اصل و نسب

/~aslonasab/

برابر پارسی: گوهر

معنی انگلیسی:
ancestry, blood, extraction, lineage, parentage, pedigree, stock

لغت نامه دهخدا

اصل و نسب. [ اَ ل ُ ن َ س َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نژاد و تبار. گوهر و خاندان. رجوع به اصل شود.

فرهنگ فارسی

نژاد و تبار گوهر و خاندان

واژه نامه بختیاریکا

بَرد بُچَک؛ تپ تازه؛ رچیله

مترادف ها

lineage (اسم)
اجداد، دودمان، اعقاب، اصل و نسب، سطربندی، سطر شماری

extraction (اسم)
عصاره گیری، استخراج، اصل و نسب

فارسی به عربی

انتزاع , نسب

پیشنهاد کاربران

ریشه
نژاد و تبار. گوهر و خاندان
بی ریشه
گوهر
رگ و ریشه
لهجه و گویش تهرانی
تخمه و نژاد، اصل و نصب
ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد )
ارتباط نسب با سبب:
در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ۲. سببی ( به سبب نکاح یا شیر دادن یک زن به کودک دیگری )
...
[مشاهده متن کامل]

شاید شنیده اید که می گویند آیا با فلانی فامیل هستید جواب می دهد بله یک نسبتی داریم یعنی یک رابطه خونی وجود دارد اما سببی با نکاح فامیل می شود اگر مثلا فرد به جای این زن، زن دیگری گرفته بود این خویش و قومی فعلی با این زن را دیگر نداشت چون سبب نداشت.
ارتباط ارتباط نَسَب با دو کلمه ی حَسَب و سَبَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد )
ارتباط نسب با سبب:در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ۲. سببی ( به سبب نکاح یا شیر دادن یک زن به کودک دیگری )
شاید شنیده اید که می گویند آیا با فلانی فامیل هستید جواب می دهد بله یک نسبتی داریم یعنی یک رابطه خونی وجود دارد اما سببی با نکاح فامیل می شود اگر مثلا فرد به جای این زن، زن دیگری گرفته بود این خویش و قومی فعلی با این زن را دیگر نداشت چون سبب نداشت.
ارتباط نسب با حسب:
در زبان فارسی، نسب به فضایل غیر اکتسابی و حسب به فضایل اکتسابی گفته می شود یعنی این دو متضاد یکدیگرند و مشخص است که حسب بهتر از نسب است چون برای نسب زحمتی نکشیده اما حسب فضیلتی است که با تلاش و کوشش بدست آمده است
نسب گوئی بنام ایزد ز جمشید
حسب پرسی بحمداﷲ چو خورشید. ( نظامی )
اما در زبان عربی نسب به معنای اصل، گوهر و نژاد است و گاهی ترکیب دو واژه ی اصل و نسب به معنای نژاد و تبار در متون استفاده می شود اما حسب به معنای شرافت و بزرگی، بزرگی و شرف از آباء و اجداد ( از روی نسب ) ، از مال، جاه و دین یا به عبارتی هرچه حساب کنند از گوهر و بزرگی مردم.
حَسَب و نَسَب ( دو واژه همراه با هم ) اشاره به شرافت و بزرگی هم از ناحیه نژاد و تبار هم دیگر بزرگی ها مانند ابرو و دین دارد. ( ممکن است کسی دارای حسب باشد اما حسب از ناحیه ی نسب نداشته باشد، ترکیب دو واژه می گوید آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری )

اتفاقا بعضی از رفتار ها و خصوصیات انسان مربوط به اصل و نسب است.
بد اصل خوبی نکرد اصل دار وفا نکرد
اصل بد نیکو نگردد آنکه بنیادش بد است
همه ی آدما بنده ی خدا هستن خوب وبدم نیومده همه ازبه تبارن

بپرس