تولی

/tavallA/

مترادف تولی: تولا، دوستی، مودت، ولا، ولی قرار دادن، برگشتن، پشت کردن

متضاد تولی: تبری

لغت نامه دهخدا

تولی. ( اِ ) رجوع به چاکشو شود.

تولی. ( اِ ) به زبان مغولی به معنی آینه است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تولی ( اِخ ) شود.

تولی. [ ]( اِ ) این کلمه در این بیت عنصری آمده و در لغتنامه هایی که در دسترس ما بود و حتی در دیوان عنصری که تصحیح شده و مشکلات آن را آورده اند ضبط و معنی آن یافت نشد ظاهراً چیزی مانند پر بوده است که در انتهای تیر تعبیه می کرده اند تا بر سرعت آن بیفزاید :
چو برمالد به رزم اندر کمان را
اجل بینی نهان در باد صرصر
یکی گشته کمانش را زه و توز
یکی مر تیر او را تولی و پر.
عنصری ( دیوان چ قریب ص 66 ).

تولی. [ ت َ وَل ْ لی ] ( ع مص ) ولی ساختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ولایت راندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). حکومت نمودن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || به خود گرفتن کاری را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || به کار کسی قیام کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( از منتهی الارب ) ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به گردن کردن کار را. یقال : تولی الامر؛ ای تقلده. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || برگشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). برگشتن و روی بگردانیدن و با «عن » متعدی شود. منه قوله تعالی : و تولی عنهم. ( قرآن 12 / 84 ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دوستی داشتن با کسی. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از ترجمان جرجان ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و منه قوله تعالی : و من یتولهم منکم. ( قرآن 23 / 9 ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده بعد شود.

تولی. [ ت َ وَل ْ لا ] ( ع اِ ) دوستی. یقال :انه لبین التولی. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). قرب. ( اقرب الموارد ). رجوع به تولا و ماده قبل شود.

تولی. ( اِخ ) تولوی. یکی از پسران چنگیز و مؤسس خاندان تولی است که در مغولستان حکومت کردند ( 1248-1634 م. ). ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تولوی و الغنویان و تاریخ جهانگشا ج 1 و 2 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 3 و سبک شناسی بهار ج 3 ص 159 و 247 و احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 187 و قاموس الاعلام ترکی و حبیب السیر و تاریخ رشیدی و تاریخ گزیده شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یکی از پسران چنگیزکه موسس خاندان تولی است که در مغولستان حکومت کردند ( ۱۶۳۴ - ۱۲۴۸ م . )
ولایت قراردادن، بکارکسی قیام کردن، دوستی
۱ - ( مصدر ) پشت کردن برگشتن . ۲ - ( اسم ) برگشت .
دهی از دهستان ترگور است که در بخش سلوانای شهرستان رضائیه واقع است

فرهنگ معین

(تَ وَ لّ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) دوستی کردن . ۲ - (مص م . ) ولی قرار دادن .
( ~. ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) پشت کردن ، برگشتن . ۲ - (اِمص . ) برگشت .

فرهنگ عمید

= تولا

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] تولّی. این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است
تولّی، اصطلاحی کلامی در برابر تبرّی. واژة تولّی، مصدر باب تفعل از ریشة و ل ی، به دو صورت (تَوَلیّ'، تَوَلیّ'عَنْ) بکار می رود. برای صورت اول، معانی متعددی از جمله دوستی داشتن با کسی و پیروی کردن از او و ولی گرفتن وی و یاری رساندن به او ذکر شده که بیانگر مفهوم مورد نظر در این مقاله است.
صورت دوم (تَوَلیّ' عَنْ) به معنای روی گرداندن است. در قرآن تولّی و مشتقات آن در بیشتر موارد ــ چه به همراه عن و چه بدون آن ــ به معنای برگشتن و پشت کردن آمده ولی در چند آیه نیز در معانیِ مذکور برای صورت اول بکار رفته است.
علاوه بر این در قرآن و احادیث ، بر حُبّ ــ که بر اساس معنای لغوی تولّی، منشأ و سرآغاز آن است ــ بارها تأکید شده و دینداری و ایمان بدان منوط گردیده است.
اصطلاح تولّی در مقابل تبّری در آثار فرق اسلامی کاربرد دارد. بر اساس منابع شیعی، تولّی به معنای دوست داشتن، تصدیق و تبعیت و پذیرش ولایت خدا و پیغمبر و ائمه است. در احادیث بسیاری، محبت ورزیدن به ائمة اهل بیت علیهم السلام و خاصه حضرت علی علیه السلام واجب دانسته شده است.

