مرتی

پیشنهاد کاربران

مرة[ م َرْ رَ ] یک بار، یک دفعه. جمع، مَرّات ( marrat ) به معنای دفعات، بارها. وقتی گفته می شود به کرات ( karrat ) و مرات یعنی به دفعات . شاید یکی از بهترین روش های یادسپاری اسان تلفظ کلمه ی مرت، یادآوری عبارت ( کرات و مرات ) است که نشان از فتحه داشتن حرف ( م ) و نیز مشدد بودن حرف ( ر ) دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

اما مرت با کسره داشتن حرف ( م ) و نیز مشدد بودن حرف ( ر ) طبیعتا معنای دیگری خواهد داشت:
مرة[ م ِرْ رَ ] توانائی و استواری اندام، توان.
علّمه شدیدُالقوی ذومرة فاستوی. ( نجم5 و 6 )
- ذومرة ( صاحب توانائی ) لقب جبرئیل.
أَتْمَمْتَ عَلَیَّ سَوابِغَ الْإِنْعامِ، وَرَبَّیتَنِی زائِداً فِی کُلِّ عامٍ، حَتَّی إِذَا اکْتَمَلَتْ فِطْرَتِی وَاعْتَدَلَتْ"مِرَّتِی" ( از دعای عرفه امام حسین علیه السلام )
نعمت های کاملت را بر من تمام کردی و مرا در هر سال با افزوده شدن به وجودم پرورش دادی تا آفرینشم کامل شد و "تاب و توانم" معتدل گشت.
مِرَّتِی=مرة ی =توانم.

بپرس