیش


معنی انگلیسی:
ooh, whoosh

لغت نامه دهخدا

اخیش.[ ] ( اِخ ) ( مغضوب ) پادشاه جت یکی از شهرهای فلسطینیان بود که داود آنگاه که از دست شاؤل متواری بود برای حفظ جان خود دوبار بدانجا گریخت. بار اول اهالی آنجا از حال او آگاه شدند و ویرا شناختند و او برای نجات خویش ، خود را دیوانه نمود و بر درها خط میکشیدو خاک و گل بر سر و روی خود میریخت تا بدین وسیله رهائی یافت ( کتاب اول سموئیل 21:10 ). چند سال پس از آن ، دیگر بار با ششصدتن بدانجا شد، اخیش ویرا چون دشمن شاؤل و اسرائیل پذیرائی کرد و او را در صقلغ منزل داد و فریفته هیئت و رفتار داود شد و امیدوار بود که در جنگ با اسرائیل داود ویرا امداد خواهد کرد ولی سران سپاه او، ویرا ترغیب کردند که داود را بصقلغ فرستد. ( کتاب اول سموئیل 26:29 ) ( قاموس کتاب مقدس ).

گویش مازنی

( آخیش ) /aaKhish/ از اصوات شادامانی
/aKhish/ بد و زشت و نازیبا - لفظی که در مقام احساس رضایت و لذت گویند

پیشنهاد کاربران

آخِیْش، در گویش شهرستان بهاباد نوعی ابراز یا اعلام آسودگی از مشغله ی ذهنی با منتفی شدن آن یا انجام ان.
مثال :آخیش گفتن بعد از لغو شدن یا به تاخیر افتادن و یا پس از امتحان توسط دانش آموز.
آوا یا صدایی که بیانگر حد وافری از لذت باشد ، نوعی اعلام احساس رضایت از انجام کاری

بپرس