سلاخی

/sallAxi/

مترادف سلاخی: کشتار، قصابی

معنی انگلیسی:
carnage, slaughter, slaughtering, (of animals) butchery

لغت نامه دهخدا

سلاخی. [ س َل ْ لا ] ( حامص ) پوست برکندن بزیادت «یای » مصدری بر سلاخ. ( غیاث )( آنندراج ). || شغل سلاخ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگستان زبان و ادب

[علوم و فنّاوری غذا] ← کشتار

واژه نامه بختیاریکا

سَلاری؛ شَل و زَم دار؛ شَل و قَل؛ شَل و کُل ( شل و قل ) ؛ شَلار مَلاری

دانشنامه عمومی

سلاخی (فیلم ۱۹۹۸). سلاخی ( به هندی: Salaakhen ) فیلمی است محصول سال ۱۹۹۸ و به کارگردانی گودو دانوآ است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانی دئول، راوینا تاندون، انوپم کهیر، فریده جلال، آمریش پوری، دون ورما، مانیشا کویرالا ایفای نقش کرده اند.
عکس سلاخی (فیلم ۱۹۹۸)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

butchery (اسم)
کشتارگاه، دکان قصابی، سلاخی، ادمکشی

slaughter (اسم)
خون ریزی، قتل عام، سلاخی، ذبح، کشتار فجیع

flaying (اسم)
سلاخی

پیشنهاد کاربران

یک بار سَلّاخی ببین؛ سپس سلاخی عادی میشه وآخرشه خودت هم سلاخ میشی.
فکر کنم تا حالا شدی!
اشلاتر یا اسلاتر هست که بنظر اینطور تلفظ میشه
Sloughter
پوست کنی
گربه رو سلاخی کردن، یعنی گربه رو زدن و کشتن آسیب زدن بهش : )
سلاخیدن
چجوری دلت میاد این حیوان ها رو بِسَلاخی.
از کلمات هم خانواده :
سلاخ، سالخ، سلاخی، مسلخ، سَلَخ ( فعل است ) ، سلخ ( اسم بر وزن بلخ ) ، سلخ خانه، سلاخ خانه

کشتار، بریدن اندام ، قصابی کردن ، مثله نمودن

بپرس