[ویکی فقه] دوست داشتن اهل بیت علیهم السّلام و پذیرش ولایت و امامت ایشان را تولّی گویند. تولّی، اصطلاحی کلامی در برابر تبرّی است. از عنوان تولّی به مناسبت در باب طهارت و صلاة سخن رفته است.
واژه تولّی، مصدر باب تفعل، از ریشه «و ل ی»، به دو صورت (تَوَلیّ'، تَوَلیّ'عَنْ) به کار می رود.
برای صورت اول، معانی متعددی، از جمله دوستی داشتن با کسی و پیروی کردن از او و ولی گرفتن وی و یاری رساندن به او، ذکر شده که بیانگر مفهوم مورد نظر در این مقاله است. صورت دوم (تَوَلیّ' عَنْ) به معنای روی گرداندن است.

تولّی در قرآن
الف) تولّی به معنای یاد شده، اصطلاحی در برابر تبرّی، از مهم ترین آموزه های اعتقادی نزد شیعه امامیّه است. در قرآن کریم، مودّت و محبّت ذی القربی (اهل بیت) علیهم السّلام مزد رسالت رسول اکرم صلوات الله علیه، تعیین گشته است.
ب) در قرآن، تولّی و مشتقات آن، در بیشتر موارد ـ چه به همراه عن و چه بدون آن ـ به معنای برگشتن و پشت کردن آمده ولی در چند آیه نیز در معانیِ مذکور برای صورت اول به کار رفته است.
ج) علاوه بر این، در قرآن و احادیث ، بر حُبّ ـ که بر اساس معنای لغوی تولّی، منشأ و سرآغاز آن است ـ بارها تأکید شده و دینداری و ایمان، بدان منوط گردیده است.

تولّی در اصطلاح
اصطلاح تولّی در مقابل تبّری در آثار فرق اسلامی کاربرد دارد. بر اساس منابع شیعی، تولّی به معنای دوست داشتن، تصدیق و تبعیت، و پذیرش ولایت خدا و پیغمبر و ائمه علیهم السلام است.

تولّی در روایات
...

[ویکی شیعه] تولّی، یکی از فروع دین اسلام و در اصطلاحی کلامی شیعی؛ به معنای دوستی با پیشوایان دینی و امامان و پذیرش ولایت آنان است.
در روایات، تولّی به همراه تبرّی- که مفهوم متضاد و مخالف آن است-، با توصیفاتی؛ از قبیل تکلیفی واجب، بلکه از مهمترین واجبات، تحقق بخش ایمان و مهم ترین رکن ایمان آمده و از اموری است که به محتضر و میت، تلقین می شود.
در فرهنگ شیعه، تولی و تبری شرط اساسی قبول اعمال نیک در پیشگاه الهی است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست؛ در این باره روایات متعددی در متون اسلامی مطرح شده است. در زیارت نامه هایی؛ مانند زیارت عاشورا مرامنامه ای از دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا ارائه شده است.

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است
تولّی، اصطلاحی کلامی در برابر تبرّی. واژة تولّی، مصدر باب تفعل از ریشة و ل ی، به دو صورت (تَوَلیّ'، تَوَلیّ'عَنْ) بکار می رود. برای صورت اول، معانی متعددی از جمله دوستی داشتن با کسی و پیروی کردن از او و ولی گرفتن وی و یاری رساندن به او ذکر شده که بیانگر مفهوم مورد نظر در این مقاله است.
صورت دوم (تَوَلیّ' عَنْ) به معنای روی گرداندن است. در قرآن تولّی و مشتقات آن در بیشتر موارد ــ چه به همراه عن و چه بدون آن ــ به معنای برگشتن و پشت کردن آمده ولی در چند آیه نیز در معانیِ مذکور برای صورت اول بکار رفته است.
علاوه بر این در قرآن و احادیث ، بر حُبّ ــ که بر اساس معنای لغوی تولّی، منشأ و سرآغاز آن است ــ بارها تأکید شده و دینداری و ایمان بدان منوط گردیده است.
اصطلاح تولّی در مقابل تبّری در آثار فرق اسلامی کاربرد دارد. بر اساس منابع شیعی، تولّی به معنای دوست داشتن، تصدیق و تبعیت و پذیرش ولایت خدا و پیغمبر و ائمه است. در احادیث بسیاری، محبت ورزیدن به ائمة اهل بیت علیهم السلام و خاصه حضرت علی علیه السلام واجب دانسته شده است.
سید هاشم بَحْرانی 95 حدیث از طریق اهل سنّت و 52 حدیث از طریق شیعه در باب فضل محبان و موالیان علی علیه السلام و سایر امامان روایت کرده است. به تعبیر فضل اللّه بن روزبهان اهل سنّت نیز بر آن اند که تولاّی پیامبر و آل او و تبرّی از دشمنان او بر هر مؤمنی واجب است و کسی که ایشان را والی و متصرف امور خود نداند یا از دشمنان ایشان تبرّی نجوید، مؤمن نیست.
به نوشته شیخ یوسف بحرانی، از تأکید فراوان احادیث شیعی در این باب نتیجه گرفته می شود که محبت اهل بیت عبارت از پذیرش امامت آنها و قرار دادن آنها در جایگاهی است که متعلق به آنهاست. بنابراین مقدّم داشتن غیرِ آنها بر آنها در این زمینه در واقع خروج از دایرة محبت محسوب می شود.

