برحاء

لغت نامه دهخدا

برحاء. [ ب ُ رَ ] ( ع اِ ) شدت تب و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سختی. ( ناظم الاطباء ).
- برحاء وحی ؛ رنج و نشان وحی.

پیشنهاد کاربران

بُرَحاء تقریبا بر وزن صُلَحا ( صُلَحاء ) یا عُرَفا ( عرفاء ) است.
برای یادسپاری اسانتر :بهترینِ صلحا و عرفا یعنی پیامبر صلی الله علیه واله در هنگام دریافت وحی دچار برحاء ( حالتی شبیه بیهوشی ) می شدند.
یعنی شدت تب حالتی شبیه بیهوشی

بپرس