[ویکی فقه] تولی (ابهام زدایی).
...

مترادف ها

friendship (اسم)
اشنایی، محبت، مودت، رفاقت، خصوصیات، دوستی، تولی، مراوده

فارسی به عربی

قندلفة

پیشنهاد کاربران

صرف فعل ماضی:
( هُوَ ) تَوَلَّی ( tawallaa ) ، ( هُمَا ) تَوَلَّیَا، ( هُمْ ) تَوَلَّوْا، ( هِیَ ) تَوَلَّتْ، ( هُمَا ) تَوَلَّتَا، ( هُنَّ ) تَوَلَّیْنَ، ( أَنْتَ ) تَوَلَّیْتَ، ( أَنْتُمَا ) تَوَلَّیْتُمَا، ( أَنْتُمْ ) تَوَلَّیْتُمْ، ( أَنْتِ ) تَوَلَّیْتِ، ( أَنْتُمَا ) تَوَلَّیْتُمَا، ( أَنْتُنَّ ) تَوَلَّیْتُنَّ، ( أَنَا ) تَوَلَّیْتُ، ( نَحْنُ ) تَوَلَّیْنَا
...
[مشاهده متن کامل]

صرف فعل مضارع:
( هُوَ ) یَتَوَلَّی ( yatawallaa ) ، ( هُمَا ) یَتَوَلَّیَانِ، ( هُمْ ) یَتَوَلَّوْنَ، ( هِیَ ) تَتَوَلَّی ( tatawallaa ) ، ( هُمَا ) تَتَوَلَّیَان، ( هُنَّ ) یَتَوَلَّیْنَ، ( أَنْتَ ) تَتَوَلَّی ( tatawallaa ) ، ( أَنْتُمَا ) تَتَوَلَّیَانِ، ( أَنْتُمْ ) تَتَوَلَّوْنَ، ( أَنْتِ ) تَتَوَلَّیْنَ، ( أَنْتُمَا ) تَتَوَلَّیَانِ، ( أَنْتُنَّ ) تَتَوَلَّیْنَ، ( أَنَا ) أَتَوَلَّی ( anaʾatawallaa ) ،
( نَحْنُ ) نَتَوَلَّی ( naHnunatawallaa )
صرف فعل مضارع مجزوم:
( هُوَ ) یَتَوَلَّ، ( هُمَا ) یَتَوَلَّیَا، ( هُمْ ) یَتَوَلَّوْا، ( هِیَ ) تَتَوَلَّ، ( هُمَا ) تَتَوَلَّیَا، ( هُنَّ ) یَتَوَلَّیْنَ، ( أَنْتَ ) تَتَوَلَّ، ( أَنْتُمَا ) تَتَوَلَّیَا، ( أَنْتُمْ ) تَتَوَلَّوْا، ( أَنْتِ ) تَتَوَلَّیْ، ( أَنْتُمَا ) تَتَوَلَّیَا، ( أَنْتُنَّ ) تَتَوَلَّیْنَ، ( أَنَا ) أَتَوَلَّ، ( نَحْنُ ) نَتَوَلَّ
صرف فعل امر:
( أَنْتَ ) تَوَلَّ، ( أَنْتُمَا ) تَوَلَّیَا، ( أَنْتُمْ ) تَوَلَّوْا، ( أَنْتِ ) تَوَلَّیْ، ( أَنْتُمَا ) تَوَلَّیَا، ( أَنْتُنَّ ) تَوَلَّیْنَ

منابع• https://tasrif.reverso.net/تصريف-العربية-الفعل-تَوَلَّى.html
تولی: دوستی با دوستان خدا
کلمه ( تولی ) که فعل ( یتولهم ) از آن گرفته شده ، به معنای ولی گرفتن و یا به عبارت دیگر انتخاب ولی است .
راغب در مفردات خود گفته کلمه : ( ولأ ) و نیز کلمه ( توالی ) به این معنا است که دو چیز و یا چند چیز طوری نسبت به یکدیگر متصل باشند که چیزی از غیر جنس آنها در بین قرار نداشته باشد، و کلمه به عنوان استعاره
...
[مشاهده متن کامل]
در معنای نزدیکی استعمال می شود، حال یا نزدیکی از حیث مکان ، یا از حیث نسبت و خویشاوندی ، یا از حیث دین ، یا از حیث صداقت و نصرت و یا اعتقادباشد. ( تفسیر المیزان )

تولی: تولی اگر با �عن� باشد به معنی اعراض و اگر با �الی� باشد به معنی رو کردن است.
در قران و سوره قصص ایه 24 یعنی رو اورد یا برگشت به سوی ظل که همون سایه درخت منظور بوده است

بپرس